@asheghanehaye_Fatima
می توانم اقرار کنم که حالم خوب نیست
وتنها نداشتن تو خانه ام را خراب کرده است
به نداشتن تو فکر کرده ام
با تمام فلسفه های جهان
اما چیزی برای آرام شدنم نیافتم
جای من درون جهان اضافه بود
امروز
درست همین جا اقرار می کنم
وقتی عاشق تو بودم
حواست به روبرو نبود
نشسته بودی ستاره های نورانی را رصد می کردی
گاهی با حلقه های گیسویت
وگاهی با عاقبت من بازی می کردی
تو عاشق خودت بودی
مثل تمام چیزهایی که عاشقش بودی
#نجوان_درویش
می توانم اقرار کنم که حالم خوب نیست
وتنها نداشتن تو خانه ام را خراب کرده است
به نداشتن تو فکر کرده ام
با تمام فلسفه های جهان
اما چیزی برای آرام شدنم نیافتم
جای من درون جهان اضافه بود
امروز
درست همین جا اقرار می کنم
وقتی عاشق تو بودم
حواست به روبرو نبود
نشسته بودی ستاره های نورانی را رصد می کردی
گاهی با حلقه های گیسویت
وگاهی با عاقبت من بازی می کردی
تو عاشق خودت بودی
مثل تمام چیزهایی که عاشقش بودی
#نجوان_درویش
@asheghanehaye_fatima
می توانم اقرار کنم که حالم خوب نیست
وتنها نداشتن تو خانه ام را خراب کرده است
به نداشتن تو فکر کرده ام
با تمام فلسفه های جهان
اما چیزی برای آرام شدنم نیافتم
جای من درون جهان اضافه بود
امروز
درست همین جا اقرار می کنم
وقتی عاشق تو بودم
حواست به روبرو نبود
نشسته بودی ستاره های نورانی را رصد می کردی
گاهی با حلقه های گیسویت
وگاهی با عاقبت من بازی می کردی
تو عاشق خودت بودی
مثل تمام چیزهایی که عاشقش بودی
#نجوان_درویش
#شاعر_فلسطین 🇯🇴
مترجم :
#بابک_شاکر
می توانم اقرار کنم که حالم خوب نیست
وتنها نداشتن تو خانه ام را خراب کرده است
به نداشتن تو فکر کرده ام
با تمام فلسفه های جهان
اما چیزی برای آرام شدنم نیافتم
جای من درون جهان اضافه بود
امروز
درست همین جا اقرار می کنم
وقتی عاشق تو بودم
حواست به روبرو نبود
نشسته بودی ستاره های نورانی را رصد می کردی
گاهی با حلقه های گیسویت
وگاهی با عاقبت من بازی می کردی
تو عاشق خودت بودی
مثل تمام چیزهایی که عاشقش بودی
#نجوان_درویش
#شاعر_فلسطین 🇯🇴
مترجم :
#بابک_شاکر
@asheghanehaye_fatima
گفت : تو را دوست دارم
رقصید و به آسمان رفت
درون آسمان چنگی به دست گرفت
هر روز صبح طلوع می کرد
کنار خورشید
غروبی نداشت
وبا ماه دوباره می تابید
من چشمانم از آسمان
پایین نمی افتد
این عاشقی زیباست
عشقی که تو را سر بلند می کند
گفت : با من نخواهی خوابید
تنها با آواز من هم آغوش باش
ببوس
نوازش کن
درآمیز
این عاشقی زیباست
#نجوان_درویش
گفت : تو را دوست دارم
رقصید و به آسمان رفت
درون آسمان چنگی به دست گرفت
هر روز صبح طلوع می کرد
کنار خورشید
غروبی نداشت
وبا ماه دوباره می تابید
من چشمانم از آسمان
پایین نمی افتد
این عاشقی زیباست
عشقی که تو را سر بلند می کند
گفت : با من نخواهی خوابید
تنها با آواز من هم آغوش باش
ببوس
نوازش کن
درآمیز
این عاشقی زیباست
#نجوان_درویش
به هيئتِ ماه در آمدی
در تاريکی های شهر
تُو مرا روشن کردی و
تمام بوسه هايم را
تعبير کردی
کمی بَعد
شبيه بهار شدی ،
روييدی ، سبز شدی
وَ تمامِ دلتنگی هايم را
تمام کردی
من عاشقِ يک زن نيستم
تُو موجودی طبيعی هستی
يک هستی موجود
با تمامِ کائنات
درونِ من حلول کردهای
#نجوان_درویش
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
در تاريکی های شهر
تُو مرا روشن کردی و
تمام بوسه هايم را
تعبير کردی
کمی بَعد
شبيه بهار شدی ،
روييدی ، سبز شدی
وَ تمامِ دلتنگی هايم را
تمام کردی
من عاشقِ يک زن نيستم
تُو موجودی طبيعی هستی
يک هستی موجود
با تمامِ کائنات
درونِ من حلول کردهای
#نجوان_درویش
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima