عاشقانه های فاطیما
819 subscribers
21.2K photos
6.51K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
خنده‌های ُ
کودکی‌ام را به من میبخشد
و آغوش ُ ، آرامشی بهشتی
و دست‌های ُ ، اعتمادی که به انسان دارم
چقدر از نداشتنت میترسم

#عباس_معروفی


@asheghanehaye_fatima
گفتا بدلربائی
ما را چگونه دیدی
گفتم چو خرمنی گل
در بزم دلربائی
گفتا من آن ترنجم
کاندر جهان نگنجم
گفتم به از ترنجی
لیکن بدست نائی
گفتا چرا چو ذره
با مهر عشق بازی
گفتم از آنکه هستم
سرگشته‌ئی هوائی
گفتا بگو که خواجو
در چشم ما چه بیند
گفتم حدیث مستان
سری بود خدائی . . .!



#خواجوی_کرمانی
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



دست‌ات را به من بده، با من برقص،
دست‌ات را به من بده، دوست‌ام داشته باش.
چون گلی تنها خواهیم بود ما،
چون گلی تنها، و دیگر هیچ.
یک ترانه را با هم می‌خوانیم،
با یک آهنگ با هم می‌رقصیم.
چون سبزه‌ها باد می‌لرزاند ما را.
چون سبزه‌ها و دیگر هیچ.
نام تو رزا، نام من امید:
تنها نام‌ات فراموش می‌شود،
چون ما رقصی خواهیم بود
به روی تپه و دیگر هیچ.

■●شاعر: #گابریلا_میسترال | Gabriela Mistral | شیلی، ۱۹۵۷-۱۸۸۹ |

■●برگردان: #کامیار_محسنین
@asheghanehaye_fatima



عشق قرار است
قسمت لذت‌بخشِ زندگی باشد
با این حال ما هیچ کسی را بیشتر از
آن‌هایی که دوست داریم ،
آزار نمی‌دهیم و از آنان آزار نمی‌بینیم .
میزان ظلمی که عشاق به هم روا می‌دارند
دشمنانِ خونیِ ما را شرم‌زده می‌کند .

#آلن_دوباتن
🔹 مطمئن شوید سخنی که می گویید زیباتر از سکوت است ..
اعودُ إليك
لا تفتح الباب
افتح يديك...

به تو باز می گردم
در را باز نکن
آغوشت را بگشا..

#جوزف_حرب



@asheghanehaye_fatima
تنها یک زن می تواند
همزمان كه روی صندلی نشسته است
و دامنِ كوتاه اش را
می كشد روی ران هايش
كمی آن طرف تر
چشم هايش را بفرستد دنبالِ شعری كه
روی سينه ی مردی لَم داده است
و با آفتاب به صراحتِ دريا حرف می زند!
زن ها
هر كجا كه بخواهند می نشينند
و هر طور كه بخواهند
دنيا را
از پشتِ زيبايي شان
می بينند!


#بهرنگ_قاسمی


@asheghanehaye_fatima
نمی خواهم بجنگم
تو را می خواهم
تنگ در آغوش گیرم
نمی خواهم بجنگم
می خواهم بازی دیگری کنم
که در آن
به جای جنگیدن
همدیگر را در آغوش می فشارند
و می توان غلتان
بر قالیچه ئی خندید
و می توان هم را بوسید
و بغل زد
آن جایی که انگار
همه پیروزند .

#شل_سیلور_استاین


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



_ده سالم بود
از طرف مدرسه انتخاب شده بودم برای مسابقات دو و میدانی استان
مسابقه شروع شده بود
از همان اول از رقیب هایم جلو تر بودم
هر‌چه می‌گذشت فاصله ام با دیگران بیشتر می شد
دور آخر بود
مطمئن بودم که اول می شوم
سرعتم را کم کرده بودم
چند متر آخر را آهسته تر می دویدم
یک نفر آمد از کنارم مثل باد گذشت
باورم نمی شد
دیگر فرصتی برای جبران باقی نمانده بود
دوم شدم در مسابقه ای که می‌توانستم اول شوم
از شدت ناراحتی‌روی زمین افتاده بودم
معلم ورزش و مدیر مدرسه آمدند بالای سرم و گفتند
اشکال ندارد، خدا نخواست ، قسمت نبود اول شوی
هیچکس به من نگفت چرا بیشتر تلاش نکردی ... همه گفتند خدا نخواست.
_ چند ماه به کنکور مانده بود
بیش تر از یک سال وقت گذاشته بودم تا به هدفم برسم
آماده ی آماده بودم
ولی روز کنکور مثل همیشه نبودم
استرس داشت دیوانه ام می‌کرد
وسط جلسه روحیه ام را باخته ام
انگار آلزایمر گرفته باشم ... هیچ چیز‌ یادم نبود
تمام شد
نتایج آن‌چیزی که می‌ خواستم نبود
رشته ی تحصیلی که می‌خواستم قبول نشدم و رشته ی دیگری را انتخاب کردم
همه گفتند اشکال ندارد ، خدا نخواست ، قسمت نبود آن رشته را قبول شوی
هیچکس به من نگفت برای هدفت بجنگ و حقت را بگیر ... همه گفتند خدا نخواست
_ داستان ما برای دیگران افسانه ای شده بود
مگر امکان داشت کسی از ما خوشبخت تر باشد
شده بودیم الگوی لیلی و مجنون
انگار دست های ما را هزاران سال قبل در دست های هم گذاشته باشند
ما نیمه ی پیدا شده ی هم بودیم
هیچکس نفهمید چه شد
چه شد که با یک اشتباهِ ما ، همه ی افسانه ها تمام شد
چه شد که از ما خوشبخت تر هم‌پیدا شد
چه شد که گره ی کور دستهایمان باز شد
چه شد که همه چیز تمام شد
دوست و رفیق و آشنا وقتی من را می‌دیدند می‌گفتند اشکال ندارد ، خدا نخواست ، قسمت نبود به هم برسید
هیچکس به من نگفت اشتباه کردی ، همه گفتند خدا نخواست
می ترسم از آن دنیا ، نه برای مرگ
می‌ترسم بروم کنار خدا بایستم ... با چشم های پر از آب نگاهش کنم و بپرسم
چرا نخواستی؟! در آغوشم بکشد و بگوید من بیشتر از تو می خواستم ... تو نخواستی ... تو تلاش نکردی ... تو نجنگیدی ... تو اشتباه کردی
می‌ترسم از آن دنیا ... می‌ترسم از این جواب
#حسین_حائریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو را به روی زمین دیدم و شکفتم و گفتم
که این فرشته
برای من از بهشت رسیده


#هوشنگ_ابتهاج


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خورشید شکفته، صبحمان دلخواه است

عشق از تپش ثانیه ها آگاه است

لبخند بزن پنجره ها را بگشا

امروز خبرهای خوشی در راه است

#شهراد_ميدرى


درس امروز


مزرعه بدون حاصل است!
تنها موجودی که با نشستن
به موفقیت می رسد،مرغ است!
زندگی ما با تولد شروع نمی شود،
با تحول آغاز می شود ...

#جان_مکسول


@asheghanehaye_fatima
#صبح
چراغ از
خنده ات گيرم
كه راه #صبح بگشايم ...!

#حسین_منزوی


@asheghanehaye_fatima
فردارو از فردا که نه دیره
فردارو از امروز شروع کن
به هرچی آرزوته میرسی
یکم بلندتر آرزو کن.


@asheghanehaye_fatima
#صبح
منم این بی تو که پَروای تماشا دارم
کافَرم گر دلِ باغ و سَرِ صحرا دارم !

بر گُلستان گذرم بی تو و شرمَم ناید
در ریاحین نگرم بی تو و یارا دارم !

که نَه بر نالۀ مرغانِ چمن شیفته‌ام
که نَه سودای رُخِ لالۀ حَمرا دارم

بر گُلِ روی تو چون بلبلِ مستم واله
به رخِ لاله و نسرین چه تمنّا دارم ؟؟!

گر چه لایق نبوَد دستِ من و دامنِ تو
هر کجا پای نهی فَرقِ سَر  آنجا دارم !

گر به مسجد رَوَم
ابروی تو محرابِ من ست
وَر به آتشکده ؛ زلفِ تو چلیپا دارم !

دلم از پختنِ سودای وصالِ تو بسوخت
تو منِ خام‌طمع بین که چه سودا دارم !

عقلِ مسکین
به چه اندیشه فَرادَست کنم ؟
دلِ شیدا به چه تدبیر شکیبا دارم ؟!

سَرِ من دار که چَشم از همگان دَردوزم
دستِ من گیر
که دست از دو جهان وادارم ... !!!

با تواَم یک نفس از هشت بهشت اولیٰتَر
من که امروز چنینم غمِ فردا دارم !

سعدیِ خویشتنم خوان
که به معنی زِ تواَم
که به صورت نَسَب از آدم و حَوّا دارم !


#سعدی

@asheghanehaye_fatima