فایل پاکسازی سموم و اخلاط فاسد از بدن
www.eetamusic.com ایتا موزیک
#فرکانس #پاکسازی بدن از سم وسموم
در حالت #مدیتیشن و در ارامش به این فایل گوش بدید و تنفس های شکمی بکشید
دم از بینی
بازدم از دهان
ارام آرام و بدن کاملا رها و شل
@zamin_new🌎
📅 #پنجشنبه #روز۱۲ #مهر #سال۱۴۰۳
در حالت #مدیتیشن و در ارامش به این فایل گوش بدید و تنفس های شکمی بکشید
دم از بینی
بازدم از دهان
ارام آرام و بدن کاملا رها و شل
@zamin_new🌎
📅 #پنجشنبه #روز۱۲ #مهر #سال۱۴۰۳
❤5👍2
Mimiram
Hamed Nikpay
روح برخواسته از من ته این کوچه بایست!
بیش از این دور شوی از بدنم میمیرم!
#آواتار_مهربابا :
خدایی را که نمی بینیم می گوییم حقیقی است و دنیایی را که می بینیم می گوییم مجازیست. آنچه که در تجربه ما وجود دارد در حقیقت موجود نیست و آنچه که برای ما وجود ندارد واقعا موجود است. باید خود را گم کنیم تا بتوانیم خویش را پیدا نماییم، از این جهت گم کردن به منزله یافتن است.
باید در نفس خود بمیریم تا درخداوند زنده شویم، از این رو مردن زندگیست.
باید درونمان کاملا تهی گردد تا کلا از خدا پر گردیم، پس خلاء کامل یعنی پر بودن مطلق. باید با غلبه کردن بر "هیچ چیز" از نادرستی و ریا عریان شویم تا در بی نهایت خدا جذب گردیم، پس هیچ چیز یعنی همه چیز.
(اسرار عشق الهی)
گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ
دیدن او یک نظر، صد چو منش خونبهاست
گر برود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد که دوست، دوستتر از جان ماست
#سعدی
@Kundalini_iran
📅 #دوشنبه #روز۲۳ #مهر #سال۱۴۰۳
بیش از این دور شوی از بدنم میمیرم!
#آواتار_مهربابا :
خدایی را که نمی بینیم می گوییم حقیقی است و دنیایی را که می بینیم می گوییم مجازیست. آنچه که در تجربه ما وجود دارد در حقیقت موجود نیست و آنچه که برای ما وجود ندارد واقعا موجود است. باید خود را گم کنیم تا بتوانیم خویش را پیدا نماییم، از این جهت گم کردن به منزله یافتن است.
باید در نفس خود بمیریم تا درخداوند زنده شویم، از این رو مردن زندگیست.
باید درونمان کاملا تهی گردد تا کلا از خدا پر گردیم، پس خلاء کامل یعنی پر بودن مطلق. باید با غلبه کردن بر "هیچ چیز" از نادرستی و ریا عریان شویم تا در بی نهایت خدا جذب گردیم، پس هیچ چیز یعنی همه چیز.
(اسرار عشق الهی)
گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ
دیدن او یک نظر، صد چو منش خونبهاست
گر برود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد که دوست، دوستتر از جان ماست
#سعدی
@Kundalini_iran
📅 #دوشنبه #روز۲۳ #مهر #سال۱۴۰۳
👏7👍4❤3
Forwarded from توانمندي با آيورودا علم هستي
رازجوانی بایوگای تبتی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
پنج حرکت اسرار آمیز یوگا که شما را هر روز جوانتر می کند.
این حرکات بیش از ۲۵۰۰ سال قدمت دارند.
https://telegram.me/Ayurveda
فواید و نتایج :
🍀بیدار شدن از خواب با احساس جوانی و نشاط
🍀بیشتر شدن قدرت حافظه و تمرکز
🍀بسیار جوانتر به نظر می رسید.
🍀داشتن خواب آرام و راحت
🍀رهایی از بسیاری از بیماریهای ستون فقرات و مشکلات مفصلی و درد و آرتروز و آرتریت
🍀بالا رفتن تحمل سختیها و مقابله با استرس و درمان افسردگی
🍀ارتقاء سطح ذهنی و عاطفی و انرژی
🍀بالا رفتن قدرت بینایی و اعتماد به نفس
🍀افزایش نیروی جنسی
https://telegram.me/Ayurveda
🍀بالا رفتن قدرت بدنی
🍀رهایی از دردهای پشت
🍀تحت کنترل در آوردن فشار خون و قند خون «دیابت» و وزن بدن
🍀هضم راحت غذا
🍀بوجود آمدن احساس شادی و سرزندگی و کم کردن حس افسردگی
🍀تقویت سیستم ایمنی بدن
🍀هفت چاکرای اصلی بدن را فعال کرده و به تعادل میرساند.
🍀هماهنگی روح و جسم و ذهن و آرامش که هدف اصلی یوگاست.
به تعادل رساندن غدد درونریز و برونریز بدن کمک میکند.
https://telegram.me/Ayurveda
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
پنج حرکت اسرار آمیز یوگا که شما را هر روز جوانتر می کند.
این حرکات بیش از ۲۵۰۰ سال قدمت دارند.
https://telegram.me/Ayurveda
فواید و نتایج :
🍀بیدار شدن از خواب با احساس جوانی و نشاط
🍀بیشتر شدن قدرت حافظه و تمرکز
🍀بسیار جوانتر به نظر می رسید.
🍀داشتن خواب آرام و راحت
🍀رهایی از بسیاری از بیماریهای ستون فقرات و مشکلات مفصلی و درد و آرتروز و آرتریت
🍀بالا رفتن تحمل سختیها و مقابله با استرس و درمان افسردگی
🍀ارتقاء سطح ذهنی و عاطفی و انرژی
🍀بالا رفتن قدرت بینایی و اعتماد به نفس
🍀افزایش نیروی جنسی
https://telegram.me/Ayurveda
🍀بالا رفتن قدرت بدنی
🍀رهایی از دردهای پشت
🍀تحت کنترل در آوردن فشار خون و قند خون «دیابت» و وزن بدن
🍀هضم راحت غذا
🍀بوجود آمدن احساس شادی و سرزندگی و کم کردن حس افسردگی
🍀تقویت سیستم ایمنی بدن
🍀هفت چاکرای اصلی بدن را فعال کرده و به تعادل میرساند.
🍀هماهنگی روح و جسم و ذهن و آرامش که هدف اصلی یوگاست.
به تعادل رساندن غدد درونریز و برونریز بدن کمک میکند.
https://telegram.me/Ayurveda
❤10🔥2
Forwarded from موفقیت نامحدود
بريدن تارهای اتری
🔅دو روش براي بريدن تارهای اتری وجود دارد .
روش اول
🔸راحت ترين و سريع ترين راه اين است كه به طور ذهنی از فرشته ی نگهبانت كمك بخواهی، بايد بدانی كه وظيفه ی اصلی او اين است كه تمامی انرژی های منفی را از تو دور كند .
🔸تو هر زمان كه بخواهی مي توانی او را به نزد خود فرا بخوانی ، حتی می توانی از او بخواهی كه هميشه با تو زندگی كند ، او اين توانايی را دارد (همان طور كه ما هم در حقيقت توانائی داريم) كه همزمان با همه باشد .
🔸تو متوجه می شوی كه ناگهان چه قدر انرژی ات بيشتر شده است و وقتی از فرشته ات
می خواهی اين رشته ها را قطع كند چه احساس آرامشی به سراغ تو خواهد آمد .
روش دوم
🔸برای اين كه خودت اين رشته ها را ببری اين است كه تصور كنی يك قيچی يا كارد يا شمشير در دست داری ، حس كن يا ببين كه اين رشته ها را قطع كرده ای.
🔸می توانی هم فردی را كه به او وابسته هستی را در نظر بگيری و به نيت قطع رشته های ميان خود و او اين كار را انجام دهی . می توانی هم نيت كنی كه تمام رشته هايت قطع شود .
