چه مینویسم نمیدانم،
همینقدر میدانم
تو،
تو،
تو،
قسمتی از دریچه گشوده به روی خوبیها هستی
که در دسترس من
در مقابل چشمان من
قرار گرفتهای
و چه عزیز هستی...
بیشتر چیزی ندارم
که بگویم که:
«سکوت با هزار زبان در سخن است»
خدانگهدارت...
#سیمین_بهبهانی
(نامه از سیمین بهبهانی به #منصور_اوجی از کتابِ«یکصد و ده نامه از دو سیمین»)
@asheghanehaye_fatima
همینقدر میدانم
تو،
تو،
تو،
قسمتی از دریچه گشوده به روی خوبیها هستی
که در دسترس من
در مقابل چشمان من
قرار گرفتهای
و چه عزیز هستی...
بیشتر چیزی ندارم
که بگویم که:
«سکوت با هزار زبان در سخن است»
خدانگهدارت...
#سیمین_بهبهانی
(نامه از سیمین بهبهانی به #منصور_اوجی از کتابِ«یکصد و ده نامه از دو سیمین»)
@asheghanehaye_fatima
ما دو موجیم
که به تقدیر
و به دلتنگیِ هم مجبوریم...!
این یکی مانده به ساحل تنها
آن یکی خسته به دریا تا چند...؟
#لیلا_مقربی
@asheghanehaye_fatima
که به تقدیر
و به دلتنگیِ هم مجبوریم...!
این یکی مانده به ساحل تنها
آن یکی خسته به دریا تا چند...؟
#لیلا_مقربی
@asheghanehaye_fatima
در خويش ميسازم #تـو را،
در خويش ويران ميكنم
مى ترسم از حرفى كه بايد گفت
و پنهان ميكنم
#عبدالجبار_كاكايى
@asheghanehaye_fatima
در خويش ويران ميكنم
مى ترسم از حرفى كه بايد گفت
و پنهان ميكنم
#عبدالجبار_كاكايى
@asheghanehaye_fatima
خانهات سرد است؟
خورشیدی در پاکت میگذارم
و برایت پست میکنم!
ستارهیِ کوچکی در کلمهای بگذار
و به آسمانم روانه کن
بسیار تاریکم...
#منوچهر_آتشی
@asheghanehaye_fatima
خورشیدی در پاکت میگذارم
و برایت پست میکنم!
ستارهیِ کوچکی در کلمهای بگذار
و به آسمانم روانه کن
بسیار تاریکم...
#منوچهر_آتشی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
عشقات
تاریخساز اتفاقی است در جهان
جشنِ گل است و جشن سبزهزار
وحییی است که نازل میشود و نمیشود
طفلی است که زاده میشود و نمیشود
برقی است میان ابر که میزند و نمیزند
ماهی است که برمیدمد و نمیدمد
اندر میان جنگل مژگان سربلند
عشقات
متنی است که به زبان میخی نوشتهاند
نه!...
آشوری است!؟
یا فینقی؟
سریانی ؟
هیروگلیف؟
سانسکریت؟؟؟
چیزی است که به هیچ زبانی نوشته نیامده
#نزار_قبانی
عشقات
تاریخساز اتفاقی است در جهان
جشنِ گل است و جشن سبزهزار
وحییی است که نازل میشود و نمیشود
طفلی است که زاده میشود و نمیشود
برقی است میان ابر که میزند و نمیزند
ماهی است که برمیدمد و نمیدمد
اندر میان جنگل مژگان سربلند
عشقات
متنی است که به زبان میخی نوشتهاند
نه!...
آشوری است!؟
یا فینقی؟
سریانی ؟
هیروگلیف؟
سانسکریت؟؟؟
چیزی است که به هیچ زبانی نوشته نیامده
#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima
حلال من باد بوسهای که گرفتم از مژههات
مژههات شفای من بود و از بوسهام عتیق شد و زلف
ایامم شانه زد و من خواب نبودم که شانه شکست
#شاپور_بنیاد
حلال من باد بوسهای که گرفتم از مژههات
مژههات شفای من بود و از بوسهام عتیق شد و زلف
ایامم شانه زد و من خواب نبودم که شانه شکست
#شاپور_بنیاد
شب است
و هم زمان
بغداد، دمشق
و من را می زنند
می نشینم رو مبل
دکمه را فشار می دهم
که شکنجه گرم را روشن کنم
اخبار چیزی از من نمی گوید
اخبار اخبار را می گوید
که خبرها را پنهان کند
شب است
و مورچه ها دارند
اندوه زمین را جابجا می کنند
شب است و چهره ام بیش تر به جنگ رفته است
تا به مادرم
شب است
و چشم هام
چون چاه های خرمشهر
به خون می رسد
شب است و آنکه تاریکی را
با هزاران میخ به آسمان کوبیده
انتقام چه چیزی را از ما می گیرد؟
سربازی دستش گلوله خورده
سربازی سینه اش
من اما گلوله از پوستم گذشته،
خورده است به گوشه ی خیالم
برای همین است
که در تمام شعرهایم
خون جاریست
شب است
و ابرها دارند
ماه را در آسمان خاک می کنند
شب است
و من باید
این قصه را از جایی شروع کنم:
#گروس_عبدالملکیان
...🚶♂...
@asheghanehaye_fatima
و هم زمان
بغداد، دمشق
و من را می زنند
می نشینم رو مبل
دکمه را فشار می دهم
که شکنجه گرم را روشن کنم
اخبار چیزی از من نمی گوید
اخبار اخبار را می گوید
که خبرها را پنهان کند
شب است
و مورچه ها دارند
اندوه زمین را جابجا می کنند
شب است و چهره ام بیش تر به جنگ رفته است
تا به مادرم
شب است
و چشم هام
چون چاه های خرمشهر
به خون می رسد
شب است و آنکه تاریکی را
با هزاران میخ به آسمان کوبیده
انتقام چه چیزی را از ما می گیرد؟
سربازی دستش گلوله خورده
سربازی سینه اش
من اما گلوله از پوستم گذشته،
خورده است به گوشه ی خیالم
برای همین است
که در تمام شعرهایم
خون جاریست
شب است
و ابرها دارند
ماه را در آسمان خاک می کنند
شب است
و من باید
این قصه را از جایی شروع کنم:
#گروس_عبدالملکیان
...🚶♂...
@asheghanehaye_fatima
پس
رها کردم خودم را
تا چشمانت بوَزد
تا بهار
بهار باشد ...
#عبدالعلی_عظیمی
کتاب : با نامِ گُل
عکس سیاهسفید : αทαťҽɾɾα
@asheghanehaye_fatima
پس
رها کردم خودم را
تا چشمانت بوَزد
تا بهار
بهار باشد ...
#عبدالعلی_عظیمی
کتاب : با نامِ گُل
عکس سیاهسفید : αทαťҽɾɾα
@asheghanehaye_fatima
ای یار جفا کردهی پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهنآلودهی یوسف ندریده
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانهی مجنون به لیلی نرسیده
در خواب گزیده لب شیرین گلاندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
بس در طلبت کوشش بیفایده کردیم
چون طفل دوان در پیِ گنجشکِ پریده
میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس
غمزت به نگه کردن آهوی رمیده
گر پای به در مینهم از نقطه شیراز
ره نیست تو پیرامن من حلقه کشیده
با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد
رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده
روی تو مبیناد دگر دیده سعدی
گر دیده به کس باز کند، روی تو دیده
#سعدی
@asheghanehaye_fatima
ای یار جفا کردهی پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهنآلودهی یوسف ندریده
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانهی مجنون به لیلی نرسیده
در خواب گزیده لب شیرین گلاندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
بس در طلبت کوشش بیفایده کردیم
چون طفل دوان در پیِ گنجشکِ پریده
میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس
غمزت به نگه کردن آهوی رمیده
گر پای به در مینهم از نقطه شیراز
ره نیست تو پیرامن من حلقه کشیده
با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد
رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده
روی تو مبیناد دگر دیده سعدی
گر دیده به کس باز کند، روی تو دیده
#سعدی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
گفتی که ز تقصیرِ تو بود اینهمه دوری
تقصیر چه باشد ؟
چون ندانم که کجایی ...
#اوحدی
گفتی که ز تقصیرِ تو بود اینهمه دوری
تقصیر چه باشد ؟
چون ندانم که کجایی ...
#اوحدی
زلفت هزار دل به یکی تارِ مو ببست
راهِ هزار چارهگر از چار سو ببست
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و دَرِ آرزو ببست
مطرب چه پرده ساخت
که در پردهی سماع
بر اهلِ وجد و حال
دَرِ هایوهو ببست
شیدا از آن شدم که نگارم چو ماهِ نو
ابرو نمود و ... جلوهگری کرد و
رو ببست !
ساقی به چند رنگ مِی اندر پیاله ریخت
این نقشها نگر
که چه خوش در کدو ببست
یا رب !
چه غمزه کرد صراحی که خونِ خم
با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست !
#حافظ
هر آن که عشق نَوَرزید و وصل خواست
احرامِ طوفِ کعبهی دل بی وضو ببست ...
@asheghanehaye_fatima
راهِ هزار چارهگر از چار سو ببست
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و دَرِ آرزو ببست
مطرب چه پرده ساخت
که در پردهی سماع
بر اهلِ وجد و حال
دَرِ هایوهو ببست
شیدا از آن شدم که نگارم چو ماهِ نو
ابرو نمود و ... جلوهگری کرد و
رو ببست !
ساقی به چند رنگ مِی اندر پیاله ریخت
این نقشها نگر
که چه خوش در کدو ببست
یا رب !
چه غمزه کرد صراحی که خونِ خم
با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست !
#حافظ
هر آن که عشق نَوَرزید و وصل خواست
احرامِ طوفِ کعبهی دل بی وضو ببست ...
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
يك زن اگر با تابش و سرخوشىاش،
با خندههايش بتواند عقل از سرتان بيرون كند، اگر چشمانش راز چشمانتان را بخواند، اگر بتواند اندوه و شادمانىتان را شريك شود، آن زن شراب شماست..
#ناظم_حکمت
#رقص
@asheghanehaye_fatima
با خندههايش بتواند عقل از سرتان بيرون كند، اگر چشمانش راز چشمانتان را بخواند، اگر بتواند اندوه و شادمانىتان را شريك شود، آن زن شراب شماست..
#ناظم_حکمت
#رقص
@asheghanehaye_fatima
🔹اینجا بودن ، اما آنجا را خواستن ،دلیل به وجود آمدن استرسهای درونیست ..
Audio
اصلاً لازم نیست پیچیده باشه... همین چند نت تکراری کارشون رو میکنند...
▪️... همیشه عاشق تنهاست.
و دست عاشق در دست ترد ثانیههاست.
و او و ثانیهها میروند آن طرف روز.
و او و ثانیهها روی نور میخوابند.
و او و ثانیهها بهترین کتاب جهان را
به آب میبخشند.
و خوب میدانند
که هیچ ماهی هرگز
هزار و یک گره رودخانه را نگشود.
و نیمهشبها، با زورق قدیمی اشراق
در آبهای هدایت روانه میگردند
و تا تجلی اعجاب پیش می رانند...▪️
( #سهراب_سپهری ؛ بریدهای از شعر «مسافر»)
@asheghanehaye_fatima
▪️... همیشه عاشق تنهاست.
و دست عاشق در دست ترد ثانیههاست.
و او و ثانیهها میروند آن طرف روز.
و او و ثانیهها روی نور میخوابند.
و او و ثانیهها بهترین کتاب جهان را
به آب میبخشند.
و خوب میدانند
که هیچ ماهی هرگز
هزار و یک گره رودخانه را نگشود.
و نیمهشبها، با زورق قدیمی اشراق
در آبهای هدایت روانه میگردند
و تا تجلی اعجاب پیش می رانند...▪️
( #سهراب_سپهری ؛ بریدهای از شعر «مسافر»)
@asheghanehaye_fatima
📌
و آدم که دلش بگیرد،
دردش را
به کدام پنجره بگوید
که دهانش
پیش هر غریبهای باز نشود...
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
و آدم که دلش بگیرد،
دردش را
به کدام پنجره بگوید
که دهانش
پیش هر غریبهای باز نشود...
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
.
وقتی لباس خواب میپوشی
هر ساعتی که باشه شب میشہ
دستم ،
لباست ،
هردوشون بازن
این شعر داره بی ادب میشہ ..!!
#علی_ايليا
@asheghanehaye_fatima
وقتی لباس خواب میپوشی
هر ساعتی که باشه شب میشہ
دستم ،
لباست ،
هردوشون بازن
این شعر داره بی ادب میشہ ..!!
#علی_ايليا
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
بدون عشق ، موسیقی وجود ندارد،
بدون موسیقی ، رویایی در کار نخواهد بود.
و بدون رویا ، افسانه ای در کار نیست
و بدون افسانه ها، از شجاعت خبری نیست،
و بدون شجاعت ، هیچ کس قادر نیست بار غم را به دوش بکشد...
#فردریک_بکمن
بدون عشق ، موسیقی وجود ندارد،
بدون موسیقی ، رویایی در کار نخواهد بود.
و بدون رویا ، افسانه ای در کار نیست
و بدون افسانه ها، از شجاعت خبری نیست،
و بدون شجاعت ، هیچ کس قادر نیست بار غم را به دوش بکشد...
#فردریک_بکمن