@asheghanehaye_fatima
💜
شبیه رفتن نبودی!
از کدام پنجره باید برایت دست تکان داد؟!
و با کدام گریه باید بدرقه ات کرد؟!
به آینه بگو تصویر تورا در آغوشم بریزد
خودت را از شعرهایم بیرون بکش
بگو در کدام بوسه لبخندم را روی لب هایت جا گذاشته ام؟!
چشم هایم کجاست؟!
چرا این روزها با صدای تو با خودم حرف می زنم؟
بگو عطرت روی برهنگی ام چه کار میکند؟!
بگو حافظه ام را با کدام مسکن بخوابانم
-که از من انتظار تو را نداشته باشد-
بگو
بگو
بگو کجایی؟!
کجایی که هرچه بیشتر دنبالت می گردم
کمتر پیدایت می کنم
بگو به کدامین جرم مستحق این عذاب سرکشم؟
چه کرده ام
که آینه مرا نشان نمی دهد...
#اهورا_فروزان
بخشی از یک سپید نسبتا بلند
💜
شبیه رفتن نبودی!
از کدام پنجره باید برایت دست تکان داد؟!
و با کدام گریه باید بدرقه ات کرد؟!
به آینه بگو تصویر تورا در آغوشم بریزد
خودت را از شعرهایم بیرون بکش
بگو در کدام بوسه لبخندم را روی لب هایت جا گذاشته ام؟!
چشم هایم کجاست؟!
چرا این روزها با صدای تو با خودم حرف می زنم؟
بگو عطرت روی برهنگی ام چه کار میکند؟!
بگو حافظه ام را با کدام مسکن بخوابانم
-که از من انتظار تو را نداشته باشد-
بگو
بگو
بگو کجایی؟!
کجایی که هرچه بیشتر دنبالت می گردم
کمتر پیدایت می کنم
بگو به کدامین جرم مستحق این عذاب سرکشم؟
چه کرده ام
که آینه مرا نشان نمی دهد...
#اهورا_فروزان
بخشی از یک سپید نسبتا بلند
@asheghanehaye_fatima
❑حق با بهار است
ساحل دريا پر از گودال است
جنگل پر از درختاني که دلباخته پرندگانند
برف بر قله ها آب مي شود
شکوفه هاي سيب آن چنان مي درخشند
که خورشيد شرمنده مي شود
شب
روز زمستاني است
در روزگاري گزنده
من در کنار تو
اي زلال زيبارو
شاهد اين شکفتنم
شب براي ما وجود ندارد
هيچ زوالي بر ما چيره نيست
تو سرما را دوست نداري
حق با بهار ماست
■پل الوار
#پل_الوار
❑حق با بهار است
ساحل دريا پر از گودال است
جنگل پر از درختاني که دلباخته پرندگانند
برف بر قله ها آب مي شود
شکوفه هاي سيب آن چنان مي درخشند
که خورشيد شرمنده مي شود
شب
روز زمستاني است
در روزگاري گزنده
من در کنار تو
اي زلال زيبارو
شاهد اين شکفتنم
شب براي ما وجود ندارد
هيچ زوالي بر ما چيره نيست
تو سرما را دوست نداري
حق با بهار ماست
■پل الوار
#پل_الوار
@asheghanehaye_fatima
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری! افطار رطب در رمضان مستحب است
روز ماه رمضان، زلف میفشان که فقیه
بخورد روزهی خود را به گمانش که شب است
زیر لب، وقت نوشتن همه کس نقطه نهد
این عجب! نقطه خال تو به بالای لب است
یا رب! این نقطه ی لب را که به بالا بنهاد؟
نقطه هر جا غلط افتاد، مکیدن ادب است
شحنه اندر عقب است و، من از آن میترسم
که لب لعل تو، آلوده به ماء العنب است
منعم از عشق کند زاهد و، آگه نبود
شهرت عشق من از ملک عجم تا عرب است
گفتمش ای بت من، بوسه بده جان بستان
گفت: رو کاین سخن تو، نه بشرط ادب است
عشق آنست که از روی حقیقت باشد
هر که را عشق مجازیست حمال الحطب است