🔸حس بريدن رشته های خود يا ديگری كاملاً قابل درك است، وقتی با شی ء تيزی تارها را
می یبری ضخامت و حجم آنها را حس می كنی اگر در برابر اين بريدن مقاومتی باشد به صورت ترس ها و نگرانی های حل نشدنی و يا كينه و عدم بخشايش نسبت به فرد يا چيزی كه
رشته های به آن بسته است نمود پيدا كند .
جمله تاكيدی زیر برای درمان اين دو مقاومت
است:
"من می خواهم كه از تمام ترس ها و كينه ها رها شوم تا بتوانم به جای رنج بردن به آرامش برسم".
@unlimite2000
🔅دو روش براي بريدن تارهای اتری وجود دارد .
روش اول
🔸راحت ترين و سريع ترين راه اين است كه به طور ذهنی از فرشته ی نگهبانت كمك بخواهی، بايد بدانی كه وظيفه ی اصلی او اين است كه تمامی انرژی های منفی را از تو دور كند .
🔸تو هر زمان كه بخواهی مي توانی او را به نزد خود فرا بخوانی ، حتی می توانی از او بخواهی كه هميشه با تو زندگی كند ، او اين توانايی را دارد (همان طور كه ما هم در حقيقت توانائی داريم) كه همزمان با همه باشد .
🔸تو متوجه می شوی كه ناگهان چه قدر انرژی ات بيشتر شده است و وقتی از فرشته ات
می خواهی اين رشته ها را قطع كند چه احساس آرامشی به سراغ تو خواهد آمد .
روش دوم
🔸برای اين كه خودت اين رشته ها را ببری اين است كه تصور كنی يك قيچی يا كارد يا شمشير در دست داری ، حس كن يا ببين كه اين رشته ها را قطع كرده ای.
🔸می توانی هم فردی را كه به او وابسته هستی را در نظر بگيری و به نيت قطع رشته های ميان خود و او اين كار را انجام دهی . می توانی هم نيت كنی كه تمام رشته هايت قطع شود .
🔸حس بريدن رشته های خود يا ديگری كاملاً قابل درك است، وقتی با شی ء تيزی تارها را
می یبری ضخامت و حجم آنها را حس می كنی اگر در برابر اين بريدن مقاومتی باشد به صورت ترس ها و نگرانی های حل نشدنی و يا كينه و عدم بخشايش نسبت به فرد يا چيزی كه
رشته های به آن بسته است نمود پيدا كند .
جمله تاكيدی زیر برای درمان اين دو مقاومت
است:
"من می خواهم كه از تمام ترس ها و كينه ها رها شوم تا بتوانم به جای رنج بردن به آرامش برسم".
@unlimite2000
❤12👍2
Forwarded from زمین نو |zamin_new
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک جستجو گر معنوی باقی نمان،
جستجو گران فقط می گردند و به عقل محدودشان اعتماد می کنند.
عاشقان نمی گردند و می یابند
نمی پرسند و پاسخ می گیرند
در راه هستند ولی نمی پرسند اکنون کجا هستیم؟
عاشقان با صبر و تسلیم یکی شده اند،
یک عاشق باش.
@zamin_new🌍
جستجو گران فقط می گردند و به عقل محدودشان اعتماد می کنند.
عاشقان نمی گردند و می یابند
نمی پرسند و پاسخ می گیرند
در راه هستند ولی نمی پرسند اکنون کجا هستیم؟
عاشقان با صبر و تسلیم یکی شده اند،
یک عاشق باش.
@zamin_new🌍
👏4❤2👍1
مردی ساده چوپان شخصی ثروتمند بود
و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت میکرد.
یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت:
میخواهم گوسفندانم را بفروشم چون میخواهم به مسافرت بروم
و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم.
پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد.
چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت.
چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید
در آن روستا که چوپان زندگی می کرد مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند.
هنگامی که وعده سفرش فرا رسید، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد.
چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند.
لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد.
تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت: با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟
چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن.
تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند.
اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت.
تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد .
هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند.
صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت
در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد .
تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟
مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند.
و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند.
آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند .
هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته ی آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد.
چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟
چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود.
تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت: خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی.
در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد.
این معنی روزی حلال است
الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان
و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده.
🙏🙏🙏🙏🙏
📅 #چهارشنبه #روز۲۳ #آبان #سال۱۴۰۳
و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت میکرد.
یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت:
میخواهم گوسفندانم را بفروشم چون میخواهم به مسافرت بروم
و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم.
پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد.
چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت.
چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید
در آن روستا که چوپان زندگی می کرد مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند.
هنگامی که وعده سفرش فرا رسید، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد.
چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند.
لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد.
تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت: با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟
چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن.
تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند.
اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت.
تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد .
هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند.
صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت
در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد .
تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟
مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند.
و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند.
آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند .
هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته ی آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد.
چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟
چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود.
تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت: خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی.
در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد.
این معنی روزی حلال است
الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان
و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده.
🙏🙏🙏🙏🙏
📅 #چهارشنبه #روز۲۳ #آبان #سال۱۴۰۳
❤28👏3🔥1
Forwarded from موفقیت نامحدود
آینه ها انرژی هارا گیر میندازند اگه به یک آینه نگاه کنید
جلوش یک گیاه بگذارید
جلوش یک چیزی مثل کریستال بگذارید و بهش نگاه کنید
و انرژی مثبت بده به آن
مخصوصا خیلی از استاید از اتاق های آینه ای استفاده میکنند
آینه هارا دورتا دور قرار میدهند
وقتی یک انرژی مثبت به این اتاق آینه ای بدید همیشه این انرژی پایدار می ماند
کلام مثبت ،کلام با مهر ،کلام با عشق وقتی بگوید این انرژی تا ابد در اتاق ماندگار خواهدماند
کسی بیاد بین آن آینه ها تا آخر عمرش لذت میبره
و همینطور اگر کلام منفی بگید تا ابد ماندگار خواهد ماند
و ببینید ما هر روز چقدر به خودمان خیانت میکنیم که جلو آینه وایستیم و از خودمان ایراد میگیریم
🆘#هیپنوتیزم #هیپنوتیزم_سریع #هیپنوتیزم_کلامی #برونفکنی #تله_پاتی #آموزش_هیپنوتیزم
💟ما رو به دوستان خود معرفی کنید تا آنها هم به نامحدود ها دست یابند 👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADv0C1Tm_w8pEPRUtw
جلوش یک گیاه بگذارید
جلوش یک چیزی مثل کریستال بگذارید و بهش نگاه کنید
و انرژی مثبت بده به آن
مخصوصا خیلی از استاید از اتاق های آینه ای استفاده میکنند
آینه هارا دورتا دور قرار میدهند
وقتی یک انرژی مثبت به این اتاق آینه ای بدید همیشه این انرژی پایدار می ماند
کلام مثبت ،کلام با مهر ،کلام با عشق وقتی بگوید این انرژی تا ابد در اتاق ماندگار خواهدماند
کسی بیاد بین آن آینه ها تا آخر عمرش لذت میبره
و همینطور اگر کلام منفی بگید تا ابد ماندگار خواهد ماند
و ببینید ما هر روز چقدر به خودمان خیانت میکنیم که جلو آینه وایستیم و از خودمان ایراد میگیریم
🆘#هیپنوتیزم #هیپنوتیزم_سریع #هیپنوتیزم_کلامی #برونفکنی #تله_پاتی #آموزش_هیپنوتیزم
💟ما رو به دوستان خود معرفی کنید تا آنها هم به نامحدود ها دست یابند 👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADv0C1Tm_w8pEPRUtw
❤11🥰4👎1😢1
Elahi
Ragheb
مهم نیست که چه اتفاقی با جسمت روی دهد،
#مدیتیشن کن.
هرگز شبانگاهان به خواب نرو تااینکه با خدا #مناجات کرده باشی.
جسم تو
به یادت خواهد آورد که سخت کار کردهای و نیاز به آرامش داری، اما هر چه که بیشتر تقاضایش را نادیده بگیری و بر پروردگار متمرکز شوی، به همان شدت نیز همچون گوی آتشین ، در سرور زندگی خواهی سوخت ....
و آنگاه خواهی دانست که تو جسم نیستی .
#پاراماهانسا_یوگاناندا
الهی
از كوی تو بيرون نشود پای خيالم
چه به اوجم برسانی
چه به خاكم بكشانی
نه من آنم كه برنجم
نه تو آنی كه برانی...
نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی...
#مناجات
@kundalini_iran
📅 #چهارشنبه #روز۷ #آذر #سال۱۴۰۳
#مدیتیشن کن.
هرگز شبانگاهان به خواب نرو تااینکه با خدا #مناجات کرده باشی.
جسم تو
به یادت خواهد آورد که سخت کار کردهای و نیاز به آرامش داری، اما هر چه که بیشتر تقاضایش را نادیده بگیری و بر پروردگار متمرکز شوی، به همان شدت نیز همچون گوی آتشین ، در سرور زندگی خواهی سوخت ....
و آنگاه خواهی دانست که تو جسم نیستی .
#پاراماهانسا_یوگاناندا
الهی
از كوی تو بيرون نشود پای خيالم
چه به اوجم برسانی
چه به خاكم بكشانی
نه من آنم كه برنجم
نه تو آنی كه برانی...
نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی...
#مناجات
@kundalini_iran
📅 #چهارشنبه #روز۷ #آذر #سال۱۴۰۳
❤10👍1
Forwarded from توانمندي با آيورودا علم هستي
❌هشدار ❌
هوا يكي از عناصر مهم پنج گانه طب آيورودا ست . ناسالم بودن هوا باعث بروز بسباري از بيماري هاي صعب العلاج مي شود .
در زمان آلودگی هوا به این توصیه ها عمل کنید...
1-از هرگونه فعالیتی که منجر به افزایش آلودگی هوا می شود خودداری گردد.
2-به کلیه شهروندان توصیه می شود تا حد امکان از خروج غیر ضروری از منزل و تردد بی مورد در معابر شهری جدا خودداری نموده و سفرهای غیر ضروری در سطح شهر را حذف نمایند.
3-به بیماران قلبی و تنفسی و مبتلایان به آسم، توصیه می گردد در فضاهای باز فعالیت ننمایند و تا حد امکان از حضور در سطح شهر خودداری نموده و در منزل استراحت نمایند.
4-ماندن در ترافیک و استنشاق هوای آلوده، سرعت ابتلا به آسم را بويژه در كودكان افزایش می دهد. به شهروندان عزیز توصیه می گردد حتی المقدور کودکان را در منزل نگه دارند و درها و پنجره ها را بسته نگاه دارند.
5-کلیه ورزشکاران و شهروندان از هرگونه فعالیت فیزیکی و ورزشی از جمله دویدن و پیاده روی و سایر فعالیت های ورزشی هوازی، بویژه در اوایل صبح خودداری نمایند.
6-به عموم شهروندان توصیه می گردد به اندازه کافی آب بنوشید تا با شست و شوی دستگاه گوارش و رفع عطش و خشکی دهان اثرات ناشی از آلودگی هوا کاهش یابد.
7-توصیه می گردد از شیر، میوه جات و سبزیجات بیشتر استفاده شود و مصرف تنقلات کم ارزش مثل چیپس و پفک و نوشابه های گازدار، را کاملا حذف نمایند.
8-افرادی که در فضاهای باز مجبور به فعالیت هستند بایستی قبل از خوردن غذا دست ها و دهان خود را به طور کامل شست و شو دهند و پس از مراجعت به منزل حتما دوش بگیرند
٩- نوشيدن دمنوش هاي مفيد براي ريه و گلو در طي روز توصيه مي شود .
