پسرکِ من، یادت باشد که اگر قلب پاک و مهربانی داشته باشی خیلی بهتر از چشمان آبی و پیشانی برجسته است، و زودتر میتوانی مورد محبت مردم واقع شوی.
بلندی های بادگیر
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
بلندی های بادگیر
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima☘
#چندسطرکتاب
آرزو کن و یاد بگیر که اخمهایت را باز کنی و چین پیشانیات را بگشایی، سعی کن با چشمان باز و روشن دنیا را نگاه کنی، از این دو دیو سیاه (چشمها) دو فرشتهی بیگناه و بیپروا بساز که به چیزی شک ندارند و همه را دوست خود میدانند، مگر آن که خلافش ثابت شود. حالت سگ ولگرد و پستی را نگیر که انگار هر لگدی که میخورد حقش است و از تمام دنیا به اندازهی کسی که لگدش میزند متنفر است، چون دنیا باعث درد و رنج است!
فراموش نکن که خوش قلبی تو را قشنگ میکند و در نظر دیگران زیبا جلوه میدهد، حتی اگر رنگت سیاه باشد. چه بسیار آدمهای بدذاتی که زیبا هستند اما در نظر مردم زشت جلوه میکنند...
📘بلندیهای بادگیر
✍️ #امیلی_برونته
#چندسطرکتاب
آرزو کن و یاد بگیر که اخمهایت را باز کنی و چین پیشانیات را بگشایی، سعی کن با چشمان باز و روشن دنیا را نگاه کنی، از این دو دیو سیاه (چشمها) دو فرشتهی بیگناه و بیپروا بساز که به چیزی شک ندارند و همه را دوست خود میدانند، مگر آن که خلافش ثابت شود. حالت سگ ولگرد و پستی را نگیر که انگار هر لگدی که میخورد حقش است و از تمام دنیا به اندازهی کسی که لگدش میزند متنفر است، چون دنیا باعث درد و رنج است!
فراموش نکن که خوش قلبی تو را قشنگ میکند و در نظر دیگران زیبا جلوه میدهد، حتی اگر رنگت سیاه باشد. چه بسیار آدمهای بدذاتی که زیبا هستند اما در نظر مردم زشت جلوه میکنند...
📘بلندیهای بادگیر
✍️ #امیلی_برونته
@adheghanehaye_fatima
-با من بیا
شاید دیگر باد
چنین بر ما نوزد،
و شاید ستارهها دیگر
چنین بر ما نتابند،
بیا با من
پیش از پاییز
پیش از آن که دریاهای خون
ما را از هم جدا کند،
و پیش از آن که
تو عشق را در قلب خود ویران کنی
و من عشق را در قلبم…
#امیلی_برونته
-با من بیا
شاید دیگر باد
چنین بر ما نوزد،
و شاید ستارهها دیگر
چنین بر ما نتابند،
بیا با من
پیش از پاییز
پیش از آن که دریاهای خون
ما را از هم جدا کند،
و پیش از آن که
تو عشق را در قلب خود ویران کنی
و من عشق را در قلبم…
#امیلی_برونته
عشق، بهزیبایی گل هاي سرخ وحشی است؛ دوستی، مانند تیغبرگهای راج است و در برابر شکوه شکوفههای گل سرخ ناچیز. اما کدامین پایدارتر است؟
#امیلی_برونته.
@asheghanehaye_fatima
#امیلی_برونته.
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
وقتی میفهمی عاشق شدی
که میبینی دوست نداری بخوابی
چون واقعیت
شیرینتر از رویاهایت شده است ...
📚 بلندیهای بادگیر
#امیلی_برونته
وقتی میفهمی عاشق شدی
که میبینی دوست نداری بخوابی
چون واقعیت
شیرینتر از رویاهایت شده است ...
📚 بلندیهای بادگیر
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
- به من بگو ببینم او را چگونه دوست داری ؟
+نلی ، این چه سوال احمقانه ایست ؟ همان طوری که دیگران همدیگر را دوست دارند .
-نه ، این جواب قانع کننده ای نبود . جواب حسابی بده .
