@asheghanehaye_fatima
ستاره در قلبِ گوشهایت سرخِ گُلی میگرید
جاودانگی، سپیدی را از پشتِ گردن تا باریکیِ کمرگاهت میپیچد
دریا بر نوکِ پستانهایت حنا میریزد
و مرد!
تیرگی را بر اندامِ شاهوارت جاری میکند...
#آرتور_رمبو
ستاره در قلبِ گوشهایت سرخِ گُلی میگرید
جاودانگی، سپیدی را از پشتِ گردن تا باریکیِ کمرگاهت میپیچد
دریا بر نوکِ پستانهایت حنا میریزد
و مرد!
تیرگی را بر اندامِ شاهوارت جاری میکند...
#آرتور_رمبو
چشمانت با هر موج،
لگد می زنند
به مهر!
کالبد مرا...
گویی،
دریایی را آبستنم...!
#سمیه_شکری
@asheghanehaye_fatima
لگد می زنند
به مهر!
کالبد مرا...
گویی،
دریایی را آبستنم...!
#سمیه_شکری
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
قلب خود را از تو نهان کردهام
شاید در رود نِوا انداختهامش.
در خانهات زندگی میکنم
دستآموز و بی بال و پر
شب هنگام تنها صدای زنجرههاست که میشنوم
چیست در بامدادی چنین غریب؟
از میان درختان لیمو...
از فراز شبحخانهها...
نجوای نرم و تاریک فاجعه
آرام به درون اتاق میخزدچون رودخانهای آرام
و در گوشم میخواند:
...
آسودگی میخواستی
اکنون میدانی کجاست؟
#آنا_آخماتووا
قلب خود را از تو نهان کردهام
شاید در رود نِوا انداختهامش.
در خانهات زندگی میکنم
دستآموز و بی بال و پر
شب هنگام تنها صدای زنجرههاست که میشنوم
چیست در بامدادی چنین غریب؟
از میان درختان لیمو...
از فراز شبحخانهها...
نجوای نرم و تاریک فاجعه
آرام به درون اتاق میخزدچون رودخانهای آرام
و در گوشم میخواند:
...
آسودگی میخواستی
اکنون میدانی کجاست؟
#آنا_آخماتووا
@asheghanehaye_fatima
هيچ كس نبود
باغ از پيكره هاي تهي پر شده بود
و دستي گلبرگهاي عاطفه را خشكانده بود
غنچه ها
ازحجم زخم هاي شبانه پرپر مي شدند،،
خلوت سبز باغ
آغشته بود به عطر لباسهاي عريان
و
حرارت بالغِ دوشيزگانِ عشق
هنوز از درخت ها ميباريد
باد مي پيچيد ميان سرگرداني ِ
چندبستر خالي و رها شده
و احساسِ نازك ِ شرقي شان را مي رقصاند
باكره هاي رنگين خنياگر
همچنان
پيچان در خويش
سرودهاي تمنا سر داده بودند
پاي لحظه هاي خالي،،،
و كنار باغهاي ِ ترديد
اندامهاي خود را انتظار ميكشيدند......
#روياكارپسند
هيچ كس نبود
باغ از پيكره هاي تهي پر شده بود
و دستي گلبرگهاي عاطفه را خشكانده بود
غنچه ها
ازحجم زخم هاي شبانه پرپر مي شدند،،
خلوت سبز باغ
آغشته بود به عطر لباسهاي عريان
و
حرارت بالغِ دوشيزگانِ عشق
هنوز از درخت ها ميباريد
باد مي پيچيد ميان سرگرداني ِ
چندبستر خالي و رها شده
و احساسِ نازك ِ شرقي شان را مي رقصاند
باكره هاي رنگين خنياگر
همچنان
پيچان در خويش
سرودهاي تمنا سر داده بودند
پاي لحظه هاي خالي،،،
و كنار باغهاي ِ ترديد
اندامهاي خود را انتظار ميكشيدند......
