anandayoga
1.32K subscribers
3K photos
544 videos
51 files
891 links
زندگی رازی است که باید آن را زیست ، عاشقش شد و تجربه اش کرد
Download Telegram
ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺮﻭﯼ درزندگی ﭼﯿﺴﺖ؟
ﮔﻔﺖ : ‏« ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ‏» ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ،

ﮔﻔﺖ : ﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯿﺪ ،ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺷﺶ ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻫﯿﭻﮔﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ...

ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﯽﺩﻟﯿﻞ ﺷﺎﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ

ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﺳﺖ

ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻭﻗﺘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﺗﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﻧﺪ

ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﺑﻨﺪﻧﺪ.

ﭘﻨﺠﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ
ﺳﺮﯾﻊ ﺁﺷﺘﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﮐﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﻧﺪ و

ﺷﺸﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.

پس کودکانه زندگی کنید

روی سنگ قبری نوشته بود

تا که بودیم،نبودیم کسی
کُشت مارا غم بی هم نفسی

تاکه خفتیم،همه بیدار شدند
تاکه رفتیم،همگی یار شدند

قدر آن شیشه بدانید که هست
نه در آن موقع که افتاد و شکست!

📅 #سه‌شنبه #روز۱۶ #آذر #سال۱۴۰۰
من خدا را در عطر یک گل
در پاکی آب
در صداقت برخی کتاب‌ها و حتی میان بی‌دینان یافتم
اما خدا را هیچگاه پیش آنها که کارشان از او سخن گفتن است ندیدم ...!

#کریستین_بوبن

صف درختی
کشور ایتالیا
♥️ خدا یک تار، یک تور و یک تیر دارد.

✍️ با تار، تیر و تور خودش، آدمها را
جذب می کند. مجذوب خودش می کند.

تار خدا، قرآن است .نغمه های آسمانی است .
خیلی ها را از طریق قرآن جذب خودش می کند.

خیلی ها را با تور خودش جذب می کند.
مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر

تیر خدا همان بارهای مشکلات است .
غالب آدمها را از این طریق مجذوب خودش می کند .
اولیاء خدا برای این مشکلات لحظه شماری می کردند .

شیخ بهایی می گوید:
شد دلم آسوده چون تیرم زدی،
ای سرت گردم چرا دیرم زدی.
از وقتی بلا و مصیبت به زندگی ام آمد ، فهمیدم من ارزش دارم. ولی گلایه دارم که چرا من را زودتر گرفتار نکردی.

سعدی هم می گوید:
بزن سیلی و رویم را قفا کن. خدایا من را بزن چون زدن های تو ارزش دارد. پنبه را وقتی می زنند، باز می شود و سفید می شود و ارزش پیدا می کند.

اگر کسی به گرفتاری ها چنین نگاهی داشته باشد، دیگر جای ناامیدی برایش باقی نمی ماند.این گرفتاری ها باید زمینه امید ما را فراهم بکند.

گرفتاری ها باید زمینه نشاط ما را فراهم کند ولی چون ما با شیوه تربیتی خدا آشنا نیستیم، تا مصیبتی می رسد،
ناراحت می شویم. این شیوه خداست!

کتاب مصباح الهدی
💯 نوآموزی نزد استاد جوشو (Joshu) آمد و گفت:

من تازه به گروه راھبان پیوسته‌ام و بی‌تابانه می‌خواھم اولین اصل ذن را بیاموزم.

جوشو پرسید:
شامت را خورده‌ای؟

شاگرد: بله، خورده‌ام.
جوشو: ظرفت را بشوی.

سؤال : چگونه ذهن ما می‌تواند برای نیایش و مدیتیشن آزاد شود. وقتی که این‌گونه جواب‌گوی بار مسئولیت کار و خانواده را بر دوش می‌کشیم؟ ما باید در آن صورت چه کار کنیم؟

جواب: بگذارید که کار ، با میل خود ، بدون تقلا به پیش رود . کار را بدون این احساس که شمائید که آن را انجام می‌دهید عملی کنید . آن را انگاری که کار خداوند است که توسط شما بعنوان ابزار او قبول کنید . و آنوقت است که ذهن شما در آرامش و پر از صلح خواهد بود.
و آن نیز نیایش و مدیتیشن است .

👤 #آناندامایی_ما
شترمرغ را گفتند چرا تخم نمی گذاری؟ گفت من که شتر هستم! گفتند پس چرا بار نمیبَری؟ گفت برای اینکه من مرغ هستم!

نفس و ذهن اینگونه است. وقتی به تو می گویم خدا دخالت نمی کند، خودت زندگی را راست و ریست کن. می گویی پس خدا چه کاره است که من کاری کنم؟ خدا به چه دردی می خورد؟ اگر خدا توانا و داناست، پس او باید کاری کند. زیرا من ناتوانم. اما اگر بگویم پس به خدا اعتماد بکن، بگذار او کاری کند، باز می گویی پس من چه؟ من نباید کاری کنم؟ چرا من نباید کاری کنم؟ مگر ممکن است من کاری نکنم؟ این خاصیتِ ذهنِ انسان است. اگر این حماقتِ ذهن شناخته نشود، بزودی دیوانه خواهی شد. یکی را انتخاب بکن. یا با هرچه خودت می توانی قانع باش، یا هرچه خدا می کند را بپذیر.
روش یک دقیقه ای برای چک کردن سلامتی

👈همه ما می دانیم که مدیریت وضعیت سلامت بدن تا چه اندازه اهمیت دارد اما با این وجود باز هم کمتر کسی برای چکاپ زحمت رفتن به مطب دکتر را به خودش می دهد. با این روش ساده بدون این که مجبور باشید خانه را ترک کنید سلامت تان را چک کنید.

یک عدد قاشق غذاخوری را بردارید
و روی زبان بکشید و با بزاق آن را خیس کنید.
قاشق را داخل پلاستیک گذاشته
و زیر نور قرار دهید:
نور خورشید یا نور چراغ مطالعه.
بعد از یک دقیقه قاشق را چک کنید.
اگر قاشق تمیز بود و هیچ لکه یا بوی بدی نداشت
یعنی سلامت اندام های داخلی بدن هیچ مشکلی ندارد.

اگر قاشق بد بو شده بود:
*بوی تند و فاسد –
*مشکلات معدی و شش
*بوی شیرین – دیابت
*بوی آمونیاک – مشکلات کلیه

اگر روی قاشق لکه مشاهده کردید:
*لکه های سفید یا زرد –
اختلال عملکرد غده تیروئید
*لکه بنفش – برونشیت،
گردش خون ضعیف، کلسترول بالا
*سفید – عفونت های تنفسی
نارنجی – ناراحتی های کلیوی

به خاطر داشته باشید که این روش
تنها برای آگاهی از وضعیت سلامتی است
و به هیچ نمی تواند جایگزین مشاوره پزشکی شود.

📅 #چهارشنبه #روز۱۷ #آذر #سال۱۴۰۰
بارش برفم آرزوست.
تغذیه و تقویت مفاصل



بدن انسان ماشین شگفت‌انگیزی است که به نیروهای بیرونی و درونی عکس‌العمل نشان می‌دهد و مفاصل بخشی از این ماشین خوب روغنکاری شده است که وجود آن‌ها در ساختمان بدن بسیار مفید است و بدون آن‌ها نمی‌توانیم به راحتی خم شده و حرکات چرخشی انجام دهیم .
طبق نظر دکتر لورتا جی استندلی به خاطر وجود 230 مفصل متحرک و نیمه متحرک در بدن، بسیاری از افراد دوست دارند راه‌های مراقبت از این بخش‌های مهم از بدن را بدانند. علم و تجربه هردو ثابت کرده‌اند که اجرای یک برنامه صحیح غذایی به جای خوردن قرص، کارایی بسیار بهتری خواهد داشت.

برخی از مواد غذایی مناسب برای مراقبت از مفاصل به شرح زیر هستند:
• اسیدهای چرب امگا 3:

این نوع اسیدها به خاطر وجود خواص ضد التهابی‌اشان به تقویت مفاصل کمک می‌کنند. برخی از منابع اسیدهای چرب عبارتند از بادام و دیگر مغزها و سبزی‌جات برگی سبز رنگ.
کارشناسان توصیه می‌کنند روزانه حداقل یکی از این منابع را استفاده کنید.( به عنوان مثال،‌ یک مشت آجیل برای میان وعده استفاده کنید)

• آنتی اکسیدان‌ها
: آنتی اکسیدان‌ها نیز مانند اسیدهای چرب امگا 3 به خاطر وجود خواص ضد التهابی برای تقویت مفاصل مفید هستند. این مواد را می‌توانید در رنگین کمان میوه‌‌ها و سبزی‌ها پیدا کنید (مانند فلفل قرمز هویج، پیاز قرمز و گوجه‌فرنگی).

استفاده از ویتامین D نیز برای تقویت مفاصل توصیه می‌شود، البته لازم نیست حتما به دنبال مواد غذایی حاوی این ویتامین باشید بلکه کافی است در روز مدتی زیر نور آفتاب بایستید تا نیاز روزانه شما به این ویتامین رفع شود.

• سبزی و ادویه‌جات:
زردچوبه و زنجبیل در کنار دیگر خواص خود، دارای خاصیت ضدالتهابی نیز هستند. سیر نیز دارای همین خاصیت است برای استفاده از حداکثر خواص این سبزی روزانه باید چند حبه سیر بخوریم.
second-session (1).m4v
758.3 MB
بخش دوم حرکات ابتدایی

پاوان موکت آسانا
@anandayoga

📅 #پنج‌شنبه #روز۱۸ #آذر #سال۱۴۰۰
شیطان گفت: دشمنیِ من با بشریت، از دشمنی تو با جان خویش بیشتر نیست ای كشیش.
تو به میكائیل آفرین می گویی،در حالی كه او برایت هیچ فایده ای نداشته است؛ و مرا دشنام می دهی، حال آنكه من مایهٔ راحتی و آسایش ات بوده و هستم.
مگر نه این كه وجود من، موجب رونق بازار تو و نامم سرمایه كسب و كار توست؟
اگر شیطان بمیرد و مبارزه با او منتفی گردد، چه شغلی را بر عهدهٔ تو خواهند نهاد؟ تو كه پدر روحانی هستی، چطور نمی دانی كه تنها وجود شیطان می تواند سیم و زر را از جیب مؤمنان،به جیب های واعظان و سخنوران سرازیر می كند؟
تو كه عالمی دانا هستی،چطور نمی دانی كه با نابود شدن علت، معلول نیز از بین می رود؟ چطور راضی می شوی كه من بمیرم و تو، جایگاه خود را از دست بدهی و نان زن و بچه ات را آجر كنی؟!

جبران خلیل جبران
مجنون را گفتند از کدام کلمهٔ عربی خوش ات می آید کدام واژه به نظرت زیباست؟ گفت من عاشقِ واژهٔ لا (به معنای نه)هستم. گفتند چرا؟ اینهمه واژه های زیبا، چرا از لا؟ گفت برای اینکه این واژه را بیشتر از زبانِ لیلی شنیدم. از زبانِ محبوبم. گفتم شب میایی؟ گفت لا! گفتم نیمه شب میایی؟ گفت لا! گفتم صبح میایی؟ گفت لا!
شاید محبوبت زمانی که می خواهی نیاید. او خودش می داند چه زمانی مناسبِ آمدن است. مسأله این نیست که فورا جوابِ مثبت بدهد. مهم این است که او جوابی می دهد. حتا اگر نه بگوید. از زبانِ کسی که به او عشق می ورزی، شنیدنِ نه هم قشنگ است. زیرا گوینده محبوب است! انسانی که در طلبِ خداست، هرگز از پرسیدن دست نمی کشد. از طلب کردن دست نمی کشد. نا امید نمی شود. دلسرد نمی شود. اصلا جواب مهم نیست. اینکه جواب مثبت است یا منفی، مهم نیست. او قبول کرده یا رد، مهم نیست. مهم این است که مخاطب اوست. شنونده اوست. گوینده اوست. اگر عشقت فقط به اجابتِ خواسته های خودت محدود باشد، پس حقیقی نیست. عشقِ حقیقی به "نه" هم خرسند می شود.
تو نمی دانی کیستی و کجایی و چرا هستی،
تو اینها را نمی دانی، زیرا هنوز زائرِ درونِ خویش نبوده ای.
تو هنوز مرکزِ وجودِ خویش را لمس نکرده ای. تو، در مرکزِ وجودت، انسجام داری و یکپارچه ای. اگر به یکپارچگی و وحدتِ مرکزِ وجودت برسی، با همه چیز و همه کس به وحدت می رسی و یگانه می شوی.

تو دوست داری پاسخِ همه یِ دربدری هایت را از بیرون بگیری. این ممکن نیست. پاسخِ تو در درونِ توست، نه در بیرونِ تو. هیچ کس قادر نیست پاسخِ تو را بدهد. هر پاسخی از بیرون و از دیگران، تنها به بارِ دانشِ تو می افزاید، اما پاسخِ تو را نمی دهد. تو پاسخهای دیگران را از صافیِ تفسیر و تأويلِ خویش عبور می دهی و آنها را چنان می فهمی که دوست می داری.

تو هر چیزی را بر اساسِ سطح وجودیِ خودت تفسیر و ترجمه می کنی. هر چه بیشتر در جمعِ کتاب ها می کوشی، حجاب هایت رفع نمی شوند، بلکه سردرگُمی هایت افزایش می یابند. ابتدا خود را بشناس. آنگاه دانش و اطلاعات را مؤيّدِ؛ تجربه یِ باطنیِ خویش خواهی یافت.

بنابراین، استادانِ حقیقی، هرگز بر بارِ تلنبار شده یِ اطلاعاتِ ذهنِ سالك نمی افزایند. آنها او را به لحاظِ وجودی ارتقا می بخشند. آنها سکوتِ سالك را ژرف تر می سازند. آنها زمینه ىِ اُنسِ سالك با خویشتن را فراهم می آورند. آنها به سالك ایده و باور نمی دهند، بلکه بارِ دانسته ها و باورِ سالك را از روی دوشِ دلِ او بر می دارند. آنها روحِ سالك را عریان می کنند، تا سالك خود را آن گونه که هست ببیند.
این، یکی از عجیب‌‌ترین و زیباترین راز در موردِ شناختِ حقیقت است: وقتی "خدا" را جستجو می‌کنی فقط "خود" را می‌یابی. اما وقتی "خود" را جستجو می‌کنی تنها "خدا" را می‌یابی. اگر این را درک کنی، فوری به شناخت می‌رسی. برای تو خدا ناشناخته نیست، بلکه خودت ناشناخته مانده ای. خدا هرگز گم نبوده است. اینجا کسی بنامِ "من" به وجود آمده که نامعلوم است. وقتی به جستجوی خود می‌پردازی، این هویتِ فعلی ات ناپدید می‌شود. آنگاه فقط خدا می‌ماند. خدا را جستجو نکن. این بیهوده است. "خود" را جستجو کن. روی خود تمرکز کن. ببین این "خود" چیست.

📅 #شنبه #روز۲۰ #آذر #سال۱۴۰۰
تا زمانیکه که آلبالو با بند باریک اش به درخت متصل است ؛
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند.
باد، باعث طراوتش میشود،
آب، باعث رشدش میشود،
و آفتاب، به او پختگی و کمال میبخشد.
🔸اما …
به محض پاره شدن آن بند؛
و جدا شدن از درخت،
آب، باعث گندیدگی؛
باد باعث پلاسیدگی؛
و آفتاب باعث پوسیدگی
و ازبین رفتن طراوتش میشود!
💠بنده بودن یعنی همین،
یعنی بند به خدا بودن،
که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل در فساد ما مؤثر خواهند بود.
پول، قدرت، شهرت، زیبایی…. تا بند به خداییم برای رشد ما، مفید و بسیار هم خوب است اما به محض جدا شدن بند بندگی، همه آن عوامل باعث تباهی و فساد ما می شود.
انسان به خدا نمی‌رسد. خدا به انسان می‌رسد. همانطور که پنجره‌ی خانه ات را می گشایی و‌ نور وارد اتاق می‌شود. اتاق به نور نمی‌رسد. نور به اتاق می‌رسد. زیرا نور وسیع است. خورشید بزرگ است. اتاق کوچک است. اتاق نمی‌تواند بسوی خورشید برود. اصلا لازم نیست اتاق بسوی نور برود. نور پیش از پیش پشت پنجره است. همه‌ی روشن شدگان گفته اند که تلاشِ انسانی نمی‌تواند به خدا رسد. زیرا خدا چیزی دور نیست. خدا همان نور و حضوری است که پشت پنجره‌ی ذهن تان قرار دارد. کافیست اندکی آگاه شوی. کافیست پشت افکارت گم نشوی. کافیست «همینجا» حضور داشته باشی. و ناگهان حقیقت اینجاست. خدا اینجاست. نور اینجاست. بهشت اینجاست. رهایی اینجاست.
گاهی بایدخداحافظی ها را شروع کنیم.

خداحافظی از خاطراتی که دیگر مرورشان فایده‌ای ندارد. خداحافظی از رابطه هایی که تمام شده‌اند. از آدم‌هایی که دیگر نیستند. از جوانی‌ای که تمام شد. از فرزندمان که دیگر شبیه گذشته‌اش نیست. از خانه‌ای که باید تعویض شود. از لباسی که سال‌ها است نگه‌اش داشته‌ایم و نمی‌دانیم چرا نمی‌توانیم از آن دل بکنیم.
خداحافظی‌ها را که شروع کنیم، چند وقت غمگین خواهیم بود اما بعد از آن داستان‌های جدیدی را تجربه خواهیم کرد، خاطره‌ای دیگر خواهیم ساخت. با آدم‌های دیگری آشنا خواهیم شد. با زیبایی‌های میانسالیمان مواجه خواهیم شد. بُعدِ دیگری از فرزندمان را کشف خواهیم کرد، خانه‌ی دیگری خواهیم داشت. و لباس جدیدی را جایگزین خواهیم کرد.

دل بکنیم و دوباره دل ببازیم.
خانم پرسید: "تخم‌مرغ های خود را چقدر میفروشید؟
فروشنده گفت: "نيمدلار هر تخم‌مرغ خانم"
خانم گفت؛ من ۶تخم‌مرغ به قیمت ۲/۵دلار میخواهم یا اینکه میروم،
فروشنده پاسخ میدهد: همه آنها را به قیمت دلخواه بخرید، این شروعی خوب برای من است زیرا امروز حتی یک تخم‌مرغ هم نفروخته‌ام و به آن نیاز دارم!!!
خانم تخم مرغهایش را با قیمت مناسب و دلخواهش خرید و با احساس برنده شدن سوار ماشین شیک خود شد و با دوستش به رستورانی شیک رفتند

او و دوستش آنچه را که میخواستند سفارش دادند، آنها فقط کمی‌ از غذای خود را خوردند و آنرا باقی گذاشتند. آنها قبض را که 150دلار بود 170دلار دادند و به صاحب رستوران شیک گفتند که بقیه‌ش را بعنوان انعام نگه دارد...

این داستان ممکن است برای صاحب رستوران شیک کاملاً عادی به نظر برسد، اما برای فروشنده تخم‌مرغ بسیار ناعادلانه است...
سئوالی که مطرح میشود این است:
چرا همیشه هنگام خرید از نیازمندان باید نشان دهیم که قدرت داریم؟ و چرا نسبت به کسانی که حتی نیازی به سخاوت ما ندارند سخاوتمند هستیم؟

من یکباراین مطلب را در جایی خواندم که میگفت پدرم از افراد فقیر با قیمت بالا اجناسشان را میخرید؛هرچند که به آن وسائل احتیاج نداشت
گاهی اوقات هزینه بیشتری برای آنها نیز میپرداخت، شگفت زده شدم.
یک روزاز او پرسیدم "پدر چرا این کار را میکنی؟ پدرم پاسخ داد: این خیریه‌ای است که در عزّت پیچیده شده است!

📅 #یک‌شنبه #روز۲۱ #آذر #سال۱۴۰۰
انتخاب کرده ام که ساده باشم و دیگران را دور نزنم...
وگرنه بد بودن و آزار و فریب دیگران آسان ترین کار دنیاست...
بلد بودن نمیخواهد...!!!
همه چیز که بازیچه نیست....
این را پروانه ای میمگفت که بالهایش در دست کودکی جا مانده بود!
ﮐﻢ ﮐﻢ ﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖباﺁﺩﻣﻬﺎ همانگوﻧﻪ ﺑﺎﺷﻢ ،ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ...
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ
ﺧـــﻮﺏ........
ﮔـــــــﺮﻡ.........
ﻣﻬـــــﺮﺑﺎﻥ.....
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ
ﺑـد........
ﺳــــﺮﺩ...
ﺗﻠـــــــــﺦ..
آدمهای ساده را نمیتوانی ورق بزنی!
ساده اند؛فقط یک رو دارند...
Hijo de la Luna
Leo Rojas
موزیک آرامش بخش فرزند ماه🌕🌟💫

@LeoRojas_Iran