+من زمین زیر پاهای او و هوایی که استنشاق می کند دوست دارم . هر چیز را که دست می زند و هر سخنی را که بر زبان می آورد دوست دارم . نگاه هایش را ، تمام حرکاتش را و خودش را هر طور که هست و همان طور که هست تمام و کمال دوست دارم . حالا این دلیل کافی است یا نه ؟
#بلندی_های_بادگیر
#امیلی_برونته
- به من بگو ببینم او را چگونه دوست داری ؟
+نلی ، این چه سوال احمقانه ایست ؟ همان طوری که دیگران همدیگر را دوست دارند .
-نه ، این جواب قانع کننده ای نبود . جواب حسابی بده .
+من زمین زیر پاهای او و هوایی که استنشاق می کند دوست دارم . هر چیز را که دست می زند و هر سخنی را که بر زبان می آورد دوست دارم . نگاه هایش را ، تمام حرکاتش را و خودش را هر طور که هست و همان طور که هست تمام و کمال دوست دارم . حالا این دلیل کافی است یا نه ؟
#بلندی_های_بادگیر
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
■ابدیت
اگر میتوانستم سالِ دیگر ببینمات
ماهها را میفشردم و گلوله میکردم
و هر یک را در گنجهیی مینهادم
مبادا شمارشان را از دست بدهم
اگر فقط چند قرن تأخیر میکردی
قرنها را بر سرِ انگشت میشمردم
و از هم کم میکردم
تا آنکه پنجهام به دورترین دیار فروافتد
اگر یقین داشتم که هر گاه جان میسپارم
تو به من خواهی پیوست
جانام را چون پوستی اضافی میکَندم
و بیدرنگ ابدیت را میگُزیدم...
#امیلی_برونته | Emily Jane Brontë | انگلستان، ۱۸۴۸ - ۱۸۱۸ |
برگردان: #سعید_سعیدپور
■ابدیت
اگر میتوانستم سالِ دیگر ببینمات
ماهها را میفشردم و گلوله میکردم
و هر یک را در گنجهیی مینهادم
مبادا شمارشان را از دست بدهم
اگر فقط چند قرن تأخیر میکردی
قرنها را بر سرِ انگشت میشمردم
و از هم کم میکردم
تا آنکه پنجهام به دورترین دیار فروافتد
اگر یقین داشتم که هر گاه جان میسپارم
تو به من خواهی پیوست
جانام را چون پوستی اضافی میکَندم
و بیدرنگ ابدیت را میگُزیدم...
#امیلی_برونته | Emily Jane Brontë | انگلستان، ۱۸۴۸ - ۱۸۱۸ |
برگردان: #سعید_سعیدپور
اگر میتوانستم سالِ دیگر ببینمات
ماهها را میفشردم و گلوله میکردم
و هر یک را در گنجهیی مینهادم
مبادا شمارشان را از دست بدهم
اگر فقط چند قرن تأخیر میکردی
قرنها را بر سرِ انگشت میشمردم
و از هم کم میکردم
تا آنکه پنجهام به دورترین دیار فروافتد
اگر یقین داشتم که هر گاه جان میسپارم
تو به من خواهی پیوست
جانام را چون پوستی اضافی میکَندم
و بیدرنگ ابدیت را میگُزیدم...
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
اگر میتوانستم سالِ دیگر ببینمات
ماهها را میفشردم و گلوله میکردم
و هر یک را در گنجهیی مینهادم
مبادا شمارشان را از دست بدهم
اگر فقط چند قرن تأخیر میکردی
قرنها را بر سرِ انگشت میشمردم
و از هم کم میکردم
تا آنکه پنجهام به دورترین دیار فروافتد
اگر یقین داشتم که هر گاه جان میسپارم
تو به من خواهی پیوست
جانام را چون پوستی اضافی میکَندم
و بیدرنگ ابدیت را میگُزیدم...
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
آرزو کن و یاد بگیر که اخمهایت را باز کنی
و چین پیشانیات را بگشایی،
سعی کن با چشمان باز و روشن دنیا را نگاه کنی،
از این دو دیو سیاه (چشمها)
دو فرشتهی بیگناه و بیپروا بساز
که به چیزی شک ندارند
و همه را دوست خود میدانند،
مگر آن که خلافش ثابت شود.
حالت سگ ولگرد و پستی را نگیر
که انگار هر لگدی که میخورد حقش است
و از تمام دنیا به اندازهی کسی که لگدش میزند
متنفر است، چون دنیا باعث درد و رنج است!
فراموش نکن که خوش قلبی تو را قشنگ میکند
و در نظر دیگران زیبا جلوه میدهد،
حتی اگر رنگت سیاه باشد.
چه بسیار آدمهای بد ذاتی که زیبا هستند
اما در نظر مردم زشت جلوه میکنند...
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
و چین پیشانیات را بگشایی،
سعی کن با چشمان باز و روشن دنیا را نگاه کنی،
از این دو دیو سیاه (چشمها)
دو فرشتهی بیگناه و بیپروا بساز
که به چیزی شک ندارند
و همه را دوست خود میدانند،
مگر آن که خلافش ثابت شود.
حالت سگ ولگرد و پستی را نگیر
که انگار هر لگدی که میخورد حقش است
و از تمام دنیا به اندازهی کسی که لگدش میزند
متنفر است، چون دنیا باعث درد و رنج است!
فراموش نکن که خوش قلبی تو را قشنگ میکند
و در نظر دیگران زیبا جلوه میدهد،
حتی اگر رنگت سیاه باشد.
چه بسیار آدمهای بد ذاتی که زیبا هستند
اما در نظر مردم زشت جلوه میکنند...
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
آدم رویایی، خاکستر رویاهای گذشته اش را بیخودی بهم می زند، به این امید که در میانشان حداقل جرقه ی کوچکی پیدا کرده تا این آتش احیا شده قلب سرمازده ی او را گرم کند.
#بلندیهای_بادگیر
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
#بلندیهای_بادگیر
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
- به من بگو ببینم
او را چگونه دوست داری؟
نلی: این چه سوال احمقانه ای ست؟
همان طوری که دیگران همدیگر را دوست دارند
- نه این جواب قانع کننده ای نبود جواب حسابی بده
- من زمین زیر پاهای او
و هوایی که استنشاق می کند را
دوست میدارم...
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
او را چگونه دوست داری؟
نلی: این چه سوال احمقانه ای ست؟
همان طوری که دیگران همدیگر را دوست دارند
- نه این جواب قانع کننده ای نبود جواب حسابی بده
- من زمین زیر پاهای او
و هوایی که استنشاق می کند را
دوست میدارم...
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
■با من بیا
با من بیا
شاید دیگر باد
چنین بر ما نَوَزَد
و شاید ستارهها دیگر
چنین بر ما نتاباند
بیا با من
پیش از پاییز
پیش از آنکه دریاهای خون
ما را از هم جدا کند
و پیش از آنکه تو
عشق را در قلب خود ویران کنی
و من عشق را در قلبام.
■شاعر: #امیلی_برونته [ Emily Jane Brontë | انگلستان، ۳۰ ژوئیه ۱۸۱۸ – ۱۹ دسامبر ۱۸۴۸ ]
■برگردان: #چیستا_یثربی
@asheghanehaye_fatima
با من بیا
شاید دیگر باد
چنین بر ما نَوَزَد
و شاید ستارهها دیگر
چنین بر ما نتاباند
بیا با من
پیش از پاییز
پیش از آنکه دریاهای خون
ما را از هم جدا کند
و پیش از آنکه تو
عشق را در قلب خود ویران کنی
و من عشق را در قلبام.
■شاعر: #امیلی_برونته [ Emily Jane Brontë | انگلستان، ۳۰ ژوئیه ۱۸۱۸ – ۱۹ دسامبر ۱۸۴۸ ]
■برگردان: #چیستا_یثربی
@asheghanehaye_fatima
وقتی می فهمی عاشق شدی که میبینی دوست نداری بخوابی
چون واقعیت شیرینتر از رویاهایت شده است
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
چون واقعیت شیرینتر از رویاهایت شده است
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
من زمین زیر پایش را دوست دارم
هوای بالای سرش را
هر چیزی را که او به آن دست میزند
هر کلمه ای را که به زبان می آورد
همه ی حالتهایش را دوست دارم
همه ی کارهایش را
خلاصه سر تا پایش را دوست دارم...
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
هوای بالای سرش را
هر چیزی را که او به آن دست میزند
هر کلمه ای را که به زبان می آورد
همه ی حالتهایش را دوست دارم
همه ی کارهایش را
خلاصه سر تا پایش را دوست دارم...
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
من زمین زیر پایش را دوست دارم
هوای بالای سرش را
هر چیزی را که او به آن دست میزند
هر کلمه ای را که به زبان می آورد
همه ی حالتهایش را دوست دارم
همه ی کارهایش را
خلاصه سر تا پایش را دوست دارم...
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
هوای بالای سرش را
هر چیزی را که او به آن دست میزند
هر کلمه ای را که به زبان می آورد
همه ی حالتهایش را دوست دارم
همه ی کارهایش را
خلاصه سر تا پایش را دوست دارم...
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
عاشقانه های فاطیما
زنی را دوستداشتن، از مرگ گریختن از هستی خاکی بیرونرفتن، در روح همدیگر چون رعد غریدن، با هم دراز کشیدن،گوش سپردن، خیالپردازی کردن، همراه با درختان شبانه وزیدن یکدیگر را بوسیدن و نواختن، لحظهای همدیگر را به زندگی آوردن، غروبکردن و با شگفتی طلوعکردن است.…
اگر یقین داشتم که هر گاه جان میسپارم
تو به من خواهی پیوست
جانام را چون پوستی اضافی میکَندم
و بیدرنگ ابدیت را میگُزیدم...
#امیلی_برونته [ Emily Jane Brontë | انگلستان، ۳۰ ژوئیه ۱۸۱۸ - ۱۹ دسامبر ۱۸۴۸ ]
@asheghanehaye_fatima
تو به من خواهی پیوست
جانام را چون پوستی اضافی میکَندم
و بیدرنگ ابدیت را میگُزیدم...
#امیلی_برونته [ Emily Jane Brontë | انگلستان، ۳۰ ژوئیه ۱۸۱۸ - ۱۹ دسامبر ۱۸۴۸ ]
@asheghanehaye_fatima
–به من بگو ببینم او را چگونه دوست داری؟
+نلی این چه سوال احمقانهییست؟ همانطوری که دیگران همدیگر را دوست دارند.
–نه، این جوابِ قانع کنندهیی نبود. جوابِ حسابی بده.
+من زمینِ زیر پاهای او و هوایی که استنشاق میکند را دوست دارم. هر چیز را که دست میزند و هر سخنی را که بر زبان میآورد دوست دارم. نگاههایش را، تمامِ حرکاتاش را و خودش را هر طور که هست و همانطور که هست تماموکمال دوست دارم .حالا این دلیل کافیست یا نه؟
■✍: #امیلی_برونته [ Emily Jane Brontë | انگلستان، ۳۰ ژوئیه ۱۸۱۸ - ۱۹ دسامبر ۱۸۴۸ ]
√●بخشی از رمان بلندیهای_بادگیر
@asheghanehaye_fatima
+نلی این چه سوال احمقانهییست؟ همانطوری که دیگران همدیگر را دوست دارند.
–نه، این جوابِ قانع کنندهیی نبود. جوابِ حسابی بده.
+من زمینِ زیر پاهای او و هوایی که استنشاق میکند را دوست دارم. هر چیز را که دست میزند و هر سخنی را که بر زبان میآورد دوست دارم. نگاههایش را، تمامِ حرکاتاش را و خودش را هر طور که هست و همانطور که هست تماموکمال دوست دارم .حالا این دلیل کافیست یا نه؟
■✍: #امیلی_برونته [ Emily Jane Brontë | انگلستان، ۳۰ ژوئیه ۱۸۱۸ - ۱۹ دسامبر ۱۸۴۸ ]
√●بخشی از رمان بلندیهای_بادگیر
@asheghanehaye_fatima
من زمین زیر پایش را دوست دارم
هوای بالای سرش را
هر چیزی را که او به آن دست میزند
هر کلمه ای را که به زبان می آورد
همه ی حالتهایش را دوست دارم
همه ی کارهایش را
خلاصه سر تا پایش را دوست دارم...
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
هوای بالای سرش را
هر چیزی را که او به آن دست میزند
هر کلمه ای را که به زبان می آورد
همه ی حالتهایش را دوست دارم
همه ی کارهایش را
خلاصه سر تا پایش را دوست دارم...
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
وقتی میفهمی عاشق شدی که میبینی دوست نداری بخوابی، چون واقعیت شیرینتر از رویاهایت شده است.
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima
#امیلی_برونته
@asheghanehaye_fatima