١٠- مديريت زمان كاري و محدود كردن انجام وظايف شغلي و اجتناب از استرس و اضطراب مي تواند مانع از تشديد اثرات مضر آلودگي هوا باشد.
http://telegram.me/Ayurveda
هوا يكي از عناصر مهم پنج گانه طب آيورودا ست . ناسالم بودن هوا باعث بروز بسباري از بيماري هاي صعب العلاج مي شود .
در زمان آلودگی هوا به این توصیه ها عمل کنید...
1-از هرگونه فعالیتی که منجر به افزایش آلودگی هوا می شود خودداری گردد.
2-به کلیه شهروندان توصیه می شود تا حد امکان از خروج غیر ضروری از منزل و تردد بی مورد در معابر شهری جدا خودداری نموده و سفرهای غیر ضروری در سطح شهر را حذف نمایند.
3-به بیماران قلبی و تنفسی و مبتلایان به آسم، توصیه می گردد در فضاهای باز فعالیت ننمایند و تا حد امکان از حضور در سطح شهر خودداری نموده و در منزل استراحت نمایند.
4-ماندن در ترافیک و استنشاق هوای آلوده، سرعت ابتلا به آسم را بويژه در كودكان افزایش می دهد. به شهروندان عزیز توصیه می گردد حتی المقدور کودکان را در منزل نگه دارند و درها و پنجره ها را بسته نگاه دارند.
5-کلیه ورزشکاران و شهروندان از هرگونه فعالیت فیزیکی و ورزشی از جمله دویدن و پیاده روی و سایر فعالیت های ورزشی هوازی، بویژه در اوایل صبح خودداری نمایند.
6-به عموم شهروندان توصیه می گردد به اندازه کافی آب بنوشید تا با شست و شوی دستگاه گوارش و رفع عطش و خشکی دهان اثرات ناشی از آلودگی هوا کاهش یابد.
7-توصیه می گردد از شیر، میوه جات و سبزیجات بیشتر استفاده شود و مصرف تنقلات کم ارزش مثل چیپس و پفک و نوشابه های گازدار، را کاملا حذف نمایند.
8-افرادی که در فضاهای باز مجبور به فعالیت هستند بایستی قبل از خوردن غذا دست ها و دهان خود را به طور کامل شست و شو دهند و پس از مراجعت به منزل حتما دوش بگیرند
٩- نوشيدن دمنوش هاي مفيد براي ريه و گلو در طي روز توصيه مي شود .
١٠- مديريت زمان كاري و محدود كردن انجام وظايف شغلي و اجتناب از استرس و اضطراب مي تواند مانع از تشديد اثرات مضر آلودگي هوا باشد.
http://telegram.me/Ayurveda
Telegram
توانمندي با آيورودا علم هستي
آيورودا يك واژه سانسكريت به معني" علم زندگي" با پنج هزار سال قدمت كه ريشه درمتون مقدس آريايي ها دارد و مادر تمامي روش هاي درماني هست . علمي منطبق برطبيعت براي تعادل و تعالي جسم ، ذهن و روح انسان
❤4👍4
📖حکایت
میگویند روزی مولانا، شمس تبریزی را به خانهاش دعوت کرد.
شمس به خانهی جلالالدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نمودهای؟
مولانا حیرتزده پرسید: مگر تو شرابخوار هستی؟!
شمس پاسخ داد: بلی!
مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
ـ در این موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟!
ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
– با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.
– پس خودت برو و شراب خریداری کن.
- در این شهر همه مرا میشناسند، چگونه به محلهی نصارینشین بروم و شراب بخرم؟!
ـ اگر به من ارادت داری باید وسیلهی راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شبها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم، نه صحبت کنم و نه بخوابم.
مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقهای به دوش میاندازد، شیشهای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محلهی نصارینشین راه میافتد.
تا قبل از ورود او به محلهی مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.
آنها دیدند که مولوی داخل میکدهای شد و شیشهای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن، از میکده خارج شد.
هنوز از محلهی مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانانِ ساکنِ آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همهروزه در آن به او اقتدا میکردند رسید.
