درست یک هفته پیش از رحلتشان، بعد از نماز صبح رو به قبله خوابیدند و عبا بر چهره کشیدند. ناگهان مانند آفتابی که از روزنی بر جایی بتابد، پیکرشان روشن و رنگ چهره، نورانی و شفّاف شد. تکانی خوردند و گفتند: سلامٌ علیکم یا رسول الله! شما به دیدن این بندهی بی مقدار آمدید. انگار کسانی یک یک به دیدنشان می آمدند.
بر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) و یکایک ائمّه (علیهمالسّلام) تا حضرت صاحب الزّمان (عجّل الله فرجه) عرض سلام و از آمدن آنها اظهار تشکّر كردند. پس بر حضرت صدّیقهی طاهره (سلاماللهعلیها) سلام کردند.
سپس بر حضرت زینب كبری (سلاماللهعلیها) سلام کردند و در این جا خیلی گریسته و گفتند: "بیبی! من برای شما خیلی گریه کرده ام". پس بر مادر خودشان سلام کرده و گفتند: مادر! از تو ممنونم، به من شیر پاکی دادی.
این حالت تا دو ساعت از آفتاب برآمده دوام داشت. پس از آن، نوری که بر پیکرشان میتابید از بین رفت و به حال عادی برگشتند. در هفتهی بعد، درست در همان دو ساعت، حالت احتضار را سپری کرده و بدرود حیات گفتند.
*۱۷شوال۱۳۶۲ق: ۲۴مهر۱۳۲۲ش*
مدفن: حرم حضرت امام رضا (علیهالسّلام)؛ صحن آزادی؛ آخرین غرفهی شمال غربی. (به نیابت ایشان برای امر فرج، صلوات)
#تربت_علما
#یادداشت
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
بر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) و یکایک ائمّه (علیهمالسّلام) تا حضرت صاحب الزّمان (عجّل الله فرجه) عرض سلام و از آمدن آنها اظهار تشکّر كردند. پس بر حضرت صدّیقهی طاهره (سلاماللهعلیها) سلام کردند.
سپس بر حضرت زینب كبری (سلاماللهعلیها) سلام کردند و در این جا خیلی گریسته و گفتند: "بیبی! من برای شما خیلی گریه کرده ام". پس بر مادر خودشان سلام کرده و گفتند: مادر! از تو ممنونم، به من شیر پاکی دادی.
این حالت تا دو ساعت از آفتاب برآمده دوام داشت. پس از آن، نوری که بر پیکرشان میتابید از بین رفت و به حال عادی برگشتند. در هفتهی بعد، درست در همان دو ساعت، حالت احتضار را سپری کرده و بدرود حیات گفتند.
*۱۷شوال۱۳۶۲ق: ۲۴مهر۱۳۲۲ش*
مدفن: حرم حضرت امام رضا (علیهالسّلام)؛ صحن آزادی؛ آخرین غرفهی شمال غربی. (به نیابت ایشان برای امر فرج، صلوات)
#تربت_علما
#یادداشت
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
درست یک هفته پیش از رحلتشان، بعد از نماز صبح رو به قبله خوابیدند و عبا بر چهره کشیدند. ناگهان مانند آفتابی که از روزنی بر جایی بتابد، پیکرشان روشن و رنگ چهره، نورانی و شفّاف شد. تکانی خوردند و گفتند: سلامٌ علیکم یا رسول الله! شما به دیدن این بندهی بی مقدار آمدید. انگار کسانی یک یک به دیدنشان می آمدند.
بر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) و یکایک ائمّه (علیهمالسّلام) تا حضرت صاحب الزّمان (عجّل الله فرجه) عرض سلام و از آمدن آنها اظهار تشکّر كردند. پس بر حضرت صدّیقهی طاهره (سلاماللهعلیها) سلام کردند.
سپس بر حضرت زینب كبری (سلاماللهعلیها) سلام کردند و در این جا خیلی گریسته و گفتند: "بیبی! من برای شما خیلی گریه کرده ام". پس بر مادر خودشان سلام کرده و گفتند: مادر! از تو ممنونم، به من شیر پاکی دادی.
این حالت تا دو ساعت از آفتاب برآمده دوام داشت. پس از آن، نوری که بر پیکرشان میتابید از بین رفت و به حال عادی برگشتند. در هفتهی بعد، درست در همان دو ساعت، حالت احتضار را سپری کرده و بدرود حیات گفتند.
#تربت_علما
#یادداشت
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
بر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) و یکایک ائمّه (علیهمالسّلام) تا حضرت صاحب الزّمان (عجّل الله فرجه) عرض سلام و از آمدن آنها اظهار تشکّر كردند. پس بر حضرت صدّیقهی طاهره (سلاماللهعلیها) سلام کردند.
سپس بر حضرت زینب كبری (سلاماللهعلیها) سلام کردند و در این جا خیلی گریسته و گفتند: "بیبی! من برای شما خیلی گریه کرده ام". پس بر مادر خودشان سلام کرده و گفتند: مادر! از تو ممنونم، به من شیر پاکی دادی.
این حالت تا دو ساعت از آفتاب برآمده دوام داشت. پس از آن، نوری که بر پیکرشان میتابید از بین رفت و به حال عادی برگشتند. در هفتهی بعد، درست در همان دو ساعت، حالت احتضار را سپری کرده و بدرود حیات گفتند.
#تربت_علما
#یادداشت
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat