💠 #یادداشت_روز
🔹تغییرات عجیب کتب درسی و مسؤلیت آنان که دانسته سکوت کردند
✍ #مرتضی_نظری
🔹در سه ماه که از بازگشایی مدارس می گذرد، معلمان مقاطع مختلف تحصیلی به تدریج که جلو می روند، متوجه تغییرات عجیبی در کتاب های درسی می شوند. روی سخن نه با رییس سابق سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که با کارشناسان و مدیران میانی و آگاه این سازمان است.
اینکه در اخبار می خوانیم از روی جلد یک کتاب درسی تصویر دختران حذف شده، در کتابی دیگر عکس قرآن در مکانی نازل نشان داده شد و اعتراض بخشی از دینداران را در پی داشت، یا در کتاب درسی دیگری، مقبره کوروش حذف می شود، و یا در شعر نادر ابراهیمی و یا در داستانی از هوشنگ مرادی کرمانی به طرزی آشکار دست برده می شود و یا در دست گل جدید معلوم شده که نام مولانا از کتاب فارسی پایه نهم حذف شده، آیا همه این تغییرات عجیب، در سکوت و محرمانگی رخ داده است؟ قطعاً خیر!
🔹آگاهان می دانند که فرایند تغییر، تألیف و چاپ کتب درسی با شمارگان میلیونی از رهگذر جلسات مشورتی و کارشناسی های بسیار عبور می کند تا در نهایت به دست دانش آموزان برسد، لذا اگر کارشناسان و پژوهشگران و مدیران میانی و ارشد تألیف کتب درسی به فرض که معاونت و موافقتی با این تغییرات بسیار شگفت و دفعی و ناصحیح نداشته باشند، یقیناً بی اطلاع هم نبودند.
پرسش همین جاست: چرا سکوت کردید؟ چرا جامعه، زنگ هشدار کارشناسانه شما کارکنان فرهیخته و «مطّلع» سازمان پژوهش را پیش از چاپ کتاب هایی با این تغییرات عجیب نشنید؟
به همین ترتیب، مسؤلیت از اعضای هیأت امنای سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و دیگر پژوهشگران و اعضای هیأت علمی که در گروه مشاوران سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی هستند، سلب نمی شود و این پرسش را از ایشان هم باید پرسید: چرا سکوت کردید؟
سکوت و انفعال کارشناسان و مدیران از پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش گرفته تا دیگر بخش های مطالعاتی و اجرایی مرتبط در برابر بدعت های سازمانی و رویه های غیرعلمی، دست کمی از بانیان و تصمیم گیرندگان آن ندارد.
🔹کتاب درسی، هویت نظام آموزشی و فرهنگی یک کشور است. وقتی جامعه علمی و فرهنگی کشور صدای گلایه نویسنده ای که در شعر یا داستانش دست برده اند را می شنود یا وقتی هزاران معلم شریفی که با حذف نمادهای فرهنگی و ملی و دینی مواجه می شوند یا میلیونها خانواده ای که از رسانه ها متوجه چنین آشفتگی هایی در محتوای آموزش رسمی فرزندانشان می شوند، همگی به یک نتیجه منجر می شود: کاهش مقبولیت و اعتبار نهاد مدرسه.
اگر کارشناسان و مدیران خرد و کلان نهاد تعلیم و تربیت در برابر رفتارهای هیجانی و سلیقه ای مدیرانی که چند صباحی می آیند و می روند، سکوت کنند، نتیجه اش تضعیف مدرسه و اُفت اعتبار معلم و جریان یادگیری است.
منبع : تربیت و توسعه /اعتبارِ مدرسه
@IranHumanDevelopment2
🔹پینوشت:
تیموتی اسنایدر در کتاب بیست درس قرن بیستم، ش ۱ مینویسد:
«بیشترِ قدرتی که در اختیار اقتدارگرایی قرار میگیرد، داوطلبانه به آن داده شده است. در چنین زمانهای افراد پیشاپیش به این فکر میکنند که حکومت سرکوبگرتر چه خواهد خواست.... آن را در اختیار حکومت میگذارند. شهروندی که چنین رفتاری را در پیش گرفته است در واقع به قدرت میآموزد که با وی چهها میتواند بکند.»
📌حذف تاریخ یک سرزمین ممکن نیست.
#نابرابری_اجتماعی
#نابرابری_آموزشی
#نشرآگاهی
#تاریخ_آموزش_پرورش
#محتوای_کتب_درسی
#نابرابری_جنسیتی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان تهران
🆔 @KSMtehran
🔹تغییرات عجیب کتب درسی و مسؤلیت آنان که دانسته سکوت کردند
✍ #مرتضی_نظری
🔹در سه ماه که از بازگشایی مدارس می گذرد، معلمان مقاطع مختلف تحصیلی به تدریج که جلو می روند، متوجه تغییرات عجیبی در کتاب های درسی می شوند. روی سخن نه با رییس سابق سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی که با کارشناسان و مدیران میانی و آگاه این سازمان است.
اینکه در اخبار می خوانیم از روی جلد یک کتاب درسی تصویر دختران حذف شده، در کتابی دیگر عکس قرآن در مکانی نازل نشان داده شد و اعتراض بخشی از دینداران را در پی داشت، یا در کتاب درسی دیگری، مقبره کوروش حذف می شود، و یا در شعر نادر ابراهیمی و یا در داستانی از هوشنگ مرادی کرمانی به طرزی آشکار دست برده می شود و یا در دست گل جدید معلوم شده که نام مولانا از کتاب فارسی پایه نهم حذف شده، آیا همه این تغییرات عجیب، در سکوت و محرمانگی رخ داده است؟ قطعاً خیر!
🔹آگاهان می دانند که فرایند تغییر، تألیف و چاپ کتب درسی با شمارگان میلیونی از رهگذر جلسات مشورتی و کارشناسی های بسیار عبور می کند تا در نهایت به دست دانش آموزان برسد، لذا اگر کارشناسان و پژوهشگران و مدیران میانی و ارشد تألیف کتب درسی به فرض که معاونت و موافقتی با این تغییرات بسیار شگفت و دفعی و ناصحیح نداشته باشند، یقیناً بی اطلاع هم نبودند.
پرسش همین جاست: چرا سکوت کردید؟ چرا جامعه، زنگ هشدار کارشناسانه شما کارکنان فرهیخته و «مطّلع» سازمان پژوهش را پیش از چاپ کتاب هایی با این تغییرات عجیب نشنید؟
به همین ترتیب، مسؤلیت از اعضای هیأت امنای سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و دیگر پژوهشگران و اعضای هیأت علمی که در گروه مشاوران سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی هستند، سلب نمی شود و این پرسش را از ایشان هم باید پرسید: چرا سکوت کردید؟
سکوت و انفعال کارشناسان و مدیران از پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش گرفته تا دیگر بخش های مطالعاتی و اجرایی مرتبط در برابر بدعت های سازمانی و رویه های غیرعلمی، دست کمی از بانیان و تصمیم گیرندگان آن ندارد.
