🌻🌻یک کلمهی دو حرفی🌻🌻
🌘آیا میدانستید که نینامهی مرحوم #قیصر_امینپور را استاد #علی_انسانی ادامه داده است؟
🌗مثنوی امینپور نسبتاً در بین اهالی شعر عاشورایی مشهور است امّا مثنوی انسانی هنوز چندان دیده و شنیده نشده است.
🌖مبسوط این بحث، تحت عنوان یک یادداشت ادبی به قلم این جانب #جواد_هاشمی_تربت با نام «یک کلمهی دو حرفی» نوشته شده و در سایت #کربوبلا موجود است.
🌕اینک متن هر شعر👇:
#قیصر_امینپور
#علی_انسانی
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
🌘آیا میدانستید که نینامهی مرحوم #قیصر_امینپور را استاد #علی_انسانی ادامه داده است؟
🌗مثنوی امینپور نسبتاً در بین اهالی شعر عاشورایی مشهور است امّا مثنوی انسانی هنوز چندان دیده و شنیده نشده است.
🌖مبسوط این بحث، تحت عنوان یک یادداشت ادبی به قلم این جانب #جواد_هاشمی_تربت با نام «یک کلمهی دو حرفی» نوشته شده و در سایت #کربوبلا موجود است.
🌕اینک متن هر شعر👇:
#قیصر_امینپور
#علی_انسانی
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
🖊این یادداشت ادبی را دو سال قبل به بهانهی شصتمین سالگرد درگذشت #علیاکبر_دهخدا برای سایت #کربوبلا نوشته بودم و نشر داده شد؛ اینک در کانال ملاحظه کنید:
📝#علیاکبر_دهخدا، چهرهی سرشناس ادبی و سیاسی، متولّد سال ۱۲۵۷ و به نقلی ۱۲۵۸ و متوفّی ۷ اسفند ۱۳۳۴ است.
💎در تهران چشم به دنیا گشود و در همین شهر چشم از جهان بست.
📖مزارش در قبرستان ابن بابویه واقع در شهر ری قرار دارد. اتاقک مقبرهی خانوادگی دهخدا از معدود حجرههایی است که هنوز پابرجاست و تخریب نشده است.
🌸او در عرصهی تحقیق و تألیف، صاحب آثار زیادی است ولی بیشترین شهرت او به سبب تألیف «لغتنامهی دهخدا» است؛ امّا به گمانم خیلیها نمیدانند که این لغتشناس، ادیب و سیاستمدار معاصر، «شاعر» هم بوده و دیوان شعری هم از خود به یادگار گذاشته؛ چه برسد به این که در موضوع عاشورا و کربلا داد سخن داده باشد.
🌻گفتنی است او چندان ادّعای شاعری نداشته است. در این باب به دو جمله از مقدّمهی دیوان استناد میکنم:
«... من خود نیز نمیدانم اینها که گفتهام شعر است یا نظم؛ قضاوت این امر با خوانندگان است» و در جای دیگر گوید: «اگر به کار شاعری بیش میپرداختم، حالا شاعر کی میبودم».
📘یادآور شوم که «دیوان دهخدا» به کوشش و مقدّمه #سید_محمد_دبیرسیاقی توسّط انتشارات تیراژه در چند نوبت منتشر شده است. شماره صفحات مقدّمه دیوان، چهل و چهار است و بخش اشعار نیز ۲۰۹ صفحه و در پایان هم صفحات به عکس ایشان اختصاص داده شده است.
🌳وقتی به بهانه این یادداشت ادبی، به جستوجوی اشعار عاشورایی در دیوان دهخدا میپردازیم، سه اثر با این موضوع مییابیم: یکی در قالب رباعی و دومی در قالب نوحه (فراموش نکنید که در ارائهی این آثار که کمتر دیده شده، بیشتر توجّه به عرضِ ادبِ صاحبِ اثر داریم تا قوّتِ ادبی خودِ اثر):
#رباعی (افسوس که افتادگی دارد و کامل به دست نرسیده!)
گل میشکفد بهار چون جان حسین
خوش آن کس کاوست دل به فرمان حسین!
.............. هستم که کافرم میدانند
صد جان من سوخته قربان حسین!
(تاریخ: آخر سال ۱۳۳۳)
🌹ای کوفیان!🌹
ای قوم بد پیمان دون!