گر صبوحی به وصال رخ جانان جان داد
سودن چهره به خاک سر کویش سبب است
#شاطر_عباس_صبوحی
#التماس_دعا
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری! افطار رطب در رمضان مستحب است
روز ماه رمضان، زلف میفشان که فقیه
بخورد روزهی خود را به گمانش که شب است
زیر لب، وقت نوشتن همه کس نقطه نهد
این عجب! نقطه خال تو به بالای لب است
یا رب! این نقطه ی لب را که به بالا بنهاد؟
نقطه هر جا غلط افتاد، مکیدن ادب است
شحنه اندر عقب است و، من از آن میترسم
که لب لعل تو، آلوده به ماء العنب است
منعم از عشق کند زاهد و، آگه نبود
شهرت عشق من از ملک عجم تا عرب است
گفتمش ای بت من، بوسه بده جان بستان
گفت: رو کاین سخن تو، نه بشرط ادب است
عشق آنست که از روی حقیقت باشد
هر که را عشق مجازیست حمال الحطب است
گر صبوحی به وصال رخ جانان جان داد
سودن چهره به خاک سر کویش سبب است
#شاطر_عباس_صبوحی
#التماس_دعا
@asheghanehaye_fatima
به صف شده
در من
هزار
زنِ سلیطه
به گیس بریدگی و عصیان
میان هستن و نیستن
مرا
به بنفش ترین جیغ میخوانند
تا
بنفشه به رنگِ عصیان
پای چشم هاشان
پای گونه های نبوسیده اشان
پا بگیرد هر دم...
من با هزار فریاد ِمکلف
به سرگردانیِ سکوت
فقط
دندان به هم می سایم...
تا
دستهایی
که بنفشه میکارند
به چیدنِ مریم ها
قیام
کرده باشند!
#مریم_اسدی
#سکوت_پر_حرف_است
به صف شده
در من
هزار
زنِ سلیطه
به گیس بریدگی و عصیان
میان هستن و نیستن
مرا
به بنفش ترین جیغ میخوانند
تا
بنفشه به رنگِ عصیان
پای چشم هاشان
پای گونه های نبوسیده اشان
پا بگیرد هر دم...
من با هزار فریاد ِمکلف
به سرگردانیِ سکوت
فقط
دندان به هم می سایم...
تا
دستهایی
که بنفشه میکارند
به چیدنِ مریم ها
قیام
کرده باشند!
#مریم_اسدی
#سکوت_پر_حرف_است
@asheghanehaye_fatima
..
بدون تو گریستم
تمام شب ها را
تمام روزها را
نمی توانم برای تو سالگردی بگیرم
تمام تاریخ عزادار توست
تمام روزها.
خورشید را ندیدم بعد تو
پشت ابرها مانده بود
مرا هم بسوی خودت دعوت کن
زمین یخ کرده است
مردم سالهاست صبح را ندیده اند
تا اشکهای من هست
دریاها خروشانند ...
«نزار قبانی»
#نزار_قبانی
..
بدون تو گریستم
تمام شب ها را
تمام روزها را
نمی توانم برای تو سالگردی بگیرم
تمام تاریخ عزادار توست
تمام روزها.
خورشید را ندیدم بعد تو
پشت ابرها مانده بود
مرا هم بسوی خودت دعوت کن
زمین یخ کرده است
مردم سالهاست صبح را ندیده اند
تا اشکهای من هست
دریاها خروشانند ...
«نزار قبانی»
#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima
مثل ِ درخت در شب ِ باران، به اعتراف
با من بگو، بگوی صمیمانه، هیچ گاه
تنهایی ِ برهنه و انبوه ِ خویش را
یک نیم شب،
صریح،
سرودی به گوش ِ باد؟
در زیر ِ آسمان
هرگز لبت تپیدن ِ دل را
- چون برگ در محاوره باد -
بوده ست ترجمان؟
" ای آن که غمگِنی و سزاوار"
در انزوای پرده و پندار
جوبار را ببین که چه موزون
با نغمه و تغنّی ِ شادش
از هستی و جوانی
وز بودن و سرودن،
تصویر می دهد.
بنگر به نسترن ها
بر شانه های کوته ِ دیوار
زان سوی بیدها و چناران
آنک شمیم ِ صبح ِ بهاران
بهتر همان که با من
خود را به ابر و باد سپاری
مثل ِ درخت در شب ِ باران...
■شفیعی کدکنی
#شفیعی_کدکنی
مثل ِ درخت در شب ِ باران، به اعتراف
با من بگو، بگوی صمیمانه، هیچ گاه
تنهایی ِ برهنه و انبوه ِ خویش را
یک نیم شب،
صریح،
سرودی به گوش ِ باد؟
در زیر ِ آسمان
هرگز لبت تپیدن ِ دل را
- چون برگ در محاوره باد -
بوده ست ترجمان؟
" ای آن که غمگِنی و سزاوار"
در انزوای پرده و پندار
جوبار را ببین که چه موزون
با نغمه و تغنّی ِ شادش
از هستی و جوانی
وز بودن و سرودن،
تصویر می دهد.
بنگر به نسترن ها
بر شانه های کوته ِ دیوار
زان سوی بیدها و چناران
آنک شمیم ِ صبح ِ بهاران
بهتر همان که با من
خود را به ابر و باد سپاری
مثل ِ درخت در شب ِ باران...
■شفیعی کدکنی
#شفیعی_کدکنی
.
از تو نمیرنجم... برو، من هم تمام عمر
ناخواسته هرکس مرا میخواست، آزردم
دنیا برای انتقام از عشق کوچک بود...
تنهاییام را زندگی کردم، ولی مردم
.
#اهورا_فروزان
@asheghanehaye_fatim
از تو نمیرنجم... برو، من هم تمام عمر
ناخواسته هرکس مرا میخواست، آزردم
دنیا برای انتقام از عشق کوچک بود...
تنهاییام را زندگی کردم، ولی مردم
.
#اهورا_فروزان
@asheghanehaye_fatim
@asheghanehaye_fatima
نمی دانی چقدر خسته ام
در من زنی
تمام راههای رسیدن به تو را
یک نفس دویده است!
#طوبي_آذرگشب
نمی دانی چقدر خسته ام
در من زنی
تمام راههای رسیدن به تو را
یک نفس دویده است!
#طوبي_آذرگشب
@asheghanehaye_fatima
مهم نیست اكنون زندگی ام چگونه میگذرد ،
عاشق آن خاطراتی هستم که تصادفی از ذهنم عبور میکنند
و باعث لبخندم میشوند !
#پابلو_نرودا
مهم نیست اكنون زندگی ام چگونه میگذرد ،
عاشق آن خاطراتی هستم که تصادفی از ذهنم عبور میکنند
و باعث لبخندم میشوند !
#پابلو_نرودا
@asheghanehaye_fatima
حتی اگر نمی ترسی
از تاریکی و تنهایی،
تا بگریزی به آغوشم،
ترسیدن را
بهانه کن . . .
#حسین_منزوی
حتی اگر نمی ترسی
از تاریکی و تنهایی،
تا بگریزی به آغوشم،
ترسیدن را
بهانه کن . . .
#حسین_منزوی
@asheghanehaye_fatima
نیمه شب
سایه ی لباسهای چوب لباسی
روی دیوار روبرو
بی اختیار تو را به یادم می آورد...
انگار گوشه اتاق ایستاده ای
و موهایت را در آینه شانه می کنی...
یک گیرسر فراموش شده روی تاقچه
با چند تار موی طلائی
تمام سهم من از توست..!
تمام سهم من از دیوانه وار دوست داشتن..!
چشمانم را می بندم
و به خواب می روم.
#یاشار_عبدالملکی
نیمه شب
سایه ی لباسهای چوب لباسی
روی دیوار روبرو
بی اختیار تو را به یادم می آورد...
انگار گوشه اتاق ایستاده ای
و موهایت را در آینه شانه می کنی...
یک گیرسر فراموش شده روی تاقچه
با چند تار موی طلائی
تمام سهم من از توست..!
تمام سهم من از دیوانه وار دوست داشتن..!
چشمانم را می بندم
و به خواب می روم.
#یاشار_عبدالملکی
@asheghanehaye_fatima
با لبهام
روی چشمهات
علامت تعجب بگذارم
که هر وقت علامت خطر دید
دلش بوسه بخواهد ؟
میبوسمت
و ماه میشوم بر سینهی تو
آویخته به زنجیری که دستهای من است
با خیالت
زندگی میکنم
و با خودت ، عاشقی
کاش دو بار زاده میشدم
یکی برای مردن در آغوش تو
یکی برای تماشای عاشقی کردنت
#عباس_معروفی
با لبهام
روی چشمهات
علامت تعجب بگذارم
که هر وقت علامت خطر دید
دلش بوسه بخواهد ؟
میبوسمت
و ماه میشوم بر سینهی تو
آویخته به زنجیری که دستهای من است
با خیالت
زندگی میکنم
و با خودت ، عاشقی
کاش دو بار زاده میشدم
یکی برای مردن در آغوش تو
یکی برای تماشای عاشقی کردنت
#عباس_معروفی
@asheghanehaye_fatima
كاش كسی بود كه می شد،
در آغوشش؛
مُرد و مُرد و مُرد...
و زندگی را دَم نزد...
و هیچ دلتنگی را نفس نکشید....
به همين سادگی....
#ياسمن_مهديپور
كاش كسی بود كه می شد،
در آغوشش؛
مُرد و مُرد و مُرد...
و زندگی را دَم نزد...
و هیچ دلتنگی را نفس نکشید....
به همين سادگی....
#ياسمن_مهديپور
@asheghanehaye_fatima
بهتی عریان،
تمام کلماتام را ویران میکند.
مکالمهای دربارهی تن یک زن…
آگاه از زیباییاش ,
میجنگد با خاموشیام
به خاطر رخوت، به خاطر آواز،
برای نعت و برای نبوت حتی.
ولی.... ، انگار
همیشه چیزی کم است
و
باید اضافه شود
و شهوت،
پیشاپیش پا پیشنهاده است.
هر عشقی، دردناک است.
#ولادیمیر_هولان
ترجمه:
#محسن_عمادی🌱
بهتی عریان،
تمام کلماتام را ویران میکند.
مکالمهای دربارهی تن یک زن…
آگاه از زیباییاش ,
میجنگد با خاموشیام
به خاطر رخوت، به خاطر آواز،
برای نعت و برای نبوت حتی.
ولی.... ، انگار
همیشه چیزی کم است
و
باید اضافه شود
و شهوت،
پیشاپیش پا پیشنهاده است.
هر عشقی، دردناک است.
#ولادیمیر_هولان
ترجمه:
#محسن_عمادی🌱
@asheghanehaye_fatima
همه شب سجده برآرم،که بیایی تو به خوابم
و در آن خواب بمیرم،که تو آیی و بمانی...
#شهريار
همه شب سجده برآرم،که بیایی تو به خوابم
و در آن خواب بمیرم،که تو آیی و بمانی...
#شهريار
@asheghanehaye_fatima
باید که نسیم عشق ،دکمه دل دریایی ات
را پاره کند
و زبانه کشد شعله هوس از موجهای خروشان
تا حواله نجوای عاشقانه ام ،
مبدل به بوسه ای از کرانه شود
شاید شب ترسیم کند ،لبخندم را بر تن ماه
وقتی
در بستر زلال دریای آغوشت
با خیز هر موج
جان می دهم همچون ستاره ای
#مهسا_جهانشیری
باید که نسیم عشق ،دکمه دل دریایی ات
را پاره کند
و زبانه کشد شعله هوس از موجهای خروشان
تا حواله نجوای عاشقانه ام ،
مبدل به بوسه ای از کرانه شود
شاید شب ترسیم کند ،لبخندم را بر تن ماه
وقتی
در بستر زلال دریای آغوشت
با خیز هر موج
جان می دهم همچون ستاره ای
#مهسا_جهانشیری