💠 #یادداشت
۳۰ تیر آغاز ۲۸ مرداد بود
درسهایی که از شکست نهضت ملی شدن صنعت نمیگیریم!
✍محمدرضا جوادی یگانه
🔹فاصله ۳۰ تیر ۱۳۳۱ که مردم به خیابانها آمدند تا مصدق را دوباره به حکومت برگردانند تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که مردم تنها تماشاچی کودتای مشترک شاه و آمریکا و انگلیس برای سرنگونی مصدق بودند، چهارده ماه نیست، یک تاریخ طولانی است. وقایع این فاصله، آنقدر بازیگر و حادثه دارد كه كمتر تحلیل جامعی از آن وجود دارد و هركسی از ظن خود یار آن شده است. به همین دلیل است كه كوتاهترین راه برای فهم نحوه تحلیل سیاسی و تعلقات سیاسی یك فرد آن است كه قضاوت وی از این چهارده ماه دیده شود. یكی دربست مصدق را مقصر میداند و دیگر كاشانی را. یكی آمریكا را عامل میداند و دیگری در دفاع از كاشانی تا آنجا پیش میرود كه اصولا كودتا را انكار می كند. یكی جبن شاه را میبیند و یكی سلطنت مشروطه وی را. یکی برکناری مصدق توسط شاه را غیرقانونی میداند و دیگری رفراندم مصدق را. یكی تلاش مصدق برای اخراج شاه را تایید میكند و دیگری آن را حربهای برای تقویت استبداد شاه جوان میداند.
در میان عوامل شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت، بجز آمریکا و انگلستان، و شاه و سلطنتطلبان، و بازیگران مشکوکی چون حزب توده، خود انقلابیون نیز نقش اساسی داشتند.
اگر دقیقتر به طرفین درگیر نگاه كنیم و اجانب و وابستگان به آنها را كنار بگذاریم، مصدق میماند و كاشانی و ملیون. این انقلابیون و دوستداران ایران، آنقدر به هم پریده بودند و آنقدر دوستیها به دشمنی تبدیل شده بود، كه كاشانی و مصدق خصم همدیگر بودند و كاشانی دیگر رییس مجلس نبود و مجلس دیگر طرفدار مصدق نبود و مجلس دیگر نبود.
كاشانی از طرف تودهایها، عامل انگلیس تلقی میشد و مصدق از جانب كاشانی عامل آمریكا شمرده میشد و مصدق هر چه توانست لایحه افراطی تصویب كرد و مجلس هر چه توانست با این لوایح و با مصدق مخالفت كرد و ارتش تصور میكرد كه ایران در حال انهدام است و مملكت بدون شاه به دامان روس ها میافتد و... آنقدر این فضا توسط تمام طرفین درگیر تیره و تار شد كه آمریكا آمد وكودتا كرد و زد و برد و از بودجه میلیونی كه كرمیت روزولت برای كودتا آورده بود، چیزی خرج نشد. چون همه خسته از این نزاع، تن به راهحلی دادند كه هیچ یك در ابتدا طالب آن نبودند.
مصدق به جای قانونمندی، به سیاست خیابانی نزول كرد و همه جا میتینگ برگزار كرد و مردم را نه به نمایندگان آنها، كه به آنها كه جلوی مجلس جمع میشدند (یا هواداران مصدق آنها را جمع میكردند)، تقلیل میداد و «مستقیما با مردم حرف میزد» چون نمی توانست نمایندگان مردم را قانع كند. و مصدق لایحه داد كه بیسوادها هم حق رای دارند و مجلس مخالفت كرد، و مصدق انتخابات مجلس را متوقف كرد چون تعداد نمایندگان مخالف او زیاد شده بود، و مصدق تقاضای اختیارات ویژه كرد و مجلس مخالفت كرد، و مصدق شوراهای روستایی را تشكیل داد، و مصدق پستهای سیاسی را به تودهایها واگذار كرد، و مصدق اعطای حق رای به زنان را پیشنهاد كرد و مجلس و روحانیون مخالفت كردند، و یكی از نمایندگان روحانی ناگهان از دیدگاه های كاملا غیردینی و ضدروحانی موجود در رساله دكتری مصدق كه سی و پنج سال پیش در سوییس نوشته شد بود پرده برداشت، و حائریزاده مصدق را متهم به رابطه با انگلیس كرد، و مصدق مجلس سنا را منحل كرد، و نمایندگان طرفدار مصدق استعفا دادند و مصدق برای انحلال مجلس رفراندوم برگزار كرد (آبراهامیان)، و دیگر كسی نمانده بود و ۲۸ مرداد شد.
نقش انقلابیها در شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت، را دست کم نگیرید.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
۳۰ تیر آغاز ۲۸ مرداد بود
درسهایی که از شکست نهضت ملی شدن صنعت نمیگیریم!
✍محمدرضا جوادی یگانه
🔹فاصله ۳۰ تیر ۱۳۳۱ که مردم به خیابانها آمدند تا مصدق را دوباره به حکومت برگردانند تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که مردم تنها تماشاچی کودتای مشترک شاه و آمریکا و انگلیس برای سرنگونی مصدق بودند، چهارده ماه نیست، یک تاریخ طولانی است. وقایع این فاصله، آنقدر بازیگر و حادثه دارد كه كمتر تحلیل جامعی از آن وجود دارد و هركسی از ظن خود یار آن شده است. به همین دلیل است كه كوتاهترین راه برای فهم نحوه تحلیل سیاسی و تعلقات سیاسی یك فرد آن است كه قضاوت وی از این چهارده ماه دیده شود. یكی دربست مصدق را مقصر میداند و دیگر كاشانی را. یكی آمریكا را عامل میداند و دیگری در دفاع از كاشانی تا آنجا پیش میرود كه اصولا كودتا را انكار می كند. یكی جبن شاه را میبیند و یكی سلطنت مشروطه وی را. یکی برکناری مصدق توسط شاه را غیرقانونی میداند و دیگری رفراندم مصدق را. یكی تلاش مصدق برای اخراج شاه را تایید میكند و دیگری آن را حربهای برای تقویت استبداد شاه جوان میداند.
در میان عوامل شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت، بجز آمریکا و انگلستان، و شاه و سلطنتطلبان، و بازیگران مشکوکی چون حزب توده، خود انقلابیون نیز نقش اساسی داشتند.
اگر دقیقتر به طرفین درگیر نگاه كنیم و اجانب و وابستگان به آنها را كنار بگذاریم، مصدق میماند و كاشانی و ملیون. این انقلابیون و دوستداران ایران، آنقدر به هم پریده بودند و آنقدر دوستیها به دشمنی تبدیل شده بود، كه كاشانی و مصدق خصم همدیگر بودند و كاشانی دیگر رییس مجلس نبود و مجلس دیگر طرفدار مصدق نبود و مجلس دیگر نبود.
كاشانی از طرف تودهایها، عامل انگلیس تلقی میشد و مصدق از جانب كاشانی عامل آمریكا شمرده میشد و مصدق هر چه توانست لایحه افراطی تصویب كرد و مجلس هر چه توانست با این لوایح و با مصدق مخالفت كرد و ارتش تصور میكرد كه ایران در حال انهدام است و مملكت بدون شاه به دامان روس ها میافتد و... آنقدر این فضا توسط تمام طرفین درگیر تیره و تار شد كه آمریكا آمد وكودتا كرد و زد و برد و از بودجه میلیونی كه كرمیت روزولت برای كودتا آورده بود، چیزی خرج نشد. چون همه خسته از این نزاع، تن به راهحلی دادند كه هیچ یك در ابتدا طالب آن نبودند.
مصدق به جای قانونمندی، به سیاست خیابانی نزول كرد و همه جا میتینگ برگزار كرد و مردم را نه به نمایندگان آنها، كه به آنها كه جلوی مجلس جمع میشدند (یا هواداران مصدق آنها را جمع میكردند)، تقلیل میداد و «مستقیما با مردم حرف میزد» چون نمی توانست نمایندگان مردم را قانع كند. و مصدق لایحه داد كه بیسوادها هم حق رای دارند و مجلس مخالفت كرد، و مصدق انتخابات مجلس را متوقف كرد چون تعداد نمایندگان مخالف او زیاد شده بود، و مصدق تقاضای اختیارات ویژه كرد و مجلس مخالفت كرد، و مصدق شوراهای روستایی را تشكیل داد، و مصدق پستهای سیاسی را به تودهایها واگذار كرد، و مصدق اعطای حق رای به زنان را پیشنهاد كرد و مجلس و روحانیون مخالفت كردند، و یكی از نمایندگان روحانی ناگهان از دیدگاه های كاملا غیردینی و ضدروحانی موجود در رساله دكتری مصدق كه سی و پنج سال پیش در سوییس نوشته شد بود پرده برداشت، و حائریزاده مصدق را متهم به رابطه با انگلیس كرد، و مصدق مجلس سنا را منحل كرد، و نمایندگان طرفدار مصدق استعفا دادند و مصدق برای انحلال مجلس رفراندوم برگزار كرد (آبراهامیان)، و دیگر كسی نمانده بود و ۲۸ مرداد شد.
نقش انقلابیها در شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت، را دست کم نگیرید.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺تأملی در پیشنهاد وزیران آموزش و پرورش و آموزش عالی در دولت چهاردهم
✍ لطفعلی عاقلی، روزنامه شرق، ۵ مرداد
اکنون در آستانه تنفیذ و تحلیف چهاردهمین دوره ریاستجمهوری در ایران، کارگروههای تخصصی در حال بررسی سوابق کاری نامزدهای مشاغل اجرائی و تطبیق آنها با ضوابط و معیارهای تعیین شده و شروط ۱۸ گانه دکتر پزشکیان هستند. در این میان به دلیل اهمیت محوری و زیربنایی اقتصاد در زیست عمومی جامعه، نگاه مردم و کارشناسان به تعیین تیم اقتصادی دوخته شده است و به نظر میرسد حساسیت یا دقت نظر درباره معرفی دیگر وزیران و مقامات ارشد اجرائی کمتر است. این نوشتار در پی جلب توجه دستاندرکاران و اعضای شورای راهبری دوره گذار به تعیین برخی از مهمترین وزیران غیراقتصادی دولت است. براساس جدیدترین آمار رسمی (۱۴۰۳-۱۴۰۲)، وزارت آموزش و پرورش بهتنهایی بالغ بر ۱۶.۵ میلیون دانشآموز و حدود یک میلیون نفر کادر علمی و اداری را تحت پوشش خود دارد و تعداد دانشجویان در مجموعه دانشگاههای دولتی، غیرانتفاعی و آزاد اسلامی بالغ بر ۳.۲ میلیون نفر است. چنانچه همپوشانی بین دانشآموزان و دانشجویان را در برخی خانوارها نادیده بگیریم و از هر خانوار تنها یک دانشآموز یا دانشجو را وارد محاسبات آماری کنیم، به طور سرانگشتی میتوان گفت که حدود ۲۰ میلیون خانوار ایرانی با مسائل آموزش و پرورش و آموزش عالی، از جمله نوع مدرسه یا دانشگاه (دولتی یا غیردولتی بودن)، جنسیت مدرسه/دانشگاه و محدودیتهای آن در برخی مناطق و استانها، شهریه مدارس و دانشگاهها (شهریه فوق برنامه در مدارس و شهریه مصوب دانشگاه و مدرسه)، تراکم بالای دانشآموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاههای کلانشهرها، تأمین و آمادهسازی مدارس در روستاها، استیجاری بودن برخی مدارس، تأسیس برخی دانشگاههای غیردولتی با کمترین امکانات، تهیه کتب درسی و کمکدرسی (کمکآموزشی)، غول کنکور و معضلات مرتبط با آن (تأثیرداشتن یا تأثیرنداشتن معدل، تغییرات در مواد امتحانی، تغییر در آزمونهای نهایی و...)، هزینه حملونقل تا مدرسه/دانشگاه، هزینههای اینترنت برای آموزشهای مجازی، مخارج نوشتافزار و پوشاک مدرسه/دانشگاه و در برخی موارد هزینه غذا و دیگر مخارج جانبی سروکار دارند. براساس سهم در خور توجه آموزش و پرورش و آموزش عالی در سبد خانوار ایرانی، مدیریت، حکمرانی و سیاستگذاری در عرصه آموزش و پرورش و آموزش دانشگاهی، در توسعه علمی، فرهنگی و اجتماعی، اهمیتی مضاعف دارد. ازاینرو سکانداران این وزارتخانهها ضمن تجهیز به دانش و تخصص و مهارت مدیریتی، باید با آخرین فناوریهای آموزشی و پژوهشی آشنا بوده و عرصه علم و دانش را از دایره تنگ تعصبات بیمورد خارج کنند. در نتیجه، انتظار میرود کسانی که مدعی هدایت این وزارتخانههای مهم، توسعهای و راهبردی هستند، طرحها و برنامههایی را آماده کرده و پیشنهاد دهند که
✓اولا به استعدادیابی از اولین مراحل/مقاطع آموزش و پژوهش منتهی شود.
✓ثانیا از ابتدا اندیشهورزی را به جای حفظ و تکرار مفاهیم فراموششونده و تفکر انتقادی را به جای سکوت و قبول محض نظریهها -بهویژه در علوم انسانی- و سادهسازی متون درسی را به جای پیچیدهکردن بیحاصل موضوعات، به دانشآموزان/دانشجویان یاد دهند.
✓ثالثا محیط مقدس مدرسه/دانشگاه را از برخوردهای غیرعلمی و غیرتخصصی و... -که قابلیت تفسیر متغیر در شرایط مختلف را دارد- دور کنند.
✓ رابعا بتوانند از حقوق اقشار فرهیخته و تلاشگر فرهنگیان و دانشگاهیان دفاع کنند.
همچنان که خوانندگان این سطور آگاهی دارند، در سالهای اخیر بر روند مهاجرت نخبگان به خارج افزوده شده که پایینبودن حقوق سرانه (در مقایسه با کشورهای دیگر)، ماندگاری تورمهای دورقمی بالا، یأس و ناامیدی به اصلاح امور و انتظار معاش و موفقیت بیشتر در خارج ازجمله دلایل مهاجرت به شمار میروند.
همچنین در چند سال اخیر، سوءتدبیر در رفتار با برخی اعضای هیئتعلمی به دلیل گرایشهای خاص سیاسی یا گاهی به دلیل کمبود امتیازات ارتقا و ترفیع (آموزشی، پژوهشی، اجرائی، فرهنگی)، گزارش و موجب اخراج یا انفصال از خدمت آنان شده است، درحالیکه در «یک جامعه باز» و توسعهیافته، سعه صدر و فرصتدهی مجدد به افراد بابت تکمیل و اصلاح وظایف و تعهدات، یک ضرورت است. اینک که دولت وفاق ملی درحال تشکیل است، توصیه به امیدآفرینی در خانواده بزرگ آموزشوپرورش و آموزش عالی، اصلاح رویههای اداری-اجرائی و خودداری از کنشهای سلبی، از پیشنهادهای حداقلی به وزیران محترم آموزشوپرورش و علوم، تحقیقات و فناوری است.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺تأملی در پیشنهاد وزیران آموزش و پرورش و آموزش عالی در دولت چهاردهم
✍ لطفعلی عاقلی، روزنامه شرق، ۵ مرداد
اکنون در آستانه تنفیذ و تحلیف چهاردهمین دوره ریاستجمهوری در ایران، کارگروههای تخصصی در حال بررسی سوابق کاری نامزدهای مشاغل اجرائی و تطبیق آنها با ضوابط و معیارهای تعیین شده و شروط ۱۸ گانه دکتر پزشکیان هستند. در این میان به دلیل اهمیت محوری و زیربنایی اقتصاد در زیست عمومی جامعه، نگاه مردم و کارشناسان به تعیین تیم اقتصادی دوخته شده است و به نظر میرسد حساسیت یا دقت نظر درباره معرفی دیگر وزیران و مقامات ارشد اجرائی کمتر است. این نوشتار در پی جلب توجه دستاندرکاران و اعضای شورای راهبری دوره گذار به تعیین برخی از مهمترین وزیران غیراقتصادی دولت است. براساس جدیدترین آمار رسمی (۱۴۰۳-۱۴۰۲)، وزارت آموزش و پرورش بهتنهایی بالغ بر ۱۶.۵ میلیون دانشآموز و حدود یک میلیون نفر کادر علمی و اداری را تحت پوشش خود دارد و تعداد دانشجویان در مجموعه دانشگاههای دولتی، غیرانتفاعی و آزاد اسلامی بالغ بر ۳.۲ میلیون نفر است. چنانچه همپوشانی بین دانشآموزان و دانشجویان را در برخی خانوارها نادیده بگیریم و از هر خانوار تنها یک دانشآموز یا دانشجو را وارد محاسبات آماری کنیم، به طور سرانگشتی میتوان گفت که حدود ۲۰ میلیون خانوار ایرانی با مسائل آموزش و پرورش و آموزش عالی، از جمله نوع مدرسه یا دانشگاه (دولتی یا غیردولتی بودن)، جنسیت مدرسه/دانشگاه و محدودیتهای آن در برخی مناطق و استانها، شهریه مدارس و دانشگاهها (شهریه فوق برنامه در مدارس و شهریه مصوب دانشگاه و مدرسه)، تراکم بالای دانشآموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاههای کلانشهرها، تأمین و آمادهسازی مدارس در روستاها، استیجاری بودن برخی مدارس، تأسیس برخی دانشگاههای غیردولتی با کمترین امکانات، تهیه کتب درسی و کمکدرسی (کمکآموزشی)، غول کنکور و معضلات مرتبط با آن (تأثیرداشتن یا تأثیرنداشتن معدل، تغییرات در مواد امتحانی، تغییر در آزمونهای نهایی و...)، هزینه حملونقل تا مدرسه/دانشگاه، هزینههای اینترنت برای آموزشهای مجازی، مخارج نوشتافزار و پوشاک مدرسه/دانشگاه و در برخی موارد هزینه غذا و دیگر مخارج جانبی سروکار دارند. براساس سهم در خور توجه آموزش و پرورش و آموزش عالی در سبد خانوار ایرانی، مدیریت، حکمرانی و سیاستگذاری در عرصه آموزش و پرورش و آموزش دانشگاهی، در توسعه علمی، فرهنگی و اجتماعی، اهمیتی مضاعف دارد. ازاینرو سکانداران این وزارتخانهها ضمن تجهیز به دانش و تخصص و مهارت مدیریتی، باید با آخرین فناوریهای آموزشی و پژوهشی آشنا بوده و عرصه علم و دانش را از دایره تنگ تعصبات بیمورد خارج کنند. در نتیجه، انتظار میرود کسانی که مدعی هدایت این وزارتخانههای مهم، توسعهای و راهبردی هستند، طرحها و برنامههایی را آماده کرده و پیشنهاد دهند که
✓اولا به استعدادیابی از اولین مراحل/مقاطع آموزش و پژوهش منتهی شود.
✓ثانیا از ابتدا اندیشهورزی را به جای حفظ و تکرار مفاهیم فراموششونده و تفکر انتقادی را به جای سکوت و قبول محض نظریهها -بهویژه در علوم انسانی- و سادهسازی متون درسی را به جای پیچیدهکردن بیحاصل موضوعات، به دانشآموزان/دانشجویان یاد دهند.
✓ثالثا محیط مقدس مدرسه/دانشگاه را از برخوردهای غیرعلمی و غیرتخصصی و... -که قابلیت تفسیر متغیر در شرایط مختلف را دارد- دور کنند.
✓ رابعا بتوانند از حقوق اقشار فرهیخته و تلاشگر فرهنگیان و دانشگاهیان دفاع کنند.
همچنان که خوانندگان این سطور آگاهی دارند، در سالهای اخیر بر روند مهاجرت نخبگان به خارج افزوده شده که پایینبودن حقوق سرانه (در مقایسه با کشورهای دیگر)، ماندگاری تورمهای دورقمی بالا، یأس و ناامیدی به اصلاح امور و انتظار معاش و موفقیت بیشتر در خارج ازجمله دلایل مهاجرت به شمار میروند.
همچنین در چند سال اخیر، سوءتدبیر در رفتار با برخی اعضای هیئتعلمی به دلیل گرایشهای خاص سیاسی یا گاهی به دلیل کمبود امتیازات ارتقا و ترفیع (آموزشی، پژوهشی، اجرائی، فرهنگی)، گزارش و موجب اخراج یا انفصال از خدمت آنان شده است، درحالیکه در «یک جامعه باز» و توسعهیافته، سعه صدر و فرصتدهی مجدد به افراد بابت تکمیل و اصلاح وظایف و تعهدات، یک ضرورت است. اینک که دولت وفاق ملی درحال تشکیل است، توصیه به امیدآفرینی در خانواده بزرگ آموزشوپرورش و آموزش عالی، اصلاح رویههای اداری-اجرائی و خودداری از کنشهای سلبی، از پیشنهادهای حداقلی به وزیران محترم آموزشوپرورش و علوم، تحقیقات و فناوری است.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺 نقدی بر الگوی مفهومی مدرسه تراز سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
زهرا علی اکبری/ روزنامه اطلاعات/ ۱۴ امرداد ۱۴۰۳
خلاصه ای از یادداشت :
🔻هر چند كه تجربه يك دهه اي نشان مي داد، نياز است تا در بخش هايي از سند به روز رساني هايي انجام بگيرد اما تا امروز نه تنها بازبيني در متن سند صورت نگرفته بلكه در برهمان پاشنه اجراي ناقص سند مي چرخد و خبري از به روز رساني هاي نسلي و محتوايي نيست.
🔻گام بر داشتن در اين مسير كه سند تحول بنيادين براي مدارس مصداق سازي شود و الگوي چگونگي اجراي آن تدوين گردد، اقدام ارزشمندي است چراكه بالاخره پس از يك دهه تاخير، متوليان امر به اين نتيجه رسيدند و دستي بر آتش مفاهيم و تعاریف ثقيل سند گرفتند تا براي مولفه هاي اصلي اجرا در مدارس؛معلمان ،مديران، اوليا و... توضيح دهند كه سند چه مي خواهد و هدفش چيست. اما مسئله اينجاست كه چرا هر سند و الگو و مدلي كه براي تحول تدوين و تنظيم مي شود نياز به يك پيوست توضيحي و تبييني دارد .خوب اين چه كاري است كه به جاي اجراي تحول، بايد ۱۲ سال طول بكشد تا خود تحول را معنا كرد.
در حال حاضر الگوی تدوین شده ی مدرسه تراز، مولفه تحولی خاصی به مدارس تزریق نکرده است. به عنوان مثال در بعد مدیریت و رهبری، مولفه های؛ برنامه ریزی و چشم انداز ،نظارت بر منابع مالی،مشارکت پذیری،رشد و توانمندسازی منابع انسانی ،پایش مداوم محیطی و تصمیم گیری مبتنی بر تفکر آمده که تمامی این موارد جز شرح وظایف مدیر یک مدرسه است.خوب این که مشخص است و مدیر مدرسه خودش می داند و بلد است باید این کارها را برای ارتقای نقش آموزشی و پرورشی مدرسه انجام بدهد و در پایان سال تحصیلی مورد ارزیابی قرار بگیرد. این الگو چه مسیر تازه ای برای تحول به مدیر مدرسه نشان داده است؟ یکی از ایرادات جدی که به نظام آموزشی ایران وارد است؛عدم تمرکز زدایی در اجرای وظایف آموزشی و پرورشی در مدارس است که در سرتاسر این الگو کاملا مشهود است و همه چیز را دست بسته تر کرده است.
🔻در این الگو اشاره شده، در سال های پیش رو درصدی از مدارس با تاکید بر مدارس برخوردار مشمول طرح مدارس تراز سند تحول خواهند بود و ارزیابی خواهند شد و با این تاکید باید پرسید؛ چرا باید در وهله اول سندی نوشته شود که نتواند تمامیت آموزشی کشور را در بربگیرد و در مرحله بعدی این پرسش که چرا پس از ۱۲ سال هنوز به آن نقطه نرسیده ایم که عدالت به اندازه ای باشد که بتوان سند تحول را در تمامی مدارس اجرا کرد؟
🔻با اشاره بر اینکه به احتمال قوی الگوی مفهومی مدرسه تراز سند تحول بنیادین به مانند بقیه الگوها و طرحها خروجی خاصی برای نظام آموزشی نخواهد داشت، یادآور می شود نظام آموزشی امروز برای تحول نیاز به مدیر مدرسهای دارد که مدیریت آموزشی را می شناسد و نوآوری را اولویت قرار می دهد، نیاز به معلمی دارد که معلمی را تحصیل کرده باشد نه آنکه با دو ماه آموزش فشرده استخدام و معلم شده باشد ، نیاز به محیط آموزشی شاداب و پویایی دارد که دانش آموز در آن یاد بگیرد، تجربه کسب کند ، توانا شود و برای آیندهاش نقش پردازی کند و در نهایت نیاز به حمایت های مالی و اجتماعی دولت برای تازه و نو شدن دارد.
🔻مشکل اینجاست که نمی دانند از نظام آموزشی چه می خواهند و نمیخواهند بپذیرند که این نظام آموزشی باید به مذاق دانش آموزان و استانداردهای جهانی به روزتر شود. در سال های اخیر شروع مهاجرت تحصیلی ازسنین نوجوانی و دانشآموزی نشان می دهد که باید سریع تر دست به کار شد تا این آموزش و پرورش باب دل تر شود.
🔰متن کامل این یادداشت
🌐https://ettelaat.com/files/fa/publication/pages/1403/5/13/681_8712.pdf
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺 نقدی بر الگوی مفهومی مدرسه تراز سند تحول بنیادین آموزش و پرورش
زهرا علی اکبری/ روزنامه اطلاعات/ ۱۴ امرداد ۱۴۰۳
خلاصه ای از یادداشت :
🔻هر چند كه تجربه يك دهه اي نشان مي داد، نياز است تا در بخش هايي از سند به روز رساني هايي انجام بگيرد اما تا امروز نه تنها بازبيني در متن سند صورت نگرفته بلكه در برهمان پاشنه اجراي ناقص سند مي چرخد و خبري از به روز رساني هاي نسلي و محتوايي نيست.
🔻گام بر داشتن در اين مسير كه سند تحول بنيادين براي مدارس مصداق سازي شود و الگوي چگونگي اجراي آن تدوين گردد، اقدام ارزشمندي است چراكه بالاخره پس از يك دهه تاخير، متوليان امر به اين نتيجه رسيدند و دستي بر آتش مفاهيم و تعاریف ثقيل سند گرفتند تا براي مولفه هاي اصلي اجرا در مدارس؛معلمان ،مديران، اوليا و... توضيح دهند كه سند چه مي خواهد و هدفش چيست. اما مسئله اينجاست كه چرا هر سند و الگو و مدلي كه براي تحول تدوين و تنظيم مي شود نياز به يك پيوست توضيحي و تبييني دارد .خوب اين چه كاري است كه به جاي اجراي تحول، بايد ۱۲ سال طول بكشد تا خود تحول را معنا كرد.
در حال حاضر الگوی تدوین شده ی مدرسه تراز، مولفه تحولی خاصی به مدارس تزریق نکرده است. به عنوان مثال در بعد مدیریت و رهبری، مولفه های؛ برنامه ریزی و چشم انداز ،نظارت بر منابع مالی،مشارکت پذیری،رشد و توانمندسازی منابع انسانی ،پایش مداوم محیطی و تصمیم گیری مبتنی بر تفکر آمده که تمامی این موارد جز شرح وظایف مدیر یک مدرسه است.خوب این که مشخص است و مدیر مدرسه خودش می داند و بلد است باید این کارها را برای ارتقای نقش آموزشی و پرورشی مدرسه انجام بدهد و در پایان سال تحصیلی مورد ارزیابی قرار بگیرد. این الگو چه مسیر تازه ای برای تحول به مدیر مدرسه نشان داده است؟ یکی از ایرادات جدی که به نظام آموزشی ایران وارد است؛عدم تمرکز زدایی در اجرای وظایف آموزشی و پرورشی در مدارس است که در سرتاسر این الگو کاملا مشهود است و همه چیز را دست بسته تر کرده است.
🔻در این الگو اشاره شده، در سال های پیش رو درصدی از مدارس با تاکید بر مدارس برخوردار مشمول طرح مدارس تراز سند تحول خواهند بود و ارزیابی خواهند شد و با این تاکید باید پرسید؛ چرا باید در وهله اول سندی نوشته شود که نتواند تمامیت آموزشی کشور را در بربگیرد و در مرحله بعدی این پرسش که چرا پس از ۱۲ سال هنوز به آن نقطه نرسیده ایم که عدالت به اندازه ای باشد که بتوان سند تحول را در تمامی مدارس اجرا کرد؟
🔻با اشاره بر اینکه به احتمال قوی الگوی مفهومی مدرسه تراز سند تحول بنیادین به مانند بقیه الگوها و طرحها خروجی خاصی برای نظام آموزشی نخواهد داشت، یادآور می شود نظام آموزشی امروز برای تحول نیاز به مدیر مدرسهای دارد که مدیریت آموزشی را می شناسد و نوآوری را اولویت قرار می دهد، نیاز به معلمی دارد که معلمی را تحصیل کرده باشد نه آنکه با دو ماه آموزش فشرده استخدام و معلم شده باشد ، نیاز به محیط آموزشی شاداب و پویایی دارد که دانش آموز در آن یاد بگیرد، تجربه کسب کند ، توانا شود و برای آیندهاش نقش پردازی کند و در نهایت نیاز به حمایت های مالی و اجتماعی دولت برای تازه و نو شدن دارد.
🔻مشکل اینجاست که نمی دانند از نظام آموزشی چه می خواهند و نمیخواهند بپذیرند که این نظام آموزشی باید به مذاق دانش آموزان و استانداردهای جهانی به روزتر شود. در سال های اخیر شروع مهاجرت تحصیلی ازسنین نوجوانی و دانشآموزی نشان می دهد که باید سریع تر دست به کار شد تا این آموزش و پرورش باب دل تر شود.
🔰متن کامل این یادداشت
🌐https://ettelaat.com/files/fa/publication/pages/1403/5/13/681_8712.pdf
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺نافرمانی مدنی از دو سو
✍ فیروزه صابر
▪️تصاویر رفتارهای وقیحانه ماموران حافظ امنیت جامعه با زنان و دختران جوان، چه از منظر عرف و چه مذهب و چه اخلاق مورد تقبیح عموم مردم است و به انحاء مختلف این باز تولید مکرر خشونت را محکوم کردهاند.
🔸واقعیت آن است که زنان در پی مبارزات سیاسی و اجتماعی دهه های گذشته در برابر تحقیر و تبعیض و پایمال شدن آزادی و حقوق شهروندی خود، مسیر پر هزینه ای را طی کرده اند و در عین باور به خشونت پرهیزی، قربانی حبس و حذف و جان دادنها شدهاند. مبارزه با نه - به حجاب اجباری هم در همین راستا شکل گرفت و در پای آن بهای سنگینی پرداخته شد. زین رو نه عقل جمعی و نه حس فردی و نه تعهد ملی در برابر خونهای به ناحق ریخته شده و اسارتهای پی در پی و محرومیتهای اجتماعی سنگین کوتاه نخواهد آمد و بر خواسته خود خواهد ایستاد.
▪️ نافرمانی مدنی همراه با گسترهی دامنه روشنگری در جامعه و نیز همگرایی اقشار مختلف فکری و اجتماعی بخصوص دینداران اعم از زن و مرد در پشتیبانی از این کنش آزادیخواهانه، شرط توفیق در گذر از سنگلاخ خشونتبار کنونی است. به این اعتبار تجهیز مجدد حکومت برای برخورد و پافشاری بر این اجبار پس از چهلوپنج سال ناکارآمدی وعظ و ارشاد و تحمیل و شلاق، دیر است. برای جوانانی که در محیط ناکارآمد تدارک دیده شده با ذائقه و سلیقه این حکومت پرورش یافتهاند و معترض این رفتارها هستند، بس دیر است. این اجبار در حدی مردود است که حتی مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۹۷ طی گزارشی این طرح را ناموفق قلمداد کرد و عامل آن را بیتوجهی به خواست و مطالبات مردم دانست و نتایج طرح گشت ارشاد را منفی خواند.
🔸اما نکته مهم آن است که در شمول دایره روشنگری، نهاد متولی هم قرار گیرد. اینک مسئولیت اجبار حجاب به نیروی انتظامی محول شده است. واقعیت آن است که این نهاد با بیش از ۶۰ هزار نیرو، موضوعات عدیده ای در ماموریت خود دارد که بخش اندکی از نیروی های خود را می تواند صرف این طرح کند. نکته مهم دیگر آنکه در جریان جنبشها و اعتراضات اجتماعی سالهای اخیر که انواع مامورین نظامی چه بهصورت رسمی و چه لباس شخصی به مقابله و برخورد با معترضین می پرداختند، غالب مامورین نیروی انتظامی با رفتارهای خشن سایر نهادهای نظامی و امنیتی فاصله داشتند. شاید هم به همین دلیل فرمانده نیروی انتظامی از میان فرماندهان قوای نظامی منصوب می شود تا این فاصلهها کم شود. اما اگر این اختلاف ماهوی باشد یا ممکن است از درون قشری خشن برای ماموریت جدید پرورش یابند و یا چنین مامورینی از بیرون به داخل نیروی انتظامی بپیوندند. در هر دو حالت ضمن تقویت رفتارهای خشونت آمیز در این نهاد، احتمال اختلاف در نحوه رویارویی با مردم در مامورین نیروی انتظامی با فرماندهان تشدید خواهد شد.
▪️روشنگری با هدف بازدارندگی نیروی انتظامی از خشونتگرایی و مراعات آزادی و آسایش و امنیت مردم و پرهیز از درگیر شدن در طرح های مغایر با شأن انسانی زنان و نیز عموم جوانان رسالتی بر عهده جامعه مدنی است. با کنش اجتماعی همگرا، روزنههای امیدبخش را در تسری نافرمانی در این نهاد هم می توان یافت.
#ایران_فردا
#فیروزه_صابر
#نه_به_حجاب_اجباری
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺نافرمانی مدنی از دو سو
✍ فیروزه صابر
▪️تصاویر رفتارهای وقیحانه ماموران حافظ امنیت جامعه با زنان و دختران جوان، چه از منظر عرف و چه مذهب و چه اخلاق مورد تقبیح عموم مردم است و به انحاء مختلف این باز تولید مکرر خشونت را محکوم کردهاند.
🔸واقعیت آن است که زنان در پی مبارزات سیاسی و اجتماعی دهه های گذشته در برابر تحقیر و تبعیض و پایمال شدن آزادی و حقوق شهروندی خود، مسیر پر هزینه ای را طی کرده اند و در عین باور به خشونت پرهیزی، قربانی حبس و حذف و جان دادنها شدهاند. مبارزه با نه - به حجاب اجباری هم در همین راستا شکل گرفت و در پای آن بهای سنگینی پرداخته شد. زین رو نه عقل جمعی و نه حس فردی و نه تعهد ملی در برابر خونهای به ناحق ریخته شده و اسارتهای پی در پی و محرومیتهای اجتماعی سنگین کوتاه نخواهد آمد و بر خواسته خود خواهد ایستاد.
▪️ نافرمانی مدنی همراه با گسترهی دامنه روشنگری در جامعه و نیز همگرایی اقشار مختلف فکری و اجتماعی بخصوص دینداران اعم از زن و مرد در پشتیبانی از این کنش آزادیخواهانه، شرط توفیق در گذر از سنگلاخ خشونتبار کنونی است. به این اعتبار تجهیز مجدد حکومت برای برخورد و پافشاری بر این اجبار پس از چهلوپنج سال ناکارآمدی وعظ و ارشاد و تحمیل و شلاق، دیر است. برای جوانانی که در محیط ناکارآمد تدارک دیده شده با ذائقه و سلیقه این حکومت پرورش یافتهاند و معترض این رفتارها هستند، بس دیر است. این اجبار در حدی مردود است که حتی مرکز پژوهشهای مجلس در سال ۹۷ طی گزارشی این طرح را ناموفق قلمداد کرد و عامل آن را بیتوجهی به خواست و مطالبات مردم دانست و نتایج طرح گشت ارشاد را منفی خواند.
🔸اما نکته مهم آن است که در شمول دایره روشنگری، نهاد متولی هم قرار گیرد. اینک مسئولیت اجبار حجاب به نیروی انتظامی محول شده است. واقعیت آن است که این نهاد با بیش از ۶۰ هزار نیرو، موضوعات عدیده ای در ماموریت خود دارد که بخش اندکی از نیروی های خود را می تواند صرف این طرح کند. نکته مهم دیگر آنکه در جریان جنبشها و اعتراضات اجتماعی سالهای اخیر که انواع مامورین نظامی چه بهصورت رسمی و چه لباس شخصی به مقابله و برخورد با معترضین می پرداختند، غالب مامورین نیروی انتظامی با رفتارهای خشن سایر نهادهای نظامی و امنیتی فاصله داشتند. شاید هم به همین دلیل فرمانده نیروی انتظامی از میان فرماندهان قوای نظامی منصوب می شود تا این فاصلهها کم شود. اما اگر این اختلاف ماهوی باشد یا ممکن است از درون قشری خشن برای ماموریت جدید پرورش یابند و یا چنین مامورینی از بیرون به داخل نیروی انتظامی بپیوندند. در هر دو حالت ضمن تقویت رفتارهای خشونت آمیز در این نهاد، احتمال اختلاف در نحوه رویارویی با مردم در مامورین نیروی انتظامی با فرماندهان تشدید خواهد شد.
▪️روشنگری با هدف بازدارندگی نیروی انتظامی از خشونتگرایی و مراعات آزادی و آسایش و امنیت مردم و پرهیز از درگیر شدن در طرح های مغایر با شأن انسانی زنان و نیز عموم جوانان رسالتی بر عهده جامعه مدنی است. با کنش اجتماعی همگرا، روزنههای امیدبخش را در تسری نافرمانی در این نهاد هم می توان یافت.
#ایران_فردا
#فیروزه_صابر
#نه_به_حجاب_اجباری
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺تغییر برای تغییر نه تغییر برای تمدید
✍نرگس ملک زاده/ خبرآنلاین/ ۱۹ امرداد ۱۴۰۳
🔹اینکه همه خود را متولی آموزش و پرورش میدانند و سعی دارند در بزنگاه های حساس "مدیریتی" اثرگذار باشند و امضایشان پای انتصابات باشد، اما در مقام و زمان پاسخگویی قدم پس کشیده و در مورد عملکرد منصوب جریان منتسب به خود که، آسیب های جدی را به ساختار آموزش و پرورش زده است، ورود قابل اعتنایی ندارند همان بی تعهدی جریان صاحب نفوذ در آموزش و پرورش است.
در سه سال گذشته اتفاقاتی بسیاری بر چهره آموزش و پرورش سیلی زده است که نه تنها نفس تعلیم و تربیت را بند آورده بلکه بازتاب عملکرد نادرست آموزش و پرورش فضای اجتماعی کشور را نیز ملتهب کرده است .نمونه این اضطراب اجتماعی در آغاز سال تحصیلی، کمبود معلم و کلاس های خالی و در اواخر سال ناتوانی در برگزاری به موقع امتحانات نهایی و حتی اعلام نتایج آن بوده است.
اینکه چه کسانی مسبب وضعیت امروز آموزش و پرورش هستند نمیتوان جریان خاصی را متهم کرد اما اگر قرار باشد سهمی از این اتفاقات که تغییر را به تاخیر و تحول را دست نیافتنی تر کرده است به دولت ها بدهیم صورت کسر مدیران دولت سیزدهم عددی بیشتر را نشان خواهد داد.
نارضایتی آشکار معلمان، دانش آموزان و اولیا، در واقع درصد بالایی از جمعیت کشور از آموزش و پرورش لزوم جابجایی وزیر را بعد از پیروزی دکتر پزشکیان طلب میکند.اینکه آموزش و پرورش میتوانست نوید روزهای خوش را به صاحبان اصلی خود بدهد بعد از شنیدن حذف گزینه های "مطلوب" کم کم رنگ نا امیدی به خود گرفت تا از گزینه "معمول" نیز گذر کردیم و به لیست "بانیان وضع موجود" رسیدیم ،حتی اگر از صحرایی هم عبور کنند و امانی طهرانی مطرح شود باز گزینه طیف غیر پاسخگوی سه سال گذشته است که دوباره برای وزارت نفرات خود را به خط کردهاند.
حالا با اعلام نارضایتی معلمان از ابقاء صحرایی و معرفی امانی گزینه های دیگری برای مهندسی کردن فضای رسانه مطرح میشود.انتخاب از بین طیف غیرهمسو و مهمتر، غیر متعهد به دلیل عدم پاسخگویی در سه سال گذشته و گزینه هایی نچسب از طیف همسو جریان دو سر باخت پزشکیان در آموزش و پرورش است که مورد انتقاد بسیاری از معلمان و فعالان صنفی و رسانه ای قرار گرفته است.
✓به گوش آقای پزشکیان برسانید اینکه معلمان برای پیروزی شما به میدان آمدهاند و با وجود ناامیدی از شرایط، بالاخص آموزش و پرورش همت عالی کردند تا جنابعالی به ریاست جمهوری برسید باید یادآوری کنیم که این خواست فرهنگیان "تغییر برای تغییر بود" نه" تغییر برای تمدید "پس اگر دورتان را شلوغ کرده اند تا ما را نبینید و نشنوید از همین حالا سرمایه اجتماعی بزرگی به نام معلمان را از دست رفته بدانید و بد عهدی با معلمان را اولین خط فاصله ایجاد شده بین مسعود پزشکیان کاندیدای ریاست جمهوری با مسعود پزشکیان ریاست جمهور بدانید.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺تغییر برای تغییر نه تغییر برای تمدید
✍نرگس ملک زاده/ خبرآنلاین/ ۱۹ امرداد ۱۴۰۳
🔹اینکه همه خود را متولی آموزش و پرورش میدانند و سعی دارند در بزنگاه های حساس "مدیریتی" اثرگذار باشند و امضایشان پای انتصابات باشد، اما در مقام و زمان پاسخگویی قدم پس کشیده و در مورد عملکرد منصوب جریان منتسب به خود که، آسیب های جدی را به ساختار آموزش و پرورش زده است، ورود قابل اعتنایی ندارند همان بی تعهدی جریان صاحب نفوذ در آموزش و پرورش است.
در سه سال گذشته اتفاقاتی بسیاری بر چهره آموزش و پرورش سیلی زده است که نه تنها نفس تعلیم و تربیت را بند آورده بلکه بازتاب عملکرد نادرست آموزش و پرورش فضای اجتماعی کشور را نیز ملتهب کرده است .نمونه این اضطراب اجتماعی در آغاز سال تحصیلی، کمبود معلم و کلاس های خالی و در اواخر سال ناتوانی در برگزاری به موقع امتحانات نهایی و حتی اعلام نتایج آن بوده است.
اینکه چه کسانی مسبب وضعیت امروز آموزش و پرورش هستند نمیتوان جریان خاصی را متهم کرد اما اگر قرار باشد سهمی از این اتفاقات که تغییر را به تاخیر و تحول را دست نیافتنی تر کرده است به دولت ها بدهیم صورت کسر مدیران دولت سیزدهم عددی بیشتر را نشان خواهد داد.
نارضایتی آشکار معلمان، دانش آموزان و اولیا، در واقع درصد بالایی از جمعیت کشور از آموزش و پرورش لزوم جابجایی وزیر را بعد از پیروزی دکتر پزشکیان طلب میکند.اینکه آموزش و پرورش میتوانست نوید روزهای خوش را به صاحبان اصلی خود بدهد بعد از شنیدن حذف گزینه های "مطلوب" کم کم رنگ نا امیدی به خود گرفت تا از گزینه "معمول" نیز گذر کردیم و به لیست "بانیان وضع موجود" رسیدیم ،حتی اگر از صحرایی هم عبور کنند و امانی طهرانی مطرح شود باز گزینه طیف غیر پاسخگوی سه سال گذشته است که دوباره برای وزارت نفرات خود را به خط کردهاند.
حالا با اعلام نارضایتی معلمان از ابقاء صحرایی و معرفی امانی گزینه های دیگری برای مهندسی کردن فضای رسانه مطرح میشود.انتخاب از بین طیف غیرهمسو و مهمتر، غیر متعهد به دلیل عدم پاسخگویی در سه سال گذشته و گزینه هایی نچسب از طیف همسو جریان دو سر باخت پزشکیان در آموزش و پرورش است که مورد انتقاد بسیاری از معلمان و فعالان صنفی و رسانه ای قرار گرفته است.
✓به گوش آقای پزشکیان برسانید اینکه معلمان برای پیروزی شما به میدان آمدهاند و با وجود ناامیدی از شرایط، بالاخص آموزش و پرورش همت عالی کردند تا جنابعالی به ریاست جمهوری برسید باید یادآوری کنیم که این خواست فرهنگیان "تغییر برای تغییر بود" نه" تغییر برای تمدید "پس اگر دورتان را شلوغ کرده اند تا ما را نبینید و نشنوید از همین حالا سرمایه اجتماعی بزرگی به نام معلمان را از دست رفته بدانید و بد عهدی با معلمان را اولین خط فاصله ایجاد شده بین مسعود پزشکیان کاندیدای ریاست جمهوری با مسعود پزشکیان ریاست جمهور بدانید.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺چرا به بازنشستهها وعده دروغ دادید؟ متناسبسازی حقوق آنها واقعیت ندارد
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
🔹آنچه تجربه کردیم درباره متناسبسازی حقوق بازنشستگان حرف درمانی بود. امید میلیونها بازنشسته را خاکسترنشینِ وعدههای آتشین کردند. هر مسئولی آمد، نامسئولانه وعدهای داد و رفت. بازنشسته ماند و حسرتی بر دل مانده از امیدی که به وعدهها بسته بود. خود او تنها نیست که باید پاسخگوی خانواده هم باشد که مگر متناسب سازی انجام نشده است؟
🔹آن سه میلیون واریزی را هم که برای سه ماه دادید را مردم سیاسی برداشت میکنند و به پای انتخابات مینویسند. با این رفتار، خودتان که هیچ، باد به آبروی نظام میزنید. جواب این را هم در لیست بدهی شما باید نوشت. هم امروز باید جوابگوی این ماجرا باشید هم فردا که زبانتان بسته باشد و جوارحتان گویا. این تذکر را هم شرط بلاغ بدانید. این بار ملال مپندارید. پند گیرید و در واپسین روزها، وظیفه قانونیتان را عملیاتی کنید!
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺چرا به بازنشستهها وعده دروغ دادید؟ متناسبسازی حقوق آنها واقعیت ندارد
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
🔹آنچه تجربه کردیم درباره متناسبسازی حقوق بازنشستگان حرف درمانی بود. امید میلیونها بازنشسته را خاکسترنشینِ وعدههای آتشین کردند. هر مسئولی آمد، نامسئولانه وعدهای داد و رفت. بازنشسته ماند و حسرتی بر دل مانده از امیدی که به وعدهها بسته بود. خود او تنها نیست که باید پاسخگوی خانواده هم باشد که مگر متناسب سازی انجام نشده است؟
🔹آن سه میلیون واریزی را هم که برای سه ماه دادید را مردم سیاسی برداشت میکنند و به پای انتخابات مینویسند. با این رفتار، خودتان که هیچ، باد به آبروی نظام میزنید. جواب این را هم در لیست بدهی شما باید نوشت. هم امروز باید جوابگوی این ماجرا باشید هم فردا که زبانتان بسته باشد و جوارحتان گویا. این تذکر را هم شرط بلاغ بدانید. این بار ملال مپندارید. پند گیرید و در واپسین روزها، وظیفه قانونیتان را عملیاتی کنید!
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺علیرضا کاظمی؛ نه پزشکیان به آری معلمان؟
✍ نرگس ملکزاده
🔹علیرضا کاظمی به عنوان گزینه وزارت آموزش و پرورش دولت چهاردهم برای کسب رای اعتماد به مجلس معرفی شد اما آنچه جای تأمل دارد این است که هنوز هیچ کدام از تشکل های سیاسی معلمان و فعالان رسانهای و صنفی فرهنگیان روی خوش به این گزینه ی رئیس جمهور نشان ندادهاند.
معلمان نیز با شرکت در نظرسنجیهای مختلف و رأی دادنهای مجازی مخالفت خود را با ایشان اعلام کردهاند این یعنی" گزینه رئیس جمهور به دل معلمان ننشست".
کاظمی گزینه مورد انتظار معلمان در دولت پزشکیان نبود، و یکی از ممهترین دلیل عدم پذیرش ایشان از سمت معلمان این نکته است که با وزارت ایشان و با روحیه ای که از او سراغ دارند باید منتظر" تساهل و تسامح مدیریتی" ایشان باشند، که این روحیه خودش کافی است که آموزش و پرورش با همان ضرب آهنگ کند به مسیر خود ادامه دهد او شاید بهترین گزینه بعد از عزل یوسف نوری و آن شرایط بود اما در حال حاضر در خوشبینانه ترین حالت گزینه ممتنع دولت پزشکیان در بین معلمان است و این به دلیل توقعی است که شخص پزشکیان برای معلمان ایجاد کرده است .
کاظمی باید تلاش کند که رای اعتماد را در درجه اول از "معلمان" دریافت کند اینکه معلمان چه خواسته هایی از پزشکیان داشته اند و ایشان چه قول هایی به آنها داده است باید در این روزها مکررا توسط تیم رسانهای به ایشان یادآوری شود و خواسته زیادی نیست که بازتاب خواسته معلمان و قولهای انتخاباتی پزشکیان خود را در نشستهای رسانه و حتی نطق قبل از رأی اعتماد از مجلس نشان دهد؛ اگر اینطور نباشد باید معرفی علیرضا کاظمی را نه پزشکیان به آری معلمان نامید.
کاظمی فرصت دفاع از خود را در برابر نخواستن معلم ها دارد. اولین توقع آن است که برنامه عملیاتی خود را برای گذر از بحران های خودساخته ی آموزش و پرورش که زاده ی سوء مدیریت دولت های قبل بوده است، را هر چه سریع تر با کارشناسان آموزشی به اشتراک بگذارد و رویکرد برنامه ایشان همان عدالت محوری باشد که مورد تاکید پزشکیان در تمام مناظرات بود .در مرحله بعد در صورت تایید گرفتن از مجلس در انتخاب و انتصاب ها قافیه را نبازد.
اگر امروز کاظمی مورد تردید برای حمایت است به جرات میتوان گفت علت این سکوت و تردید نحوهی چینش شورای معاونین در آینده و تغییرات مورد انتظار است .اگر کاظمی از مجلس راهی قرنی شود اما فرصت دوم خود(انتصابات)را برای اثبات صداقت پزشکیان به معلمان بسوزاند باید منتظر واکنش متفاوت از سمت معلمان باشد اینکه وزیر پشتش خالی از حمایت سرمایه انسانی و سرمایه های اجتماعی وزارت خانه خود باشد زنگ خطر جدی برای او خواهد بود. اگر کوتاه بیاید و آنها بلند برایش فاکتور میگیرند، معلم در هر دولتی مطالبه گر حق است مخصوصا دولت پزشکیان که قول همراهی در مسیر مطالبهگری را داده بود./ خبرآنلاین
#عدالت_محوری
#بحرانهای_آموزش_و_پرورش
#صداقت
#مطالبه_گری
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺علیرضا کاظمی؛ نه پزشکیان به آری معلمان؟
✍ نرگس ملکزاده
🔹علیرضا کاظمی به عنوان گزینه وزارت آموزش و پرورش دولت چهاردهم برای کسب رای اعتماد به مجلس معرفی شد اما آنچه جای تأمل دارد این است که هنوز هیچ کدام از تشکل های سیاسی معلمان و فعالان رسانهای و صنفی فرهنگیان روی خوش به این گزینه ی رئیس جمهور نشان ندادهاند.
معلمان نیز با شرکت در نظرسنجیهای مختلف و رأی دادنهای مجازی مخالفت خود را با ایشان اعلام کردهاند این یعنی" گزینه رئیس جمهور به دل معلمان ننشست".
کاظمی گزینه مورد انتظار معلمان در دولت پزشکیان نبود، و یکی از ممهترین دلیل عدم پذیرش ایشان از سمت معلمان این نکته است که با وزارت ایشان و با روحیه ای که از او سراغ دارند باید منتظر" تساهل و تسامح مدیریتی" ایشان باشند، که این روحیه خودش کافی است که آموزش و پرورش با همان ضرب آهنگ کند به مسیر خود ادامه دهد او شاید بهترین گزینه بعد از عزل یوسف نوری و آن شرایط بود اما در حال حاضر در خوشبینانه ترین حالت گزینه ممتنع دولت پزشکیان در بین معلمان است و این به دلیل توقعی است که شخص پزشکیان برای معلمان ایجاد کرده است .
کاظمی باید تلاش کند که رای اعتماد را در درجه اول از "معلمان" دریافت کند اینکه معلمان چه خواسته هایی از پزشکیان داشته اند و ایشان چه قول هایی به آنها داده است باید در این روزها مکررا توسط تیم رسانهای به ایشان یادآوری شود و خواسته زیادی نیست که بازتاب خواسته معلمان و قولهای انتخاباتی پزشکیان خود را در نشستهای رسانه و حتی نطق قبل از رأی اعتماد از مجلس نشان دهد؛ اگر اینطور نباشد باید معرفی علیرضا کاظمی را نه پزشکیان به آری معلمان نامید.
کاظمی فرصت دفاع از خود را در برابر نخواستن معلم ها دارد. اولین توقع آن است که برنامه عملیاتی خود را برای گذر از بحران های خودساخته ی آموزش و پرورش که زاده ی سوء مدیریت دولت های قبل بوده است، را هر چه سریع تر با کارشناسان آموزشی به اشتراک بگذارد و رویکرد برنامه ایشان همان عدالت محوری باشد که مورد تاکید پزشکیان در تمام مناظرات بود .در مرحله بعد در صورت تایید گرفتن از مجلس در انتخاب و انتصاب ها قافیه را نبازد.
اگر امروز کاظمی مورد تردید برای حمایت است به جرات میتوان گفت علت این سکوت و تردید نحوهی چینش شورای معاونین در آینده و تغییرات مورد انتظار است .اگر کاظمی از مجلس راهی قرنی شود اما فرصت دوم خود(انتصابات)را برای اثبات صداقت پزشکیان به معلمان بسوزاند باید منتظر واکنش متفاوت از سمت معلمان باشد اینکه وزیر پشتش خالی از حمایت سرمایه انسانی و سرمایه های اجتماعی وزارت خانه خود باشد زنگ خطر جدی برای او خواهد بود. اگر کوتاه بیاید و آنها بلند برایش فاکتور میگیرند، معلم در هر دولتی مطالبه گر حق است مخصوصا دولت پزشکیان که قول همراهی در مسیر مطالبهگری را داده بود./ خبرآنلاین
#عدالت_محوری
#بحرانهای_آموزش_و_پرورش
#صداقت
#مطالبه_گری
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺بندی آوانگارد در رویکرد دولت چهاردهم در آموزش و پرورش
✍نرگس ملک زاده
🔹کابینه دولت پزشکیان بعد از هفته ها رایزنی و کارشکنی به مجلس معرفی شد.در بین گزینه های پیشنهادی آقای رئیس جمهور به مجلس چند نام با واکنش جدی از سوی کسانی که پزشکیان را تسهیلگر یک" زندگی معمولی" میدانستند مواجه شد. یکی از این نفرات #علیرضا_کاظمی (کاندیدای وزارت) آموزش و پرورش بود که نتوانست نظر معلمان را برای شروع یک تغییر جلب کند. شاید این عدم پذیرش به دلیل همان شکاف ایجاد شدهی صف و ستاد است که کف مدرسه، کاظمی را گزینه تغییر هم نمیدانند اما ستادیهای سابق از او به عنوان نماد تحول یاد خواهند کرد.
🔹حضور معلمان و فعالان صنفی در ستاد پزشکیان و تلاش در جهت رایآوری، متکی بر یک نگاه و بینشی خاص به ایشان و مجموعه همراه وی بود. این بینش نه بدنبال تغییراتی حداکثری، بلکه تحولاتی معقول و امکانپذیر را دنبال میکرد. یکی از این تحولات نحوه تعامل وزارتخانه با #تشکل_های_صنفی_معلمان و تلاش در جهت بازسازی وجهه آموزش و پرورش در میان فعالان صنفی بود .
🔹با توجه به اینکه در برنامه های وزیر پیشنهادی به این مسأله اشاره شده است، اندکی امیدواری برای چنین تحولی بوجود آمده است. اما نگرانی آنجا است که این تحول در سطح #شعار باقی بماند. در نتیجه گام نخست وزارتخانه جدید می تواند تعیین فردی قابل اعتماد و علاقمند به تشکلهای صنفی برای پست #مشاور_وزیر در امور تشکل ها باشد. شاید بهترین گزینه فردی از داخل تشکلها و مورد وثوق حداکثری آنها برای این مورد است.
🔹یکی دیگر از تحولات معقول و قابل انجام میتواند جلوگیری از #اخراج_معلمان بدلایل واهی و بهخاطر فعالیتهای صنفی و مدنی باشد. امری که کاملا در حوزه مدیریتی وزیر جدید است و ایشان می تواند مبتنی بر اختیارات خود، معلمان اخراجی را به سر کار برگرداند. برای چنین امری با تحول حراست های آموزش و پرورش و جایگزینی نیروهای معقول حراستها، با نگاه نو شده به مسائل روز اجتماعی و تشکیل کمیتهای برای بررسی وضعیت این معلمان می تواند موثر باشد که شاهد شکل گیری این کمیته در وزارت علوم بودهایم.
🔹اميدواريم علیرضا کاظمی بتواند این بند آوانگارد در رویکرد دولت در آموزش و پرورش و برنامههای خود را محقق کند. برنامه خود و قولهای رئیس جمهور را بعد از رای گرفتن از مجلس و نمایندگان فراموش نکند.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺بندی آوانگارد در رویکرد دولت چهاردهم در آموزش و پرورش
✍نرگس ملک زاده
🔹کابینه دولت پزشکیان بعد از هفته ها رایزنی و کارشکنی به مجلس معرفی شد.در بین گزینه های پیشنهادی آقای رئیس جمهور به مجلس چند نام با واکنش جدی از سوی کسانی که پزشکیان را تسهیلگر یک" زندگی معمولی" میدانستند مواجه شد. یکی از این نفرات #علیرضا_کاظمی (کاندیدای وزارت) آموزش و پرورش بود که نتوانست نظر معلمان را برای شروع یک تغییر جلب کند. شاید این عدم پذیرش به دلیل همان شکاف ایجاد شدهی صف و ستاد است که کف مدرسه، کاظمی را گزینه تغییر هم نمیدانند اما ستادیهای سابق از او به عنوان نماد تحول یاد خواهند کرد.
🔹حضور معلمان و فعالان صنفی در ستاد پزشکیان و تلاش در جهت رایآوری، متکی بر یک نگاه و بینشی خاص به ایشان و مجموعه همراه وی بود. این بینش نه بدنبال تغییراتی حداکثری، بلکه تحولاتی معقول و امکانپذیر را دنبال میکرد. یکی از این تحولات نحوه تعامل وزارتخانه با #تشکل_های_صنفی_معلمان و تلاش در جهت بازسازی وجهه آموزش و پرورش در میان فعالان صنفی بود .
🔹با توجه به اینکه در برنامه های وزیر پیشنهادی به این مسأله اشاره شده است، اندکی امیدواری برای چنین تحولی بوجود آمده است. اما نگرانی آنجا است که این تحول در سطح #شعار باقی بماند. در نتیجه گام نخست وزارتخانه جدید می تواند تعیین فردی قابل اعتماد و علاقمند به تشکلهای صنفی برای پست #مشاور_وزیر در امور تشکل ها باشد. شاید بهترین گزینه فردی از داخل تشکلها و مورد وثوق حداکثری آنها برای این مورد است.
🔹یکی دیگر از تحولات معقول و قابل انجام میتواند جلوگیری از #اخراج_معلمان بدلایل واهی و بهخاطر فعالیتهای صنفی و مدنی باشد. امری که کاملا در حوزه مدیریتی وزیر جدید است و ایشان می تواند مبتنی بر اختیارات خود، معلمان اخراجی را به سر کار برگرداند. برای چنین امری با تحول حراست های آموزش و پرورش و جایگزینی نیروهای معقول حراستها، با نگاه نو شده به مسائل روز اجتماعی و تشکیل کمیتهای برای بررسی وضعیت این معلمان می تواند موثر باشد که شاهد شکل گیری این کمیته در وزارت علوم بودهایم.
🔹اميدواريم علیرضا کاظمی بتواند این بند آوانگارد در رویکرد دولت در آموزش و پرورش و برنامههای خود را محقق کند. برنامه خود و قولهای رئیس جمهور را بعد از رای گرفتن از مجلس و نمایندگان فراموش نکند.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺وزیر پیشنهادی کار در مجلس چه گفت؟ وظيفه دولت تشكيل تشكلهای كارگري و صنفی است يا تضمين استقلال و آزادی فعاليت آنها؟
🔹#احمد_میدری وزیر پیشنهادی تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت چهاردهم روز گذشته در جلسه علنی مجلس در دفاع از برنامههای خود بر لزوم «ایجاد تشکلهای مدنی که بتوانند ملاحظات امنیتی را رعایت کنند» تاکید و این رویکرد را به عنوان یکی از راهکارهای خود برای ایجاد #زندگی_جمعی متفاوت در ایران مطرح کرد. اما آیا این رویکرد میتواند به تأمین آزادی انجمنها و تقویت جامعه مدنی منجر شود یا اینکه به ابزاری برای کنترل و محدودیت بیشتر آنها تبدیل خواهد شد؟
🔹این اظهارات اگرچه ممکن است در نگاه اول مثبت به نظر برسد، اما در واقع با اصول حقوق بشر، میثاقهای بینالمللی و مقاولهنامههای ۸۷ و ۹۸ سازمان بین المللی کار در تضاد است. اولین و مهمترین نگرانی در مورد این اظهارات، احتمال افزایش کنترل و نفوذ دولت در #سازمانهای_مدنی است. دولت با این اقدام میتواند به طور مستقیم در فرآیند ایجاد انجمنها، اداره، تصمیمگیریها و سیاستگذاری آنها دخالت و استقلال این نهادها را محدود کند.
🔹از سوی دیگر ایجاد «تشکلهای مدنی» از سوی دولت با اصول پایهای #حقوق_بشر در تضاد است. اعلامیه حقوق بشر در ماده ۲۰ به صراحت میگوید فعالیتهای مدنی باید بدون مداخله دولت صورت گیرد و دولتها باید از دخالت در فرآیند تشکیل و مدیریت سازمانهای جامعه مدنی خودداری کنند. براساس «اعلامیه حقوق بشر» هر فرد حق دارد آزادانه در انجمنها و تشکلها شرکت کند و این حق نباید تحت تأثیر دخالتهای دولتی قرار گیرد.
🔹تجربههای گذشته از جمله #خانه_کارگر در ایران که در حال حاضر به ابزار سرکوب جامعه کارگری تبدیل شده، نشان میدهد که دولتها در کشورهای مختلف با ایجاد تشکلهای مدنی تحت کنترل خود، از آنها به عنوان ابزاری برای سرکوب افکار عمومی و کنترل مخالفان استفاده میکنند. ایجاد انجمنها توسط دولت، حتی اگر با نیت خیر باشد، به طور ناخواسته این تشکلها را به ابزاری برای کنترل بیشتر تبدیل میکند و استقلال و پویایی جامعه مدنی را از بین میبرد.
🔹احمد میدری احمد میدری که مدعی است با برنامههای خود قصد دارد فرصتهای بیشتری برای #جامعه_مدنی فراهم کند، در سخنان روز گذشته خود بر رعایت ملاحظات امنیتی توسط تشکلهای مدنی تأکید کرد و گفت «ما با ایجاد تشکلهای مدنی که بتوانیم ملاحظات امنیتی را رعایت کنند، زندگی جمعی متفاوتی خواهیم داشت.» اگرچه امنیت ملی یکی از اولویتهای هر دولتی است، اما بهانه قرار دادن این موضوع برای ایجاد و کنترل تشکلها میتواند زمینهساز سرکوب بیشتر سازمانهای مدنی باشد و به ابزاری جدید برای کنترل این نهادها تبدیل شود.
🔹با الزام انجمنها به رعایت ملاحظات امنیتی، دولت میتواند معیارهای مبهم و وسیعی برای ارزیابی فعالیتهای سازمانهای مدنی تعیین و انجمنهایی که عملکرد دولت را نقد میکنند یا با سیاستهای دولتی سازگار نیستند را به راحتی سرکوب کند. این رویکرد به دولت اجازه میدهد به بهانههای امنیتی، محدودیتهایی نظیر «کاهش #آزادی_بیان »، «محدود کردن #تجمعات » برای انجمنها وضع و یا حتی اعضای کلیدی آنها را بازداشت یا سازمان را تعطیل کنند.
🔹میدری همچنین در بخش دیگری از سخنانش گفت «این یکی از وظایف اصلی وزارت کار است که چگونه تشکلهای کارگری، کارفرمایی، صنفی و حرفهای را تقویت کند تا کنشهای سیاسی تبدیل به کنشهای اقتصادی شود. کنشهای اقتصادی مطالبات محدود و کنترل شونده دارند در صورتی که کنشهای سیاسی همراه تحولات بزرگ در جامعه ایجاد میکند و این تحول بزرگ همواره غیرقابل کنترل هستند.» میدری با ابراز این سخنان که وزارت کار باید مطالبات سیاسی را به مطالبات اقتصادی بدل کند زیرا کنشهای سیاسی همراه تحولات بزرگ در جامعه ایجاد میکند، تلویحا سیاستهای کنترلگر دولت چهاردهم در خصوص سازمانهای مدنی را تایید کرده است. اما نقش واقعی دولتها در قبال جامعه مدنی چیست؟ باید آنها را کنترل کنند یا فرصت فعالیت را برای آنها فراهم کند؟
🔹نقش دولت در تقویت جامعه مدنی ایجاد #انجمنها و #تشکلها یا محدود کردن آنها نیست، بلکه به رسمیت شناختن و تضمین استقلال آنها است. دولت باید از طریق تصویب و اجرای قوانین حمایتی، زمینه را برای فعالیتهای آزاد و مستقل این سازمانها فراهم و تنها به عنوان یک ناظر بیطرف عمل کند. هرگونه دخالت دولت در فرآیند ایجاد و مدیریت تشکلها میتواند به محدود کردن آزادی انجمنها منجر شود. دولت به جای ایجاد و کنترل انجمنها، باید به استقلال و خودمختاری آنها احترام بگذارد. تنها در این صورت است که میتوان به آزادی واقعی انجمنها و تقویت جامعه مدنی امیدوار بود.
منبع: کانال اصل ۲۰
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺وزیر پیشنهادی کار در مجلس چه گفت؟ وظيفه دولت تشكيل تشكلهای كارگري و صنفی است يا تضمين استقلال و آزادی فعاليت آنها؟
🔹#احمد_میدری وزیر پیشنهادی تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت چهاردهم روز گذشته در جلسه علنی مجلس در دفاع از برنامههای خود بر لزوم «ایجاد تشکلهای مدنی که بتوانند ملاحظات امنیتی را رعایت کنند» تاکید و این رویکرد را به عنوان یکی از راهکارهای خود برای ایجاد #زندگی_جمعی متفاوت در ایران مطرح کرد. اما آیا این رویکرد میتواند به تأمین آزادی انجمنها و تقویت جامعه مدنی منجر شود یا اینکه به ابزاری برای کنترل و محدودیت بیشتر آنها تبدیل خواهد شد؟
🔹این اظهارات اگرچه ممکن است در نگاه اول مثبت به نظر برسد، اما در واقع با اصول حقوق بشر، میثاقهای بینالمللی و مقاولهنامههای ۸۷ و ۹۸ سازمان بین المللی کار در تضاد است. اولین و مهمترین نگرانی در مورد این اظهارات، احتمال افزایش کنترل و نفوذ دولت در #سازمانهای_مدنی است. دولت با این اقدام میتواند به طور مستقیم در فرآیند ایجاد انجمنها، اداره، تصمیمگیریها و سیاستگذاری آنها دخالت و استقلال این نهادها را محدود کند.
🔹از سوی دیگر ایجاد «تشکلهای مدنی» از سوی دولت با اصول پایهای #حقوق_بشر در تضاد است. اعلامیه حقوق بشر در ماده ۲۰ به صراحت میگوید فعالیتهای مدنی باید بدون مداخله دولت صورت گیرد و دولتها باید از دخالت در فرآیند تشکیل و مدیریت سازمانهای جامعه مدنی خودداری کنند. براساس «اعلامیه حقوق بشر» هر فرد حق دارد آزادانه در انجمنها و تشکلها شرکت کند و این حق نباید تحت تأثیر دخالتهای دولتی قرار گیرد.
🔹تجربههای گذشته از جمله #خانه_کارگر در ایران که در حال حاضر به ابزار سرکوب جامعه کارگری تبدیل شده، نشان میدهد که دولتها در کشورهای مختلف با ایجاد تشکلهای مدنی تحت کنترل خود، از آنها به عنوان ابزاری برای سرکوب افکار عمومی و کنترل مخالفان استفاده میکنند. ایجاد انجمنها توسط دولت، حتی اگر با نیت خیر باشد، به طور ناخواسته این تشکلها را به ابزاری برای کنترل بیشتر تبدیل میکند و استقلال و پویایی جامعه مدنی را از بین میبرد.
🔹احمد میدری احمد میدری که مدعی است با برنامههای خود قصد دارد فرصتهای بیشتری برای #جامعه_مدنی فراهم کند، در سخنان روز گذشته خود بر رعایت ملاحظات امنیتی توسط تشکلهای مدنی تأکید کرد و گفت «ما با ایجاد تشکلهای مدنی که بتوانیم ملاحظات امنیتی را رعایت کنند، زندگی جمعی متفاوتی خواهیم داشت.» اگرچه امنیت ملی یکی از اولویتهای هر دولتی است، اما بهانه قرار دادن این موضوع برای ایجاد و کنترل تشکلها میتواند زمینهساز سرکوب بیشتر سازمانهای مدنی باشد و به ابزاری جدید برای کنترل این نهادها تبدیل شود.
🔹با الزام انجمنها به رعایت ملاحظات امنیتی، دولت میتواند معیارهای مبهم و وسیعی برای ارزیابی فعالیتهای سازمانهای مدنی تعیین و انجمنهایی که عملکرد دولت را نقد میکنند یا با سیاستهای دولتی سازگار نیستند را به راحتی سرکوب کند. این رویکرد به دولت اجازه میدهد به بهانههای امنیتی، محدودیتهایی نظیر «کاهش #آزادی_بیان »، «محدود کردن #تجمعات » برای انجمنها وضع و یا حتی اعضای کلیدی آنها را بازداشت یا سازمان را تعطیل کنند.
🔹میدری همچنین در بخش دیگری از سخنانش گفت «این یکی از وظایف اصلی وزارت کار است که چگونه تشکلهای کارگری، کارفرمایی، صنفی و حرفهای را تقویت کند تا کنشهای سیاسی تبدیل به کنشهای اقتصادی شود. کنشهای اقتصادی مطالبات محدود و کنترل شونده دارند در صورتی که کنشهای سیاسی همراه تحولات بزرگ در جامعه ایجاد میکند و این تحول بزرگ همواره غیرقابل کنترل هستند.» میدری با ابراز این سخنان که وزارت کار باید مطالبات سیاسی را به مطالبات اقتصادی بدل کند زیرا کنشهای سیاسی همراه تحولات بزرگ در جامعه ایجاد میکند، تلویحا سیاستهای کنترلگر دولت چهاردهم در خصوص سازمانهای مدنی را تایید کرده است. اما نقش واقعی دولتها در قبال جامعه مدنی چیست؟ باید آنها را کنترل کنند یا فرصت فعالیت را برای آنها فراهم کند؟
🔹نقش دولت در تقویت جامعه مدنی ایجاد #انجمنها و #تشکلها یا محدود کردن آنها نیست، بلکه به رسمیت شناختن و تضمین استقلال آنها است. دولت باید از طریق تصویب و اجرای قوانین حمایتی، زمینه را برای فعالیتهای آزاد و مستقل این سازمانها فراهم و تنها به عنوان یک ناظر بیطرف عمل کند. هرگونه دخالت دولت در فرآیند ایجاد و مدیریت تشکلها میتواند به محدود کردن آزادی انجمنها منجر شود. دولت به جای ایجاد و کنترل انجمنها، باید به استقلال و خودمختاری آنها احترام بگذارد. تنها در این صورت است که میتوان به آزادی واقعی انجمنها و تقویت جامعه مدنی امیدوار بود.
منبع: کانال اصل ۲۰
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺«در تبیین و نقد نهاد آموزش، از دستهبندی دانشآموزان بپرهیزیم»!
✍️ فریبا نظری
با اعلام نتایج #کنکورـ۱۴۰۳، بهویژه اسامی نفرات برتر رشتههای مختلف؛ شاهد موجی از تحلیلهای انتقادی سیستم آموزشی کشور هستیم. اما به نظر میرسد برخی از این تحلیلها به جای پرداختن به نهاد آموزش و خرده نظامهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ساختارهای نظام قدرت و حکمرانی؛ نسبت به تعدادی از دانشآموزان منتخب آزمونهای کنکور و المپیاد، قضاوت کرده و فضای عمومی را نسبت به ایشان حساس میسازند.
نوجوانان دانشآموز در این دوره از زندگی خود، تحت فشارهای مختلفی به سر میبرند و افزودن یک فشار دیگر به آنها پس از گذر از آزمونهای مختلف و برخی توقعات غیرکارشناسی و نادرست خانوادهها؛ عامل دیگری برای سرخوردگی از جامعهای است که قرار هست در آن، آینده خود را پیریزی نمایند.
🔹بیایید به نکاتی توجه کنیم که مهم و ضروری است:
۱- دانشآموزان، معلول نظام آموزشی معیوب هستند نه علت آن؛ آنها را قضاوت و دستهبندی نکرده و تحت فشار قرار ندهیم.
۲- کسب نمرات و رتبههای بالاتر در بین دانشآموزان پایتخت یا شهرهای برخوردار، و نیز دانشآموزان مدارس خاص مانند سمپاد یا غیرانتفاعی و نمونه دولتی، امتیاز منفی برای این نوجوانان نیست که اشکال و عیب بخشی از سیاستگذاری نادرست و به دور از عدالت شهروندی در همهی ابعاد زندگی است که به ساختارهای کلان مدیریتی کشور باز میگردد و امتیاز منفی متولیان عالی نظام است.
۳- اصلاح و تحولات ساختاری نهاد آموزش به عنوان زیرمجموعهای از خرده نظام فرهنگی، بدون اصلاح و تحول در خرده نظامهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی؛ امری ناممکن و تصوری نادرست است.
۴- عدالت در سطوح مختلف سیاستگذاری و راهبردهای نظام حکمرانی این کشور، از جمله عدالت در ساحتهای مختلف زندگی معمولی بیشتر شهروندان؛ مفهومی گمشده و در معرض نابودی است.
۵- به منظور رسیدن به عدالت آموزشی برای کودکان و نوجوانان و جوانان این سرزمین، نیازمند عدالت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هستیم. برای نقد این بیعدالتی، باید تبیینهای ما به سوی سیاستگذاری های کلان نظام حکمرانی باشد.
۶- تاکید بیش از حد و بزرگنمایی رتبههای برتر کنکور، معایبی دارد و بهترست با شیوهای متعادل و به اندازه صورت گیرد. ایجاد انتظارات زیاد در این نوجوانان که در حال ورود به دورهی جوانی و دانشجویی بهعنوان فضای متفاوت از مدرسه هستند و قرار است با کمبودها و اشکالات ساختاری و محتوایی بسیاری در این دورهی جدید زیست خود روبرو شوند و در حالی که پدیدهی مهاجرت از کشور نیز در کمین آنها نشسته؛ شرایط متناقض و پیچیدهای را در برابر ایشان قرار میدهد.
۷- از سوی دیگر این میزان توجه به دانش آموزان برتر، فشار و وضعیت بغرنجی را پیش روی دانش آموزانی که به دلایل مختلف نتوانستند به این برتری دست یابند وارد میکند و آنها را در معرض انواع آسیبهای فردی و اجتماعی قرار میدهد که یکی از آنها همان مهاجرت از کشور است.
۸- با کمال تعجب، نهاد آموزش و سیاستگذاران کلان آموزشی کشور هر ساله در این روزها نه تنها این نتایج را نشانه ضعف و بیماری راهبردهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور نمیدانند؛ بلکه در مقام تماشاچی به کف و هورا مشغول میشوند و این جای تأسف و پرسش بسیار دارد.
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
#فرهیختگان #نهاد_آموزش #نظام_آموزشی #کنکور
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺«در تبیین و نقد نهاد آموزش، از دستهبندی دانشآموزان بپرهیزیم»!
✍️ فریبا نظری
با اعلام نتایج #کنکورـ۱۴۰۳، بهویژه اسامی نفرات برتر رشتههای مختلف؛ شاهد موجی از تحلیلهای انتقادی سیستم آموزشی کشور هستیم. اما به نظر میرسد برخی از این تحلیلها به جای پرداختن به نهاد آموزش و خرده نظامهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ساختارهای نظام قدرت و حکمرانی؛ نسبت به تعدادی از دانشآموزان منتخب آزمونهای کنکور و المپیاد، قضاوت کرده و فضای عمومی را نسبت به ایشان حساس میسازند.
نوجوانان دانشآموز در این دوره از زندگی خود، تحت فشارهای مختلفی به سر میبرند و افزودن یک فشار دیگر به آنها پس از گذر از آزمونهای مختلف و برخی توقعات غیرکارشناسی و نادرست خانوادهها؛ عامل دیگری برای سرخوردگی از جامعهای است که قرار هست در آن، آینده خود را پیریزی نمایند.
🔹بیایید به نکاتی توجه کنیم که مهم و ضروری است:
۱- دانشآموزان، معلول نظام آموزشی معیوب هستند نه علت آن؛ آنها را قضاوت و دستهبندی نکرده و تحت فشار قرار ندهیم.
۲- کسب نمرات و رتبههای بالاتر در بین دانشآموزان پایتخت یا شهرهای برخوردار، و نیز دانشآموزان مدارس خاص مانند سمپاد یا غیرانتفاعی و نمونه دولتی، امتیاز منفی برای این نوجوانان نیست که اشکال و عیب بخشی از سیاستگذاری نادرست و به دور از عدالت شهروندی در همهی ابعاد زندگی است که به ساختارهای کلان مدیریتی کشور باز میگردد و امتیاز منفی متولیان عالی نظام است.
۳- اصلاح و تحولات ساختاری نهاد آموزش به عنوان زیرمجموعهای از خرده نظام فرهنگی، بدون اصلاح و تحول در خرده نظامهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی؛ امری ناممکن و تصوری نادرست است.
۴- عدالت در سطوح مختلف سیاستگذاری و راهبردهای نظام حکمرانی این کشور، از جمله عدالت در ساحتهای مختلف زندگی معمولی بیشتر شهروندان؛ مفهومی گمشده و در معرض نابودی است.
۵- به منظور رسیدن به عدالت آموزشی برای کودکان و نوجوانان و جوانان این سرزمین، نیازمند عدالت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هستیم. برای نقد این بیعدالتی، باید تبیینهای ما به سوی سیاستگذاری های کلان نظام حکمرانی باشد.
۶- تاکید بیش از حد و بزرگنمایی رتبههای برتر کنکور، معایبی دارد و بهترست با شیوهای متعادل و به اندازه صورت گیرد. ایجاد انتظارات زیاد در این نوجوانان که در حال ورود به دورهی جوانی و دانشجویی بهعنوان فضای متفاوت از مدرسه هستند و قرار است با کمبودها و اشکالات ساختاری و محتوایی بسیاری در این دورهی جدید زیست خود روبرو شوند و در حالی که پدیدهی مهاجرت از کشور نیز در کمین آنها نشسته؛ شرایط متناقض و پیچیدهای را در برابر ایشان قرار میدهد.
۷- از سوی دیگر این میزان توجه به دانش آموزان برتر، فشار و وضعیت بغرنجی را پیش روی دانش آموزانی که به دلایل مختلف نتوانستند به این برتری دست یابند وارد میکند و آنها را در معرض انواع آسیبهای فردی و اجتماعی قرار میدهد که یکی از آنها همان مهاجرت از کشور است.
۸- با کمال تعجب، نهاد آموزش و سیاستگذاران کلان آموزشی کشور هر ساله در این روزها نه تنها این نتایج را نشانه ضعف و بیماری راهبردهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور نمیدانند؛ بلکه در مقام تماشاچی به کف و هورا مشغول میشوند و این جای تأسف و پرسش بسیار دارد.
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
#فرهیختگان #نهاد_آموزش #نظام_آموزشی #کنکور
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔴 خواندن بلد نیست چگونه قرآن بخواند؟
✍ صفیه بسیم
روزنامه همدلی، ۱۸ شهریور ۱۴۰۳
🔺 آقای وزیر در اخبار خواندم که مهمترین وظیفه خود را تقویت و اجرای نماز عنوان کردهاید.
شاید شما وزیر کشور دیگری هستید و آنجا مدارس مشکلاتشان حل شده و تنها نگرانی وزیرشان متدین کردن دانش آموزان است وگرنه در ایران سوای از خیلی مشکلات کلان در مدارس، یک مشکل جدی جدیداً کشف شده است و آن ناتوانی دانش آموزان کلاس هفتم از خواندن و نوشتن ساده است.
🔺 آقای کاظمی وقتی فردی نمیتواند فارسی؛ این زبان مادری خود را بخواند و بنویسد،انتظار که ندارید بتواند زبان عربی (زبان قرآن)را بخواند و نماز صحیح به جای آورد؟
🔺 آقای وزیر گمان میکنم فراموش کردهاید که قرار است دانشآموز اول آموزش ببیند و بعددر کنار آن پرورش یابد. مقدمه آموزش توانایی خواندن و نوشتن است و این مهمترین کارکرد مدرسه محسوب میشود وگرنه نمازخواندن را مادر بزرگ من هم بلد است یاد بدهد.
🔺 مدارس ایران اکنون جای هرکاری شده است الی درس و مشق. نگران نیستید که بعد از ۶سال دوره ابتدایی واجرای طرحهای رنگارنگ، ۲۵درصد از خروجیهای آن در حد کلاس اول ابتدایی هم سواد ندارند؟
❓آیا نمی پرسید اصلا چرا این تعداد از ابتدایی فارغالتحصیل شده اند؟
❓کدام قانون و بخشنامهای اجازه ارتقاء پایه این دانشآموزان را داده است؟
❓نمیپرسید نظارت و ارزیابی عملکرد ادارات آموزش و پرورش تا به حال مشغول چه کاری بوده اند؟
❓نمی پرسید مدیران مدارس چگونه متوجه این نقصان در این چند سال نشدهاند و یا اگر شدهاند چرا چاره اندیشی نکردهاند؟ مدیران ادارات و نواحی چطور ؟
🔺 آقای وزیر شاید آنها هم مثل شما فقط مشغول حفاظت از حواشی بودند ونمیدیدند که دنیای دهه نودیها قبل از آخرتشان چگونه ویران میشود.
❓آقای کاظمی لطفاً بفرمایید برای این مشکل چه برنامهای دارید و چگونه میخواهید مدارس را از این بحران نجات دهید؟
#جامعه
#آموزشوپرورش
#آموزش_کیفی_حق_همه
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔴 خواندن بلد نیست چگونه قرآن بخواند؟
✍ صفیه بسیم
روزنامه همدلی، ۱۸ شهریور ۱۴۰۳
🔺 آقای وزیر در اخبار خواندم که مهمترین وظیفه خود را تقویت و اجرای نماز عنوان کردهاید.
شاید شما وزیر کشور دیگری هستید و آنجا مدارس مشکلاتشان حل شده و تنها نگرانی وزیرشان متدین کردن دانش آموزان است وگرنه در ایران سوای از خیلی مشکلات کلان در مدارس، یک مشکل جدی جدیداً کشف شده است و آن ناتوانی دانش آموزان کلاس هفتم از خواندن و نوشتن ساده است.
🔺 آقای کاظمی وقتی فردی نمیتواند فارسی؛ این زبان مادری خود را بخواند و بنویسد،انتظار که ندارید بتواند زبان عربی (زبان قرآن)را بخواند و نماز صحیح به جای آورد؟
🔺 آقای وزیر گمان میکنم فراموش کردهاید که قرار است دانشآموز اول آموزش ببیند و بعددر کنار آن پرورش یابد. مقدمه آموزش توانایی خواندن و نوشتن است و این مهمترین کارکرد مدرسه محسوب میشود وگرنه نمازخواندن را مادر بزرگ من هم بلد است یاد بدهد.
🔺 مدارس ایران اکنون جای هرکاری شده است الی درس و مشق. نگران نیستید که بعد از ۶سال دوره ابتدایی واجرای طرحهای رنگارنگ، ۲۵درصد از خروجیهای آن در حد کلاس اول ابتدایی هم سواد ندارند؟
❓آیا نمی پرسید اصلا چرا این تعداد از ابتدایی فارغالتحصیل شده اند؟
❓کدام قانون و بخشنامهای اجازه ارتقاء پایه این دانشآموزان را داده است؟
❓نمیپرسید نظارت و ارزیابی عملکرد ادارات آموزش و پرورش تا به حال مشغول چه کاری بوده اند؟
❓نمی پرسید مدیران مدارس چگونه متوجه این نقصان در این چند سال نشدهاند و یا اگر شدهاند چرا چاره اندیشی نکردهاند؟ مدیران ادارات و نواحی چطور ؟
🔺 آقای وزیر شاید آنها هم مثل شما فقط مشغول حفاظت از حواشی بودند ونمیدیدند که دنیای دهه نودیها قبل از آخرتشان چگونه ویران میشود.
❓آقای کاظمی لطفاً بفرمایید برای این مشکل چه برنامهای دارید و چگونه میخواهید مدارس را از این بحران نجات دهید؟
#جامعه
#آموزشوپرورش
#آموزش_کیفی_حق_همه
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺چه کسی باید راه کودکان بازمانده از تحصیل را به مدرسه باز کند؟
✍🏻زینب نصیری، روزنامه شرق
مددکار اجتماعی و مدیر کل سابق سلامت شهرداری تهران
🔹کمتر از دو هفته به آغاز سال تحصیلی جدید باقی مانده است و همچنان مسائل مرتبط با کودکان بازمانده از تحصیل، یکی از دغدغه های جدی فعالان و متخصصان اجتماعی تلقی می گردد. این در حالی است که از سویی مطابق اصل سیام قانون اساسی " دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم کند" و از سوی دیگر در کنار مجموعه ی قوانین و برنامههایی چون برنامه ریشه کنی بی سوادی در جمهوری اسلامی ایران و قانون برنامه پنجساله هفتم توسعه کشور، تاکید اصلی تمامی برنامه های حوزه آسیب های اجتماعی بر "پیشگیری" است.
🔹مفهومی که اگرچه در اکثر مجامع
علمی و محافل اجرایی به کرات از آن یاد می شود، اما در اکثر سیاستها و برنامههای موجود اثری از رویکردهای پیشگیرانه دیده نمیشود و نتیجهی آن آمار بالای آسیب دیدگان اجتماعی است که در سالهای گذشته، در گوشه ای از این سرزمین و در میانهی تحصیل، مدرسه را بدرود گفتهاند.
🔹کودکان بازمانده از تحصیل نه تنها یکی از چالشهای اصلی نظام آموزش و پرورش در ایران تلقی می گردند بلکه به نوعی قطع ارتباط کودک با محیط مدرسه به عنوان دروازه ای برای ورود کودکان به انواع آسیبهای اجتماعی تلقی می گردد.
🔹اگرچه کودکان بازمانده از تحصیل را می توان محصول عوامل متعدد و متنوعی مانند فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، عدم مناسب سازی فضاهای آموزشی برای کودکان دارای معلولیت و با نیازهای خاص، اشتغال به کار کودک، بدسرپرستی یا بیسرپرستی کودک، دوری مدرسه از محل زندگی، نداشتن شناسنامه، هنجارها و الگوهای فرهنگی مرتبط با جنسیت و .. دانست اما انتظار می رفت به پشتوانه قوانین موجود و با تصویب قانون حمایت از اطفال و نوجوانان در سال ۱۳۹۹ وضعیت بهتری را در فرایند تحصیل کودکان شاهد باشیم.
🔹این قانون سازمان ثبت احوال کشور را موظف کرده است با همکاری سایر نهادهای مربوطه و با در نظر گرفتن اقامتگاه اشخاص حداقل سه ماه پیش از آغاز سال تحصیلی جدید، اسامی و نشانی اطفال و نوجوانان ایرانی و غیر ایرانی را که به سن قانونی رسیدهاند، به تفکیک مناطق به آموزش و پرورش اعلام کند. همچنین مطابق این قانون وزارت آموزش و پرورش مکلف بوده است تا نسبت به اعلام موارد عدم ثبت نام و موارد مشکوک به ترک تحصیل اطفال و نوجوانان تا پایان دوره متوسطه به سازمان بهزیستی کشور و یا دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان قوه قضائیه و اطمینان از انجام اقدامات لازم جهت ثبت نام و پوشش تحصیلی کامل اطفال و نوجوانان موضوع این قانون اقدام نماید.
🔹این فرایند می توانست با ماده دیگری از این قانون که سازمان بهزیستی کشور را مکلف به استفاده از مددکاران اجتماعی در قالب فوریتهای خدمات اجتماعی، با همکاری شهرداری، دهیاری و نیروی انتظامی و در راستای شناسایی، پذیرش، حمایت، نگهداری و توانمندسازی اطفال و نوجوانان موضوع این قانون کرده است، تجمیع و موجب کاهش تعداد کودکان بازمانده از تحصیل شود؛ اما متاسفانه رشد چشمگیر کودکان بازمانده از تحصیل نشانگر عدم کارکرد موثر دستگاهها در اجرای قوانین و برنامه هاست.
🔹به نظر می رسد اهتمام جدی دولت به اتخاذ رویکردهای پیشگیرانه و اهتمام به اجرای قوانین و برنامههای مصوب، در کنار نظارت جدی دستگاه قضائی بر حسن اجرای اقدامات مورد انتظار می تواند نویدبخش روزهایی بهتر برای کودکان این مرز و بوم باشد. اقداماتی که می تواند با اتخاذ سیاست ها و رویکردهای ذیل تکمیل و ضمن حل مسائل موجود، منجر به بازگشت همه کودکان به فضای مدرسه گردد؛
🔹پیوند و همکاری مستمر آموزش و پرورش، سازمان بهزیستی کشور، کمیته امداد، سازمان اجتماعی کشور، سازمان های حمایتی عمومی و غیر دولتی، معتمدین و خیرین محلی به منظور شناسایی، حل مسائل و بازگرداندن کودکان به مدارس
🔹 اتخاذ رویکرد خانواده محور در فرایند ریشه کنی فقر و بازگشت کودکان به مدرسه
🔹 تامین منابع دولتی به منظور استقرار حداقل یک نفر مددکار اجتماعی/ روانشناس در تمامی مدارس کشور
🔹 اتخاذ رویکرد مدرسه محور با محوریت مدیران مدارس و مددکاران اجتماعی
🔹یکپارچه کردن بانک های اطلاعاتی سازمان های ذیربط و وحدت فرماندهی و اجرایی تمامی دستگاهها به منظور پوشش کامل تحصیل کودکان در سراسر کشور
🔹 ارائه بسته های حمایتی- معیشتی مشروط به خانواده های کودکان بازمانده از تحصیل با تاکید بر مشارکت فعال خانواده در فرایند آموزش و ارتقاء سلامت کودک
🔹مناسب سازی مدارس و تامین تجهیزات مورد نیاز کودکان دارای معلولیت با بهره گیری از ظرفیتهای تمامی سازمانهای عمومی، دولتی، غیردولتی و خیرین مدرسه ساز
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺چه کسی باید راه کودکان بازمانده از تحصیل را به مدرسه باز کند؟
✍🏻زینب نصیری، روزنامه شرق
مددکار اجتماعی و مدیر کل سابق سلامت شهرداری تهران
🔹کمتر از دو هفته به آغاز سال تحصیلی جدید باقی مانده است و همچنان مسائل مرتبط با کودکان بازمانده از تحصیل، یکی از دغدغه های جدی فعالان و متخصصان اجتماعی تلقی می گردد. این در حالی است که از سویی مطابق اصل سیام قانون اساسی " دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم کند" و از سوی دیگر در کنار مجموعه ی قوانین و برنامههایی چون برنامه ریشه کنی بی سوادی در جمهوری اسلامی ایران و قانون برنامه پنجساله هفتم توسعه کشور، تاکید اصلی تمامی برنامه های حوزه آسیب های اجتماعی بر "پیشگیری" است.
🔹مفهومی که اگرچه در اکثر مجامع
علمی و محافل اجرایی به کرات از آن یاد می شود، اما در اکثر سیاستها و برنامههای موجود اثری از رویکردهای پیشگیرانه دیده نمیشود و نتیجهی آن آمار بالای آسیب دیدگان اجتماعی است که در سالهای گذشته، در گوشه ای از این سرزمین و در میانهی تحصیل، مدرسه را بدرود گفتهاند.
🔹کودکان بازمانده از تحصیل نه تنها یکی از چالشهای اصلی نظام آموزش و پرورش در ایران تلقی می گردند بلکه به نوعی قطع ارتباط کودک با محیط مدرسه به عنوان دروازه ای برای ورود کودکان به انواع آسیبهای اجتماعی تلقی می گردد.
🔹اگرچه کودکان بازمانده از تحصیل را می توان محصول عوامل متعدد و متنوعی مانند فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، عدم مناسب سازی فضاهای آموزشی برای کودکان دارای معلولیت و با نیازهای خاص، اشتغال به کار کودک، بدسرپرستی یا بیسرپرستی کودک، دوری مدرسه از محل زندگی، نداشتن شناسنامه، هنجارها و الگوهای فرهنگی مرتبط با جنسیت و .. دانست اما انتظار می رفت به پشتوانه قوانین موجود و با تصویب قانون حمایت از اطفال و نوجوانان در سال ۱۳۹۹ وضعیت بهتری را در فرایند تحصیل کودکان شاهد باشیم.
🔹این قانون سازمان ثبت احوال کشور را موظف کرده است با همکاری سایر نهادهای مربوطه و با در نظر گرفتن اقامتگاه اشخاص حداقل سه ماه پیش از آغاز سال تحصیلی جدید، اسامی و نشانی اطفال و نوجوانان ایرانی و غیر ایرانی را که به سن قانونی رسیدهاند، به تفکیک مناطق به آموزش و پرورش اعلام کند. همچنین مطابق این قانون وزارت آموزش و پرورش مکلف بوده است تا نسبت به اعلام موارد عدم ثبت نام و موارد مشکوک به ترک تحصیل اطفال و نوجوانان تا پایان دوره متوسطه به سازمان بهزیستی کشور و یا دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان قوه قضائیه و اطمینان از انجام اقدامات لازم جهت ثبت نام و پوشش تحصیلی کامل اطفال و نوجوانان موضوع این قانون اقدام نماید.
🔹این فرایند می توانست با ماده دیگری از این قانون که سازمان بهزیستی کشور را مکلف به استفاده از مددکاران اجتماعی در قالب فوریتهای خدمات اجتماعی، با همکاری شهرداری، دهیاری و نیروی انتظامی و در راستای شناسایی، پذیرش، حمایت، نگهداری و توانمندسازی اطفال و نوجوانان موضوع این قانون کرده است، تجمیع و موجب کاهش تعداد کودکان بازمانده از تحصیل شود؛ اما متاسفانه رشد چشمگیر کودکان بازمانده از تحصیل نشانگر عدم کارکرد موثر دستگاهها در اجرای قوانین و برنامه هاست.
🔹به نظر می رسد اهتمام جدی دولت به اتخاذ رویکردهای پیشگیرانه و اهتمام به اجرای قوانین و برنامههای مصوب، در کنار نظارت جدی دستگاه قضائی بر حسن اجرای اقدامات مورد انتظار می تواند نویدبخش روزهایی بهتر برای کودکان این مرز و بوم باشد. اقداماتی که می تواند با اتخاذ سیاست ها و رویکردهای ذیل تکمیل و ضمن حل مسائل موجود، منجر به بازگشت همه کودکان به فضای مدرسه گردد؛
🔹پیوند و همکاری مستمر آموزش و پرورش، سازمان بهزیستی کشور، کمیته امداد، سازمان اجتماعی کشور، سازمان های حمایتی عمومی و غیر دولتی، معتمدین و خیرین محلی به منظور شناسایی، حل مسائل و بازگرداندن کودکان به مدارس
🔹 اتخاذ رویکرد خانواده محور در فرایند ریشه کنی فقر و بازگشت کودکان به مدرسه
🔹 تامین منابع دولتی به منظور استقرار حداقل یک نفر مددکار اجتماعی/ روانشناس در تمامی مدارس کشور
🔹 اتخاذ رویکرد مدرسه محور با محوریت مدیران مدارس و مددکاران اجتماعی
🔹یکپارچه کردن بانک های اطلاعاتی سازمان های ذیربط و وحدت فرماندهی و اجرایی تمامی دستگاهها به منظور پوشش کامل تحصیل کودکان در سراسر کشور
🔹 ارائه بسته های حمایتی- معیشتی مشروط به خانواده های کودکان بازمانده از تحصیل با تاکید بر مشارکت فعال خانواده در فرایند آموزش و ارتقاء سلامت کودک
🔹مناسب سازی مدارس و تامین تجهیزات مورد نیاز کودکان دارای معلولیت با بهره گیری از ظرفیتهای تمامی سازمانهای عمومی، دولتی، غیردولتی و خیرین مدرسه ساز
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺جنگ و بلای مقدس سازی
✍️ #فریبا_نظری
▪️جنگ از جمله مفاهيم پيچيدهاي است كه ميتوان تعاريف متعددي از آن داشت. شايد تعريف ساده جنگ به دليل رويكردهاي متنوع جامعهشناختي، نظامي، سياسي، روانشناختي و ایدئولوژیک دشوار باشد، اما با هر تعريفی، معتقدم جنگ پديدهاي است كه ويژگيهاي يك موجود زنده را دارد؛ رشد ميكند و از شکلی به شکل دیگر تغيير مييابد. جنگ به هيچ روي پديدهاي ميرا نيست. گرچه در ظاهر پايان مييابد، اما جامعه و بهویژه بازماندگان آن همچنان با فضاي نشانهاي و نمادين جنگ در همکنشی هستند و تفسیرهای گوناگونی از آن خواهند داشت.
با پایان جنگ و رسیدن صلح شاهد آسیبشناسی آثار ناشی از آن هستیم. با این توضیح از تاریخی شدن آن، دو نکته استنباط میشود؛ هر نسلی در هر دورهای با نگاه خود به گذشته مینگرد و با توجه به وضعیتی که در آن بسر میبرد گذشته را بازخوانی و بازنویسی میکند که حاصل شکلگیری نگاه تاریخی جدیدی نسبت به گذشته است. دیگر اینکه قابلیت یک حادثه بزرگ تاریخی در این است که توانایی پاسخگویی به نیازها با روشهای متفاوت در وضعیتهای گوناگون را دارد، این ویژگی بیان کننده این معناست که حوادث بزرگ تاریخی مشخصه ماندگاری و پایداری دارند.
یکی از آسیبهای جنگ که گریبان بازماندگان آن را میگیرد و معمولاً ازسوی گفتمان رسمی حکومتها سیاستگذاری و ترویج میشود، #مقدس_سازی جنگ است.
وقتی جنگی مقدس شد، ویرانیهای آن دیده نمیشود، مشکلات جسمی و روانی بازماندگان آن پنهان میماند و به خدای آسمان و زندگی جاودانی واگذار میشود!
کسی پاسخگوی مشکلات زندگی زمینی آسیب دیدگان جنگ نخواهد بود و آنچه باقی میماند تنها زخم جنگ است که درد و رنج آزاردهندهی خود را پیدرپی بر بازماندگانش فرود میآورد و پس از آن دیگر برای هرتوجهی و اقدامی بسیار دیر است...
ایران ۸ سال درگیر جنگ با همسایه غربی خود بود. اکنون از پایان ظاهری جنگ ۳۶ سال میگذرد اما این جنگ طولانی با زخمها و ویرانیهای خود همچنان زنده است و زندگی میستاند و ویران میکند.
این حقیقتی است که بهعنوان یک پژوهشگر جنگ و عضوی از خانواده بزرگ بازماندگان جنگ، برمبنای دادهها و یافتههای پژوهشی و مشاهدات و تجربه زیسته شخصی و اجتماعیام؛ دریافتهام.
اما جنگ چه پیامدهای ادامهداری در جامعه و گروههای بازمانده از آن و خانوادههایشان دارد؟ برخی از مهمترین آنها را با هم مرور کنیم:
۱- استفادهی سیاسی و ایدئولوژیک نظام حکمرانی از بازماندگان جنگ و ایجاد فاصله و بدبینی و آگاهی دروغین عمومی از ایشان
۲- احساس سرخوردگی، شرم و خشم بازماندگان جنگ از این سوءاستفاده سیاسی و ایدئولوژیک
۳- پنهان سازی هویت بازماندگی جنگ و منزلت ایثارگری وابسته به آن ازسوی گروهی از بازماندگان و خانوادههای ایشان
۴- تداوم مشکلات رفع نشده نیازهای اولیهی زیستی بسیاری از بازماندگان جنگ و خانوادههای ایشان باوجود سازمانهای متولی گسترده و شعارهای پرطمطراق تکریم از این افراد؛ چون: مسکن، خوراک، شغل، بهداشت و درمان و دارو در حوزههای جسم و روان بهویژه در مجروحان اعصاب و روان، همسران مجروحان با آسیب دیدگی های متنوع اعصاب، قطع عضو، ضایعات نخاعی و همسران کشتهشدگان جنگ که اکنون در آستانهی سالمندی هستند، پدران و مادران کنشگران جنگ که به سالمندی رسیدهاند، فرزندانی که با ترومای سوگ، و منزلت و هویت دوگانه بزرگ شدهاند
۵- احساس خشم و سرخوردگی مداوم بسیاری از بازماندگان جنگ از رواج و طبیعی شدن ستم، بیعدالتی، تبعیض، فسادهای اقتصادی و سیاسی
۶- محرومیت از شادی و لذت های طبیعی زندگی در بسیاری از بازماندگان جنگ بدلیل انواع مجروحیت بهویژه در مجروحان اعصاب و روان و رزمندگانی که بمدت طولانی در اسارت بودند
۷- محرومیت از روند زندگی معمولی در بسیاری از بازماندگان جنگ و خانوادههای ایشان بدلیل منزلت مقدس سازی شدهی گفتمان و تبلیغات ایدئولوژیک نظام حکمرانی
۸- احساس مداوم اضطراب از تجربه زیستهی دردناک جنگ و نداشتن یک زندگی معمولی
۹- تصویرسازی از قهرمانان ملی جنگ با نمادهای عزا، ماتم، اشک، تبعیض، اغراق و تحریف
و …
و این محرومیتها و رنجها، خشم ها و شرمها و سرخوردگی ها؛ همهی آن چیزی است که جنگ از خود بر جای گذاشته و میگذارد، با کسی هم تعارف و شوخی ندارد حتی آنان که جنگ برایشان مقدس سازی شده باشد…
جنگ، ویران میکند و زندگی میستاند…
آنچنان که از بازماندگان جنگ ایران و عراق، زندگی و جوانی و سلامت و شادی و احساس طبیعی بودن ستاند…
جنگ در ایران، بجز ویرانیهای ذاتی خود به #بلای_مقدسسازی، گرفتار آمده و آسیبدیدگان آن در سیطرهی این نقاب قدسی شده؛ پنهان و دردمند، فراموش شدهاند...
۱۴۰۳/۶/۳۱
منبع: کانال «جامعهشناسی گروههای اجتماعی»
#زندگی_معمولی
#صلح
#نقاب_قدسی
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/290
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺جنگ و بلای مقدس سازی
✍️ #فریبا_نظری
▪️جنگ از جمله مفاهيم پيچيدهاي است كه ميتوان تعاريف متعددي از آن داشت. شايد تعريف ساده جنگ به دليل رويكردهاي متنوع جامعهشناختي، نظامي، سياسي، روانشناختي و ایدئولوژیک دشوار باشد، اما با هر تعريفی، معتقدم جنگ پديدهاي است كه ويژگيهاي يك موجود زنده را دارد؛ رشد ميكند و از شکلی به شکل دیگر تغيير مييابد. جنگ به هيچ روي پديدهاي ميرا نيست. گرچه در ظاهر پايان مييابد، اما جامعه و بهویژه بازماندگان آن همچنان با فضاي نشانهاي و نمادين جنگ در همکنشی هستند و تفسیرهای گوناگونی از آن خواهند داشت.
با پایان جنگ و رسیدن صلح شاهد آسیبشناسی آثار ناشی از آن هستیم. با این توضیح از تاریخی شدن آن، دو نکته استنباط میشود؛ هر نسلی در هر دورهای با نگاه خود به گذشته مینگرد و با توجه به وضعیتی که در آن بسر میبرد گذشته را بازخوانی و بازنویسی میکند که حاصل شکلگیری نگاه تاریخی جدیدی نسبت به گذشته است. دیگر اینکه قابلیت یک حادثه بزرگ تاریخی در این است که توانایی پاسخگویی به نیازها با روشهای متفاوت در وضعیتهای گوناگون را دارد، این ویژگی بیان کننده این معناست که حوادث بزرگ تاریخی مشخصه ماندگاری و پایداری دارند.
یکی از آسیبهای جنگ که گریبان بازماندگان آن را میگیرد و معمولاً ازسوی گفتمان رسمی حکومتها سیاستگذاری و ترویج میشود، #مقدس_سازی جنگ است.
وقتی جنگی مقدس شد، ویرانیهای آن دیده نمیشود، مشکلات جسمی و روانی بازماندگان آن پنهان میماند و به خدای آسمان و زندگی جاودانی واگذار میشود!
کسی پاسخگوی مشکلات زندگی زمینی آسیب دیدگان جنگ نخواهد بود و آنچه باقی میماند تنها زخم جنگ است که درد و رنج آزاردهندهی خود را پیدرپی بر بازماندگانش فرود میآورد و پس از آن دیگر برای هرتوجهی و اقدامی بسیار دیر است...
ایران ۸ سال درگیر جنگ با همسایه غربی خود بود. اکنون از پایان ظاهری جنگ ۳۶ سال میگذرد اما این جنگ طولانی با زخمها و ویرانیهای خود همچنان زنده است و زندگی میستاند و ویران میکند.
این حقیقتی است که بهعنوان یک پژوهشگر جنگ و عضوی از خانواده بزرگ بازماندگان جنگ، برمبنای دادهها و یافتههای پژوهشی و مشاهدات و تجربه زیسته شخصی و اجتماعیام؛ دریافتهام.
اما جنگ چه پیامدهای ادامهداری در جامعه و گروههای بازمانده از آن و خانوادههایشان دارد؟ برخی از مهمترین آنها را با هم مرور کنیم:
۱- استفادهی سیاسی و ایدئولوژیک نظام حکمرانی از بازماندگان جنگ و ایجاد فاصله و بدبینی و آگاهی دروغین عمومی از ایشان
۲- احساس سرخوردگی، شرم و خشم بازماندگان جنگ از این سوءاستفاده سیاسی و ایدئولوژیک
۳- پنهان سازی هویت بازماندگی جنگ و منزلت ایثارگری وابسته به آن ازسوی گروهی از بازماندگان و خانوادههای ایشان
۴- تداوم مشکلات رفع نشده نیازهای اولیهی زیستی بسیاری از بازماندگان جنگ و خانوادههای ایشان باوجود سازمانهای متولی گسترده و شعارهای پرطمطراق تکریم از این افراد؛ چون: مسکن، خوراک، شغل، بهداشت و درمان و دارو در حوزههای جسم و روان بهویژه در مجروحان اعصاب و روان، همسران مجروحان با آسیب دیدگی های متنوع اعصاب، قطع عضو، ضایعات نخاعی و همسران کشتهشدگان جنگ که اکنون در آستانهی سالمندی هستند، پدران و مادران کنشگران جنگ که به سالمندی رسیدهاند، فرزندانی که با ترومای سوگ، و منزلت و هویت دوگانه بزرگ شدهاند
۵- احساس خشم و سرخوردگی مداوم بسیاری از بازماندگان جنگ از رواج و طبیعی شدن ستم، بیعدالتی، تبعیض، فسادهای اقتصادی و سیاسی
۶- محرومیت از شادی و لذت های طبیعی زندگی در بسیاری از بازماندگان جنگ بدلیل انواع مجروحیت بهویژه در مجروحان اعصاب و روان و رزمندگانی که بمدت طولانی در اسارت بودند
۷- محرومیت از روند زندگی معمولی در بسیاری از بازماندگان جنگ و خانوادههای ایشان بدلیل منزلت مقدس سازی شدهی گفتمان و تبلیغات ایدئولوژیک نظام حکمرانی
۸- احساس مداوم اضطراب از تجربه زیستهی دردناک جنگ و نداشتن یک زندگی معمولی
۹- تصویرسازی از قهرمانان ملی جنگ با نمادهای عزا، ماتم، اشک، تبعیض، اغراق و تحریف
و …
و این محرومیتها و رنجها، خشم ها و شرمها و سرخوردگی ها؛ همهی آن چیزی است که جنگ از خود بر جای گذاشته و میگذارد، با کسی هم تعارف و شوخی ندارد حتی آنان که جنگ برایشان مقدس سازی شده باشد…
جنگ، ویران میکند و زندگی میستاند…
آنچنان که از بازماندگان جنگ ایران و عراق، زندگی و جوانی و سلامت و شادی و احساس طبیعی بودن ستاند…
جنگ در ایران، بجز ویرانیهای ذاتی خود به #بلای_مقدسسازی، گرفتار آمده و آسیبدیدگان آن در سیطرهی این نقاب قدسی شده؛ پنهان و دردمند، فراموش شدهاند...
۱۴۰۳/۶/۳۱
منبع: کانال «جامعهشناسی گروههای اجتماعی»
#زندگی_معمولی
#صلح
#نقاب_قدسی
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/290
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
..
💠 #یادداشت
🔺محمدرضا نیکنژاد، فعال صنفی معلمان با اشاره به دیدگاههای بهشدت ایدئولوژیک وزیر آموزش و پرورش:
پزشکیان، کاظمی را وادار به حرکت در مسیر موردنظر خود کند (۱)
✍سعیده علیپور، روزنامه توسعه ایرانی، شهریور ۱۴۰۳
علیرضا کاظمی، آخرین فرد پیشنهادی شورای راهبردی برای وزارت آموزش و پرورش بود، در ساعات آخر برای رای اعتماد معرفی شد و البته بدون هیچ رای مخالفی از سوی نمایندگان مجلس انقلابی، رأی اعتماد گرفت. او در همین زمان اندک که از تشکیل کابینه میگذرد، به وضوح نشان داده که با توجه به سوابقش به عنوان معاونت پرورشی، نگاهی به شدت ایدئولوژیک به حوزه تحت مسئولیت خود دارد؛ بهطوریکه اخیرا در سخنانی با قاطعیت تمام، مهمترین برنامه خود را در آموزش و پرورش، اقامه فرهنگ نماز، اقامه فرهنگ قرآن و اقامه فرهنگ ایثار و فداکاری اعلام کرده است! فاضل میبدی در واکنش به این اظهارات در شبکه ایکس نوشت: «جناب وزیر محترم! دغدغه اصلی شما تامین مدارس و معلم خوب و آموزش علمی درست است. وظیفه شما فراهم کردن امکانات تحصیل برای نقاط محروم است. نه ترویج نماز. میدانی چه تعداد بچهها از تحصیل جاماندهاند و معلمها با شغل دوم زندگی میکنند؟» او در جای دیگر نیز گفته است: «تحصیل دانشآموزان اتباع برای ما خیلی مهم است. به دنبال این هستیم که مشکلات و دغدغههای عدهای را که به صورت غیرقانونی و غیرمجاز مهمان ما هستند به نحو مناسب برطرف کنیم.» به هر حال این اظهارات وزیر جدید آموزشوپرورش سرجمع نشان میدهد که چند سال آینده با چه سیستم آموزشیای مواجه خواهیم بود و برای والدین بچهها از هماکنون میزان موفقیت جناب کاظمی مشخص است! در همین راستا با محمدرضا نیکنژاد، فعال صنفی معلمان و کارشناس آموزشی گفتگو کردهایم و او از اولویتهای این وزارتخانه برای ایجاد تحول در این روند معیوب گفته است.
توسعه ایرانی: وزیر جدید آموزش و پرورش دولت چهاردهم انتخاب شد، چه شناختی از این فرد در بدنه آموزش و پرورش وجود دارد و فکر میکنید با توجه به این شناخت مسیر حرکت خانواده بزرگ آموزش و پرورش کشور با توجه به چالشهای عمدهای که دارد به کدام سمت و سو خواهد بود؟
نیک نژاد: وزیر جدید، پیشتر معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش بوده است. این معاونت خیلی در زندگی حرفهای و مادی معلمان اثربخش نیست. بخش مهمی از معلمان با بخش پرورشی این وزارتخانه ارتباط چندانی ندارند. چرا که با توجه به موقعیت این معاونت و سویههای به شدت ایدئولوژیک آن و هالهای که دور این معاونت ساخته شده، پرداخت نقادانه به آن ممکن است برای معلمان هزینهساز باشد. به همین دلیل نه امید اثربخشی نقد در این بخش بوده و نه اینکه کسی به آن ورود کرده است. اما در نهایت برونداد این حوزه در مدارس همیشه مورد نقد است.
وقتی من معلم و خانواده میبینیم که آموزهها یک مسیر را میروند و دانشآموز یک مسیر دیگر را، به ناکارآمدی این معاونت واقف میشویم. حتما در پژوهشهایی که از سوی همین معاونت انجام شده هم متوجه این موضوع شدهاند که روشهای موجودشان نه تنها اثر نداشته، بلکه به ضد خودش هم تبدیل شده است. وزیر جدید به مدت سه ماه سرپرست وزارتخانه هم بود. اما از این مدت هم به شکل شفاف نمیتوان عملکرد علیرضا کاظمی را ارزیابی کرد.