ای کوفیان! ای کوفیان!
غلتان حسین در خاک و خون!
ای کوفیان! ای کوفیان!
یاریش میباید کنون!
ای کوفیان! ای کوفیان!
*
گفتید ما یار توایم
یاران غمخوار توایم
از بد نگهدار توایم
ای کوفیان! ای کوفیان!
*
صدها هزاران از شما
کردید پیمان با خدا
باشید با او با وفا
ای کوفیان! ای کوفیان!
*
ایثار کرد او مال و جان
بگذشت نیز از خانمان
بهر نجات دوستان
ای کوفیان! ای کوفیان!
*
پاشید یکسر خاندان
ای بیحَمیّت مردمان!
ماتمزده پیر و جوان
ای کوفیان! ای کوفیان!
*
آتش زدند اندر خِیَم
بیکس شدند اهل حرم
پشت جوانان گشت خم
ای کوفیان! ای کوفیان!
🌹ذوالجناح!🌹
مَشعَل توتُنی مَنی قویمور
گوروم سَنی ذوالجناح!
سَنَه سامان آلمیشم
تُبرَن هانی ذوالجناح!
میدانده تک دورُبسَن
افسارِ وی قیروب سَن
شِمره تَپِک وُروبسن
توک قانِنی ذوالجناح!
"دهخدا" ترکی را از مربّی دوران کودکیاش حسین بیک که اهل درگزین بود آموخته است.
#یادداشت_ادبی
#علیاکبر_دهخدا
#جواد_هاشمی_تربت
#شعر_ترکی
@javadhashemi_torbat
📝#علیاکبر_دهخدا، چهرهی سرشناس ادبی و سیاسی، متولّد سال ۱۲۵۷ و به نقلی ۱۲۵۸ و متوفّی ۷ اسفند ۱۳۳۴ است.
💎در تهران چشم به دنیا گشود و در همین شهر چشم از جهان بست.
📖مزارش در قبرستان ابن بابویه واقع در شهر ری قرار دارد. اتاقک مقبرهی خانوادگی دهخدا از معدود حجرههایی است که هنوز پابرجاست و تخریب نشده است.
🌸او در عرصهی تحقیق و تألیف، صاحب آثار زیادی است ولی بیشترین شهرت او به سبب تألیف «لغتنامهی دهخدا» است؛ امّا به گمانم خیلیها نمیدانند که این لغتشناس، ادیب و سیاستمدار معاصر، «شاعر» هم بوده و دیوان شعری هم از خود به یادگار گذاشته؛ چه برسد به این که در موضوع عاشورا و کربلا داد سخن داده باشد.
🌻گفتنی است او چندان ادّعای شاعری نداشته است. در این باب به دو جمله از مقدّمهی دیوان استناد میکنم:
«... من خود نیز نمیدانم اینها که گفتهام شعر است یا نظم؛ قضاوت این امر با خوانندگان است» و در جای دیگر گوید: «اگر به کار شاعری بیش میپرداختم، حالا شاعر کی میبودم».
📘یادآور شوم که «دیوان دهخدا» به کوشش و مقدّمه #سید_محمد_دبیرسیاقی توسّط انتشارات تیراژه در چند نوبت منتشر شده است. شماره صفحات مقدّمه دیوان، چهل و چهار است و بخش اشعار نیز ۲۰۹ صفحه و در پایان هم صفحات به عکس ایشان اختصاص داده شده است.
🌳وقتی به بهانه این یادداشت ادبی، به جستوجوی اشعار عاشورایی در دیوان دهخدا میپردازیم، سه اثر با این موضوع مییابیم: یکی در قالب رباعی و دومی در قالب نوحه (فراموش نکنید که در ارائهی این آثار که کمتر دیده شده، بیشتر توجّه به عرضِ ادبِ صاحبِ اثر داریم تا قوّتِ ادبی خودِ اثر):
#رباعی (افسوس که افتادگی دارد و کامل به دست نرسیده!)
گل میشکفد بهار چون جان حسین
خوش آن کس کاوست دل به فرمان حسین!
.............. هستم که کافرم میدانند
صد جان من سوخته قربان حسین!
(تاریخ: آخر سال ۱۳۳۳)
🌹ای کوفیان!🌹
ای قوم بد پیمان دون!
ای کوفیان! ای کوفیان!
