⭕️بخش پنجم⭕️
♦️ توپچی های جوان♦️
ونگر بعد از رسیدن به تیمی #شکستناپذیر، به سرعت هستهی اصلی تیم را تغییر داد و در رفتار با بازیکنان پا به سن گذاشته کوچکترین نرمشی از خود نشان نداد. این عدم نرمش، خود را در رادیکالترین تصمیم باشگاه در دوران #پروفسور بیش از همهجا نشان داد: نقل مکان از «خانهی فوتبال» تاریخی در هایبوری به بنای هنری #استادیوم امارات در نزدیکی #اشبرتون گروو در سال ۲۰۰۶، استادیوم جدید (خیلی نزدیک به استادیوم قبلی) خانهای است که کاملاً ونگر ساخته، حتی تمام جزئیات استادیوم مثل مدل قفسهها و بافت کاشی زمین نیز همه با نظر خاص مربی ساخته شده است.
تنها دو سال پس از بازی کردن در خانهی جدید، اسطورههایی مثل ویرا و آنری زمین اشبورن گروو را ترک کردند، اما روح فوتبال توتال با سبک جدید ونگربال با بازی «توپچیهای جوان» ونگر مثل سسک #فابرگاس و روبن #فنپرسی هنوز در آنجا مورد ستایش قرار میگیرد. با وجود اینکه آرسنال پس از FA Cup سال ۲۰۰۵ جام دیگری نگرفته است، هنوز هم لذتبخش و الهامدهنده است. #راسل #برند – کمدین مشهور – #آرسنال را اینگونه توصیف میکند:
"آرسنال مانند یک زوج که هنوز حسابی #عاشق هم ماندهاند، روان، دلفریب و با هدف بازی میکند، چیزی مثل یک رابطهی یوگایی که همیشه دوست دارم فکر کنم استینگ و ترودی استایلر با هم دارند. آرسنال به عمیقترین لایههای اعتماد به نفس رسیده است و استعدادی غنی آنها را سبک بار کرده است، آنها کارکردگرایی را به وسیلهی زیباییگرایی قلقلک میدهند.[۲۰]"
به نظر میرسد که ونگر با کار کردن روی #سومین #ترکیب #اصلی آرسنال باید از اصول و فلسفهی فوتبالش دربرابر نقدهای مختلف هواداران و دشمنان دفاع کند. #مخالفان ونگر و آرسنال میگویند که عشق آنها به بازی زیبا توانایی آنها برای نتیجه گرفتن را مختل کرده است – حتی آنها به خاطر زدن یک گل کامل و بینقص گلهای آسان و مسلم را از دست میدهند. طرفداران آنها، با ادعاهایی مثل گفتههای #متیو #سید از رویکرد آرسنال دفاع میکنند. سید میگوید «خواستِ بیرحم و خالص آرسنال به زیبایی خودش یک چیز زیباست: یک سفر پرجرأت، حماسی و نفرینشده که این بازی انگلیسی را، بر خلاف تمام انتظارها به قلمرو هنری وارد کرده است.» به جای این خطا که توپچیهای جوان هیچ جامی را بالای سر نبردهاند، سید بر « #قدردانی کردن از چیزی در تیم ونگر که بسیار فراتر از موفقیت و شکست است» تأکید میکند. به نظر او «این #ستایش یک #فلسفه است … ونگر این را میفهمد که در این سفر شگفتانگیز که زندگی نام دارد، چیزهایی هست اهمیتشان فراتر از کاربردی بودن صرف است.»[۲۱] این رد کردن فایدهگرایی است که بازی آرسنال را به وادی شاعرانه میبرد.
♦️منفور مثل ضدمسیح♦️
در باور عمومی چنین رفتاری قابل ستایش نیست. همانگونه که نیک هورنبی در کتاب نقطهی اوج[۲۲] میگوید، «یک بخش ذاتی تجربهی آرسنال این است که آنها منفورند.» قبلاً برای اینکه «کسلکننده» بودند #منفور بودند و حالا برای «خارجی» بودن. همیشه در انتقادهایی که به این مربی متولد آلزاس وارد میشود اثری از بیگانهترسی[۲۳] دیده میشود. او #اولین #مربی #خارجی است که یک تیم #انگلیسی را به قهرمانی رسانده است. اما هر بار که ونگر ترکیب تیم را بازسازی میکرد تعداد بازیکنان انگلیسی کاسته میشد، تا جایی که معروف است که آرسنال با یازده بازیکن غیر انگلیسی وارد زمین میشود، به همین دلیل است که از او به خاطر تهدید کردن فوتبال انگلیس و نابودی آن انتقاد میشود. بدون در نظر گرفتن نوآوریهای او در رژیم غذایی و تمرینهای کششی که بین باشگاههای انگلیسی به de rigueur معروف شده است، فقدان بازیکن بااستعداد در آرسنال به نظر خیلیها برای پیشرفت استعدادهای انگلیسی و بنابراین تیم ملی انگلستان مضر است.
@Arsenal_iranianchannel
♦️ توپچی های جوان♦️
ونگر بعد از رسیدن به تیمی #شکستناپذیر، به سرعت هستهی اصلی تیم را تغییر داد و در رفتار با بازیکنان پا به سن گذاشته کوچکترین نرمشی از خود نشان نداد. این عدم نرمش، خود را در رادیکالترین تصمیم باشگاه در دوران #پروفسور بیش از همهجا نشان داد: نقل مکان از «خانهی فوتبال» تاریخی در هایبوری به بنای هنری #استادیوم امارات در نزدیکی #اشبرتون گروو در سال ۲۰۰۶، استادیوم جدید (خیلی نزدیک به استادیوم قبلی) خانهای است که کاملاً ونگر ساخته، حتی تمام جزئیات استادیوم مثل مدل قفسهها و بافت کاشی زمین نیز همه با نظر خاص مربی ساخته شده است.
تنها دو سال پس از بازی کردن در خانهی جدید، اسطورههایی مثل ویرا و آنری زمین اشبورن گروو را ترک کردند، اما روح فوتبال توتال با سبک جدید ونگربال با بازی «توپچیهای جوان» ونگر مثل سسک #فابرگاس و روبن #فنپرسی هنوز در آنجا مورد ستایش قرار میگیرد. با وجود اینکه آرسنال پس از FA Cup سال ۲۰۰۵ جام دیگری نگرفته است، هنوز هم لذتبخش و الهامدهنده است. #راسل #برند – کمدین مشهور – #آرسنال را اینگونه توصیف میکند:
"آرسنال مانند یک زوج که هنوز حسابی #عاشق هم ماندهاند، روان، دلفریب و با هدف بازی میکند، چیزی مثل یک رابطهی یوگایی که همیشه دوست دارم فکر کنم استینگ و ترودی استایلر با هم دارند. آرسنال به عمیقترین لایههای اعتماد به نفس رسیده است و استعدادی غنی آنها را سبک بار کرده است، آنها کارکردگرایی را به وسیلهی زیباییگرایی قلقلک میدهند.[۲۰]"
به نظر میرسد که ونگر با کار کردن روی #سومین #ترکیب #اصلی آرسنال باید از اصول و فلسفهی فوتبالش دربرابر نقدهای مختلف هواداران و دشمنان دفاع کند. #مخالفان ونگر و آرسنال میگویند که عشق آنها به بازی زیبا توانایی آنها برای نتیجه گرفتن را مختل کرده است – حتی آنها به خاطر زدن یک گل کامل و بینقص گلهای آسان و مسلم را از دست میدهند. طرفداران آنها، با ادعاهایی مثل گفتههای #متیو #سید از رویکرد آرسنال دفاع میکنند. سید میگوید «خواستِ بیرحم و خالص آرسنال به زیبایی خودش یک چیز زیباست: یک سفر پرجرأت، حماسی و نفرینشده که این بازی انگلیسی را، بر خلاف تمام انتظارها به قلمرو هنری وارد کرده است.» به جای این خطا که توپچیهای جوان هیچ جامی را بالای سر نبردهاند، سید بر « #قدردانی کردن از چیزی در تیم ونگر که بسیار فراتر از موفقیت و شکست است» تأکید میکند. به نظر او «این #ستایش یک #فلسفه است … ونگر این را میفهمد که در این سفر شگفتانگیز که زندگی نام دارد، چیزهایی هست اهمیتشان فراتر از کاربردی بودن صرف است.»[۲۱] این رد کردن فایدهگرایی است که بازی آرسنال را به وادی شاعرانه میبرد.
♦️منفور مثل ضدمسیح♦️
در باور عمومی چنین رفتاری قابل ستایش نیست. همانگونه که نیک هورنبی در کتاب نقطهی اوج[۲۲] میگوید، «یک بخش ذاتی تجربهی آرسنال این است که آنها منفورند.» قبلاً برای اینکه «کسلکننده» بودند #منفور بودند و حالا برای «خارجی» بودن. همیشه در انتقادهایی که به این مربی متولد آلزاس وارد میشود اثری از بیگانهترسی[۲۳] دیده میشود. او #اولین #مربی #خارجی است که یک تیم #انگلیسی را به قهرمانی رسانده است. اما هر بار که ونگر ترکیب تیم را بازسازی میکرد تعداد بازیکنان انگلیسی کاسته میشد، تا جایی که معروف است که آرسنال با یازده بازیکن غیر انگلیسی وارد زمین میشود، به همین دلیل است که از او به خاطر تهدید کردن فوتبال انگلیس و نابودی آن انتقاد میشود. بدون در نظر گرفتن نوآوریهای او در رژیم غذایی و تمرینهای کششی که بین باشگاههای انگلیسی به de rigueur معروف شده است، فقدان بازیکن بااستعداد در آرسنال به نظر خیلیها برای پیشرفت استعدادهای انگلیسی و بنابراین تیم ملی انگلستان مضر است.
@Arsenal_iranianchannel
⭕️بخش پایانی⭕️
هیچکس به اندازهی رئیس #فیفا #سپ #پلاتر به دلیل حمایت از محدود کردن بازیکنان خارجی در ترکیب آغازین تیمها با قانون «شش به اضافهی پنج» – که در اکثریت بودن بازیکنان محلی در ترکیب آغازین تیمها را الزامی میکند –حمایت کسانی را که میخواهند اهمیت بازیهای ملی حفظ شود جلب نکرد. ونگر یکی از منتقدان صریح شش به اضافهی پنج بوده است، او تأکید میکند «کاری که میخواهند بکنند مصنوعی است. به نظر من یک پسربچه میتواند در هر جایی از دنیا بزرگ شود و هدف و رویایی بزرگ داشته باشد و بتواند به آن برسد. ما اینجاییم که به او اجازهی این کار را بدهیم.»[۲۴] در همین حال رئیس #یوفا #میشل #پلاتینی نیز کاملاً مخالف است، او میگوید: «من #سیستم #ونگر را دوست ندارم.» سیستمی که در آن نوجوانان غیر انگلیسی استخدام میشوند و تمرین داده میشوند که به شیوهی آرسنال بازی کنند.[۲۵] رئیس #بایرنمونیخ کارلهیتز #رومینگه نیز با تکرار نظرات پلاتینی #فابرگاس را مثال میزند که کشور خود #اسپانیا را در پانزده سالگی ترک کرد تا به آرسنال بیاید: «آرسن ونگر سال به سال میزبان بازیکنانی از #فرانسه و جاهای دیگر میشود. ما باید مواظب باشیم که این مدل قاچاق کودک متوقف شود. ضمناً این مسئله مقیاس بزرگتری پیدا کرده است؛ دیگر واژهی بچهدزدی خیلی از آن دور نیست.»[۲۶] چنین مخالفتهای تندی که از روشهای ونگر میشود نشان میدهد که منفور بودن آرسنال باقی خواهد ماند.
#زرتشت #نیچه با پشت کردن به سرزمینهای پدری و مادری میگوید: «اکنون من فقط سرزمین کودکانم را دوست دارم». این همان سیاست جوانگرایی افراطی ونگر نیست؟
اما این #سیاست بازیکن جوانِ خارجی به مذاق نیچه خوش میآید، چرا که #ناسیونالیسم را از علایق جوانان دور میکند. زرتشت نیچه با پشت کردن به سرزمینهای پدری و مادری میگوید: «اکنون من فقط سرزمین کودکانم[۲۷] را دوست دارم» این پیمان بستن با جوانی، شناختن و رشد دادن استعدادها بدون توجه به پاسپورت و گشتن به دنبال بازیکنانی که میتوانند با خلاقیت و ذوق بازی کنند است که الهامبخش سیاست کنونی «توپچیهای جوان» آرسنال است.
♦️هوادار آرسنال[۲۸] بودن♦️
نمیتوان گفت که نیچه تنها به خاطر ونگر باید طرفدار آرسنال باشد، چرا که یک استاد زبانشناسی احتمالاً دیگران را نیز به عنوان «اروپاییهای خوب» تحسین میکند. این رویکردِ همهجایی باشگاه است که به مذاق نیچه خوش خواهد آمد. در پایان فصل ۰۹-۲۰۰۸ از #ونگر دربارهی #میراث او در #آرسنال پرسیدند و پاسخ داد:
"یک #فلسفه وجود دارد، یک شیوهی بازی کردن و #فرهنگی که تعیین میکند چگونه بازی میکنید. ما همهاش را داریم… چیزی که بیشترین اهمیت را دارد این است که باشگاه به پیش برود و به پیشرفت ادامه دهد. این برای من بزرگترین افتخار است، برای هر مربیای که جاهطلبی و فلسفهی مثبت دارد.[۲۹]"
این مثال مثبت از ارادهی معطوف به قدرت، و این قضیه که یک فلسفهی جاهطلبانه و آیندهنگر الهامبخش یک باشگاه در تمام تشکیلاتش شده، چیزی است که مطمئناً #نیچه را یک #طرفدار #آرسنال میکند.
#آرسنال، با توجه به فلسفهی باشگاهش به اصول نیچهای بسیار نزدیک است. جذبه و علاقهی وافر نیچه نسبت به نابغهها قرابت عمیقی با رفتار مربی و بازیکنان فعلی آرسنال دارد. روزهای باشکوه آرسنال بعد از دههها بازگشتهاند، یعنی زمانی که مربی آرسنال #هربرت #چاپمن بود (از ۱۹۲۵ تا زمان مرگش در سال ۱۹۳۴) – او اولین مربی بزرگ فوتبال بود، کسی که #نوآوریهایش مثل توپ سفید، نورافکن و پیراهنهای شمارهدار اکنون به جزئی جداییناپذیر از فوتبال بدل شدهاند. در فصل ۳۱-۱۹۳۰، چاپمن میخواست یک دروازهبان اتریشی را به ترکیب تیمش اضافه کند که مقامات با نفوذ جلوی این کار را گرفتند، چرا که یک کارگر بریتانیایی را از کار محروم میکرد. وقتی او سوراخی قانونی پیدا کرد و یک دروازهبان آلمانی را به تیم آورد فدراسیون فوتبال، اتحادیهی بازیکنان و دولت توافق کردند که وارد کردن بازیکنان غیر بریتانیایی را ممنوع کنند.[۳۰] چاپمن بیش از همه چیز به خاطر طرحریزی #سیستم M-W مشهور است و فلسفهی فوتبالش در این جمله خلاصه میشود: «هواداران یک نمایش سریع میخواهند حملههای شمشیری و روح ماجراجویی، و حتی گلهای بیشتر»[۳۱] چنین جملهای به راحتی میتواند با یک نقلقول از مربی کنونی آرسنال اشتباه گرفته شود و ویژگیهای اصلی شیوهی زیبا بازی کردن آرسنال را به طور خلاصه نشان می دهد.
@Arsenal_iranianchannel
هیچکس به اندازهی رئیس #فیفا #سپ #پلاتر به دلیل حمایت از محدود کردن بازیکنان خارجی در ترکیب آغازین تیمها با قانون «شش به اضافهی پنج» – که در اکثریت بودن بازیکنان محلی در ترکیب آغازین تیمها را الزامی میکند –حمایت کسانی را که میخواهند اهمیت بازیهای ملی حفظ شود جلب نکرد. ونگر یکی از منتقدان صریح شش به اضافهی پنج بوده است، او تأکید میکند «کاری که میخواهند بکنند مصنوعی است. به نظر من یک پسربچه میتواند در هر جایی از دنیا بزرگ شود و هدف و رویایی بزرگ داشته باشد و بتواند به آن برسد. ما اینجاییم که به او اجازهی این کار را بدهیم.»[۲۴] در همین حال رئیس #یوفا #میشل #پلاتینی نیز کاملاً مخالف است، او میگوید: «من #سیستم #ونگر را دوست ندارم.» سیستمی که در آن نوجوانان غیر انگلیسی استخدام میشوند و تمرین داده میشوند که به شیوهی آرسنال بازی کنند.[۲۵] رئیس #بایرنمونیخ کارلهیتز #رومینگه نیز با تکرار نظرات پلاتینی #فابرگاس را مثال میزند که کشور خود #اسپانیا را در پانزده سالگی ترک کرد تا به آرسنال بیاید: «آرسن ونگر سال به سال میزبان بازیکنانی از #فرانسه و جاهای دیگر میشود. ما باید مواظب باشیم که این مدل قاچاق کودک متوقف شود. ضمناً این مسئله مقیاس بزرگتری پیدا کرده است؛ دیگر واژهی بچهدزدی خیلی از آن دور نیست.»[۲۶] چنین مخالفتهای تندی که از روشهای ونگر میشود نشان میدهد که منفور بودن آرسنال باقی خواهد ماند.
#زرتشت #نیچه با پشت کردن به سرزمینهای پدری و مادری میگوید: «اکنون من فقط سرزمین کودکانم را دوست دارم». این همان سیاست جوانگرایی افراطی ونگر نیست؟
اما این #سیاست بازیکن جوانِ خارجی به مذاق نیچه خوش میآید، چرا که #ناسیونالیسم را از علایق جوانان دور میکند. زرتشت نیچه با پشت کردن به سرزمینهای پدری و مادری میگوید: «اکنون من فقط سرزمین کودکانم[۲۷] را دوست دارم» این پیمان بستن با جوانی، شناختن و رشد دادن استعدادها بدون توجه به پاسپورت و گشتن به دنبال بازیکنانی که میتوانند با خلاقیت و ذوق بازی کنند است که الهامبخش سیاست کنونی «توپچیهای جوان» آرسنال است.
♦️هوادار آرسنال[۲۸] بودن♦️
نمیتوان گفت که نیچه تنها به خاطر ونگر باید طرفدار آرسنال باشد، چرا که یک استاد زبانشناسی احتمالاً دیگران را نیز به عنوان «اروپاییهای خوب» تحسین میکند. این رویکردِ همهجایی باشگاه است که به مذاق نیچه خوش خواهد آمد. در پایان فصل ۰۹-۲۰۰۸ از #ونگر دربارهی #میراث او در #آرسنال پرسیدند و پاسخ داد:
"یک #فلسفه وجود دارد، یک شیوهی بازی کردن و #فرهنگی که تعیین میکند چگونه بازی میکنید. ما همهاش را داریم… چیزی که بیشترین اهمیت را دارد این است که باشگاه به پیش برود و به پیشرفت ادامه دهد. این برای من بزرگترین افتخار است، برای هر مربیای که جاهطلبی و فلسفهی مثبت دارد.[۲۹]"
این مثال مثبت از ارادهی معطوف به قدرت، و این قضیه که یک فلسفهی جاهطلبانه و آیندهنگر الهامبخش یک باشگاه در تمام تشکیلاتش شده، چیزی است که مطمئناً #نیچه را یک #طرفدار #آرسنال میکند.
#آرسنال، با توجه به فلسفهی باشگاهش به اصول نیچهای بسیار نزدیک است. جذبه و علاقهی وافر نیچه نسبت به نابغهها قرابت عمیقی با رفتار مربی و بازیکنان فعلی آرسنال دارد. روزهای باشکوه آرسنال بعد از دههها بازگشتهاند، یعنی زمانی که مربی آرسنال #هربرت #چاپمن بود (از ۱۹۲۵ تا زمان مرگش در سال ۱۹۳۴) – او اولین مربی بزرگ فوتبال بود، کسی که #نوآوریهایش مثل توپ سفید، نورافکن و پیراهنهای شمارهدار اکنون به جزئی جداییناپذیر از فوتبال بدل شدهاند. در فصل ۳۱-۱۹۳۰، چاپمن میخواست یک دروازهبان اتریشی را به ترکیب تیمش اضافه کند که مقامات با نفوذ جلوی این کار را گرفتند، چرا که یک کارگر بریتانیایی را از کار محروم میکرد. وقتی او سوراخی قانونی پیدا کرد و یک دروازهبان آلمانی را به تیم آورد فدراسیون فوتبال، اتحادیهی بازیکنان و دولت توافق کردند که وارد کردن بازیکنان غیر بریتانیایی را ممنوع کنند.[۳۰] چاپمن بیش از همه چیز به خاطر طرحریزی #سیستم M-W مشهور است و فلسفهی فوتبالش در این جمله خلاصه میشود: «هواداران یک نمایش سریع میخواهند حملههای شمشیری و روح ماجراجویی، و حتی گلهای بیشتر»[۳۱] چنین جملهای به راحتی میتواند با یک نقلقول از مربی کنونی آرسنال اشتباه گرفته شود و ویژگیهای اصلی شیوهی زیبا بازی کردن آرسنال را به طور خلاصه نشان می دهد.
@Arsenal_iranianchannel