عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
این رنگ آبی که تو تصویر میبینید متعلق به کشور خودمونه یعنی با نام #ایران میشناسنش آبی ایرانی😍


@asheghanehaye_fatima
با تمامِ خود‌خواهی‌ات روزی فرا می‌رسد که
در آن به جستجوی چیزی شبیهِ من باشی
حتی اگر اندک باشد...

#محمود_درویش

@asheghanehaye_fatima
عاشقانه های فاطیما pinned «با تمامِ خود‌خواهی‌ات روزی فرا می‌رسد که در آن به جستجوی چیزی شبیهِ من باشی حتی اگر اندک باشد... #محمود_درویش @asheghanehaye_fatima»
.

ﻧﻪ ﺍﺯ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪﮔﯽﺍﺕ
ﺩﺭ ﻣﻦ ﺷﮑﺎﯾﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﮑﺎﻥ ﺧﻮﺭﺩﻧﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺖﻫﺎ ﻭ
ﻣﮋﻩﻫﺎ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪﺍﻡ
ﮔﻨﺪﻡﺯﺍﺭ
ﺍﺯ ﺍﺯﺩﯾﺎﺩ ﺳﻨﺒﻠﻪﻫﺎﯾﺶ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ
ﺍﻧﺠﯿﺮ ﺑﻦ
ﺍﺯ ﺁﻭﺍﺯ  گنجشکان  ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ
ﻭ جام
ﺍﺯ ﺷﺮﺍﺏ ﻟﺒﺎﻟﺐ،
ﻫﻤﻪ‌ی ﺁﻥﭼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ
ﺑﺎﻧﻮ !
ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻢ ﺗﮑﺎﭘﻮ ﻧﮑﻦ
ﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﺸﻢ!




#نزار_قبانی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
روزم چون روزِ ديگران مى‌گذرد؛
امّا، شب كه می‌رسد،
يادها پريشانم می‌كنند.
با چه اضطرابی روز را به سر می‌برم
امّا شبانگاه من و غم یک‌جا می‌شویم...

#محمود_دولت_آبادی
📕| سلوک

@asheghanehaye_fatima
ما از زند‌گی مشترک مثل یک دست لباس استفاده کردیم.
ما زندگی را یک دست لباس دانستیم، زمانی که خریدیمش نو بود و زیبا و مناسب، جذاب و توجه برانگیز، خیره کننده در هر محفل و مهمانی.
آهسته آهسته اما کهنه شد، ساییده شد، رنگ و رویش رفت، از شکل افتاد و مستعمل و بی مصرف شد. چرا؟ چرا فرصت دادیم که زمان، با عشق، با زندگی، همان گونه رفتار کند که با آن پیراهن سرمه ای تو کرد، که من آنقدر دوستش می داشتم...


#نادر_ابراهیمی

@asheghanehaye_fatima
دو فنجان چای یا دمنوش لطفا
کمی بوسه، بغل، آغوش لطفا
برای پچ پچی مستانه و گرم
سر از من از شما هم دوش لطفا
خمارم کن به چشمان خمارت
خراب و لولی و مدهوش لطفا
کمی از قهوهء ترک نگاهت
که ما را می برد از هوش لطفا
لبان تو مرا معتاد کرده
شراب بوسه ای خودجوش لطفا
مرا در خلسه ای شیرین بغل کن
شلوغ و شوخ و بازیگوش لطفا
برای بزم ما مهتاب کافیست
تمام شمع ها خاموش لطفا

#مجید_یغمایی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
آن نه شبنم بود ریزان، وقت صبح، از روی گل
گل ز شرمت ریخت بر خاک آبروی خویش را

مرده ام، عیسی دمی خواهم، که یابم زندگی
همره باد صبا بفرست بوی خویش را

#هلالی_جغتایی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
همه ی روزها روز من و توست
اگر آفتاب زرین عشق از نگاهمان بتابد و گلخنده های ارغوانی شوق بر لبانمان بشکفد و کبوتران سپید آرزو در دستانمان آشیان بسازند...


@asheghanehaye_fatima
درنگ

بودن‌های بسیار...دوست داشتن‌هایی که قابل وصف نیست... از دست دادن‌های دردناک...جنگیدن‌ها و تلاش‌های مداوم و خواستن‌های تمام‌نشدنی. و اما امید! امیدهای واهی...دویدن‌ها و نرسیدن‌ها...افت و خیزهایی که در چرخ بی‌پایان زیستن ادامه دارد و هر بــار بــا بودنمان از یاد میبریم، فراموشی داستان تکرار زندگیست.

#اروین_د_یالوم



@asheghanehaye_fatima


مطمئن هستم اگر کسی تنها
با لحظات حال زندگی کند
و با شیفته‌گی به هر گلی که
سر راهش قرار گیرد نگاه کند
و هر درخششی را که
بر هر لحظه‌ی گذرا
می‌رقصد گرامی دارد،
آن وقت است که زندگی
در برابرش خلع سلاح می‌شود

#هرمان_هسه

@asheghanehaye_fatima
Benevis
Mansour
لنویس
#منصور
#عزیز_روزهام


از موسیقی می‌ترسم!
چون نمی‌دانم می‌خواهد مرا
به کجای خاطراتم ببرد...

#فرانتس_کافکا

@asheghanehaye_fatima
♥️
تو با روحِ من
از روزِ ازل یارترینی ...

#فریدون_مشیری

@asheghanehaye_fatima
چگونه بال زنم تا به ناکجا که تویی!
بلند می‌پرم اما، نه آن هوا که تویی

تمام طول خط از نقطه ای که پر شده است
از ابتدا که تویی تا به انتها که تویی

ضمیر ها بدل اسم اعظم اند همه
از او و ما که منم تا من و شما که تویی!

تویی جواب سوال قدیم بود و نبود
چنانچه پاسخ هر چون و هر چرا که تویی

به عشق معنی پیچیده داده ای و به زن
قدیم تازه و بی مرز بسته تا که تویی

به رغم خار مغیلان نه مرد نیم رهم
از این سفر همه پایان آن خوشا که تویی!

جدا از این من و ما و رها ز چون و چرا
کسی نشسته در آنسوی ماجرا که تویی...

نهادم اینه ای پیش روی اینه ات
جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی

تمام شعر مراهم ز عشق دم زده ای
نوشته ها که تویی! نانوشته ها که تویی!

#حسین_منزوی


🍃🍃🍃
@asheghanehaye_fatima
مادرم سه قانون داشت: 
عاشق شو
عاشق بمان
و عاشق بمیر

بابا می خندید
و مثل تمام مردهای آن روزی
عشق را کیلویی چند صدا می زد

خواهرم
قانون اول را خیلی دوست داشت
آنقدر زیاد
که هر روز لابه لای فرمول های ریاضی و حساب
چند بار مرورش میکرد
تا شاید مردی پیدا شود برای اثباتش

برادرم دومی را
مادرزادی عاشق بود
گنجشک های لب ایوان را
" خاتون " صدا می کرد
و به شمعدانی های روی طاقچه می گفت...
" بانو "

و حوض حیاط
چقدر شبیه قانون سوم بود
هیچ وقت آب نداشت
ولی از هر طرف که نگاهش می کردی
دو ماهی سرخ را
همیشه تویِ ذهنش می رقصاند

من اما 
آدمی بودم " قانون مدار"
عاشقت شدم
عاشقت هستم
و این عشقت...
راستی من
چند وقتی هست که مُرده ام
♥️
حمید جدیدی


@asheghanehaye_fatima
"هیچ آدمی نیست که نتوان نجاتش داد، این آدم ها هستند که از نجات هم دست میکشند."

📕بادام
#وون‌پیونگ‌سون



@asheghanehaye_fatima
اگه می‌فهمیدیم هیچ شیوه‌ زندگی‌ای نیست که ما رو در برابر غم ایمن کنه، همه‌چیز خیلی ساده‌تر می شد.

فقط باید بفهمیم که غم هم در عمل بخشی از شادیه. نمی شد شادی رو داشت و غم رو نداشت. البته هر دوی اینا برای خودشون حد و اندازه‌ای دارند. اما هیچ زندگی‌ای وجود نداره که توش بتونیم غرق شادی محض باشیم. تصور اینکه چنین زندگی‌ای وجود داره فقط باعث میشه توی زندگی فعلی‌مون بیشتر احساس غم کنیم ...

#مت_هیگ
کتاب: کتابخانه نیمه شب
ترجمه: سما معیری

@asheghanehaye_fatima
🔺شعری از مولانا روی لباسِ «جنیفر لوپز»:

    You are the soul of the universe,
               And your name is love
                                                   "RUMI"

🔺این شعر ترجمه‌ی انگلیسیِ مصرعِ زیر از دیوانِ شمس (غزلِ شماره‌ی ۹۰۸) است:

تو جانِ جان جهانی و نامِ تو عشق است
[هر آنک از تو پَری یافت بر علو گردد]

🔺عکس از صفحه‌ی ۳۶۶ کلیاتِ شمسِ تبریزی تصحیحِ فروزان‌فر (نشرِ امیرکبیر، چاپِ چهاردهم ۱۳۷۶) است.

#مولانا

@asheghanehaye_fatima