غلتان حسین در خاک و خون!
ای کوفیان! ای کوفیان!
یاریش میباید کنون!
ای کوفیان! ای کوفیان!
*
گفتید ما یار توایم
یاران غمخوار توایم
از بد نگهدار توایم
ای کوفیان! ای کوفیان!
*
صدها هزاران از شما
کردید پیمان با خدا
باشید با او با وفا
ای کوفیان! ای کوفیان!
*
ایثار کرد او مال و جان
بگذشت نیز از خانمان
بهر نجات دوستان
ای کوفیان! ای کوفیان!
*
پاشید یکسر خاندان
ای بیحَمیّت مردمان!
ماتمزده پیر و جوان
ای کوفیان! ای کوفیان!
*
آتش زدند اندر خِیَم
بیکس شدند اهل حرم
پشت جوانان گشت خم
ای کوفیان! ای کوفیان!
🌹ذوالجناح!🌹
مَشعَل توتُنی مَنی قویمور
گوروم سَنی ذوالجناح!
سَنَه سامان آلمیشم
تُبرَن هانی ذوالجناح!
میدانده تک دورُبسَن
افسارِ وی قیروب سَن
شِمره تَپِک وُروبسن
توک قانِنی ذوالجناح!
"دهخدا" ترکی را از مربّی دوران کودکیاش حسین بیک که اهل درگزین بود آموخته است.
#یادداشت_ادبی
#علیاکبر_دهخدا
#جواد_هاشمی_تربت
#شعر_ترکی
@javadhashemi_torbat
✅یادداشتی با دو شعر از #سید_رضا_مؤید به مناسبت ولادت حضرت_امام_رضا_علیهالسلام که برای سایت #کربوبلا نوشتهام.
به مناسبت ولادت باسعادت حضرت شمس الشّموس، انیس النّفوس، المدفون بارض طوس، حضرت علیّبنموسی الرّضا علیه آلاف التّحیة و الثّناء، دو غزل نسبتا" طولانی از یک شاعر مشهور مشهدی انتخاب شده که از این پس خواهید دید.
پیش از نقل شعر، با پوزش از کسانیکه اشراف کامل به این مباحث دارند، نکات اشتراک و افتراق آنها را برشمردهایم:
اشتراک:
۱. یادآور شویم که هر دو شعر در یک وزن عروضی یعنی «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن» سروده شده است.
۲. هر دو شعر مردف یعنی دارای ردیف است؛ ردیف شعر نخست، «یا مولا» و ردیف شعر دوم، «دارم» است.
۳. همچنین هر دو شعر، سروده شاعری از سلسله جلیله سادات یعنی استاد سید رضا مؤیّد، شاعر معاصر و پیشکسوت خراسانی است. وی تا کنون، حدود ۱۰ مجلّد از اشعارش را منتشر کرده و گروهی دو سال است که مشغول تجمیع، تدوین و تنظیم تمامی اشعار وی هستند که امیدواریم بهزودی و به خوبی منتشر شود.
افتراق:
۱. شعر اول برخلاف اغلب اشعار این شاعر، فاقد تخلّص است ولی در مقطع شعر دوم، تخلّص مؤید دیده میشود:
به رستخیز، «مؤیّد»! چو از لحد خیزم
به دست، نامه و بر لب رضا دارم
۲. در شعر نخست، نام بعضی از رواقهای حرم مطهر آمده است که سبب انتخاب این شعر، یکی نیز همین نکته بوده است. رواقهای دارالسّعاده، دارالولایه، دارالسّیاده، دارالسّلام و دارالعباده که چرخ زدنِ پروانهوار در هر یک از این رواقها آرزوی هر دل مشتاق و شیفته است.
۳. سبب انتخاب شعر دوم، گریزش به کربلا و نام امام حسین علیهالسلام است. شاعر میگوید با اینکه نمیتواند از مشهد دل برکند ولی در سرش هوای کربوبلا را دارد:
ز توس، دل نتوانم گرفت و رفت ولی
به سر هوای تماشای کربلا دارم
اینک متن زیبای دو شعر و زیارتی با پای دل:
✴️تجسّم عشق✴️
الا! تجسّم عشق و اراده! یا مولا!
اراده سر به حریمت نهاده، یا مولا!
گدای بی سر و پایی به درگهت آمد
که هر چه داشته از دست داده، یا مولا!
ببین به حال فقیری که با شکستهدلی
بر آستان تو صورت نهاده، یا مولا!
شب زیارت مخصوصت، ای امام رئوف!
دلم به یاد حریمت فتاده، یا مولا!
به این مثل بستایم تو را که در عظمت
تویی سواره و گردون پیاده، یا مولا!
تو چشمهای ز دو دریای فیض اما من
شکسته ساغرِ خالی ز باده، یا مولا!
گواه رأفت تو معجزات پی در پی
چنان تو داد کرامت که داده؟ یا مولا!
اراده تو رضا جان! اراده ازلی است
بهخوبی منِ بد کن اراده، یا مولا!
به حیرتم که چه داده است قادر متعال
به هر کسی که غمت را نداده، یا مولا!
ز فیض نعمت جنّت، عدوی تو نبرد
به قدر بوی گلی استفاده، یا مولا!
به آستان تو هر روز رو نهد خورشید
سر برهنه و پای پیاده، یا مولا!
تو را عنایت و رحمت که هیچ کم نشود
بکن مودت من را زیاده، یا مولا!
چه اجتماع عظیمی بُوَد ز زوارت
صفی نشسته، صفی ایستاده، یا مولا!
به بوی آنکه ز قربت سعادتی ببرم
ستاده بر در دارالسّعاده، یا مولا!
ولایت تو به دارالولایهام آورد
چنان سگانِ به گردن قلاده، یا مولا!
به پیشواز، کمر بسته زائرینت را
فرشته بر در دارالسّیاده، یا مولا!
کلیم بر در دارالسّلام گرم سلام
مسیح بر در دارالعباده، یا مولا!
⚛کعبهی دلها⚛
بر آستان رضا روی التجا دارم
نظر گشا و ببین التجا کجا دارم
بر این مقامِ خدا داده افتخار کنم
که در حریم رضا رتبهی گدا دارم
غبار درگه شمس الشّموس عین شفاست
برای چاره هر درد، از این دوا دارم
ز صاحبان کرم نیست چشم اکرامم
امید مکرمت از حضرت رضا دارم
مرا چه بیم ضلالت ز کوره راه جهان؟
که از ولایت او نور رهنما دارم
قسم به تربت پاکش که کعبه دلهاست!
غلام اویم و در خدمتش وفا دارم
ز معصیت نگران و به مهر او خرسند
چه حالتی است که در خوف و در رجا دارم؟
به مهر آل علی پروریده جان و تنم
عجب که مسم و در قلب، کیمیا دارم
ز توس دل نتوانم گرفت و رفت ولی
به سر هوای تماشای کربلا دارم
ز دل نمیرودم یاد نینوای حسین
که روز و شب ز فراقش چو نی، نوا دارم
اگر نمردم و رفتم به آستانبوسش
از این زمانه به او باز شکوهها دارم
به رستخیز، «مؤید»! چو از لحد خیزم
به دست، نامه و بر لب رضا دارم
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
@KarbobalaLiterature
به مناسبت ولادت باسعادت حضرت شمس الشّموس، انیس النّفوس، المدفون بارض طوس، حضرت علیّبنموسی الرّضا علیه آلاف التّحیة و الثّناء، دو غزل نسبتا" طولانی از یک شاعر مشهور مشهدی انتخاب شده که از این پس خواهید دید.
پیش از نقل شعر، با پوزش از کسانیکه اشراف کامل به این مباحث دارند، نکات اشتراک و افتراق آنها را برشمردهایم:
اشتراک:
۱. یادآور شویم که هر دو شعر در یک وزن عروضی یعنی «مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن» سروده شده است.
۲. هر دو شعر مردف یعنی دارای ردیف است؛ ردیف شعر نخست، «یا مولا» و ردیف شعر دوم، «دارم» است.
۳. همچنین هر دو شعر، سروده شاعری از سلسله جلیله سادات یعنی استاد سید رضا مؤیّد، شاعر معاصر و پیشکسوت خراسانی است. وی تا کنون، حدود ۱۰ مجلّد از اشعارش را منتشر کرده و گروهی دو سال است که مشغول تجمیع، تدوین و تنظیم تمامی اشعار وی هستند که امیدواریم بهزودی و به خوبی منتشر شود.
افتراق:
۱. شعر اول برخلاف اغلب اشعار این شاعر، فاقد تخلّص است ولی در مقطع شعر دوم، تخلّص مؤید دیده میشود:
به رستخیز، «مؤیّد»! چو از لحد خیزم
به دست، نامه و بر لب رضا دارم
۲. در شعر نخست، نام بعضی از رواقهای حرم مطهر آمده است که سبب انتخاب این شعر، یکی نیز همین نکته بوده است. رواقهای دارالسّعاده، دارالولایه، دارالسّیاده، دارالسّلام و دارالعباده که چرخ زدنِ پروانهوار در هر یک از این رواقها آرزوی هر دل مشتاق و شیفته است.
۳. سبب انتخاب شعر دوم، گریزش به کربلا و نام امام حسین علیهالسلام است. شاعر میگوید با اینکه نمیتواند از مشهد دل برکند ولی در سرش هوای کربوبلا را دارد:
ز توس، دل نتوانم گرفت و رفت ولی
به سر هوای تماشای کربلا دارم
اینک متن زیبای دو شعر و زیارتی با پای دل:
✴️تجسّم عشق✴️
الا! تجسّم عشق و اراده! یا مولا!
اراده سر به حریمت نهاده، یا مولا!
گدای بی سر و پایی به درگهت آمد
که هر چه داشته از دست داده، یا مولا!
ببین به حال فقیری که با شکستهدلی
بر آستان تو صورت نهاده، یا مولا!
شب زیارت مخصوصت، ای امام رئوف!
دلم به یاد حریمت فتاده، یا مولا!
به این مثل بستایم تو را که در عظمت
تویی سواره و گردون پیاده، یا مولا!
تو چشمهای ز دو دریای فیض اما من
شکسته ساغرِ خالی ز باده، یا مولا!
گواه رأفت تو معجزات پی در پی
چنان تو داد کرامت که داده؟ یا مولا!
اراده تو رضا جان! اراده ازلی است
بهخوبی منِ بد کن اراده، یا مولا!
به حیرتم که چه داده است قادر متعال
به هر کسی که غمت را نداده، یا مولا!
ز فیض نعمت جنّت، عدوی تو نبرد
به قدر بوی گلی استفاده، یا مولا!
به آستان تو هر روز رو نهد خورشید
سر برهنه و پای پیاده، یا مولا!
تو را عنایت و رحمت که هیچ کم نشود
بکن مودت من را زیاده، یا مولا!
چه اجتماع عظیمی بُوَد ز زوارت
صفی نشسته، صفی ایستاده، یا مولا!
به بوی آنکه ز قربت سعادتی ببرم
ستاده بر در دارالسّعاده، یا مولا!
ولایت تو به دارالولایهام آورد
چنان سگانِ به گردن قلاده، یا مولا!
به پیشواز، کمر بسته زائرینت را
فرشته بر در دارالسّیاده، یا مولا!
کلیم بر در دارالسّلام گرم سلام
مسیح بر در دارالعباده، یا مولا!
⚛کعبهی دلها⚛
بر آستان رضا روی التجا دارم
نظر گشا و ببین التجا کجا دارم
بر این مقامِ خدا داده افتخار کنم
که در حریم رضا رتبهی گدا دارم
غبار درگه شمس الشّموس عین شفاست
برای چاره هر درد، از این دوا دارم
ز صاحبان کرم نیست چشم اکرامم
امید مکرمت از حضرت رضا دارم
مرا چه بیم ضلالت ز کوره راه جهان؟
که از ولایت او نور رهنما دارم
قسم به تربت پاکش که کعبه دلهاست!
غلام اویم و در خدمتش وفا دارم
ز معصیت نگران و به مهر او خرسند
چه حالتی است که در خوف و در رجا دارم؟
به مهر آل علی پروریده جان و تنم
عجب که مسم و در قلب، کیمیا دارم
ز توس دل نتوانم گرفت و رفت ولی
به سر هوای تماشای کربلا دارم
ز دل نمیرودم یاد نینوای حسین
که روز و شب ز فراقش چو نی، نوا دارم
اگر نمردم و رفتم به آستانبوسش
از این زمانه به او باز شکوهها دارم
به رستخیز، «مؤید»! چو از لحد خیزم
به دست، نامه و بر لب رضا دارم
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
@KarbobalaLiterature
جوادهاشمی"تربت"
🔹نینامه(۱)🔹 خوشا از دل، نم اشكی فشاندن! به آبی، آتش دل را نشاندن خوشا زآن عشقبازان یاد كردن! زبان را زخمهی فریاد كردن خوشا از نی، خوشا از سر سرودن! خوشا نینامهای دیگر سرودن! نوای نی، نوایی آتشین است بگو از سر بگیرد، دلنشین است نوای نی، نوای بی نوایی…
◼جالب است بدانید که نینامهی مرحوم #قیصر_امینپور را استاد #علی_انسانی ادامه داده است.
