عاشقانه های فاطیما
819 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



آنچه که زن ها را بیش و کم زیبا جلوه می دهد، نه لباس و جامه است، نه بزک و سرخاب و سفیداب، نه زیور آلات و نه حتی نادر بودن...
می دانم چیز دیگری است، اما چه چیز؟!
درست نمی دانم! ولی این را می دانم همانی نیست که خود زن ها می پندارند...

#مارگریت_دوراس
ميتوان گفت "بي خيال"
امّا بي خيال نبود!!
نمي شود بود
چطور بي خيال شويم
وقتي
هر تكه مان جايي افتاده است!؟
فقط مي توانيم وانمود كنيم
سكوت كنيم
و شب ها نخوابيم ...




#سپيده_اميدى

@asheghanehaye_fatima
دختر ایرانی!
تو گفتی که سعدی
تنها بر سینه‌های پاک بوسه می‌زد.
تو را به خدا لختی درنگ کن
روزگاری من نیز خواهم آموخت!
تو نغمه سر دادی که:
«آن سوی فرات گل‌های سرخ از دخترانِ فانی بهترند.»
اگر آهی در بساطم بود
نغمه‌ای بهتر می‌سرودم.
این گل‌های سرخ را پرپر می‌کردم
چرا که تنها شادیِ من در جهان
«شاهانه»*‌ی عزیز است.
به اندرز میازار مرا
اندرز برای من نیست.
اگر که شاعر به دنیا آمده‌ام
بوسه‌های‌ام نیز چون شاعران است...

■●شاعر: #سرگئی_یسنین | Серге́й Алекса́ндрович Есе́нин |

■●برگردان: #حمید_رضا_آتش‌برآب

★●«شاهانه» نام معشوق خیالی شاعر است.

🔺«سرگئی آلکساندروویچ یسنین» (۱۸۹۵–۱۹۲۵)
از شاعران شهیر روسیه در قرن بیستم، که به فرهنگ و ادبیات شرق به‌ویژه ادبیات ایران علاقه‌ی زیاد داشته است.

📗●از کتاب: «عصر طلایی و نقره‌ای شعر روس» |

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



در من جا هست
جا برای اندوه‌ات، کفرت
شادی‌ات.
نه، هیچ چیز
آمدن‌ات را در روزهای آفتابی به تعویق نمی‌افکند.
نه حتا طوفان که زوزه کشد.
این‌جا می‌توانی گریه کنی و نفرین
و رازگونه‌تر حتا، بخندی، حتا بخندی.
و هیچ‌چیز مانع رفتن تو نمی‌شود.
من این‌جام، تو فقط بیا و برو.

■●شاعر: #ولادیمیر_هولان | Vladimír Holan | چک، ۱۹۸۰-۱۹۰۵ |

■●برگردان: #محمدرضا_فرزاد
تو که نیستی، وقت قدم‌زدن دست باد را می‌گیرم،
دستان نامرئی و خیالی باد را
اما دیگر انگشتان‌ام بافته نمی‌شوند لای انگشت‌های تو.
گنگ و آرام در قلب‌ام، با من حرف می‌زنی.

من دست باد را می‌فشرم، برگ‌های شرابی‌رنگ را له می‌کنم،
و همه‌چیز ناگهان طلایی‌رنگ می‌شود. مشکوک‌ام
به این‌که نکند واقعن دست تو در دست‌ام باشد آن‌طور که
همیشه وقتی این‌جا بودی، دست‌ام را می‌گرفتی.

چه می‌گویی در قلب‌ام؟ سرم را خم می‌کنم تا بشنوم و
حس می‌کنم دست‌ات بلند شده تا موهای‌ام را نوازش کند،
مثل همین باد که درختان نق‌نقوی بالای سرم را ناز می‌کند.
حالا اما صدای‌ات را خوب می‌شنوم، دارد از عشق حرف می‌زند.

■●شاعر: #کرول_آن_دافی | Carol Ann Duffy | اسکاتلند، ۱۹۵۵ |

■●برگردان: #یگانه_وصالی

@asheghanehaye_fatima

🎼●آهنگ: «من مست»

🎙●آواز و آهنگ‌: #محسن_نامجو | ●شعر: #مولانا


من مست و تو دیوانه ما را کی برد خانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه

در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه

جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد بی‌صحبت جانانه

@asheghanehaye_fatima
من؟
به تنهایی قدم می‌زنم
و خیابان نیمه‌شب
زیر پاهای‌ام کش می‌آید

چشم‌های‌ام را می‌بندم
همه‌ی این خانه‌های رویایی
با یک اشاره‌ی من
خاموش می‌شوند
و پیاز آسمانی ماه
بر بالای شیروانی‌ها
آویزان می‌شود

دور که می‌شوم
درخت‌ها و خانه‌ها را کوچک می‌کنم
و ریسمان نگاه‌ام
می‌افتد به گردن لعبتکانی
که نمی‌دانند
چگونه کوچک و کوچک‌تر می‌شوند
آن‌ها می‌خندند، می‌بوسند، مست می‌کنند
و حدس هم نمی‌زنند
اگر من بخواهم
در طرفه‌العینی
خواهند مرد

من
وقتی حال‌ام خوب است
به سبزه
سبزی‌اش را می‌دهم
به آسمان پاک
آبی‌اش را
و طلا را ارزانی خورشید می‌کنم
با این همه
در زمستانی‌ترین حالت
می‌توانم
رنگ را با قدرت تمام تحریم کنم
و گل را منع کنم از بودن
من
می‌دانم روزی سراسر شور،
در کنارم خواهی بود
در حالی که
انکار می‌کنی زاده‌ی ذهن من هستی
و ادعا می‌کنی
گرمای عشق، برای اثبات تن کافی است
گرچه کاملن روشن است
تمام زیبایی‌ات، تمام لطافت‌ات
هدیه‌ای است
که من تو را بخشیده‌ام، عزیزم.

■●شاعر: #سیلویا_پلات | Sylvia Plath | آمریکا، ۱۹۶۳-۱۹۳۲ |

■●برگردان: #شهناز_خسروی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
□«ماه»

زیبایی تو قلب و جان‌ام را تسخیر می‌کند
آه، تو ای ماه زیبا که نزدیکی و روشن
زیبایی‌ات من را مثل کودکی می‌سازد
که بلند گریه می‌کند تا نورت را از آنِ خودش سازد؛
کودکی که دست‌های‌اش را باز می‌کند
تا تو را به گرمی به سینه‌اش فشار دهد

اگرچه پرندگانی هستند که در این شب می‌خوانند
در حالی‌که پرتوهای سفید تو گلوهاشان را روشن کرده است...
بگذار سکوتِ عمیق من برای‌ام سخن گوید
بیش از آن‌چه نغمه‌های شیرین‌شان برای آن‌ها می‌گوید
کسی که می‌پرستدت تا زمانی که موسیقی پایان گیرد
برتر از بلبلانِ توست.

□●شاعر: #ویلیام_هنری_دیویس | ولز، ۱۹۴۰-۱۸۷۱ |

□●برگردان: #کامبیز_منوچهریان

📗●از کتاب: «شب‌نشینی با ماه» | #نشر_نصیرا


🎼●آهنگ: «وقتی همه دیواریم»

🎙●خواننده و آهنگ‌ساز: #احمد_جلالی‌فراهانی

○●شعر: #حسین_منزوی | تنظیم: #اشکان_آرام

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima

■زندگی با تو

تو ای محبوبِ من!
هر بار که مشتاقِ دیدار تو می‌شوم
به آسمان نگاه می‌کنم
زیرا که چشم‌های تو را در آبیِ آن می‌بینم

تو ای یکی‌یک‌دانه‌ی من!
هر بار که مشتاقِ دیدار تو می‌شوم
به دریاها می‌نگرم
زیرا که وقتی به افق نگاه می‌کنم
معجزه‌ات را می‌بینم

تو ای یکی‌یک‌دانه‌ی من!
هر بار که مشتاقِ دیدار تو می‌شوم
به پرندگان نگاه می‌کنم
زیرا که آزاد بودن‌ات را در بال‌های‌شان می‌بینم

و تو ای معشوق من!
هر بار که مشتاقِ دیدار تو می‌شوم
به‌نام تو عصیان می‌کنم
اما نمی‌خواهم که مشتاقِ دیدار تو باشم
که می‌خواهم با تو زندگی کنم
هر بار که مشتاقِ دیدار تو می‌شوم
می‌خواهم به خودت نگاه کنم
و تو را فقط در خودت ببینم.

■●شاعر: #بهچت_نجاتی‌گیل | Behçet Necatigil | ترکیه، ۱۹۷۹-۱۹۱۶ |

■●برگردان: #ابوالفضل_پاشا

📗●از کتابِ: «جمهوری فدرال ابر» | نشر: #سولار ۱۳۹۶
تنها آرزو دارم تو را دوست داشته باشم
یک طوفان، دره‌ای را پر می‌کند
یک ماهی، رودخانه‌ای را

تو را به اندازه‌ی تنهایی‌ام درآورده‌ام
تا همه‌ی دنیا در تو پنهان شود
و روزها و شب‌ها بدانند
که نباید به چشمان تو نگاه کنند
بیش‌تر از آن‌که
من به تو و جهانی که در تصویر توست
فکر می‌کنم
تا روزها و شب‌ها به فرمان پلک‌های تو در بیایند.

○●شاعر: #پل_الوار | Paul Eluard | فرانسه، ۱۹۵۲-۱۸۹۵ |

○●برگردان: #سینا_کمال‌آبادی


@asheghanehaye_fatima

🎼●آهنگ فرانسوی:

«تو هم‌چون ترانه هستی» | "‍T'as l'air d'une chanson"

🎙●خواننده: #سرژ_رجیانی | "Serge Reggiani"

Avec des mots faciles
Et ton air difficile,
Avec tes mots d'amour
Qu'on ne comprend pas toujours,
T'as l'air d'une chanson
Qu'on chante à la maison.
تو چون ترانه‌ای
با واژه‌هایی روان،
و ظاهری در هم پیچیده
آمیخته با واژه‌های عشق
که فراتر از فهم هر روزه است
تو چون ترانه‌ای
که در خانه زمزمه‌ات می‌کنم
Y'a des jours où, tu sais,
Tu n'es pas un succès,
Y'a des jours où ton père
N'est sûrement pas Prévert,
Mais t'as l'air d'une chanson
Qu'on chante entre garçons.
می دانی‌ روزهایی‌ هست
که هم‌چون ترانه‌ای ناموفق هستی
روزهایی که شاعر ترانه‌ات پره‌ور* نیست
اما تو چون آوازی هستی
که ما پسرها زمزمه می‌کنیم
Ma femme, la la la la la la...
Ma femme, la la la la la la...
بانوی من
بانوی من...
Ça fait belle lurette
Que je t'ai dans la tête,
T'es pas la Madelon,
Mais t'as l'air d'une chanson
Qu'a fait bien d'autres guerres
Dont j'étais l'adversaire...
مدتی‌ست
که تو را زمزمه می‌کنم
ترانه‌ی مادلون** نیستی
اما هم‌چون آوازی
که در پیکارها حریف من است

Et puis, malgré les crises,
Malgré mes maints exodes,
Comme le temps des cerises
T'es revenue à la mode,
T'as l'air d'une chanson
Fidèle à son violon...
زین پس، با وجود بحران‌ها
با وجود گریزهای بسیار
هم‌چون موسم گیلاس‌ها***
تو مد روز شدی
تو چون ترانه‌ای
هم‌صدا با ویولون‌اش
Ma femme, la la la la la...
Ma femme, la la la la la...
بانوی من
بانوی من...
Tu es faite de quoi?
Quatre coups de crayon,
Deux-trois notes de joie
Et beaucoup de brouillons
Et tu racontes quoi?
Une histoire qui me plaît...
از چه ساخته شدی؟
چهار ضربه قلم
دو سه نت شادی
و دست‌نوشته‌های فراوان
و راوی چه هستی؟
داستانی که دوست دارم
Si je ne suis pas toujours
Là, dans tous les couplets,
Je reviens au refrain
Et j'appelle ça l'amour,
Tu es faite de quoi?
Tu es faite de moi...
گر چه مدام آن‌جا نیستم
در تمامی بندها
باز به ترجیع‌بند گریز می‌زنم
و آن را عشق می‌نامم
از چه ساخته شدی؟
تو از من ساخته شدی
Ma femme, la la la la la...
Ma femme, la la la la la...
بانوی من
بانوی من...
Y'a des jours où, tu sais,
Tu n'es pas un succès,
Y'a des jours où ton père
N'est sûrement pas Prévert,
Mais tu es la chanson
Qui ne doit pas finir...
می دانی، روزهایی هست
که تو گویی ترانه‌ای ناموفقی
روزهایی که شاعر ترانه‌ات پره‌ور نیست
اما تو یک ترانه‌ای
همانی که نباید به سر برسد

Je te joue longuement,
Je me trompe souvent,
Car, depuis tant de temps
Que je t'apprends par coeur,
J'ai encore peur
De ne pas te retenir...

چه بسیار که با تو قمار کردم 
گاه خود را می‌فریبم
چرا که دیرزمانی‌ست
از صمیم قلب می‌شناسم‌ات
و هنوز در هراس‌ام
که دوباره یافتن‌ات نتوانم

Ma femme, la la la la la...
Ma femme, la la la la la...
بانوی من
بانوی من...

★«ژاک پره ِوِر» Jacques Prévert شاعر بزرگ فرانسوی

★★از ترانه‌های معروف فرانسوی در جنگ جهانی اول

★★★موسم گیلاس‌ها (Le Temps des cerises)
ترانه معروف فرانسوی که نخستین بار شعر آن در سال ١٨۶۶ سروده شده است.

@asheghanehaye_fatima
می‌خواهم
تنها رویای تو باشم
وقتی به غروب آفتاب نگاه می‌کنی...

■●برگردان: #اعظم_کمالی

#دیوار_نوشته_ایتالیایی
#دیوار_نوشت

@asheghanehaye_fatima
فيك قلب مايعرف إسم الحنين...
::
تو را دلی‌ست که نامِ دل‌تنگی را نشناسد...

#طلال_الرشید
#شاعر_عربستان
#اسماء_خواجه_زاده


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


درد از جایی شروع می شود که برای کجای درد ردّ گرفته ای
عشق اگر این نبود که مرا بگیرد و به هوا پرتاب کند
تو کجایی که مرا نگرفته یی نه از ستاره یی نه از زمینی
بگذار برایت
این خاطره بماند
که هم مانده ام، هم همه ی تو
تو در دردی که شروع می شود که به جایی بردم
من و ستاره یی که تو
به عشق
از من دو چیز مانده
یکیش را که می دهم به تو
از من یک چیز مانده
بیا که
بگیری ش
و جز دو رگ ِ غبار
چه می ماند بر خار
روشن
تا آبی شب
روشن ِ ناتمام.


#پرویز_اسلامپور
وأنا حزنٌ عتیق
أصرخیني،
بخمرةِ عينيكِ المعتَّقةِ!
-----------------------
و من،
اندوهی کهنم
مرا فریاد کن
با شراب کهن چشم‌هایت!

#صالح_بوعذار

@asheghanehaye_fatima