جوادهاشمی"تربت"
1.56K subscribers
1.76K photos
88 videos
8 files
1.33K links
@javadhashemitorbat
یادداشت و شعر
برای عضویت در کانال، روی لینک کلیک کنید
Download Telegram
◇یک غزل در دو دیوان◇

امشب با غزلی مواجه شدم که معلوم نیست از #رفعت_سمنانی است یا #عارف_قزوینی.



از غم هجر تو روزگار ندارم
غیر وصال تو انتظار ندارم

چون خم گیسوی بی‌قرار تو یک دم
بی رخ ماهت بتا! قرار ندارم

بر سر بازار عشق‌بازی بر کف
جز سر و جانی بتا! نثار ندارم

اشک، شراب و دلم کباب چه سازم؟
کز خم گیسوی یار تار ندارم

راز دل دردمند خود به که گویم
من که به جز اشک غم‌گسار ندارم

زلف تو چون سنبل است، روی تو چون گل
گر دهدم دست، بیم خار ندارم

سیل سرشکم چکید و نامه سیه شد
آه که مجبورم، اختیار ندارم

از غم هجر رُخَت به باغ تصوّر
چون دل خود لاله، داغ‌دار ندارم

[دیوان عارف قزوینی، تصحیح مهدی نورمحمّدی، ص۲۱]
 
🗯همین غزل در دیوان رفعت سمنانی نیز هست؛ با این تفاوت‌ها:
بیت ۴:
سبزه‌ی خطّ تو تا که در نظر آید
سبزخطا! روی سبزه‌زار ندارم

بیت ۶:
جز خم جعد مجعّد رخ آن مه
قبله‌ی پنهان و آشکار ندارم


تغییر یک کلمه در این مصراع:
جز سر و جانی پی نثار ندارم

تغییر یک کلمه در این مصراع:
من که به جز اشک غم‌گسار ندارم

داشتن واو عطف در این مصراع:
زلف تو چون سنبل است و روی تو چون گل

بیت "سیل سرشکم..." سه بیت مانده به آخر آمده.

[دیوان رفعت سمنانی، تصحیح نصرت‌الله نوح، ص۴۶]

#به_گنجور_برسانید
#یادداشت_ادبی
#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
امروز در کتاب تذکرة الخطّاطین👆، با خطّاطی به نام ملّامحمّدصالح آشنا شدم که گویا شاعر هم بوده و جالب است که #نوحه تخلّص می‌کرده.


در این بیت از قاری فتح‌الله چپ‌دست به این مطلب اشاره شده است:

علاوه گرفته به اشعار، خو
نگارد تخلّص به خود، "نوحه" او

(ص۱۴۸)

#یادداشت_ادبی
#تخلص
#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
درست یک هفته پیش از رحلتشان، بعد از نماز صبح رو به قبله خوابیدند و عبا بر چهره کشیدند. ناگهان مانند آفتابی که از روزنی بر جایی بتابد، پیکرشان روشن و رنگ چهره، نورانی و شفّاف شد. تکانی خوردند و گفتند: سلامٌ علیکم یا رسول الله! شما به دیدن این بنده‌ی بی مقدار آمدید. انگار کسانی یک یک به دیدنشان می آمدند.

بر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) و یکایک ائمّه (علیهم‌السّلام) تا حضرت صاحب الزّمان (عجّل الله فرجه) عرض سلام و از آمدن آن‌ها اظهار تشکّر كردند. پس بر حضرت صدیقه‌ی طاهره (سلام‌الله‌علیها) سلام کردند.

سپس بر حضرت زینب كبری (سلام‌الله‌علیها) سلام کردند و در این جا خیلی گریسته و گفتند: "بی‌بی! من برای شما خیلی گریه کرده ام". پس بر مادر خودشان سلام کرده و گفتند: مادر! از تو ممنونم، به من شیر پاکی دادی.
این حالت تا دو ساعت از آفتاب برآمده دوام داشت. پس از آن، نوری که بر پیکرشان می‌تابید از بین رفت و به حال عادی برگشتند. در هفته‌ی بعد، درست در همان دو ساعت، حالت احتضار را سپری کرده و بدرود حیات گفتند.



#یادداشت
#ملاعباس_تربتی
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
. سه چار روز قبل، فایل بالا در کانال "نوای حسام" بارگذاری شد. اگر بگویم، هنوز مدّاحی مثل او ندیده‌ام، گزاف نیست و البتّه امام حسین علیه‌السّلام از این نوادر کم ندارد. بگذریم؛ خیلی در این سال‌ها پرسیده‌اند که این غزل #وداع که روضه‌خوان سیّدالشّهدا علیه‌السّلام،…
شهی که مه ز جمالش فروغ و تاب بگیرد
قمر ز شرم رخش چهره در حجاب بگیرد

علیّ عالی اعلا که خواست حق ز طفیلش
به عشوه، شاهد امکان ز رخ، نقاب بگیرد

همیشه عرش، هوس داشت تا که تاج تولّا
به سر ز خاک قدوم ابوتراب بگیرد

سپهر خواست که تشریف موهبت ز کف او
به افتخار در این نیلگون ثبات بگیرد

نتیجه‌ی کف جودش هر آن که خواست بیابد
شمار کار وی از ریزش سحاب بگیرد

گهی به تیغ شود آبیارِ مزرع اسلام
گهی شود شرر و شرک ارمیاب بگیرد

به گاه عدل همی انتقام شهپر تیهو
ز چنگل و سخط طغرل و عقاب بگیرد

قضا چو از سخطش رایت عقاب فزاید،
قدر چو از غضبش آیت عذاب بگیرد،

جهان ز برق جهان کاخ اعتبار بسوزد
زمان ز سیل دمان، راه بر ثواب بگیرد

شها! کی‌ام من و از مدح تو چسان بنويسم
که اوج چشمه‌ی خورشید را ذباب بگیرد

ولی اگر نتوانم کنم ز مدح تو انشا
همای بختم اگر شهپر از ثواب بگیرد،

رَوَم به حال حسینت چنان ز درد بگریم
که سیل اشکم دریا شود، حباب بگیرد

به جای اشک رود خون ز دیده‌ام به عزای
شهی که وقت سواری ز مه نقاب بگيرد

دمی که جای بگیرد به روی اسب شهادت
سزد به خانه‌ی زینش گر آفتاب بگیرد

کسی نبود عنان‌دار ذوالجناح شریفش
کسی نبود که بازوی آن جناب بگیرد

شنيده‌اید که هرگز مقابل رخ دشمن
سوار اسب شود شاه و زن، رکاب بگیرد

سوار شد جگر تشنه و فرات، برابر
برو سپهر! سر خانه‌ی تو آب بگیرد

خطاب کرد به اهل حرم به گریه و زاری
که آب چشم دو عالم از این خطاب بگیرد

که نیست اکبر و قاسم که  تا به وقت سواری
یکی عنان به کف و دیگری رکاب بگيرد

جلو به عهده‌ی لیلا؛ عنان به شانه‌ی کلثوم
سکینه زیر بغل؛ سایبان، رباب بگیرد

ز خیمه، دخترم، ای زینب فکار! برون کن
بگو به فاطمه او شیشه‌ی گلاب بگیرد

برای رفتن من تا دلم به جای خود آید
کجاست مادر اصغر که ذکر خواب بگیرد

تمام اهل حریمم زنید حلقه به دورم
رقیّه ختم "فتحنا" برای باب بگیرد

وصیّتی است مرا با شما حریم پیمبر
چو از شرار عطش، قلب، التهاب بگیرد

کسی ز خیمه نیاید برون که شمر ستم‌گر
برای بستن بازوی او طناب بگیرد

کسی ز خیمه نیاید برون به گریه و شیون
که خصم طعنه زند، قلبم اضطراب بگیرد

کسی نیاید و بیند مرا که بی کس و کارم
که بیش‌تر دل او از غم، انقلاب بگیرد

کسی بیاید و بیند به زير خنجر شمرم
که نیست هم‌چو دلی آن زمان که تاب بگیرد

کجاست 《سیّد مظلوم》 تا ز 《صالح مدّاح》
همیشه درس فصاحت از آن جناب بگیرد




#یادداشت_ادبی
#وداع
#صالح_بروجردی
#مظلوم_بروجردی

#جواد_هاشمی_تربت
جوادهاشمی"تربت"
. سه چار روز قبل، فایل بالا در کانال "نوای حسام" بارگذاری شد. اگر بگویم، هنوز مدّاحی مثل او ندیده‌ام، گزاف نیست و البتّه امام حسین علیه‌السّلام از این نوادر کم ندارد. بگذریم؛ خیلی در این سال‌ها پرسیده‌اند که این غزل #وداع که روضه‌خوان سیّدالشّهدا علیه‌السّلام،…
.
.
۱/اصل شعر، قصیده در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است که گریز به #وداع امام حسین علیه‌السّلام دارد.

۲/سند شعر، کتاب "کاروان غم" (ص ۶۴ تا ۶۶) اثر مظلوم بروجردی است ولی بالای قصیده نوشته: "از صالح مدّاح با کمی تصرّف". به نظرم بیت تخلّص نشان می‌دهد که دو نفری گفته‌اند ولی معلوم نیست کدام ابیات از کدام یک است.

۳/چنان چه در صوت شنیده‌اید، با وصل کردن دو مصراع زوج از اواسط قصیده، شعر به یک غزل‌مرثیه تبدیل شده و تغییرکی نیز دیده است:
شهی که وقت سواری به رخ، نقاب بگيرد
سزد به خانه‌ی زینش گر آفتاب بگیرد...



#یادداشت_ادبی
#وداع
#جواد_هاشمی_تربت
#صالح_بروجردی
#مظلوم_بروجردی
#یادداشت_ادبی

این مصراع از کیست؟
از كربلا به كوفه و از كوفه تا به شام

شاعره‌ای با نام #فرخنده_ساوجی در صد سال قبل، این مصراع را در قصیده‌واره‌ای آورده است و خطاب به آسمان تشر می‌زند و می‌گوید:

از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
باز آن عیال، بهر اسیری، فلک! بری


اگر توفیق تصحیح دیوانش را پیدا کنم، در پاورقی می‌خواهم بنویسم:

طبیعی است چنین مصراعی در شعر چندین شاعر دیده شود؛ حُکم، راجع به #توارد یا #تضمین دادن، آسان نیست.