▪️مثنوی امینپور نسبتاً در بین اهالی شعر عاشورایی مشهور است امّا مثنوی انسانی هنوز چندان دیده و شنیده نشده است.
▪️مبسوط این بحث، تحت عنوان یک یادداشت ادبی به قلم این جانب #جواد_هاشمی_تربت با نام «یک کلمهی دو حرفی» نوشته شده و در سایت #کربوبلا موجود است.
🔹نینامه(۲)🔹
#علی_انسانی
(خطاب به #قیصر است)
قمار عشق را خوش برده بودی
سرت آن جا كه باده خورده بودی
تو بودی زخمهی زخمیّ بیداد
كه عمری بی صدا بودیّ و فریاد
همه از خامه و از چامه گویند
ولی اهل دل از «نینامه» گویند
تو با نینامهات همزاد بودی
به یك نی، صد گلو فریاد بودی
اگر چه شعر را حُسن ختام است
ولی نینامهی تو ناتمام است
چرا از بغض دیرینه نگفتی؟
چرا از سنگ و آیینه نگفتی؟
نگفتی شام هم دارد سپیده
شده نیزار؛ از بس نی دمیده
نگفتی مه به شام آورده خورشید
ز چوب خشك نی، گل كرده خورشید
زنی در سینهاش انبوهِ اندوه
به پیش سیل غم چون كوه، نستوه
جهاز اشتران در حمل طفلان
شده رحل و برد اوراق قرآن
نپرسیدی چرا از نیزهداران
چرا شام و شب و خورشید و باران؟!
نگفتی همره چنگ و دف و نی
چرا هفده سر است و هیجده نی؟
اگر پای تو گامی پیش بودی
چو نی از بند بندت میسرودی
قلم، نی كرده؛ خسته مینوشتی
خط كوفی شكسته مینوشتی
كه غایت در جنایت نیست آیا؟
سر شش ماهه و نیزه؟ خدایا!
گلِ نادیده شبنم را كه چیده است؟
گلو نازكتر از نیزه كه دیده است؟
بگو از عشق، بعد از سرسپاری
سر طفلی است گرم نی سواری
#شعر_عاشورایی
#علی_انسانی
@javadhashemi_torbat
▪️مثنوی امینپور نسبتاً در بین اهالی شعر عاشورایی مشهور است امّا مثنوی انسانی هنوز چندان دیده و شنیده نشده است.
▪️مبسوط این بحث، تحت عنوان یک یادداشت ادبی به قلم این جانب #جواد_هاشمی_تربت با نام «یک کلمهی دو حرفی» نوشته شده و در سایت #کربوبلا موجود است.
🔹نینامه(۲)🔹
#علی_انسانی
(خطاب به #قیصر است)
قمار عشق را خوش برده بودی
سرت آن جا كه باده خورده بودی
تو بودی زخمهی زخمیّ بیداد
كه عمری بی صدا بودیّ و فریاد
همه از خامه و از چامه گویند
ولی اهل دل از «نینامه» گویند
تو با نینامهات همزاد بودی
به یك نی، صد گلو فریاد بودی
اگر چه شعر را حُسن ختام است
ولی نینامهی تو ناتمام است
چرا از بغض دیرینه نگفتی؟
چرا از سنگ و آیینه نگفتی؟
نگفتی شام هم دارد سپیده
شده نیزار؛ از بس نی دمیده
نگفتی مه به شام آورده خورشید
ز چوب خشك نی، گل كرده خورشید
زنی در سینهاش انبوهِ اندوه
به پیش سیل غم چون كوه، نستوه
جهاز اشتران در حمل طفلان
شده رحل و برد اوراق قرآن
نپرسیدی چرا از نیزهداران
چرا شام و شب و خورشید و باران؟!
