عاشقانه های فاطیما
783 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
#گابْرِیِلّا_میسْتْرال

او مرا بوسید و حالا من شخصِ دیگری هستم.

@asheghanehaye_fatima
@Asheghanehaye_fatima




می گسترم دلم را
تا به سان آبشارکِ آتش
جهان درون آید .

روز نوین فرا می رسد ، و با رسیدنش
مرا نفس بریده ترک می گوید .
من آواز می خوانم ، همچون غاری بشکوه

من آواز می خوانم روز نوین را
خسران موهبت را
گم و پیدا شده ام من
ناچیزم
بدون پیشکشی
پذیرشی
تا آنکه گورگونِ شب
پشت کند مغلوب و
پا در گریز گذارد .

#گابریلا_میسترال
#شاعر_شیلی🇨🇱
ترجمه :
#فواد_نظیری
@asheghanehaye_fatima




شب است که مهجور است
از نوک کوه تا به دریا.
من اما؛
من که به جنبش وا می دارم تو را؛
نیستم تنها!

آسمان است که مهجور است
چون ماه فرو می افتد به دریا.
من اما؛
من که در بر می گیرم تو را؛
نیستم تنها!

جهان است که مهجور است؛
و هر جسمانیت که در آن می بینی
چه غم افزا.
من اما؛
من که در آغوش می گیرم تو را؛
نیستم تنها!



#گابریلا_میسترال
پاره‌ی کوچکِ تن‌ام
ای تنیده در اعماقِ وجودم
که چنین از سرما بی‌زاری
تنگ‌تر، تنگ‌تر در آغوش‌ام بخواب

کبک در میان شبدرها به خواب می‌رود
گوش‌به‌زنگِ سگانی که پارس می‌کنند
اما صدای تنفسِ من، آرامش تو را برهم نمی‌زند
تنگ‌تر، تنگ‌تر در آغوش‌ام بخواب

ساقه‌ی کوچکِ لرزانِ گیاه
که از زندگی هراسانی
آغوشِ مرا رها مکن
تنگ‌تر، تنگ‌تر در آغوش‌ام بخواب

من که همه‌چیز را از دست داده‌ام
از اندیشه‌ی خواب، بر خود می‌لرزم
از میان بازوان‌ام دور مشو
تنگ‌تر، تنگ‌تر در آغوش‌ام بخواب.

○●شاعر: #گابریلا_میسترال | Gabriela Mistral | شیلی، ۱۹۵۷-۱۸۸۹ |
○●برگردان: #نیاز_یعقوب‌شاهی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



اِے تنیده
در اعماقِ وجودم
ڪہ چنین از سرما بیزارے !
تَنگ‌تَر ، تَنگ‌تَر
در آغوشم بخواب !

ڪبڪ
در میانِ شبدرها
بہ خواب مےرَوَد ...
گوش بہ زنگِ سگانے ڪہ
پارس مےڪُنَند ؛
امّا صداےِ تنفّسِ من
آرامشِ تُو را بَرهم نمےزَنَد !
تَنگ‌تَر ، تَنگ‌تَر
در آغوشم بخواب !

ساقہ‌ے ڪوچڪِ لرزانِ گیاه
ڪہ از زندگے هراسانے !
آغوشِ مرا رها مڪُن ؛
تَنگ‌تَر ، تَنگ‌تَر
در آغوشم بخواب !

من ڪہ
همہ چیز را
از دست داده‌اَم ،
از اندیشہ‌ے خواب
بَر خود مےلرزم ...
از میانِ بازوانم دور مَشُو !
تَنگ‌تَر ، تَنگ‌تَر
در آغوشم بخواب !



#گابریلا_میسترال
@asheghanehaye_fatima



دست‌ات را به من بده، با من برقص،
دست‌ات را به من بده، دوست‌ام داشته باش.
چون گلی تنها خواهیم بود ما،
چون گلی تنها، و دیگر هیچ.
یک ترانه را با هم می‌خوانیم،
با یک آهنگ با هم می‌رقصیم.
چون سبزه‌ها باد می‌لرزاند ما را.
چون سبزه‌ها و دیگر هیچ.
نام تو رزا، نام من امید:
تنها نام‌ات فراموش می‌شود،
چون ما رقصی خواهیم بود
به روی تپه و دیگر هیچ.

■●شاعر: #گابریلا_میسترال | Gabriela Mistral | شیلی، ۱۹۵۷-۱۸۸۹ |

■●برگردان: #کامیار_محسنین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگاه‌ام که می‌کنی
زیبا می‌شوم
مثل علف زیر شبنم
و نی‌زارهای بلند...

شاعر: #گابریلا_میسترال | Gabriela Mistral | شیلی، ۱۹۵۷-۱۸۸۹ |

برگردان: #حمید_کریم‌خانی
@asheghanehaye_fatima
شب است که مهجور است
از نوک کوه تا به دریا.
من اما؛
من که به جنبش وامی‌دارم تو را؛
نیستم تنها!

آسمان است که مهجور است
چون ماه فرومی‌افتد به دریا.
من اما؛
من که در برمی‌گیرم تو را؛
نیستم تنها!

جهان است که مهجور است؛
و هر جسمانیت که در آن می‌بینی
چه غم‌افزا.
من اما؛
من که در آغوش می‌گیرم تو را؛
نیستم تنها!

#گابریلا_میسترال

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دستت را به من بده،
با من برقص،
دستت را به من بده،
دوستم داشته باش.
چون گلی خواهیم بود ما،
چون گلی و دیگر هیچ
یک ترانه را با هم می‌خوانیم،
با یک آهنگ با هم می‌رقصیم.
چون سبزه‌ها باد می‌لرزاند ما را.
چون سبزه‌ها و دیگر هیچ...

#گابریلا_میسترال
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاره‌ی کوچکِ تن‌ام
ای تنیده در اعماقِ وجودم
که چنین از سرما بی‌زاری
تنگ‌تر، تنگ‌تر در آغوشم بخواب

کبک در میان شبدرها به خواب می‌رود
گوش‌به‌زنگِ سگانی که پارس می‌کنند
اما صدای تنفسِ من، آرامش تو را برهم نمی‌زند
تنگ‌تر، تنگ‌تر در آغوشم بخواب

ساقه‌ی کوچکِ لرزانِ گیاه
که از زندگی هراسانی
آغوشِ مرا رها مکن
تنگ‌تر، تنگ‌تر در آغوش‌ام بخواب

من که همه‌چیز را از دست داده‌ام
از اندیشه‌ی خواب، بر خود می‌لرزم
از میان بازوان‌ام دور مشو
تنگ‌تر، تنگ‌تر در آغوش‌ام بخواب.


#گابریلا_میسترال

@asheghanehaye_fatima