@asheghanehaye_fatima

اما گاهی کسی برایت
عزیزتر از خودت می‌شود
و برای دل او
می‌مانی
حتی اگر دلت
راضی به ماندن نباشد ...

#علی_سیدصالحی

گزارش عصرایران از فنوج در سیستان و بلوچستان:
‌‌
آب سالمی برای آشامیدن و حتی برای استحمام و توالت نیست. آوردن آب بر عهده کودکان و زنان است. آن‌ها یا باید در چاه بروند یا تا کمر در قنات شنا کنند تا آب بیاورند. رنجی که هر بار تکرار می‌شود. آن‌ها در جایی از ایران زندگی می‌کنند که هرچند نام‌اش فنوج است اما گویی در نقشه ایران گم شده‌است.
‌
در بخش دیگر، این گزارش به مسئله بهداشت و استحمام می‌پردازد. مردها در چشمه‌ی قنات، جایی که آب تمیزتر است حمام می‌کنند. شرایطی دشوار است اما اوضاع برای زنان دشوارتر است. ان‌ها نمیتوانند در فضای باز حمام کنند. آن‌ها به پایینْ‌دست و میان درختان می‌روند. آب قنات، تا رسیدن به آنجا، دیگر بسیار آلوده‌ است.

@nabayad_mikhandim

‍ نگرانم كه بعدِ رفتن تو
خنده هامون به قاب برگرده
تا درستش كنم جدايي رو
اونكه رفته، خرااااب برگرده
.
واسه رفتن دروغ لازم نيست
رو لبت حرفِ مفته مي دونم
قبلِ رفتن سكوت كن دختر
حرف هاتو نگفته مي دونم!
.
من يه عمره كه پات وايسادم
كي نشست زير پات و گرگت كرد؟!
از مني تو، نذار تنهاشم
از مني كه تو رو بزرگت كرد!
.
نگرانم برات وقتي كه
تو به دستاى ديگه تن ميدي
گريه اى كه به ياد تو هستم!
بوسه اي كه به ياد من ميدي...
.
خاطراتى كه با مرور زماني
تا ابد توى قاب مي مونه
ساعتت بعدِ من بگو دختر
توو اتاقِ كي خواب مي مونه؟!
.
نگرانم كه وقتِ برگشتن
با يه حالِ خراب برگردى
من نپرسم كه چي شده! اما
با
يه دنيا
جواب
برگردى


#احمد_امير_خليلی
#احمد_امیرخلیلی


@asheghanehaye_fatima

من از خدا که تو را آفرید ، ممنونم...
از آن که روح به جسمت دمید، ممنونم

از آن که مثل بت کوچکی تراشت داد
از آن که طرح تنت را کشید ممنونم

تو راه میروی اندام شهر می لرزد
من از تمام درختان بید ممنونم

در این غروب ، در این روزهای تنهایی
از اینکه عشق به دادم رسید، ممنونم

من از کسی که عزیز مرا به چاه انداخت
و آن که آمد و او را خرید ، ممنونم

من از نگاه پریشان آن زلیخایی
که خواب پیرهنم را درید، ممنونم

چقدر خوب و قشنگی! چقدر زیبایی!
من از خدا که تو را آفرید، ممنونم...

#فرامرز_عرب_عامری


@sheghanehaye_fatima

ﯾﮏ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻣﻼﯾﻢ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎﺷﯽ
ﺳﺮﺕ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﯾﻢ
ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﻢ ﻻﯼ ﻣﻮﻫﺎیت
ﻭ ﺩﺳﺖ ﭼﭙﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺷﻌﺮ

ﺍﻣﺎ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ
ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﭗ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺴﺘﻢ!ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ "ﺗﻮ"ﺳﺖ

#عباس_معروفی


@asheghanehaye_fatima

‍ @asheghanehaye_fatima



زمان گذشت
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
چهار بار نواخت
امروز روز اول دی ماه است
من راز فصل ها را می‌دانم
و حرف لحظه ها را می‌فهمم،
نجات دهنده در گور خفته است
و خاک، خاک پذيرنده
اشارتی‌ست به آرامش...



#فروغ_فرخزاد
#ايمان_بياوريم_به_آغاز_فصل_سرد...
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima



و ما
زمستان دیگرى را
سپرى خواهیم کرد...

با عصیان بزرگى که درون‌مان هست
و تنها چیزى
که گرم‌مان مى‌دارد،
آتش مقدس امیدواریست!



#ناظم_حکمت

@asheghanehaye_fatima



نقل است که درويشی در آن ميان از او پرسيد که: «عشق چيست؟». گفت: «امروز بينی و فردا و پس فردا». آن روزش بکشتند و ديگر روز بسوختند و سيوم روزش به باد بر دادند.



يُروى أن درويشاً من بين الحشود سأله: "ما الحبّ؟" قال: سترى اليوم وغداً وبعد غد." في ذلك اليوم قتلوه، وفي اليوم التّالي أحرقوه، وفي الثّالث ذَروه في الرّيح."

ذكر حلّاج- #تذكرة_الأولياء
تعريب: #مريم_حیدری

@asheghanehaye_fatima

حبك شتاء طويل وإني لا أملك معطف...!!!




عشقت زمستانی بلند است و من پالتویی ندارم...!!!

#يامن_نوباني
ترجمه: #محمد_حمادی

ای زنی که دوست‌اش می‌دارم
زنی که
اگر پا بر هر سنگی بگذارد
چشمه‌های شعر را می‌جوشاند
زنی که بر
دوش
می‌کشد
در رنگ پریدگی‌اش
تمامی اندوه درختان را.
خوشا تبعید!
اگر با هم باشیم
ای زنی که خلاصه می‌کند؛
تاریخ مرا،
تاریخ باران را.

یا اَمرَأةً أُحِبُّها
تُفَجِّرُ الشِّعرَ إِذا داسَت على أيَّ حَجَر
یا امرَأةً تَحمِلُ في شُحُوبِها
جَمیعَ أحزانِ الشَّجَر
ما أجمَلَ المَنفى إذا کُنّا مَعَاً
یا امرَأةً توُجِزُ تاریخي
وتاریخَ المطر.

#نزار_قبانی | سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ |

برگردان: #صالح_بوعذار


@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima

شما را به خدا
حداقل براى آدمهاى مهم زندگيتان
نصفه و نيمه نباشيد
بساط بداخلاقى و خودپسنديتان را
جمع كنيد
كمى ملموس تر رفتار كنيد
مگر مى شود
كسى را آنقدر بخواهى و
چيزى براى خواستنش رو نكنى
مگر جز محبت و عشق چه مى خواهند
نگذاريد يك روز بهترينهايتان
تبديل به ناگهانى ترين
ترك زندگيتان شوند
اگر كمى فكر كنيد
به آدمهايى كه دوستشان داريد و
يك روز نباشند
هيچ وقت حال خوب را
از آنها دريغ نمى كنيد

#امیر_وجود

نمی‌خواهم همراه با عشق
اضطراب‌های این جهانی را
به تو بسپارم...

#احمدرضا_احمدی


@asheghanehaye_fatima

هر شب دلم بهانه ی تو...
هیچ... بگذریم!
امشب دلم دوباره تورا...
هیچ.....
شب بخیر


@asheghanehaye_fatima

درود بزرگواران گرانقدر
زمستانتان عطرآگین گلهای برف؛
دی ماهتان آراسته به مهر و شادی و کامیابی،
سپاسگزار همراهی تانم.

درس امروز

🌸
وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد، عزیز می‌شود!
یک لحظه آفتاب در هوای سرد، غنیمت می‌شود!
خدا در مواقع سختی‌ها، تنها پناه می‌شود!
یک قطره‌نور در دریای تاریکی، همه‌ی دنیا می‌شود
یک عزیز وقتی که از دست رفت، همه‌کس می‌شود …
پاییز وقتی که تمام شد، به نظر قشنگ و قشنگ‌تر می‌شود!
و ما همیشه دیر متوجه می‌شویم!
"قدر داشته‌هایمان را بدانیم، چرا که خیلی زود، دیر می‌شود..."


@asheghanehaye_fatima
#صبح

@asheghanehaye_fatima



صبح از خواب بیدار می‌شوی و صورت نشسته زره جنگ می‌پوشی و آغاز به جنگیدن می‌کنی ... با لشکرِ غم‌ها ، لشکرِ دلتنگی‌ها ، لشکرِ نگرانی ‌های آینده ، لشکرِ خاطرات ، لشکرِ گذشته ، لشکرِ نیازهای عاطفی ، لشکرِ مادیات ، لشکرِ دل شکست‌گی ها و اصلاً گاه لشکرِ خوشبختی‌ها و پیروزی‌ها ...
یک‌ روزهایی آدم به خودش می‌آید و می‌بیند آنقدر درگیر جنگ بوده که خودش را فراموش کرده ‌است! وسطِ این همه جنگ ، یک روز دلمان برای خودمان تنگ می‌شود ... به آینه نگاه می‌کنیم و بعد خودمان را می‌بینیم که با بُغض ‌می‌گوید که " فلان فلان شده ، مگر برای من نمی‌جنگی؟ پس چرا من را نمی‌بینی؟! چرا من را فراموش می‌کنی؟! چرا وسطِ جنگ من را گُم می‌کنی؟! چرا اصلاً به من شمشیر می‌زنی؟ "
الحق که بدترین نوع دلتنگی این است که آدم دلش برای خودش تنگ شود ... این دلتنگی از دلتنگی برای مادر و پدر هم بدتر است... یک‌ روزهایی باید زره را از تن در بیاوریم دستِ خودمان را بگیریم و ببریم گردش بی هیچ جنگ و هیاهو...
.
پ.ن:بزرگترین خیانتی که یک انسان می تواند در حق خودش بکند،
ندیدن خودش و ترس از تغییر است.
خودمان را دیدن در جهت رشد و تکاملمان در دنیایی که
مدام تلاش می‌کند، از تو
چیزِ دیگری بسازد
بزرگترین هنر است

#عادل_دانتیسم

چشم های توست
چشم های توست
هیچ کس نمی داند،
من به کدام نگاه لب فرو بسته ام!
عشق دهان به کام می دوزد!
سحرگاهی که به وقت دل
نام تو را
باران باران به وقت دعا نوشیدم ...


#عرفان_یزدانی

#سلام_طلوع_صبحتان_عطرآگین


@Hsanam1353 کانال اشعار

@asheghanehaye_fatima


نشسته ام که تو را ساده، بی ریا بنویسم
تغزلی به تو زیبای دلربا بنویسم

قلم به دست گرفتم تصدقت! که بگویم
دلم گرفته برایت اجازه تا بنویسم

به جاده های تغزل نشسته ام به گدایی
برای شرح تو باید تو را چه ها بنویسم

تنت به ناز طبیبان نیازمند مبادا
برای عافیتت روز و شب دعا بنویسم

دوباره خسته ام از خود، دوباره بی تو مریضم
برای مرحم دردم کمی دوا بنویسم

دوای من لب سرخت، دوای من! که بخندی
بدون خنده ات ای گل! چه ماجرا بنویسم

اگر که فکر و خیالت به ذوق شعر نباشد
بگو که فایده اش چیست؟ غزل چرا بنویسم

تو ماه، ماهترینی، تو شاهکار خدایی
برای شرح تو باید که از خدا بنویسم

من از خدا بنویسم برای شکر و تشکر
که آفریده گلی را که مرحبا بنویسم

تمام آنچه که گفتم فقط مقدمه گفتم
قلم به دست گرفتم...... فقط تو را بنویسم

طاها ابراهیمی
#عزیز_روزهام❤️

زمستون

🎙●خواننده: #افشین_مقدم

●ترانه: #سعید_دبیری | ●آهنگ: #سیاوش_قمیشی

@asheghanehaye_fatima

.
همین خوب است؛
همین که تو نگرانم می شوی،
همین که هر اتفاقی بیفتد تو هستی که آرامم کنی،
تو هستی که بگویی گور بابای دنیا، به دلت بد راه نده،
تو هستی که بگویی مراقب خودت باش،
تو هستی که بگویی آرامشت را برای این چیزهای ساده، خراب نکن
تو هستی و من بیشتر از همیشه مراقب خودم هستم،
و من بیشتر از همیشه بیخیال دنیا و اتفاقات عجیب و غریبش، در را به روی غم ها بسته و مراقبم که هیچ چیز و هیچ کس آرامشِ طوفانِ جهانم را به هم نریزد.
اگرچه هستی و آرامم؛
ولی تو باز هم نگرانم باش،
نگرانی ات را دوست دارم ... ♥️

#نرگس_صرافیان_طوفان‌
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima