به قامت تو که تشویش سرو بستان است
به طلعت تو که تشویر ماه تابان است
به ابروی تو که جفت است و در جهان طاق است
به گیسوی تو که دلگیر تر ز قطران است
به سینه ی تو که از رشک اش آب گردد سیم
به غمزه تو که در سینه، جفت پیکان است
به عارض تو که از غایت لطافت او
عرق نشسته ز خجلت بر آب حیوان است
به ساعد تو که سر پنجة نگارینش
خضاب کرده به خون بسی مسلمان است
بدان دو نرگس جادو که در ممالک حسن
هزار فتنه و آشوب از آن دو فتّان است
به حلقه حلقة زلف از فراز خورشیدت
که طرّه هاش چو دور قمر پریشان است
به روشنایی خورشید عالم آرایت
که همچو ذرّه در او چشم عقل حیران است
به رایحات عرق چین نازکت که درو
خواص پیرهن و چشم پیر کنعان است
که بی تو شخص نزاری چنان نزار شده است
که ره فراسر کارش نمیتوان دانست
#حکیم_نزاری_قهستانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
به طلعت تو که تشویر ماه تابان است
به ابروی تو که جفت است و در جهان طاق است
به گیسوی تو که دلگیر تر ز قطران است
به سینه ی تو که از رشک اش آب گردد سیم
به غمزه تو که در سینه، جفت پیکان است
به عارض تو که از غایت لطافت او
عرق نشسته ز خجلت بر آب حیوان است
به ساعد تو که سر پنجة نگارینش
خضاب کرده به خون بسی مسلمان است
بدان دو نرگس جادو که در ممالک حسن
هزار فتنه و آشوب از آن دو فتّان است
به حلقه حلقة زلف از فراز خورشیدت
که طرّه هاش چو دور قمر پریشان است
به روشنایی خورشید عالم آرایت
که همچو ذرّه در او چشم عقل حیران است
به رایحات عرق چین نازکت که درو
خواص پیرهن و چشم پیر کنعان است
که بی تو شخص نزاری چنان نزار شده است
که ره فراسر کارش نمیتوان دانست
#حکیم_نزاری_قهستانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
به رغمِ ِخویش،
مقصودِ من از خدا تویی،
در آغوش گرفتنِ تمام دوست داشتنی ها
و باقی، تاسی است که می ریزند
با دستانِ تو همراه می شوم،
لبانت را می بوسم
هر جا که باشی لمست می کنم
و باقی، همه پنداری است،
من چلیپایِ توام،
آنگاه که به خواب می روی
جاده ای تهی که بر آسمانش تمنا می بارد،
سایه ی توام، سایه ای سنگسار شده،
سکوتِ توام من
شبی فراموش شده در خاطرِ خویش
و وعده ی دیداری که هر بار تکرار می شود،
دریوزه گرِ درب خانه ات
آنکه انتظار دیدارت، رنج اش می دهد
آنکه جان می سپارد
اگر انتظارش به دیرگاه برسد،
#لوئی_آراگون
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
مقصودِ من از خدا تویی،
در آغوش گرفتنِ تمام دوست داشتنی ها
و باقی، تاسی است که می ریزند
با دستانِ تو همراه می شوم،
لبانت را می بوسم
هر جا که باشی لمست می کنم
و باقی، همه پنداری است،
من چلیپایِ توام،
آنگاه که به خواب می روی
جاده ای تهی که بر آسمانش تمنا می بارد،
سایه ی توام، سایه ای سنگسار شده،
سکوتِ توام من
شبی فراموش شده در خاطرِ خویش
و وعده ی دیداری که هر بار تکرار می شود،
دریوزه گرِ درب خانه ات
آنکه انتظار دیدارت، رنج اش می دهد
آنکه جان می سپارد
اگر انتظارش به دیرگاه برسد،
#لوئی_آراگون
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
در کوچه باغ های خیال و خواب،شاید که برخوریم به یکدیگر
من رهسپار کوی توام هرشب،تو عابر کدام گذرگاهی؟
بیرون میا ز خانه که می ترسم،چشم مهِ دو هفته فتد بر تو
ای چشم تشنه ام نگران تو! بشنو ز من که ماه تر از ماهی!
