.
✍شاگرد: خیلی خب، اما وقتی به من گفتی "برو شراب بخر" گمان کردم میخواهی درستی اعتقادم را امتحان کنی. از کجا می دانستم امتحانم همین است؟ فکر کردم ایمانم را امتحان میکنی.
شمس تبریزی : آزمودن صحت ایمان دیگران وظیفه ی ما انسانها نیست. بنده نمی تواند ایمان بنده ای دیگر را بسنجد. مگر نمیدانی ؟
📒 #ملت_عشق
#الیف_شافاک
@asheghanehaye_fatima
✍شاگرد: خیلی خب، اما وقتی به من گفتی "برو شراب بخر" گمان کردم میخواهی درستی اعتقادم را امتحان کنی. از کجا می دانستم امتحانم همین است؟ فکر کردم ایمانم را امتحان میکنی.
شمس تبریزی : آزمودن صحت ایمان دیگران وظیفه ی ما انسانها نیست. بنده نمی تواند ایمان بنده ای دیگر را بسنجد. مگر نمیدانی ؟
📒 #ملت_عشق
#الیف_شافاک
@asheghanehaye_fatima
.
تو آن جُرعهی آبی
که غلامان
به کبوتران مینوشانند
از آن پیشتر
که خنجر
به گلوگاهِشان نهند.
#احمد_شاملو
@asheghanehaye_fatima
تو آن جُرعهی آبی
که غلامان
به کبوتران مینوشانند
از آن پیشتر
که خنجر
به گلوگاهِشان نهند.
#احمد_شاملو
@asheghanehaye_fatima
هیچکی جز خودت
نمیتونه نجاتت بده
بارها و بارها
در موقعیتهایی قرار میگیری که میبینی
تقریبا هیچ کاریش نمیتونی بکنی
این موقعیتها مدام
به شکلهای مختلف
هر بار یه جوری
تکرار میشن
میخوان
به زور هم که شده
تسلیمت کنن
یا کاری کنن که
رها کنی و یا خیلی آروم
از درون بمیری
هیچکی جز خودت
نمیتونه نجاتت بده
شکست خوردن
آسونه،
خیلی آسون
اما وا نَده، وا نَده
فقط نگاشون کن
به صداشون گوش بده
میخوای اونجوری بشی؟
یه موجود بیچهره، ابله، با قلبی از سنگ
میخوای پیش از مُردنت
مُرده باشی؟
هیچکی جز خودت
نمیتونه نجاتت بده
و تو ارزشش رو داری که نجات پیدا کنی
این جنگی نیست که بشه
راحت توش پیروز شی
اما اگه پیروزی ارزشی داشته باشه
پیروز شدن توی همین جنگه
در موردش فکر کن
دربارهی نجات خودت فکر کن
در بارهی معنویتت
دربارهی جسارتت
دربارهی آواز خوندن جادوییت
دربارهی خود زیبات
نجاتش بده
به اونایی که
روحشون مُرده ملحق نشو
خودت رو
با طنز و متانت
نگه دار
و دست آخر
اگر لازم شد
همونطور که داری مبارزه میکنی
روش قمار کن و
به تاوانش هم فکر نکن
فقط تو
میتونی خودت رو نجات بدی
بکن این کار رو
بکن این کار رو
وقتی کردی
میفهمی دارم
راجع به چی حرف میزنم.