در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد: ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محلهی نصارینشین رفته و شراب خریداری نموده است.
آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد!
مرد ادامه داد: این منافق که ادعای زُهد میکند و به او اقتدا میکنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!
سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش کوفت که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد.
زمانی که مردم این صحنه را دیدند و بهویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند.
در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد: ای مردم بیحیا! شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید؟ این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هر روز با غذای خود تناول میکند.
رقیب مولوی فریاد زد: این سرکه نیست بلکه شراب است.
شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همهی مردم ازجمله آن رقیب، قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.
رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت، دیگران هم دستهای او را بوسیدند و متفرق شدند.
آنگاه مولوی از شمس پرسید: برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مرا مجبور کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟
شمس گفت: برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست. تو فکر میکردی که احترامِ یک مشت عوام برای تو سرمایهایست ابدی، در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همهی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل میرساندند.
این سرمایهی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت. پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از مرگ چه ماند باقی
عشق است و محبت است و باقی همه هیچ.
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
📅 #سهشنبه #روز۱۱ #دی #سال۱۴۰۳
میگویند روزی مولانا، شمس تبریزی را به خانهاش دعوت کرد.
شمس به خانهی جلالالدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نمودهای؟
مولانا حیرتزده پرسید: مگر تو شرابخوار هستی؟!
شمس پاسخ داد: بلی!
مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!
ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن.
ـ در این موقع شب، شراب از کجا گیر بیاورم؟!
ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند.
– با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت.
– پس خودت برو و شراب خریداری کن.
- در این شهر همه مرا میشناسند، چگونه به محلهی نصارینشین بروم و شراب بخرم؟!
ـ اگر به من ارادت داری باید وسیلهی راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شبها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم، نه صحبت کنم و نه بخوابم.
مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقهای به دوش میاندازد، شیشهای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محلهی نصارینشین راه میافتد.
تا قبل از ورود او به محلهی مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.
آنها دیدند که مولوی داخل میکدهای شد و شیشهای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن، از میکده خارج شد.
هنوز از محلهی مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانانِ ساکنِ آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همهروزه در آن به او اقتدا میکردند رسید.
در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد: ای مردم! شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محلهی نصارینشین رفته و شراب خریداری نموده است.
آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد!
مرد ادامه داد: این منافق که ادعای زُهد میکند و به او اقتدا میکنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!
سپس بر صورت جلاالدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش کوفت که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد.
زمانی که مردم این صحنه را دیدند و بهویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند.
در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد: ای مردم بیحیا! شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید؟ این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هر روز با غذای خود تناول میکند.
رقیب مولوی فریاد زد: این سرکه نیست بلکه شراب است.
شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همهی مردم ازجمله آن رقیب، قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست.
رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت، دیگران هم دستهای او را بوسیدند و متفرق شدند.
آنگاه مولوی از شمس پرسید: برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مرا مجبور کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟
شمس گفت: برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست. تو فکر میکردی که احترامِ یک مشت عوام برای تو سرمایهایست ابدی، در حالی که خود دیدی، با تصور یک شیشه شراب همهی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل میرساندند.
این سرمایهی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت. پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از مرگ چه ماند باقی
عشق است و محبت است و باقی همه هیچ.
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
📅 #سهشنبه #روز۱۱ #دی #سال۱۴۰۳
❤23👏5👍3🔥2
یکی گفت وقتی بمیریم و ما را برای سوال و جواب از گناهانمان ببرند، باید بگوییم ما که زندگی نکردیم که بخواهیم مرتکب گناهی هم بشویم!
ما فقط تماشاگر بودیم.
کتاب:آوای کوهستان
#یاسوناری_کاواباتا
یاسوناری کاواباتا (زاده 11 ژوئن 1899 ـ درگذشته 16 آوریل 1972) نویسنده ژاپنی
او نخستین ژاپنی برندهٔ جایزه ادبیات نوبل بود
📅 #چهارشنبه #روز۱۹ #دی #سال۱۴۰۳
ما فقط تماشاگر بودیم.
کتاب:آوای کوهستان
#یاسوناری_کاواباتا
یاسوناری کاواباتا (زاده 11 ژوئن 1899 ـ درگذشته 16 آوریل 1972) نویسنده ژاپنی
او نخستین ژاپنی برندهٔ جایزه ادبیات نوبل بود
📅 #چهارشنبه #روز۱۹ #دی #سال۱۴۰۳
❤10
به درون خود برو
کمی با خودت وقت بگذران
در گوشه ای آرام و دنج بنشین و چشمهایت را ببند و حالا از الوهیت درونت بپرس
رسالت من در این دنیا چیست؟
چقدر درگیر بازی و سیاست دنیا شدم وهدف اصلی خود را فراموش کردم؟
عجله کن اگر چه وقت پایان نزدیک است ولی حتی آگاهی یافتن در یک ثانیه مانده به پایان هم، یعنی رسیدن به نور و رسالت درونی.
کمی با خودت وقت بگذران
در گوشه ای آرام و دنج بنشین و چشمهایت را ببند و حالا از الوهیت درونت بپرس
رسالت من در این دنیا چیست؟
چقدر درگیر بازی و سیاست دنیا شدم وهدف اصلی خود را فراموش کردم؟
عجله کن اگر چه وقت پایان نزدیک است ولی حتی آگاهی یافتن در یک ثانیه مانده به پایان هم، یعنی رسیدن به نور و رسالت درونی.
❤17👍7
📚 #معـــرفـی_کــتاب
🔖خلاصه کتاب:
خودشناسی به روش یونگ تکنیک جدیدی از خودشناسی را بر اساس تئوری های روانشناختی کارل یونگ نشان می دهد. این تکنیک به شما امکان می دهد نوع شخصیت روانشناختی خود را شناسایی کرده و ساختار و پویایی شخصیت خود را کشف کنید. یادگیری اینکه بین قوای مختلف و تمایلات موجود در روانمان تمایز وجود دارد ، راه را برای درک بیشتر "خود" و روابط شخصی مان باز می کند. این کتاب سرگرم کننده و ساده و برای همه قابل فهم است. خودشناسی به روش یونگ خوانندگان را قادر می سازد تا نتایج خود را با پیروی از دستورالعمل های ساده که نیازی به نمره گذاری عددی ندارند ارزیابی و تفسیر کنند. این روش نه تنها می تواند نوع روانشناختی یونگی هر کس را شناسایی کند بلکه روشی را برای کار با این آرکوتایپ های های یونگی فراهم می کند ...
📚 #نــام_کـــتاب: خودشناسی با روش یونگ
🖋️ #نــوییسنده_کــتاب: مایکل دانیلز
📅 #یکشنبه #روز۲۳ #دی #سال۱۴۰۳
🔖خلاصه کتاب:
خودشناسی به روش یونگ تکنیک جدیدی از خودشناسی را بر اساس تئوری های روانشناختی کارل یونگ نشان می دهد. این تکنیک به شما امکان می دهد نوع شخصیت روانشناختی خود را شناسایی کرده و ساختار و پویایی شخصیت خود را کشف کنید. یادگیری اینکه بین قوای مختلف و تمایلات موجود در روانمان تمایز وجود دارد ، راه را برای درک بیشتر "خود" و روابط شخصی مان باز می کند. این کتاب سرگرم کننده و ساده و برای همه قابل فهم است. خودشناسی به روش یونگ خوانندگان را قادر می سازد تا نتایج خود را با پیروی از دستورالعمل های ساده که نیازی به نمره گذاری عددی ندارند ارزیابی و تفسیر کنند. این روش نه تنها می تواند نوع روانشناختی یونگی هر کس را شناسایی کند بلکه روشی را برای کار با این آرکوتایپ های های یونگی فراهم می کند ...
📚 #نــام_کـــتاب: خودشناسی با روش یونگ
🖋️ #نــوییسنده_کــتاب: مایکل دانیلز
📅 #یکشنبه #روز۲۳ #دی #سال۱۴۰۳
❤6