فعلاً و مثلاً این دو نمونه را ببینید؛ البتّه هر دو در دوره‌ی بعد از «فرخنده»اند:

از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
بود آه و ناله هم‌دم صبح و مسایشان

موزون اصفهانی
(دیوان موزون اصفهانی، ۴۵۶ یا جرس فریاد می‌دارد، ص ۸۷۹).

از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
تنها به شوق دیدن رویت دویده‌ام

سیّد هاشم وفایی
(گلبن شهادت، ص ۱۷۲ یا جرس فریاد می‌دارد، ص ۹۶۴).

دوست گرامی #محمدعلی_بیابانی هم در شعری گوید:
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
دشمن ز بی حیایی و ظلمی ابا نکرد

شما هم اگر نمونه‌ای دارید، در شخصی برایم بفرستید.

#پژوهش
#تحقیق
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
839261955_203917073.pdf
134.7 KB
بررسی خطایی در یک بیت از ترکیب‌بند محتشم کاشانی

انتشار به مناسبت روز قلم (۱۴ تیر) و در آستانه‌ی روز اوّل محرّم، بزرگ‌داشت محتشم کاشانی



فایل pdf
#یادداشت_ادبی
#محتشم_كاشانی
#روز_قلم
#جواد_هاشمی_تربت


http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
839261955_203917073.pdf

بررسی خطایی در یک بیت از ترکیب‌بند محتشم کاشانی

شاید از این عنوان کوتاه، دل‌نگران ترکیب‌بندِ پرشورِ عاشورایی جنابِ محتشم شده باشید ولی شعر مشهور «باز این شورش است»، مدّ نظرمان نیست؛ پس می‌توانید با خیال راحت به مطالعه‌ی این
یادداشت ادبی ادامه دهید.
ضمناً بسیار محتمل است اشتباهی که از آن سخن به میان می‌آید، متوجّه نسخه‌نویسان باشد، نه خود او.
سال 1395 و 1396 بود و مشغول گردآوری «مجموعه اشعار ولایی و آیینی محتشم کاشانی» بودم که دریافتم بیتِ ماقبلِ آخر از بندِ چهاردهمِ ترکیب‌بند مدح و منقبت حضرت علی بن موسی الرّضا (علیه‌السّلام)، خطای آشکاری دارد؛ ملاحظه کنید:
صد دعا و صد درود خوش‌ورود خوش‌ادا
کآردش رحمت فرود از بارگاه کبریا

هر یکی از عرش، آمین‌گو رئوس قدسیان
هر یکی در فرش، تحسین‌خوان نفوس انبیا

خاصه سلطان الرّسل با اولیای خاص خویش
سیما شاه اسد سیما، علی المرتضی

بعد از آن، از اهل بیت آن شه ایوان دین
زهره‌ی زهرا لقب، بنت النّبی، خیرالنّسا

پس حسن، پرورده‌ی کلفت، قتیل زهر قهر
پس حسین، آزرده‌ی کربت، شهید کربلا

باز با سجّاد و باقر، صادق و کاظم که هست
مقتدایان را ز چار ارکان بر این چار اقتدا

پس تقی و عسکری بین آن مهی کز شش جهت
می‌کنند از نورشان خلق جهان، کسب ضیا

قصّه کوته آن درود و آن دعا بادا تمام!
بر تو با تسلیم مستثنای مهدی، والسّلام



دیوان محتشم کاشانی
به تصحیح #عبدالحسین_نوایی و #مهدی_صدری، ج ۱، ص ۳۲۷

⬅️ادامه دارد👇



#یادداشت_ادبی
#محتشم_كاشانی
#جواد_هاشمی_تربت


http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
بیت مورد بحث در سه چاپ از سه مصحّح یعنی «اکبر بهداروند» (ص ۵۶۲)، «سعید قانعی» (ص ۶۱۸) و «مهرعلی گرکانی» (ص ۳۱۰) به صورت زیر است و جالب این که هیچ یک به کمبود محتوایی اشاره‌ای ندارند و تنها تفاوت، این است که لفظ «تقی» را «نقی» ضبط کرده‌اند: پس نقی و عسکری بین…
منابع:


1. ديوان محتشم کاشانی: با تصحيح و مقدّمه‌ی اکبر بهداروند، مؤوسّسه‌ی انتشارات نگاه، چاپ اوّل، ۱۳۷۹.
2. ديوان محتشم کاشاني: به کوشش سعيد قانعی، تهران، نشر پيمان، چاپ اوّل، ۱۳۹۳.
3. دیوان محتشم کاشانی: به کوشش مهرعلی گرکانی و مقدّمه‌ي سيّد حسن سادات‌ناصری، تهران، مرکز نشر انتشارات سعدي، چاپ اوّل، ۱۳۷۳.
4. كلّيّات محتشم كاشانی (۲ ج): به تصحيح و حواشی مصطفی فيضی كاشانی، تهران، شركت انتشارات سوره‌ی مهر، چاپ اوّل، ۱۳۸۹.
5. هفت ديوان محتشم کاشانی (۲ ج): با مقدّمه و تصحيح و تعليقات عبدالحسين نوایی و مهدی صدری، انتشارات ميراث مکتوب، چاپ اوّل، ۱۳۸۰.


