@asheghanehaye_fatima
شب را
از زنانى بپرس
كه تنها گذاشته شده اند
زیرا كه شب ها همه چیز
چند برابر مى شود...
#مسلم_یوکسل
شب را
از زنانى بپرس
كه تنها گذاشته شده اند
زیرا كه شب ها همه چیز
چند برابر مى شود...
#مسلم_یوکسل
مرا بپیچ در حریر بوسه ات
مرا بخواه در شبان دیرپا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن...
#فروغ_فرخزاد
مرا بخواه در شبان دیرپا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن...
#فروغ_فرخزاد
@asheghanehaye_fatima
تو را
با رنگ کلمات ننویسم
چه کنم؟
با عطر کلمات اگر نبوسمت
سر به کجا گذارم؟
بانوی من!
می سرایمت تمام عمر
می پیچمت لای طعم کلمات
بر رنگها و آهنگها
می رقصانمت
در چشم هام می غلتی
مروارید و زلال
می لغزی بر گونه هام
راه می افتی بر کاغذم
عطر نارنجی ات را
می پراکنی
رنگ می دوانی بر چهره ام
پرتقالی ام می کنی
نارنجی می شود
کلمات سیاه
آب می شوم
در دستهای تو
باز به خواب می روم
تو را می بینم
که می خندی صبح
و خورشید را
از شرق چشمهات
به کلماتم می بخشی.
گل من!
وسط هاش پاشو
خودت را بریز توی چشم هام
قطره قطره
آب شو
مثل باران
چتر نمی خواهم.
تو را می خواهم.
#عباس_معروفی
تو را
با رنگ کلمات ننویسم
چه کنم؟
با عطر کلمات اگر نبوسمت
سر به کجا گذارم؟
بانوی من!
می سرایمت تمام عمر
می پیچمت لای طعم کلمات
بر رنگها و آهنگها
می رقصانمت
در چشم هام می غلتی
مروارید و زلال
می لغزی بر گونه هام
راه می افتی بر کاغذم
عطر نارنجی ات را
می پراکنی
رنگ می دوانی بر چهره ام
پرتقالی ام می کنی
نارنجی می شود
کلمات سیاه
آب می شوم
در دستهای تو
باز به خواب می روم
تو را می بینم
که می خندی صبح
و خورشید را
از شرق چشمهات
به کلماتم می بخشی.
گل من!
وسط هاش پاشو
خودت را بریز توی چشم هام
قطره قطره
آب شو
مثل باران
چتر نمی خواهم.
تو را می خواهم.
#عباس_معروفی
@asheghanehaye_fatima
گل از پیراهنت چینم که زلف شب بیارایم
چراغ از خندهات گیرم که راه صبح بگشایم
چه تلفیقیست باچشم توـ این هر دم اشارتگرـ
به استعلای کوهستان و استیلای دریایم؟
به بال جذبهای شیرین، عروجی دلنشین دارم
زمانی را که در بالای تو غرق تماشایم
غنای مردهام را بار دیگر زنده خواهی کرد
تو از این سان که میآیی به تاراج غزلهایم
گل من! گل عذار من! که حتا عطر نام تو
خزان را میرماند از حریم باغ تنهایم
بمان تا من به امداد تو و مهر تو باغم را
همه از هرزههای رُسته پیش از تو بپیرایم
بمان تا جاودانه در نیِ سحرآور شعرم
تو را ای جاودانه بهترین تحریر! بسرایم
دلم میخواست میشددیدنت راهرشب و هرشب
کمند اندازم و پنهان درون غرفهات آیم
ویا چون ماجرای قصهها،یک شب که تاریک است
تو را از بسترت در جامهٔ خواب تو، بربایم
#حسین_منزوی
گل از پیراهنت چینم که زلف شب بیارایم
چراغ از خندهات گیرم که راه صبح بگشایم
چه تلفیقیست باچشم توـ این هر دم اشارتگرـ
به استعلای کوهستان و استیلای دریایم؟
به بال جذبهای شیرین، عروجی دلنشین دارم
زمانی را که در بالای تو غرق تماشایم
غنای مردهام را بار دیگر زنده خواهی کرد
تو از این سان که میآیی به تاراج غزلهایم
گل من! گل عذار من! که حتا عطر نام تو
خزان را میرماند از حریم باغ تنهایم
بمان تا من به امداد تو و مهر تو باغم را
همه از هرزههای رُسته پیش از تو بپیرایم
بمان تا جاودانه در نیِ سحرآور شعرم
تو را ای جاودانه بهترین تحریر! بسرایم
دلم میخواست میشددیدنت راهرشب و هرشب
کمند اندازم و پنهان درون غرفهات آیم
ویا چون ماجرای قصهها،یک شب که تاریک است
تو را از بسترت در جامهٔ خواب تو، بربایم
#حسین_منزوی
@asheghanehaye_fatima
چو مغرورانِ بی منطق،
نگو از "عشق" بیزارم
که ناگه می زند بر دل...
شگردِ او شبیخون است ...!
#صائب_تبريزی
چو مغرورانِ بی منطق،
نگو از "عشق" بیزارم
که ناگه می زند بر دل...
شگردِ او شبیخون است ...!
#صائب_تبريزی
@asheghanehaye_fatima
جنابِ شعر های من
حواست هست دلتنگم؟
برای حـــجمِ آغوشــت
تـــمام عمر میجنگم
#مریم_قهرمانلو
جنابِ شعر های من
حواست هست دلتنگم؟
برای حـــجمِ آغوشــت
تـــمام عمر میجنگم
#مریم_قهرمانلو
"تو" در حسرتِ بافتنِ مویی زنانه؛
"من" در حسرتِ آرام گرفتن در آغوشی مردانه
و
"غروری" که پوزخند میزند به حسرتِ هر شبمان ...
#سحر_رستگار
@asheghanehaye_fatima
"من" در حسرتِ آرام گرفتن در آغوشی مردانه
و
"غروری" که پوزخند میزند به حسرتِ هر شبمان ...
#سحر_رستگار
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من آفتاب ميخواهم
اندازه اى كه دلم روشن شود
اندازه اى كه اتاقم هر شب، روز شود
دست خالى برنگرد!
چشم روشنىِ اين همه سال
كمى طلوع كن..
#كامران_رسولزاده
@asheghanehaye_fatima
اندازه اى كه دلم روشن شود
اندازه اى كه اتاقم هر شب، روز شود
دست خالى برنگرد!
چشم روشنىِ اين همه سال
كمى طلوع كن..
#كامران_رسولزاده
@asheghanehaye_fatima
.
برایت آرزوهای ساده می کنم
آرزو می کنم شب ها خواب های خوب ببینی و صبح ها سر حوصله ملافه های سفید را مرتب کنی،
پنجره اتاقت را باز کنی و هنگامی که چایت را می نوشی آفتاب روی گونه ات بنشیند.
آرزو می کنم به کسی که دوستش داری بگویی، دوستت دارم
اگر نه امیدوارم قدرت این را داشته باشی که لبخندهای مصنوعی بزنی
آرزو می کنم کتاب های خوب بخوانی،
آهنگ های خوب گوش کنی،
عطر های خوب ببویی،
با آدم های خوب حرف بزنی و فراموش نکنی که هیچ وقت دیر نیست بودن چیزی که دوست داری باشی!
#روزتون_عشق❤️
@asheghanehaye_fatima
برایت آرزوهای ساده می کنم
آرزو می کنم شب ها خواب های خوب ببینی و صبح ها سر حوصله ملافه های سفید را مرتب کنی،
پنجره اتاقت را باز کنی و هنگامی که چایت را می نوشی آفتاب روی گونه ات بنشیند.
آرزو می کنم به کسی که دوستش داری بگویی، دوستت دارم
اگر نه امیدوارم قدرت این را داشته باشی که لبخندهای مصنوعی بزنی
آرزو می کنم کتاب های خوب بخوانی،
آهنگ های خوب گوش کنی،
عطر های خوب ببویی،
با آدم های خوب حرف بزنی و فراموش نکنی که هیچ وقت دیر نیست بودن چیزی که دوست داری باشی!
#روزتون_عشق❤️
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
سحر با باد میگفتم:
حدیث آرزومندی
خطاب آمد: که واثق شو،
به الطاف خداوندی
دعای صبح و آه شب،
کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو؛
که با دلدار پیوندی
#حافظ
سحر با باد میگفتم:
حدیث آرزومندی
خطاب آمد: که واثق شو،
به الطاف خداوندی
دعای صبح و آه شب،
کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو؛
که با دلدار پیوندی
#حافظ
@asheghanehaye_fatima
دوستت دارم
چگونه میخواهی اثبات کنم وجودت را در جهان
مثل وجود آب
مثل وجود درخت
تو آفتابگردانی
و نخلستان
و نغمهای که از جان برمیخیزد…
بگذار با سکوت بگویمت
وقتی که واژهها توان گفتن ندارند
و گفتار دسیسهایست که همدستش میشوم
و شعر به صخرهای سخت بدل میگردد
بگذار
تو را با خود در میان بگذارم
میان چشمان و مژگانم
بگذار
تو را بهرمز بگویم اگر به مهتاب اعتمادت نیست
بگذار تو را به آذرخش بگویم
یا قطرههای باران…
بگذار نشانی چشمانت را به دریا دهم
اگر دعوتم را به سفر میپذیری…
چرا دوستت دارم؟
کشتی میان دریا، نمیداند چگونه آب دربرش گرفته
و به یاد نمیآورد چگونه گرداب درهمش شکسته
چرا دوستت دارم؟
گلولهای که در گوشت رفته نمیپرسد از کجا آمده
و عذری نمیخواهد
چرا دوستت دارم… از من نپرس
مرا اختیاری نیست… و تو را نیز
#نزار_قبانی
دوستت دارم
چگونه میخواهی اثبات کنم وجودت را در جهان
مثل وجود آب
مثل وجود درخت
تو آفتابگردانی
و نخلستان
و نغمهای که از جان برمیخیزد…
بگذار با سکوت بگویمت
وقتی که واژهها توان گفتن ندارند
و گفتار دسیسهایست که همدستش میشوم
و شعر به صخرهای سخت بدل میگردد
بگذار
تو را با خود در میان بگذارم
میان چشمان و مژگانم
بگذار
تو را بهرمز بگویم اگر به مهتاب اعتمادت نیست
بگذار تو را به آذرخش بگویم
یا قطرههای باران…
بگذار نشانی چشمانت را به دریا دهم
اگر دعوتم را به سفر میپذیری…
چرا دوستت دارم؟
کشتی میان دریا، نمیداند چگونه آب دربرش گرفته
و به یاد نمیآورد چگونه گرداب درهمش شکسته
چرا دوستت دارم؟
گلولهای که در گوشت رفته نمیپرسد از کجا آمده
و عذری نمیخواهد
چرا دوستت دارم… از من نپرس
مرا اختیاری نیست… و تو را نیز
#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima
بعضی ها خیال می کنند
دوست داشتن ساده است
خیال می کنند
باید همه چیز خوب باشد
تا بتوانند کسی را عاشقانه دوست داشته باشند
اما من می گویم
دوست داشتن درست از زمانی شروع
می شود
که بی حوصله می شود
که بهانه می گیرد
که یادش می رود بگوید
دلتنگ است
یادش می رود با شیطنت بگوید
دوستت دارم
دوست داشتن از زمانی شروع می شود
که خنده هایتان بغض شود
بغض هایتان آغوش بخواهد
و ببینید آغوشش کمرنگ است
اگر در روزهایِ ابری و طوفانی
دوستش داشتی شاهکار کرده ای...
ما عادت کرده ایم همه چیز را
حاضر و آماده بخواهیم
همه چیز آنطور که می خواهیم پیش برود
و ادعا هم داریم که دوست داریم...
که عاشقیم...
و این درست ترین
اشتباهِ ممکن است !
عادل دانتیسم
بعضی ها خیال می کنند
دوست داشتن ساده است
خیال می کنند
باید همه چیز خوب باشد
تا بتوانند کسی را عاشقانه دوست داشته باشند
اما من می گویم
دوست داشتن درست از زمانی شروع
می شود
که بی حوصله می شود
که بهانه می گیرد
که یادش می رود بگوید
دلتنگ است
یادش می رود با شیطنت بگوید
دوستت دارم
دوست داشتن از زمانی شروع می شود
که خنده هایتان بغض شود
بغض هایتان آغوش بخواهد
و ببینید آغوشش کمرنگ است
اگر در روزهایِ ابری و طوفانی
دوستش داشتی شاهکار کرده ای...
ما عادت کرده ایم همه چیز را
حاضر و آماده بخواهیم
همه چیز آنطور که می خواهیم پیش برود
و ادعا هم داریم که دوست داریم...
که عاشقیم...
و این درست ترین
اشتباهِ ممکن است !
عادل دانتیسم
@asheghanehaye_fatima
تو آن مقدس بی مرگی،آن همیشه،که تن،
درون چشمه ی جادوی ماندگاران شست
تو آن کلام که از دفتر همیشه ی من
تورا نخواهد، باران روزگاران شست
#حسین_منزوی
تو آن مقدس بی مرگی،آن همیشه،که تن،
درون چشمه ی جادوی ماندگاران شست
تو آن کلام که از دفتر همیشه ی من
تورا نخواهد، باران روزگاران شست
#حسین_منزوی
@asheghanehaye_fatima
«اشتیاق»
اگر زمان و مکان در اختیار ما بود
ده سال پیش از طوفان نوح عاشقت میشدم
و تو میتوانستی تا قیامت برایم ناز کنی
یک صد سال به ستایش چشمانت میگذشت
و سی هزار سال صرف ستایش تنت
و تازه
در پایان عمر به دلت راه مییافتم.
«آندره مارول»
ترجمه:شاملو
#احمد_شاملو
#شعر
«اشتیاق»
اگر زمان و مکان در اختیار ما بود
ده سال پیش از طوفان نوح عاشقت میشدم
و تو میتوانستی تا قیامت برایم ناز کنی
یک صد سال به ستایش چشمانت میگذشت
و سی هزار سال صرف ستایش تنت
و تازه
در پایان عمر به دلت راه مییافتم.
«آندره مارول»
ترجمه:شاملو
#احمد_شاملو
#شعر
@asheghanehaye_fatima
بیهوده که عاشقت نیستم:
دیگران گونههای گلگونم را میخواهند ـ تو حتی
موهای سفیدم را هم دوست داری.
بیهوده که عاشقت نیستم:
دیگران تنها لبخندم را میخواهند ـ تو حتی
اشکهایم را هم دوست داری.
بیهوده که عاشقت نیستم:
دیگران تنها سلامتیام را میخواهند ـ تو حتی
مردنم را هم دوست داری.
#هان_یونگ_اون
ترجمه:سینا کمال آبادی
#شعر
بیهوده که عاشقت نیستم:
دیگران گونههای گلگونم را میخواهند ـ تو حتی
موهای سفیدم را هم دوست داری.
بیهوده که عاشقت نیستم:
دیگران تنها لبخندم را میخواهند ـ تو حتی
اشکهایم را هم دوست داری.
بیهوده که عاشقت نیستم:
دیگران تنها سلامتیام را میخواهند ـ تو حتی
مردنم را هم دوست داری.
#هان_یونگ_اون
ترجمه:سینا کمال آبادی
#شعر
@asheghanehaye_fatima
ازمیان تمام چیزهایی که دیده ام
تنها تویی که میخواهم به دیدن اش ادامه دهم
از میان تمام چیزهایی که لمس کرده ام
تنها تویی که میخواهم به لمس کردنش ادامه دهم
خنده ی نارنج طعمت را دوست دارم
چه باید کنم ای عشق ؟
هیچ خبرم نیست که رسم عاشقی چگونه بوده است
هیچ نمیدانم عشق های دیگر چه سان اند ؟
من با نگاه کردن به تو
با عشق ورزیدن به تو زنده ام
عاشق بودن ، ذات من است.
«پابلو نرودا »
ترجمه: بابک زمانی
#شعر
#پابلو_نرودا
ازمیان تمام چیزهایی که دیده ام
تنها تویی که میخواهم به دیدن اش ادامه دهم
از میان تمام چیزهایی که لمس کرده ام
تنها تویی که میخواهم به لمس کردنش ادامه دهم
خنده ی نارنج طعمت را دوست دارم
چه باید کنم ای عشق ؟
هیچ خبرم نیست که رسم عاشقی چگونه بوده است
هیچ نمیدانم عشق های دیگر چه سان اند ؟
من با نگاه کردن به تو
با عشق ورزیدن به تو زنده ام
عاشق بودن ، ذات من است.
«پابلو نرودا »
ترجمه: بابک زمانی
#شعر
#پابلو_نرودا