#روياكارپسند
@asheghanehaye_fatima
آدمهایی که همدیگر رو دوست دارند مخصوصا بین خودشون سوءتفاهم بوجود میارند و دعوا می کنند بعد یهو می بینند که دیگه همدیگر رو دوست ندارند.
- ما دعوا نمی کنیم.
-نباید هم دعوا کنیم چون اگر توی این دنیا اتفاقی بین منو تو بیفته همدیگرو از دست میدیم، اونوقت میفتیم دست دیگران ...!
(وداع با اسلحه)
#ارنست_همینگوی
آدمهایی که همدیگر رو دوست دارند مخصوصا بین خودشون سوءتفاهم بوجود میارند و دعوا می کنند بعد یهو می بینند که دیگه همدیگر رو دوست ندارند.
- ما دعوا نمی کنیم.
-نباید هم دعوا کنیم چون اگر توی این دنیا اتفاقی بین منو تو بیفته همدیگرو از دست میدیم، اونوقت میفتیم دست دیگران ...!
(وداع با اسلحه)
#ارنست_همینگوی
ای آیه مکرر آرامش
می خواهمت هنوز
آری هنوز هم
دریای آرزویت
در این دل شکسته من موج می زند
راهی
به دل بجو
#حمید_مصدق
تصویر #ناتالی وود
@asheghanehaye_fatima
می خواهمت هنوز
آری هنوز هم
دریای آرزویت
در این دل شکسته من موج می زند
راهی
به دل بجو
#حمید_مصدق
تصویر #ناتالی وود
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
.
دوست دارم
و هنوز خاطره ی موهایت
از لای انگشتانم رد می شود.
دوستت دارم
و به یاد می آورم که روزی
آهسته کنار گوش ات گفته بودم
در انبوه سیاهِ موهایت
چند تار سفید دیده ام
دوستت دارم
و هنوز با انگشتانم
به جای موهایت، هوا را شانه می کنم
دوستت دارم
همچون پیانیستی که پشت دیوارهای بلند زندان
کلیدهای سیاه و سفید پیانوش را
به یاد می آورد
و آهسته
آهسته
آهسته
با انگشتانش در هوا
سمفونی شماره ی نُه بتهوون را می نوازد
.
.
#بابک_زمانی
#مجموعه_شعر_اعداد
.
.
دوست دارم
و هنوز خاطره ی موهایت
از لای انگشتانم رد می شود.
دوستت دارم
و به یاد می آورم که روزی
آهسته کنار گوش ات گفته بودم
در انبوه سیاهِ موهایت
چند تار سفید دیده ام
دوستت دارم
و هنوز با انگشتانم
به جای موهایت، هوا را شانه می کنم
دوستت دارم
همچون پیانیستی که پشت دیوارهای بلند زندان
کلیدهای سیاه و سفید پیانوش را
به یاد می آورد
و آهسته
آهسته
آهسته
با انگشتانش در هوا
سمفونی شماره ی نُه بتهوون را می نوازد
.
.
#بابک_زمانی
#مجموعه_شعر_اعداد
.
@asheghanehaye_fatima
.
_گفت : این چیه گذاشتی رو لبات؟ تو که سیگاری نبودی!
_گفتم : خیلی وقته میکشم.
_گفت : تو چی به سرت اومده این یه سالی که ندیدمت؟
_گفتم : سخت نگیر. آرومم میکنه، نمیذاره به چیزی فکر کنم.
_هیچی نگفت
_منم هیچی نگفتم
_بعد از چند دقیقه گفت : مطمئنی نمیذاره به چیزی فکر کنی؟
_گفتم : آره، چطور مگه؟
فندک رو از روی داشبورد برداشت، داد به دستم
یه لبخند تلخ زد و
_گفت :لااقل روشنش کن!
.
.
#بابک_زمانی
#لطفا_یکی_مرا_از_مرگ_نجات_بدهد
.
_گفت : این چیه گذاشتی رو لبات؟ تو که سیگاری نبودی!
_گفتم : خیلی وقته میکشم.
_گفت : تو چی به سرت اومده این یه سالی که ندیدمت؟
_گفتم : سخت نگیر. آرومم میکنه، نمیذاره به چیزی فکر کنم.
_هیچی نگفت
_منم هیچی نگفتم
_بعد از چند دقیقه گفت : مطمئنی نمیذاره به چیزی فکر کنی؟
_گفتم : آره، چطور مگه؟
فندک رو از روی داشبورد برداشت، داد به دستم
یه لبخند تلخ زد و
_گفت :لااقل روشنش کن!
.
.
#بابک_زمانی
#لطفا_یکی_مرا_از_مرگ_نجات_بدهد
@asheghanehaye_fatima
مبل ها را چیدم
پرده ها را کنار پنجره
قاب ها را به دیوار آویختم
بعد
دو فنجان چای ریختم
و فکر کردم به ۳۶۵ روزِ دیگر
که می توانم با چیدمانی دیگر
دوستت بدارم .
📖 #چرا_که_نبودی
#لیلا_کردبچه
مبل ها را چیدم
پرده ها را کنار پنجره
قاب ها را به دیوار آویختم
بعد
دو فنجان چای ریختم
و فکر کردم به ۳۶۵ روزِ دیگر
که می توانم با چیدمانی دیگر
دوستت بدارم .
📖 #چرا_که_نبودی
#لیلا_کردبچه
@asheghanehaye_fatima
«در کنار هم خواهیم آرمید»
درکنار هم خواهیم آرمید
خواه یکشنبه باشد، یا دوشنبه
شب باشد یا بامداد، نیمه شب یا نیم روز
دلدادگی ، مثل همه دلداگی هاست
این را به تو گفته بودم
در کنار هم خواهیم آرمید.
دیروز چونین بود، فردا نیز چونان خواهد بود.
تنها چشم در راه تو هستم
قلبم را به دستانت سپردم
که با قلبت، هماهنگ میزند
با آن چه از انسانیت روزگار گرفته
درکنار هم خواهیم آرمید
عشق من، همان عشق خواهد بود
و آسمان بسان ملافه ای بر روی ما
من بازوانم را بر تو گره زده ام
تا دوستت دارم ، از آن می لرزم
تا هر زمان که تو بخواهی
در کنارهم خواهیم آرمید...
«لویی آراگون»
ترجمه:بهروز عارفی
#لویی_آراگون
«در کنار هم خواهیم آرمید»
درکنار هم خواهیم آرمید
خواه یکشنبه باشد، یا دوشنبه
شب باشد یا بامداد، نیمه شب یا نیم روز
دلدادگی ، مثل همه دلداگی هاست
این را به تو گفته بودم
در کنار هم خواهیم آرمید.
دیروز چونین بود، فردا نیز چونان خواهد بود.
تنها چشم در راه تو هستم
قلبم را به دستانت سپردم
که با قلبت، هماهنگ میزند
با آن چه از انسانیت روزگار گرفته
درکنار هم خواهیم آرمید
عشق من، همان عشق خواهد بود
و آسمان بسان ملافه ای بر روی ما
من بازوانم را بر تو گره زده ام
تا دوستت دارم ، از آن می لرزم
تا هر زمان که تو بخواهی
در کنارهم خواهیم آرمید...
«لویی آراگون»
ترجمه:بهروز عارفی
#لویی_آراگون
زبان مرا ياد بگير
...
زبان من، اندامِ مهتاب زدهام
زبانی كه با آن میبوسمت
برهنهات میكنم
#جمانة_حداد
#شاعر_لبنان🇱🇧
ترجمه: #بابك_شاكر
@asheghanehaye_fatima
...
زبان من، اندامِ مهتاب زدهام
زبانی كه با آن میبوسمت
برهنهات میكنم
#جمانة_حداد
#شاعر_لبنان🇱🇧
ترجمه: #بابك_شاكر
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
عشق، پر زحمت است
بگذار بعد از تو
خوابهايم را براي کسي تعريف نکنم
ما مردها نياز به مراقبت داريم
حتي قلب ما
يک آدم است _درون آدم_
دستم را رها نکن
مثل عکس ابرها که در آب مي افتند
مي شود به دو آسمان تعلق داشت
#ادريس_بختياری
عشق، پر زحمت است
بگذار بعد از تو
خوابهايم را براي کسي تعريف نکنم
ما مردها نياز به مراقبت داريم
حتي قلب ما
يک آدم است _درون آدم_
دستم را رها نکن
مثل عکس ابرها که در آب مي افتند
مي شود به دو آسمان تعلق داشت
#ادريس_بختياری
@asheghanehaye_fatima
در طریق عشقبازی،
امن و آسایش خطاست...
ریش باد آن دل،
که با درد تو خواهد مرهمی...
#حافظ
در طریق عشقبازی،
امن و آسایش خطاست...
ریش باد آن دل،
که با درد تو خواهد مرهمی...
#حافظ
برای تنم با تنت آواز خواندی
من با چشمها و لبهایت انس گرفتم
با تنت انس گرفتم
چیزی درمن فروکش کرد
چیزی در من شکفت
من دوباره در گهواره کودکی خویش
به خواب رفتم
#احمد_شاملو
من با چشمها و لبهایت انس گرفتم
با تنت انس گرفتم
چیزی درمن فروکش کرد
چیزی در من شکفت
من دوباره در گهواره کودکی خویش
به خواب رفتم
#احمد_شاملو
من از تمام صبح هایم
فقط همانی را به یاد دارم
که تو در آغوش من
لبخند می زدی
وگرنه باقی طلوع ها
همگی شب اند بی تو!
#علیرضا_اسفندیاری
@asheghanehaye_fatima
فقط همانی را به یاد دارم
که تو در آغوش من
لبخند می زدی
وگرنه باقی طلوع ها
همگی شب اند بی تو!
#علیرضا_اسفندیاری
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
نَفس صبحدَمان پَرتویی از تابِشتان
تَنِ خورشید هم آغشته به اَنوارِ شماست
کائناتی همه در قَبضهی فرمانبریات
افضَلِ اِنس و مَلَک خادم دَربارِ شماست
#محمد_بزاز
نَفس صبحدَمان پَرتویی از تابِشتان
تَنِ خورشید هم آغشته به اَنوارِ شماست
کائناتی همه در قَبضهی فرمانبریات
افضَلِ اِنس و مَلَک خادم دَربارِ شماست
#محمد_بزاز
@asheghanehaye_fatima
ای معشوقی که سرشار از زنانگی هستی
و به جنسیتِ خویش غَرّهایبه خاطرِ عشقت! ــ
ای صبور! ای پرستار!
ای مؤمن!
پیروزیِ تو میوهی حقیقتِ توست.
رگبارها و برف را
توفان و آفتابِ آتشبیز را
به تحمل و صبر
شکستی.
باش تا میوهی غرورت برسد.
ای زنی که صبحانهی خورشید در پیراهنِ توست،
پیروزیِ عشق نصیبِ تو باد!
«احمد شاملو»
#شعر
#احمد_شاملو
ای معشوقی که سرشار از زنانگی هستی
و به جنسیتِ خویش غَرّهایبه خاطرِ عشقت! ــ
ای صبور! ای پرستار!
ای مؤمن!
پیروزیِ تو میوهی حقیقتِ توست.
رگبارها و برف را
توفان و آفتابِ آتشبیز را
به تحمل و صبر
شکستی.
باش تا میوهی غرورت برسد.
ای زنی که صبحانهی خورشید در پیراهنِ توست،
پیروزیِ عشق نصیبِ تو باد!
«احمد شاملو»
#شعر
#احمد_شاملو