#یادداشت_ادبی
#محتشم_كاشانی
#جواد_هاشمی_تربت


http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
منابع: 1. ديوان محتشم کاشانی: با تصحيح و مقدّمه‌ی اکبر بهداروند، مؤوسّسه‌ی انتشارات نگاه، چاپ اوّل، ۱۳۷۹. 2. ديوان محتشم کاشاني: به کوشش سعيد قانعی، تهران، نشر پيمان، چاپ اوّل، ۱۳۹۳. 3. دیوان محتشم کاشانی: به کوشش مهرعلی گرکانی و مقدّمه‌ي سيّد حسن سادات‌ناصری،…
پیشنهاد واژه‌ای دیگر برای همین بیت:

با ادای احترام به "#محتشم_كاشانی" این شاعر شهیر شیعی، واقعاً در شگفتم که چرا او در كنار تركيب «شش جهت»، به جاى «خلق جهان» از تركيب «هفت آسمان» استفاده نکرده تا تناسب خوبى ايجاد کند؛ در حالی که خود او، ابیاتی با رعايت همين مراعات نظیر ساده سروده كه به چهار مورد از آن‌ها اكتفا می‌شود و نخستینش از ترکیب‌بند مشهور عاشورایی اوست:

هم بانگ نوحه، غلغله در شش جهت فکنْد
هم گريه بر ملایک هفت آسمان فتاد
***
باز آتشی فتاده به عالم که دود آن
از شش جهت گذشت و به هفت آسمان رسید
***
قَدَر امری كه گر در قطره، عظم او دمد بادی
کند در شش جهت، هفت آسمان را از تخَلخُل، تر
***
ناگهان در شش جهت شد وحشتی کز هیبتش
طایران قدسی افتادند از اين هفت آسمان
***


مثلا"

پس تقی و عسکری؛ بین، آن نقی کز شش جهت
می‌کنند از نورشان هفت آسمان، کسب ضیا



#محتشم_كاشانی
#جواد_هاشمی_تربت
#به‌گزینی
#یادداشت_ادبی


@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
رباعی مشهور #صغیر_اصفهانی، این دو سه روزه به نام #سید_رضا_مؤید در #ایتا و #تلگرام دست به دست شد. #اشتباه #جواد_هاشمی_تربت @javadhashemi_torbat
📝#یادداشت_ادبی
🔖رباعی‌های #سفینة_النجاة
🖌به پژوهش #جواد_هاشمی_تربت
(تکمیل شده‌ی متنی که قبلا" برای سایت #کرب_و_بلا نوشتم)

💠این یادداشت مختصر ادبی، حاصل جُستاری است با نگاه به عبارت مشهور «سفینة النّجاة» راجع به امام حسین علیه‌السّلام و کاربرد و بازتاب آن در قالب «رباعی». نتیجه‌ی غور و فَحص در دواوین شعرا این مجموعه‌ی اندک را جمع آورده که به گمانم در حوزه‌ی جمع‌آوری اشعار ولایی، جای چنین کارهایی خالی است ولو این که ماحصلش یک یادداشت ادبی باشد.

⚛️شاعرانی که با عبارت مشهور «سفینة النّجاة» ـ عیناً یا ترجمتاً ـ مضمون ساخته و آن را در رباعی گنجانده‌اند، اوّلاً بیش‌تر در مصراع چهارم از آن بهره برده‌اند (جز اندک مواردی در مصراع‌های دیگر) و ثانیاً اغلب ردیف را «است حسین» انتخاب کرده‌اند. برخی از اشعار به دست آمده با سیاق مذکور به ترتیب الفبای شهرت یا تخلّص شاعر از این قرار است (از برخی اشعار که نام شاعرش معلوم نبود، فعلاً چشم پوشیدیم):

✴️#مهدی_آصفی:
عقل بشر از درک تو مات است، حسین
نام تو کلید مشکلات است، حسین
در شأن تو این بس که رسول اکرم
فرمود: سفینة النّجاة است، حسین

✴️
#مهدی_آصفی:
شیرازه‌ی دفتر حیات است، حسین
محبوب قلوب کائنات است، حسین
از قصّه‌ی فطرسِ مَلَک شد معلوم
کوتاه‌ترین راه نجات است، حسین

✴️
#علی_انسانی:
من نرد غم لیلی لیلا زده‌ام
دل‌خونم و چون لاله به صحرا زده‌ام
آن جا که سفینة النّجاة است، حسین
دریا، دلِ عشق و من به دریا زده‌ام

