عاشقانه های فاطیما
816 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
دوست داشتن؛
عریان شدن از
تمامِ نام‌های‌مان است...


#اوکتاویو_پاز [ Octavio paz | مکزیک، ۱۹۹۸-۱۹۱۴ ]

@asheghanehaye_fatima
.
انسان در حسِ دوست داشتن نباید اسراف کند.
هر کس را به‌قدرِ لیاقت‌اش باید دوست داشته باشد.


#نجیب_فاضل_کیساکورک [ Necip Fazıl Kısakürek | ترکیه، ۱۹۸۳-۱۹۰۴ ]

@asheghanehaye_fatima
اشکال کارخانه آسیب‌سازی این است که سال‌ها طول می‌کشد تا محصولاتش به بازار بیاید. انقدر طولانی که خیلی وقت‌ها کار از کار گذشته. آسیب گاهی به شکل بذری است که یک روز کاشته می‌شود و هفته به هفته آبیاری می‌شود. آسیب گاهی شبیه کلمه ساده‌ای است که هر روز تکرار می‌شود. آسیب گاهی یک پیمان است که هزار بار می‌شکند. آسیب گاهی پاسخی است که هیچوقت داده نمی‌شود. آسیب گاهی پدری است که حواسش پرت است، مادری است که بی‌تفاوت است، همکلاسی‌ای است که آزارگر است. کارخانه آسیب تا معلوم شود چه خسارت‌ها زده، تا زمان تعطیل کردنش برسد، آسیب‌های زیادی به این و آن زده.

#امیرعلی_بنی_اسدی

@asheghanehaye_fatima
و میل دارم برای تو کلمه بچین‌ام
و کلمه‌هایی از درختانِ فصاحت
اما... همه‌ی کلمات کهنه‌اند
و عشق‌ات جدید است جدید

■شاعر: #غادة_السمان [ سوریه، زاده‌ی ۱۹۴۲ ]

■برگردان: #احمد_دریس

@asheghanehaye_fatima
تو را
تو را آن‌قدر طولانی دوست دارم
که گویی یا در ازل زاده‌ام
یا هرگز نخواهم مرد

#فاضیل_حوسنو_داعلارجا | #فاضل_حسنی_داغلارجا [ Fazıl Hüsnü Dağlarca | ترکیه، ۲۰۰۸-۱۹۱۴ ]

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انسان از آن چیزی که بسیار دوست می‌دارد، خود را جدا می‌سازد.
در اوج خواستن نمی‌خواهد
در اوج تمنا نمی‌خواهد.
دوست می‌دارد اما در عین حال می‌خواهد که متنفر باشد.
امیدوار است اما امیدوار است، امیدوار نباشد.
همواره به‌ یاد می‌آورد اما می‌خواهد که فراموش کند...


🎬 #هامون
✏️ #داریوش_مهرجویی
🎭 #زنده‌یاد_شکیبایی

@asheghanehaye_fatima
.

کدام یک خائن تر است؟
آن کسی که در آغوش تو، میل آغوش دیگری را در سر می پروراند؟!
یا
آن که صادقانه از به بن بست رسیدن علاقه اش و امیالش، با تو سخن می راند؟!
غیر از این نیست که:
گاهی شنیدن واقعیت، چنان سخت است که ساده تر می دانیم یک احمق انگاشته شویم!

#مارسل_پروست

@asheghanehaye_fatima
.

حضور عشق هم مثل نسیمی‌می‌وزید، آری
تو می‌گویی نبود،
اما یقین دارم که‌ آنجا بود

#حسین_منزوی

@asheghanehaye_fatima
روز‌های عجیبی‌ را میگذرانم
روز‌هایی‌ که دلم می‌خواهد ساعت‌ها پشت پنجره بنشینم ، خیابان را نگاه کنم ، بدون اینکه انتظار کوچکترین اتفاقی‌ را داشته باشم
دلم سکوت می‌خواهد ، سکوت محض ، مثل وقتی‌ که به اعماق آب میروی، مثل غرق شدن ، همه چیز تاریک و تاریک تر میشود ، ساکت و ساکت تر

دلم حتی نوشتن هم نمی‌خواهد ، وقتی‌ چیزی برای فکر کردن نداری، چیزی هم برای نوشتن نداری

نمیخواهم بخوابم. کابوس‌های شبانه ، جز ترس از شب ، ترس از خواب، ترس از بالشم ، چیزی برای من به همراه ندارند.پشت پلک‌های بیداری ، هیچ حادثه‌ای در کمین نیست

دلم آغوش نمی‌خواهد ، آغوش‌های دروغین ، آغوش‌های موقتی ، آغوش‌های خیالی.فکر کردن به آغوش کسی‌ که نیست ،یعنی‌ خیانت به احساس ، یعنی‌ دروغ گویی به غرایز انسانی‌

آیینه‌ها را نمی خواهم.درگیر خودت که باشی‌، هیچ چیزی تو را یادِ  خودت نمی‌‌اندازد. غریبه‌ها دیدن ندارند

روزهای عجیبی‌ است
در حجمِ  بی‌ انتهایِ  تنهایی‌‌هایم ، می‌خواهم هنوز تنهاتر از این باشم . کسی‌ که در من رخنه کرده ، باید مرا ترک کند ، تا با خیال راحت بنشینم پشت پنجره و در سکوت خیابان را ببینم و به هیچ چیزی فکر نکنم. به هیچ چیز جز اتفاق‌هایی‌ که قرار نیست بیفتند

#نیکی_فیروزکوهی

📚از کتاب در خانه ی ما عشق کجا ضیافت داشت ؟

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای درختان عقیم ریشه‌تان در خاک‌های هرزگی مستور،
یک جوانه‌ی ارجمند از هیچ‌جاتان رست نتواند.
ای گروهی برگِ چرکین‌تارِ چرکین‌پود،
یادگار خشکسالی‌های گردآلود،
هیچ بارانی شما را شست نتواند...


شعرخوانی #مهدی_اخوان‌ثالث
درکنار #ابراهیم_گلستان

@asheghanehaye_fatima
.


وقتی  مکانی را  تَرک می‌کنیم،
چیزی از خود  باقی می‌گذاریم ...

با این که آن‌جا را ترک می‌کنیم،
اما همچنان  در آن مکان
باقی می‌مانیم.

چیزهایی در درونِ ما وجود دارند
که فقط  با بازگشت به آن مکان
می‌توانیم آن‌ها را
دوباره پیدا کنیم ...






              #پاسکال_مرسیه

( نویسنده و فیلسوفِ سوییسی )

@asheghanehaye_fatima
.

تو با چراغ دل خویش آمدی بر بام
ستاره‌ها به سلام تو آمدند سلام
سلام بر تو که چشم تو گاهوارهٔ روز
سلام برتو که دست تو آشیانهٔ مهر
سلام بر تو
که روی تو روشنایی ماست



#هوشنگ_ابتهاج
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
درودهای جاوید
بامداد پاییزی تان دلخواه و نوشین
هفته ی پیش رو همرنگ آرزوهای زیبایتان.

@asheghanehaye_fatima
وقتی کسی سعی می‌ کند
چیزی را فراموش کند
یعنی فراموش کردن برایش
آسان نیست
یعنی به آنچه می‌خواهد فراموش کند
علاقه دارد.


#بهرام_بیضایی

@asheghanehaye_fatima
خدا آن‌چیزی است که کودکان می‌شناسند نه بزرگسالان. بزرگسال وقت اضافه ندارد که برای غذا دادن به گنجشک‌ها آن را تلف کند.


#کریستین_بوبن

@asheghanehaye_fatima
كان كافيًا أن تُعانقني
‏ليرحل عني كُلُّ هذا التعب.

کافی بود مرا در آغوش بگیری،
تا همه‌ی خستگی‌ام برود.

@asheghanehaye_fatima
تو را دوست دارم و تمام ذرات وجود من با فریاد و استغاثه تو را صدا میزند. آن آینه که من می‌جستم تا بتوانم نقش وجودم را در آن تماشا کنم تویی.

با همه‌ی روحم به هر نگاه و هر لبخند تو محتاجم، و تنها حالاست که احساس میکنم در همه‌ی عمرِ بی‌حاصلی که تا به‌ امروز از دست داده‌ام چه‌قدر تنها و چقدر بدبخت بوده‌ام. این است که اکنون‌، پس از بازیافتن تو، دیگر لحظه‌ای شکیب ندارم. دیگر نمیخواهم کوچکترین لحظه‌ای از باقی عمرم را بی‌تو، دور از تو و دور از احساس وجودت از دست بدهم؛ به کسی که هیچ وقت هیچ چیز نداشته است حق بده!


#احمد_شاملو
- مثل خون در رگ‌های من

@asheghanehaye_fatima
.

«چه می‌نویسم نمی‌دانم، همین‌قدر می‌دانم تو، تو، تو، قسمتی از دریچه‌ گشوده به روی خوبی‌ها هستی که در دسترس من در مقابل چشمان من قرار گرفته‌ای و چه عزیز هستی...
بیشتر چیزی ندارم که بگویم که: «سکوت با هزار زبان در سخن است» خدانگهدارت.»


نامه از #سیمین_بهبهانی به #منصور_اوجی از کتابِ«یکصد و ده نامه از دو سیمین»


@asheghanehaye_fatima
می‌آیم       به تنهایی
می‌نوشم    به تنهایی
می‌خندم    به تنهایی
می‌گریم     به تنهایی
می‌روم      به تنهایی


#عباس_کیارستمی

@asheghanehaye_fatima
خورشید جان، امان از این بی تو گذشتن ها؛ وقتی از شما دورم، برف های درونم آغاز می شود. کاش می دانستید درباره تان چه فکر می کنم. من برای دیدن شما همه ی درها را زده ام.
عاشقی خوب است؛ زندگی حلال کسانی که عاشق اند. من خجالتی ام و هنوز نمی دانم اسم تان را چگونه تلفظ کنم. ای کاش عشق، خود لب و دهان داشت.



- اجازه می‌فرمایید گاهی خواب شما را ببینم؟
#محمد_صالح‌علا

@asheghanehaye_fatima