چون چشمه در کویر،شگفت آور، چون آب در سراب،تماشایی
مانند عشق در دل پیر من، تصویر یک تصور ناگاهی...
غرق عرق شود تن سرد من،هرشب از این خیال که می دانم
گیراتر از تبی که به جان افتد،مانند بوسه گرم تر از آهی
#محمد_قهرمان
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
من رهسپار کوی توام هرشب،تو عابر کدام گذرگاهی؟
بیرون میا ز خانه که می ترسم،چشم مهِ دو هفته فتد بر تو
ای چشم تشنه ام نگران تو! بشنو ز من که ماه تر از ماهی!
چون چشمه در کویر،شگفت آور، چون آب در سراب،تماشایی
مانند عشق در دل پیر من، تصویر یک تصور ناگاهی...
غرق عرق شود تن سرد من،هرشب از این خیال که می دانم
گیراتر از تبی که به جان افتد،مانند بوسه گرم تر از آهی
#محمد_قهرمان
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
درود بر شما که از دودمان شکوفه های بهارید و از تبار چشمه سار ابریشم و انارید و ترجمان سپیده دمان زرنگارید
سپاسگزار تک تک واژگان پرمهرتان هستم و ارجگزار همراهی ارزشمندتان...
درس امروز
زندگی را می گویم:
اگر بخواهی از آن لذت ببری،
همه چیزش لذت بردنی است
و اگر بخواهی از آن رنج ببری
همه چیزش رنج بردنی است،
کلید لذت و رنج دست توست !
@asheghanehaye_fatima
#صبح
سپاسگزار تک تک واژگان پرمهرتان هستم و ارجگزار همراهی ارزشمندتان...
درس امروز
زندگی را می گویم:
اگر بخواهی از آن لذت ببری،
همه چیزش لذت بردنی است
و اگر بخواهی از آن رنج ببری
همه چیزش رنج بردنی است،
کلید لذت و رنج دست توست !
@asheghanehaye_fatima
#صبح
وَ دلْخندهاَت؛
کبوتری را مانَد
که با شور وُ شِین،
سبُکبال وُ آوازهخوان،
پس از زیارتِ رنگینْکمان
سوی آشیانه اَش بازمی گَردد...
#آرش_شاهری
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
کبوتری را مانَد
که با شور وُ شِین،
سبُکبال وُ آوازهخوان،
پس از زیارتِ رنگینْکمان
سوی آشیانه اَش بازمی گَردد...
#آرش_شاهری
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
ای برآورده ی وصل شب مهتاب و پگاه!
نازپرورده ی خورشید و نظر کرده ی ماه!
***
چون خدا ساختنت خواست به دلخواه، نخست
گِلت آمیخت به هفتاد گُل مهر گیاه
مشتی الماس ز شب چید و به چشمت پاشید
تا درخشان شود این گونه به چشم تو نگاه
نیز از آن باده که ز انگور بهشتش کردند،
یک _ دو پیمانه درآمیخت بدان چشم سیاه
پس به حَوا و تو بخشید، تنی وسوسه ریز
آن که با آدم و من داد، دلی وسوسه خواه
گنگ و سرگشته به هر سو دل آدم چون دید
با هوایت، هوسِ گم رهش آورد، به راه
برقی از چشم تو آن گاه در آدم زد و سوخت
خرمن آدمیان را هم از آن طرفه گناه
چون که مطلوب ترت دید و از او خوب ترت
از سر زهره گرفت و به تو بخشید کلاه
***
آری این گونه تو را ساخت خدا و پس از آن
روی زیبای تو بر حُسن خود، آورد گواه
تا شکیبم دهد و صبر به زندان زمین،
از بهشتت سوی من، هدیه فرستاد آن گاه
#حسین_منزوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
نازپرورده ی خورشید و نظر کرده ی ماه!
***
چون خدا ساختنت خواست به دلخواه، نخست
گِلت آمیخت به هفتاد گُل مهر گیاه
مشتی الماس ز شب چید و به چشمت پاشید
تا درخشان شود این گونه به چشم تو نگاه
نیز از آن باده که ز انگور بهشتش کردند،
یک _ دو پیمانه درآمیخت بدان چشم سیاه
پس به حَوا و تو بخشید، تنی وسوسه ریز
آن که با آدم و من داد، دلی وسوسه خواه
گنگ و سرگشته به هر سو دل آدم چون دید
با هوایت، هوسِ گم رهش آورد، به راه
برقی از چشم تو آن گاه در آدم زد و سوخت
خرمن آدمیان را هم از آن طرفه گناه
چون که مطلوب ترت دید و از او خوب ترت
از سر زهره گرفت و به تو بخشید کلاه
***
آری این گونه تو را ساخت خدا و پس از آن
روی زیبای تو بر حُسن خود، آورد گواه
تا شکیبم دهد و صبر به زندان زمین،
از بهشتت سوی من، هدیه فرستاد آن گاه
#حسین_منزوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
اگر چه ذهن بشر قرنهاست خسته ی توست،اگر چه متن تو را دوره کرده حاشیه ها
ولی هنوز به ذات تو پی نبرده کسی،فراترید هنوز از تمام فرضیه ها
سفالگر به کدامین جنون تو را پی ریخت؟چه شد که طرح تو در ذهن او مجسم شد؟
چگونه بر سر ذوقی چنین سلیم آمد ،که تا تو شعر شدی،باختند قافیه ها
چقدر ساکت و ژرف و دقیق و بی نقص اند، تصوری که من از چشمهایتان دارم
بلوغ هندسه در چشم گوشه گیر شماست، حضور دایره ای در میان زاویه ها
تو حسن مقطع این آفرینشی آری،دوازده صنعت در تو مختصر شده است
نهفته است به دقت،به حوصله،به شکوه،در استعاره ی تو ازدحام مکنیه ها
سی و دو بادیه ی پر ردیف دندانهات،بساز این تن تفتیده را و مهمان کن
به شرب بادیه ای شیر از تبسمتان، که شیره ی تن من را مکیده بادیه ها
صالح سجادی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
ولی هنوز به ذات تو پی نبرده کسی،فراترید هنوز از تمام فرضیه ها
سفالگر به کدامین جنون تو را پی ریخت؟چه شد که طرح تو در ذهن او مجسم شد؟
چگونه بر سر ذوقی چنین سلیم آمد ،که تا تو شعر شدی،باختند قافیه ها
چقدر ساکت و ژرف و دقیق و بی نقص اند، تصوری که من از چشمهایتان دارم
بلوغ هندسه در چشم گوشه گیر شماست، حضور دایره ای در میان زاویه ها
تو حسن مقطع این آفرینشی آری،دوازده صنعت در تو مختصر شده است
نهفته است به دقت،به حوصله،به شکوه،در استعاره ی تو ازدحام مکنیه ها
سی و دو بادیه ی پر ردیف دندانهات،بساز این تن تفتیده را و مهمان کن
به شرب بادیه ای شیر از تبسمتان، که شیره ی تن من را مکیده بادیه ها
صالح سجادی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دهانت جوجه هایش را پریدن گر بیاموزد
کلام از لهجه ی تو اعتباری تازه خواهد یافت..
تو خوب مطلقی، من خوب ها را با تو می سنجم
بدین سان بعد از این خوبی عیاری تازه خواهد یافت
#حسین_منزوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
کلام از لهجه ی تو اعتباری تازه خواهد یافت..
تو خوب مطلقی، من خوب ها را با تو می سنجم
بدین سان بعد از این خوبی عیاری تازه خواهد یافت
#حسین_منزوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
دلم از چشم سیاه تو توان می گیرد
قلبم از نبض نگاهت ضربان می گیرد
ای مسیحای دلم منتظرم تا برسی
مرده از هرم نفسهای تو جان میگیرد
#مهدی_عنایتی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
قلبم از نبض نگاهت ضربان می گیرد
ای مسیحای دلم منتظرم تا برسی
مرده از هرم نفسهای تو جان میگیرد
#مهدی_عنایتی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
در زبان یونانی
کلمه nostos یعنی بازگشتن ،
کلمه Algos هم یعنی رنج
بنابراین نوستالژی nostalgie
رنجی است برآمده از ناممکنیِ بازگشتن...
📚 جهالت
👤 #میلان_کوندرا
@asasheghanehaye_fatima
کلمه nostos یعنی بازگشتن ،
کلمه Algos هم یعنی رنج
بنابراین نوستالژی nostalgie
رنجی است برآمده از ناممکنیِ بازگشتن...
📚 جهالت
👤 #میلان_کوندرا
@asasheghanehaye_fatima
.
جدائی تاریک است و گس
سهم خود را از آن میپذیرم،
تو چرا گریه میکنی؟
دستم را در دست خود بگیر
و بگو که در یادم خواهی بود
قول بده سری به خوابهایم بزنی
من و تو چون دو کوه،
دور از هم جدا از هم
نه توانِ حرکتی نه امیدِ دیداری
آرزویم اما این است که عشق خود را
با ستارههای نیمهشبان به سویم بفرستی
#آنا_آخماتووا
برگردان:احمدپوری
@asheghanehaye_fatima
جدائی تاریک است و گس
سهم خود را از آن میپذیرم،
تو چرا گریه میکنی؟
دستم را در دست خود بگیر
و بگو که در یادم خواهی بود
قول بده سری به خوابهایم بزنی
من و تو چون دو کوه،
دور از هم جدا از هم
نه توانِ حرکتی نه امیدِ دیداری
آرزویم اما این است که عشق خود را
با ستارههای نیمهشبان به سویم بفرستی
#آنا_آخماتووا
برگردان:احمدپوری
@asheghanehaye_fatima
.
خاطرهای در درونم است
چون سنگی سپید درون چاهی
سر ستیز با آن ندارم، توانش را نیز
برایم شادی است و اندوه.
#آنا_آخماتووا
برگردان:احمد پوری
@asheghanehaye_fatima
خاطرهای در درونم است
چون سنگی سپید درون چاهی
سر ستیز با آن ندارم، توانش را نیز
برایم شادی است و اندوه.
#آنا_آخماتووا
برگردان:احمد پوری
@asheghanehaye_fatima
انتِ
خلودُ النبیذ بصوتی
و طعم الاساطیر و الارض
انتِ!
تو
ابدیت طعم شراب در صدای منی
و طعم افسانهها و زمینی
تو!
#محمود_درویش
@asheghanehaye_fatima
خلودُ النبیذ بصوتی
و طعم الاساطیر و الارض
انتِ!
تو
ابدیت طعم شراب در صدای منی
و طعم افسانهها و زمینی
تو!
#محمود_درویش
@asheghanehaye_fatima
عزیز میگفت: برای درکنار هم موندن باید خیلی چیزارو بخشید. خیلی حرفارو نشنیده گرفت. از خیلی کارها عبور کرد. برای در کنار هم موندن باید بخشنده ترین و قوی ترین بود نه زیباترین و باهوش ترین.
آدما وقتی میتونن مدت های طولانی کنار هم بمونن که یاد بگیرن چطور باهم کنار بیان. اگه گاهی تو حال خوب هم شریک نمیشن دستی هم به حال بد هم نکشن. هیچ حال بدی موندگار نمیمونه همونطور که حال خوب هم، همیشگی نیست.
عزیز میگفت: اول از هر چیزی برای در کنار هم موندن باید یاد بگیری چطور میشه با کوچیکترین چیزها، از زندگی لذت برد، خندید و شاد بود...
#حاتمه_ابراهیم_زاده
@asheghanehaye_fatima
آدما وقتی میتونن مدت های طولانی کنار هم بمونن که یاد بگیرن چطور باهم کنار بیان. اگه گاهی تو حال خوب هم شریک نمیشن دستی هم به حال بد هم نکشن. هیچ حال بدی موندگار نمیمونه همونطور که حال خوب هم، همیشگی نیست.
عزیز میگفت: اول از هر چیزی برای در کنار هم موندن باید یاد بگیری چطور میشه با کوچیکترین چیزها، از زندگی لذت برد، خندید و شاد بود...
#حاتمه_ابراهیم_زاده
@asheghanehaye_fatima
در آرزوي لبانت
صدايت
و گيسوانت
آرام و گرسنه
به کمين تو
در خيابان ها پرسه مي زنم
نان مرا سير نمي کند
"اي صبحانه خورشيد"
من در پي شکار
شکار ميزان وضوح گام هاي توام
من در پي شکار
در اشتياق لبخند ساده تو
در اشتياق سرانگشتانت
که يکي بوسه از آن
از مَنَش ،
جاودانه اي خواهد ساخت ...
#پابلو_نرودا
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
صدايت
و گيسوانت
آرام و گرسنه
به کمين تو
در خيابان ها پرسه مي زنم
نان مرا سير نمي کند
"اي صبحانه خورشيد"
من در پي شکار
شکار ميزان وضوح گام هاي توام
من در پي شکار
در اشتياق لبخند ساده تو
در اشتياق سرانگشتانت
که يکي بوسه از آن
از مَنَش ،
جاودانه اي خواهد ساخت ...
#پابلو_نرودا
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
خط تو دایره ماهتاب را بگرفت
به باغ عارض تو سبزه آب را بگرفت
ستاره چشم سر طرّه قمر پوشید
به زیر سایه شب آفتاب را بگرفت
به شب ، جمال تو، گفتم ببینم اندر خواب
خیال روی تو در دیده خواب را بگرفت
دلم ز فتنه ی چشم تو گر چه بود خراب
غمت بیامد و ملک خراب را بگرفت
ابن حسام خوسفی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
به باغ عارض تو سبزه آب را بگرفت
ستاره چشم سر طرّه قمر پوشید
به زیر سایه شب آفتاب را بگرفت
به شب ، جمال تو، گفتم ببینم اندر خواب
خیال روی تو در دیده خواب را بگرفت
دلم ز فتنه ی چشم تو گر چه بود خراب
غمت بیامد و ملک خراب را بگرفت
ابن حسام خوسفی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
گرفت خواهم زلفین عنبرین ترا
به بوسه نقش کنم برگ یاسمین ترا
هر آن زمین که تو یک ره برو قدم بنهی
هزار سجده برم خاک آن زمین ترا
#ابوسعید_ابوالخیر
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
به بوسه نقش کنم برگ یاسمین ترا
هر آن زمین که تو یک ره برو قدم بنهی
هزار سجده برم خاک آن زمین ترا
#ابوسعید_ابوالخیر
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
جز زلف تو که سجد کند آفتاب را
در دور حسن تو نپرستد کس آفتاب
گر آفتاب تیره شود با کمال نور
یک لمعه از لقای تو ما را بس آفتاب
ابن حسام خوسفی
#عزیز_روزهام
.@asheghanehaye_fatima
در دور حسن تو نپرستد کس آفتاب
گر آفتاب تیره شود با کمال نور
یک لمعه از لقای تو ما را بس آفتاب
ابن حسام خوسفی
#عزیز_روزهام
.@asheghanehaye_fatima
روی تو چشم خیره کند آفتاب را
موی تو خون کند جگر مشک ناب را
تا ماه در حجاب خجالت فرو رود
از آفتاب چهره برافکن نقاب را
ابن حسام خوسفی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
موی تو خون کند جگر مشک ناب را
تا ماه در حجاب خجالت فرو رود
از آفتاب چهره برافکن نقاب را
ابن حسام خوسفی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima