«ليس كل شيء في القلب يقال، لذلك خلق الله التنهيدة، الدموع، النوم الطويل، الإبتسامة الباردة، ورجف اليدين....»
هر آنچه در قلب میگذرد را نمیتوان گفت، برای همین خدا
آه،
اشک،
خواب طولانی،
لبخند سرد و
لرزش دستان را خلق کرد ...
#نزار_قبانی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
هر آنچه در قلب میگذرد را نمیتوان گفت، برای همین خدا
آه،
اشک،
خواب طولانی،
لبخند سرد و
لرزش دستان را خلق کرد ...
#نزار_قبانی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
من زنی را که تو سعی کردی در قفس نگه داری
آزاد کردم و فهمیدم که در همه حال نازک دلی
نیروی فوق العاده ی من است.
#کیتلین_توماسینا
برگردان:شیرین جواهری
#زن
@asheghanehaye_fatima
آزاد کردم و فهمیدم که در همه حال نازک دلی
نیروی فوق العاده ی من است.
#کیتلین_توماسینا
برگردان:شیرین جواهری
#زن
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
اِحْتَفِظْ بالذي يَنْطِقُ إِسْمَكَ كَأَنَّمَا يَصِفُ مَكَاناً آمِناً!
از دست نده کسی را که وقتی اسمت را میبرد،
گویی مکان امنی را توصیف میکند!
#محمود_درویش
اِحْتَفِظْ بالذي يَنْطِقُ إِسْمَكَ كَأَنَّمَا يَصِفُ مَكَاناً آمِناً!
از دست نده کسی را که وقتی اسمت را میبرد،
گویی مکان امنی را توصیف میکند!
#محمود_درویش
بگذار شب بیاید و خیابان را خلوت کند
تا تو را در آغوش بگیرم
تو دیواری هستی که هیچ دری از غمگینیات کم نمیکند
همیشه چای میخوری و شعر میخوانی
صدای تو دلتنگم نمیکند
تنهایم میکند...
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
تا تو را در آغوش بگیرم
تو دیواری هستی که هیچ دری از غمگینیات کم نمیکند
همیشه چای میخوری و شعر میخوانی
صدای تو دلتنگم نمیکند
تنهایم میکند...
#الهام_اسلامی
@asheghanehaye_fatima
شب را احاطه کردم
دردا
شب
آسانترین پناه است
با مشت بسته
باری
شب را احاطه کردم
#هوشنگ_آزادی_ور
@asheghanehaye_fatima
دردا
شب
آسانترین پناه است
با مشت بسته
باری
شب را احاطه کردم
#هوشنگ_آزادی_ور
@asheghanehaye_fatima
زنیست در بغلم: قهرمان افسرده!
كه ديو آمده و بچّههاش را خورده
كه سالهاست به خودكارهاش مصلوب است
زنی كه رابطهاش با فرشتهها خوب است
پرندهایست ولی غرق خون و پَركنده
برهنهتر جلوی چشمهای شرمنده
كه پير نيست و موهاش روسفيد شده!
كه اشك میريزد با تصوّر خنده
زنی كه گوشهی سلّولها دراز كشيد
زنی كه قربانی بود توی پرونده
زنی كه رام نشد، تا ابد تمام نشد
زنی به هيأت عصيان و خون، زنی زنده!
زنی كه شوق تنش را به ياد داشته است
زنی كه رابطههایی زياد داشته است
زنی كه مثل خودش بود اگر كمی بد بود
زنی كه مال كسی نيست و نخواهد بود...
#سید_مهدی_موسوی
@asheghanehaye_fatima
كه ديو آمده و بچّههاش را خورده
كه سالهاست به خودكارهاش مصلوب است
زنی كه رابطهاش با فرشتهها خوب است
پرندهایست ولی غرق خون و پَركنده
برهنهتر جلوی چشمهای شرمنده
كه پير نيست و موهاش روسفيد شده!
كه اشك میريزد با تصوّر خنده
زنی كه گوشهی سلّولها دراز كشيد
زنی كه قربانی بود توی پرونده
زنی كه رام نشد، تا ابد تمام نشد
زنی به هيأت عصيان و خون، زنی زنده!
زنی كه شوق تنش را به ياد داشته است
زنی كه رابطههایی زياد داشته است
زنی كه مثل خودش بود اگر كمی بد بود
زنی كه مال كسی نيست و نخواهد بود...
#سید_مهدی_موسوی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هنوز منتشر شد.
این دکلمه رو میتونید از سایت 👇
http://www.taranomesher.ir/sl/n/907
دانلود کنید.
این کار رو بشنوید و اگه دوست داشتید در موردش برام بنویسید.
شعر و دکلمه: #پویا_جمشیدی
با همراهی #محسن_انشایی
موسیقی و آواز: #وحید_اختری
آوا: #فرزانه_میرزایی
گرافیست: #عطا_سرمست
ضبط: استودیو اورانیا
پخش: سایت ترنم شعر
انتهای خاطرات مشترک
سرنوشت ما دو تا از هم جداست
بعد ما اما خیابانهای شهر
جای جایش رد پای ما دو تاست
.
نیستی من در نبودت غرق در
انتظاری گاه و بیگاهم هنوز
نیستی از دور میبوسم تو را
بودنت را چشم در راهم هنوز
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima
این دکلمه رو میتونید از سایت 👇
http://www.taranomesher.ir/sl/n/907
دانلود کنید.
این کار رو بشنوید و اگه دوست داشتید در موردش برام بنویسید.
شعر و دکلمه: #پویا_جمشیدی
با همراهی #محسن_انشایی
موسیقی و آواز: #وحید_اختری
آوا: #فرزانه_میرزایی
گرافیست: #عطا_سرمست
ضبط: استودیو اورانیا
پخش: سایت ترنم شعر
انتهای خاطرات مشترک
سرنوشت ما دو تا از هم جداست
بعد ما اما خیابانهای شهر
جای جایش رد پای ما دو تاست
.
نیستی من در نبودت غرق در
انتظاری گاه و بیگاهم هنوز
نیستی از دور میبوسم تو را
بودنت را چشم در راهم هنوز
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima
درود مهربانان گرانمایه
بامدادتان آراسته به گلهای نوشکفته و سبزه های نورسته؛ روزی شاد و فرخنده و دلنواز را برایتان آرزومندم..
سپاسگزار بزرگواریهایتان هستم.
درس امروز
صبح که میشود دنبالِ اتفاقاتِ خوب بگرد
دنبالِ آدمهایِ خوبی که حالِ خوبت را
با نگاهشون و لبخند شون به روزگارت سنجاق کنی.
یک روزِ خوب، اتفاق نمیافتد!!!
ساخته میشود.
🌸 @asheghanehaye_fatima
#صبح
بامدادتان آراسته به گلهای نوشکفته و سبزه های نورسته؛ روزی شاد و فرخنده و دلنواز را برایتان آرزومندم..
سپاسگزار بزرگواریهایتان هستم.
درس امروز
صبح که میشود دنبالِ اتفاقاتِ خوب بگرد
دنبالِ آدمهایِ خوبی که حالِ خوبت را
با نگاهشون و لبخند شون به روزگارت سنجاق کنی.
یک روزِ خوب، اتفاق نمیافتد!!!
ساخته میشود.
🌸 @asheghanehaye_fatima
#صبح
و در پایان
آنچه که دربارهی خودم
میتوانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانهام
در جسمِ یک زن...
#الکساندرا_واسیلیو
@asheghanehaye_fatima
آنچه که دربارهی خودم
میتوانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانهام
در جسمِ یک زن...
#الکساندرا_واسیلیو
@asheghanehaye_fatima
.
برای جیرهی روزانه ام
به من عشق بده
وَ قلبِ غمگینم را سنگین نکن
حتا با ذره ای کوچک.
لمسم کن
وَ گلِ سرخ را از من دریغ مدار
بر خطاهای من چشم ببند
وَ رسولانت را بفرست
پیش از آن که پا به جهان من بگذاری.
#مرام_المصری
@asheghanehaye_fatima
برای جیرهی روزانه ام
به من عشق بده
وَ قلبِ غمگینم را سنگین نکن
حتا با ذره ای کوچک.
لمسم کن
وَ گلِ سرخ را از من دریغ مدار
بر خطاهای من چشم ببند
وَ رسولانت را بفرست
پیش از آن که پا به جهان من بگذاری.
#مرام_المصری
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
بهای سنگینی دادم
تا بفهمم...
کسی را که قصد ماندن ندارد
باید راهی کرد...
#سیمین_دانشور
بهای سنگینی دادم
تا بفهمم...
کسی را که قصد ماندن ندارد
باید راهی کرد...
#سیمین_دانشور
در روزهای آخر اسفند
در نیمروز روشن
وقتی بنفشهها را با برگ ریشه و پیوند و خاک
در جعبههای کوچک چوبین جای میدهند
جوی هزار
زمزمهی درد و انتظار
در سینه میخروشد و
بر گونهها روان
ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشهها میشد با خود ببرد هر کجا
که خواست
در روشنایی باران
در آفتاب پاک
در روزهای آخر اسفند
در نیمروز روشن
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
در نیمروز روشن
وقتی بنفشهها را با برگ ریشه و پیوند و خاک
در جعبههای کوچک چوبین جای میدهند
جوی هزار
زمزمهی درد و انتظار
در سینه میخروشد و
بر گونهها روان
ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشهها میشد با خود ببرد هر کجا
که خواست
در روشنایی باران
در آفتاب پاک
در روزهای آخر اسفند
در نیمروز روشن
#شفیعی_کدکنی
@asheghanehaye_fatima
بی نشان در تو سفر كردم
صبح لبخند تو را نوشيدم
شام گيسوی تو باريد به من
گل ياقوت كه در نقره نفس می زد
گفت: ای دوست مرا پرپر كن
و بياموز به من، غرق شدن.
در همين آه بلندی كه به دريا جاری است
در سراپای تو پارو زدم و
لذت غرق شدن با هم را
لحظه ای تجربه كردم كه گريخت
#محمد_علی_سپانلو
@asheghanehaye_fatima
بی نشان در تو سفر كردم
صبح لبخند تو را نوشيدم
شام گيسوی تو باريد به من
گل ياقوت كه در نقره نفس می زد
گفت: ای دوست مرا پرپر كن
و بياموز به من، غرق شدن.
در همين آه بلندی كه به دريا جاری است
در سراپای تو پارو زدم و
لذت غرق شدن با هم را
لحظه ای تجربه كردم كه گريخت
#محمد_علی_سپانلو
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و تورا به آغوش نکشیدم اما
هرروز برای آن کنج دنج دلتنگم
براستی چگونه است؟
دلتنگی برای جایی که
هیچ گاه به آن تعلق نداشتی ..؟!
#هدیه_ق
@asheghanehaye_fatima
هرروز برای آن کنج دنج دلتنگم
براستی چگونه است؟
دلتنگی برای جایی که
هیچ گاه به آن تعلق نداشتی ..؟!
#هدیه_ق
@asheghanehaye_fatima