✴️
#جواد_هاشمی_تربت:
ای زنده‌ی عشق! ای قتیل عبرات!
آزاده‌ی کربلا! اسیر کربات!
ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی
ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات

✴️
#محسن_حافظی:
محبوب تمام کائنات است حسین
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
دین نبوی زنده شد از کشتن او
احیاگر ذکر صلوات است حسین

✴️
#محسن_حافظی:
آیینه‌ی حق‌نمای عشق است حسین
در نای زمان، نوای عشق است حسین
بر فُلک نجات، آن دُر بحر شرف
فرهیخته ناخدای عشق است حسین

✴️
#حسین_زارعی_خائف
شاهنشه کلّ کائنات است حسین
بر خلق خدا، پُر برکات است حسین
در بحر وجود، شیعیان را ز کرم
هم لنگر و کشتی نجات است حسین

✴️
#خطیبی_همدانی:
مصباح هدی به کائنات است، حسین
فیّاض جمیع ممکنات است، حسین
کان کرم و بحر عطا و احسان
یعنی که سفینه‌ی نجات است حسین

✴️
#قاسم_رسا:
شاهی که سفینة النّجاتش خوانند
مصباح هدای کائناتش خوانند
آلوده به خاک ماتم اوست هنوز
آن آب که چشمه‌ی فراتش خوانند

✴️
#سید_محمد_رستگار:
خاک قدمش آب حیات است حسین
مهریه‌ی مادرش فرات است حسین
غرقیم به دریای معاصی امّا
شادیم که کشتی نجات است حسین

✴️
#صغیر_اصفهانی:
حلّال جمیع مشکلات است حسین
شوینده‌ی لوح سیّئات است حسین
ای شیعه! تو را چه غم ز توفان بلا؟
جایی که سفینة النّجاة است حسین

✴️
#قنبر_ثانی (محمّدرضا کوزه‌گر کالجی):
محبوب خدا چشمه‌ی جاری حیات،
خورشید رسل که بر روانش صلوات،
فرمود به امّت که حسین بن علی
مصباح هدایت است و کشتیّ نجات

✴️
#سید_رضا_مؤید:
از روی حسین تا نقاب افکندند
در کشور عشق، انقلاب افکندند
تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد
کشتی نجات را به آب افکندند

✴️
#سید_رضا_مؤید:
من در بر کشتی نجات آمده‌ام
در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام
تا زودتر از زود گناهم بخشند
قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام

✴️
#سید_رضا_مؤید:
سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین
معراج صلات‌ و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین

✴️
#مدرسی_صادقی:
سالار جمیع ممکنات است حسین
فرمانده دین، اصل حیات است حسین
دنیا ز بلیات بود بحر عظیم
بر دوست چو کشتی نجات است حسین

✴️
#عبدالعلی_نگارنده:
هر چند که چشمه‌ی حیات است، حسین
لب‌تشنه، لب آب فرات است، حسین
غم نیست اگر غرق گناهیم همه
چون بحر کرم، فُلک نجات است، حسین

✴️
#میرزا_یحیی_اصفهانی:
اسباب نجات کائنات است، حسین
فیّاض جمیع ممکنات است، حسین
چون کشتی چار موجه شد در شط خون
با آن که سفینة النّجاة است حسین

🔅تکمله:
در این باب یک رباعی دیگر هم دیده شده که چون وجه تمایزی با دیگران داشت، جداگانه مطرح می‌شود. این رباعی از غافل مازندرانی است که به جای واژه‌ی «سفینه»، واژه‌ی «صحیفه» در آن آمده است:

✴️
#غافل_مازندرانی:
در وحدت حق، مظهر ذات است، حسین
مستجمعِ افرادِ صفات است، حسین
یک سرّ شهادتش، از آن دان که به حشر
عنوانِ صحیفه‌ی نجات است، حسین



#حضرت_امام_حسین_علیه‌السلام
#بازنشر
#جواد_هاشمی_تربت
#رباعی


http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
این مصراع از کیست؟

[بعد از حسین خانه‌ی شادی شود خراب]

ان‌شاءالله به زودی تحت عنوان یک #یادداشت_ادبی به این سؤال، پاسخ داده می‌شود.

#جواد_هاشمی_تربت
#یادداشت_ادبی
[بعد از حسین خانه‌ی شادی شود خراب]

طبیعتا" اغلب دوستان ندانند که این مصراع از کجا و از کیست.👆
گویا مشهوری این مصراع، وام‌دار ذاکر اهل بیت علیه‌السّلام، آقا #حسام‌الدین_حسینی است که در پایان مدّاحی‌اش این مصراع را می‌خواند.
دوست شاعر، #علی_عباسی هم در ترکیب‌بندی ‌این مصراع را #تضمین کرد و شهرت، بیش از پیش شد.
شاعر معاصر، زنده‌یاد #حبیب_چایچیان_حسان، شعری دارد با قالب جدید که از انواع #مسمط است. هر بند شش مصراع که ابتدا سه مصراع مقفّا و بعد، یک بیت با قافیه‌ی جداگانه و سپس تک‌مصراعی با قوافی همان سه بیت نخست. به این شکل:
رررررررررر¥
رررررررررر¥
رررررررررر¥
دددددددد@
دددددددد@
رررررررررر¥

#حسان در بند آخر می‌گوید:
دنیاست چون حباب، نه بر آب، بر سراب
آن هم به چشم مست، نه بیدار بل به خواب
خوابی که هست جمله پریشان و بی‌حساب
▪️
ای کاش بی‌حساب سرشک "حسان" شود!
آن گاه جمع گردد و سیلی روان شود
▪️
بعد از حسین خانه شادی کند خراب


📘ای اشک‌ها بریزید!،ص۱۷۴.

▪️همان طور که دیدید، برای تک‌مصراع درخشان شدن، لازم بوده، کلمه‌ی "کند" به "شود"، تبدیل شود که این کار، انجام شده است.

#جواد_هاشمی_تربت
#یادداشت_ادبی
۲۰مهر= روز حافظ

💎امروز زنده‌ام به ولای تو یا علی!💎


📜مصراع فوق از غزلی نسبتا" مشهور است که به #حافظ منسوب است؛ از این رو در اغلب دیوان‌های چاپی حافظ نیست.

تصحیح #عبدالرحیم_خلخالی فصلی را به غزلیّات منسوب به خواجه اختصاص داده. پیشنهاد دارم دیوان حافظ به این تصحیح را پیدا کنید و بخرید.

📝نکته‌ی قابل توجّه این است که ابیاتی از همین غزل منسوب بر سنگ مزار او در #حافظیه منقوش است که این خود لطیفه‌ای است.

✏️سال‌ها قبل، پس از مشاهده‌ی مقبره‌ی او و مقایسه‌ی سنگ قبر با دیوان، آن ابیات را با مداد و ذکر شماره در کتاب علامت زده‌ام که در عکس معلوم است.

📚شعرای زیادی را دیده‌ام که غزل فوق را #تخمیس کرده‌اند و نامشان را گوشه‌ای یادداشت کرده‌ام به امید که این مجموعه روزی به صورت مستقل چاپ شود.

[به نیابتش برای فرج صلوات]


#حافظ_شیرازی
#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
#حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها
#یادداشت_ادبی

[حافظ و تربت]

قریب ۲۵ سال قبل، وقتی در همان غزلی که #حافظ گفته:

از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌‌تر
یادگاری که در این گنبدِ دَوّار بِمانْد
،

به این بیت رسیدم:
بر جمال تو چنان صورت چین، حیران شد
که حدیثش همه‌جا در در و دیوار بِمانْد
،

دیدم که چقدر مصراع دومش مناسب #شعر_فاطمی است.

همان سال‌ها، من هم مثل شما، عبارت "بر در و دیوار" را به "در در و دیوار" ترجیح دادم.

فقط کافی بود یک پیش‌مصراع متناسب افزوده شود، تا بیتی مرثیه‌ای پدید آید و چنین روزی شد:

بین دیوار و در خانه چه رخ داده مگر؟
"که حدیثش همه جا بر در و دیوار بماند"



#فاطمیه
#حافظ_شیرازی
#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
شبی که آن تن عفّت حجاب را شستم ستاره ریختم و آفتاب را شستم شبی نبود مرا دردناک‌تر زآن شب کز اشک و خون دل، آن دُر ناب را شستم مجال غسل نمی‌یافتم ز اشک روان شبی که بضعه‌ی ختمی‌‌مآب را شستم به سینه، خون دلم جوش زد در آن دل شب که زخم سینه‌ی از خون خضاب را شستم…
#یادداشت_ادبی

■دو نسخه از یک غزل فاطمی■


منصفانه و ادیبانه ببینید: آیا توانسته‌ایم در تعالی این غزل گام برداریم یا نه؟

اجازه‌ی استاد مؤیّد به عنوان سراینده، برای لحاظ این ظرافت‌کاری‌ها، نکته‌ی مهمّی است و البتّه حاکی از بزرگواری ایشان و امانت‌داری مصحّح.

یادم نیست در مسیر پژوهش، کدام یک از این تغییرات، پیشنهاد خودم بوده و کدام یک، پیشنهاد دیگر بزرگواران بوده که مجموعه را خواندند. (اسامی اینان را در مقدّمه آورده‌ام).

و امّا نکات:
۱.غیر از تبدیلِ حرفِ اضافه‌ی "به" به "کز" که آن هم به ضرورت بوده، هیچ کلمه‌ای تغییر نکرده است.

۲.در چینش افقی، دو مصراع با هم جابه‌جا شده‌اند و آن هم به این خاطر بوده که مصراعِ بسیار خوبِ "ستاره ریختم و آفتاب را شستم"، بهتر دیده شود و ضربه‌ی بیش‌تری در شروع، وارد کند و بیت اوّل، مزیّن به صنعت حُسن مطلع شود.

۳.در چینش عمودی، دو بیت جابه‌جا شده‌اند و آن هم به خاطر پیوستگی بیش‌تر در مفاهیم و مضامین بود؛ چرا که شاعر، واژه‌ی شب را در چهار بیت آورده بود ولی این چهار، پیاپی نبودند.



