.
.
گر باده خوری تو با خردمندان خور
یا با صنـمیْ، لاله رُخی خنـدان خور
بسیار مخور و رد مکن، فاش مسـاز
اندک خور و گهگاه خور و پنهانخور
.
#حکیم_عمر_خیام
.
دیگه از این جامعتر و کاملتر هم میشد آدابِ مستیکردن را تلخیص کرد و در نظم پیچید؟ فقط یک #آپولو است که میتواند تا به این ژرفا #دیونیسوس را فهم کند!
.
آپولو،در اساطیر یونان، ایزدِ آفتاب بود و نمادِ عقل و منطق و اخلاق و حد و اندازه. #دیونیسوس را باید خلاف او دانست، ایزد مهتاب، خدای شراب و شعر و شور و وجد عارفانه. این یکی را با حساب و کتاب کاری نیست.
.
هر کدام از این دو اصل که به افراط درآیند کارِ فرد و جامعه را میسازند. درست همانطور که اگر خورشید یکسره بتابد بیابان میکند خاک را، منطق هم خشک میکند زندگی را. و اگر مستی هم از حد بگذرد به سیاهی و به جنون میانجامد. یک نوار زرین تعادل میان این دو وجود دارد که جانانه زیستن همان است. آنجا که #یونگ میگوید: خرد همانجاست، همانجا که دیگر عقل و دل در ستیز با هم نیستند.
در اساطیر یونان وقتی آئینِ دیونیسوس به شکل کارنوالی از شعر و شراب با پایکوبی از راه رسید، آپولو جایی برای او در معبد خویش باز کرد و سه ماه زمستان را به برادر کوچکش سپرد و خود به شمالِگان رفت، همانجا که رازی است که خورشید میرود. و چه زیبا #حافظ این نُهماه حضور آپولو در #معبد_دلفی و سه ماه غیابش را به نظم درآورده و راز معرفتِ دیونیسوسی میداند:
.
نگویمت که همه ساله می پرستی کن
سهماه می خور و نُهماه پارسا میباش
.
.
دکتر #وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
.
گر باده خوری تو با خردمندان خور
یا با صنـمیْ، لاله رُخی خنـدان خور
بسیار مخور و رد مکن، فاش مسـاز
اندک خور و گهگاه خور و پنهانخور
.
#حکیم_عمر_خیام
.
دیگه از این جامعتر و کاملتر هم میشد آدابِ مستیکردن را تلخیص کرد و در نظم پیچید؟ فقط یک #آپولو است که میتواند تا به این ژرفا #دیونیسوس را فهم کند!
.
آپولو،در اساطیر یونان، ایزدِ آفتاب بود و نمادِ عقل و منطق و اخلاق و حد و اندازه. #دیونیسوس را باید خلاف او دانست، ایزد مهتاب، خدای شراب و شعر و شور و وجد عارفانه. این یکی را با حساب و کتاب کاری نیست.
.
هر کدام از این دو اصل که به افراط درآیند کارِ فرد و جامعه را میسازند. درست همانطور که اگر خورشید یکسره بتابد بیابان میکند خاک را، منطق هم خشک میکند زندگی را. و اگر مستی هم از حد بگذرد به سیاهی و به جنون میانجامد. یک نوار زرین تعادل میان این دو وجود دارد که جانانه زیستن همان است. آنجا که #یونگ میگوید: خرد همانجاست، همانجا که دیگر عقل و دل در ستیز با هم نیستند.
در اساطیر یونان وقتی آئینِ دیونیسوس به شکل کارنوالی از شعر و شراب با پایکوبی از راه رسید، آپولو جایی برای او در معبد خویش باز کرد و سه ماه زمستان را به برادر کوچکش سپرد و خود به شمالِگان رفت، همانجا که رازی است که خورشید میرود. و چه زیبا #حافظ این نُهماه حضور آپولو در #معبد_دلفی و سه ماه غیابش را به نظم درآورده و راز معرفتِ دیونیسوسی میداند:
.
نگویمت که همه ساله می پرستی کن
سهماه می خور و نُهماه پارسا میباش
.
.
دکتر #وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
.
.
#عشق مقصد، ملاک، معیار و نقشهی از پیش تعیینشده ندارد، اما یک هدف دارد. هدف، تغییردادن کسانی نیست که به آنها عشق میورزیم، بلکه بخشیدن آنچیزی است که برای شکوفایی بدان نیاز دارند. هدفِ عشق شکل دادن به سرنوشت معشوق نیست، بلکه کمک کردن به اوست در این جهت که خودش به سرنوشتاش شکل دهد. هدف نشان دادن راه به او نیست، بلکه کمک کردن به اوست تا راه خودش را بیابد، حتی اگرمسیری که در پیش میگیرد آن راهی نباشد که خود ما برمیگزیدیم، یا حتی راهی نباشد که ما برایش انتخاب میکردیم.
.
هدف از عشق ورزیدن به کودکان، به طور خاص، فراهم کردنِ محیطی پربار، باثبات و امن برای این انسانهای کوچک و آسیبپذیر است، محیطی که در آن تغییر، خلاقیت و نوآوری میتوانند شکوفا شوند. عشق ورزیدن به کودکان برای آنها مقصد تعیین نمیکند، بلکه قدرت و مایهی آغاز سفر را به آنها میبخشد.
.
#آلیسون_گوپنیک، برگرفته از کتاب #علیه_تربیت_فرزند
.
.
به تعبیر #یونگ «بزرگترین تراژدی خانوادهها زندگیِ نازیستهی والدین است.» تحمیلِ رویاهایشان به فرزندانشان. وای بر کودکی که برایش نقشه کشیده باشند. چه خواهد شد نقشهای که در بذرِ وجودیاش دارد؟ وی حتی اگر خوابی که برایش دیدهاند را تعبیر کند، اگر قلهای را که بهسویش راندهاند فتح کند، باز هم رنگِ شادی را نخواهید دید و طعمِ رضایت را نخواهد چشید. چرا که #خویشتن وی ناشکفته مانده و او زندگی جعلیِ دیگری را زیسته است.
.
چهبسا بهتر است تا در مسیرِ #فردیت سعی و خطا کنیم، تا اینکه یک کپیِ برابر اصل، یک رونوشتِ بیخطا از دیگران باشیم.
.
.
دکتر #وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
.
#
.
#عشق مقصد، ملاک، معیار و نقشهی از پیش تعیینشده ندارد، اما یک هدف دارد. هدف، تغییردادن کسانی نیست که به آنها عشق میورزیم، بلکه بخشیدن آنچیزی است که برای شکوفایی بدان نیاز دارند. هدفِ عشق شکل دادن به سرنوشت معشوق نیست، بلکه کمک کردن به اوست در این جهت که خودش به سرنوشتاش شکل دهد. هدف نشان دادن راه به او نیست، بلکه کمک کردن به اوست تا راه خودش را بیابد، حتی اگرمسیری که در پیش میگیرد آن راهی نباشد که خود ما برمیگزیدیم، یا حتی راهی نباشد که ما برایش انتخاب میکردیم.
.
هدف از عشق ورزیدن به کودکان، به طور خاص، فراهم کردنِ محیطی پربار، باثبات و امن برای این انسانهای کوچک و آسیبپذیر است، محیطی که در آن تغییر، خلاقیت و نوآوری میتوانند شکوفا شوند. عشق ورزیدن به کودکان برای آنها مقصد تعیین نمیکند، بلکه قدرت و مایهی آغاز سفر را به آنها میبخشد.
.
#آلیسون_گوپنیک، برگرفته از کتاب #علیه_تربیت_فرزند
.
.
به تعبیر #یونگ «بزرگترین تراژدی خانوادهها زندگیِ نازیستهی والدین است.» تحمیلِ رویاهایشان به فرزندانشان. وای بر کودکی که برایش نقشه کشیده باشند. چه خواهد شد نقشهای که در بذرِ وجودیاش دارد؟ وی حتی اگر خوابی که برایش دیدهاند را تعبیر کند، اگر قلهای را که بهسویش راندهاند فتح کند، باز هم رنگِ شادی را نخواهید دید و طعمِ رضایت را نخواهد چشید. چرا که #خویشتن وی ناشکفته مانده و او زندگی جعلیِ دیگری را زیسته است.
.
چهبسا بهتر است تا در مسیرِ #فردیت سعی و خطا کنیم، تا اینکه یک کپیِ برابر اصل، یک رونوشتِ بیخطا از دیگران باشیم.
.
.
دکتر #وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
.
#
هرچند که این آدمیِ نگونبخت دروغ را اول خودش باور کرده است.
.
البته حال که صحبت از دروغ است، این را هم باید اضافه کنم که کل #هالیوود یک دروغ بزرگ است -یا اگر شما دوست دارید واژهی لطیفتری برایش انتخاب کنیم یک نمایش بزرگ است. نه تنها روی صحنه، بلکه پشتِ صحنه و حاشیههای هالیوود هم سناریو دارند. من تعجب نمیکنم که حتی همهی آنچه در مراسم دیدیم صحنهسازی باشد. با این حال حتی اگر فرض بگیریم که شاهدِ فیلمی دربارهی فیلمها بودیم و بازی همچنان افزودن بر شهرت و ثروت است، این موضوع ارزش تحلیل کردنِ واقعه را کم نمیکند. درست به همانسان که شخصیتهای تخیلیِ یک رُمان یا موقعیتهای چیدمان شدهی یک فیلم را تحلیل میکنیم. اساسا خدمتِ هنر به انسان همین است که فرصتی برای نمادین نگریستن به جهان به او میدهد و به فکر وامیداردش. اگر البته دیگر چیزی از هنر در این عظیم #صنعت_سرگرمی باقی مانده باشد!
.
.
#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
.
.
البته حال که صحبت از دروغ است، این را هم باید اضافه کنم که کل #هالیوود یک دروغ بزرگ است -یا اگر شما دوست دارید واژهی لطیفتری برایش انتخاب کنیم یک نمایش بزرگ است. نه تنها روی صحنه، بلکه پشتِ صحنه و حاشیههای هالیوود هم سناریو دارند. من تعجب نمیکنم که حتی همهی آنچه در مراسم دیدیم صحنهسازی باشد. با این حال حتی اگر فرض بگیریم که شاهدِ فیلمی دربارهی فیلمها بودیم و بازی همچنان افزودن بر شهرت و ثروت است، این موضوع ارزش تحلیل کردنِ واقعه را کم نمیکند. درست به همانسان که شخصیتهای تخیلیِ یک رُمان یا موقعیتهای چیدمان شدهی یک فیلم را تحلیل میکنیم. اساسا خدمتِ هنر به انسان همین است که فرصتی برای نمادین نگریستن به جهان به او میدهد و به فکر وامیداردش. اگر البته دیگر چیزی از هنر در این عظیم #صنعت_سرگرمی باقی مانده باشد!
.
.
#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
.
.
.
در آغاز سفر ما #معصوم هستیم، نه به معنایِ بیگناه، بلکه به معنای خام و نیازموده. اگر شئی را که کودک با آن بازی میکند پشت خود بگیرید و به او بگویید که نیست، باور میکند که نیست شده است. او هرچه را پیش چشمهایش میبیند و به گوشاش میرسد باور میکند. او هنوز این تصور را ندارد که آنچه میبیند ممکن است چیزهایی را که نمیبیند پنهان کرده باشد و آنچه که میشنود ممکن است همانی نباشد که واقعا منظور دارد.
.
وقتی که میفهمیم چیزها همانطور که به نظر میرسند نیستند، #یتیم میشویم. اعتمادِ سادهدلانهی ما به قصههایی که برایمان تعریف کردهاند فرومیریزد. میفهمیم که نمیفهمیم، حال هر قدر هم اولیاء و مربیانِ ما ژستی حاکی از همهچیزدانی و همهکار توانی به خود گرفته باشند. ما ضعیفتر و ناتوانتر از آنی هستیم که تصور میکنیم و جهانی که با آن مواجه هستیم ناشناختهتر از آنی است که سر و تهش را به یک قصهی آفرینشِ شش روزه سرهم بیاوریم و روز هفتم استراحت کنیم!
.
در این موقعیت بسیاری تصمیم میگیرند که دردِ رهاشدگی به حالِ خود را انکار کنند و همچنان به قصههایی که آنها را به دیگری ضمیمه میکند باور داشته باشند. میکوشند شکهایی را که تاریخِ دروغ و جهالتِ قوم و قبیله را میلرزاند فرونشانند و ژستی از غیرتِ متعصبانه میگیریند تا کسانی که این پرسشها را مطرح میکنند دور نگهدارند. بسیاری از انسانها امنیتِ روانیِ خود را به حقیقت ترجیح میدهند. و من-خوب-هستم آنها خودشیفتگیایست که من-خوب-نیستم را پنهان میکند.
.
گروه دیگری به حال و روز یک #قربانی دچار میشوند. در خودفرو میروند و اعتمادِ بنیادینشان را به هستی و همچنین به نفسِ خویشتن از دست میدهند. وضعیتِ روانی ایشان من-خوب-نیستم و تو-خوب-نیستی است. راهی برای برون رفت از این موقعیتِ تراژیک نمیبینند و تسلیمِ ترسها و یاسهایشان میشوند. یا خود را یکباره میکُشند و یا تدریجا -با نازیستنِ کامل خویش، با دستِ کم گرفتنِ فرصتهای خویش.
.
اما گروه سومی هم هستند که به منزلِ بعدی پامیگذارند و #جنگجو میشوند. آنها (مثل قهرمانی که در فیلم میبینید) میگویند:
.
«گور پدر دیگری، خودم انجامش میدهم.»
.
منتظر منجی نمیمانند. تمام تلاششان را میکنند تا رویاهای خویش را محقق سازند. البته با پذیرشِ واقعیتهایی که در منزل یتیمی آموختهاند، نه با خوشباوریهای معصومانهیشان. این مرحلهی پذیرشِ فروتنانهی آزادیِ نسبی خود برای تدبیر کردن زندگیایست که تقدیراتش به مراتب فراتر از آن است. مرحلهای که میپذیریم انتخابهای کوچکِ ما تاثیری انکارناپذیر بر ما و دیگران دارند و حاضر میشویم این مسئولیت را تقبل کنیم. مسئولیتِ گونهای از ارتباط که با همهی چالشهایش وضعیتِ من-خوب-هستم و تو-خوب-هستی را ممکن سازد. در این حال #قهرمان به عاملیت خود پی برده است و واقعا در مسیر است. و البته این #سفر_قهرمانی او را به شگفتیهای بسیاری رهنمون خواهد شد...
.
#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
.
در آغاز سفر ما #معصوم هستیم، نه به معنایِ بیگناه، بلکه به معنای خام و نیازموده. اگر شئی را که کودک با آن بازی میکند پشت خود بگیرید و به او بگویید که نیست، باور میکند که نیست شده است. او هرچه را پیش چشمهایش میبیند و به گوشاش میرسد باور میکند. او هنوز این تصور را ندارد که آنچه میبیند ممکن است چیزهایی را که نمیبیند پنهان کرده باشد و آنچه که میشنود ممکن است همانی نباشد که واقعا منظور دارد.
.
وقتی که میفهمیم چیزها همانطور که به نظر میرسند نیستند، #یتیم میشویم. اعتمادِ سادهدلانهی ما به قصههایی که برایمان تعریف کردهاند فرومیریزد. میفهمیم که نمیفهمیم، حال هر قدر هم اولیاء و مربیانِ ما ژستی حاکی از همهچیزدانی و همهکار توانی به خود گرفته باشند. ما ضعیفتر و ناتوانتر از آنی هستیم که تصور میکنیم و جهانی که با آن مواجه هستیم ناشناختهتر از آنی است که سر و تهش را به یک قصهی آفرینشِ شش روزه سرهم بیاوریم و روز هفتم استراحت کنیم!
.
در این موقعیت بسیاری تصمیم میگیرند که دردِ رهاشدگی به حالِ خود را انکار کنند و همچنان به قصههایی که آنها را به دیگری ضمیمه میکند باور داشته باشند. میکوشند شکهایی را که تاریخِ دروغ و جهالتِ قوم و قبیله را میلرزاند فرونشانند و ژستی از غیرتِ متعصبانه میگیریند تا کسانی که این پرسشها را مطرح میکنند دور نگهدارند. بسیاری از انسانها امنیتِ روانیِ خود را به حقیقت ترجیح میدهند. و من-خوب-هستم آنها خودشیفتگیایست که من-خوب-نیستم را پنهان میکند.
.
گروه دیگری به حال و روز یک #قربانی دچار میشوند. در خودفرو میروند و اعتمادِ بنیادینشان را به هستی و همچنین به نفسِ خویشتن از دست میدهند. وضعیتِ روانی ایشان من-خوب-نیستم و تو-خوب-نیستی است. راهی برای برون رفت از این موقعیتِ تراژیک نمیبینند و تسلیمِ ترسها و یاسهایشان میشوند. یا خود را یکباره میکُشند و یا تدریجا -با نازیستنِ کامل خویش، با دستِ کم گرفتنِ فرصتهای خویش.
.
اما گروه سومی هم هستند که به منزلِ بعدی پامیگذارند و #جنگجو میشوند. آنها (مثل قهرمانی که در فیلم میبینید) میگویند:
.
«گور پدر دیگری، خودم انجامش میدهم.»
.
منتظر منجی نمیمانند. تمام تلاششان را میکنند تا رویاهای خویش را محقق سازند. البته با پذیرشِ واقعیتهایی که در منزل یتیمی آموختهاند، نه با خوشباوریهای معصومانهیشان. این مرحلهی پذیرشِ فروتنانهی آزادیِ نسبی خود برای تدبیر کردن زندگیایست که تقدیراتش به مراتب فراتر از آن است. مرحلهای که میپذیریم انتخابهای کوچکِ ما تاثیری انکارناپذیر بر ما و دیگران دارند و حاضر میشویم این مسئولیت را تقبل کنیم. مسئولیتِ گونهای از ارتباط که با همهی چالشهایش وضعیتِ من-خوب-هستم و تو-خوب-هستی را ممکن سازد. در این حال #قهرمان به عاملیت خود پی برده است و واقعا در مسیر است. و البته این #سفر_قهرمانی او را به شگفتیهای بسیاری رهنمون خواهد شد...
.
#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
.
.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگیِ ما عدمِ ماست
.
#صائب_تبریزی
.
به قول بعضی دوستان #آروم_نمیگیگیریم
.
جنگیدن و آرام گرفتن اضدادِ مکملِ هم هستند. یک سلحشورِ حقیقی از حسِ امتنان سرشار است.
.
هنری بزرگ است که چشم از مقصود برنداریم و با این حال به مقصد نیاندیشیم و قصه را لحظه به لحظه در آغوش کشیده و تجربه کنیم. این هنر واقعیِ زندگی است اگر لباس رزم به تن کردهاید و آمادهی ورود به صحنه شدهاید با این حال چایتان را با اینکه میتواند آخرین نوشی باشد که مینوشید جرعه به جرعه و با حسی سرشار از حضور فرومیدهید، گویی ابدیتی را سیر میکنید. این آرامش در دلِ آن تکاپو کیمیا است.
.
.
#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگیِ ما عدمِ ماست
.
#صائب_تبریزی
.
به قول بعضی دوستان #آروم_نمیگیگیریم
.
جنگیدن و آرام گرفتن اضدادِ مکملِ هم هستند. یک سلحشورِ حقیقی از حسِ امتنان سرشار است.
.
هنری بزرگ است که چشم از مقصود برنداریم و با این حال به مقصد نیاندیشیم و قصه را لحظه به لحظه در آغوش کشیده و تجربه کنیم. این هنر واقعیِ زندگی است اگر لباس رزم به تن کردهاید و آمادهی ورود به صحنه شدهاید با این حال چایتان را با اینکه میتواند آخرین نوشی باشد که مینوشید جرعه به جرعه و با حسی سرشار از حضور فرومیدهید، گویی ابدیتی را سیر میکنید. این آرامش در دلِ آن تکاپو کیمیا است.
.
.
#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
.
#قدر در اصل به معنای دیگ، پاتیل و آبشخور است، ظرفی که در آن غذا یا آبی نگه میدارند. از آنجایی که غذا و آب برای ادامهی حیاتِ موجود ضروری هستند معنای استعاری «قدر»، روزی و نصیبِ فرد میشود: وقتی میگوییم «تقدیر» (قسمت) او چنین بود، در واقع به اندازهی دیگاش اشاره داریم. پس «قدر» همچنین به معنای اندازهکردن و ارزیابی کردن نیز هست: قدر و قیمت چیزی را دانستن یعنی به ارزش آن آگاه بودن. «قدر» همچنین به معنای جایگاه و مقام نیز هست زیرا دیگی بزرگتر داشتن طبیعتا به معنای غذای بیشتر داشتن و این نیز به معنای توانگری و قدرتمندیست (به ترکیب قدَر قدرت توجه کنید).
.
حال بیایید نگاهی بیاندازیم به ترکیبِ #شب_قدر. اگر صوریترین معنای قدر را در نظر آوریم که در اصل اشاره به دیگ و آبشخور است، این شب چیزی نیست جز شب خورشتخوردن و شربتخوردن! و مردم سرزمینِ من بسیار در این شب دیگها به پا میکنند! اما اگر معنای دومی را در نظر داشته باشیم، این شب همانا شبِ تقدیر است، پس مردمانِ دیگری از سرزمین من در این شب به دنبال سهم روزی خود برای یکسال میروند، آنان به سیر کردن شکم خود در یک شب نمیاندیشند بلکه به سالی پربرکت نظر دارند: خرید خانه، ماشین، رونق دکان، شفای بیماران، ازدواج فرزندان و بسیاری دیگر که میخواهند در سال پیشرو رقم بخورد.
برخی دیگر که این شب را به معنای «شبِ ارزشیابی» در نظر میگیرند، به درگاه خداوند عجز و ناله برده و فروتنی پیشه میکنند تا در عوض خداوند نیز آنها را در مقام و مرتبهی معنوی بالاتری قرار دهد، گناهان و تقصیراتشان را پاک گرداند و جایگاهشان را -در آن جهان- برتر نشاند. ایشان نیز به تعبیری همچنان به دنبال سهم بیشتری از این آش هستند، با این تفاوت که دیگ برای آنها مفهومی معنویتر به خود گرفته است.
.
اما شاید «شبِ قدر» مفهوم دیگری نیز داشته باشد، برای مثال میتوان آنرا «شبِ بیداری» دانست، زیرا چه زمانی که دیگی روی اجاق داریم و مشغول طبخیم و چه زمانی که پیمانه زده و اندازه میگیریم، در هر دو حالت نیازمند هشیاری هستیم، وگرنه یا غذایمان ته میگیرد و یا اندازهها از دستمان خارج میشود. شب، نقطهی مقابل روز است؛ روز وقت بیداریست و خورشید نماد خودآگاهی، پس شب نماد وجه ناخودآگاه شخصیت است، وجهی که نسبت به آن در غفلت بهسر میبریم.
.
#کارل_گوستاو_یونگ، روانشناس سوئیسی میگوید: «تا زمانی که نسبت به وجه ناخودآگاه شخصیتِ خود هشیار نشده باشید، زندگیتان را هدایت میکند و شما به آن تقدیر میگویید». به این ترتیب میتوان گفت هر زمان که دروننگری و تاملی بر نفس داشته باشیم، به همان اندازه (پیمانه) بر بیداری خود افزودهایم و همان «قدر» جایگاه و منزلت یافتهایم و در زندگی خویش توانگر شدهایم.
.
به آنان که به دنبال خورشت و آش و شله بیرون میزنند نوشِجان میگویم! برای ایشان که پیش حاکمی که قرار است در این یک شب حکمِ سالشان را صادر کند تزویر میکنند، کامروایی آرزو میکنم! ولی شمایی که نه این یک شب که تقویمتان ساعت به ساعت بیداریست، شمایی که مسئولیتِ خود را به تمامی پذیرا شدهاید، بگذارید تا من معنای دیگر واژهی «قدر» را برای شما به کار برم: «قدردان» وجودتان در این جهانم، سپاس که هستید.
.
#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
📅 #یکشنبه #روز۴ #اردیبهشت #سال۱۴۰۱
#قدر در اصل به معنای دیگ، پاتیل و آبشخور است، ظرفی که در آن غذا یا آبی نگه میدارند. از آنجایی که غذا و آب برای ادامهی حیاتِ موجود ضروری هستند معنای استعاری «قدر»، روزی و نصیبِ فرد میشود: وقتی میگوییم «تقدیر» (قسمت) او چنین بود، در واقع به اندازهی دیگاش اشاره داریم. پس «قدر» همچنین به معنای اندازهکردن و ارزیابی کردن نیز هست: قدر و قیمت چیزی را دانستن یعنی به ارزش آن آگاه بودن. «قدر» همچنین به معنای جایگاه و مقام نیز هست زیرا دیگی بزرگتر داشتن طبیعتا به معنای غذای بیشتر داشتن و این نیز به معنای توانگری و قدرتمندیست (به ترکیب قدَر قدرت توجه کنید).
.
حال بیایید نگاهی بیاندازیم به ترکیبِ #شب_قدر. اگر صوریترین معنای قدر را در نظر آوریم که در اصل اشاره به دیگ و آبشخور است، این شب چیزی نیست جز شب خورشتخوردن و شربتخوردن! و مردم سرزمینِ من بسیار در این شب دیگها به پا میکنند! اما اگر معنای دومی را در نظر داشته باشیم، این شب همانا شبِ تقدیر است، پس مردمانِ دیگری از سرزمین من در این شب به دنبال سهم روزی خود برای یکسال میروند، آنان به سیر کردن شکم خود در یک شب نمیاندیشند بلکه به سالی پربرکت نظر دارند: خرید خانه، ماشین، رونق دکان، شفای بیماران، ازدواج فرزندان و بسیاری دیگر که میخواهند در سال پیشرو رقم بخورد.
برخی دیگر که این شب را به معنای «شبِ ارزشیابی» در نظر میگیرند، به درگاه خداوند عجز و ناله برده و فروتنی پیشه میکنند تا در عوض خداوند نیز آنها را در مقام و مرتبهی معنوی بالاتری قرار دهد، گناهان و تقصیراتشان را پاک گرداند و جایگاهشان را -در آن جهان- برتر نشاند. ایشان نیز به تعبیری همچنان به دنبال سهم بیشتری از این آش هستند، با این تفاوت که دیگ برای آنها مفهومی معنویتر به خود گرفته است.
.
اما شاید «شبِ قدر» مفهوم دیگری نیز داشته باشد، برای مثال میتوان آنرا «شبِ بیداری» دانست، زیرا چه زمانی که دیگی روی اجاق داریم و مشغول طبخیم و چه زمانی که پیمانه زده و اندازه میگیریم، در هر دو حالت نیازمند هشیاری هستیم، وگرنه یا غذایمان ته میگیرد و یا اندازهها از دستمان خارج میشود. شب، نقطهی مقابل روز است؛ روز وقت بیداریست و خورشید نماد خودآگاهی، پس شب نماد وجه ناخودآگاه شخصیت است، وجهی که نسبت به آن در غفلت بهسر میبریم.
.
#کارل_گوستاو_یونگ، روانشناس سوئیسی میگوید: «تا زمانی که نسبت به وجه ناخودآگاه شخصیتِ خود هشیار نشده باشید، زندگیتان را هدایت میکند و شما به آن تقدیر میگویید». به این ترتیب میتوان گفت هر زمان که دروننگری و تاملی بر نفس داشته باشیم، به همان اندازه (پیمانه) بر بیداری خود افزودهایم و همان «قدر» جایگاه و منزلت یافتهایم و در زندگی خویش توانگر شدهایم.
.
به آنان که به دنبال خورشت و آش و شله بیرون میزنند نوشِجان میگویم! برای ایشان که پیش حاکمی که قرار است در این یک شب حکمِ سالشان را صادر کند تزویر میکنند، کامروایی آرزو میکنم! ولی شمایی که نه این یک شب که تقویمتان ساعت به ساعت بیداریست، شمایی که مسئولیتِ خود را به تمامی پذیرا شدهاید، بگذارید تا من معنای دیگر واژهی «قدر» را برای شما به کار برم: «قدردان» وجودتان در این جهانم، سپاس که هستید.
.
#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
📅 #یکشنبه #روز۴ #اردیبهشت #سال۱۴۰۱
#کارل_گوستاو_یونگ، روانشناس سوئیسی میگوید: «تا زمانی که نسبت به وجه ناخودآگاه شخصیتِ خود هشیار نشده باشید، زندگیتان را هدایت میکند و شما به آن تقدیر میگویید». به این ترتیب میتوان گفت هر زمان که دروننگری و تاملی بر نفس داشته باشیم، به همان اندازه (پیمانه) بر بیداری خود افزودهایم و همان «قدر» جایگاه و منزلت یافتهایم و در زندگی خویش توانگر شدهایم.
.
به آنان که به دنبال خورشت و آش و شله بیرون میزنند نوشِجان میگویم! برای ایشان که پیش حاکمی که قرار است در این یک شب حکمِ سالشان را صادر کند تزویر میکنند، کامروایی آرزو میکنم! ولی شمایی که نه این یک شب که تقویمتان ساعت به ساعت بیداریست، شمایی که مسئولیتِ خود را به تمامی پذیرا شدهاید، بگذارید تا من معنای دیگر واژهی «قدر» را برای شما به کار برم: «قدردان» وجودتان در این جهانم، سپاس که هستید.
.
#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی
.
به آنان که به دنبال خورشت و آش و شله بیرون میزنند نوشِجان میگویم! برای ایشان که پیش حاکمی که قرار است در این یک شب حکمِ سالشان را صادر کند تزویر میکنند، کامروایی آرزو میکنم! ولی شمایی که نه این یک شب که تقویمتان ساعت به ساعت بیداریست، شمایی که مسئولیتِ خود را به تمامی پذیرا شدهاید، بگذارید تا من معنای دیگر واژهی «قدر» را برای شما به کار برم: «قدردان» وجودتان در این جهانم، سپاس که هستید.
.
#وحیدشاهرضا
#گروه_روانشناسی_ژرف
هیچنیستیوهیچنیستکهنباشی