توسعه ایرانی: آیا سیاستهای آموزش و پرورش جوری هست که مدیری بتواند ساختار را تغییر دهد و در چند دهه اخیر شاهد تغییر محسوسی با آمدن و رفتن وزرا بودهایم؟
نیک نژاد: اگر بخواهیم تغییرات را کلی در نظر بگیریم؛ خیر. حتی آموزش و پرورش طی سالهای گذشته سیر قهقرایی هم داشته گرچه در برخی از بخشها تغییرات مثبتی هم وجود داشته است. حال اینکه این تغییرات در نهایت چقدر اثربخش بوده هم جای سوال دارد. مثلا در دوران بطحایی بنا بر یک روند پیشرو جهانی که پرچمدارش فنلاند و کشورهای اسکاندیناوی هستند؛ برای کاهش فشار آموزشی، مشق شب از دوره ابتدایی حذف شد. در همین راستا اتاقبازی برای هر مدرسه پیشبینی شد. تصمیم خیلی خوبی بود. ولی حال اینکه چقدر به مرحله اجرا رسیده و اثربخش بوده، فکر میکنم نزدیک به صفر. چون اینکار ادامه پیدا نکرد یا همان موقع هم که طراحی شد، شرایط نرمافزاری و سختافزاریش وجود نداشت. ولی به هر حال نشان میداد که در آن دوران یک عزم برای این تغییرات شکل گرفت. یا از دیگر تغییرات میتوان به کاهش حجم کتابهای درسی در دو سه دهه اخیر با توجه به روند جهانی در این زمینه اشاره کرد. مثلا حجم کتاب فیزیکی که من آن زمان به عنوان دانشآموز میخواندم و چیزی حدود ۴۰۰ صفحه بود، به نسبت کتاب فیزیکی که امروز به عنوان دبیر فیزیک به دانشآموزان درس میدهم و چیزی حدود ۱۰۰ صفحه است، خیلی کاهش یافته است. در عوض قرار بود تا یک سری دانشها و مهارتهای زندگی جایگزین شود.
ادامه دارد...
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺محمدرضا نیکنژاد، فعال صنفی معلمان با اشاره به دیدگاههای بهشدت ایدئولوژیک وزیر آموزش و پرورش:
پزشکیان، کاظمی را وادار به حرکت در مسیر موردنظر خود کند (۱)
✍سعیده علیپور، روزنامه توسعه ایرانی، شهریور ۱۴۰۳
علیرضا کاظمی، آخرین فرد پیشنهادی شورای راهبردی برای وزارت آموزش و پرورش بود، در ساعات آخر برای رای اعتماد معرفی شد و البته بدون هیچ رای مخالفی از سوی نمایندگان مجلس انقلابی، رأی اعتماد گرفت. او در همین زمان اندک که از تشکیل کابینه میگذرد، به وضوح نشان داده که با توجه به سوابقش به عنوان معاونت پرورشی، نگاهی به شدت ایدئولوژیک به حوزه تحت مسئولیت خود دارد؛ بهطوریکه اخیرا در سخنانی با قاطعیت تمام، مهمترین برنامه خود را در آموزش و پرورش، اقامه فرهنگ نماز، اقامه فرهنگ قرآن و اقامه فرهنگ ایثار و فداکاری اعلام کرده است! فاضل میبدی در واکنش به این اظهارات در شبکه ایکس نوشت: «جناب وزیر محترم! دغدغه اصلی شما تامین مدارس و معلم خوب و آموزش علمی درست است. وظیفه شما فراهم کردن امکانات تحصیل برای نقاط محروم است. نه ترویج نماز. میدانی چه تعداد بچهها از تحصیل جاماندهاند و معلمها با شغل دوم زندگی میکنند؟» او در جای دیگر نیز گفته است: «تحصیل دانشآموزان اتباع برای ما خیلی مهم است. به دنبال این هستیم که مشکلات و دغدغههای عدهای را که به صورت غیرقانونی و غیرمجاز مهمان ما هستند به نحو مناسب برطرف کنیم.» به هر حال این اظهارات وزیر جدید آموزشوپرورش سرجمع نشان میدهد که چند سال آینده با چه سیستم آموزشیای مواجه خواهیم بود و برای والدین بچهها از هماکنون میزان موفقیت جناب کاظمی مشخص است! در همین راستا با محمدرضا نیکنژاد، فعال صنفی معلمان و کارشناس آموزشی گفتگو کردهایم و او از اولویتهای این وزارتخانه برای ایجاد تحول در این روند معیوب گفته است.
توسعه ایرانی: وزیر جدید آموزش و پرورش دولت چهاردهم انتخاب شد، چه شناختی از این فرد در بدنه آموزش و پرورش وجود دارد و فکر میکنید با توجه به این شناخت مسیر حرکت خانواده بزرگ آموزش و پرورش کشور با توجه به چالشهای عمدهای که دارد به کدام سمت و سو خواهد بود؟
نیک نژاد: وزیر جدید، پیشتر معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش بوده است. این معاونت خیلی در زندگی حرفهای و مادی معلمان اثربخش نیست. بخش مهمی از معلمان با بخش پرورشی این وزارتخانه ارتباط چندانی ندارند. چرا که با توجه به موقعیت این معاونت و سویههای به شدت ایدئولوژیک آن و هالهای که دور این معاونت ساخته شده، پرداخت نقادانه به آن ممکن است برای معلمان هزینهساز باشد. به همین دلیل نه امید اثربخشی نقد در این بخش بوده و نه اینکه کسی به آن ورود کرده است. اما در نهایت برونداد این حوزه در مدارس همیشه مورد نقد است.
وقتی من معلم و خانواده میبینیم که آموزهها یک مسیر را میروند و دانشآموز یک مسیر دیگر را، به ناکارآمدی این معاونت واقف میشویم. حتما در پژوهشهایی که از سوی همین معاونت انجام شده هم متوجه این موضوع شدهاند که روشهای موجودشان نه تنها اثر نداشته، بلکه به ضد خودش هم تبدیل شده است. وزیر جدید به مدت سه ماه سرپرست وزارتخانه هم بود. اما از این مدت هم به شکل شفاف نمیتوان عملکرد علیرضا کاظمی را ارزیابی کرد.
توسعه ایرانی: آیا سیاستهای آموزش و پرورش جوری هست که مدیری بتواند ساختار را تغییر دهد و در چند دهه اخیر شاهد تغییر محسوسی با آمدن و رفتن وزرا بودهایم؟
نیک نژاد: اگر بخواهیم تغییرات را کلی در نظر بگیریم؛ خیر. حتی آموزش و پرورش طی سالهای گذشته سیر قهقرایی هم داشته گرچه در برخی از بخشها تغییرات مثبتی هم وجود داشته است. حال اینکه این تغییرات در نهایت چقدر اثربخش بوده هم جای سوال دارد. مثلا در دوران بطحایی بنا بر یک روند پیشرو جهانی که پرچمدارش فنلاند و کشورهای اسکاندیناوی هستند؛ برای کاهش فشار آموزشی، مشق شب از دوره ابتدایی حذف شد. در همین راستا اتاقبازی برای هر مدرسه پیشبینی شد. تصمیم خیلی خوبی بود. ولی حال اینکه چقدر به مرحله اجرا رسیده و اثربخش بوده، فکر میکنم نزدیک به صفر. چون اینکار ادامه پیدا نکرد یا همان موقع هم که طراحی شد، شرایط نرمافزاری و سختافزاریش وجود نداشت. ولی به هر حال نشان میداد که در آن دوران یک عزم برای این تغییرات شکل گرفت. یا از دیگر تغییرات میتوان به کاهش حجم کتابهای درسی در دو سه دهه اخیر با توجه به روند جهانی در این زمینه اشاره کرد. مثلا حجم کتاب فیزیکی که من آن زمان به عنوان دانشآموز میخواندم و چیزی حدود ۴۰۰ صفحه بود، به نسبت کتاب فیزیکی که امروز به عنوان دبیر فیزیک به دانشآموزان درس میدهم و چیزی حدود ۱۰۰ صفحه است، خیلی کاهش یافته است. در عوض قرار بود تا یک سری دانشها و مهارتهای زندگی جایگزین شود.
ادامه دارد...
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺چطور تشکلهای صنفی معلمان اظهارنظرهای دروغین مسئولان را به چالش کشیدند؟
🔸علیرضا کاظمی، #وزیر_آموزش_و_پرورش و علی فرهادی، سخنگوی این وزارتخانه، در ماههای گذشته اعلام کرده بودند که کمبود ۱۷۶ هزار معلم به طور کامل حل شده است و تأکید کردند که هیچگونه کمبودی در تأمین نیروی انسانی وجود ندارد. این در حالی است که با آغاز سال تحصیلی جدید و بازگشایی مدارس، معلمان و والدین در نقاط مختلف کشور از #کمبود_معلم و مشکلات جدی در روند آموزش خبر میدهند.
🔸در همین راستا تشکلهای صنفی معلمان با توجه به مطالبه «حق آموزشِ رایگان و در دسترس» این ادعاها را به چالش کشیدند و ضرورت توجه به وضعیت بحرانی آموزش در کشور را بار دیگر گوشزد میکنند.
🔸شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان در واکنش به این تناقضات، با راهاندازی کمپین «گزارشگر مدرسهی خود باشید»، به جمعآوری اطلاعات و شکایات درباره وضعیت #مدارس پرداخته است. این کمپین به معلمان و والدین این امکان را میدهد تا بهطور مستقیم از مشکلات آموزشی گزارش دهند و در این راستا، #مطالبات خود را مطرح کنند.
🔸گزارشهای دریافتی از نقاط مختلف کشور بهویژه در مناطق محروم نشان میدهد که برخی مدارس از معلم و امکانات اولیه آموزشی محروم هستند. یکی از معلمان از شهرستان جوانرود اعلام کرده که به مدت دو هفته، هیچ دبیر مطالعات اجتماعی در مدرسهاش حضور نداشته است. در نیشابور نیز برخی کلاسها در فضای نمازخانه برگزار میشوند، که این وضعیت نشاندهنده کمبود فضای آموزشی و نیروی انسانی لازم است.
🔸والدین نیز در این کمپین نقش فعالی دارند و از شرایط نامناسب آموزشی در مناطق خود ابراز نارضایتی میکنند. یکی از والدین از روستای نوروزآباد اشاره کرده که کلاسهای آموزشی در کانکسهایی با شرایط نامناسب و بدون تجهیزات لازم برگزار میشود. این مساله به وضوح نشاندهندهی عدم عدالت اجتماعی است که بر دانشآموزان در مناطق محروم تحمیل میشود.
🔸همبستگی و تلاشهای جمعی معلمان و والدین میتواند بهعنوان یک ابزار مؤثر در پیگیری حقوق آموزشی و تأمین معلم و امکانات آموزشی در مناطق کمتر برخوردار عمل کند. در شرایطی که وعدههای مسئولان محقق نشده، این اقدامات میتواند به تغییرات مثبتی در نظام آموزشی کشور منجر شود و #حق_آموزش_رایگان و باکیفیت را برای همه دانشآموزان به ارمغان آورد.
#اصل۲۰
#حق_اعتراض
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺چطور تشکلهای صنفی معلمان اظهارنظرهای دروغین مسئولان را به چالش کشیدند؟
🔸علیرضا کاظمی، #وزیر_آموزش_و_پرورش و علی فرهادی، سخنگوی این وزارتخانه، در ماههای گذشته اعلام کرده بودند که کمبود ۱۷۶ هزار معلم به طور کامل حل شده است و تأکید کردند که هیچگونه کمبودی در تأمین نیروی انسانی وجود ندارد. این در حالی است که با آغاز سال تحصیلی جدید و بازگشایی مدارس، معلمان و والدین در نقاط مختلف کشور از #کمبود_معلم و مشکلات جدی در روند آموزش خبر میدهند.
🔸در همین راستا تشکلهای صنفی معلمان با توجه به مطالبه «حق آموزشِ رایگان و در دسترس» این ادعاها را به چالش کشیدند و ضرورت توجه به وضعیت بحرانی آموزش در کشور را بار دیگر گوشزد میکنند.
🔸شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان در واکنش به این تناقضات، با راهاندازی کمپین «گزارشگر مدرسهی خود باشید»، به جمعآوری اطلاعات و شکایات درباره وضعیت #مدارس پرداخته است. این کمپین به معلمان و والدین این امکان را میدهد تا بهطور مستقیم از مشکلات آموزشی گزارش دهند و در این راستا، #مطالبات خود را مطرح کنند.
🔸گزارشهای دریافتی از نقاط مختلف کشور بهویژه در مناطق محروم نشان میدهد که برخی مدارس از معلم و امکانات اولیه آموزشی محروم هستند. یکی از معلمان از شهرستان جوانرود اعلام کرده که به مدت دو هفته، هیچ دبیر مطالعات اجتماعی در مدرسهاش حضور نداشته است. در نیشابور نیز برخی کلاسها در فضای نمازخانه برگزار میشوند، که این وضعیت نشاندهنده کمبود فضای آموزشی و نیروی انسانی لازم است.
🔸والدین نیز در این کمپین نقش فعالی دارند و از شرایط نامناسب آموزشی در مناطق خود ابراز نارضایتی میکنند. یکی از والدین از روستای نوروزآباد اشاره کرده که کلاسهای آموزشی در کانکسهایی با شرایط نامناسب و بدون تجهیزات لازم برگزار میشود. این مساله به وضوح نشاندهندهی عدم عدالت اجتماعی است که بر دانشآموزان در مناطق محروم تحمیل میشود.
🔸همبستگی و تلاشهای جمعی معلمان و والدین میتواند بهعنوان یک ابزار مؤثر در پیگیری حقوق آموزشی و تأمین معلم و امکانات آموزشی در مناطق کمتر برخوردار عمل کند. در شرایطی که وعدههای مسئولان محقق نشده، این اقدامات میتواند به تغییرات مثبتی در نظام آموزشی کشور منجر شود و #حق_آموزش_رایگان و باکیفیت را برای همه دانشآموزان به ارمغان آورد.
#اصل۲۰
#حق_اعتراض
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺صندوق ذخیره فرهنگیان از نگاهی دیگر
به نام خداوند جان و خرد
آمار دقیقی از میزان داراییهای صندوق ذخیره ارائه نشده و گفته میشود که آمار دقیقی وجود ندارد. شاید هم مسئولین مربوطه میخواهند که آمار دقیقی وجود نداشته باشد و کمتر به حساب و کتابها رسیدگی و دردسر کمتر و پاسخگویی کمتر و ...
میدانیم که صندوق ذخیره از سال ۱۳۷۴ تاسیس شد و تاکنون قریب ۳۰ سال از عمر اون میگذرد، امکان نداره بعد از گذشت ۳۰ سال آمار دقیق داراییهای یک موسسه مالی معلوم نباشه، مگر اینکه مدیریت اون ناکارآمد و غیرعلمی انجام شده باشد. ازسال۷۴ قریب بهاتفاق فرهنگیان عضو صندوق شدهاند و ماهیانه بین ۳تا۵ درصد از حقوق خود را به عنوان حقعضویت به این صندوق پرداخت کردهاند و باز هم اکثرا شامل پرداختهای ۵ درصدی بودهاند، گفته میشه تاکنون حدود ۹ همت (۹۰۰۰ میلیارد تومان) پرداختی اعضا به صندوق بوده که البته طبق تبصره ۶۳
برنامه پنجساله دوم توسعه، دولت هم میبایست به همین میزان تاکنون واریزی به عنوان کمک به اعضا انجام میداده است که متاسفانه نداشته و گفته میشود که تاکنون حداکثر واریزی دولتها ۱.۳ همت بوده است.
برآورد مسئولین و کارشناسان بر این است که میزان داراییهای صندوق در مجموع از ۳۰ سال پیش تاکنون بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ همت میباشد، در حال حاضر ورودی صندوق از محل حق عضویتها، نزدیک ۱۸۰ میلیارد تومان است که اگر واریزی دولت هم انجام و به حساب آورده بشه جمع واریزی ماهیانه تقریباً ۳۶۰ میلیارد تومان خواهد بود. آنهایی که کمی دانش اقتصادی دارند و بلدند با پول کار کنند به خوبی میدانند که این میزان پول نقد که به طور تضمینی هر ماه به حساب میاد چقدر با ارزش و مهمه که اگر ما واریزی دولت را که متاسفانه انجام نشده و اوج بیتعهدی دولتها به وظیفه قانونیشون را میرسونه در نظر نگیریم ماهی ۱۸۰ میلیارد تومان نقدی تضمینی هم رقم بسیار با ارزش و بالایی است و میتوان گفت اگر این حجم از پول نقد که از سال ۷۴ به صورت تصاعدی و پلکانی وجود داشته و حالا به میزان ۱۸۰ میلیارد تومان ماهیانه رسیده، درست مدیریت میشد با قاطعیت میتوان گفت در سراسر کشور، معلمی پیدا نمیکردی که عضو صندوق باشد و صاحب خانه نباشد. حتی میشه گفت برای معلمانی که در آینده هم استخدام میشدند، از قبل خانه آماده بود.
ولی امان از ناکارآمدی، از اختلاس و از فساد، باور کنید اگر این سرمایهها علمی و تخصصی به کار گرفته میشد حالا به جای دارایی ۲۰۰ همت، صندوق حداقل ۲۰۰۰ همت سرمایه داشت ولی افسوس که این پولها جاهایی سرمایهگذاری شده که با مدیریت فشل که تاکنون وجود داشته اغلب شرکتها و موسسات صندوق زیانده شده و یا در حال تبدیل به زیانده هستند، یک نمونه بارز آن بانک سرمایه است که گفته میشود تاکنون بیشاز ۶۰۰۰ میلیارد تومان زیان انباشته دارد. اگرچه نمیتوان به گذشته برگشت، ولی میتوان جلوی روند اشتباه را گرفت و اجازه نداد بیش از این حیف و میل و ریخت و پاش انجام بشه.
در هر صورت حاصل بیش از شش سال تلاش مطالبهگران و معدود افراد خیرخواه صندوق ذخیره فرهنگیان و آخرین دستاورد آن اساسنامه سال ۱۴۰۰ به عنوان جدیدترین سند راهبردی بوده که صندوق باید بر اساس آن اداره شود و شاه کلید حل مشکلات صندوق و سر و سامان گرفتن آن، بورسی شدن شرکتها و داراییهای صندوق و اختصاص سهام ارزش مالکانه به اعضای شاغل و بازنشسته و انتخاب ۶ نفر از اعضا به عنوان افرادی که در هیئت امنای ۱۱ نفره صندوق که در اداره آن نقش استراتژیک را بازی میکنند، بوده و حالا نوبت به وزیر جدید رسیده است، وزیری که متعلق به دولتی است که اجرای عدالت مهمترین شعار رئیس دولت بوده و مردم با هزاران امید و آرزو در انتخابات به میدان آمدند و او را برگزیدند.
وزیر جدید در برنامههای خود در مورد صندوق ذخیره اولویت قائل شده و اعلام کرده که بورسی شدن شرکتها و اختصاص سهام ارزش مالکانه اعضا جزو مهمترین کارهای ایشان خواهد بود و همه امیدواریم که چنین باشد و انتصابات وی در هیئت مدیره صندوق و به خصوص مدیرعامل طوری باشد که به قول معروف تا بن دندان به بورسی شدن داراییهای صندوق و اختصاص سهام ارزش مالکانه به اعضا، اعتقاد و اهتمام داشته باشند.
همچنین از وزیر محترم تقاضای اکید داریم که به اهمیت کار مطالبهگران صندوق که متشکل از معلمان دلسوز عضو صندوق و نمایندگان تشکلهای معلمی هستند بیش از پیش واقف بوده و در جدیت و پیگیری مداوم آنها برای تحقق سهام ارزش مالکانه به طور کامل، تردید نداشته باشند و در اسرع وقت به درخواست مطالبهگران جهت برگزاری جلسه برای طرح مطالبات و راهکارهایی که اجرای آنها را تسهیل میکنند پاسخ مثبت دهند.
محمود باقری نماینده کانون صنفی معلمان تهران در گروه مطالبهگران صندوق ذخیره فرهنگیان
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺صندوق ذخیره فرهنگیان از نگاهی دیگر
به نام خداوند جان و خرد
آمار دقیقی از میزان داراییهای صندوق ذخیره ارائه نشده و گفته میشود که آمار دقیقی وجود ندارد. شاید هم مسئولین مربوطه میخواهند که آمار دقیقی وجود نداشته باشد و کمتر به حساب و کتابها رسیدگی و دردسر کمتر و پاسخگویی کمتر و ...
میدانیم که صندوق ذخیره از سال ۱۳۷۴ تاسیس شد و تاکنون قریب ۳۰ سال از عمر اون میگذرد، امکان نداره بعد از گذشت ۳۰ سال آمار دقیق داراییهای یک موسسه مالی معلوم نباشه، مگر اینکه مدیریت اون ناکارآمد و غیرعلمی انجام شده باشد. ازسال۷۴ قریب بهاتفاق فرهنگیان عضو صندوق شدهاند و ماهیانه بین ۳تا۵ درصد از حقوق خود را به عنوان حقعضویت به این صندوق پرداخت کردهاند و باز هم اکثرا شامل پرداختهای ۵ درصدی بودهاند، گفته میشه تاکنون حدود ۹ همت (۹۰۰۰ میلیارد تومان) پرداختی اعضا به صندوق بوده که البته طبق تبصره ۶۳
برنامه پنجساله دوم توسعه، دولت هم میبایست به همین میزان تاکنون واریزی به عنوان کمک به اعضا انجام میداده است که متاسفانه نداشته و گفته میشود که تاکنون حداکثر واریزی دولتها ۱.۳ همت بوده است.
برآورد مسئولین و کارشناسان بر این است که میزان داراییهای صندوق در مجموع از ۳۰ سال پیش تاکنون بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ همت میباشد، در حال حاضر ورودی صندوق از محل حق عضویتها، نزدیک ۱۸۰ میلیارد تومان است که اگر واریزی دولت هم انجام و به حساب آورده بشه جمع واریزی ماهیانه تقریباً ۳۶۰ میلیارد تومان خواهد بود. آنهایی که کمی دانش اقتصادی دارند و بلدند با پول کار کنند به خوبی میدانند که این میزان پول نقد که به طور تضمینی هر ماه به حساب میاد چقدر با ارزش و مهمه که اگر ما واریزی دولت را که متاسفانه انجام نشده و اوج بیتعهدی دولتها به وظیفه قانونیشون را میرسونه در نظر نگیریم ماهی ۱۸۰ میلیارد تومان نقدی تضمینی هم رقم بسیار با ارزش و بالایی است و میتوان گفت اگر این حجم از پول نقد که از سال ۷۴ به صورت تصاعدی و پلکانی وجود داشته و حالا به میزان ۱۸۰ میلیارد تومان ماهیانه رسیده، درست مدیریت میشد با قاطعیت میتوان گفت در سراسر کشور، معلمی پیدا نمیکردی که عضو صندوق باشد و صاحب خانه نباشد. حتی میشه گفت برای معلمانی که در آینده هم استخدام میشدند، از قبل خانه آماده بود.