#نقد_شعر
#سید_رضا_مؤید
#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
📝#یادداشت_ادبی
🔖رباعی‌های
#سفینة_النجاة
🖌به پژوهش
#جواد_هاشمی_تربت
(تکمیل شده‌ی متنی که قبلا" برای سایت
#کرب_و_بلا نوشتم)

💠این
یادداشت مختصر ادبی، حاصل جُستاری است با نگاه به عبارت مشهور «سفینة النّجاة» راجع به امام حسین علیه‌السّلام و کاربرد و بازتاب آن در قالب «رباعی». نتیجه‌ی غور و فَحص در دواوین شعرا این مجموعه‌ی اندک را جمع آورده که به گمانم در حوزه‌ی جمع‌آوری اشعار ولایی، جای چنین کارهایی خالی است ولو این که ماحصلش یک یادداشت ادبی باشد.

⚛️شاعرانی که با عبارت مشهور «سفینة النّجاة» ـ عیناً یا ترجمتاً ـ مضمون ساخته و آن را در رباعی گنجانده‌اند، اوّلاً بیش‌تر در مصراع چهارم از آن بهره برده‌اند (جز اندک مواردی در مصراع‌های دیگر) و ثانیاً اغلب ردیف را «است حسین» انتخاب کرده‌اند. برخی از اشعار به دست آمده با سیاق مذکور به ترتیب الفبای شهرت یا تخلّص شاعر از این قرار است (از برخی اشعار که نام شاعرش معلوم نبود، فعلاً چشم پوشیدیم):

✴️
#مهدی_آصفی:
عقل بشر از درک تو مات است، حسین
نام تو کلید مشکلات است، حسین
در شأن تو این بس که رسول اکرم
فرمود: سفینة النّجاة است، حسین

✴️
#مهدی_آصفی:
شیرازه‌ی دفتر حیات است، حسین
محبوب قلوب کائنات است، حسین
از قصّه‌ی فطرسِ مَلَک شد معلوم
کوتاه‌ترین راه نجات است، حسین

✴️
#علی_انسانی:
من نرد غم لیلی لیلا زده‌ام
دل‌خونم و چون لاله به صحرا زده‌ام
آن جا که سفینة النّجاة است، حسین
دریا، دلِ عشق و من به دریا زده‌ام

✴️
#جواد_هاشمی_تربت:
ای زنده‌ی عشق! ای قتیل عبرات!
آزاده‌ی کربلا! اسیر کربات!
ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی
ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات

✴️
#محسن_حافظی:
محبوب تمام کائنات است حسین
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
دین نبوی زنده شد از کشتن او
احیاگر ذکر صلوات است حسین

✴️
#محسن_حافظی:
آیینه‌ی حق‌نمای عشق است حسین
در نای زمان، نوای عشق است حسین
بر فُلک نجات، آن دُر بحر شرف
فرهیخته ناخدای عشق است حسین

✴️
#حسین_زارعی_خائف
شاهنشه کلّ کائنات است حسین
بر خلق خدا، پُر برکات است حسین
در بحر وجود، شیعیان را ز کرم
هم لنگر و کشتی نجات است حسین

✴️
#خطیبی_همدانی:
مصباح هدی به کائنات است، حسین
فیّاض جمیع ممکنات است، حسین
کان کرم و بحر عطا و احسان
یعنی که سفینه‌ی نجات است حسین

✴️
#قاسم_رسا:
شاهی که سفینة النّجاتش خوانند
مصباح هدای کائناتش خوانند
آلوده به خاک ماتم اوست هنوز
آن آب که چشمه‌ی فراتش خوانند

✴️
#سید_محمد_رستگار:
خاک قدمش آب حیات است حسین
مهریه‌ی مادرش فرات است حسین
غرقیم به دریای معاصی امّا
شادیم که کشتی نجات است حسین

✴️
#صغیر_اصفهانی:
حلّال جمیع مشکلات است حسین
شوینده‌ی لوح سیّئات است حسین
ای شیعه! تو را چه غم ز توفان بلا؟
جایی که سفینة النّجاة است حسین

✴️
#قنبر_ثانی (محمّدرضا کوزه‌گر کالجی):
محبوب خدا چشمه‌ی جاری حیات،
خورشید رسل که بر روانش صلوات،
فرمود به امّت که حسین بن علی
مصباح هدایت است و کشتیّ نجات

✴️
#محمود_مربوبی:
از حال دل من و تو آگاه ، حسین
کشتیّ نجات هر چه گم‌راه، حسین
ای دوست! دلت تا وسط روضه شکست
با قصد فرج صدا بزن: آه حسین

✴️
#سید_رضا_مؤید:
از روی حسین تا نقاب افکندند
در کشور عشق، انقلاب افکندند
تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد
کشتی نجات را به آب افکندند

✴️
#سید_رضا_مؤید:
من در بر کشتی نجات آمده‌ام
در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام
تا زودتر از زود گناهم بخشند
قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام

✴️
#سید_رضا_مؤید:
سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین
معراج صلات‌ و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین

✴️
#مدرسی_صادقی:
سالار جمیع ممکنات است حسین
فرمانده دین، اصل حیات است حسین
دنیا ز بلیات بود بحر عظیم
بر دوست چو کشتی نجات است حسین

✴️
#عبدالعلی_نگارنده:
هر چند که چشمه‌ی حیات است، حسین
لب‌تشنه، لب آب فرات است، حسین
غم نیست اگر غرق گناهیم همه
چون بحر کرم، فُلک نجات است، حسین

✴️
#میرزا_یحیی_اصفهانی:
اسباب نجات کائنات است، حسین
فیّاض جمیع ممکنات است، حسین
چون کشتی چار موجه شد در شط خون
با آن که سفینة النّجاة است حسین

🔅تکمله:
در این باب یک رباعی دیگر هم دیده شده که چون وجه تمایزی با دیگران داشت، جداگانه مطرح می‌شود. این رباعی از غافل مازندرانی است که به جای واژه‌ی «سفینه»، واژه‌ی «صحیفه» در آن آمده است:

✴️
#غافل_مازندرانی:
در وحدت حق، مظهر ذات است، حسین
مستجمعِ افرادِ صفات است، حسین
یک سرّ شهادتش، از آن دان که به حشر
عنوانِ صحیفه‌ی نجات است، حسین


#حضرت_امام_حسین_علیه‌السلام
#بازنشر
#جواد_هاشمی_تربت
#رباعی


http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
درست یک هفته پیش از رحلتشان، بعد از نماز صبح رو به قبله خوابیدند و عبا بر چهره کشیدند. ناگهان مانند آفتابی که از روزنی بر جایی بتابد، پیکرشان روشن و رنگ چهره، نورانی و شفّاف شد. تکانی خوردند و گفتند: سلامٌ علیکم یا رسول الله! شما به دیدن این بنده‌ی بی مقدار آمدید. انگار کسانی یک یک به دیدنشان می آمدند.

بر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) و یکایک ائمّه (علیهم‌السّلام) تا حضرت صاحب الزّمان (عجّل الله فرجه) عرض سلام و از آمدن آن‌ها اظهار تشکّر كردند. پس بر حضرت صدّیقه‌ی طاهره (سلام‌الله‌علیها) سلام کردند.

سپس بر حضرت زینب كبری (سلام‌الله‌علیها) سلام کردند و در این جا خیلی گریسته و گفتند: "بی‌بی! من برای شما خیلی گریه کرده ام". پس بر مادر خودشان سلام کرده و گفتند: مادر! از تو ممنونم، به من شیر پاکی دادی.
این حالت تا دو ساعت از آفتاب برآمده دوام داشت. پس از آن، نوری که بر پیکرشان می‌تابید از بین رفت و به حال عادی برگشتند. در هفته‌ی بعد، درست در همان دو ساعت، حالت احتضار را سپری کرده و بدرود حیات گفتند.



#تربت_علما
#یادداشت
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
😭 بانو! میان دشت هراسان چه می‌کنی؟ دریای صبر! در دل توفان چه می‌کنی؟ سر مزارم #مادرم پنج‌شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۴ شمسی با صدای #حسام_حسینی #جواد_هاشمی_تربت
#یادداشت_ادبی
[بررسی نقش سه شاعر در یک شعر]

به برکت انتشار فیلم بالا با صدای آقا حسام و راه‌نمایی یکی از دوستان شاعر متوجّه شدم که (خلاصه):

غزل فوق، سروده‌ی دوست گرامی
#روح‌الله_حبیبی‌پور بوده که تقریبا" در سال ۱۳۹۲ به سفارش و پی‌گیری ذاکر الحسین(عليه‌السّلام)، #حسام_حسینی در مصیبت علیامخدّره حضرت عقیله‌ی بنی هاشم(سلام‌الله‌علیها) و در آستانه‌ی شهادت حضرتشان سروده و این شاعر به تصریح خودش به استقبال شاعری به نام #امیرحامد_ولیان رفته و ابیاتی از وی را #تضمین کرده است (بیت ۵ و ۱۰ و مصراع دوم بیت ششم که در کتاب خودم گیومه گذاشتم)؛ منتها شاعر سوم یعنی #الیاس_دوستی که گویا ذاکر هم هستند و توفیق آشنایی با او را ندارم با افزودن بیت ۸ و ۹، فضای مرثیه را مختصّ مصیبت حضرت امّ‌کلثوم (سلام‌الله‌علیها) کرده (شاید صرفا" بابت اجرا در هیأت) و در این مسیر به دست مؤلّفی رسیده و به نام همین شاعر در کتاب "کتیبه‌ها تشنه‌ی نام تواند" به چاپ رسیده و دست‌به‌دست به سایت‌هایی مثل #امام _هشت و #کرب‌وبلا و #عقیق به نامی اشتباه راه یافته است. باشد که اصلاح کنند.

جواد هاشمی
فردای شصت‌ونهمین روز سال
۱۴۰۴/۳/۸

#پژوهش
#جواد_هاشمی_تربت