@asheghanehaye_fatima
آدم ها از هم یاد می گیرین، همه چی رو، عشق، خیانت، دروغ، وفاداری، رفتن، موندن، همه این ها رو از آدم های دیگه یاد می گیرن.
گاهی باید نشست و فکر کرد که از آدم هایی که تو زندگی مون اومدن و رفتن چی یاد گرفتیم، عشق، یا بی احساسی؟
کتابفروشی خیابان بیست و یکم شرقی / #روزبه_معین
آدم ها از هم یاد می گیرین، همه چی رو، عشق، خیانت، دروغ، وفاداری، رفتن، موندن، همه این ها رو از آدم های دیگه یاد می گیرن.
گاهی باید نشست و فکر کرد که از آدم هایی که تو زندگی مون اومدن و رفتن چی یاد گرفتیم، عشق، یا بی احساسی؟
کتابفروشی خیابان بیست و یکم شرقی / #روزبه_معین
@asheghanehaye_fatima
هر کسی باید روزی حداقل یک ترانه بشنود،
یک شعر خوب بخواند،
به یک اثر هنری نگاه کند،
درصورت امکان چند کلمه حرف مسئولانه و منطقی بزند!
#گوته
هر کسی باید روزی حداقل یک ترانه بشنود،
یک شعر خوب بخواند،
به یک اثر هنری نگاه کند،
درصورت امکان چند کلمه حرف مسئولانه و منطقی بزند!
#گوته
@asheghanehaye_fatima
به این نتیجه رسیدهام که بیشترِ مردم بزرگ نمیشوند! ما، جای پارک خودمان را پیدا میکنیم و به کارتهای اعتباریمان افتخار میکنیم!
ازدواج میکنیم و جرات میکنیم بچهدار شویم و به آن بزرگشدن میگوییم.
اما فکر کنم بیشترین کاری که میکنیم پیر شدن است. ما تراکم سالها را در بدنهایمان و روی صورتهایمان این طرف و آن طرف میبریم اما معمولا خودِ حقیقی ما، کودک درونمان، هنوز بیگناه است و مثل گیاه مگنولیا خجالتی است.
#مایا_آنجلو / نامه ای به دخترم
به این نتیجه رسیدهام که بیشترِ مردم بزرگ نمیشوند! ما، جای پارک خودمان را پیدا میکنیم و به کارتهای اعتباریمان افتخار میکنیم!
ازدواج میکنیم و جرات میکنیم بچهدار شویم و به آن بزرگشدن میگوییم.
اما فکر کنم بیشترین کاری که میکنیم پیر شدن است. ما تراکم سالها را در بدنهایمان و روی صورتهایمان این طرف و آن طرف میبریم اما معمولا خودِ حقیقی ما، کودک درونمان، هنوز بیگناه است و مثل گیاه مگنولیا خجالتی است.
#مایا_آنجلو / نامه ای به دخترم
@asheghanehaye_fatima
✨
بوی عود می پیچد از بین ِ نگاهت ...
این جنگل ِ خیس ، خانه را در خواب کرد و تو
هنوز روبروی ِ آینه ای ... ؟
با لبانت چه میکنی ... ؟
رد ِ سرخی می کشی از
چپ به راست و از راست به چپ و
از راست به راست و چپ به چپ ...
چه ساده دیوانه ام می کنی و حواست نیست ...
مثل سربازی که سنگرش را گم کرده
به کدام سوی ِ آغوشت پناه برم
که تیر ِ خلاص ِ نگاه ِ سردت ،
سینه ام را نسوزاند ... ؟
موهایت را که تاب می دهی
موج می زند به اقیانوس ِ خفته در چشمانم
موهای ِ تو تنها دلیل ِ زمین لرزه ها
به وسعت ِ قرن ها دوست داشتنند
و من تنها باز مانده ی ِ همیشگی ِ این ویرانی ...
سالهاست به عطر ِ لبخندت زنده می شوم
و سالهاست کفش هایت ...
کفش هایت اما ...
هنوز بوی ِ رفتن می دهند ...
نه قطاری سوت می کشد
و نه بلیطی مهر می خورد
اما ...
دستانت خبر از
خداحافظی ِ دور و درازی می دهند ...
باکی نیست ...
" بوی دستانت که از دستم برفت
عطر ِ تند از شیر گاز جایش گرفت " ...
#صادق_اسماعیلی_الوند✅
✨
بوی عود می پیچد از بین ِ نگاهت ...
این جنگل ِ خیس ، خانه را در خواب کرد و تو
هنوز روبروی ِ آینه ای ... ؟
با لبانت چه میکنی ... ؟
رد ِ سرخی می کشی از
چپ به راست و از راست به چپ و
از راست به راست و چپ به چپ ...
چه ساده دیوانه ام می کنی و حواست نیست ...
مثل سربازی که سنگرش را گم کرده
به کدام سوی ِ آغوشت پناه برم
که تیر ِ خلاص ِ نگاه ِ سردت ،
سینه ام را نسوزاند ... ؟
موهایت را که تاب می دهی
موج می زند به اقیانوس ِ خفته در چشمانم
موهای ِ تو تنها دلیل ِ زمین لرزه ها
به وسعت ِ قرن ها دوست داشتنند
و من تنها باز مانده ی ِ همیشگی ِ این ویرانی ...
سالهاست به عطر ِ لبخندت زنده می شوم
و سالهاست کفش هایت ...
کفش هایت اما ...
هنوز بوی ِ رفتن می دهند ...
نه قطاری سوت می کشد
و نه بلیطی مهر می خورد
اما ...
دستانت خبر از
خداحافظی ِ دور و درازی می دهند ...
باکی نیست ...
" بوی دستانت که از دستم برفت
عطر ِ تند از شیر گاز جایش گرفت " ...
#صادق_اسماعیلی_الوند✅
از ترحم تا مروت
از مدارا تا وفا ....
هر چه را کردم طلب
دیدم ز عالم رفته است ...
#بیدل_دهلوی
@asheghanehaye_fatima
از مدارا تا وفا ....
هر چه را کردم طلب
دیدم ز عالم رفته است ...
#بیدل_دهلوی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
.
كیفم را بگردید چه فایده ؟
ته جیبم آهی پنهان است كه مدام شنیده : ایست !
ولم كنید !
اصلاً با بوته ی تمشك می خوابم و از رو نمی روم
چرا همیشه زنی را نشانه می گیرید
كه دل از دیوار می كند
قلبی به پیراهنش سنجاق می كند؟
در چمدانم چیزی نیست
جز گیسوانی كه گناهی نكرده اند
ولم كنید!
خواب دیده ام این دل را از خدا بلندكرده ام كه به فردا نمی رسم
خواب دیده ام آن جا كه می روم
كفش هایم به جمعه می چسبد
نكند تمام زمین خدا سرطان خون دارد ؟
قاصدكی را فال می گیرم و رها می كنم به ماه :
برگرد جمعه ی روزهای بچگی
برگرد با همان پسرك كه بادبادك روییده بود از دستش
و من با تمام ده انگشتی كه بلد بودم
عاشقش بودم
چرا همیشه زنی را نشانه می گیرید
كه قلبی به پیراهنش سنجاق كرده است ؟
این جا همیشه پرواز معطل است
در تیر و كمان كوچه های جنگ
یا دامن گلدار تناب رخت
به هر حال شب پره ها پیر می شوند
دست كم عكس كودكی ام را پس بدهید !
غریب تر از بادبادكی كه در گنجه ماند
مهر می خورم و دلم برای خانه تنگ می شود
آنتن آسمان را نشانه می رود اما
بربند رخت پیراهنم خدا را بغل گرفته است...
#گراناز_موسوی
.
كیفم را بگردید چه فایده ؟
ته جیبم آهی پنهان است كه مدام شنیده : ایست !
ولم كنید !
اصلاً با بوته ی تمشك می خوابم و از رو نمی روم
چرا همیشه زنی را نشانه می گیرید
كه دل از دیوار می كند
قلبی به پیراهنش سنجاق می كند؟
در چمدانم چیزی نیست
جز گیسوانی كه گناهی نكرده اند
ولم كنید!
خواب دیده ام این دل را از خدا بلندكرده ام كه به فردا نمی رسم
خواب دیده ام آن جا كه می روم
كفش هایم به جمعه می چسبد
نكند تمام زمین خدا سرطان خون دارد ؟
قاصدكی را فال می گیرم و رها می كنم به ماه :
برگرد جمعه ی روزهای بچگی
برگرد با همان پسرك كه بادبادك روییده بود از دستش
و من با تمام ده انگشتی كه بلد بودم
عاشقش بودم
چرا همیشه زنی را نشانه می گیرید
كه قلبی به پیراهنش سنجاق كرده است ؟
این جا همیشه پرواز معطل است
در تیر و كمان كوچه های جنگ
یا دامن گلدار تناب رخت
به هر حال شب پره ها پیر می شوند
دست كم عكس كودكی ام را پس بدهید !
غریب تر از بادبادكی كه در گنجه ماند
مهر می خورم و دلم برای خانه تنگ می شود
آنتن آسمان را نشانه می رود اما
بربند رخت پیراهنم خدا را بغل گرفته است...
#گراناز_موسوی
@asheghanehaye_fatima
امروز
ساعت شش و سی و دو دقیقهی بعدازظهر
نشست مقابلم
بر نیمکتی سنگی
در نقطهای گنگ از شهری غریب
و ناگهان
چند بار
شلیک کرد توی سینهام.
آه،
با چشمهایش.
امروز
ساعت هفت و نه دقیقهی بعدازظهر
زیر سقف ماشینی درمانده در ترافیک
تابید، بارید، وزید.
آه،
بر روحم.
امشب
ساعت نمیدانم چند است
اما کسی دست برده است توی سینهام
تا چیزی را
تا چیزی را از تپیدن بازبدارد.
آه،
برای مردی ایستاده بر لبهی اندوهی ژرف دعا کنید.
#مصطفی_مستور
امروز
ساعت شش و سی و دو دقیقهی بعدازظهر
نشست مقابلم
بر نیمکتی سنگی
در نقطهای گنگ از شهری غریب
و ناگهان
چند بار
شلیک کرد توی سینهام.
آه،
با چشمهایش.
امروز
ساعت هفت و نه دقیقهی بعدازظهر
زیر سقف ماشینی درمانده در ترافیک
تابید، بارید، وزید.
آه،
بر روحم.
امشب
ساعت نمیدانم چند است
اما کسی دست برده است توی سینهام
تا چیزی را
تا چیزی را از تپیدن بازبدارد.
آه،
برای مردی ایستاده بر لبهی اندوهی ژرف دعا کنید.
#مصطفی_مستور
@asheghanehaye_fatima
مصمم شدم در نهایت
که تنها تورا دوست دارم!
که چیزی که انسان برایش بمیرد نمانده
به جز عشق تو،
و جایی که انسان درنگی نماید که جانی دوباره بگیرد نمانده
به جز ایستگاه شبانگاهی موی تو،
و آیین بی عیب و نقصی
که انسان به رغبت پذیرد نمانده
به جز روی تو،
و جای بلند
که انسان خودش را زمین افکند تا بمیرد نمانده
مگر قله سینه هایت...
#نزار_قبانی
مصمم شدم در نهایت
که تنها تورا دوست دارم!
که چیزی که انسان برایش بمیرد نمانده
به جز عشق تو،
و جایی که انسان درنگی نماید که جانی دوباره بگیرد نمانده
به جز ایستگاه شبانگاهی موی تو،
و آیین بی عیب و نقصی
که انسان به رغبت پذیرد نمانده
به جز روی تو،
و جای بلند
که انسان خودش را زمین افکند تا بمیرد نمانده
مگر قله سینه هایت...
#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima
.
و من ؛ قرار بود
هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم
بعد از پاک کردن اشک های دیشب
دیگر دوستت نداشته باشم ...
البته که ندارم !
از صبح تا شب
دست به دوست داشتنت نمیزنم
اما شب ..
شب قضیه فرق میکند ..
باور کن ...
#مریم_قهرمانلو
.
و من ؛ قرار بود
هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم
بعد از پاک کردن اشک های دیشب
دیگر دوستت نداشته باشم ...
البته که ندارم !
از صبح تا شب
دست به دوست داشتنت نمیزنم
اما شب ..
شب قضیه فرق میکند ..
باور کن ...
#مریم_قهرمانلو
:
دل ما هر چه كـشيد از تو كشـيد
هرچه از هرکه شنید از تو شنيد
گـر ســياه است شب و روز دلـم
بايداز چشمِ تـــو از چشم تو ديد
#قيصر_امين_پور
@asheghanehaye_fatima
دل ما هر چه كـشيد از تو كشـيد
هرچه از هرکه شنید از تو شنيد
گـر ســياه است شب و روز دلـم
بايداز چشمِ تـــو از چشم تو ديد
#قيصر_امين_پور
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
موهایت
سمفونیِ شماره چندمِ عشق است
که این چنین
دستانِ تنهاییام را
آغشته به آرزوی نواختنشان کرده است..
#حمیدرضا_هندی
🍀🍀
موهایت
سمفونیِ شماره چندمِ عشق است
که این چنین
دستانِ تنهاییام را
آغشته به آرزوی نواختنشان کرده است..
#حمیدرضا_هندی
🍀🍀
@asheghanehaye_fatima
.
دلتنگ نباشم؟
چگونه؟
همین که می دانم تنها کتاب میخوانی
تنها چای مینوشی
تنها بغض میکنی!
دلتنگ میشوم
وقتی تنها سفر رفتن را یاد گرفته ای
تنها خاطره ساختن را بلد شده ای
و تنها خندیدن را از بر!
دلتنگ میشوم
همین که صبح ها بدون دوستت دارم بیدار میشوی
و خوشحال میشوی با عکسهای تک نفره!
اینکه نیستم کنارت دلتنگ میشوم!
دلتنگم
وقتی کسی نیست شب هایت را بخیر کند و...
دعا میکنم شبهایم را خدا به خیر کند!
دلتنگم زمانی که به یاد می آورم
ما هنوز دونفریم!
و به تار مویت قسم این دلتنگی
خود عشق است!
حالا بگو...
دل تنگت نباشم؟
#حامد_نیازی
.
دلتنگ نباشم؟
چگونه؟
همین که می دانم تنها کتاب میخوانی
تنها چای مینوشی
تنها بغض میکنی!
دلتنگ میشوم
وقتی تنها سفر رفتن را یاد گرفته ای
تنها خاطره ساختن را بلد شده ای
و تنها خندیدن را از بر!
دلتنگ میشوم
همین که صبح ها بدون دوستت دارم بیدار میشوی
و خوشحال میشوی با عکسهای تک نفره!
اینکه نیستم کنارت دلتنگ میشوم!
دلتنگم
وقتی کسی نیست شب هایت را بخیر کند و...
دعا میکنم شبهایم را خدا به خیر کند!
دلتنگم زمانی که به یاد می آورم
ما هنوز دونفریم!
و به تار مویت قسم این دلتنگی
خود عشق است!
حالا بگو...
دل تنگت نباشم؟
#حامد_نیازی
@asheghanehaye_fatima
.
مرا ببخش
که هر بار خسته می شوم
از خانه ای که تو در آن نیستی .
از پنجره هایی
که هر بار به تو فکر می کنم
بسته می ماند ..
و عبور هیچ کبوتری دلگرمم نمی کند .
مرا ببخش
که هزار تکه ام
و هیچ اتفاقی
نیمه ی در خود فرو رفته ام را
بیدار نمی کند ..
و این قرص های مسکن لعنتی
که کاری از دستشان بر نمی آید ...
به مبل تکیه می دهم
و فکر می کنم
به تمام روز هایی که
"بهار " سهم ما از روشنی بود .
#صدیقه_جعفری
.
مرا ببخش
که هر بار خسته می شوم
از خانه ای که تو در آن نیستی .
از پنجره هایی
که هر بار به تو فکر می کنم
بسته می ماند ..
و عبور هیچ کبوتری دلگرمم نمی کند .
مرا ببخش
که هزار تکه ام
و هیچ اتفاقی
نیمه ی در خود فرو رفته ام را
بیدار نمی کند ..
و این قرص های مسکن لعنتی
که کاری از دستشان بر نمی آید ...
به مبل تکیه می دهم
و فکر می کنم
به تمام روز هایی که
"بهار " سهم ما از روشنی بود .
#صدیقه_جعفری
@asheghanehaye_fatima
.
.
و گناه ما این بود که عشق اولشان نبودیم...
برای همین چشم هایمان به نظر زیبا نمی آمد
و بدخلقی هایمان روی چشم های کسی جانداشت،
برای بودن و ماندنمان زمین را به آسمان ندوختند
و هیچ کاری برای ثابت کردن دوستداشتنهایشان انجام ندادند،
تار موهایمان قافیهی شعر و غزل نشد
و صدایمان تسکینِ درد هایشان...
ما عشق اول نبودیم؛
وگرنه...
برای دیدنمان لحظه شماری میکردند
و برای لمسِ آغوشمان پیش قدم میشدند،
تنها نمیماندیم،
یادِ یک نفر خودمان را از یادمان نمیبرد،
بغض قورت نمیدادیم،
اشک هایمان دیده میشد،
دوستتدارمهایمان به گوششان میرسید
و سهممان میشد خواسته شدن...
#فاطمه_جوادی
.
.
و گناه ما این بود که عشق اولشان نبودیم...
برای همین چشم هایمان به نظر زیبا نمی آمد
و بدخلقی هایمان روی چشم های کسی جانداشت،
برای بودن و ماندنمان زمین را به آسمان ندوختند
و هیچ کاری برای ثابت کردن دوستداشتنهایشان انجام ندادند،
تار موهایمان قافیهی شعر و غزل نشد
و صدایمان تسکینِ درد هایشان...
ما عشق اول نبودیم؛
وگرنه...
برای دیدنمان لحظه شماری میکردند
و برای لمسِ آغوشمان پیش قدم میشدند،
تنها نمیماندیم،
یادِ یک نفر خودمان را از یادمان نمیبرد،
بغض قورت نمیدادیم،
اشک هایمان دیده میشد،
دوستتدارمهایمان به گوششان میرسید
و سهممان میشد خواسته شدن...
#فاطمه_جوادی
@asheghanehaye_fatima
.
برایش نوشتم
"زیر نورِ این آباژور ،
در ازدحامِ این قرصِ خواب های لعنتی ،
جایی در وسعتِ سردِ این تخت خواب...
شب بخیر هایت گم شده است"
برایم نوشت:
" بخواب عادت به هیچ چیز صلاح نیست "
و این منطقی ترین لالاییِ نیمه شب های من شد!
#پریسا_زابلی_پور
.
برایش نوشتم
"زیر نورِ این آباژور ،
در ازدحامِ این قرصِ خواب های لعنتی ،
جایی در وسعتِ سردِ این تخت خواب...
شب بخیر هایت گم شده است"
برایم نوشت:
" بخواب عادت به هیچ چیز صلاح نیست "
و این منطقی ترین لالاییِ نیمه شب های من شد!
#پریسا_زابلی_پور
@asheghanehaye_fatima
✨
دگمه هاي شعله ورِ آبي پيراهنت
واضطراب پر حرارتِ
سرانگشتهاي ميانسال
حاشا نمي كنم
قيامت عشق برهنه رسيده است
پيش از آنكه واقعيتي شده باشد
لهجه ام هنوز از هواي بلوغ پر است
لهجه ي خوبِ آب
آبي
بيكرانه
و لفظِ سبز ماه
در كشاكش گرداب و هول
در هميشه ي تنهاييم
مرا به آرامش و آفتاب
مرا به سكوت و ستاره ربط ميدهي
اندوهِ ناگزيرم از توست
همچنانكه
دو جهانم خلاصه ي توست
خروش آتشين فريادم
و شبي ديرگذر
پروردگارا
بر آتش رنج خويشتن نشسته ام
و كاسه ي لبريز صبر را
بارها و بارها تكرار كرده ام
تشنه كامي ِ نسيمِ جاري روز را
آرزومندم .....
#رويا_كارپسند
✨
دگمه هاي شعله ورِ آبي پيراهنت
واضطراب پر حرارتِ
سرانگشتهاي ميانسال
حاشا نمي كنم
قيامت عشق برهنه رسيده است
پيش از آنكه واقعيتي شده باشد
لهجه ام هنوز از هواي بلوغ پر است
لهجه ي خوبِ آب
آبي
بيكرانه
و لفظِ سبز ماه
در كشاكش گرداب و هول
در هميشه ي تنهاييم
مرا به آرامش و آفتاب
مرا به سكوت و ستاره ربط ميدهي
اندوهِ ناگزيرم از توست
همچنانكه
دو جهانم خلاصه ي توست
خروش آتشين فريادم
و شبي ديرگذر
پروردگارا
بر آتش رنج خويشتن نشسته ام
و كاسه ي لبريز صبر را
بارها و بارها تكرار كرده ام
تشنه كامي ِ نسيمِ جاري روز را
آرزومندم .....
#رويا_كارپسند
دستهایم در خیالت گیر کرد
خودم را محکم کشیدم
کشیدم
از خیالت کَنده شدم
دستهایم اما
گرد شانههایت ماند
حالا چگونه
دیگریام را بغل کنم؟
(اصلا یکی میگفت هیچ زنی عاشق مردی بیدست نخواهد شد)
#مهدی_تدینی
خودم را محکم کشیدم
کشیدم
از خیالت کَنده شدم
دستهایم اما
گرد شانههایت ماند
حالا چگونه
دیگریام را بغل کنم؟
(اصلا یکی میگفت هیچ زنی عاشق مردی بیدست نخواهد شد)
#مهدی_تدینی
@asheghanehaye_fatima
.
از دکمه های پیراهنت که بگذریم
به بندهای بزرگتری می رسیم
که ممکن است
دست هزار مرد قوی را بلرزاند
بیخودی نیست
موهای چند ریشتری ات
سال هاست
دلم را زير و رو مي كند.
من،
زیر آوار حرف های نگفته ام
تنگی نفس گرفته ام
نشانی ام دقیق است
به دیدنم بیا
هفت و هشت هایی که روی دستم کروکی کشیده اند
خبر از روزهای سختی دارند
که دانه به دانه
به زندگی ام باریده اند.
آنقدر اين دست و آن دست نكن
بگذار چشم بندِ سينه ات را باز كنم
كه اندوه دست هايم تماشايى ست
خیلی می خواهم ات
آنقدرها که گندم روییدن را
خیلی می خواهم ات
آنقدرها که پرچم وزیدن را
این بار که دیدم ات
دهانم را به دهان ات می
چسبانم
تا ساعت ها
خودم را در تو گریه کنم.
#بهرنگ_قاسمى
.
از دکمه های پیراهنت که بگذریم
به بندهای بزرگتری می رسیم
که ممکن است
دست هزار مرد قوی را بلرزاند
بیخودی نیست
موهای چند ریشتری ات
سال هاست
دلم را زير و رو مي كند.
من،
زیر آوار حرف های نگفته ام
تنگی نفس گرفته ام
نشانی ام دقیق است
به دیدنم بیا
هفت و هشت هایی که روی دستم کروکی کشیده اند
خبر از روزهای سختی دارند
که دانه به دانه
به زندگی ام باریده اند.
آنقدر اين دست و آن دست نكن
بگذار چشم بندِ سينه ات را باز كنم
كه اندوه دست هايم تماشايى ست
خیلی می خواهم ات
آنقدرها که گندم روییدن را
خیلی می خواهم ات
آنقدرها که پرچم وزیدن را
این بار که دیدم ات
دهانم را به دهان ات می
چسبانم
تا ساعت ها
خودم را در تو گریه کنم.
#بهرنگ_قاسمى
@asheghanehaye_fatima
می گویم نمی شود
یک شب بخوابی و صبح زود
یکی بیاید و بگوید ؛
هر چه بود تمام شد به خدا ..!؟
#سید_علی_صالحی
می گویم نمی شود
یک شب بخوابی و صبح زود
یکی بیاید و بگوید ؛
هر چه بود تمام شد به خدا ..!؟
#سید_علی_صالحی