نگفتی همره چنگ و دف و نی
چرا هفده سر است و هیجده نی؟
اگر پای تو گامی پیش بودی
چو نی از بند بندت میسرودی
قلم، نی كرده؛ خسته مینوشتی
خط كوفی شكسته مینوشتی
كه غایت در جنایت نیست آیا؟
سر شش ماهه و نیزه؟ خدایا!
گلِ نادیده شبنم را كه چیده است؟
گلو نازكتر از نیزه كه دیده است؟
بگو از عشق، بعد از سرسپاری
سر طفلی است گرم نی سواری
#شعر_عاشورایی
#علی_انسانی
@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
😭 بانو! میان دشت هراسان چه میکنی؟ دریای صبر! در دل توفان چه میکنی؟ سر مزارم #مادرم پنجشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۴ شمسی با صدای #حسام_حسینی #جواد_هاشمی_تربت
#یادداشت_ادبی
[بررسی نقش سه شاعر در یک شعر]
به برکت انتشار فیلم بالا با صدای آقا حسام و راهنمایی یکی از دوستان شاعر متوجّه شدم که (خلاصه):
غزل فوق، سرودهی دوست گرامی #روحالله_حبیبیپور بوده که تقریبا" در سال ۱۳۹۲ به سفارش و پیگیری ذاکر الحسین(عليهالسّلام)، #حسام_حسینی در مصیبت علیامخدّره حضرت عقیلهی بنی هاشم(سلاماللهعلیها) و در آستانهی شهادت حضرتشان سروده و این شاعر به تصریح خودش به استقبال شاعری به نام #امیرحامد_ولیان رفته و ابیاتی از وی را #تضمین کرده است (بیت ۵ و ۱۰ و مصراع دوم بیت ششم که در کتاب خودم گیومه گذاشتم)؛ منتها شاعر سوم یعنی #الیاس_دوستی که گویا ذاکر هم هستند و توفیق آشنایی با او را ندارم با افزودن بیت ۸ و ۹، فضای مرثیه را مختصّ مصیبت حضرت امّکلثوم (سلاماللهعلیها) کرده (شاید صرفا" بابت اجرا در هیأت) و در این مسیر به دست مؤلّفی رسیده و به نام همین شاعر در کتاب "کتیبهها تشنهی نام تواند" به چاپ رسیده و دستبهدست به سایتهایی مثل #امام _هشت و #کربوبلا و #عقیق به نامی اشتباه راه یافته است. باشد که اصلاح کنند.
جواد هاشمی
فردای شصتونهمین روز سال
۱۴۰۴/۳/۸
#پژوهش
#جواد_هاشمی_تربت
[بررسی نقش سه شاعر در یک شعر]
به برکت انتشار فیلم بالا با صدای آقا حسام و راهنمایی یکی از دوستان شاعر متوجّه شدم که (خلاصه):
غزل فوق، سرودهی دوست گرامی #روحالله_حبیبیپور بوده که تقریبا" در سال ۱۳۹۲ به سفارش و پیگیری ذاکر الحسین(عليهالسّلام)، #حسام_حسینی در مصیبت علیامخدّره حضرت عقیلهی بنی هاشم(سلاماللهعلیها) و در آستانهی شهادت حضرتشان سروده و این شاعر به تصریح خودش به استقبال شاعری به نام #امیرحامد_ولیان رفته و ابیاتی از وی را #تضمین کرده است (بیت ۵ و ۱۰ و مصراع دوم بیت ششم که در کتاب خودم گیومه گذاشتم)؛ منتها شاعر سوم یعنی #الیاس_دوستی که گویا ذاکر هم هستند و توفیق آشنایی با او را ندارم با افزودن بیت ۸ و ۹، فضای مرثیه را مختصّ مصیبت حضرت امّکلثوم (سلاماللهعلیها) کرده (شاید صرفا" بابت اجرا در هیأت) و در این مسیر به دست مؤلّفی رسیده و به نام همین شاعر در کتاب "کتیبهها تشنهی نام تواند" به چاپ رسیده و دستبهدست به سایتهایی مثل #امام _هشت و #کربوبلا و #عقیق به نامی اشتباه راه یافته است. باشد که اصلاح کنند.
جواد هاشمی
فردای شصتونهمین روز سال
۱۴۰۴/۳/۸
#پژوهش
#جواد_هاشمی_تربت