عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@Asheghanehaye_fatima


نه در نگاه اول

بلکه عشق در آخرین نگاه است

زمانی که می خواهد از تو جدا شود

آن گونه که به تو می نگرد

به همان اندازه دوستت داشته است.


#ناظم_حکمت
#شاعر_ترکیه 🇹🇷
ترجمه:
#سینا_عباسی_هولاسو
اولین فریاد
شاید وحشت روزهایی است
که قرار است بیایند

آخرین سکوت
مرهمی برای خستگی عمر
سایه ای ساکت و خنک

#رسول_رضا
#شاعر_آذربایجان 🇦🇿
ترجمه:
#سینا_عباسی

@asheghanehaye_fatima
راستش را بگو
زمانی که دوستم می داشتی
سعی می کردی
چه کسی را
فراموش کنی؟


#قهرمان_تازه_اوغلو
#شاعر_تركيه🇹🇷
ترجمه:
#سینا_عباسی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



نه مرگ ، بی نفس ماندن است
و نه زندگی ، تمامی نفس گرفتن
بلکه زندگی ،یافتن عشق دردیگریست
تا عمر را به یادش صرف کنی

#اوغوز_اتای
#شاعر_ترکیه
ترجمه : #سینا_عباسی🍁
@asheghanehaye_fatima




نه آن‌کسی که رفته است باز می‌گردد
و نه آن‌کسی که مانده است
از انتظار دست می‌کشد

تو دروغ کدام عشق بودی؟
که اینگونه بی خیال
گذاشتی و رفتی...

#قهرمان_تازه_اوغلو
مترجم #سینا_عباسی
@asheghanehaye_fatima



آخر، چرا آمدی
تو را که صدا نزده بودم
خودت آمده بودی
هم‌چون عشقی سیاه در کشت‌زار قلب‌ام
مثل گندمی که از دهان گنجشکی افتاده باشد
کاش سبز نمی‌شدی
اگر قرار بود با حسرت‌ات به سر ببرم
مثل مجسمه‌ای چشم به راه، یخ‌زده بمانم
کاش هیچ نمی‌آمدی
سنگی به برکه‌ی زلالی پراندی
گفتم که گل‌آلودش نکن
دیگر سنی از من گذشته
آن‌قدر مرا سرگردان نکن
کاش امیدم را
مثل یک قاتل نمی‌کشتی
آخرین شعله‌ی شمع را
کاش خاموش نمی‌کردی
شبیه آشیانه‌ی یک پرنده
قلب‌ام خالی مانده
چه کسی می تواند بر تو ببخشاید
این گناهی که تحمل‌اش نتوان کرد؟!
آخر، چرا آمدی...




#نصرت_کسمنلی | Nüsrət Kəsəmənli | جمهوری آذربایجان، ۲۰۰۳-۱۹۴۵ |

برگردان: #سینا_عباسی_هولاسو
Forwarded from اتچ بات
#معرفی_شاعر
#ازدمیر_آصف

ازدمیر آصف، با نام اصلی‌ "خالد ازدمیر آرون"، شاعر ترکیه‌ای، متولد ۱۹۲۳ در آنکارا بود. پدرش "محمد آصف"، عضو شورای امور خارجه بود. او پدرش را در سال ۱۹۳۰ از دست داد. در این سال خانواده به استانبول نقل مکان کرد، مادرش وی را برای تحصیلات ابتدایی و راهنمایی به مدرسه گالاتاسرای فرستاد. در همین زمان است که به ادبیات علاقه‌مند می‌شود. آصف، سال ۱۹۴۲ از دبیرستان پسرانه کاباتاش فارغ‌التحصیل شد. در دانشگاه استانبول دو سال در دانشکده‌ی حقوق و سه سال در دانشکده‌ی اقتصاد تحصیل کرد.
به منظور کار در مؤسسه‌ی روزنامه‌نگاری در سال ۱۹۴۷ تحصیل در آموزش عالی را رها کرد. برای مدتی در اداره‌ی بیمه و مدتی هم در روزنامه‌ی "زمان" و "طنین" به عنوان مترجم زبان فرانسه کار کرد. اولین نوشته‌هایش در سال ۱۹۳۹ در مجله "ثروت فنون" چاپ شد. در سال ۱۹۵۱ "چاپخانه‌ی هنر" را تأسیس کرد و آثارش را تحت عنوان "انتشارات میزگرد" منتشر کرد. "صدا" فرزند اول آصف، بعد از فوت پدر کتابی با نام "نامه‌هایی برای تو" که شامل نامه‌های پدر به مادرش است را منتشر کرد. در میان کارهای او دو اثر "گوشه‌های گرد" و "تنهایی تقسیم نمی‌شود" که شامل ۷۰۰ آموزه اخلاقی یا آتیکا است، حائز اهمیت ادبی و غنایی ویژه‌ای هستند. داستان "باران دیروزی خواهد بارید" در سال ۱۹۸۷ و کتاب "درباره‌ی ازدمیر آصف" که شامل خودنوشت‌ها و تجربیات شخصی شاعر درباره‌ی موضوعات مختلف است در سال ۱۹۸۸ بعد از مرگ وی منتشر شد.
در اشعار نخستین آصف، اشعار تک بیتی و رباعی‌های ممتاز و منحصر به‌ فردی دیده می‌شود. وی در اشعارش، روابط در جامعه‌ی انسانی را به عنوان موضوعی برای خلق شعری جهانی پی می‌گیرد. توامان شدن هیجانات و تفکرات عمیق، به سخره گرفتن و کوبیدن، از ویژگی‌های غالب شعر اوست. جنبه‌های روابط انسانی اجتماعی و فردی در دوتایی "من و تو" به تصویر کشیده شده‌است. مضامین عشق، جدایی، مرگ، جایگاه خاصی دارد و علاقه‌ی خاص وی به بحث‌های نظری در زبان شعری، کاملاً نمود دارد.
گزینه اشعار "بعد از شعر چه می‌شود؟" با ترجمه‌ی داریوش محمدی مجد و توسط نشر نارنجستان کتاب و نیز در سال ۱۳۹۳ گزینه اشعار او با عنوان "تو را صدا خواهم زد" با ترجمه‌ی صابر حسینی توسط نشر مهر نوروز به چاپ رسیده‌است.
مجموعه اشعار او عبارتند از:
دنیا به چشم من گریخت - ۱۹۵۵
تو تو تو - ۱۹۵۶
در آستانه‌ی در - ۱۹۵۷
نرمی نوازشی نیست - ۱۹۶۲
چگونه‌ای - ۱۹۷۰
گلها را نخورید - ۱۹۷۵

ازدمیر آصف در ۲۸ ژانویه‌ی ۱۹۸۱ در استانبول درگذشت.

#ازدمیر_آصف
#فرید_فرخ‌زاد
#سیامک_تقی‌زاده
#علیرضا_شعبانی
#سینا_عباسی

@asheghanehaye_fatima
پیش‌ترها
تنها اتفاق سرد سال زمستان بود
اما اکنون
هم انسان‌ها سردند و هم دل هایشان.

■شاعر: #جاهد_ظریف‌اوغلو | #جاهیت_زاریف_اوعلو [ Cahit Zarifoğlu | ترکیه، ۱۹۸۷-۱۹۴۰ ]

■برگردان: #سینا_عباسی_هولاسو

@asheghanehaye_fatima