@asheghanehaye_fatima
و ای زنان پریشان! شما که موهاتان
به باد می رود، آنگاه: آرزوهاتان
فریب صومعۀ زهد کاهنان مخورید
مگر شراب ندارید در سبوهاتان؟
شما تبار پری های آبها هستید
اگر چه حل شده در اشک، گفتگوهاتان
به انتظار چه هستید؟ مرکبی از ابر؟
در ایستگاه مه آلود جستجوهاتان؟-
که چشمهای شما سنگِ سرمۀ شب شد
و برفِ دهکدۀ صبح شد گلوهاتان
و کفش پاشنه دار شما چرا نرسید
به شاهزادۀ غمگین آرزوهاتان
و دل دهید، از آن پیشتر که تاریکی
به دارتان بزند با طناب موهاتان!
#محمد_سعید_میرزائی
و ای زنان پریشان! شما که موهاتان
به باد می رود، آنگاه: آرزوهاتان
فریب صومعۀ زهد کاهنان مخورید
مگر شراب ندارید در سبوهاتان؟
شما تبار پری های آبها هستید
اگر چه حل شده در اشک، گفتگوهاتان
به انتظار چه هستید؟ مرکبی از ابر؟
در ایستگاه مه آلود جستجوهاتان؟-
که چشمهای شما سنگِ سرمۀ شب شد
و برفِ دهکدۀ صبح شد گلوهاتان
و کفش پاشنه دار شما چرا نرسید
به شاهزادۀ غمگین آرزوهاتان
و دل دهید، از آن پیشتر که تاریکی
به دارتان بزند با طناب موهاتان!
#محمد_سعید_میرزائی
@asheghanehaye_fatima
ديدگان تو در قاب اندوه
سرد و خاموش
خفته بودند
زودتر از تو ناگفته ها را
با زبان نگه گفته بودند
از من و هرچه در من نهان بود
مي رميدي
مي رهيدي
يادم آمد كه روزي در اين راه
ناشكيبا مرا در پي خويش
ميكشيدي
ميكشيدي
آخرين بار
آخرين لحظه تلخ ديدار
سر به سر پوچ ديدم جهان را
باد ناليد و من گوش كردم
خش خش برگهاي خزان را
باز خواندي
باز راندي
باز بر تخت عاجم نشاندي
باز در كام موجم كشاندي
گر چه در پرنيان غمي شوم
سالها در دلم زيستي تو
آه هرگز ندانستم از عشق
چيستي تو؟
كيستي تو؟
#فروغ_فرخزاد
ديدگان تو در قاب اندوه
سرد و خاموش
خفته بودند
زودتر از تو ناگفته ها را
با زبان نگه گفته بودند
از من و هرچه در من نهان بود
مي رميدي
مي رهيدي
يادم آمد كه روزي در اين راه
ناشكيبا مرا در پي خويش
ميكشيدي
ميكشيدي
آخرين بار
آخرين لحظه تلخ ديدار
سر به سر پوچ ديدم جهان را
باد ناليد و من گوش كردم
خش خش برگهاي خزان را
باز خواندي
باز راندي
باز بر تخت عاجم نشاندي
باز در كام موجم كشاندي
گر چه در پرنيان غمي شوم
سالها در دلم زيستي تو
آه هرگز ندانستم از عشق
چيستي تو؟
كيستي تو؟
#فروغ_فرخزاد
Ba To Ama Mishe Tan Dad
Reza Rohani & Sara Naeini @TunesWay
#سارا_نایینی و #رضا_روحانی
#با_تو_اما_میشه_تن_داد
این ترانه ی زیبا تقدیم شما عزیزان❤️
@asheghanehaye_fatima
#با_تو_اما_میشه_تن_داد
این ترانه ی زیبا تقدیم شما عزیزان❤️
@asheghanehaye_fatima
درود بر یکایک همراهان نازنین و دوستان خوبم
سپاس که هستید و مهر مینوازید
قدردان حضور سبز و همراهی ناب شما عزیزان هستم
#روز_تازه_مبارک☺️🌻☀️
سپاس که هستید و مهر مینوازید
قدردان حضور سبز و همراهی ناب شما عزیزان هستم
#روز_تازه_مبارک☺️🌻☀️
@asheghanehaye_fatima
بعضی کارها؛
از #شنبه شروع نمیشود،
فقط هرشنبه تمدید میشود...
مثلِ دوست داشتَنَت !!!🌞
@asheghanehaye_fatima
بعضی کارها؛
از #شنبه شروع نمیشود،
فقط هرشنبه تمدید میشود...
مثلِ دوست داشتَنَت !!!🌞
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
پرتوِ پگاه
نَفَسِ دهان توست
ته خلوت خیابانها،
سوی خاکستریِ چشمهای تو،
چکههای شیرین پگاه
سرِ تپههای تار..
از گامها و از نفسهای تو
خانهها همه لبریز میشود
چنان که از بادِ پگاه..
شهر لرزنده،
بوی سنگ
تویی زندگی،
تویی بیداری.
ستارهی تار و مار
در نور پگاه،
خشوخشِ نسیم،
گرما و نفس
شب سرآمده!
بس..
تویی نور و بامداد...
#چزاره_پاوهزه
#شاعر_ایتالیا
#بامداد_همیشه_باز_میآیی
ترجمه:
#بیژن_الهی🌱
پرتوِ پگاه
نَفَسِ دهان توست
ته خلوت خیابانها،
سوی خاکستریِ چشمهای تو،
چکههای شیرین پگاه
سرِ تپههای تار..
از گامها و از نفسهای تو
خانهها همه لبریز میشود
چنان که از بادِ پگاه..
شهر لرزنده،
بوی سنگ
تویی زندگی،
تویی بیداری.
ستارهی تار و مار
در نور پگاه،
خشوخشِ نسیم،
گرما و نفس
شب سرآمده!
بس..
تویی نور و بامداد...
#چزاره_پاوهزه
#شاعر_ایتالیا
#بامداد_همیشه_باز_میآیی
ترجمه:
#بیژن_الهی🌱
شنبه ها....
دنیایم را پر از نفسهایت کن
بگذار هفته ام
سرشار از
گل واژه های تو باشد...!
#افنان_کریمی
@asheghanehaye_fatima
دنیایم را پر از نفسهایت کن
بگذار هفته ام
سرشار از
گل واژه های تو باشد...!
#افنان_کریمی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
بپوش مرا
ولی برعکس!
که درآغوش بگیرمت طولانی....
تا نفس هایمان گره ی کور بخورد!
که لبهایمان در راه برگشت از میهمانی پاییزی هم
راه خانه را گم کنند!
تن کن مرا
تنگ...
که صدای ترک استخوانهایم
گم شود در خش خش عاشقانه ی پیاده رو!
با من باش
از این پاییز تا همیشه....
#حامد_نیازی
بپوش مرا
ولی برعکس!
که درآغوش بگیرمت طولانی....
تا نفس هایمان گره ی کور بخورد!
که لبهایمان در راه برگشت از میهمانی پاییزی هم
راه خانه را گم کنند!
تن کن مرا
تنگ...
که صدای ترک استخوانهایم
گم شود در خش خش عاشقانه ی پیاده رو!
با من باش
از این پاییز تا همیشه....
#حامد_نیازی
@asjeghanehaye_fatima
.
قاتلیم !
عمد و غيرِ عمدش مهم نيست...
وقتى داريم از دلتنگى ميميريم و
مدام با خودمون تكرار ميكنيم:
"خودش اگه دلش تنگ بشه برميگرده"
#علی_قاصی_نظام
.
قاتلیم !
عمد و غيرِ عمدش مهم نيست...
وقتى داريم از دلتنگى ميميريم و
مدام با خودمون تكرار ميكنيم:
"خودش اگه دلش تنگ بشه برميگرده"
#علی_قاصی_نظام
@asheghanehaye_fatima
+ دنبال کی میگردی؟
- خودم .
+ مگر کجایی؟
- تویِ دست هایِ تو، لایِ موهایِ تو. کارم ساخته شده...
#عباس_معروفی
کتاب #سال_بلوا
+ دنبال کی میگردی؟
- خودم .
+ مگر کجایی؟
- تویِ دست هایِ تو، لایِ موهایِ تو. کارم ساخته شده...
#عباس_معروفی
کتاب #سال_بلوا
@asheghanehaye_fatima
حتی یک نفر را نداشتم که با او درد دل کنم
کسی باشد که بهش بگویم دوستش دارم
میفهمی؟
میدانی عشق یعنی چی؟
خیال نمیکنم بفهمی. هیچکس نمیداند من چه حالی دارم، هیچکس...
دلم از تنهایی میپوسید و دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار میشد.
آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید
غمانگیز نیست...؟
خیلی دلم میخواست روبروی من بنشینی تا بگویم نگاه کن آدم ها چقدر ضعیف میشوند؟!!
چرا فکر نمیکنند؟ مگر آدم هر حرفی به زبانش آمد میگوید؟
مثل بچههای لجباز روح آدم را میجَوَند تا حرف خودشان را به کرسی بنشانند.
نه به عشق فکر میکنند نه به گذشته ها...
و یادشان نمیآید که روزی، روزگاری گفتهاند: « دوستت دارم »
#عباس_معروفی
کتاب #سال_بلوا
حتی یک نفر را نداشتم که با او درد دل کنم
کسی باشد که بهش بگویم دوستش دارم
میفهمی؟
میدانی عشق یعنی چی؟
خیال نمیکنم بفهمی. هیچکس نمیداند من چه حالی دارم، هیچکس...
دلم از تنهایی میپوسید و دردهای ناگفتنی توی دلم تلمبار میشد.
آدم عاشق باشد و نتواند به کسی بگوید
غمانگیز نیست...؟
خیلی دلم میخواست روبروی من بنشینی تا بگویم نگاه کن آدم ها چقدر ضعیف میشوند؟!!
چرا فکر نمیکنند؟ مگر آدم هر حرفی به زبانش آمد میگوید؟
مثل بچههای لجباز روح آدم را میجَوَند تا حرف خودشان را به کرسی بنشانند.
نه به عشق فکر میکنند نه به گذشته ها...
و یادشان نمیآید که روزی، روزگاری گفتهاند: « دوستت دارم »
#عباس_معروفی
کتاب #سال_بلوا
بـا بوسه ات
به اوجِ غزل می رسم بیـا
ای شـاه بیتِ عشق
مرا بیشتر ببوس
#ارغوان_حیدری
@asheghanehaye_fatima
به اوجِ غزل می رسم بیـا
ای شـاه بیتِ عشق
مرا بیشتر ببوس
#ارغوان_حیدری
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
بگذار همه بدانند که من
تو را، ای سرگردانیِ بیانتها
زیباییهای دردآورت را
با همهی دلهرههایشان، میپرستم
و از تپش اضطرابهایت
جزیرهی گمشدهام را
(آن افسانهی واقعیتها را)
میجویم
بگذار همه بشنوند...
بگذار همه بدانند...
#هوشنگ_ایرانی
بگذار همه بدانند که من
تو را، ای سرگردانیِ بیانتها
زیباییهای دردآورت را
با همهی دلهرههایشان، میپرستم
و از تپش اضطرابهایت
جزیرهی گمشدهام را
(آن افسانهی واقعیتها را)
میجویم
بگذار همه بشنوند...
بگذار همه بدانند...
#هوشنگ_ایرانی
@asheghanehaye_fatima
فرشته نبود
اما مهربان بود
بی پناهم که یافت
خانه ای ساخت برایم
از نور و آرامش
ومن با شکوه زیستم
دست هایش سفید بود و روشن
انگار
از چیدن ماه آمده بود...
#رسول_یونان
فرشته نبود
اما مهربان بود
بی پناهم که یافت
خانه ای ساخت برایم
از نور و آرامش
ومن با شکوه زیستم
دست هایش سفید بود و روشن
انگار
از چیدن ماه آمده بود...
#رسول_یونان
@asheghanehaye_fatima
| تماشاگر |
"هیچوقت تو محل با ما بازی نمی کرد... فقط یه گوشه به دیوار تکیه می داد و تماشا می کرد...
فرقی نداشت وسطی و هفت سنگ و فوتبال، اون فقط تماشاگر بود...
یه بار وقتی ازش پرسیدم چرا هیچوقت خودت بازی نمی کنی بهم گفت" یه بار با چند تا از دوستام بازی کردم و بازی رو باختم ... خیلی واسم کری خوندن و اون باخت خیلی ناراحتم کرد... واسه همین از باختن می ترسم و ترجیح میدم بازی نکنم... فقط یه تماشاگر باشم ، نه چیزی بیشتر... "
تو تمام این سال ها یه تماشاگر بود... چون از تکرار گذشته می ترسید...
بعد از چند سال بی خبری دوباره دیدمش... تا بهش گفتم تماشاگر منو شناخت... وسط حرفامون فهمیدم تو دلش کسی هست که تو زندگیش نیست... دلیلش رو که پرسیدم از یه تجربه ی تلخ گفت... از یه خواستن که به داشتن ختم نشده...
فهمیدم هنوز ترس از تکرار گذشته تو وجودش هست... درست مثل قدیما که بازی نمی کرد و فقط تماشاگر بود... حالا تماشاگر تنهاییش بود...
می دونستم حرف زدن با یه تماشاگر بی فایدست ولی تو چشماش نگاه کردم و گفتم ببین رفیق ما قدیما بازی می کردیم تا تلاش کنیم اونی بشه که می خوایم... نمیگم همش می بردیم ولی باختن هم آخر دنیا نبود... تمام لذت بازی به این هستش که همش برد یا همش باخت نیست... بازنده باش ولی تماشاگر نباش... نذار ترس از باخت... ترس از نرسیدن... ترس از تکرار اتفاقات تلخ گذشته لذت زندگی رو ازت بگیره..."
#حسین_حائریان
| تماشاگر |
"هیچوقت تو محل با ما بازی نمی کرد... فقط یه گوشه به دیوار تکیه می داد و تماشا می کرد...
فرقی نداشت وسطی و هفت سنگ و فوتبال، اون فقط تماشاگر بود...
یه بار وقتی ازش پرسیدم چرا هیچوقت خودت بازی نمی کنی بهم گفت" یه بار با چند تا از دوستام بازی کردم و بازی رو باختم ... خیلی واسم کری خوندن و اون باخت خیلی ناراحتم کرد... واسه همین از باختن می ترسم و ترجیح میدم بازی نکنم... فقط یه تماشاگر باشم ، نه چیزی بیشتر... "
تو تمام این سال ها یه تماشاگر بود... چون از تکرار گذشته می ترسید...
بعد از چند سال بی خبری دوباره دیدمش... تا بهش گفتم تماشاگر منو شناخت... وسط حرفامون فهمیدم تو دلش کسی هست که تو زندگیش نیست... دلیلش رو که پرسیدم از یه تجربه ی تلخ گفت... از یه خواستن که به داشتن ختم نشده...
فهمیدم هنوز ترس از تکرار گذشته تو وجودش هست... درست مثل قدیما که بازی نمی کرد و فقط تماشاگر بود... حالا تماشاگر تنهاییش بود...
می دونستم حرف زدن با یه تماشاگر بی فایدست ولی تو چشماش نگاه کردم و گفتم ببین رفیق ما قدیما بازی می کردیم تا تلاش کنیم اونی بشه که می خوایم... نمیگم همش می بردیم ولی باختن هم آخر دنیا نبود... تمام لذت بازی به این هستش که همش برد یا همش باخت نیست... بازنده باش ولی تماشاگر نباش... نذار ترس از باخت... ترس از نرسیدن... ترس از تکرار اتفاقات تلخ گذشته لذت زندگی رو ازت بگیره..."
#حسین_حائریان
@asheghanehaye_fatima
یک عُمر از آغوشم اگر دور بمانی
در خانه ی بی پنجره مَحصور بمانی
با شمع به حال خود اگر اشک بریزی
پروانه ى من ! پای کمی نور بمانی
آن قسمت دیوانه تَرَم پیش تو مانده ست
تا سهم دلم باشی و مجبور بمانی
گوشَم به لبت مانده و شعر از پىِ بوسه
ای کاش که با قافیه ها جور بمانی
ای کاش که عُمری به دلم درد بریزی
ای کاش همین آدم مغرور بمانی
هر ساز فقط لحن خودت را بنوازد
در گوشه ی هر پَرده ی ماهور بمانی
دلبسته ی چشمان تو می مانم و باید
درگیر من و این گره ی کور بمانی
#صنم_نافع
یک عُمر از آغوشم اگر دور بمانی
در خانه ی بی پنجره مَحصور بمانی
با شمع به حال خود اگر اشک بریزی
پروانه ى من ! پای کمی نور بمانی
آن قسمت دیوانه تَرَم پیش تو مانده ست
تا سهم دلم باشی و مجبور بمانی
گوشَم به لبت مانده و شعر از پىِ بوسه
ای کاش که با قافیه ها جور بمانی
ای کاش که عُمری به دلم درد بریزی
ای کاش همین آدم مغرور بمانی
هر ساز فقط لحن خودت را بنوازد
در گوشه ی هر پَرده ی ماهور بمانی
دلبسته ی چشمان تو می مانم و باید
درگیر من و این گره ی کور بمانی
#صنم_نافع
@asheghanehaye_fatima
شما حسین بن علی را چگونه شناختید؟! کوفیان از ظلم یزید به حسین پناه برده اند، در حالی که نه یزید را آنگونه که هست میشناسند و نه حسین را
و اما سوگند به کسی که پیامبر را فرستاد، هیچ یک از شما، تحمل عدالت خاندان علی بن ابی طالب را ندارید.
آن چه به ظلم و بیعدالتی اندوختهاید، اگر به مهریهی نکاح زنانتان رفته باشد بازپس میگیرد و به صاحبش برمیگرداند و چنان در هم آمیخته میشوید که پستترین شما به مقام بلندترین شما برسد و بلندترین شما به مقام پستترینتان...
#صادق_کرمیار
شما حسین بن علی را چگونه شناختید؟! کوفیان از ظلم یزید به حسین پناه برده اند، در حالی که نه یزید را آنگونه که هست میشناسند و نه حسین را
و اما سوگند به کسی که پیامبر را فرستاد، هیچ یک از شما، تحمل عدالت خاندان علی بن ابی طالب را ندارید.
آن چه به ظلم و بیعدالتی اندوختهاید، اگر به مهریهی نکاح زنانتان رفته باشد بازپس میگیرد و به صاحبش برمیگرداند و چنان در هم آمیخته میشوید که پستترین شما به مقام بلندترین شما برسد و بلندترین شما به مقام پستترینتان...
#صادق_کرمیار