⭕️بخش چهارم ⭕️
بازیکنان کهنهکار مثل کاپیتان #تونی #آدامز در مقابل شیوهی ونگر مقاومت کردند. آدامز در اولین واکنشاش گفت: «این فرانسوی چی از فوتبال میفهمد؟ او عینک به چشم میزند و مثل معلمهای مدرسه است.»[۱۶] اما بازیکنانی مثل آدامز به زودی دریافتند که روشهای «استاد» چه فایدههایی دارد. آرسنال در اولین حضور تمام فصل او (۹۸-۱۹۹۷) #قهرمان لیگ و جام حذفی شد؛ یک قهرمانی که با دوباره جان گرفتن بازیکنان کهنهکار انگلیسی (پنج بازیکنان مشهور تدافعی، دیوید سیمنِ دروازهبان و مارتین کئون، نیجل وینتربرن، لی دیکسون و کاپیتان تونی آدامز) و همراهی کردن خریدهای جدید از اروپا (استاد هلندی دنیس #برگکمب به همراه خریدهای اصلی ونگر یعنی پاتریک #ویرا، مارک #اورمارس و امانوئل #پتی) میسر شد. این ترکیب بازیکنان قدیمی و کشفشده خیلی زود با هم هماهنگ شدند و نشان دادند که نوآوری در تمرین و رژیم غذایی نه تنها پیروزی به ارمغان میآورد، بلکه قدرت بدنی بالا باعث میشود که تکنیک به بالاترین سطح خود برسد و موفقیتها با فوتبالی سیال و هجومی همراه شود.
#ونگر و دستیارانش بر طراحی #مرکز #تمرین باشگاه در کولنی لندن، که در سال ۱۹۹۹ افتتاح شد نظارت تام داشتند – گفته شده که حتی مدل بشقابهای میز نهارخوری نیز با نظر مربی انتخاب شدند – این مرکز به مربیان کمک کرد تا بازیکنان را در بهینهترین شرایط تمرین بدهند و عملکرد فیزیکی، ذهنی، تاکتیکی و تکنیکی آنها را به بالاترین حد ممکن برسانند. زرتشت نیچه نیز میگوید: «انسان چیزی است که باید بر او فائق آمد» و میپرسد، «برای فائق آمدن بر او چه کردهاید؟» در مفهوم فوتبالی، ونگر با ساختن یک آزمایشگاه فوتبال در #لندن به دنبال یک رویکرد جامع برای پرورش بازیکنان و ایجاد استانداردهای جدید بود تا بتواند به بهترین عملکرد برای کاشتن بذر ابرانسان فوتبالی برسد.
زمانی که #آرسنال دوباره در سال ۲۰۰۲ در دو جام قهرمان شد، ونگر، همانطور که باشگاه (و شیوهی بازی کردنش را) را بازسازی کرده بود تیم را کاملاً از نو ساخت. خیلی از بازیکنان قدیمی که به او ارث رسیده بودند جدا شدند یا نقشهای محدودتری به عهده گرفتند، در حالی که خریدهای جدید استانداردها را بهبود بخشیدند – بیش از همه تیری #آنری، کسی که به عنوان یک گوش در یونتوس رو به زوال بود و ونگر او را به مهلکترین و شاعرترین مهاجم لیگ برتر انگلیس تبدیل کرد. در روز جشن قهرمانی در ایسلینگتون، دیوید سیمن به تغییرهایی که در زمان مربیگری ونگر نسبت به زمانی که گراهام مربی بود پرداخت. او به دیوید فراست گفت:
آرسن بُعد جدیدی به آرسنال اضافه کرد – میدانی، امکانات جدید تمرینی، رژیم تمرینی و رژیم غذایی جدید و شیوهی بهتری برای بازی کردن. مردم از شیوهی بازی کردن ما لذت میبرند و حالا که اینگونه بازی میکنیم از شر عنوان آرسنال کسلکننده خلاص شدهایم.[۱۷]
♦️آرسنال کسلکنندهی کسلکننده به آرسنال گلزنِ گلزن تبدیل شد.♦️
مفهوم #توتال #فوتبال [۱۸] عموماً به عنوان یک نوآوری هلندی شناخته میشود، اما تیم ملی نارنجی با هنرنمایی یوهان کرایوف و به مربیگری رینوس میکائلز هیچگاه نتوانست پیروزی مهمی به دست بیاورد و بازی زیبایش را به تکامل برساند. با وجود قهرمانی سهگانه آژاکس در سال ۱۹۷۲، #افسانهی #فوتبال توتال همیشه برای چشمها زیبا بود اما برای بردن جام عملی به نظر نمیرسید. #آرسنال زیر نظر #ونگر توانست یک بازی سیال و آزاد با پاسهای کوتاه و رویکردی تهاجمی ارائه کند؛ بهطوری که #منتقدان بازی آنها را شاعرانه، هماهنگ و سمفونیک و حتی اروتیک خواندهاند. آنها با قهرمانی در لیگ برتر بدون هیچ شکستی در فصل ۰۴-۲۰۰۳ توانستند به کمال برسند و #لقب «شکستناپذیرها» را به دست بیاورند.
حتی #مربی #افسانهای برین کلو نیز با اکراه پیروزیهای آرسنال را تبریک گفت: «فوتبال را طوری نوازش میکنند که همیشه آروز داشتهام #مرلین #مورنو را نوازش کنم»[۱۹] تیم چهل و نه بازی لیگ را بدون شکست پشت سر گذاشت، چنین برتری و کمال مستمر و ادامهداری در این ورزش مدرن بیسابقه است و هنگامی که جلوههای زیباییشناختی شیوهی بازیشان را در نظر بگیریم ارزشش دو چندان میشود. در اینجا رویکردی به ورزش وجود دارد که از تکنیک به مثابه وسیلهای برای رسیدن به هدفی خاص بهره نمیگیرد و رویکرد سودگرایانه به بازی کردن را رد میکند؛ رویکردی که بازی میکند تا نبازد و یا از کاربردیترین و بهینهترین وسایل استفاده میکند تا به پیروزی برسد. آرسنال طوری بازی میکند که انگار بردن تنها به عنوان یک پدیدار زیباییشناختی قابل کسب کردن است؛ #هواداران نیز راه ونگر را دنبال میکنند و به دنبال قهرمانی هستند اما مثل یک اثر هنری، هم برای سرگرم شدن و هم برای خلق چیزی جدید – یا حتی به دنبال رسیدن به حس اصیلتر وجد و جذبه.
@Arsenal_iranianchannel
بازیکنان کهنهکار مثل کاپیتان #تونی #آدامز در مقابل شیوهی ونگر مقاومت کردند. آدامز در اولین واکنشاش گفت: «این فرانسوی چی از فوتبال میفهمد؟ او عینک به چشم میزند و مثل معلمهای مدرسه است.»[۱۶] اما بازیکنانی مثل آدامز به زودی دریافتند که روشهای «استاد» چه فایدههایی دارد. آرسنال در اولین حضور تمام فصل او (۹۸-۱۹۹۷) #قهرمان لیگ و جام حذفی شد؛ یک قهرمانی که با دوباره جان گرفتن بازیکنان کهنهکار انگلیسی (پنج بازیکنان مشهور تدافعی، دیوید سیمنِ دروازهبان و مارتین کئون، نیجل وینتربرن، لی دیکسون و کاپیتان تونی آدامز) و همراهی کردن خریدهای جدید از اروپا (استاد هلندی دنیس #برگکمب به همراه خریدهای اصلی ونگر یعنی پاتریک #ویرا، مارک #اورمارس و امانوئل #پتی) میسر شد. این ترکیب بازیکنان قدیمی و کشفشده خیلی زود با هم هماهنگ شدند و نشان دادند که نوآوری در تمرین و رژیم غذایی نه تنها پیروزی به ارمغان میآورد، بلکه قدرت بدنی بالا باعث میشود که تکنیک به بالاترین سطح خود برسد و موفقیتها با فوتبالی سیال و هجومی همراه شود.
#ونگر و دستیارانش بر طراحی #مرکز #تمرین باشگاه در کولنی لندن، که در سال ۱۹۹۹ افتتاح شد نظارت تام داشتند – گفته شده که حتی مدل بشقابهای میز نهارخوری نیز با نظر مربی انتخاب شدند – این مرکز به مربیان کمک کرد تا بازیکنان را در بهینهترین شرایط تمرین بدهند و عملکرد فیزیکی، ذهنی، تاکتیکی و تکنیکی آنها را به بالاترین حد ممکن برسانند. زرتشت نیچه نیز میگوید: «انسان چیزی است که باید بر او فائق آمد» و میپرسد، «برای فائق آمدن بر او چه کردهاید؟» در مفهوم فوتبالی، ونگر با ساختن یک آزمایشگاه فوتبال در #لندن به دنبال یک رویکرد جامع برای پرورش بازیکنان و ایجاد استانداردهای جدید بود تا بتواند به بهترین عملکرد برای کاشتن بذر ابرانسان فوتبالی برسد.
زمانی که #آرسنال دوباره در سال ۲۰۰۲ در دو جام قهرمان شد، ونگر، همانطور که باشگاه (و شیوهی بازی کردنش را) را بازسازی کرده بود تیم را کاملاً از نو ساخت. خیلی از بازیکنان قدیمی که به او ارث رسیده بودند جدا شدند یا نقشهای محدودتری به عهده گرفتند، در حالی که خریدهای جدید استانداردها را بهبود بخشیدند – بیش از همه تیری #آنری، کسی که به عنوان یک گوش در یونتوس رو به زوال بود و ونگر او را به مهلکترین و شاعرترین مهاجم لیگ برتر انگلیس تبدیل کرد. در روز جشن قهرمانی در ایسلینگتون، دیوید سیمن به تغییرهایی که در زمان مربیگری ونگر نسبت به زمانی که گراهام مربی بود پرداخت. او به دیوید فراست گفت:
آرسن بُعد جدیدی به آرسنال اضافه کرد – میدانی، امکانات جدید تمرینی، رژیم تمرینی و رژیم غذایی جدید و شیوهی بهتری برای بازی کردن. مردم از شیوهی بازی کردن ما لذت میبرند و حالا که اینگونه بازی میکنیم از شر عنوان آرسنال کسلکننده خلاص شدهایم.[۱۷]
♦️آرسنال کسلکنندهی کسلکننده به آرسنال گلزنِ گلزن تبدیل شد.♦️
مفهوم #توتال #فوتبال [۱۸] عموماً به عنوان یک نوآوری هلندی شناخته میشود، اما تیم ملی نارنجی با هنرنمایی یوهان کرایوف و به مربیگری رینوس میکائلز هیچگاه نتوانست پیروزی مهمی به دست بیاورد و بازی زیبایش را به تکامل برساند. با وجود قهرمانی سهگانه آژاکس در سال ۱۹۷۲، #افسانهی #فوتبال توتال همیشه برای چشمها زیبا بود اما برای بردن جام عملی به نظر نمیرسید. #آرسنال زیر نظر #ونگر توانست یک بازی سیال و آزاد با پاسهای کوتاه و رویکردی تهاجمی ارائه کند؛ بهطوری که #منتقدان بازی آنها را شاعرانه، هماهنگ و سمفونیک و حتی اروتیک خواندهاند. آنها با قهرمانی در لیگ برتر بدون هیچ شکستی در فصل ۰۴-۲۰۰۳ توانستند به کمال برسند و #لقب «شکستناپذیرها» را به دست بیاورند.
حتی #مربی #افسانهای برین کلو نیز با اکراه پیروزیهای آرسنال را تبریک گفت: «فوتبال را طوری نوازش میکنند که همیشه آروز داشتهام #مرلین #مورنو را نوازش کنم»[۱۹] تیم چهل و نه بازی لیگ را بدون شکست پشت سر گذاشت، چنین برتری و کمال مستمر و ادامهداری در این ورزش مدرن بیسابقه است و هنگامی که جلوههای زیباییشناختی شیوهی بازیشان را در نظر بگیریم ارزشش دو چندان میشود. در اینجا رویکردی به ورزش وجود دارد که از تکنیک به مثابه وسیلهای برای رسیدن به هدفی خاص بهره نمیگیرد و رویکرد سودگرایانه به بازی کردن را رد میکند؛ رویکردی که بازی میکند تا نبازد و یا از کاربردیترین و بهینهترین وسایل استفاده میکند تا به پیروزی برسد. آرسنال طوری بازی میکند که انگار بردن تنها به عنوان یک پدیدار زیباییشناختی قابل کسب کردن است؛ #هواداران نیز راه ونگر را دنبال میکنند و به دنبال قهرمانی هستند اما مثل یک اثر هنری، هم برای سرگرم شدن و هم برای خلق چیزی جدید – یا حتی به دنبال رسیدن به حس اصیلتر وجد و جذبه.
@Arsenal_iranianchannel
⭕️بخش پنجم⭕️
♦️ توپچی های جوان♦️
ونگر بعد از رسیدن به تیمی #شکستناپذیر، به سرعت هستهی اصلی تیم را تغییر داد و در رفتار با بازیکنان پا به سن گذاشته کوچکترین نرمشی از خود نشان نداد. این عدم نرمش، خود را در رادیکالترین تصمیم باشگاه در دوران #پروفسور بیش از همهجا نشان داد: نقل مکان از «خانهی فوتبال» تاریخی در هایبوری به بنای هنری #استادیوم امارات در نزدیکی #اشبرتون گروو در سال ۲۰۰۶، استادیوم جدید (خیلی نزدیک به استادیوم قبلی) خانهای است که کاملاً ونگر ساخته، حتی تمام جزئیات استادیوم مثل مدل قفسهها و بافت کاشی زمین نیز همه با نظر خاص مربی ساخته شده است.
تنها دو سال پس از بازی کردن در خانهی جدید، اسطورههایی مثل ویرا و آنری زمین اشبورن گروو را ترک کردند، اما روح فوتبال توتال با سبک جدید ونگربال با بازی «توپچیهای جوان» ونگر مثل سسک #فابرگاس و روبن #فنپرسی هنوز در آنجا مورد ستایش قرار میگیرد. با وجود اینکه آرسنال پس از FA Cup سال ۲۰۰۵ جام دیگری نگرفته است، هنوز هم لذتبخش و الهامدهنده است. #راسل #برند – کمدین مشهور – #آرسنال را اینگونه توصیف میکند:
"آرسنال مانند یک زوج که هنوز حسابی #عاشق هم ماندهاند، روان، دلفریب و با هدف بازی میکند، چیزی مثل یک رابطهی یوگایی که همیشه دوست دارم فکر کنم استینگ و ترودی استایلر با هم دارند. آرسنال به عمیقترین لایههای اعتماد به نفس رسیده است و استعدادی غنی آنها را سبک بار کرده است، آنها کارکردگرایی را به وسیلهی زیباییگرایی قلقلک میدهند.[۲۰]"
به نظر میرسد که ونگر با کار کردن روی #سومین #ترکیب #اصلی آرسنال باید از اصول و فلسفهی فوتبالش دربرابر نقدهای مختلف هواداران و دشمنان دفاع کند. #مخالفان ونگر و آرسنال میگویند که عشق آنها به بازی زیبا توانایی آنها برای نتیجه گرفتن را مختل کرده است – حتی آنها به خاطر زدن یک گل کامل و بینقص گلهای آسان و مسلم را از دست میدهند. طرفداران آنها، با ادعاهایی مثل گفتههای #متیو #سید از رویکرد آرسنال دفاع میکنند. سید میگوید «خواستِ بیرحم و خالص آرسنال به زیبایی خودش یک چیز زیباست: یک سفر پرجرأت، حماسی و نفرینشده که این بازی انگلیسی را، بر خلاف تمام انتظارها به قلمرو هنری وارد کرده است.» به جای این خطا که توپچیهای جوان هیچ جامی را بالای سر نبردهاند، سید بر « #قدردانی کردن از چیزی در تیم ونگر که بسیار فراتر از موفقیت و شکست است» تأکید میکند. به نظر او «این #ستایش یک #فلسفه است … ونگر این را میفهمد که در این سفر شگفتانگیز که زندگی نام دارد، چیزهایی هست اهمیتشان فراتر از کاربردی بودن صرف است.»[۲۱] این رد کردن فایدهگرایی است که بازی آرسنال را به وادی شاعرانه میبرد.
♦️منفور مثل ضدمسیح♦️
در باور عمومی چنین رفتاری قابل ستایش نیست. همانگونه که نیک هورنبی در کتاب نقطهی اوج[۲۲] میگوید، «یک بخش ذاتی تجربهی آرسنال این است که آنها منفورند.» قبلاً برای اینکه «کسلکننده» بودند #منفور بودند و حالا برای «خارجی» بودن. همیشه در انتقادهایی که به این مربی متولد آلزاس وارد میشود اثری از بیگانهترسی[۲۳] دیده میشود. او #اولین #مربی #خارجی است که یک تیم #انگلیسی را به قهرمانی رسانده است. اما هر بار که ونگر ترکیب تیم را بازسازی میکرد تعداد بازیکنان انگلیسی کاسته میشد، تا جایی که معروف است که آرسنال با یازده بازیکن غیر انگلیسی وارد زمین میشود، به همین دلیل است که از او به خاطر تهدید کردن فوتبال انگلیس و نابودی آن انتقاد میشود. بدون در نظر گرفتن نوآوریهای او در رژیم غذایی و تمرینهای کششی که بین باشگاههای انگلیسی به de rigueur معروف شده است، فقدان بازیکن بااستعداد در آرسنال به نظر خیلیها برای پیشرفت استعدادهای انگلیسی و بنابراین تیم ملی انگلستان مضر است.
@Arsenal_iranianchannel
♦️ توپچی های جوان♦️
ونگر بعد از رسیدن به تیمی #شکستناپذیر، به سرعت هستهی اصلی تیم را تغییر داد و در رفتار با بازیکنان پا به سن گذاشته کوچکترین نرمشی از خود نشان نداد. این عدم نرمش، خود را در رادیکالترین تصمیم باشگاه در دوران #پروفسور بیش از همهجا نشان داد: نقل مکان از «خانهی فوتبال» تاریخی در هایبوری به بنای هنری #استادیوم امارات در نزدیکی #اشبرتون گروو در سال ۲۰۰۶، استادیوم جدید (خیلی نزدیک به استادیوم قبلی) خانهای است که کاملاً ونگر ساخته، حتی تمام جزئیات استادیوم مثل مدل قفسهها و بافت کاشی زمین نیز همه با نظر خاص مربی ساخته شده است.
تنها دو سال پس از بازی کردن در خانهی جدید، اسطورههایی مثل ویرا و آنری زمین اشبورن گروو را ترک کردند، اما روح فوتبال توتال با سبک جدید ونگربال با بازی «توپچیهای جوان» ونگر مثل سسک #فابرگاس و روبن #فنپرسی هنوز در آنجا مورد ستایش قرار میگیرد. با وجود اینکه آرسنال پس از FA Cup سال ۲۰۰۵ جام دیگری نگرفته است، هنوز هم لذتبخش و الهامدهنده است. #راسل #برند – کمدین مشهور – #آرسنال را اینگونه توصیف میکند:
"آرسنال مانند یک زوج که هنوز حسابی #عاشق هم ماندهاند، روان، دلفریب و با هدف بازی میکند، چیزی مثل یک رابطهی یوگایی که همیشه دوست دارم فکر کنم استینگ و ترودی استایلر با هم دارند. آرسنال به عمیقترین لایههای اعتماد به نفس رسیده است و استعدادی غنی آنها را سبک بار کرده است، آنها کارکردگرایی را به وسیلهی زیباییگرایی قلقلک میدهند.[۲۰]"
به نظر میرسد که ونگر با کار کردن روی #سومین #ترکیب #اصلی آرسنال باید از اصول و فلسفهی فوتبالش دربرابر نقدهای مختلف هواداران و دشمنان دفاع کند. #مخالفان ونگر و آرسنال میگویند که عشق آنها به بازی زیبا توانایی آنها برای نتیجه گرفتن را مختل کرده است – حتی آنها به خاطر زدن یک گل کامل و بینقص گلهای آسان و مسلم را از دست میدهند. طرفداران آنها، با ادعاهایی مثل گفتههای #متیو #سید از رویکرد آرسنال دفاع میکنند. سید میگوید «خواستِ بیرحم و خالص آرسنال به زیبایی خودش یک چیز زیباست: یک سفر پرجرأت، حماسی و نفرینشده که این بازی انگلیسی را، بر خلاف تمام انتظارها به قلمرو هنری وارد کرده است.» به جای این خطا که توپچیهای جوان هیچ جامی را بالای سر نبردهاند، سید بر « #قدردانی کردن از چیزی در تیم ونگر که بسیار فراتر از موفقیت و شکست است» تأکید میکند. به نظر او «این #ستایش یک #فلسفه است … ونگر این را میفهمد که در این سفر شگفتانگیز که زندگی نام دارد، چیزهایی هست اهمیتشان فراتر از کاربردی بودن صرف است.»[۲۱] این رد کردن فایدهگرایی است که بازی آرسنال را به وادی شاعرانه میبرد.
♦️منفور مثل ضدمسیح♦️
در باور عمومی چنین رفتاری قابل ستایش نیست. همانگونه که نیک هورنبی در کتاب نقطهی اوج[۲۲] میگوید، «یک بخش ذاتی تجربهی آرسنال این است که آنها منفورند.» قبلاً برای اینکه «کسلکننده» بودند #منفور بودند و حالا برای «خارجی» بودن. همیشه در انتقادهایی که به این مربی متولد آلزاس وارد میشود اثری از بیگانهترسی[۲۳] دیده میشود. او #اولین #مربی #خارجی است که یک تیم #انگلیسی را به قهرمانی رسانده است. اما هر بار که ونگر ترکیب تیم را بازسازی میکرد تعداد بازیکنان انگلیسی کاسته میشد، تا جایی که معروف است که آرسنال با یازده بازیکن غیر انگلیسی وارد زمین میشود، به همین دلیل است که از او به خاطر تهدید کردن فوتبال انگلیس و نابودی آن انتقاد میشود. بدون در نظر گرفتن نوآوریهای او در رژیم غذایی و تمرینهای کششی که بین باشگاههای انگلیسی به de rigueur معروف شده است، فقدان بازیکن بااستعداد در آرسنال به نظر خیلیها برای پیشرفت استعدادهای انگلیسی و بنابراین تیم ملی انگلستان مضر است.
@Arsenal_iranianchannel