#چارلز_بوکوفسکی
@asheghanehaye_fatima
نمیتونه نجاتت بده
بارها و بارها
در موقعیتهایی قرار میگیری که میبینی
تقریبا هیچ کاریش نمیتونی بکنی
این موقعیتها مدام
به شکلهای مختلف
هر بار یه جوری
تکرار میشن
میخوان
به زور هم که شده
تسلیمت کنن
یا کاری کنن که
رها کنی و یا خیلی آروم
از درون بمیری
هیچکی جز خودت
نمیتونه نجاتت بده
شکست خوردن
آسونه،
خیلی آسون
اما وا نَده، وا نَده
فقط نگاشون کن
به صداشون گوش بده
میخوای اونجوری بشی؟
یه موجود بیچهره، ابله، با قلبی از سنگ
میخوای پیش از مُردنت
مُرده باشی؟
هیچکی جز خودت
نمیتونه نجاتت بده
و تو ارزشش رو داری که نجات پیدا کنی
این جنگی نیست که بشه
راحت توش پیروز شی
اما اگه پیروزی ارزشی داشته باشه
پیروز شدن توی همین جنگه
در موردش فکر کن
دربارهی نجات خودت فکر کن
در بارهی معنویتت
دربارهی جسارتت
دربارهی آواز خوندن جادوییت
دربارهی خود زیبات
نجاتش بده
به اونایی که
روحشون مُرده ملحق نشو
خودت رو
با طنز و متانت
نگه دار
و دست آخر
اگر لازم شد
همونطور که داری مبارزه میکنی
روش قمار کن و
به تاوانش هم فکر نکن
فقط تو
میتونی خودت رو نجات بدی
بکن این کار رو
بکن این کار رو
وقتی کردی
میفهمی دارم
راجع به چی حرف میزنم.
#چارلز_بوکوفسکی
@asheghanehaye_fatima
.
تنها محبت است که کهنه نمی شود. همه چیز طراوت خودش را از دست می دهد. تازگی همه چیز به کهنگی و پوسیدگی می گراید. زیباترین چهره ها زیر چروکهای پیری دفن می شود. گرد تیره ی پیری، درخشنده ترین چشمها را از لوندی و فطانت می اندازد. ولی محبت... نه!
#احمد_محمود
کتاب: بیهودگی
@asheghanehaye_fatima
تنها محبت است که کهنه نمی شود. همه چیز طراوت خودش را از دست می دهد. تازگی همه چیز به کهنگی و پوسیدگی می گراید. زیباترین چهره ها زیر چروکهای پیری دفن می شود. گرد تیره ی پیری، درخشنده ترین چشمها را از لوندی و فطانت می اندازد. ولی محبت... نه!
#احمد_محمود
کتاب: بیهودگی
@asheghanehaye_fatima
.
با کسی زندگی کن
که مجبور نباشی
یه عمر برای راضی
نگه داشتنش فیلم بازی کنی .
#جلال_آل_احمد
@asheghanehaye_fatima
با کسی زندگی کن
که مجبور نباشی
یه عمر برای راضی
نگه داشتنش فیلم بازی کنی .
#جلال_آل_احمد
@asheghanehaye_fatima
عاشقانه های فاطیما pinned «. با کسی زندگی کن که مجبور نباشی یه عمر برای راضی نگه داشتنش فیلم بازی کنی . #جلال_آل_احمد @asheghanehaye_fatima»
آدمهای وابسته فقط به یکدیگر میچسبند. آنان از گوشۀ چشم همدیگر را میپایند تا دیگری فرار نکند.
عشق در فضای اعتماد رشد میکند.
📕 پیامبر
#جبران_خلیل_جبران
@asheghanehaye_fatima
عشق در فضای اعتماد رشد میکند.
📕 پیامبر
#جبران_خلیل_جبران
@asheghanehaye_fatima
.
صدای کف زدنت کبکهای کیهانی را برای من که زمینی هستم بیدار میکند
منی که دست ندارم چگونه کف بزنم؟
ولی شکفته بادا لبان من که نیمهماهِ نیمرخانِ تو را شبانه میبوسند
فدای تو دو چشم من که چشمهای تو را خواب دیدهاند
ببینمت تو کجایی که چهرهات باغی است
که از هزار پنجرۀ نور میوزد هر صبح،
و شانههای تو آنجا چه ابرهای سپیدی که بر بلندی آنها چه تاج چهره چه خورشیدی!
منی که دست ندارم چگونه کف بزنم!
به من بگو که کجا میروی پس از آن وقتها که رؤیاها تعطیل میشوند وَ ما به گریه روی میآریم
و،گریه به رو، کجا؟
و سایه پشت سرت چیست در شب این که شعر من است که از پشت پای تو میآید
چه دستهایی داری
شبیه بوسه!
و خاک از تو که لبریز میشود ببین چه جلگهای آنجا که شانه میخورد از بوسهها و نسیم
کدام دست نیی چون تو را زده قط
شبیه بوسه چه انگشتهای سبزی داری!
نرو
به من بگو که کجا میروی پس از آن وقتها که رؤیاها تعطیل میشوند وَ ما به گریه روی میآریم
و،گریه به رو،کجا؟
بمان!
منی که دست ندارم چگونه کف بزنم؟
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
صدای کف زدنت کبکهای کیهانی را برای من که زمینی هستم بیدار میکند
منی که دست ندارم چگونه کف بزنم؟
ولی شکفته بادا لبان من که نیمهماهِ نیمرخانِ تو را شبانه میبوسند
فدای تو دو چشم من که چشمهای تو را خواب دیدهاند
ببینمت تو کجایی که چهرهات باغی است
که از هزار پنجرۀ نور میوزد هر صبح،
و شانههای تو آنجا چه ابرهای سپیدی که بر بلندی آنها چه تاج چهره چه خورشیدی!
منی که دست ندارم چگونه کف بزنم!
به من بگو که کجا میروی پس از آن وقتها که رؤیاها تعطیل میشوند وَ ما به گریه روی میآریم
و،گریه به رو، کجا؟
و سایه پشت سرت چیست در شب این که شعر من است که از پشت پای تو میآید
چه دستهایی داری
شبیه بوسه!
و خاک از تو که لبریز میشود ببین چه جلگهای آنجا که شانه میخورد از بوسهها و نسیم
کدام دست نیی چون تو را زده قط
شبیه بوسه چه انگشتهای سبزی داری!
نرو
به من بگو که کجا میروی پس از آن وقتها که رؤیاها تعطیل میشوند وَ ما به گریه روی میآریم
و،گریه به رو،کجا؟
بمان!
منی که دست ندارم چگونه کف بزنم؟
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همیشه کسی باش که کاریو که واقعاً دوست داری انجام میدی...
Movie: The Tourist
Music: The Other Half of the Moon by Martin Czerny
#دیالوگ
@asheghanehaye_fatima
Movie: The Tourist
Music: The Other Half of the Moon by Martin Czerny
#دیالوگ
@asheghanehaye_fatima
میخواستم بلد باشم تو را بخندانم، و بلد باشم وقتی غصه داری قانعت کنم به من پناهنده شوی، و وقتی به من می چسبی از تیغ هایم نترسی، و به نوازش انگشتان ملتهبم اعتماد کنی، و در چشمهای من تن برهنهی خودت را ببینی تا بفهمی آتشْبودنت چه دلخواه است. اما گمت کردم.
میخواستم خانهات باشم، تا از خستگیهایت به من بازگردی. میخواستم روزها و شبها صبور و دور بمانم تا در ملاقاتی دلچسب کلماتت را بنوشم، و در تو گم بشوم بدون علاقهای به پیداشدن. میخواستم ارض موعود تو باشد وسعت آغوشم، ای زیباترین زائر زشتیهای من. اما گمت کردم.
میخواستم بلد باشم تو را نترسانم. میخواستم دنیای امن تو باشم، جزیرهای که در سفرهای کوتاه آرامشت را آنجا جستجو کنی. میخواستم آدمبرفی سادهی تو باشم در کوچههای کودکیت. تا به دماغ هویجی من بخندی، و شالی برایم بیاوری، و با زغال دو چشم برای من بکشی، و آرام نوازشم کنی، و اشک مرا ببوسی، و گنجشک کوچک مستی باشی که از شانهی راستم به شانهی چپم مهاجرت میکند و در راه برای موهای سپیدم لالایی میخواند. اما گمت کردم.
ای دورایستاده از هراس تلخی من، ای بوسهی رخنداده که انتظار آمدنت هنوز رنج زیبای من است، ای ناشناسِ گرم خندان که فکرِ بودنت مستی دیوارهای خانهی من است، گاهی بیدلیل و بیهوا بخند. بگذار فکر کنم آمدهای، دیدهای و رفتهای. و حالا مرا به یاد آوردهای، و تقلای غریبانهام را برای خنداندنت. بگذار دلیل لبخند روشن تو باشم، من که گریهساز خستهای هستم.
همین.
#حمیدسلیمی
@asheghanehaye_fatima
میخواستم خانهات باشم، تا از خستگیهایت به من بازگردی. میخواستم روزها و شبها صبور و دور بمانم تا در ملاقاتی دلچسب کلماتت را بنوشم، و در تو گم بشوم بدون علاقهای به پیداشدن. میخواستم ارض موعود تو باشد وسعت آغوشم، ای زیباترین زائر زشتیهای من. اما گمت کردم.
میخواستم بلد باشم تو را نترسانم. میخواستم دنیای امن تو باشم، جزیرهای که در سفرهای کوتاه آرامشت را آنجا جستجو کنی. میخواستم آدمبرفی سادهی تو باشم در کوچههای کودکیت. تا به دماغ هویجی من بخندی، و شالی برایم بیاوری، و با زغال دو چشم برای من بکشی، و آرام نوازشم کنی، و اشک مرا ببوسی، و گنجشک کوچک مستی باشی که از شانهی راستم به شانهی چپم مهاجرت میکند و در راه برای موهای سپیدم لالایی میخواند. اما گمت کردم.
ای دورایستاده از هراس تلخی من، ای بوسهی رخنداده که انتظار آمدنت هنوز رنج زیبای من است، ای ناشناسِ گرم خندان که فکرِ بودنت مستی دیوارهای خانهی من است، گاهی بیدلیل و بیهوا بخند. بگذار فکر کنم آمدهای، دیدهای و رفتهای. و حالا مرا به یاد آوردهای، و تقلای غریبانهام را برای خنداندنت. بگذار دلیل لبخند روشن تو باشم، من که گریهساز خستهای هستم.
همین.
#حمیدسلیمی
@asheghanehaye_fatima
در نهضت عظیمِ دو بازویش...
من گریه ام گرفته که آخر
چرا پرنده به دنیا نیامدم...؟
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
من گریه ام گرفته که آخر
چرا پرنده به دنیا نیامدم...؟
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from شعرنوش
🔘 #تو_خوبی
✍️ شاعر #سید_مهدی_موسوی
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال #شعرنوش
تو خوبی
شبیه غروبی که از پشت شیشه همیشه به من،
به وطن ربط دارد
ستونهای چوبی این خانهی عاشقانه
بدون دلیل و بهانه
به زن ربط دارد
به نزدیکی و دوریِ دوست
به حسّ سرانگشت بر پوست
به تاریکیِ مطلقِ هیچ در مشت
به عاشق شدن ربط دارد
تو خوبی
شبیه یک آهنگِ دلتنگ را
از دو سوی جهان گوش دادن
به گوشیِ خاموش و
آغوش او فکر کردن
به بغضِ پلنگِ پتو فکر کردن
به بوی تنش
که مرا میسپارد به هر موج
که دفنم کند توی دریاچهای باستانی
به جنگِ جهانیِ در خوابهایم
که میآیم از اوج پایین و پایین
به یک جوجه که مادرش دیر کرده
به یک بغض سنگین
که توی گلو گیر کرده
تو خوبی
شبیه کششهای آتش به پنبه
پس از هفتهها دیدنت چند شنبه
از این مردِ آمادهی مرگ
از آن آخرین برگ
به تو پل زدن
تو را دیدن و بو کشیدن
به محض رسیدن
هوس کردنِ بوسه بر گردنت
بغل کردنت از زمین و زمان مثل بادی رها
به آن چشمها زل زدن
تو خوبی
صدای «حمیرا»ی در جادههای شمالی
شبیه تکان خوردنِ شانه در رقصهای جنوبی
در این روزهایی که با سوز
از چشمِ خیسم به تو مینویسم
در آن لحظهای که رفیقانِ نزدیک
در آن راهِ بیماهِ تاریک
پس از دیدن برق شلّیک
مردّد شدند
من از اسب افتادم و عاشقانم
همه از کنارم فقط رد شدند
اگر دوستان بد شدند
در آن روزهای عمودیِ دودی
پس از بر تنم جای زخم و کبودی
تو بودی
در این روزهای فقط گریه در حال مستی
تو هستی
من از یاد بردم که از یاد بردم
زمین را،
زمان را،
غم جاودان را
همه دوستان را،
همه دشمنان را
غم عشق و نان را
فراموش کردم
تو ماندی فقط بر تنم مثل یک خالکوبی
به آغوش "تو" فکر کردم
به آواز خاموش "تو" فکر کردم
تو خوبی
تو خوبی...
✍️ شاعر #سید_مهدی_موسوی
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال #شعرنوش
تو خوبی
شبیه غروبی که از پشت شیشه همیشه به من،
به وطن ربط دارد
ستونهای چوبی این خانهی عاشقانه
بدون دلیل و بهانه
به زن ربط دارد
به نزدیکی و دوریِ دوست
به حسّ سرانگشت بر پوست
به تاریکیِ مطلقِ هیچ در مشت
به عاشق شدن ربط دارد
تو خوبی
شبیه یک آهنگِ دلتنگ را
از دو سوی جهان گوش دادن
به گوشیِ خاموش و
آغوش او فکر کردن
به بغضِ پلنگِ پتو فکر کردن
به بوی تنش
که مرا میسپارد به هر موج
که دفنم کند توی دریاچهای باستانی
به جنگِ جهانیِ در خوابهایم
که میآیم از اوج پایین و پایین
به یک جوجه که مادرش دیر کرده
به یک بغض سنگین
که توی گلو گیر کرده
تو خوبی
شبیه کششهای آتش به پنبه
پس از هفتهها دیدنت چند شنبه
از این مردِ آمادهی مرگ
از آن آخرین برگ
به تو پل زدن
تو را دیدن و بو کشیدن
به محض رسیدن
هوس کردنِ بوسه بر گردنت
بغل کردنت از زمین و زمان مثل بادی رها
به آن چشمها زل زدن
تو خوبی
صدای «حمیرا»ی در جادههای شمالی
شبیه تکان خوردنِ شانه در رقصهای جنوبی
در این روزهایی که با سوز
از چشمِ خیسم به تو مینویسم
در آن لحظهای که رفیقانِ نزدیک
در آن راهِ بیماهِ تاریک
پس از دیدن برق شلّیک
مردّد شدند
من از اسب افتادم و عاشقانم
همه از کنارم فقط رد شدند
اگر دوستان بد شدند
در آن روزهای عمودیِ دودی
پس از بر تنم جای زخم و کبودی
تو بودی
در این روزهای فقط گریه در حال مستی
تو هستی
من از یاد بردم که از یاد بردم
زمین را،
زمان را،
غم جاودان را
همه دوستان را،
همه دشمنان را
غم عشق و نان را
فراموش کردم
تو ماندی فقط بر تنم مثل یک خالکوبی
به آغوش "تو" فکر کردم
به آواز خاموش "تو" فکر کردم
تو خوبی
تو خوبی...
Telegram
ArtaMusic_channel
🎙 #با_شاعران (برنامه شماره 15)
🔘 #سید_مهدی_موسوی با شعر " تو خوبی"
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال #شعرنوش
⚪️ برای مشاهده لیست برنامه های قبلی اینجا 🟩 را لمس کنید.
❄️ @shernosh
🔘 #سید_مهدی_موسوی با شعر " تو خوبی"
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال #شعرنوش
⚪️ برای مشاهده لیست برنامه های قبلی اینجا 🟩 را لمس کنید.
❄️ @shernosh
در کتاب پیش از آنکه بخوابم اثر اس جی واتسون یک جمله ناب هست که به نظر من به اندازه یک کتاب حرف دارد.
نویسنده معتقد است که خاطراتی هستند که در نبودشان وضعیتمان به مراتب بهتر است. چیزهایی که همان بهتر تا ابد گم و گور شوند و از دست بروند.
و این جمله گویاترین حالت خاطرات روزها و هفته هایی است که تو با هزار دلیل و بهانه از صحنه زندگی من محو می شدی و بعد با هزار وعده و وعید و حرف قشنگ پیدایت می شد.
جالب است بدانی رنج آورترین خاطره هایم آنهایی است که هر بار با اینکه می دانستم دروغ می گویی بخشیدمت. هر بار با اینکه می دانستم باید برای همیشه فراموشت کنم، باز به دیدارت می آمدم. هر بار کوچکتر و سرخورده تر.
#نیکی_فیروزکوهی
📚راس ساعت هیچ/ نشر ایجاز
@asheghanehaye_fatima
نویسنده معتقد است که خاطراتی هستند که در نبودشان وضعیتمان به مراتب بهتر است. چیزهایی که همان بهتر تا ابد گم و گور شوند و از دست بروند.
و این جمله گویاترین حالت خاطرات روزها و هفته هایی است که تو با هزار دلیل و بهانه از صحنه زندگی من محو می شدی و بعد با هزار وعده و وعید و حرف قشنگ پیدایت می شد.
جالب است بدانی رنج آورترین خاطره هایم آنهایی است که هر بار با اینکه می دانستم دروغ می گویی بخشیدمت. هر بار با اینکه می دانستم باید برای همیشه فراموشت کنم، باز به دیدارت می آمدم. هر بار کوچکتر و سرخورده تر.
#نیکی_فیروزکوهی
📚راس ساعت هیچ/ نشر ایجاز
@asheghanehaye_fatima
و
هزار و یک راه میدانم
برای تحمل هجرِ تو،
یا انبوه دردی که برایم به ارمغان آورد..
آنچه نمیدانم چگونه با آن روبرو شوم
این است: خوشبختیام با تو...
#غادة_السمان
@asheghanehaye_fatima
و
هزار و یک راه میدانم
برای تحمل هجرِ تو،
یا انبوه دردی که برایم به ارمغان آورد..
آنچه نمیدانم چگونه با آن روبرو شوم
این است: خوشبختیام با تو...
#غادة_السمان
@asheghanehaye_fatima
"عشق"
ابریشم است عشق
که رشته ای از آن
بر سازی می نشیند
وتار و پودش را می لرزاند
مشک ناب است عشق
که از نافه ای پدید می آید
وهوا را معطر می کند
عسل است عشق
که قطره قطره می چکد
وشیرینی عالم با اوست
بهار است عشق
که به معجزه ای بیدار می کند زمین را...
#عمران_صلاحی
@asheghanehaye_fatima
ابریشم است عشق
که رشته ای از آن
بر سازی می نشیند
وتار و پودش را می لرزاند
مشک ناب است عشق
که از نافه ای پدید می آید
وهوا را معطر می کند
عسل است عشق
که قطره قطره می چکد
وشیرینی عالم با اوست
بهار است عشق
که به معجزه ای بیدار می کند زمین را...
#عمران_صلاحی
@asheghanehaye_fatima