من چشم دارم
چرا که تو را می‌بينم
گوش دارم
چرا که تو را می‌شنوم
و دهان
چرا که تو را می‌بوسم

آيا چشم‌ها و گوش‌های من است
آن‌گاه که تو را
نمی‌بينم
نمی‌شنوم
و آن
دهان من است
آن‌گاه که تو را
نمی‌بوسم؟

#اریش_فرید


@asheghanehaye_fatima

به تو گفتم: «گنجشکِ کوچکِ من باش
تا در بهارِ تو من درختی پُرشکوفه شوم.»
و برف آب شد شکوفه رقصید آفتاب درآمد.
من به خوبی‌ها نگاه کردم و عوض شدم
من به خوبی‌ها نگاه کردم
چرا که تو خوبی و این همه‌ی اقرارهاست، بزرگ‌ترین اقرارهاست.

I told you,
“be my little sparrow
so that by the time of your arrival in spring",
i will be a fully blossomed tree with nectar for you ”the snow melted
the blossomed flowers danced for us
and the sun rose
i gazed at the goodness and the beauty
and i saw that i changed
i gazed at the goodness and the beauty
because you are beautiful and this confession
is the largest of all possible...

#احمد_شاملو

@asheghanehaye_fatima

▪️

اگر قلب
می‌توانست فکر‌ کند
می‌ایستاد ..

#فرناندوپسوآ

@asheghanehaye_fatima

هر گاه به یادت افتادم، بی‌اختیار لب‌خند زدم.
انگار تو عید هستی و دیگران روزهای عادی.

■شاعر: #شادی_المرعبی [ لبنان ]

■برگردان: #حسین_خسروی
@asheghanehaye_fatima

خورشید
چه شباهت عجیبی به تو دارد
بالاتر بایست
که آفتاب به لباس تو بیشتر می آید ..
بتاب گر چه من این پایین
گیر سایه ای سنگینم
بتاب که تو از سرِ زمین بسیاری ..!
لبخند بزن به آغاز
که این کوه به تابیدن آفتاب
این چنین محکم و سخت
روی حرفش ایستاده
و تکانِ دلش اندازه
چند سنگ ریزه بیشتر نیست ...



#رسول_ادهمی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima

.

و در ما نه چشم‌داشتی بود،
نه ترسی، نه امیدی،
فقط آرزوی دوردستی بود...!!

#ابراهیم_گلستان

@asheghanehaye_fatima

رفتم و هرکس به من رسید در آن راه؛
گفت: چه کردی؟.. نگاه کردم و رفتم
گفت: که رفتی؟.. خموش ماندم و رفتم
رفتم...
رفتم...
رفتم.....!!

#نصرت_رحمانى



@asheghanehaye_fatima

..

چقدر می ترسم تو را نبوسیده
از دنیا بروم اصلن کجا
می توانم بروم؟
وقتی می دانم تمبرها
تا لبان پاکت را نبوسند
به هیچ کجا نمی رسند!


#بهرنگ_قاسمی

@asheghanehaye_fatima

بی تو
هر شب منم و
گوشه ‌ی تنهایی خویش

#هلالی_جغتایی
.
@asheghanehaye_fatima

بدون تو شبا...
#زانیار

@asheghanehaye_fatima

- من عاشقتم
+کجاست؟
- چی؟
+ نشونم بده، این عشق کجاست؟
من نه میبینمش، نه لمسش میکنم، نه احساسش میکنم.
من فقط میشنوم، کلمه هایی رو میتونم بشنوم ولی من نمیتونم با این کلمات آسونی که میگی هیچ کاری کنم!

Movie: Closer
🎬
#دیالوگ

@asheghanehaye_fatima
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌

طلوع می‌کند آن آفتاب پنهانی
ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی

دوباره پلک دلم می‌پرد نشانه‌ی چیست؟
شنیده‌ام که می‌آید کسی به مهمانی

کسی که سبزترست از هزار بار بهار
کسی شگفت، کسی آن‌چنان که می‌دانی

کسی که نقطه‌ی آغاز هر چه پروازست
تویی که در سفر عشق، خط پایانی

تویی بهانه‌ی آن ابرها که می‌گریند
بیا که صاف شود این هوای بارانی

تو از حوالی اقلیم هرکجاآباد
بیا که می‌رود این شهر، رو به ویرانی

کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق
بیا که یاد تو آرامشی‌ست طوفانی

#قیصر_امین_پور



@asheghanehaye_fatima

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

تو رهرو دیرینه ی سر منزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است

#هوشنگ_ابتهاج

@asheghanehaye_fatima

درود بر نیک اندیشان و راستین پنداران نازنین و فرهیخته
بامداد زمستانی تان غزلخوان و گل افشان؛
روزتان سرشار از خبرهای خوب و شادی ارمغان...
به امید روزی که پوتین های سربازی در کنج موزه ها خاک بخورند و به امید روزی که جنگ، واژه ای کهن در فرهنگ لغت ها باشد...

📸●عکس: فرار مادر اوکراینی به هم‌راه فرزندش از جنگ

@asheghanehaye_fatima
#صبح

بهتر بود خداوند ما را هم مثل گياهان خلق می‌كرد. يعنی اينكه پايمان محكم توی زمين باشد، آن وقت هيچ كدام از اين كثافت‌كاریهای مربوط به جنگ و مرز و اين چيزها اصلاً پيش نمی‌آمد

#کازوئو_ایشی_گورو


@asheghanehaye_fatima

زیستن های پیش از تو نامش چیست؟
چرا به یاد نمی‌آورم زندگی را
قبل از آنکه چشمهایت را ببوسم
و بعد از آن...
چگونه اینچونین مشعوف و شکوهمند به رستگاری رسیده‌ام؟
چرا خون سردم
به سوی تو پمپاژ می شود،
و چون کبوتر جلد
گرم و آتشین به قلبم باز می گردد
تو را
تنگ به آغوش گرفته‌ام
و دستانم...
چرا دستانم سخاوت همیشگی را ندارند
و برای رهایی تلاشی نمی‌کنند
تو را
که در بازدمت
هزاران مسیح مصلوب...
شادمان و رها
رسالتِ زیبایی‌ات را می‌دوند
تو را...
تو را دوست دارم
آیا تو،
وعده‌ی خداوندانمان نیستی
به هنگامه‌ی پرستش معبود؟
و تارهای گلویت
که چون وحی‌...
به سرانجامیِ ‌تعنی اشاره می‌کند؟

#حمید_جدیدی


@asheghanehaye_fatima

دوری، گاهی دردآور نیست
اما دردآور فاصله گرفتن کسی از تو است
که روزی برایش آشكارا گفتی،
دوری‌اش تنها چیزی است که تو را می‌شکند ...
#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima

هنگامی که از خودت می‌پرسی عشق چیست
دو دست آتشین را تصور کن
که در هم گره خورده‌اند
دو نگاه را که در هم ‌گم شده‌اند
دو قلب را که در برابر وسعت یک احساس به لرز افتاده‌اند
و چند‌کلمه را تصور کن
برای جاودانه کردن یک آن

#آلن_دوآر

@asheghanehaye_fatima

.

‌
آدمِ با نقاب رو که نمیشه دوست داشت.
می‌شه بهش احترام گذاشت، می‌شه ازش ترسید، می‌شه ازش حساب برد، می‌شه چاپلوسی شو کرد، می‌شه بهش دروغ گفت، ولی نمی‌شه دوستش داشت.

#مهدی_شجاعی
📚 طوفان دیگری در راه است

@asheghanehaye_fatima