ولی امان از ناکارآمدی، از اختلاس و از فساد، باور کنید اگر این سرمایهها علمی و تخصصی به کار گرفته میشد حالا به جای دارایی ۲۰۰ همت، صندوق حداقل ۲۰۰۰ همت سرمایه داشت ولی افسوس که این پولها جاهایی سرمایهگذاری شده که با مدیریت فشل که تاکنون وجود داشته اغلب شرکتها و موسسات صندوق زیانده شده و یا در حال تبدیل به زیانده هستند، یک نمونه بارز آن بانک سرمایه است که گفته میشود تاکنون بیشاز ۶۰۰۰ میلیارد تومان زیان انباشته دارد. اگرچه نمیتوان به گذشته برگشت، ولی میتوان جلوی روند اشتباه را گرفت و اجازه نداد بیش از این حیف و میل و ریخت و پاش انجام بشه.
در هر صورت حاصل بیش از شش سال تلاش مطالبهگران و معدود افراد خیرخواه صندوق ذخیره فرهنگیان و آخرین دستاورد آن اساسنامه سال ۱۴۰۰ به عنوان جدیدترین سند راهبردی بوده که صندوق باید بر اساس آن اداره شود و شاه کلید حل مشکلات صندوق و سر و سامان گرفتن آن، بورسی شدن شرکتها و داراییهای صندوق و اختصاص سهام ارزش مالکانه به اعضای شاغل و بازنشسته و انتخاب ۶ نفر از اعضا به عنوان افرادی که در هیئت امنای ۱۱ نفره صندوق که در اداره آن نقش استراتژیک را بازی میکنند، بوده و حالا نوبت به وزیر جدید رسیده است، وزیری که متعلق به دولتی است که اجرای عدالت مهمترین شعار رئیس دولت بوده و مردم با هزاران امید و آرزو در انتخابات به میدان آمدند و او را برگزیدند.
وزیر جدید در برنامههای خود در مورد صندوق ذخیره اولویت قائل شده و اعلام کرده که بورسی شدن شرکتها و اختصاص سهام ارزش مالکانه اعضا جزو مهمترین کارهای ایشان خواهد بود و همه امیدواریم که چنین باشد و انتصابات وی در هیئت مدیره صندوق و به خصوص مدیرعامل طوری باشد که به قول معروف تا بن دندان به بورسی شدن داراییهای صندوق و اختصاص سهام ارزش مالکانه به اعضا، اعتقاد و اهتمام داشته باشند.
همچنین از وزیر محترم تقاضای اکید داریم که به اهمیت کار مطالبهگران صندوق که متشکل از معلمان دلسوز عضو صندوق و نمایندگان تشکلهای معلمی هستند بیش از پیش واقف بوده و در جدیت و پیگیری مداوم آنها برای تحقق سهام ارزش مالکانه به طور کامل، تردید نداشته باشند و در اسرع وقت به درخواست مطالبهگران جهت برگزاری جلسه برای طرح مطالبات و راهکارهایی که اجرای آنها را تسهیل میکنند پاسخ مثبت دهند.
محمود باقری نماینده کانون صنفی معلمان تهران در گروه مطالبهگران صندوق ذخیره فرهنگیان
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺چرا معلمان اعتصاب می کنند؟
برگردان: زهرا علی اکبری
منبع: گاهنامه فرهیزش، شماره ۱۵
توضیح مترجم: متن زیر برگرفته از سایت گروه دیجیتال DMS است که بیش از ۱۵ سال تجربه بی نظیر در ارائه راه حل های پیشرفته ed-tech برای مدارس ابتدایی و متوسطه در سراسر انگلستان را دارد. این گروه اعتراضات معلمان را پیگیری و به چرایی آن می پردازد.
چرا معلمان اعتصاب می کنند؟
از آنجایی که سیستم آموزشی در بریتانیا با چالشهایی مواجه است، معلمان در سراسر کشور در حال بررسی اعتصابات بیشتر هستند. در ماههای اخیر، تعدادی از معلمان در اعتراض به وضع موجود از وظایف خود کنارهگیری کردهاند.
این امر پس از سالها کاهش بودجه آموزش و پرورش و کمبود معلم صورت میگیرد که منجر به افزایش حجم کار برای معلمان و کاهش کیفیت آموزش شده است.
دلیل اعتصاب معلمان؟
چشم انداز اعتصابات بیشتر معلمان با واکنش های متفاوتی مواجه شده است. در حالی که برخی بر این باورند که این اقدامی ضروری برای جلب توجه به مشکلات درون سیستم آموزشی است، برخی دیگر معتقدند که این امر تنها باعث ایجاد اختلال در امر آموزش دانش آموزان و نگرانی خانواده های آنها می شود.
با این حال، مهم است که دلایل اعتصابات در نظر گرفته شود. معلمان تقاضای غیرمنطقی نمی کنند. آنها فقط خواهان این هستند که بتوانند بهترین آموزش ممکن را برای دانش آموزان خود ارائه دهند که شامل داشتن منابع کافی، حجم کاری قابل مدیریت و دستمزد منصفانه است.
ممکن است اعلامیه اخیر دولت مبنی بر افزایش دستمزد معلمان گامی موثر به نظر برسد، اما برای رسیدگی به مسائل بزرگتر کافی نیست. این افزایش قادر به مدیریت هزینههای زندگی معلمان نیست و سالها توقف در افزایش دستمزد آنان را در نظر نمیگیرد.
علاوه بر این، افزایش دستمزد به موضوع مهم تر کمبود بودجه در آموزش و پرورش رسیدگی نمی کند. بسیاری از مدارس برای تامین مخارج خود با مشکل مواجه هستند که در نتیجه کمبود منابع و معلمان را به همراه دارد. این نه تنها بر معلمان فشار وارد می کند، بلکه بر کیفیت آموزشی که دانش آموزان دریافت می کنند نیز تأثیر می گذارد.
حجم کار معلمان نیز یکی از نگرانی های اصلی است. معلمان با ساعات طولانیتر، تعداد دانش آموزان بیشتر و وظایف اداری بیشتر از همیشه روبرو هستند. این امر نه تنها بر سلامت روان معلمان تأثیر می گذارد، بلکه بر توانایی آنها در ارائه آموزش با کیفیت به دانشآموزان تأثیر می گذارد.
چرا رسیدگی به اعتصاب ها مهم است؟
این مهم است که دولت به دغدغه های معلمان گوش دهد و برای رفع این مسائل اقدام کند. یک سیستم آموزشی قوی برای آینده کشور بسیار مهم است و این وظیفه دولت است که اطمینان حاصل کند که معلمان در حرفه مهم خود حمایت می شوند.
اگر دولت نتواند اقدامی انجام دهد، اعتصاب معلمان ممکن است تنها گزینه باقی مانده باشد تا به مسائل درون سیستم آموزشی توجه کنند. در حالی که اعتصابات ممکن است باعث ایجاد برخی اختلالات کوتاه مدت شود، اما مزایای بلندمدت یک سیستم آموزشی قوی و با حمایت خوب ارزش آن را دارد که برای مدتی کشور با اعتراض معلمان مواجه شود.
علاوه بر حمایت از معلمان، درک دلایل اعتصابات احتمالی برای والدین و دانش آموزان نیز مهم است. در حالی که ممکن است لغو یا مختل شدن کلاسها برای آنان ناامید کننده باشد، مهم است که این را به یاد داشته باشند که معلمان برای سیستم آموزشی بهتر برای همه، می جنگند.
در نتیجه، پتانسیل اعتصاب معلمان در بریتانیا بازتابی از چالشهای جاری است که سیستم آموزشی با آن مواجه است. برای دولت مهم است که برای رسیدگی به نگرانیهای معلمان از جمله تأمین بودجه کافی، حجم کاری قابل مدیریت و دستمزد منصفانه اقدام کند.
در حالی که اعتصابات ممکن است در کوتاه مدت باعث اختلال شود، ممکن است برای جلب توجه به مسائل موجود و در نهایت ایجاد یک سیستم آموزشی قوی تر برای همه ضروری باشد.
بن گرفت: https://thedmsgroup.co.uk/blog/why-are-teachers-striking
#فرهیزش
#زهرا_علیاکبری
#دستمزدمنصفانه
#بودجه_کافی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺چرا معلمان اعتصاب می کنند؟
برگردان: زهرا علی اکبری
منبع: گاهنامه فرهیزش، شماره ۱۵
توضیح مترجم: متن زیر برگرفته از سایت گروه دیجیتال DMS است که بیش از ۱۵ سال تجربه بی نظیر در ارائه راه حل های پیشرفته ed-tech برای مدارس ابتدایی و متوسطه در سراسر انگلستان را دارد. این گروه اعتراضات معلمان را پیگیری و به چرایی آن می پردازد.
چرا معلمان اعتصاب می کنند؟
از آنجایی که سیستم آموزشی در بریتانیا با چالشهایی مواجه است، معلمان در سراسر کشور در حال بررسی اعتصابات بیشتر هستند. در ماههای اخیر، تعدادی از معلمان در اعتراض به وضع موجود از وظایف خود کنارهگیری کردهاند.
این امر پس از سالها کاهش بودجه آموزش و پرورش و کمبود معلم صورت میگیرد که منجر به افزایش حجم کار برای معلمان و کاهش کیفیت آموزش شده است.
دلیل اعتصاب معلمان؟
چشم انداز اعتصابات بیشتر معلمان با واکنش های متفاوتی مواجه شده است. در حالی که برخی بر این باورند که این اقدامی ضروری برای جلب توجه به مشکلات درون سیستم آموزشی است، برخی دیگر معتقدند که این امر تنها باعث ایجاد اختلال در امر آموزش دانش آموزان و نگرانی خانواده های آنها می شود.
با این حال، مهم است که دلایل اعتصابات در نظر گرفته شود. معلمان تقاضای غیرمنطقی نمی کنند. آنها فقط خواهان این هستند که بتوانند بهترین آموزش ممکن را برای دانش آموزان خود ارائه دهند که شامل داشتن منابع کافی، حجم کاری قابل مدیریت و دستمزد منصفانه است.
ممکن است اعلامیه اخیر دولت مبنی بر افزایش دستمزد معلمان گامی موثر به نظر برسد، اما برای رسیدگی به مسائل بزرگتر کافی نیست. این افزایش قادر به مدیریت هزینههای زندگی معلمان نیست و سالها توقف در افزایش دستمزد آنان را در نظر نمیگیرد.
علاوه بر این، افزایش دستمزد به موضوع مهم تر کمبود بودجه در آموزش و پرورش رسیدگی نمی کند. بسیاری از مدارس برای تامین مخارج خود با مشکل مواجه هستند که در نتیجه کمبود منابع و معلمان را به همراه دارد. این نه تنها بر معلمان فشار وارد می کند، بلکه بر کیفیت آموزشی که دانش آموزان دریافت می کنند نیز تأثیر می گذارد.
حجم کار معلمان نیز یکی از نگرانی های اصلی است. معلمان با ساعات طولانیتر، تعداد دانش آموزان بیشتر و وظایف اداری بیشتر از همیشه روبرو هستند. این امر نه تنها بر سلامت روان معلمان تأثیر می گذارد، بلکه بر توانایی آنها در ارائه آموزش با کیفیت به دانشآموزان تأثیر می گذارد.
چرا رسیدگی به اعتصاب ها مهم است؟
این مهم است که دولت به دغدغه های معلمان گوش دهد و برای رفع این مسائل اقدام کند. یک سیستم آموزشی قوی برای آینده کشور بسیار مهم است و این وظیفه دولت است که اطمینان حاصل کند که معلمان در حرفه مهم خود حمایت می شوند.
اگر دولت نتواند اقدامی انجام دهد، اعتصاب معلمان ممکن است تنها گزینه باقی مانده باشد تا به مسائل درون سیستم آموزشی توجه کنند. در حالی که اعتصابات ممکن است باعث ایجاد برخی اختلالات کوتاه مدت شود، اما مزایای بلندمدت یک سیستم آموزشی قوی و با حمایت خوب ارزش آن را دارد که برای مدتی کشور با اعتراض معلمان مواجه شود.
علاوه بر حمایت از معلمان، درک دلایل اعتصابات احتمالی برای والدین و دانش آموزان نیز مهم است. در حالی که ممکن است لغو یا مختل شدن کلاسها برای آنان ناامید کننده باشد، مهم است که این را به یاد داشته باشند که معلمان برای سیستم آموزشی بهتر برای همه، می جنگند.
در نتیجه، پتانسیل اعتصاب معلمان در بریتانیا بازتابی از چالشهای جاری است که سیستم آموزشی با آن مواجه است. برای دولت مهم است که برای رسیدگی به نگرانیهای معلمان از جمله تأمین بودجه کافی، حجم کاری قابل مدیریت و دستمزد منصفانه اقدام کند.
در حالی که اعتصابات ممکن است در کوتاه مدت باعث اختلال شود، ممکن است برای جلب توجه به مسائل موجود و در نهایت ایجاد یک سیستم آموزشی قوی تر برای همه ضروری باشد.
بن گرفت: https://thedmsgroup.co.uk/blog/why-are-teachers-striking
#فرهیزش
#زهرا_علیاکبری
#دستمزدمنصفانه
#بودجه_کافی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺صدای معلم؛ صدای صلح و سلامتی
✍حمزه علی نصیری
منبع: گاهنامه فرهیزش، شماره ۱۵
🔹شعار روز جهانی معلم در سال ۲۰۲۴ ، بر نقش محوری معلمان در ساختن آینده جهان متمرکز است؛ «بها دادن به صدای معلمان: به سوی قرارداد اجتماعی تازه برای آموزش».
بر این اساس، امسال، روز جهانی آموزگار -پنجم اکتبر (چهارده مهر)- با این شعار، در سراسر جهان گرامی داشته میشود. این رویداد فرهنگی با این گستره جهانی و با این رویکرد متعالی، فرصت مناسبیست برای پرداختن به نقش، جایگاه و چالشهای پیش روی آموزگاران و ضرورت شنیده شدن صدای آنان.
حقیقت این است که؛ آموزگاران در همه جای جهان، در ایجاد و برقراری وضعیت مطلوب و رو به بهبود در ساحت زیست اجتماعی انسان نقش مهمی ایفا میکنند. نقش کلیدی معلمان در آموزش مهارتهای پایه و بنیادینی مثل خواندن، نوشتن، محاسبه کردن، رعایت بهداشت، تعامل با محیط، پژوهش در ماهیت و کارکرد پدیدههای محیطی و ... بر کسی پوشیده نیست. اما تأثیر آنها بر سبک زندگی فردی و اجتماعی دانشآموزان و بالندگی فکری و علمی و مهارتی و اخلاقی و وجدانی آنان خیلی بیشتر است. آنها میتوانند مجموعهای از خصایص انسانی از قبیل مهربانی، انصاف، حقشناسی، پایبندی به ارزشها و قراردادهای اجتماعی، سجایای اخلاقی، روحیه همکاری، انضباط اجتماعی، نوعدوستی، صلحطلبی، خودکنترلی و تعادل روانی و رفتاری را در شخصیت رو به رشد کودکان و نوجوانان پر رنگتر و برجستهتر سازند. میتوانند دانشآموزان خود را در انتخاب سبک زندگی بهتر و سالمتر و مسالمتآمیزتر یاری نمایند. کشف علایق و شکوفایی استعدادهای دانشآموزان و توانمندسازی آنان برای مواجهه با موقعیتهای واقعی زندگی نیز از جمله مسئولیتهای بزرگ دیگری هست که نظام آموزشی بر عهده آموزگاران گذاشته است.
آنچه امروز شاهدش هستیم، تلاش و تقلای جامعه معلمان ایران برای حفظ شأن آموزگاری و انجام این مأموریتهای ارزشمند است. اما معلمان در اغلب کشورهای جهان بالاخص در ایران با چالشهای بزرگ و فراوانی روبرو هستند.
جوّ سیاستزده آموزشوپرورش، محتوای ایدئولوژیک و محدود کننده آموزشی، دستمزدهای به شدت ناکافی، فضاهای آموزشی فقر زده و فاقد امکانات، کلاسهای درسی شلوغ و پرهمهمه، سیمای بیجاذبه و دفع کننده و ملالآور مدارس، افول اشتیاق دانشآموزان به درسهای مدرسه و انواع کاستیها و ناراستیهای دیگر، موانع بزرگی در مسیر انجام رسالت آموزگاریاند.
جذب رانتی و بیضابطه افراد ناآشنا با مدرسه و روح آموزش، و پوشاندن ردای معلمی بر تن نامعلمان و نشاندن آنها بر صندلی صدارت -از مدرسه تا وزارت- و سپرده شدن ساحت تربیت به فرقهای که درک درستی از مفهوم تربیت ندارند، نیز مسئله بزرگ دیگریست که اختیار و سیطره آموزگاران راستین بر ساحت آموزش و پرورش را با چالش جدی روبرو کرده است.
چندین دهه است که آموزش و پرورش ما دچار ناترازیها و دستاندازیهای متعدد و مخربی شده است که آثار ویرانگر این ناترازیها و دستاندازیها را پیش و بیش از هر کسی معلمان متوجه شده و زنگ خطر را به صدا درآوردهاند و برای حفظ حرمت و اعتبار این دستگاه از جان و دل مایه گذاشته و جهت بازگشت تعادل به آن، به هر نحو ممکن کوشیدهاند. اما به قول معروف "آنچه البته به جایی نرسد فریاد است! "
اکنون پس از تجربه ناکامیهای مکرر در پی تجمیع دانشآموزان و ایجاد کلاسهای شلوغِ پر آشوب و باب کردن زیرکانه و ناعادلانه مدارس دو نوبته و قطع سرانههای دانشآموزی و دستدرازی به جیب اولیاء و تفکیک فرزندان خانوادههای فقیر و غنی به واسطه تجاریسازی آموزش و جعل و تحریف زیرکانه یا جاهلانه مفهوم تربیت و فروکاستن آن به مرید پروری و تشکیل ستادها و کمیتههای عقیمِ پند و اندرز و موعظه و نصیحت و مدح و مراسم و مناسک در دل دستگاه تعلیم و تربیت و دل بستن بی حاصل به تشکیلات مدرسهخوار امور تربیتی و...، امید است در دولت وفاق ملی صدای معلمان -که جز خیرخواهی برای این ملک و ملت نیست- به نیکی شنیده شود. دستور تشکیل کلاسهای درسی با تراکم نامتعارفِ تنشزا -که در آنها صدای تدریس معلم نیز به سختی شنیده میشود- پس گرفته شود. بساط مدارس دو نوبته برچیده شود و هر فضای فیزیکی در اختیار یک واحد آموزشی قرار گیرد. به باز تعریف و بازسازی مفهوم و ساختار تربیت در کلاسهای علمی و عملی پرداخته شود. مدارس تأمین مالی شوند و زندگی مدرسهای به مفهوم واقعی شکل بگیرد. معلمان باید به واسطه همین شغل تأمین مالی شوند و هیچ معلمی به خاطر مشکلات معیشتی به کارهای خارج از شأن آموزگاری وادار نشود. نمایندگان راستین معلمان در تدوین محتوای آموزشی مشارکت داده شوند؛ همان خواستهای که در شعار یونسکو با عبارت "بها دادن به صدای معلمان: به سوی قرارداد اجتماعی تازه برای آموزش" مشخص شده است.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺صدای معلم؛ صدای صلح و سلامتی
✍حمزه علی نصیری
منبع: گاهنامه فرهیزش، شماره ۱۵
🔹شعار روز جهانی معلم در سال ۲۰۲۴ ، بر نقش محوری معلمان در ساختن آینده جهان متمرکز است؛ «بها دادن به صدای معلمان: به سوی قرارداد اجتماعی تازه برای آموزش».
بر این اساس، امسال، روز جهانی آموزگار -پنجم اکتبر (چهارده مهر)- با این شعار، در سراسر جهان گرامی داشته میشود. این رویداد فرهنگی با این گستره جهانی و با این رویکرد متعالی، فرصت مناسبیست برای پرداختن به نقش، جایگاه و چالشهای پیش روی آموزگاران و ضرورت شنیده شدن صدای آنان.
حقیقت این است که؛ آموزگاران در همه جای جهان، در ایجاد و برقراری وضعیت مطلوب و رو به بهبود در ساحت زیست اجتماعی انسان نقش مهمی ایفا میکنند. نقش کلیدی معلمان در آموزش مهارتهای پایه و بنیادینی مثل خواندن، نوشتن، محاسبه کردن، رعایت بهداشت، تعامل با محیط، پژوهش در ماهیت و کارکرد پدیدههای محیطی و ... بر کسی پوشیده نیست. اما تأثیر آنها بر سبک زندگی فردی و اجتماعی دانشآموزان و بالندگی فکری و علمی و مهارتی و اخلاقی و وجدانی آنان خیلی بیشتر است. آنها میتوانند مجموعهای از خصایص انسانی از قبیل مهربانی، انصاف، حقشناسی، پایبندی به ارزشها و قراردادهای اجتماعی، سجایای اخلاقی، روحیه همکاری، انضباط اجتماعی، نوعدوستی، صلحطلبی، خودکنترلی و تعادل روانی و رفتاری را در شخصیت رو به رشد کودکان و نوجوانان پر رنگتر و برجستهتر سازند. میتوانند دانشآموزان خود را در انتخاب سبک زندگی بهتر و سالمتر و مسالمتآمیزتر یاری نمایند. کشف علایق و شکوفایی استعدادهای دانشآموزان و توانمندسازی آنان برای مواجهه با موقعیتهای واقعی زندگی نیز از جمله مسئولیتهای بزرگ دیگری هست که نظام آموزشی بر عهده آموزگاران گذاشته است.
آنچه امروز شاهدش هستیم، تلاش و تقلای جامعه معلمان ایران برای حفظ شأن آموزگاری و انجام این مأموریتهای ارزشمند است. اما معلمان در اغلب کشورهای جهان بالاخص در ایران با چالشهای بزرگ و فراوانی روبرو هستند.
جوّ سیاستزده آموزشوپرورش، محتوای ایدئولوژیک و محدود کننده آموزشی، دستمزدهای به شدت ناکافی، فضاهای آموزشی فقر زده و فاقد امکانات، کلاسهای درسی شلوغ و پرهمهمه، سیمای بیجاذبه و دفع کننده و ملالآور مدارس، افول اشتیاق دانشآموزان به درسهای مدرسه و انواع کاستیها و ناراستیهای دیگر، موانع بزرگی در مسیر انجام رسالت آموزگاریاند.
جذب رانتی و بیضابطه افراد ناآشنا با مدرسه و روح آموزش، و پوشاندن ردای معلمی بر تن نامعلمان و نشاندن آنها بر صندلی صدارت -از مدرسه تا وزارت- و سپرده شدن ساحت تربیت به فرقهای که درک درستی از مفهوم تربیت ندارند، نیز مسئله بزرگ دیگریست که اختیار و سیطره آموزگاران راستین بر ساحت آموزش و پرورش را با چالش جدی روبرو کرده است.
چندین دهه است که آموزش و پرورش ما دچار ناترازیها و دستاندازیهای متعدد و مخربی شده است که آثار ویرانگر این ناترازیها و دستاندازیها را پیش و بیش از هر کسی معلمان متوجه شده و زنگ خطر را به صدا درآوردهاند و برای حفظ حرمت و اعتبار این دستگاه از جان و دل مایه گذاشته و جهت بازگشت تعادل به آن، به هر نحو ممکن کوشیدهاند. اما به قول معروف "آنچه البته به جایی نرسد فریاد است! "
اکنون پس از تجربه ناکامیهای مکرر در پی تجمیع دانشآموزان و ایجاد کلاسهای شلوغِ پر آشوب و باب کردن زیرکانه و ناعادلانه مدارس دو نوبته و قطع سرانههای دانشآموزی و دستدرازی به جیب اولیاء و تفکیک فرزندان خانوادههای فقیر و غنی به واسطه تجاریسازی آموزش و جعل و تحریف زیرکانه یا جاهلانه مفهوم تربیت و فروکاستن آن به مرید پروری و تشکیل ستادها و کمیتههای عقیمِ پند و اندرز و موعظه و نصیحت و مدح و مراسم و مناسک در دل دستگاه تعلیم و تربیت و دل بستن بی حاصل به تشکیلات مدرسهخوار امور تربیتی و...، امید است در دولت وفاق ملی صدای معلمان -که جز خیرخواهی برای این ملک و ملت نیست- به نیکی شنیده شود. دستور تشکیل کلاسهای درسی با تراکم نامتعارفِ تنشزا -که در آنها صدای تدریس معلم نیز به سختی شنیده میشود- پس گرفته شود. بساط مدارس دو نوبته برچیده شود و هر فضای فیزیکی در اختیار یک واحد آموزشی قرار گیرد. به باز تعریف و بازسازی مفهوم و ساختار تربیت در کلاسهای علمی و عملی پرداخته شود. مدارس تأمین مالی شوند و زندگی مدرسهای به مفهوم واقعی شکل بگیرد. معلمان باید به واسطه همین شغل تأمین مالی شوند و هیچ معلمی به خاطر مشکلات معیشتی به کارهای خارج از شأن آموزگاری وادار نشود. نمایندگان راستین معلمان در تدوین محتوای آموزشی مشارکت داده شوند؛ همان خواستهای که در شعار یونسکو با عبارت "بها دادن به صدای معلمان: به سوی قرارداد اجتماعی تازه برای آموزش" مشخص شده است.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔺توسعه پایدار، به بهانه روز جهانی معلم
✍ فروغ تیموریان
منبع: گاهنامه فرهیزش، شماره ۱۵
به بیان امروزی، دانش و دانایی ملی، ركن اصلی توسعه، و نظام آموزشی هم گذرگاه نیل به دانایی ملی بشمار میآید و جامعه زمانی به اهداف خود دست مییابد كه از طریق توسعه انسانی مسیر خود را هموار كند. در واقع بنیاد حیات جمعی انسان را تعلیم و تربیت تشكیل میدهد و ما «آنگونه زندگی میكنیم كه تربیت میشویم». از اینرو، هر تعبیری كه از توسعه داشته باشیم، برای رسیدن به آن تمامی تلاشها بر دوش انسانهایی است كه باید بار این غافله را به سر منزل مقصود برسانند، و از آنجایی كه در دنیای معاصر، نهاد آموزشوپرورش مسئولیت تربیت نیروی انسانی در جامعه را بر عهده دارد. باز از اینروست که آموزشوپرورش مهمترین بستر تولید و تربیت نیروی انسانی بشمار میآید، كه با توجه به نقش و شكل فراگیر امروزی آن، یكی از بنیادهایی است كه با جامه عمل پوشاندن به كاركردهای تعریف شده خود، اگر نگوئیم سهامدار اصلی، دست كم یكی از سهامداران عمده این فرایند به حساب میآید.
یکی از ابعاد مهم در طراحی سیاستهای عمومی برای رشد اقتصادی و توسعۀ انسانی، پرداختن به مقولۀ آموزش است. آموزش با مکانیسمهای مختلفی بر رشد و توسعۀ اقتصادی اثر میگذارد. برخی مهمترین مکانیزم تـأثیر آمـوزش بر رشد اقتصادی را از طریق افزایش فعالیتهای تحقیق و توسعه، پیشرفت فناوری و نوآوری میدانند و دستهای دیگر، مهمترین مکانیزم تأثیر آموزش بر رشد اقتصادی را آثار برونزای آموزش میشمارند. افراد در یک جامعۀ تحصیل کرده با زندگی و کار در کنار یکدیگر، مهارتهای کاری و اجتماعی خـود را افـزایش میدهند و بخش قابل توجهی از نویسندگان نیز آموزش را موجب ارتقاء سرمایۀ انسانی دانستهاند.
نظریه سرمایه انسانی، ضمن تاكید بر بهرهوری سرمایه گذاری در منابع انسانی، استدلال میكند كه این سرمایه گذاریها، سبب افزایش ظرفیت و توان تولید و بهرهوری افراد میشود. از نقطه نظر اقتصادی، اگرچه بازگشت سرمایه گذاری در نیروی انسانی، اغلب مستلزم فرایندی طولانی و بلند مدت است، لیكن بازدهی آن بسیار عمیق و گسترده بوده و در تمام كنشهای فردی و جمعی افراد آموزش دیده – اعم از رفتار، گفتار، خوراك، پوشاك، نرخ جمعیت و ... و در نتیجه كاهش هزینههای اقتصادی، بهداشتی، قضایی و ... انعکاس پیدا می کند.
با توجه به اینكه در دنیای معاصر، سیستم آموزشی ابزار و تكیهگاه تمامی دولتهای مدرن برای نیل به توسعه پایدار و همه جانبه میباشد، از اینرو، به نظر میرسد سیاست گذاران و مسئولین عالی نظام با تجدید نظر در نگرش و روشهای پیشین خود، حساب جدید و بیشتری بر روی نقش و سهم نظام آموزشی و فراتر از یك میلیون معلم باز كنند تا آنها نیز بهنوبه خود نقشی شایستهتر در اداره كشور و پیشبرد امور و نیل به جامعه مطلوب ایفا كنند.
در صورتی كه از حوزه و منظر فرهنگ، آهنگ توسعه پایدار داشته باشیم، آیا با اهمیت دادن به آموزش و پرورش و مدرسه به مركزیت معلم، فرایند توسعه تسهیل و تسریع نمیگردد و هزینه آن كاهش نمییابد؟ آیا وقت آن نرسیده که شنونده صدای معلمان باشیم؟
صدای معلمین و بازنشستگان را نیز باید شنید
از او باید بپرسید که تابستان خود را چگونه گذراند؟ با حقوق اندک و ناچیزی که می گیری، چه کردی؟ آیا قادر بودی به مسافرتی کوتاه بروی و لحظاتی را با خانوادهات خوش بگذرانی؟ آخرین باری که خانوادهات را به یک رستوران شیک با غذای خوب بردی کی بود؟ منظورم از سفر، نشستن توی چادر مسافرتی و رفتن به مدرسه و استفاده از توالتهای عمومی و خوردن تخم مرغ و گوجه و نان و پنیر نیست! منظورم از غذا خوردن هم رفتن به فلافلی سر کوچه و خوردن بندری و هات داگ نیست! منظورم این است که بگویم تمام معلمین و بازنشستگان مثل همه آدمها و مسئولین و مدیرها حق حیات و حق زندگی و بهرهمندی از حداقل های زندگی را دارند. آنها هم حق دارند از امکانات خوبی که مدیران و افراد رده بالا دارند برخوردار باشند. اما ظاهرا این قشر شدهاند ته دیگ سوخته که هیچکس هیچ علاقهای به آنها برای هیچ کاری ندارد، برای شان مهم نیست که کمر اینها زیر بار مسائل و مشکلات متعدد و متنوع شکسته و خمیده شده، پس کاش در آستانه روز جهانی معلم، صدای تمام معلمین باشیم که بهترین سالهای عمرشان را به جای اینکه در شغل دیگری مشغول به کار باشند و دوران بازنشستگی راحتی را تجربه کنند، در کلاس درس و در میان دختران و پسرانی گذراندند که امروز خوشبختانه همه آنها در جامعه به جایگاهی رسیدهاند و اما معلمین شان همچنان اندر خم یک کوچه اند!
⤵️
🔺توسعه پایدار، به بهانه روز جهانی معلم
✍ فروغ تیموریان
منبع: گاهنامه فرهیزش، شماره ۱۵
به بیان امروزی، دانش و دانایی ملی، ركن اصلی توسعه، و نظام آموزشی هم گذرگاه نیل به دانایی ملی بشمار میآید و جامعه زمانی به اهداف خود دست مییابد كه از طریق توسعه انسانی مسیر خود را هموار كند. در واقع بنیاد حیات جمعی انسان را تعلیم و تربیت تشكیل میدهد و ما «آنگونه زندگی میكنیم كه تربیت میشویم». از اینرو، هر تعبیری كه از توسعه داشته باشیم، برای رسیدن به آن تمامی تلاشها بر دوش انسانهایی است كه باید بار این غافله را به سر منزل مقصود برسانند، و از آنجایی كه در دنیای معاصر، نهاد آموزشوپرورش مسئولیت تربیت نیروی انسانی در جامعه را بر عهده دارد. باز از اینروست که آموزشوپرورش مهمترین بستر تولید و تربیت نیروی انسانی بشمار میآید، كه با توجه به نقش و شكل فراگیر امروزی آن، یكی از بنیادهایی است كه با جامه عمل پوشاندن به كاركردهای تعریف شده خود، اگر نگوئیم سهامدار اصلی، دست كم یكی از سهامداران عمده این فرایند به حساب میآید.
یکی از ابعاد مهم در طراحی سیاستهای عمومی برای رشد اقتصادی و توسعۀ انسانی، پرداختن به مقولۀ آموزش است. آموزش با مکانیسمهای مختلفی بر رشد و توسعۀ اقتصادی اثر میگذارد. برخی مهمترین مکانیزم تـأثیر آمـوزش بر رشد اقتصادی را از طریق افزایش فعالیتهای تحقیق و توسعه، پیشرفت فناوری و نوآوری میدانند و دستهای دیگر، مهمترین مکانیزم تأثیر آموزش بر رشد اقتصادی را آثار برونزای آموزش میشمارند. افراد در یک جامعۀ تحصیل کرده با زندگی و کار در کنار یکدیگر، مهارتهای کاری و اجتماعی خـود را افـزایش میدهند و بخش قابل توجهی از نویسندگان نیز آموزش را موجب ارتقاء سرمایۀ انسانی دانستهاند.
نظریه سرمایه انسانی، ضمن تاكید بر بهرهوری سرمایه گذاری در منابع انسانی، استدلال میكند كه این سرمایه گذاریها، سبب افزایش ظرفیت و توان تولید و بهرهوری افراد میشود. از نقطه نظر اقتصادی، اگرچه بازگشت سرمایه گذاری در نیروی انسانی، اغلب مستلزم فرایندی طولانی و بلند مدت است، لیكن بازدهی آن بسیار عمیق و گسترده بوده و در تمام كنشهای فردی و جمعی افراد آموزش دیده – اعم از رفتار، گفتار، خوراك، پوشاك، نرخ جمعیت و ... و در نتیجه كاهش هزینههای اقتصادی، بهداشتی، قضایی و ... انعکاس پیدا می کند.
با توجه به اینكه در دنیای معاصر، سیستم آموزشی ابزار و تكیهگاه تمامی دولتهای مدرن برای نیل به توسعه پایدار و همه جانبه میباشد، از اینرو، به نظر میرسد سیاست گذاران و مسئولین عالی نظام با تجدید نظر در نگرش و روشهای پیشین خود، حساب جدید و بیشتری بر روی نقش و سهم نظام آموزشی و فراتر از یك میلیون معلم باز كنند تا آنها نیز بهنوبه خود نقشی شایستهتر در اداره كشور و پیشبرد امور و نیل به جامعه مطلوب ایفا كنند.
در صورتی كه از حوزه و منظر فرهنگ، آهنگ توسعه پایدار داشته باشیم، آیا با اهمیت دادن به آموزش و پرورش و مدرسه به مركزیت معلم، فرایند توسعه تسهیل و تسریع نمیگردد و هزینه آن كاهش نمییابد؟ آیا وقت آن نرسیده که شنونده صدای معلمان باشیم؟
صدای معلمین و بازنشستگان را نیز باید شنید
از او باید بپرسید که تابستان خود را چگونه گذراند؟ با حقوق اندک و ناچیزی که می گیری، چه کردی؟ آیا قادر بودی به مسافرتی کوتاه بروی و لحظاتی را با خانوادهات خوش بگذرانی؟ آخرین باری که خانوادهات را به یک رستوران شیک با غذای خوب بردی کی بود؟ منظورم از سفر، نشستن توی چادر مسافرتی و رفتن به مدرسه و استفاده از توالتهای عمومی و خوردن تخم مرغ و گوجه و نان و پنیر نیست! منظورم از غذا خوردن هم رفتن به فلافلی سر کوچه و خوردن بندری و هات داگ نیست! منظورم این است که بگویم تمام معلمین و بازنشستگان مثل همه آدمها و مسئولین و مدیرها حق حیات و حق زندگی و بهرهمندی از حداقل های زندگی را دارند. آنها هم حق دارند از امکانات خوبی که مدیران و افراد رده بالا دارند برخوردار باشند. اما ظاهرا این قشر شدهاند ته دیگ سوخته که هیچکس هیچ علاقهای به آنها برای هیچ کاری ندارد، برای شان مهم نیست که کمر اینها زیر بار مسائل و مشکلات متعدد و متنوع شکسته و خمیده شده، پس کاش در آستانه روز جهانی معلم، صدای تمام معلمین باشیم که بهترین سالهای عمرشان را به جای اینکه در شغل دیگری مشغول به کار باشند و دوران بازنشستگی راحتی را تجربه کنند، در کلاس درس و در میان دختران و پسرانی گذراندند که امروز خوشبختانه همه آنها در جامعه به جایگاهی رسیدهاند و اما معلمین شان همچنان اندر خم یک کوچه اند!
⤵️
💠 #یادداشت
🔺چرا اقدام به اعتصاب می کنیم؟
برگردان: زهرا علی اکبری
توضیح مترجم: متن زیر برگرفته از سایت اتحادیه ملی آموزش بریتانیا است.
🔹در بخشی از معرفی این اتحادیه آمده است :ما بزرگترین اتحادیه آموزشی هستیم که معلمان، کارکنان و مدیران مدارس را در مدارس سراسر بریتانیا نمایندگی میکنیم.صدای قدرتمندی داریم و در بهبود شرایط کاری اعضای خود و شکل دادن به یک سیستم آموزشی که برای همه کار می کند، موثر بوده ایم.
چرا اقدام به اعتصاب می کنیم؟
کودکان زیادی به دلیل کمبود معلم در برخی از مناطق جهان در حال از دست دادن آموزش حداقلی هستند و کارکنان آموزش و پرورش به دلیل ترکیبی نامطلوب از حجم کار بیش از حد و دستمزد کم، گروه گروه این حرفه را ترک می کنند.
ما نمیخواهیم اعتصاب کنیم، میخواهیم در کلاس درس باشیم و به کودکان و جوانان شگفتانگیز و مستعد کشورمان آموزش دهیم و از آنها حمایت کنیم. اما چاره ای نیست، باید این گام را برداریم زیرا آموزش و پرورش در بحران است. آموزش و پرورش در حال نابودی توسط دولتی است که برای معلمان و کاری که برای فرزندان شما انجام می دهیم، ارزشی قائل نیست.
آمار دولت می گوید:
در سال گذشته بیش از هر زمان دیگری معلمان، قبل از بازنشستگی حرفه خود را ترک کردهاند و تعداد دبیرانی که قبل از بازنشستگی از آموزش و پرورش رفتهاند، بالاترین تعداد بوده است.
شکاف بین تعداد معلمان مورد نیاز و نومعلمانی که تازه شروع به کار کردهاند، بدترین شکافی است که در دهه های گذشته وجود داشته و تعداد مشاغل خالی ثبت شده در مدارس انگلستان بالاترین میزان از سال ۲۰۰۴ تا کنون است.
تعداد دانش آموزان در کلاس های درس بالای ۳۰ نفر است و این بیشترین تعداد در چند سال گذشته است.
انگلستان در نسبت دانش آموز به معلم در مدارس متوسطه و ابتدایی، در بین بدترین کشورها در OECD است.
این حق فرزندان شما است که از فرصت تحصیلی خود بخوبی بهره بگیرند. اما مدارس به بودجه ای نیاز دارند تا آموزش و پرورشی که شایسته دانش آموزان است، ارائه بدهند و از سوی دیگر معلمان و کارکنان باید برای کارهای اساسی که انجام می دهند به درستی دستمزد دریافت کنند.
در سه سال گذشته، از هر چهار معلم یک نفر این حرفه را ترک کرده و این یعنی سیستم آموزشی ما در حال سقوط است.حتی زمانی که معلم در کلاس درس وجود دارد، این نگرانی وجود دارد که در موضوعی که تدریس می کند، واجد شرایط نباشد.
مدیریت مدرسه با کارکنان کمتر به این معنی است که در صورت نیاز به کمک اضافی یا تدارکات اضافی به عنوان مثال برای کودکان دارای نیازهای آموزشی و ناتوانیهای ویژه، حمایت کافی برای فرزندان شما ارائه نمی شود.
در اواسط سال تحصیلی والدین و پدربزرگها و مادربزرگها میشنوند که فرزندان و نوههایشان درباره معلمان «جدید» صحبت میکنند و اینکه معلمان مورد علاقهشان مدرسه را ترک کرده اند. کمبود معلمان واجد شرایط، به آموزش و پرورش کودکان و جوانان آسیب می رساند و اوضاع روز به روز بدتر می شود.
جیلیان کیگان، وزیر آموزش و پرورش، میگوید که میخواهد این اعتصابها را متوقف کند. اما از عید پاک، زمانی که پیشنهاد دستمزد تمسخرآمیز ارائهشده توسط بخش او بهطور قاطع توسط اعضای تمام اتحادیههای معلمان به دلیل ناکافی بودن رد شد، حتی با ما صحبت نکرده است.
اگر او میخواهد اعتصابها را متوقف کند، باید مذاکرات را از سر بگیرد، گزارش مستقلی را در حقوق معلمان منتشر و به طور کامل یک افزایش دستمزد مناسب را تأمین کند تا شروع به توقف بحران کند.
بن گرفت: https://www.payupsos.com/why-strike-action
#فرهیزش
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺چرا اقدام به اعتصاب می کنیم؟
برگردان: زهرا علی اکبری
توضیح مترجم: متن زیر برگرفته از سایت اتحادیه ملی آموزش بریتانیا است.
🔹در بخشی از معرفی این اتحادیه آمده است :ما بزرگترین اتحادیه آموزشی هستیم که معلمان، کارکنان و مدیران مدارس را در مدارس سراسر بریتانیا نمایندگی میکنیم.صدای قدرتمندی داریم و در بهبود شرایط کاری اعضای خود و شکل دادن به یک سیستم آموزشی که برای همه کار می کند، موثر بوده ایم.
چرا اقدام به اعتصاب می کنیم؟
کودکان زیادی به دلیل کمبود معلم در برخی از مناطق جهان در حال از دست دادن آموزش حداقلی هستند و کارکنان آموزش و پرورش به دلیل ترکیبی نامطلوب از حجم کار بیش از حد و دستمزد کم، گروه گروه این حرفه را ترک می کنند.
ما نمیخواهیم اعتصاب کنیم، میخواهیم در کلاس درس باشیم و به کودکان و جوانان شگفتانگیز و مستعد کشورمان آموزش دهیم و از آنها حمایت کنیم. اما چاره ای نیست، باید این گام را برداریم زیرا آموزش و پرورش در بحران است. آموزش و پرورش در حال نابودی توسط دولتی است که برای معلمان و کاری که برای فرزندان شما انجام می دهیم، ارزشی قائل نیست.
آمار دولت می گوید:
در سال گذشته بیش از هر زمان دیگری معلمان، قبل از بازنشستگی حرفه خود را ترک کردهاند و تعداد دبیرانی که قبل از بازنشستگی از آموزش و پرورش رفتهاند، بالاترین تعداد بوده است.
شکاف بین تعداد معلمان مورد نیاز و نومعلمانی که تازه شروع به کار کردهاند، بدترین شکافی است که در دهه های گذشته وجود داشته و تعداد مشاغل خالی ثبت شده در مدارس انگلستان بالاترین میزان از سال ۲۰۰۴ تا کنون است.
تعداد دانش آموزان در کلاس های درس بالای ۳۰ نفر است و این بیشترین تعداد در چند سال گذشته است.
انگلستان در نسبت دانش آموز به معلم در مدارس متوسطه و ابتدایی، در بین بدترین کشورها در OECD است.
این حق فرزندان شما است که از فرصت تحصیلی خود بخوبی بهره بگیرند. اما مدارس به بودجه ای نیاز دارند تا آموزش و پرورشی که شایسته دانش آموزان است، ارائه بدهند و از سوی دیگر معلمان و کارکنان باید برای کارهای اساسی که انجام می دهند به درستی دستمزد دریافت کنند.
در سه سال گذشته، از هر چهار معلم یک نفر این حرفه را ترک کرده و این یعنی سیستم آموزشی ما در حال سقوط است.حتی زمانی که معلم در کلاس درس وجود دارد، این نگرانی وجود دارد که در موضوعی که تدریس می کند، واجد شرایط نباشد.
مدیریت مدرسه با کارکنان کمتر به این معنی است که در صورت نیاز به کمک اضافی یا تدارکات اضافی به عنوان مثال برای کودکان دارای نیازهای آموزشی و ناتوانیهای ویژه، حمایت کافی برای فرزندان شما ارائه نمی شود.
در اواسط سال تحصیلی والدین و پدربزرگها و مادربزرگها میشنوند که فرزندان و نوههایشان درباره معلمان «جدید» صحبت میکنند و اینکه معلمان مورد علاقهشان مدرسه را ترک کرده اند. کمبود معلمان واجد شرایط، به آموزش و پرورش کودکان و جوانان آسیب می رساند و اوضاع روز به روز بدتر می شود.
جیلیان کیگان، وزیر آموزش و پرورش، میگوید که میخواهد این اعتصابها را متوقف کند. اما از عید پاک، زمانی که پیشنهاد دستمزد تمسخرآمیز ارائهشده توسط بخش او بهطور قاطع توسط اعضای تمام اتحادیههای معلمان به دلیل ناکافی بودن رد شد، حتی با ما صحبت نکرده است.
اگر او میخواهد اعتصابها را متوقف کند، باید مذاکرات را از سر بگیرد، گزارش مستقلی را در حقوق معلمان منتشر و به طور کامل یک افزایش دستمزد مناسب را تأمین کند تا شروع به توقف بحران کند.
بن گرفت: https://www.payupsos.com/why-strike-action
#فرهیزش
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Payupsos
Pay Up! Save Our Schools
Support the campaign for a fully funded, above-inflation pay rise for education staff.