🔹کتاب درسی، هویت نظام آموزشی و فرهنگی یک کشور است. وقتی جامعه علمی و فرهنگی کشور صدای گلایه نویسنده ای که در شعر یا داستانش دست برده اند را می شنود یا وقتی هزاران معلم شریفی که با حذف نمادهای فرهنگی و ملی و دینی مواجه می شوند یا میلیونها خانواده ای که از رسانه ها متوجه چنین آشفتگی هایی در محتوای آموزش رسمی فرزندانشان می شوند، همگی به یک نتیجه منجر می شود: کاهش مقبولیت و اعتبار نهاد مدرسه.
اگر کارشناسان و مدیران خرد و کلان نهاد تعلیم و تربیت در برابر رفتارهای هیجانی و سلیقه ای مدیرانی که چند صباحی می آیند و می روند، سکوت کنند، نتیجه اش تضعیف مدرسه و اُفت اعتبار معلم و جریان یادگیری است.
منبع : تربیت و توسعه /اعتبارِ مدرسه
@IranHumanDevelopment2
🔹پینوشت:
تیموتی اسنایدر در کتاب بیست درس قرن بیستم، ش ۱ مینویسد:
«بیشترِ قدرتی که در اختیار اقتدارگرایی قرار میگیرد، داوطلبانه به آن داده شده است. در چنین زمانهای افراد پیشاپیش به این فکر میکنند که حکومت سرکوبگرتر چه خواهد خواست.... آن را در اختیار حکومت میگذارند. شهروندی که چنین رفتاری را در پیش گرفته است در واقع به قدرت میآموزد که با وی چهها میتواند بکند.»
📌حذف تاریخ یک سرزمین ممکن نیست.
#نابرابری_اجتماعی
#نابرابری_آموزشی
#نشرآگاهی
#تاریخ_آموزش_پرورش
#محتوای_کتب_درسی
#نابرابری_جنسیتی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان تهران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت_روز
🔹 «سایههایی که نیست»
✍ مظاهر گودرزی
🔹 روزنامه همدلی
مدرسه که میرفتیم معلم کلاس علوم میگفت ممکن است شما منبع نور را نبینید، اما همینکه میتوانید با چشمانتان اطراف را ببینید یعنی منبع نوری دارد نور میتاباند. او در آزمایشگاه کوچک مدرسه پشت یک دیوار چراغ قوه بهدست میگرفت و طوری میایستاد که ما نتوانیم او و چراغ قوهای را که در دست داشت ببینیم، بعد به یک جسم که مقابل پرده سفید بود نور میداد تا سایهاش در آن پرده دیده شود. میپرسید بچهها چهچیزی روی دیوار میبینید؛ همگی یکصدا میگفتیم سایه، بعد میپرسید آیا منبع نور را میبینید؟ مجدد میگفتیم خیر نمیبینیم، دوباره میپرسید چه نتیجهای میگیرید؟ آنها که خوب درس خوانده بودند میگفتند سایه نشاندهنده تابیدن نور توسط یک منبع بهجسمی است که ممکن است خودِ آن منبع دیده نشود، بنابراین با دیدن سایه ما میدانیم که اولاً منبع نوری وجود دارد، دوماً آن منبع، نور میتاباند هرچند که خودش دیده نشود.
واقعیت اینکه حکمرانی خوب مصداق دیدن همین سایه است؛ نه دیدن منبع نوری که نور ندارد. یعنی ما شهروندان نیازی نیست که وقتی در شهر قدم میزنیم تابلوهای عریض و طویل سازمانهای متعدد را ببینیم که روی یکی نوشته سازمان استاندارد، روی دیگری بزرگتر از قبلی نوشته استانداری، سر فلان چهارراه که رسیدی سرت را نچرخانده یک ساختمان چندین طبقه را میبینی که قرار است از حقوق مصرفکننده دفاع کند. شهرداری، استانداری، وزارتخانه، فرمانداری، بهارستان، پاستور، همه اینها مصداق منبع نوری هستند که قرار است با عملکردشان به جسم اقتصاد، سیاست، رفاه اجتماعی، نور بتابانند که سایه آنها در جامعه و زندگی مردم دیده شود. اما درحالیکه ما شهروندان باید سایه کارکرد این منابع نور را احساس کنیم درمیان وجود آنها گم شدهایم، نهتنها گم شدهایم بلکه گاهی له شدهایم.
آنچه در کشور اتفاق افتاد این بود که دائم به ما منبع نور نشان داد نه سایه، منابعی که حتی نور هم نداشتند. در این دوران تا جای ممکن مسئولان کشور بهدنبال خدمت بودند و دوربینهای صداوسیما بهدنبال آنها، هنوز هم هستند، میروند در بازار سرک میکشند و از تلویزیون نشانشان میدهند. اما وقتیکه بعد از آنها، ما برای خرید کردن وارد بازار میشویم، خجالت میکشیم قیمت میوههایی که فروشنده قیمتشان را نزده است بپرسیم، فقط چشم میچرخانیم دنبال میوههای قیمتدار و بعد در سکوتِ قدمهایمان حساب سرانگشتی میکنیم که بخریم یا نخریم. ما اینجا ستاد تنظیم قیمت بازار داریم. اصلاً فلسفه وجود چنین ستادی این است که بازار تنظیم نباشد تا وجود آنها توجیه پیدا کند؛ بازاری که تنظیم شده ستاد نمیخواهد، تعارض منافعِ وجود چنین ستادی با تنظیم بازار اجازه نمیدهد بازار کار خودش را انجام دهد. چنین ستادهایی مصداق همان منابع نوری هستند که دیده میشوند، اما چون نوری ندارند سایهای برای مردم درست نمیکند. ما اینجا کمیته رسیدگی به قیمت مرغ داریم، احتمالاً نمونه آن برای هویج(!) هم در آینده درست شود، افرادی هم برای عضویت در این کمیتهها و ستادها یا حق عضویت میگیرند یا اضافه کار، یعنی برای همان کاریکه انجام ندادند دوباره دستمزد میگیرند که اینبار انجام دهند، اما آیا با اقدامات آنها قیمت مرغ و مشتقات مرغی تغییر کرد؟ اینها مصداق منابعی هستند که وجود دارند اما نور ندارند و بنابراین سایهای هم نمیدهند.اوضاع وقتی بدتر از این میشود که بدانیم این منابع نور جای دیگری سایه درست کردند. یعنی برخلاف دیدگاه اول نور دارند اما جهت تابش آنها به سیاست و اقتصاد طوری طراحی شده است که سایه آن را فقط تعداد محدودی میبینند. درچنین شرایطی ماهای شهروند قرار نیست بهرهای از این منبع نور ببریم، چه این مدیر بیاید و چه آن دیگری برود.
