@asheghanehaye_fatima
سكوت بودم من
آنگاه که عشق
با خمیازهایی
روی گرداند و رفت...
و
اندوه
با ناله
به دامانام ریخت..
من اما
ناگفته بسیار دارم...
بسيار
#دروتی_پارکر
سكوت بودم من
آنگاه که عشق
با خمیازهایی
روی گرداند و رفت...
و
اندوه
با ناله
به دامانام ریخت..
من اما
ناگفته بسیار دارم...
بسيار
#دروتی_پارکر
@asheghanehaye_fatima
چه کمیابند
آدمهایی که وقتی میفهمند
چقدر دوستشان داری
باز هم آدم میمانند...
#مارک_تواین
چه کمیابند
آدمهایی که وقتی میفهمند
چقدر دوستشان داری
باز هم آدم میمانند...
#مارک_تواین
@asheghanehaye_fatima
مرد گفت : دوستت دارم
سخت ، دیوانه وار
انگار که قلبم را شبیه شیشه ای
در مشت فشرده و انگشتهایم را بریده باشم
مرد گفت : دوستت دارم
به عمق، به گسترای کیلومترها دوستت دارم
صد در صد
هزار و پانصد در صد
صد در بی نهایت ، در بی کران در صد
زن گفت : با ترس و اشتیاقی که داشتم
خم شدم
لب بر لبت نهادم و دل بر دلت
و سرم را بر سرت تکیه دادم
و حال آنچه که می گویم
تو چون نجوایی در تاریکی مرا آموختی
وخوب می دانم
که خاک چگونه چونان مادری با گونه های آفتابی اش
آخرین و زیبا ترین کودکش را شیر خواهد داد
اما گزیری نیست
گیسوانم پیچیده بر انگشتان کسی است که
روی بر مرگ نهاده
و این سر را رهایی ممکن نیست
تو
رفتنی هستی
حال اگر چه خیره بر چشمان نوزادمان بنگری
تو
رفتنی هستی
حال اگر چه مرا رها سازی
زن سکوت کرد
در آغوش هم فرو رفتند
کتابی بر زمین افتاد
پنجره ای بسته شد
از هم جدا شدند
«ناظم حکمت»
ترجمه : یاشار یاغیش
#ناظم_حکمت
مرد گفت : دوستت دارم
سخت ، دیوانه وار
انگار که قلبم را شبیه شیشه ای
در مشت فشرده و انگشتهایم را بریده باشم
مرد گفت : دوستت دارم
به عمق، به گسترای کیلومترها دوستت دارم
صد در صد
هزار و پانصد در صد
صد در بی نهایت ، در بی کران در صد
زن گفت : با ترس و اشتیاقی که داشتم
خم شدم
لب بر لبت نهادم و دل بر دلت
و سرم را بر سرت تکیه دادم
و حال آنچه که می گویم
تو چون نجوایی در تاریکی مرا آموختی
وخوب می دانم
که خاک چگونه چونان مادری با گونه های آفتابی اش
آخرین و زیبا ترین کودکش را شیر خواهد داد
اما گزیری نیست
گیسوانم پیچیده بر انگشتان کسی است که
روی بر مرگ نهاده
و این سر را رهایی ممکن نیست
تو
رفتنی هستی
حال اگر چه خیره بر چشمان نوزادمان بنگری
تو
رفتنی هستی
حال اگر چه مرا رها سازی
زن سکوت کرد
در آغوش هم فرو رفتند
کتابی بر زمین افتاد
پنجره ای بسته شد
از هم جدا شدند
«ناظم حکمت»
ترجمه : یاشار یاغیش
#ناظم_حکمت
@asheghanehaye_fatima
و من، من باکی از درد ندارم
باکی از بارانِ طوفانی ندارم
و خوب می دانم
که دوام می آورم
چرا که به تو ایمان دارم
#باب_دیلن
ترجمه
#بابک_زمانی
و من، من باکی از درد ندارم
باکی از بارانِ طوفانی ندارم
و خوب می دانم
که دوام می آورم
چرا که به تو ایمان دارم
#باب_دیلن
ترجمه
#بابک_زمانی
@asheghanehaye_fatima
باید با من حرف می زدی
من محتاجِ یک جمله بودم
جمله ای از تو
که مرا از آغوشِ زنجیرهای نَنوشتن، برَهاند.
باید با من حرف می زدی
تا چیزی می نوشتم
کلیدِ ادامه ی زندگی،
در حنجره ی تو بود
در صدای تو......
تویی که در من،
من را گُم کرده بودی.
#سیدمحمدمرکبیان
باید با من حرف می زدی
من محتاجِ یک جمله بودم
جمله ای از تو
که مرا از آغوشِ زنجیرهای نَنوشتن، برَهاند.
باید با من حرف می زدی
تا چیزی می نوشتم
کلیدِ ادامه ی زندگی،
در حنجره ی تو بود
در صدای تو......
تویی که در من،
من را گُم کرده بودی.
#سیدمحمدمرکبیان
و " عزیزم "
به بعضی ها خیلی می آید
مثلا وقت هایی که
مرا "عزیزم" صدا میکنی
چقدر تو
به من می آیی .. !
#حمید_جدیدی
@asheghanehaye_fatima
به بعضی ها خیلی می آید
مثلا وقت هایی که
مرا "عزیزم" صدا میکنی
چقدر تو
به من می آیی .. !
#حمید_جدیدی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
از آدم هایی که حافظه ضعیفی
در به خاطر سپردن
مهربانی های اطرافیانشان دارند فاصله بگیرید
چون آن ها
بزرگ ترین تخصص شان این است
که شما را از خوب بودنتان
پشیمان کنند!
#نسرین_بهجتی
از آدم هایی که حافظه ضعیفی
در به خاطر سپردن
مهربانی های اطرافیانشان دارند فاصله بگیرید
چون آن ها
بزرگ ترین تخصص شان این است
که شما را از خوب بودنتان
پشیمان کنند!
#نسرین_بهجتی
@asheghanehaye_fatima
.
تنهایی هایی وجود دارد
که بالا و پایین تمام تنهایی ها هستند
و همه ی تنهایی های دیگر
میان این دو قرار میگیرند.
بعضی از آنها شبیه به هم اند
بعضی ها اجباری اند
بعضی ها لازم
و بعضی ها به انتخاب خودمان ...
#یانیس_ریتسوس
ترجمه:#بابک_زمانی
نفس عمیق/گزیده اشعار یانیس
.
تنهایی هایی وجود دارد
که بالا و پایین تمام تنهایی ها هستند
و همه ی تنهایی های دیگر
میان این دو قرار میگیرند.
بعضی از آنها شبیه به هم اند
بعضی ها اجباری اند
بعضی ها لازم
و بعضی ها به انتخاب خودمان ...
#یانیس_ریتسوس
ترجمه:#بابک_زمانی
نفس عمیق/گزیده اشعار یانیس
نمیدونم حواست هست؟
همهش دستاتو میگیرم🙃
تو هر جای جهان باشی
برات از دور می میرم...!
#کامران_رسول_زاده
@asheghanehaye_fatima
همهش دستاتو میگیرم🙃
تو هر جای جهان باشی
برات از دور می میرم...!
#کامران_رسول_زاده
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
#تنهایی_دونفر
_تو سیگار روشن کردی؟
_از کانالِ کولر میاد....مال پسر همسایه بالاییه
_چند سالشه؟
_هیفده هیژده سالشه...هر شب این ساعت میره تکیه میده به خرپشته دقیقنم بغل کولر ما...گوشیشو میذاره رو زمین، همیشه ام یه موسیقی تکراری گوش میده...بعد خیره میشه به ماه کام میگیره
_میرفتی باهاش حرف میزدی خب
_رفتم...یه سیگارم باهاش کشیدم
_خب؟
_هیچی دیگه...حرف نمیزد که...آخر گفتم ببین پسر تو افسردگی داری
_قبول کرد؟
_گفت من فقط حوصله هیشکیو ندارم
_حوصله هیشکی؟
_چرا گفت یه نفر هست که تا مخاطبم میشه حرفم میاد
_میخواستی بگی برو باهاش حرف بزن هِی
_گفتم...ولی گفت من که نمیدونم شاید اون با من حرفش نیاد
_خب دو تا افسرده با هم بهتر از یه افسرده ی تنهاعه دیگه
_حوصلش باهاش نبود...منم تنهاش گذاشتم اومدم
_کجا بود حوصلش؟
_جا گذاشته بود دیگه
_میرم پیشش
_نرو...داره باد میاد
_خب بیاد...خُنَکه هوا
_نه...از این بادای بهاره که میپیچه لای شاخه های درخت...دلشوره میاره...دلتنگت میکنه
_دلم دلتنگی میخواد
_نمیشه اردیبهشتو معطلش کرد؟
_چرا؟
_هیچی نشد که...اردیبهشت که اینجوری نمیشه...کجا حالمون خوب بود؟
_میرم پشت بوم
_بو بکش...بو سیگارش نمیاد دیگه....رفت خونه
_شایدم زل زده به ماه داره موسیقی گوش میده
_موسیقی با چشمای بسته...
.
👤 #علی_سلطانی
#تنهایی_دونفر
_تو سیگار روشن کردی؟
_از کانالِ کولر میاد....مال پسر همسایه بالاییه
_چند سالشه؟
_هیفده هیژده سالشه...هر شب این ساعت میره تکیه میده به خرپشته دقیقنم بغل کولر ما...گوشیشو میذاره رو زمین، همیشه ام یه موسیقی تکراری گوش میده...بعد خیره میشه به ماه کام میگیره
_میرفتی باهاش حرف میزدی خب
_رفتم...یه سیگارم باهاش کشیدم
_خب؟
_هیچی دیگه...حرف نمیزد که...آخر گفتم ببین پسر تو افسردگی داری
_قبول کرد؟
_گفت من فقط حوصله هیشکیو ندارم
_حوصله هیشکی؟
_چرا گفت یه نفر هست که تا مخاطبم میشه حرفم میاد
_میخواستی بگی برو باهاش حرف بزن هِی
_گفتم...ولی گفت من که نمیدونم شاید اون با من حرفش نیاد
_خب دو تا افسرده با هم بهتر از یه افسرده ی تنهاعه دیگه
_حوصلش باهاش نبود...منم تنهاش گذاشتم اومدم
_کجا بود حوصلش؟
_جا گذاشته بود دیگه
_میرم پیشش
_نرو...داره باد میاد
_خب بیاد...خُنَکه هوا
_نه...از این بادای بهاره که میپیچه لای شاخه های درخت...دلشوره میاره...دلتنگت میکنه
_دلم دلتنگی میخواد
_نمیشه اردیبهشتو معطلش کرد؟
_چرا؟
_هیچی نشد که...اردیبهشت که اینجوری نمیشه...کجا حالمون خوب بود؟
_میرم پشت بوم
_بو بکش...بو سیگارش نمیاد دیگه....رفت خونه
_شایدم زل زده به ماه داره موسیقی گوش میده
_موسیقی با چشمای بسته...
.
👤 #علی_سلطانی
@asheghanehaye_fatima
تنم به انتظار است
در عمق اقیانوس
تنم چون آتشفشانی ست
که آبها را فرو میبرد
و لذتها را میپراند
پیش از گامهای عشق
تنی دارم بیگانه با من
گاهی یک دانه شن
گاه یک ماهی سرخ
و گاه مرواریدی در صدف است..
▪️ #جمانه_حداد
▫️ترجمه:محبوبه افشاری
تنم به انتظار است
در عمق اقیانوس
تنم چون آتشفشانی ست
که آبها را فرو میبرد
و لذتها را میپراند
پیش از گامهای عشق
تنی دارم بیگانه با من
گاهی یک دانه شن
گاه یک ماهی سرخ
و گاه مرواریدی در صدف است..
▪️ #جمانه_حداد
▫️ترجمه:محبوبه افشاری
@asheghanehaye_fatima
فکر میکنم مردم بیشتر آنانی را می کشند و از بین می برند که بیشتر مورد علاقه شان هستند تا کسانی که ازشان متنفرند فقط به این دلیل که اشخاصی را که شما دوست دارید می توانند زندگی را برایتان غیر قابل تحمل کنند
خانه کج
#آگاتا_کریستی
فکر میکنم مردم بیشتر آنانی را می کشند و از بین می برند که بیشتر مورد علاقه شان هستند تا کسانی که ازشان متنفرند فقط به این دلیل که اشخاصی را که شما دوست دارید می توانند زندگی را برایتان غیر قابل تحمل کنند
خانه کج
#آگاتا_کریستی
@asheghanehaye_fatima
چقدر خوشحـال بود شیطــان وقتی سیب را چیدم
گمان می کرد فریب داده است مرا
نمی دانست
تو پرسیده بودی مرا بیشتر دوست داری، یا ماندن در بهشت را ؟
#ژیلبرت
چقدر خوشحـال بود شیطــان وقتی سیب را چیدم
گمان می کرد فریب داده است مرا
نمی دانست
تو پرسیده بودی مرا بیشتر دوست داری، یا ماندن در بهشت را ؟
#ژیلبرت
@asheghanehaye_fatima
به همه آن چیزها که حس میکنی
کمترین اهمیتی نده
گفته است بدون تو نمی تواند زندگی کند
تو اما بیندیش
که او در دیدار دوباره ، تو را به جا خواهد آورد ؟
لطفی در حقم کن و زیاد دوستم نداشته باش
از آخرین باری که زیاد دوستم داشتند به بعد
کم ترین محبتی ندیدم...
«برتولت برشت»
#برتولت_برشت
به همه آن چیزها که حس میکنی
کمترین اهمیتی نده
گفته است بدون تو نمی تواند زندگی کند
تو اما بیندیش
که او در دیدار دوباره ، تو را به جا خواهد آورد ؟
لطفی در حقم کن و زیاد دوستم نداشته باش
از آخرین باری که زیاد دوستم داشتند به بعد
کم ترین محبتی ندیدم...
«برتولت برشت»
#برتولت_برشت
:
مسافر کناری ام که پیاده شد !
پنجره ای گیرم آمد
باقی مسیر را
گريسته ام ...
👤 #ليلا_كردبچه
@asheghanehaye_fatima
مسافر کناری ام که پیاده شد !
پنجره ای گیرم آمد
باقی مسیر را
گريسته ام ...
👤 #ليلا_كردبچه
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
چند پرنده باشم کاش
یکی
نشسته روی گونه هات
یکی
خوابیده توی موهات
یکی هم
نُک به نُک
روی لبهات
هزار پرنده باشم کاش
چونان بپوشانمت
که از تو
تنها من ...
#هومن_محمدکرمی
چند پرنده باشم کاش
یکی
نشسته روی گونه هات
یکی
خوابیده توی موهات
یکی هم
نُک به نُک
روی لبهات
هزار پرنده باشم کاش
چونان بپوشانمت
که از تو
تنها من ...
#هومن_محمدکرمی
@asheghanehaye_fatima
با آن همه نيـاز
كه من داشتم به تو ،
پرهيز عاشقانه من ناگزير بود
من بارها به سوى تو بازآمدم ولى
هر بار ديــر بود...
اينك من و توايم دو تنـهاى بى نصيب
هر يك جدا گرفته ره سرنوشت خويش
سرگشته در كشاكش طوفان روزگار
گم كرده همچو آدم و حوا
بهـشت خويش !
#هوشنگ_ابتهاج
با آن همه نيـاز
كه من داشتم به تو ،
پرهيز عاشقانه من ناگزير بود
من بارها به سوى تو بازآمدم ولى
هر بار ديــر بود...
اينك من و توايم دو تنـهاى بى نصيب
هر يك جدا گرفته ره سرنوشت خويش
سرگشته در كشاكش طوفان روزگار
گم كرده همچو آدم و حوا
بهـشت خويش !
#هوشنگ_ابتهاج