@asheghanehaye_fatima
سزاوار این غمهایم
سزاوار تنهایی و سکوت
وقتی که رویاهایم را ذبح می کنم
دوست داشتن هایم را قربانی
وقتی که آغوشت را دور می کنم
شعرهایت را دور می ریزم
سزاوار این روزهای نکبت هستم
روزهایی که هیچ زنی به خود ندیده است
درآسمان شب هیچ درخششی نیست
روزها سکوت گورستان دارم
و دارم درون یک بستر سفید دفن می شوم
تجزیه می شوم
من سزاوار این روزها هستم
وقتی تو را فراموش کردم
به چیزی اعتقادی ندارم
تنها به تو سوگند
شعر تازه ای بگو
برای جنازه ام
#جمانة_مصطفی
#شاعر_فلسطین🇯🇴
مترجم :
#بابک_شاکر
سزاوار این غمهایم
سزاوار تنهایی و سکوت
وقتی که رویاهایم را ذبح می کنم
دوست داشتن هایم را قربانی
وقتی که آغوشت را دور می کنم
شعرهایت را دور می ریزم
سزاوار این روزهای نکبت هستم
روزهایی که هیچ زنی به خود ندیده است
درآسمان شب هیچ درخششی نیست
روزها سکوت گورستان دارم
و دارم درون یک بستر سفید دفن می شوم
تجزیه می شوم
من سزاوار این روزها هستم
وقتی تو را فراموش کردم
به چیزی اعتقادی ندارم
تنها به تو سوگند
شعر تازه ای بگو
برای جنازه ام
#جمانة_مصطفی
#شاعر_فلسطین🇯🇴
مترجم :
#بابک_شاکر
@asheghanehaye_fatima
می توانم اقرار کنم که حالم خوب نیست
وتنها نداشتن تو خانه ام را خراب کرده است
به نداشتن تو فکر کرده ام
با تمام فلسفه های جهان
اما چیزی برای آرام شدنم نیافتم
جای من درون جهان اضافه بود
امروز
درست همین جا اقرار می کنم
وقتی عاشق تو بودم
حواست به روبرو نبود
نشسته بودی ستاره های نورانی را رصد می کردی
گاهی با حلقه های گیسویت
وگاهی با عاقبت من بازی می کردی
تو عاشق خودت بودی
مثل تمام چیزهایی که عاشقش بودی
#نجوان_درویش
#شاعر_فلسطین 🇯🇴
مترجم :
#بابک_شاکر
می توانم اقرار کنم که حالم خوب نیست
وتنها نداشتن تو خانه ام را خراب کرده است
به نداشتن تو فکر کرده ام
با تمام فلسفه های جهان
اما چیزی برای آرام شدنم نیافتم
جای من درون جهان اضافه بود
امروز
درست همین جا اقرار می کنم
وقتی عاشق تو بودم
حواست به روبرو نبود
نشسته بودی ستاره های نورانی را رصد می کردی
گاهی با حلقه های گیسویت
وگاهی با عاقبت من بازی می کردی
تو عاشق خودت بودی
مثل تمام چیزهایی که عاشقش بودی
#نجوان_درویش
#شاعر_فلسطین 🇯🇴
مترجم :
#بابک_شاکر
@asheghanehaye_fatima
زبانم خشک است
درون این بادیه سرگشته ام
اثری از من نخواهد ماند
وکسی مرا نخواهد یافت
ستاره ها نشانی غلط دادند
تو را نیافتم
شن ها را بوییدم
خارها را به تن کشیدم
آفتاب را آتش کشیدم
این زوال هستی من است
مردی که اصلا وجودی نداشته است
#محمود_درویش
#شاعر_فلسطین🇯🇴
ترجمه : #بابک_شاکر
زبانم خشک است
درون این بادیه سرگشته ام
اثری از من نخواهد ماند
وکسی مرا نخواهد یافت
ستاره ها نشانی غلط دادند
تو را نیافتم
شن ها را بوییدم
خارها را به تن کشیدم
آفتاب را آتش کشیدم
این زوال هستی من است
مردی که اصلا وجودی نداشته است
#محمود_درویش
#شاعر_فلسطین🇯🇴
ترجمه : #بابک_شاکر
قلب تو
سرزمین من است
خانواده ی من است
ملت من است
قلب تو
قلب من است
#سمیح_القاسم
#شاعر_فلسطین🇯🇴
ترجمه : #موسی_بیدج
@asheghanehaye_fatima
سرزمین من است
خانواده ی من است
ملت من است
قلب تو
قلب من است
#سمیح_القاسم
#شاعر_فلسطین🇯🇴
ترجمه : #موسی_بیدج
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
.
ﻋﻠﻰ ﺟﺪﺍﺭ ﻟﻴﻠﻲ ﺍﻟﺮﻫﻴﺐ
ﺭﺳﻤﺖ ﺻﻮﺗﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ
ﻭاﺳﻤﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ ﺯنبقة
ﻣﻦ ﺷﻂّ ﺑﺤﺮﻧﺎ ﻭﻣﻮﺟﺔ ﻣﺆﺭّﻗﻪ
ﻋﻠﻰ ﺭﻣﺎﻝ ﺳﻬﺪﻫﺎ ﺍﻟﻄﻮﻳﻞ ﺗﻨﺘﻈﺮ
ﻣﻦ ﺍﻟﻐﻴﻮﻡ ﻓﺎﺭﺱ ﺍﻟﻘﻤﺮ
ﺭﺳﻤﺖ ﺻﻮﺗﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ
ﻭﺍﺳﻤﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ
ﺑﺮﻋﻤﺎ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺴﻴﻢ
ﻣﻨﻮّﺭﺍ ﻓﻲ ﺟﺤﻴﻢ
ﺻﺤﺮﺍﺀ ﻋﺰﻟﺘﻲ ﻭﻟﻴﻠﻲ ﺍﻟﺮﻫﻴﺐ
- ﻣﻦ ﻣﺬﻛﺮﺓ ﺍﻟﻠﻴﻞ
—------------------
بر دیوار شب هولناکم
صدای دوست داشتنیات را
و نام دوست داشتنیات را
سوسنی رسم کردم
از کرانه دریایمان و موج خوابزدهای
که بر ماسههای بیخوابی طولانیاش
از ابرها به انتظار شوالیهی ماه نشسته است
صدای دوست داشتنیات را رسم کردم
و نام دوست داشتنیات
جوانهای از جنس نسیم
که به دوزخ صحرای عزلت و شب هولناکم
روشنا میبخشد
#معين_بسیسو
#خاطرات_شب
#شاعر_فلسطین
ترجمه:
#محبوبه_افشاری
.
ﻋﻠﻰ ﺟﺪﺍﺭ ﻟﻴﻠﻲ ﺍﻟﺮﻫﻴﺐ
ﺭﺳﻤﺖ ﺻﻮﺗﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ
ﻭاﺳﻤﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ ﺯنبقة
ﻣﻦ ﺷﻂّ ﺑﺤﺮﻧﺎ ﻭﻣﻮﺟﺔ ﻣﺆﺭّﻗﻪ
ﻋﻠﻰ ﺭﻣﺎﻝ ﺳﻬﺪﻫﺎ ﺍﻟﻄﻮﻳﻞ ﺗﻨﺘﻈﺮ
ﻣﻦ ﺍﻟﻐﻴﻮﻡ ﻓﺎﺭﺱ ﺍﻟﻘﻤﺮ
ﺭﺳﻤﺖ ﺻﻮﺗﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ
ﻭﺍﺳﻤﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ
ﺑﺮﻋﻤﺎ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺴﻴﻢ
ﻣﻨﻮّﺭﺍ ﻓﻲ ﺟﺤﻴﻢ
ﺻﺤﺮﺍﺀ ﻋﺰﻟﺘﻲ ﻭﻟﻴﻠﻲ ﺍﻟﺮﻫﻴﺐ
- ﻣﻦ ﻣﺬﻛﺮﺓ ﺍﻟﻠﻴﻞ
—------------------
بر دیوار شب هولناکم
صدای دوست داشتنیات را
و نام دوست داشتنیات را
سوسنی رسم کردم
از کرانه دریایمان و موج خوابزدهای
که بر ماسههای بیخوابی طولانیاش
از ابرها به انتظار شوالیهی ماه نشسته است
صدای دوست داشتنیات را رسم کردم
و نام دوست داشتنیات
جوانهای از جنس نسیم
که به دوزخ صحرای عزلت و شب هولناکم
روشنا میبخشد
#معين_بسیسو
#خاطرات_شب
#شاعر_فلسطین
ترجمه:
#محبوبه_افشاری
:
أن تقتلینی
و أن توقفینی عن الموت
هذا هو الحب...
بکشیام
و از مرگ بازم داری
عشق یعنی این...
#محمود_درویش
#شاعر_فلسطین
ترجمه: #اسماء_خواجهزاده 🌱
أن تقتلینی
و أن توقفینی عن الموت
هذا هو الحب...
بکشیام
و از مرگ بازم داری
عشق یعنی این...
#محمود_درویش
#شاعر_فلسطین
ترجمه: #اسماء_خواجهزاده 🌱
:
هَل رأيتَ الفَجر يطلع مِن أصابع مَن تحب؟
آیا دیدی سپیدهدم
از انگشتان او
که دوستش داری طلوع میکند؟
محمود درویش
#شاعر_فلسطین
ترجمه:
#اسماء_خواجهزاده
@asheghanehaye_fatima
هَل رأيتَ الفَجر يطلع مِن أصابع مَن تحب؟
آیا دیدی سپیدهدم
از انگشتان او
که دوستش داری طلوع میکند؟
محمود درویش
#شاعر_فلسطین
ترجمه:
#اسماء_خواجهزاده
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
به هيئت ماه درآمدي
درتاريكي هاي شهر
تومرا روشن كردي
وتمام بوسه هايم را تعبيركردي
كمي بعد
شبيه بهارشدي
روييدي
سبز شدي
#نجوان_درويش
#شاعر_فلسطین🇵🇸
مترجم : #بابك_شاكر
به هيئت ماه درآمدي
درتاريكي هاي شهر
تومرا روشن كردي
وتمام بوسه هايم را تعبيركردي
كمي بعد
شبيه بهارشدي
روييدي
سبز شدي
#نجوان_درويش
#شاعر_فلسطین🇵🇸
مترجم : #بابك_شاكر
برایت چه بنویسم؟
هربار تلاش کردم چیزی بنویسم، احساس کردم قلبم از جایش کنده میشود تا در سینهی تو جا بگیرد...
#غسان_کنفانی
#شاعر_فلسطین
ترجمه:
#اسماء_خواجه_زاده
@asheghanehaye_fatima
هربار تلاش کردم چیزی بنویسم، احساس کردم قلبم از جایش کنده میشود تا در سینهی تو جا بگیرد...
#غسان_کنفانی
#شاعر_فلسطین
ترجمه:
#اسماء_خواجه_زاده
@asheghanehaye_fatima
از شانس بدم،
فراموش کردم که شب بلند است
و از شانس خوبت،
تا صبح به یادت بودم.
#محمود_درويش
#شاعر_فلسطین🇯🇴
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
فراموش کردم که شب بلند است
و از شانس خوبت،
تا صبح به یادت بودم.
#محمود_درويش
#شاعر_فلسطین🇯🇴
ترجمه: #محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
زل میزند به آسمان و
ستارهای را میبیند
که زل زده است به او
زل میزند به بیابان و
گوری را میبیند
که زل زده است به او
زل میزند به زنی و
آزارش میدهد زن
حیرت میکند از دیدنِ زن
امّا زل نمیزند این زن
زل میزند به آینه این مرد
مرد غریبهای را میبیند
یکی شبیه خودش
که زل زده است به او
#محمود_درویش
#شاعر_فلسطین
ترجمه:
#محسن_آزرم
زل میزند به آسمان و
ستارهای را میبیند
که زل زده است به او
زل میزند به بیابان و
گوری را میبیند
که زل زده است به او
زل میزند به زنی و
آزارش میدهد زن
حیرت میکند از دیدنِ زن
امّا زل نمیزند این زن
زل میزند به آینه این مرد
مرد غریبهای را میبیند
یکی شبیه خودش
که زل زده است به او
#محمود_درویش
#شاعر_فلسطین
ترجمه:
#محسن_آزرم