میدانم
تمام اهالی این حوالی
گهگاه عاشق می شوند
اما شمار آنهایی
که عاشق میمانند
از انگشتان دستم بیشتر نیست
یکیشان همان شاعری
که گمان میکرد
در دوردست دریا امیدی نیست
میترسیدم خدای نکرده
آنقدر در غربت گریههایم بمانی
تا از سکوی سرودن تصویرت
سقوط کنم ..
#سيدعلى_صالحى
@asheghanehaye_fatima
تمام اهالی این حوالی
گهگاه عاشق می شوند
اما شمار آنهایی
که عاشق میمانند
از انگشتان دستم بیشتر نیست
یکیشان همان شاعری
که گمان میکرد
در دوردست دریا امیدی نیست
میترسیدم خدای نکرده
آنقدر در غربت گریههایم بمانی
تا از سکوی سرودن تصویرت
سقوط کنم ..
#سيدعلى_صالحى
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
ما به دخترهایمان شرم و حیا را میآموزیم.
پاهایت را بپوشان.
خودت را جمع و جور کن.
ما این احساس را که شما از بدو تولدتان زن
و ذاتا گناهکار هستید را در آنها پرورش
میدهیم.
وقتی که دخترها رشد میکنند و تبدیل به
زنها میشوند نمیتوانند از تمایلاتشان
بگویند،
آنها سکوت اختیار میکنند و نمیتوانند
صادقانه از آنچه که بدان فکر میکنند
حرف بزنند ...
و تظاهر کردن و پنهان کردن احساس
واقعی خود را به شکل هنرمندانهای به
نمایش میگذارند.
✍چیماماندا_انگوزی_آدیشی
📙 همه ما باید فمینیست باشیم
ما به دخترهایمان شرم و حیا را میآموزیم.
پاهایت را بپوشان.
خودت را جمع و جور کن.
ما این احساس را که شما از بدو تولدتان زن
و ذاتا گناهکار هستید را در آنها پرورش
میدهیم.
وقتی که دخترها رشد میکنند و تبدیل به
زنها میشوند نمیتوانند از تمایلاتشان
بگویند،
آنها سکوت اختیار میکنند و نمیتوانند
صادقانه از آنچه که بدان فکر میکنند
حرف بزنند ...
و تظاهر کردن و پنهان کردن احساس
واقعی خود را به شکل هنرمندانهای به
نمایش میگذارند.
✍چیماماندا_انگوزی_آدیشی
📙 همه ما باید فمینیست باشیم
Inja Kasist Penhan
Hazhir Mehrafrouz
🎼●آهنگ: «اینجا کسیست پنهان»
🎙●خواننده و آهنگساز: #هژیر_مهرافروز
●شعر: #مولانا
تو تاج ما و آنگه... سرهای ما شکسته!
تو یار غار و آنگه... یاران من گرفته!
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننده و آهنگساز: #هژیر_مهرافروز
●شعر: #مولانا
تو تاج ما و آنگه... سرهای ما شکسته!
تو یار غار و آنگه... یاران من گرفته!
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
ای اندوه...
آیا زانوانات
از زانو زدن بر
سینههامان بهدرد نیامد...؟!
✍ #امین_معلوف
🔁 #محمد_حمادی
ای اندوه...
آیا زانوانات
از زانو زدن بر
سینههامان بهدرد نیامد...؟!
✍ #امین_معلوف
🔁 #محمد_حمادی
حل کنی هِی فِلوکْسِتین را در
چایِ کمرنگِ قبلِ خوابیدن
یا دیازپام خُوردِ خود بدهی
جهتِ صرفِ فعلِ خوابیدن
باز خوابت نمی برد؛ باید:
دودِ سیگار را نفس بِکشی
هِی خودت را، خودت بغل بکنی
دُور تنهاییت قفس بکشی
باز باید بجایِ دیدنِ خواب
آلبومِ عکس را ورق بزنی
محوِ عکسی شوی و بغض کنی
{تراژیکِ علاقه ات به زنی ... } :
چشم هایت کمی عرق بکنند
متّه ای در سرت تپانده شود
خودکشی می کنی خودت را با_
_زندگی؛ تا که مرگ رانده شود
زندگی می کنی ؟! نه احمق جان...
زندگی می کند تو را اغلب
با دلیلِ مُوَجَّهِ "انسان"
باز خر می کند تو را هرشب
نقش تو ، نقشِ آدمک کوکی
با حقوق مقرّرِ مَدَنی
طبق قانون : "شعار" باید داد
در سکانسِ موقَّرِ وطنی!
صبح ... این بندِ آخر شعر است
شعرِ من مبتلا به بیداریست
حال من را نپرس از خودکار
حال من ، حالِ زیرسیگاریست ....
#محمد_طاطائی
@asheghanehaye_fatima
چایِ کمرنگِ قبلِ خوابیدن
یا دیازپام خُوردِ خود بدهی
جهتِ صرفِ فعلِ خوابیدن
باز خوابت نمی برد؛ باید:
دودِ سیگار را نفس بِکشی
هِی خودت را، خودت بغل بکنی
دُور تنهاییت قفس بکشی
باز باید بجایِ دیدنِ خواب
آلبومِ عکس را ورق بزنی
محوِ عکسی شوی و بغض کنی
{تراژیکِ علاقه ات به زنی ... } :
چشم هایت کمی عرق بکنند
متّه ای در سرت تپانده شود
خودکشی می کنی خودت را با_
_زندگی؛ تا که مرگ رانده شود
زندگی می کنی ؟! نه احمق جان...
زندگی می کند تو را اغلب
با دلیلِ مُوَجَّهِ "انسان"
باز خر می کند تو را هرشب
نقش تو ، نقشِ آدمک کوکی
با حقوق مقرّرِ مَدَنی
طبق قانون : "شعار" باید داد
در سکانسِ موقَّرِ وطنی!
صبح ... این بندِ آخر شعر است
شعرِ من مبتلا به بیداریست
حال من را نپرس از خودکار
حال من ، حالِ زیرسیگاریست ....
#محمد_طاطائی
@asheghanehaye_fatima
Aa Baly Habibi
Elissa
در ذهن من عزیزم
در ذهن من عزیزم، در ذهن من عزیزم
تو را نگه میدارم و رهایت نمیکنم، تو را می دزدم و پس نمیدهم
تو را زندان میکنم و آزادت نمیکنم حتی یک روز از قلبم
میدزدم نگاهها، خندهها و حرکاتت را
همه آنها را در اتاقم نگه میدارم و روی تختم میخوابانم
در خواب رویایش را میبینم و خوابم شیرینتر میشود
در ذهن من عزیزم
یک شب برای تو لباس سپید میپوشم
و متعلق به تو میشوم و همه دنیا شاهد خواهند بود
و کودکت را که مانند توست بدنیا میآورم
در ذهن من عزیزم
برای یک عمر یا بیشتر کنار تو زندگی میکنم و عشقمان هر چه بزرگتر میشویم، بزرگتر میشود
و با تو پیر میشوم و با تو زندگیم به پایان میرسد
در ذهن من عزیزم
در ذهن من تو مرا کامل میکنی و مرا با نام تو میخوانند
در قلبت پنهانم میکنی، در برابر دنیا محافظتم میکنی
و لحظههای بی تو بودن را از سالهای عمرم کم میکنی
و در ذهن من آزارم میدهی، پس از آن با من آشتی میکنی
با لمس کردنی مهربانانه و در آغوش گرفتنی دیوانهوار
و چشمانم را نمیبندم مگر تو در کنارم باشی
در ذهن من عزیزم....
#الیسا
@asheghanehaye_fatima
در ذهن من عزیزم، در ذهن من عزیزم
تو را نگه میدارم و رهایت نمیکنم، تو را می دزدم و پس نمیدهم
تو را زندان میکنم و آزادت نمیکنم حتی یک روز از قلبم
میدزدم نگاهها، خندهها و حرکاتت را
همه آنها را در اتاقم نگه میدارم و روی تختم میخوابانم
در خواب رویایش را میبینم و خوابم شیرینتر میشود
در ذهن من عزیزم
یک شب برای تو لباس سپید میپوشم
و متعلق به تو میشوم و همه دنیا شاهد خواهند بود
و کودکت را که مانند توست بدنیا میآورم
در ذهن من عزیزم
برای یک عمر یا بیشتر کنار تو زندگی میکنم و عشقمان هر چه بزرگتر میشویم، بزرگتر میشود
و با تو پیر میشوم و با تو زندگیم به پایان میرسد
در ذهن من عزیزم
در ذهن من تو مرا کامل میکنی و مرا با نام تو میخوانند
در قلبت پنهانم میکنی، در برابر دنیا محافظتم میکنی
و لحظههای بی تو بودن را از سالهای عمرم کم میکنی
و در ذهن من آزارم میدهی، پس از آن با من آشتی میکنی
با لمس کردنی مهربانانه و در آغوش گرفتنی دیوانهوار
و چشمانم را نمیبندم مگر تو در کنارم باشی
در ذهن من عزیزم....
#الیسا
@asheghanehaye_fatima
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
می خوردن و شاد بودن آیینِ من است
فارغ بودن ز کفر و دین دینِ من است
گفتم به عروسِ دهر کابینِ تو چیست؟
گفتا دلِ خرمِ تو کابینِ من است
#عمر_خیام
@asheghanehaye_fatima
مرا به دیدن جسمانی تو هیچ نیاز نیست
چنان پُرم من از تو
چنان پُرم
که بیشتر شبیه شوخی زیبایی هستم ...
#رضا_براهنی
برای #عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
چنان پُرم من از تو
چنان پُرم
که بیشتر شبیه شوخی زیبایی هستم ...
#رضا_براهنی
برای #عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
تمنيتُ أن أقول له:
كُلنا جرحى
ليس شرطًا أن تجِد دماءك تسيل على جِلدك ثمّة دماءٌ غير مرئية...
آرزو داشتم به او بگویم:
ما همه زخم خوردهایم
حتما که نباید ببینی خون بر پوستَت روان باشد!
خونهایی هم هستند که نامرئیاند...
#لا_ادری
@asheghanehaye_fatima
كُلنا جرحى
ليس شرطًا أن تجِد دماءك تسيل على جِلدك ثمّة دماءٌ غير مرئية...
آرزو داشتم به او بگویم:
ما همه زخم خوردهایم
حتما که نباید ببینی خون بر پوستَت روان باشد!
خونهایی هم هستند که نامرئیاند...
#لا_ادری
@asheghanehaye_fatima
حاشا كه دلم از تو جدا خواهد شد
يا با كس ديگر آشنا خواهد شد
از مهر تو بگذرد، كه را دارد دوست؟!
وز كوى تو بگذرد، كجا خواهد شد؟!
#شیخ_نجم_الدین_الکبری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
يا با كس ديگر آشنا خواهد شد
از مهر تو بگذرد، كه را دارد دوست؟!
وز كوى تو بگذرد، كجا خواهد شد؟!
#شیخ_نجم_الدین_الکبری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
تا بود بار غمت بر دل بیهوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر
تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا
شربتی تلختر از زهر فراقت باید
تا کند لذت وصل تو فراموش مرا
هر شبم با غم هجران تو سر بر بالین
روزی ار با تو نشد دست در آغوش مرا
بی دهان تو اگر صد قدح نوش دهند
به دهان تو که زهر آید از آن نوش مرا
سعدی اندر کف جلاد غمت میگوید
بندهام بنده به کشتن ده و مفروش مرا
#سعدی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر
تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا
شربتی تلختر از زهر فراقت باید
تا کند لذت وصل تو فراموش مرا
هر شبم با غم هجران تو سر بر بالین
روزی ار با تو نشد دست در آغوش مرا
بی دهان تو اگر صد قدح نوش دهند
به دهان تو که زهر آید از آن نوش مرا
سعدی اندر کف جلاد غمت میگوید
بندهام بنده به کشتن ده و مفروش مرا
#سعدی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
ای دلم مست چشمهٔ نوشت
در خطم از خط سیه پوشت
باد سرسبزی خطت که به لطف
سر برون زد ز چشمهٔ نوشت
گشت معلوم من که جان نبرد
دلم از طرهٔ سیه پوشت
یاد کن از کسی که در همه عمر
نکند لحظهای فراموشت
مست از آنم چنین که در بر خویش
مست در خواب دیدهام دوشت
بو که تعبیر خوابم آن باشد
که شوم امشبی هم آغوشت
دل عطار باده ناخورده
تا قیامت بمانده مدهوشت
#عطار_نیشابوری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
در خطم از خط سیه پوشت
باد سرسبزی خطت که به لطف
سر برون زد ز چشمهٔ نوشت
گشت معلوم من که جان نبرد
دلم از طرهٔ سیه پوشت
یاد کن از کسی که در همه عمر
نکند لحظهای فراموشت
مست از آنم چنین که در بر خویش
مست در خواب دیدهام دوشت
بو که تعبیر خوابم آن باشد
که شوم امشبی هم آغوشت
دل عطار باده ناخورده
تا قیامت بمانده مدهوشت
#عطار_نیشابوری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
یارب، چه باشد گه گهی جانان در آغوش آیدم
مستسقی لعل ویم یک شربت نوش آیدم
در ره فتاده مانده ام، دیده نهاده بر رهم
بازو گشاده مانده ام، تا کی در آغوش آیدم؟
خواهم شبی کز بوی او بیخود شوم پهلوی او
گه رو نهم بر روی او، گه دوش بر دوش آیدم
بوسه زنم گلگون رخش، بر رخ نهم میمون رخش
گر حلقه های چون رخش اندر بناگوش آیدم
ای دل، مده یادم ازو، در چشم من گریه مجو
ناگه مبادا کز دو سو سیلاب در جوش آیدم
مسکین دلم سویش رود، گم گشته بر بویش رود
هشیار در کویش رود، مجنون و بیهوش آیدم
ای آمده با صد فتن، برده همه هوشم ز تن
در بیهشی مگذر ز من، بنشین که تا هوش آیدم
بس کز غمت شب تا سحر غلتید، گویم بی خبر
از دیده مرواریدتر غلتان سوی گوش آیدم
#امیرخسرو_دهلوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
مستسقی لعل ویم یک شربت نوش آیدم
در ره فتاده مانده ام، دیده نهاده بر رهم
بازو گشاده مانده ام، تا کی در آغوش آیدم؟
خواهم شبی کز بوی او بیخود شوم پهلوی او
گه رو نهم بر روی او، گه دوش بر دوش آیدم
بوسه زنم گلگون رخش، بر رخ نهم میمون رخش
گر حلقه های چون رخش اندر بناگوش آیدم
ای دل، مده یادم ازو، در چشم من گریه مجو
ناگه مبادا کز دو سو سیلاب در جوش آیدم
مسکین دلم سویش رود، گم گشته بر بویش رود
هشیار در کویش رود، مجنون و بیهوش آیدم
ای آمده با صد فتن، برده همه هوشم ز تن
در بیهشی مگذر ز من، بنشین که تا هوش آیدم
بس کز غمت شب تا سحر غلتید، گویم بی خبر
از دیده مرواریدتر غلتان سوی گوش آیدم
#امیرخسرو_دهلوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
بخت اگر یاری دهد چون جان در آغوشش کنم
تلخ گوید ز آن لب و همچون شکر نوشش کنم
بر سر من عقل، اگر دعوی هشیاری کند
روی تو بنمایم و از خویش بیهوشش کنم
آتش عشقش فرو پوشم درین شخص چوکاه
شعله روشن تر شود هر چند خس پوشش کنم
سر فرو آرم ز دوش و رانم اندر راه او
چون فرو مانم ز رفتن باز بر دوشش کنم
آفتاب عارض آن مه که در یاد من است
کافرم تا صبح محشر گر فراموشش کنم
#امیرخسرو_دهلوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
تلخ گوید ز آن لب و همچون شکر نوشش کنم
بر سر من عقل، اگر دعوی هشیاری کند
روی تو بنمایم و از خویش بیهوشش کنم
آتش عشقش فرو پوشم درین شخص چوکاه
شعله روشن تر شود هر چند خس پوشش کنم
سر فرو آرم ز دوش و رانم اندر راه او
چون فرو مانم ز رفتن باز بر دوشش کنم
آفتاب عارض آن مه که در یاد من است
کافرم تا صبح محشر گر فراموشش کنم
#امیرخسرو_دهلوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
به یاد آرد دل بیتاب اگر نقش میانش را
به رنگ موی چینی سرمه میگیرد فغانش را
ز فیض خاکساری اینقدر عزت هوس دارم
که در آغوش نقش سجدهگیرم آستانش را
#بیدل_دهلوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
به رنگ موی چینی سرمه میگیرد فغانش را
ز فیض خاکساری اینقدر عزت هوس دارم
که در آغوش نقش سجدهگیرم آستانش را
#بیدل_دهلوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
من فقط نگاهش میکردم.
این همه قشنگی کجای خلقت پنهان شده بود که حالا یکباره همهاش بریزد توی بغلم...!
#عباس_معروفی
@asheghanehaye_fatima
این همه قشنگی کجای خلقت پنهان شده بود که حالا یکباره همهاش بریزد توی بغلم...!
#عباس_معروفی
@asheghanehaye_fatima