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 «سایههایی که نیست»
✍ مظاهر گودرزی
🔹 روزنامه همدلی
مدرسه که میرفتیم معلم کلاس علوم میگفت ممکن است شما منبع نور را نبینید، اما همینکه میتوانید با چشمانتان اطراف را ببینید یعنی منبع نوری دارد نور میتاباند. او در آزمایشگاه کوچک مدرسه پشت یک دیوار چراغ قوه بهدست میگرفت و طوری میایستاد که ما نتوانیم او و چراغ قوهای را که در دست داشت ببینیم، بعد به یک جسم که مقابل پرده سفید بود نور میداد تا سایهاش در آن پرده دیده شود. میپرسید بچهها چهچیزی روی دیوار میبینید؛ همگی یکصدا میگفتیم سایه، بعد میپرسید آیا منبع نور را میبینید؟ مجدد میگفتیم خیر نمیبینیم، دوباره میپرسید چه نتیجهای میگیرید؟ آنها که خوب درس خوانده بودند میگفتند سایه نشاندهنده تابیدن نور توسط یک منبع بهجسمی است که ممکن است خودِ آن منبع دیده نشود، بنابراین با دیدن سایه ما میدانیم که اولاً منبع نوری وجود دارد، دوماً آن منبع، نور میتاباند هرچند که خودش دیده نشود.
واقعیت اینکه حکمرانی خوب مصداق دیدن همین سایه است؛ نه دیدن منبع نوری که نور ندارد. یعنی ما شهروندان نیازی نیست که وقتی در شهر قدم میزنیم تابلوهای عریض و طویل سازمانهای متعدد را ببینیم که روی یکی نوشته سازمان استاندارد، روی دیگری بزرگتر از قبلی نوشته استانداری، سر فلان چهارراه که رسیدی سرت را نچرخانده یک ساختمان چندین طبقه را میبینی که قرار است از حقوق مصرفکننده دفاع کند. شهرداری، استانداری، وزارتخانه، فرمانداری، بهارستان، پاستور، همه اینها مصداق منبع نوری هستند که قرار است با عملکردشان به جسم اقتصاد، سیاست، رفاه اجتماعی، نور بتابانند که سایه آنها در جامعه و زندگی مردم دیده شود. اما درحالیکه ما شهروندان باید سایه کارکرد این منابع نور را احساس کنیم درمیان وجود آنها گم شدهایم، نهتنها گم شدهایم بلکه گاهی له شدهایم.
آنچه در کشور اتفاق افتاد این بود که دائم به ما منبع نور نشان داد نه سایه، منابعی که حتی نور هم نداشتند. در این دوران تا جای ممکن مسئولان کشور بهدنبال خدمت بودند و دوربینهای صداوسیما بهدنبال آنها، هنوز هم هستند، میروند در بازار سرک میکشند و از تلویزیون نشانشان میدهند. اما وقتیکه بعد از آنها، ما برای خرید کردن وارد بازار میشویم، خجالت میکشیم قیمت میوههایی که فروشنده قیمتشان را نزده است بپرسیم، فقط چشم میچرخانیم دنبال میوههای قیمتدار و بعد در سکوتِ قدمهایمان حساب سرانگشتی میکنیم که بخریم یا نخریم. ما اینجا ستاد تنظیم قیمت بازار داریم. اصلاً فلسفه وجود چنین ستادی این است که بازار تنظیم نباشد تا وجود آنها توجیه پیدا کند؛ بازاری که تنظیم شده ستاد نمیخواهد، تعارض منافعِ وجود چنین ستادی با تنظیم بازار اجازه نمیدهد بازار کار خودش را انجام دهد. چنین ستادهایی مصداق همان منابع نوری هستند که دیده میشوند، اما چون نوری ندارند سایهای برای مردم درست نمیکند. ما اینجا کمیته رسیدگی به قیمت مرغ داریم، احتمالاً نمونه آن برای هویج(!) هم در آینده درست شود، افرادی هم برای عضویت در این کمیتهها و ستادها یا حق عضویت میگیرند یا اضافه کار، یعنی برای همان کاریکه انجام ندادند دوباره دستمزد میگیرند که اینبار انجام دهند، اما آیا با اقدامات آنها قیمت مرغ و مشتقات مرغی تغییر کرد؟ اینها مصداق منابعی هستند که وجود دارند اما نور ندارند و بنابراین سایهای هم نمیدهند.اوضاع وقتی بدتر از این میشود که بدانیم این منابع نور جای دیگری سایه درست کردند. یعنی برخلاف دیدگاه اول نور دارند اما جهت تابش آنها به سیاست و اقتصاد طوری طراحی شده است که سایه آن را فقط تعداد محدودی میبینند. درچنین شرایطی ماهای شهروند قرار نیست بهرهای از این منبع نور ببریم، چه این مدیر بیاید و چه آن دیگری برود.
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت_روز
🔹 به پایان آمد آن دولت، حکایت همچنان باقیست! ص۱
✍🏻 شهرام جمالی
🔹 نحوه رفتار و مواجهه دولت های مختلف با حقوق و دستمزد معلمان از آن جمله موارد عجیب و غریب در نظام حکمرانی است که گویی در چارچوبی مختص به همین قشر تعریف شده است و مشمول سایر کارکنان دولت نمی شود. از این جهت، افزون بر تبعیض در نظام پرداخت ها و جبران خدمات، شکل دیگری از تبعیض، همواره معلمان را آزرده خاطر و مکدر کرده است، #تبعیضی_حقارتبار که بیش از معیشت معلمان، #شأن و منزلت آنان را نزد جامعه نشانه رفته و مصادیق آن را می توان در گستره وسیعی از وعده و وعیدهای راست و دروغ در پرداخت ها و نحوه رسانه ای کردنِ معوقات مالی، حق التدریس، اضافه کار، عیدی و پاداش بازنشستگان و همچنین مواردی نظیر حذف و یا افزوده شدن بندهایی به احکام حقوقی معلمان مشاهده کرد.
🔹 تا حدود دو دهه قبل که صندوق های بازنشستگی به دلیل افزایش نسبتِ ورودی به خروجی کارکنان دولت، وضعیت بهتری داشتند، برای دولت ها حیاط خلوت مناسبی بودند تا هر زمان که با کسری بودجه و یا هزینه های پیش بینی نشده ای، مواجه شدند، دستی در آن بیاندازند و مبالغی را برای جبران کسری بودجه ناشی از ناکارآمدی خود از این صندوق ها برداشت کرده و بعد هم که صندوق های بازنشستگی را با همین روش ها ورشکسته و نابود کردند، یک آیتم جعلی موسوم به #مقرری_ماه_اول را به استناد ماده ۱۰۰ قانون استخدام کشوری به احکام حقوقی فرهنگیان اضافه کردند تا هر بار که حکم حقوقی جدیدی صادر شود، افزایش ناشی از آن، اول به جیب صندوق بازنشستگی ورشکسته برود و از ماه بعد به جیب فرهنگیان!
🔹 هرچند بعدها با آنکه بسیاری از دستگاه های دولتی، خود را از شمول قانون مدیریت خدمات کشوری مستثنی کردند، این بند جعلی را به احکام سایر کارکنان مشمول قانون خدمات کشوری که تابع صندوق بازنشستگی کشوری بودند، تعمیم دادند تا مثلاً نشان دهند که چقدر عادلانه رفتار کرده اند! اما همان دستگاه ها هم، این آیتم را با ترفندهای مختلف مثل جایگزین کردن بندهای جدید و افزایش امتیازات بندهای دیگر و یا افزایش دریافتی های غیرمستمر به نفع کارکنان خود دور زده و خنثی کردند؛ ولی در این میان، آموزش و پرورش هیچ عمل غیرقانونی مرتکب نشد!
با نزدیک شدن به سالهای پایانی دولت مهرورز که فرصت مناسبی برای ارائه و اجرای لایحه رتبه بندی معلمان بواسطه گشایش های نجومی ارزی حاصل از فروش نفت حاصل شده بود، باز هم کمترین سهم در میان کارکنان دولت به معلمان رسید که آنهم اضافهشدن و افزایش امتیازات ناچیزی بود که روی دو سه بند احکام حقوقی معلمان اِعمال شد. هرچند معلوم نشد که بخش عمده درآمد نجومی ۷۰۰ میلیارد دلاری دولت پاکدستِ مهرورز طبق کدام قانون و در کجا هزینه شد، اما همان چندرغازی که به حقوق معلمان اضافه شده بود، در دولت تدبیر و امید، #غیرقانونی اعلام شد!
🔹 در همین راستا، وزارت آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید به کمک برخی نهادهای نظارتی مثل دیوان عدالت اداری و دیوان محاسبات کل کشور، ماموریت یافتند تا به گفته خودشان برخی آیتم های حقوقی غیرقانونی! را در اسرع وقت لغو و از احکام حقوقی معلمان حذف نمایند تا خدای ناکرده، معلمان کشور مدیون دزدان و غارتگران #صندوق_ذخیره و بیت المال مسلمین نشوند!
حذف فوق العاده شغل فرهنگیان در سال ۹۷، حذف برخی از فوق العاده های مناطق محروم، حذف حق عائله مندی معلمانِ خانم مجرد، حذف فوق العاده سختی کار معلمان و … از جمله این موارد بودند که هرچند برخی از آنها مثل حق سختی کار، در پی اعتراضات فرهنگیان و پس از گذشت حدود شش ماه، به احکام حقوقی برگشت داده شد ولی برخی بندهای دیگر هم مثل حق عائله مندی خانم های مجرد نه تنها برگشت داده نشد بلکه هر چه از سالهای قبل هم داده شده بود، از حقوقشان کسر شد!
در این میان، کاربدستان آموزش و پرورش هم نه تنها اعتراضی به احکام صادره نمی کردند بلکه در مواردی از احکام صادر شده توسط نهادهای نظارتی، دفاع هم می کردند! برای مثال، مشاور وزیر وقتِ آموزش و پرورش در امور زنان گفته بود که این قانون(اشاره به حق عائله مندی زنان مجرد) تاکنون به اشتباه اجرا میشده! دست آخر هم وزیر وقتِ آموزش و پرورش در توجیه بی کفایتی و بی لیاقتی خود و زیردستانش علناً اعلام کرد که «ما را تهدید کرده بودند که اگر احکام قبلی را لغو نکنیم خودشان لغو می کنند و حکم جلب ما را هم می گیرند» !
🔹 منبع: سایت معلم_ایرانی
👇 ادامه در پست بعد
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 به پایان آمد آن دولت، حکایت همچنان باقیست! ص۱
✍🏻 شهرام جمالی
🔹 نحوه رفتار و مواجهه دولت های مختلف با حقوق و دستمزد معلمان از آن جمله موارد عجیب و غریب در نظام حکمرانی است که گویی در چارچوبی مختص به همین قشر تعریف شده است و مشمول سایر کارکنان دولت نمی شود. از این جهت، افزون بر تبعیض در نظام پرداخت ها و جبران خدمات، شکل دیگری از تبعیض، همواره معلمان را آزرده خاطر و مکدر کرده است، #تبعیضی_حقارتبار که بیش از معیشت معلمان، #شأن و منزلت آنان را نزد جامعه نشانه رفته و مصادیق آن را می توان در گستره وسیعی از وعده و وعیدهای راست و دروغ در پرداخت ها و نحوه رسانه ای کردنِ معوقات مالی، حق التدریس، اضافه کار، عیدی و پاداش بازنشستگان و همچنین مواردی نظیر حذف و یا افزوده شدن بندهایی به احکام حقوقی معلمان مشاهده کرد.
🔹 تا حدود دو دهه قبل که صندوق های بازنشستگی به دلیل افزایش نسبتِ ورودی به خروجی کارکنان دولت، وضعیت بهتری داشتند، برای دولت ها حیاط خلوت مناسبی بودند تا هر زمان که با کسری بودجه و یا هزینه های پیش بینی نشده ای، مواجه شدند، دستی در آن بیاندازند و مبالغی را برای جبران کسری بودجه ناشی از ناکارآمدی خود از این صندوق ها برداشت کرده و بعد هم که صندوق های بازنشستگی را با همین روش ها ورشکسته و نابود کردند، یک آیتم جعلی موسوم به #مقرری_ماه_اول را به استناد ماده ۱۰۰ قانون استخدام کشوری به احکام حقوقی فرهنگیان اضافه کردند تا هر بار که حکم حقوقی جدیدی صادر شود، افزایش ناشی از آن، اول به جیب صندوق بازنشستگی ورشکسته برود و از ماه بعد به جیب فرهنگیان!
🔹 هرچند بعدها با آنکه بسیاری از دستگاه های دولتی، خود را از شمول قانون مدیریت خدمات کشوری مستثنی کردند، این بند جعلی را به احکام سایر کارکنان مشمول قانون خدمات کشوری که تابع صندوق بازنشستگی کشوری بودند، تعمیم دادند تا مثلاً نشان دهند که چقدر عادلانه رفتار کرده اند! اما همان دستگاه ها هم، این آیتم را با ترفندهای مختلف مثل جایگزین کردن بندهای جدید و افزایش امتیازات بندهای دیگر و یا افزایش دریافتی های غیرمستمر به نفع کارکنان خود دور زده و خنثی کردند؛ ولی در این میان، آموزش و پرورش هیچ عمل غیرقانونی مرتکب نشد!
با نزدیک شدن به سالهای پایانی دولت مهرورز که فرصت مناسبی برای ارائه و اجرای لایحه رتبه بندی معلمان بواسطه گشایش های نجومی ارزی حاصل از فروش نفت حاصل شده بود، باز هم کمترین سهم در میان کارکنان دولت به معلمان رسید که آنهم اضافهشدن و افزایش امتیازات ناچیزی بود که روی دو سه بند احکام حقوقی معلمان اِعمال شد. هرچند معلوم نشد که بخش عمده درآمد نجومی ۷۰۰ میلیارد دلاری دولت پاکدستِ مهرورز طبق کدام قانون و در کجا هزینه شد، اما همان چندرغازی که به حقوق معلمان اضافه شده بود، در دولت تدبیر و امید، #غیرقانونی اعلام شد!
🔹 در همین راستا، وزارت آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید به کمک برخی نهادهای نظارتی مثل دیوان عدالت اداری و دیوان محاسبات کل کشور، ماموریت یافتند تا به گفته خودشان برخی آیتم های حقوقی غیرقانونی! را در اسرع وقت لغو و از احکام حقوقی معلمان حذف نمایند تا خدای ناکرده، معلمان کشور مدیون دزدان و غارتگران #صندوق_ذخیره و بیت المال مسلمین نشوند!
حذف فوق العاده شغل فرهنگیان در سال ۹۷، حذف برخی از فوق العاده های مناطق محروم، حذف حق عائله مندی معلمانِ خانم مجرد، حذف فوق العاده سختی کار معلمان و … از جمله این موارد بودند که هرچند برخی از آنها مثل حق سختی کار، در پی اعتراضات فرهنگیان و پس از گذشت حدود شش ماه، به احکام حقوقی برگشت داده شد ولی برخی بندهای دیگر هم مثل حق عائله مندی خانم های مجرد نه تنها برگشت داده نشد بلکه هر چه از سالهای قبل هم داده شده بود، از حقوقشان کسر شد!
در این میان، کاربدستان آموزش و پرورش هم نه تنها اعتراضی به احکام صادره نمی کردند بلکه در مواردی از احکام صادر شده توسط نهادهای نظارتی، دفاع هم می کردند! برای مثال، مشاور وزیر وقتِ آموزش و پرورش در امور زنان گفته بود که این قانون(اشاره به حق عائله مندی زنان مجرد) تاکنون به اشتباه اجرا میشده! دست آخر هم وزیر وقتِ آموزش و پرورش در توجیه بی کفایتی و بی لیاقتی خود و زیردستانش علناً اعلام کرد که «ما را تهدید کرده بودند که اگر احکام قبلی را لغو نکنیم خودشان لغو می کنند و حکم جلب ما را هم می گیرند» !
🔹 منبع: سایت معلم_ایرانی
👇 ادامه در پست بعد
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت_روز
🔹 مطالبه از تمام دولتها
✍ ولي ميرزا سيدي
🔹 در ميان فهرست مطالباتي كه فرهنگيان و معلمان پس از بازنشستگي به دنبال تحقق آنها بودهاند، مهمترين مطالبه بحث #قانون_مديريت_خدمات_کشوري مصوب سال ۸۶ است كه هيچيك از دولتهاي پيشين به آن عمل نكردند. ابتر ماندن اين مصوبه در طول تمام اين سالها فرهنگيان بازنشسته را دچار خسارتهاي مادي و معنوي فراواني كرده است.
در ماده ۶۴ به صراحت از اعمال هر گونه افزايشي كه در مورد حقوق شاغلان صورت بگيرد به همان ميزان به بازنشستگان تسري پيدا ميكند. در عين ورود اين ماده قانوني است كه مسوولان ذيربط به انحاي مختلف و تفسير به راي غلط، عامدانه از اجراي آن سر باز زدهاند. حالا نگاهي به ماده ديگر بيندازيم:
ماده ۸۵ اين قانون در مورد بيمه تكميلي بازنشستگان است كه در آن عنوان شده: صندوق بازنشستگي كشوري و وزارتخانه متبوع دوران اشتغال به كار بازنشستگان فعلي، بايد سهم خود از هزينههاي مربوط به حق بيمه را پرداخت كنند كه متاسفانه تا جايي كه به فرهنگيان بازنشسته مربوط ميشود، وزارتخانه مربوط سالها است از پرداخت سهم خود امتناع كرده و بازنشستگان را دچار زحمت فراواني كرده است. بازنشستگان كشوري در موضوع قانون مديريت كشوري و مواد مهم آن اشتراك منافع بسياري دارند كه مهمترين آن #همترازي بين بازنشستگان همسطح و مشابه در دستگاههاي دولتي مختلف است كه متاسفانه اين مطالبه مهم نيز تعمدا توسط مسوولان به محاق رفته است.
هر چند كه قانونگذار در قوانين مربوطه ذكر كردهاند كه شاغلان بعد از بازنشستگي از ذيل مسووليت آموزش و پرورش جدا شده و تحت نظر وزارت رفاه ميگردند اما همچنان در بحث بيمه تكميلي بازنشستگان و پاداش پايان خدمت مسووليتشان با وزير مربوطه در آموزش و پرورش است. فارغ از اينكه كدام دولتها آمده و رفتهاند...
اگر اين وزارتخانه وزراي كارآمد و دلسوزي ميداشت علاوه بر دو موضوع فوق وزير بايد پيگير ساير مطالبات اين بازنشستگان فرهنگي نيز ميبود، چراكه اين قشر ۳۰ سال از عمر و جواني خود را صرف تعليم و تربيت نوباوگان، نوجوانان و جوانان اين مرز و بوم در آموزش و پرورش كردهاند و سهم بسزايي در رشد و اعتلاي كشور داشتهاند و نبايد اكنون در سالمندي به حال خود رها شده و با كمترين حق و حقوقي در تبعيض و فلاكت به سر برند.
فرهنگيان سالها است كه پس از بازنشستگي به دنبال احقاق حقوق خود بودهاند اما روي روشن ماجرا اين است كه در اين ميان، پس از سالها مطالبهگري، خوشبختانه در سالهاي اخير بازنشستگان دستگاههاي مختلف دولتي در احقاق خواستهها و مطالبات يكديگر را پيدا كردهاند و در كنشهاي مختلف و به صورت متحد دوش به دوش همديگر به دنبال اجابت اين مطالبات هستند.
#قانون_مدیریت_خدمات_کشوری
#همترازی
#بیمه_کارآمد
#پاداش_پایان_خدمت
#مطالبات_بازنشستگان
#نابرابری
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 مطالبه از تمام دولتها
✍ ولي ميرزا سيدي
🔹 در ميان فهرست مطالباتي كه فرهنگيان و معلمان پس از بازنشستگي به دنبال تحقق آنها بودهاند، مهمترين مطالبه بحث #قانون_مديريت_خدمات_کشوري مصوب سال ۸۶ است كه هيچيك از دولتهاي پيشين به آن عمل نكردند. ابتر ماندن اين مصوبه در طول تمام اين سالها فرهنگيان بازنشسته را دچار خسارتهاي مادي و معنوي فراواني كرده است.
در ماده ۶۴ به صراحت از اعمال هر گونه افزايشي كه در مورد حقوق شاغلان صورت بگيرد به همان ميزان به بازنشستگان تسري پيدا ميكند. در عين ورود اين ماده قانوني است كه مسوولان ذيربط به انحاي مختلف و تفسير به راي غلط، عامدانه از اجراي آن سر باز زدهاند. حالا نگاهي به ماده ديگر بيندازيم:
ماده ۸۵ اين قانون در مورد بيمه تكميلي بازنشستگان است كه در آن عنوان شده: صندوق بازنشستگي كشوري و وزارتخانه متبوع دوران اشتغال به كار بازنشستگان فعلي، بايد سهم خود از هزينههاي مربوط به حق بيمه را پرداخت كنند كه متاسفانه تا جايي كه به فرهنگيان بازنشسته مربوط ميشود، وزارتخانه مربوط سالها است از پرداخت سهم خود امتناع كرده و بازنشستگان را دچار زحمت فراواني كرده است. بازنشستگان كشوري در موضوع قانون مديريت كشوري و مواد مهم آن اشتراك منافع بسياري دارند كه مهمترين آن #همترازي بين بازنشستگان همسطح و مشابه در دستگاههاي دولتي مختلف است كه متاسفانه اين مطالبه مهم نيز تعمدا توسط مسوولان به محاق رفته است.
هر چند كه قانونگذار در قوانين مربوطه ذكر كردهاند كه شاغلان بعد از بازنشستگي از ذيل مسووليت آموزش و پرورش جدا شده و تحت نظر وزارت رفاه ميگردند اما همچنان در بحث بيمه تكميلي بازنشستگان و پاداش پايان خدمت مسووليتشان با وزير مربوطه در آموزش و پرورش است. فارغ از اينكه كدام دولتها آمده و رفتهاند...
اگر اين وزارتخانه وزراي كارآمد و دلسوزي ميداشت علاوه بر دو موضوع فوق وزير بايد پيگير ساير مطالبات اين بازنشستگان فرهنگي نيز ميبود، چراكه اين قشر ۳۰ سال از عمر و جواني خود را صرف تعليم و تربيت نوباوگان، نوجوانان و جوانان اين مرز و بوم در آموزش و پرورش كردهاند و سهم بسزايي در رشد و اعتلاي كشور داشتهاند و نبايد اكنون در سالمندي به حال خود رها شده و با كمترين حق و حقوقي در تبعيض و فلاكت به سر برند.
فرهنگيان سالها است كه پس از بازنشستگي به دنبال احقاق حقوق خود بودهاند اما روي روشن ماجرا اين است كه در اين ميان، پس از سالها مطالبهگري، خوشبختانه در سالهاي اخير بازنشستگان دستگاههاي مختلف دولتي در احقاق خواستهها و مطالبات يكديگر را پيدا كردهاند و در كنشهاي مختلف و به صورت متحد دوش به دوش همديگر به دنبال اجابت اين مطالبات هستند.
#قانون_مدیریت_خدمات_کشوری
#همترازی
#بیمه_کارآمد
#پاداش_پایان_خدمت
#مطالبات_بازنشستگان
#نابرابری
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت_روز
🔹 فوق العاده ویژه فرهنگیان و دولت تازه
✍ محمدرضا نیک نژاد
🔹 روزنامه آرمان ملی، ۱۶ شهریور ۱۴۰۰
در هفتههای پایانی دولت دوازدهم پرداخت فوق العاده ویژه به فرهنگیان از ۲۱ تا ۲۷ درصد در هیات دولت تصویب و به سازمان برنامه بودجه ابلاغ شد. آموزش و پرورش نیز در هماهنگی با برنامه بودجه حکمهای این افزایش را صادر و در دسترس فرهنگیان قرار داد. تجربه هم نشان میدهد زمانی که حکمها صادر میشوند اعمال تغییرات صدرصد بوده و میتوان روی آن حساب باز کرد. اما رییس تازه سازمان برنامه بودجه در یک رفتار و گفتاری شگفت آور در پایان مرداد نه تنها جلو پرداخت این افزایش را گرفت بلکه واریز حقوق را چند روز عقب انداخت و زمینه عصبانیت و دلخوری فرهنگیان در روزهای آغازین دولت سیزدهم را فراهم کرد. میرکاظمی تصویب این بند از احکام فرهنگیان را در آن زمان را غیرقانونی، پر ابهام و تا اندازهای شیطنت سیاسی میداند؛ ادعایی که نه میتوان تاییدش کرد نه رد! اما آن چه را نمیتوان نادیده گرفت ماجرای پیگیری فوق العاده ویژه از سوی فرهنگیان در یک روند چند ساله است و گمانی نیست که جامعه معلمان کشور نباید چوب سیاسی کاری دولتها و جناحها و افراد را بخورند.
از زمان طرح دیدگاههای رییس سازمان برنامه در این باره گلایهها و اعتراضها از سوی فرهنگیان در فضای مجازی گسترش یافت و در برخی موارد از این فضا خارج شده و بروز واقعی یافت؛ که واپسین آن اعتراض گروهی از فرهنگیان یکشنبه ۱۴ شهریور در برابر مجلس بود. گرچه در روزهای گذشته برخی از نمایندگان مجلس و کاربدستان آموزشی بر پرداخت فوقالعاده ویژه در پایان شهریور تاکید کردهاند اما به نظر میآید همچنان ابهامهایی در این زمینه وجود دارد. در زیر تلاش میشود به این ابهام و البته یکی دو نکته دیگر پرداخته شود.
۱- با گسترش اعتراض فرهنگیان به حذف فوق العاده ویژه در حکمها، برخی نمایندگان مجلس و دستاندرکاران در گفت و گو با رسانهها گفتند که: "فوق العاده ویژه در پایان شهریور و برابر با قانون پرداخت خواهد شد". ابهام از آن جا پدید میآید که در هیچ کدام از خبرها به درصد افزایش اشاره نشده! برابر قانون یعنی چه!؟ ۲۱ درصد؟ ۲۱ تا ۲۷ درصد!؟ یا مانند دیگر کارمندان دولت ۵۰ درصد!؟ چرا هیچ سخنی از درصد افزایش نمیشود!؟ این ابهام میتواند نگران کننده باشد!
۲- نکته درد آور همین ۵۰ درصد فوق العاده ویژه دیگر کارمندان دولت است که دست بر قضا چندین سال است از آن بهره می برند! در همین اعتراضهای مجازی که فرهنگیان ترتیب دادند عکسهایی از حکمهای کارگزینی دیگر کارمندان منتشر شد که افزون بر حقوقهای بسیار بالاتر از حقوق یک معلم، فوق العاده شغلهایی از یک میلیون و هفت صد هزار تا ۳ میلیون دیده میشد و دردآورتر آن که در حکم یکی از مدیران میانی وزارتخانه آموزش و پرورش نیز این بند نزدیک ۲ و نیم میلیون تومان است! نگارنده به عنوان یک آموزگار با پیشینه کاری ۲۹ سال، میزان فوقالعاده ویژه در حکمهای تازه و با درصدهای ۲۱ تا ۲۷؛ نزدیک ۵۵۰ هزار تومان بود که البته همین عدد هم اکنون روی هواست! اما براستی این همه تفاوت نشانهی چیست؟ چرا یک معلم با مدرک کارشناسی در آموزش و پرورش و با پیشنه کاری بالای ۱۵ سال حکماش بین ۴ تا ۵ میلیون است و کارمندی دیگر در نهادی دیگر با همین شرایط باید ۱۲ میلیون و ۱۵ میلیون و ۱۷ و حتی ۲۰ میلیون دریافتی داشته باشد؟ این چه عدالتی است؟ به چه زبان باید گفت که فرهنگیان ناراضی از شرایط کاری میتوانند به جامعه، خانوادهها و نسلهای آینده بسیار آسیب رسان باشند! آیا کسی هست این سخن را بشنود و البته درک کند!؟
۳- خبر حذف یا دست کم، ابهام در اجرای حکمهای تازه، در کنار خبرهای بدِ دولت و مجلس درباره رتبه بندی فرهنگیان، آن هم در آغاز سال آموزشیِ که با وضعیت کرونا با اما و اگرهای فراوانی همراه است افزون بر آن که میتواند آسیبهای جدی به روند بازگشایی مدرسهها وارد کند دولت سیزدهم را در ماههای آغازینش می تواند دچار چالش کند. دولتی که یکی از شعارهای مهماش مبارزه با بی عدالتی بوده و هست. گرچه این دولت میتواند ادعا کند که میراث دار شرایط پیش از خود است اما نباید فراموش کرد که وضعیتِ پیش از انتخابات همین بود که اکنون هست و شعارهای دوران انتخابات قولهایی بود برای بهبود شرایط بغرج آن زمان و البته اکنون. اجرای فوقالعاده ویژه در همین حدِ اندک یعنی افزایش ۳۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومانی به حقوق فرهنگیان، نخستین آزمون دولت سیزدهم در پیوند با فرهنگیان است. امید که در این آزمون ناکام نشود .
#مطالبات_صنفی_معلمان
#لایحه_رتبه_بندی_معلمان
#فوق_العاده_ویژه
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 فوق العاده ویژه فرهنگیان و دولت تازه
✍ محمدرضا نیک نژاد
🔹 روزنامه آرمان ملی، ۱۶ شهریور ۱۴۰۰
در هفتههای پایانی دولت دوازدهم پرداخت فوق العاده ویژه به فرهنگیان از ۲۱ تا ۲۷ درصد در هیات دولت تصویب و به سازمان برنامه بودجه ابلاغ شد. آموزش و پرورش نیز در هماهنگی با برنامه بودجه حکمهای این افزایش را صادر و در دسترس فرهنگیان قرار داد. تجربه هم نشان میدهد زمانی که حکمها صادر میشوند اعمال تغییرات صدرصد بوده و میتوان روی آن حساب باز کرد. اما رییس تازه سازمان برنامه بودجه در یک رفتار و گفتاری شگفت آور در پایان مرداد نه تنها جلو پرداخت این افزایش را گرفت بلکه واریز حقوق را چند روز عقب انداخت و زمینه عصبانیت و دلخوری فرهنگیان در روزهای آغازین دولت سیزدهم را فراهم کرد. میرکاظمی تصویب این بند از احکام فرهنگیان را در آن زمان را غیرقانونی، پر ابهام و تا اندازهای شیطنت سیاسی میداند؛ ادعایی که نه میتوان تاییدش کرد نه رد! اما آن چه را نمیتوان نادیده گرفت ماجرای پیگیری فوق العاده ویژه از سوی فرهنگیان در یک روند چند ساله است و گمانی نیست که جامعه معلمان کشور نباید چوب سیاسی کاری دولتها و جناحها و افراد را بخورند.
از زمان طرح دیدگاههای رییس سازمان برنامه در این باره گلایهها و اعتراضها از سوی فرهنگیان در فضای مجازی گسترش یافت و در برخی موارد از این فضا خارج شده و بروز واقعی یافت؛ که واپسین آن اعتراض گروهی از فرهنگیان یکشنبه ۱۴ شهریور در برابر مجلس بود. گرچه در روزهای گذشته برخی از نمایندگان مجلس و کاربدستان آموزشی بر پرداخت فوقالعاده ویژه در پایان شهریور تاکید کردهاند اما به نظر میآید همچنان ابهامهایی در این زمینه وجود دارد. در زیر تلاش میشود به این ابهام و البته یکی دو نکته دیگر پرداخته شود.
۱- با گسترش اعتراض فرهنگیان به حذف فوق العاده ویژه در حکمها، برخی نمایندگان مجلس و دستاندرکاران در گفت و گو با رسانهها گفتند که: "فوق العاده ویژه در پایان شهریور و برابر با قانون پرداخت خواهد شد". ابهام از آن جا پدید میآید که در هیچ کدام از خبرها به درصد افزایش اشاره نشده! برابر قانون یعنی چه!؟ ۲۱ درصد؟ ۲۱ تا ۲۷ درصد!؟ یا مانند دیگر کارمندان دولت ۵۰ درصد!؟ چرا هیچ سخنی از درصد افزایش نمیشود!؟ این ابهام میتواند نگران کننده باشد!
۲- نکته درد آور همین ۵۰ درصد فوق العاده ویژه دیگر کارمندان دولت است که دست بر قضا چندین سال است از آن بهره می برند! در همین اعتراضهای مجازی که فرهنگیان ترتیب دادند عکسهایی از حکمهای کارگزینی دیگر کارمندان منتشر شد که افزون بر حقوقهای بسیار بالاتر از حقوق یک معلم، فوق العاده شغلهایی از یک میلیون و هفت صد هزار تا ۳ میلیون دیده میشد و دردآورتر آن که در حکم یکی از مدیران میانی وزارتخانه آموزش و پرورش نیز این بند نزدیک ۲ و نیم میلیون تومان است! نگارنده به عنوان یک آموزگار با پیشینه کاری ۲۹ سال، میزان فوقالعاده ویژه در حکمهای تازه و با درصدهای ۲۱ تا ۲۷؛ نزدیک ۵۵۰ هزار تومان بود که البته همین عدد هم اکنون روی هواست! اما براستی این همه تفاوت نشانهی چیست؟ چرا یک معلم با مدرک کارشناسی در آموزش و پرورش و با پیشنه کاری بالای ۱۵ سال حکماش بین ۴ تا ۵ میلیون است و کارمندی دیگر در نهادی دیگر با همین شرایط باید ۱۲ میلیون و ۱۵ میلیون و ۱۷ و حتی ۲۰ میلیون دریافتی داشته باشد؟ این چه عدالتی است؟ به چه زبان باید گفت که فرهنگیان ناراضی از شرایط کاری میتوانند به جامعه، خانوادهها و نسلهای آینده بسیار آسیب رسان باشند! آیا کسی هست این سخن را بشنود و البته درک کند!؟
۳- خبر حذف یا دست کم، ابهام در اجرای حکمهای تازه، در کنار خبرهای بدِ دولت و مجلس درباره رتبه بندی فرهنگیان، آن هم در آغاز سال آموزشیِ که با وضعیت کرونا با اما و اگرهای فراوانی همراه است افزون بر آن که میتواند آسیبهای جدی به روند بازگشایی مدرسهها وارد کند دولت سیزدهم را در ماههای آغازینش می تواند دچار چالش کند. دولتی که یکی از شعارهای مهماش مبارزه با بی عدالتی بوده و هست. گرچه این دولت میتواند ادعا کند که میراث دار شرایط پیش از خود است اما نباید فراموش کرد که وضعیتِ پیش از انتخابات همین بود که اکنون هست و شعارهای دوران انتخابات قولهایی بود برای بهبود شرایط بغرج آن زمان و البته اکنون. اجرای فوقالعاده ویژه در همین حدِ اندک یعنی افزایش ۳۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومانی به حقوق فرهنگیان، نخستین آزمون دولت سیزدهم در پیوند با فرهنگیان است. امید که در این آزمون ناکام نشود .
#مطالبات_صنفی_معلمان
#لایحه_رتبه_بندی_معلمان
#فوق_العاده_ویژه
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠#یادداشت
✅روز کدام معلم فرخنده و خجسته باد
✍ابوالفضل رحیمی شاد
🔹در تکریم و بزرگداشت معلمان جمله ای از امام اول شیعیان نقل شده است به این مضمون که "هر کس به من حرف یا کلمه ای بیاموزد مرا تا ابد بنده خود کرده است" سوالی که اینجا برای فهم درست این جمله و جملاتی نظیر این می توان پرسید این است که آن *کلمه* چیست که از چنین ارزشی برخوردار است؟
به نظر من حروف الفبا و اعداد که گام نخست یادگیری با آن شروع می شود فی نفسه واجد معنا و برخوردار از ارزش نیستند.
آنچه می تواند واجد ارزش باشد جان و معنا بخشیدن به حروف و اعداد بی جان و بی معناست.
🔹دانش آموز خواندن و نوشتن واژگانی چون اسارت، تبعیض،فساد، ترس، تسلیم، تقلید، خودخواهی، اجبار ،سلطه پذیری و بی تفاوتی را از همان آموزگاری می اموزد که به او خواندن و نوشتن واژگانی دیگر همچون آزادی، عدالت، برابری، پاکی، شجاعت، مبارزه، خردورزی، فداکاری، اختیار، مدارا و مسئولیت پذیری را آموخته است و بزرگ بودن میلیون از هزار و کوچک بودن میلیون از میلیارد را نیز از همان آموزگار می اموزد.
🔹درست از این نقطه است که کار معلم شروع می شود.
از جایی که معلم با اندیشه و قلم و مهمتر و اثرگذارتر از این دو با عمل خود در ذهن و ضمیر و جان و روان دانش آموزان این کلمات را حک می کند.
بعد باید بنشیند و ببیند خروجی کلاسش انسانهایی فکور، منتقد، آزادیخواه، عدالت خواه، مداراجو، شجاع، مبارز، اصلاح گر، مهربان، فداکار، مختار و مسئولیت پذیر هستند یا انسانهایی ترسو، برده، مقلد، سلطه گر و سلطه پذیر، ظالم، مظلوم، خشن، نامهربان، ناتوان در حل مسائل و مشکلات، وابسته و مسئولیت ناپذیر؟
🔹آیا شاگردانش برای رسیدن و داشتن هر میلیونی چون بزرگتر از هزار و هر میلیاردی چون بزرگتر از میلیون است، دست به هرکاری می زنند و تن به هر خفت و خواری می دهند؟
🔹آیاوقتی حقشان داشتن و جمع زدن و بالا رفتن است اما عده ای ستمگر، آزادی ستیز و عدالت گریز برای آنها نداشتن و منها کردن و پایین ماندن و پایین کشاندن را می خواهند کدام کلمه که خواندن و نوشتنش را آموخته اند در وجودشان شعله می کشد؟
ترس و تسلیم یاشجاعت و مبارزه؟
🔹وقتی بر می گردم و به سی سال گذشته نگاه می کنم بدنم از وحشت می لرزد چون نمیدانم چقدر موجب تزریق ترس و تسلیم و تقلید و نامهربانی و سلطه گری و سلطه پذیری در ذهن و روان و جان نوجوانان وجوانان این سرزمینِ اگرچه هنوز زنده اما امروز بیمار وخسته، شده ام؟
🔹آموزگارانی که خالق نور و پاکی و حرکت در وجود کودکان و نوجوانان و جوانان بوده و خواهند بود هر روزشان فرخنده و خجسته باد🌺🌺✌️
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
✅روز کدام معلم فرخنده و خجسته باد
✍ابوالفضل رحیمی شاد
🔹در تکریم و بزرگداشت معلمان جمله ای از امام اول شیعیان نقل شده است به این مضمون که "هر کس به من حرف یا کلمه ای بیاموزد مرا تا ابد بنده خود کرده است" سوالی که اینجا برای فهم درست این جمله و جملاتی نظیر این می توان پرسید این است که آن *کلمه* چیست که از چنین ارزشی برخوردار است؟
به نظر من حروف الفبا و اعداد که گام نخست یادگیری با آن شروع می شود فی نفسه واجد معنا و برخوردار از ارزش نیستند.
آنچه می تواند واجد ارزش باشد جان و معنا بخشیدن به حروف و اعداد بی جان و بی معناست.
🔹دانش آموز خواندن و نوشتن واژگانی چون اسارت، تبعیض،فساد، ترس، تسلیم، تقلید، خودخواهی، اجبار ،سلطه پذیری و بی تفاوتی را از همان آموزگاری می اموزد که به او خواندن و نوشتن واژگانی دیگر همچون آزادی، عدالت، برابری، پاکی، شجاعت، مبارزه، خردورزی، فداکاری، اختیار، مدارا و مسئولیت پذیری را آموخته است و بزرگ بودن میلیون از هزار و کوچک بودن میلیون از میلیارد را نیز از همان آموزگار می اموزد.
🔹درست از این نقطه است که کار معلم شروع می شود.
از جایی که معلم با اندیشه و قلم و مهمتر و اثرگذارتر از این دو با عمل خود در ذهن و ضمیر و جان و روان دانش آموزان این کلمات را حک می کند.
بعد باید بنشیند و ببیند خروجی کلاسش انسانهایی فکور، منتقد، آزادیخواه، عدالت خواه، مداراجو، شجاع، مبارز، اصلاح گر، مهربان، فداکار، مختار و مسئولیت پذیر هستند یا انسانهایی ترسو، برده، مقلد، سلطه گر و سلطه پذیر، ظالم، مظلوم، خشن، نامهربان، ناتوان در حل مسائل و مشکلات، وابسته و مسئولیت ناپذیر؟
🔹آیا شاگردانش برای رسیدن و داشتن هر میلیونی چون بزرگتر از هزار و هر میلیاردی چون بزرگتر از میلیون است، دست به هرکاری می زنند و تن به هر خفت و خواری می دهند؟
🔹آیاوقتی حقشان داشتن و جمع زدن و بالا رفتن است اما عده ای ستمگر، آزادی ستیز و عدالت گریز برای آنها نداشتن و منها کردن و پایین ماندن و پایین کشاندن را می خواهند کدام کلمه که خواندن و نوشتنش را آموخته اند در وجودشان شعله می کشد؟
ترس و تسلیم یاشجاعت و مبارزه؟
🔹وقتی بر می گردم و به سی سال گذشته نگاه می کنم بدنم از وحشت می لرزد چون نمیدانم چقدر موجب تزریق ترس و تسلیم و تقلید و نامهربانی و سلطه گری و سلطه پذیری در ذهن و روان و جان نوجوانان وجوانان این سرزمینِ اگرچه هنوز زنده اما امروز بیمار وخسته، شده ام؟
🔹آموزگارانی که خالق نور و پاکی و حرکت در وجود کودکان و نوجوانان و جوانان بوده و خواهند بود هر روزشان فرخنده و خجسته باد🌺🌺✌️
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran