کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
2.05K subscribers
8.49K photos
944 videos
59 files
3.78K links
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)

بازتاب‌دهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
Download Telegram
💠 #در_هزار_توی_اخبار
# فرهنگی _اجتماعی



قرنطینه مردم را کتاب‎خوان‎تر کرد 📖

ایرانیان در بهار امسال نسبت به سال قبل، ۸۰ درصد خرید کتاب بیشتری در طرح بهارانه داشته‎اند. براساس آمار وزارت ارشاد، تنها نزدیک نیم میلیون کتاب در ساعت‎های پایانی این طرح به فروش رفته و بخشی از افزایش کتاب‎خوانی به دلیل قرنطینه بوده است.


نامگذاری ۳ کوچه در تهران به نام #صمد_بهرنگی، #هوشنگ_مردای_کرمانی و #جبار_باغچه‌بان

🔹 اعضای شورای شهر تهران در جلسه علنی امروز (۳۰خرداد) شورا با نامگذاری و تغییر نام تعدادی از معابر شهر تهران موافقت کردند.

🔹شورای شهر تهران امروز تصویب کرد چهار کوچه در تهران به نام های صمد بهرنگی داستان نویس کودکان، هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده، جبار باغچه بان بانی آموزش ناشنوایان در ایران و #مهدی_آذر_یزدی شاعر نامگذاری شود.



با ما همراه باشید🤝

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran

آدرس صفحه ما در اینستاگرام 👇

https://instagram.com/ksmi2001t?igshid=6kfccnzsk6d2
💠 #یاد


🔹 #صمد_بهرنگی
( ۲ تیر ۱۳۱۸ در تبریز – ۹ شهریور ۱۳۴۷ در ارسباران)
🔹 آموزگار، منتقد اجتماعی، داستان‌نویس، مترجم و ...




🔹 ماهی سیاه کوچولو گفت: نه مادر، من دیگر از این گردش‌ها خسته شده‌ام، می‌خواهم راه بیفتم و بروم ببینم جاهای دیگر چه خبرهایی هست.

ممکن است فکر کنی که یک کسی این حرف‌ها را به ماهی کوچولو یاد داده، اما بدان که من خودم خیلی وقت است در این فکرم. البته خیلی چیز‌ها هم از این و آن یاد گرفته‌ام؛ مثلا این را فهمیده‌ام که بیشتر ماهی‌ها، موقع پیری شکایت می‌کنند که زندگیشان را بیخودی تلف کرده‌اند. دایم ناله و نفرین می‌کنند و از همه چیز شکایت دارند. من می‌خواهم بدانم که،

راستی راستی زندگی یعنی اینکه توی یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ، یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا می‌شود زندگی کرد؟...!


ماهی سیاه کوچولو 
🍃 #صمد_بهرنگی
🍃#زادروز



#تقویم_آموزشی
#نشر_آگاهی
#معلمان_تاثیرگذار
#مدارس_نوین
#آشنایی_با_بزرگان
#تاریخ_آموزش_و_پرورش
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی






با ما همراه باشید🤝

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 شعری از عبدالرضا قنبری به یاد
آفریننده ماهی سیاه کوچولو

دوم تیر زاد روز معلم راستین صمد بهرنگی گرامی باد!
 
ارس!
رود خروشان
جاری در خیال دشت
آن یاد و یادگاری ات
جاودانه !
برما چه گذشت
در سال های نامیرای قحط آبی
از گمشدگان برکه‌ی ماندن‌های کوچک
جز ماهیان سرگردان
در چنبرتکرار
بر ما
جز زخم‌های کهنه‌ی درد فراموشی
در دامگاه مرگ، چه مانده است؟
ارس!
با خیل خرچنگ‌ها و کفچه ماهی‌های پیش رو
در حلقه‌ی مداوم آه و فسوس
چه رازی نهفته در دل داری؟!
از آن غریب گمشده
در وسعت دریا – ماهی سیاه کوچولو –
اسکلت مانده بر ماسه‌های داغ
ارس!
ماهی قرمز کوچک
–  باز مانده از یازده هزار و نهصد ونود ونه خواب زده – را گو
در پهنه‌ی وسیع این بیابان
در آسمان
مرغ پیر ماهی‌خوار
در کمین است تا باورت شود
هنوز در ذهن برکه
زمزمه جویبار  و ماهی سیاه کوچولو
افسانه‌ی عبور مسافران خواب‌آلود
در بی ستاره‌ترین شب است.
 و هیچ وسوسه‌ای
حتا هزاران خنجر
دل سپردگان به برکه‌های ماندن را
یازده هزار و نهصد ونود ونه خواب زده را
بیدار نخواهد کرد
این را
همسایه‌ها و حلزون پیچ پیچی
حتا پیر ماهی‌های درمانده نیز می‌دانند
که آن سوی برکه ی تکرار
دریاست
و خوب می‌دانند که روزی
 داستان ماهی سیاه کوچولو
با یادگاری از غرور و خون
خواب قرن‌هایشان را آشفته
و  زندگی و مرگ را برای فرزاندانش معنا می‌کند
ارس !
نشسته بر بلندای آشنایی‌ها
یادگار صلابت آن با نشان مرد آزاده، صمد
نام شریف تو را
تمام مردم آزاده دانستند
آن یاد و یادگاری‌ات
جاودانه!

#صمد_بهرنگی 
                                                         #عبدالرضا_قنبری
@Abdolrezaghanbari



با ما همراه باشید🤝

🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran

آدرس صفحه ما در اینستاگرام 👇

https://instagram.com/ksmi2001t?igshid=6kfccnzsk6d2
💠 #صمد_بهرنگی به مثابه روشنفکر_انقلابی


🔹 به مناسبت تولد خالق ماهی‌ سیاه‌ کوچولو
جعفر ابراهیمی


🔹 در آموزش و پرورش سنتی و محافظه‌کار، معلم همسو با نقش نظام آموزشی به دنبال انطباق با شرایط موجود و کارگزار نظام مسلط برای جامعه‌پذیر کردن کودکان و بازتولید اجتماعی و اقتصادی است. معلم خوب معلمی است که از شرح وظایف خود که توسط بالادستی‌ها تهیه شده است عدول نمی‌کند و با اجرای برنامه درسی مصوب به تثبیت ایدئولوژِی مسلط از این طریق کمک می‌کند. معلم عنصری منفعل است و نه تنها خودش قدرتمند نیست نمی‌تواند منشا تغییر در کلاس و مدرسه باشد.
اما این رویکرد همواره مورد انتقاد مخالفان وضع موجود و متفکران تعلیم و تربیت انتقادی در طول دوره‌های متفاوت قرار گرفته است. از بدو شکل‌گیری آموزش و پرورش نوین در غرب، همواره کسانی بوده‌اند که نظام آموزشی محافظه‌کار و اجزایش را به چالش کشیده‌اند. متفکران مارکسیست از جمله کسانی هستند که نظام آموزشی و مدرسه را به عنوان یکی از ابزارهای سلطه و سرکوب به چالش کشیده‌اند. لویی آلتوسر و آنتونی گرامشی و حلقه مکتب فرانکفورت از جمله این متفکران هستند که نظریاتشان بر روی متفکران تعلیم و تربیت انتقادی موثر بوده است؛ اما چهره شاخص تعلیم و تربیت انتقادی در قرن بیستم پائولو فریره است. او بی‌شک به عنوان یکی از پیشگامان پداگوژِی انتقادی بر بسیاری از متاخرین تاثیر گذاشته است. از متفکران دیگر می‌توان به هنری ژیرو که از گرامشی و فریره تاثیر گرفته و دارای تئوری در آموزش و پرورش انتقادی است، اشاره نمود. در این یادداشت ضمن اشاره به جایگاه معلم در نگاه فریره و ژیرو، به این می‌پردازم که صمد بهرنگی در دوران خود چگونه فراتر از ساختار مسلط عمل نمود و در جایگاه روشنفکر انقلابی قرار گرفت.

🔹 فریره در آموزش ستمدیدگان این مساله اساسی را پیش می‌کشد که «ستمدیدگان که موجودهایی تقسیم شده و نااصیل هستند چگونه می‌توانند در گسترش تربیت آزادی‌بخش خود سهیم شوند؟» و در ادامه با نقد نظام آموزشی که وی آن را «بانکی» و مبتنی بر حفظ کردن می‌نامد، به نقش معلمان در تثبیت این نظام غیرخلاق می‌پردازد و نشان می‌دهد که معلمان با نقش خود چگونه مانع تحقق آموزش رهایی‌بخش می‌شوند. در جایی که معلم در نقطه مقابل دانش‌آموز است او به جای دانش‌آموزان فکر می‌کند نظم و انضباط را برقرار می‌کند همه چیز می‌داند حق انتخاب و قدرت دارد. در مقابل دانش‌آموزان منفغل و پذیرنده هستند و این همان چیزی است که آموزش بانکی به دنبال آن است، به حداقل رساندن قدرت خلاقانه دانش‌آموزان و برانگیختن ساده‌لوحی آنان به سود ستمگران.

🔹 همانطور که فریره در برابر آموزش بانکی، آموزش طرح مسئله را مطرح می‌کند، جایگاه معلم را از دانای کل، هم ردیف با دانش‌آموز در موقعیت تعلیم‌گیرنده قرار می‌دهد و باور دارد که از رهگذر این شکل از آموزش است که آموزش به عنوان ابزار سلطه می‌تواند در خدمت رهایی و آزادی باشد و نقش معلمان را در این میان تعیین‌کننده می‌داند.

هنری ژیرو نیز مانند فریره ضمن نقد نظام ‌آموزشی مسلط به تغییر شرایط امیدوار است. برعکس افرادی که متاثر از آلتوسر مدرسه و نظام آموزشی را تحت کنترل و سلطه کامل طبقه و ایدئولوژی مسلط می‌دانند، برخی نئومارکسیست‌ها و نظریه‌پردازانی چون هنری ژیرو به «مقاومت» در برابر سلطه باور دارند و در مسیر تغییر برای معلمان رسالت روشنفکری قائل هستند.

ژیرو و منتقدان همسو بر بعد سیاسی مدرسه و برنامه درسی تاکید می‌کنند و می‌کوشند نقش معلمان را به عنوان متفکران تحول‌آفرین برجسته سازند. ژیرو بر این باور است که معلم به مثابه روشنفکر قادر است منشا تغییر در موقعیت خود و باعث تحقق آزادی و عدالت در جامعه شود. این نگاه ژیرو در ادامه نگاه فریره در تضاد آشکار با افکار دست‌راستی است که می‌کوشند مدرسه و نظام آموزشی را بی‌طرف، غیرسیاسی معرفی نمایند.

🔹 حال با توجه به نظریه‌های فوق جایگاه معلمی چون صمد بهرنگی کجاست؟ چرا نگارنده او را که نه کرسی دانشگاهی داشته و نه روشنفکر آکادمیک است روشنفکر می‌داند و این روشنفکر چرا انقلابی است؟

صمد بهرنگی در عمر کوتاه اما پر بار خود درکی درست و رادیکال نسبت به نظام تعلیم و تربیت ایران داشته است. او به درستی از نظام تربیت معلم تا ساختار حاکم بر مدرسه را نقد کرده‌ است. برنامه‌ درسی رسمی را به خصوص در ارتباط با آموزش زبان مادری به چالش کشیده و در قالب داستان‌هایش به آموزش مفاهیم رهایی‌بخش پرداخته‌ است. او از این جنبه یک متفکر تعلیم و تربیت انتقادی است در عین حال او یک روشنفکر ارگانیک به مفهوم گرامشی است که با طبقه خود پیوند خورده‌ است.



👇ادامه در پست بعد




🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 به یاد معلمی اندیشمند و منتقد محمدتقی فلاحی 🔹 دوم تیرماه زادروز معلمی متفاوت است. صمد بهرنگی را بیش و پیش از هر چیز شاید با ماهی سیاه کوچولو، افسانه های آذربایجان و به‌خصوص اولدوز و کلاغ‌هایش بشناسیم؛ اما بدون کاستن از نقش تاثیرگذار او در ادبیات کودکان…
👆 ادامه از پست قبل

_من خود وقتی در کلاس هفتم تاریخ تدریس می کردم، پیش از شروع درس لغت‌های درس را درست مثل زنگ قرائت فارسی روی تخته سیاه می‌نوشتم و شاگردان رونوشت می کردند که پس از حفظ کردن آن‌ها بتوانند کتاب تاریخ‌شان را قرائت کنند و زور بزنند که از برش کنند.»
و راهکار ارائه می‌دهد که؛
«باید در تألیف کتاب‌های درسی- به خصوص کتاب‌های ابتدایی- اقتضای محلی را در نظر گرفت و برای هر استان کتابی جداگانه پرداخت و مواد آشنا و قابل فهمی در آن گنجاند تا نتیجه‌ای نیکو گرفت.
... اگر هم برای استان‌های فارسی زبان یک نوع کتاب نوشته می‌شود، استان آذربایجان باید کتاب فارسی بخصوصی داشته باشد که امکان و اقتضای محلی را در نظر گرفته باشد، با روشی آسان و ساده.
کتاب اولی که برای تدریس نه ماهه در مدرسه‌های تهران نوشته می‌شود، نمی‌تواند در همین مدت در مدرسه‌های آذربایجان درس داده شود و یاد داده شود.»
( صفحه ۷۲و ۷۳)

🔹 صمد به عنوان یک معلم آگاه و مسئول از دورافتاده‌ترین نقاط ایران، برخی از ضعف‌های بزرگ نظام آموزشی کشور را با روشن‌بینی دید، در هر کجا که توانست با شجاعت و صراحت، مطرح کرد و البته صدایش تنها در گوش تاریخ شنیده شد و جاودانه‌اش کرد.

یادش گرامی


♦️ پی‌نوشت: تمامی نقل قول‌ها از کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران» نوشته صمد بهرنگی


🍃زادروز
#صمد_بهرنگی
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی



با ما همراه باشید🤝

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran

آدرس صفحه ما در اینستاگرام 👇

https://instagram.com/ksmi2001t?igshid=6kfccnzsk6d2
💠 #یاد
🔹#صمد_بهرنگی


🔹 ماهی سیاه کوچولو به خودش گفت:
مرگ خیلی آسان می‌تواند الان به سراغ من بیاید،
اما من تا می‌توانم زندگی می‌کنم. 
نباید به پیشواز مرگ بروم. 
البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم که می شوم مهم نیست.
مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.

« ماهی سیاه کوچولو »


#درگذشت
#صمد_بهرنگی
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی


🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد

🔹 #صمد_بهرنگی
( ۲ تیر ۱۳۲۸ تبریز _۹ شهریور ۱۳۴۷ رود ارس )
🔹 معلم ،داستان‌نویس، پژوهش‌گر، مترجم و شاعر
🔹 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

🔻 آثار بهرنگی :

داستانها: عادت، تلخون، ماهی سیاه کوچولو، اولدوز و کلاغها، اولدوز و عروسک سخنگو، کچل کفتر باز، افسانه محبت، پسرک لبو فروش ، یک هلو و هزار هلو، کوراوغلو و کچل حمزه، ۲۴ ساعت در خواب و بیداری...

نوشتارها:

پاره پاره (مجموعه شعر از چند شاعر)
کندوکاو در مسائل تربیتی ایران، افسانه های آذربایجان، الفبا ویژه کودکان آذربایجان و مجموعه مقاله ها و...

برگردان ها:
ما الاغ ها ! - عزیز نسین
کلاغ سیاهه- مامین سبیریاک و...



https://tttttt.me/KSMtehran/1105

https://tttttt.me/KSMtehran/1102

https://tttttt.me/KSMtehran/1101


🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
🔹 از ترس تا فرصت‌طلبی
📌 نگاهی به مواجهه برخی معلمان با مطالبات خود
جعفر ابراهیمی


🔹 اولین و ابتدایی‌ترین شکل اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی و آموزشی شکایت و #گلایه در اتاق معلمان و در گفتگوهای روزمره سر میز صبحانه و زنگ تفریح است. اگر معلمی در کل آدم ساکت و کم‌حرف نباشد اغلب بیشتر معلمان در این شکایت مشارکت می‌کنند و از ظلم و ستم بر خود سخن می‌رانند.
در این میان اگر قرار باشد این اعتراض یک گام به جلو رود و مثلا تبدیل به یک #طومار اعتراضی گردد نیمی از شاکیان سر در گریبان می‌کنند و گلایه‌ها یادشان می‌رود و حتی حاضر نیستند یک نامه رسمی اعتراضی به اداره ارسال کنند نامه‌ای که هیچ خطری برایشان ندارد این نهایت ترس و محافظه‌کاری این دست از معلمان است و نشان می‌دهد که نظام #گزینش چقدر ماهرانه عمل نموده و افرادی با روحیه اطاعت‌پذیری را وارد نظام آموزشی نموده است این دسته از معلمان فقط #نق می‌زنند و اصلا نباید روی شکایت‌های آنان حساب باز کرد.
جالب اینکه این دسته که تعدادشان هم زیاد است از همه بیشتر اشتیاق دارند اعتراضات سایرین به نتیجه برسد و آنان هم از کنار این اعتراضات که حتی ممکن است منجر به هزینه برای فعالان گردد بهره‌مند گردند.
تجربه زیسته نگارنده نشان داده این دسته از معلمان در وظیفه خود نسبت به دانش‌آموزان هم بد عمل می‌کنند و به همان میزان که در مقابل معاون و مدیر مدرسه و اداره #کرنش می‌کنند در مقابل دانش‌آموزان #قلدری می‌کنند و سعی می‌کنند در کلاس اگر زورشان برسد دانش‌آموزان را #رام و مطیع خود کنند اغلب به دنبال پر کردن فرم #معلم_نمونه هستند و جالب اینکه اکثر معلمان نمونه از بین همین تیپ از معلمان هستند هر چند ممکن است تعداد محدودی معلم متعهد و قوی هم به صورت اتفاقی به عنوان معلم نمونه انتخاب گردند.
این دسته از معلمان در حرف زدن یا به عبارتی نق زدن همیشه دست پر را دارند نمونه‌هایی از وضعیت حقوق دیگر کارکنان دولت را مثال و شاهد می‌آورند که حقوقشان چقدر است و چه مزایایی دارند و اگر استثنایی شنیده‌باشند که حقوق یک #کارگر نگون‌بخت هم‌سطح آقای معلم است آه و ناله سر می‌دهند که منزلت و معیشت ما را به هیچ گرفته‌اند.
این دسته از معلمان آنقدر ترس‌زده هستند که حتی جرات نمی‌کنند حقوق نجومی صاحبان قدرت و ثروت را به چالش بکشند و حقوق خود را با این استثمارگران مقایسه کنند و می‌گویند چرا حقوق ما از فلان کارگر و پرستار و ... کمتر است سطح شعور و درک آنان در سطحی است که در برخی موارد اگر حقوق #خدمتگزار مدرسه به واسطه سابقه یا امتیاز نزدیک به حقوقشان باشد از روی غرور و خودخواهی می‌گویند چرا «حقوق مستخدم» با ما تفاوت چندان ندارد؟ گویی اینان دنبال #کاهش حقوق بقیه هستند تا به عدالت برسند و چون روحیه مطالبه‌گری ندارند شکایت و اعتراض آنان در سطح نق زدن باقی می‌ماند.

🔻 به نظر می‌رسد امروز هیچ معلمی نیست که از حقوق خود مبنی بر برخورداری از دستمزد بالای خط فقر و بیمه‌کارآمد و ... آگاه نباشد معلمان نق زنی که دیگران را همراهی نمی‌کنند نا آگاه نیستند یا فرصت‌طلبند یا ترسو و محافظه‌کار هستند.

معلمان ترسو ممکن است با دیدن عملکرد شجاعانه دیگران و روحیه حمایتگری بر ترس خود غلبه کنند خود عمل جمعی و کنشگری دارای ابعاد آگاهی‌بخش است و ممکن است افراد محتاط تحت شرایط و حرکت جمعی از نق‌زدن فراتر روند و به کنشگری بپردازند آنها باید بدانند که می‌توانند با عاملیت و کنشگری بر زندگی خود و اطرافیانشان تاثیر مثبت بگذارند. این وظیفه کنشگران پیشرو و آگاه است که به این تیپ از معلمان کمک نمایند.

اما معلمان فرصت‌طلب خطرناکند. آنان منافع فردی را بر منافع جمعی ترجیح می‌دهند و حاضر به فداکاری برای رسیدن به اهداف جمعی نیستند و سخت می‌شود این افراد را با حرکات جمعی همراه نمود و بیشتر انرژی جمع را به هدر می‌دهند و با بی‌عملی خود ناامیدی را به جمع منتقل می‌کنند و ...نباید به کنشگری این تیپ از معلمان امیدوار بود.
اما با ترویج مطالبه‌گری شاید بتوان امیدوار شد نسل جدید و جوان معلمان فاقد این صفات منفی باشند تا جایی که افراد فرصت‌طلب هم نفع خود را در کار جمعی و تشکیلاتی تشخیص دهند و این محقق نمی‌گردد مگر با تعمیق کنشگری در محیط کار و مدرسه به اتکای تشکل‌یابی مستقل.

هیچ کس مانند خود ما از ما شناخت ندارد باید با خود صادق باشیم اگر در تقسیم‌بندی فوق رویکردمان فرصت‌طلبی و خوشه‌چینی از زحمات دیگران است ما واجد یک صفت غیرانسانی هستیم و باید ترکش کنیم اما اگر معلمی هستیم که از عواقب مطالبه‌گری می‌ترسیم #صمد_بهرنگی پیش از این راه را به ما نشان داده‌است آنجا که می‌گوید : همه‌اش که نباید ترسید راه که بیافتیم ترسمان می‌ریزد.

لطفا مطلب را نقد کنید و دیدگاه خود را برای نگارنده ارسال نمایید
@kahimeh

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد
#بازنشر

🔹 #صمد_بهرنگی
( ۲ تیر ۱۳۲۸ تبریز _۹ شهریور ۱۳۴۷ رود ارس )
🔹 معلم ،داستان‌نویس، پژوهش‌گر، مترجم و شاعر
🔹 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

🔻 آثار بهرنگی :

داستانها: عادت، تلخون، ماهی سیاه کوچولو، اولدوز و کلاغها، اولدوز و عروسک سخنگو، کچل کفتر باز، افسانه محبت، پسرک لبو فروش ، یک هلو و هزار هلو، کوراوغلو و کچل حمزه، ۲۴ ساعت در خواب و بیداری...

نوشتارها:

پاره پاره (مجموعه شعر از چند شاعر)
کندوکاو در مسائل تربیتی ایران، افسانه های آذربایجان، الفبا ویژه کودکان آذربایجان و مجموعه مقاله ها و...

برگردان ها:
ما الاغ ها ! - عزیز نسین
کلاغ سیاهه- مامین سبیریاک و...



https://tttttt.me/KSMtehran/1105

https://tttttt.me/KSMtehran/1102

https://tttttt.me/KSMtehran/1101


🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #روز_معلم

🔺به بهانه روز معلم

و معلم شهید سیستانی، #حسین_مهدی_پور

✍️: اصغر حاجب عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان بوشهر،

روز تمام معلمان فداکاری که از آرامش، سلامتی و زندگی راحت گذشتند تا اندیشه و اندیشیدن در این خاک ریشه دوانده و تنومند شود.

#صمد_بهرنگی که درس آزادگی آموخت.
#دکتر_خانعلی دبیر شهید راه دادخواهی
#فرزاد_کمانگر شهید راه آزادی

#محسن_خشخاشی_بروجردی که با چاقوی ناجوانمردانه‌ی شاگردش در کلاس درس مظلومانه به شهادت رسید

#حمید_کنگو_زهی معلم سیستانی که فداکارانه زیر آوار ماند تا شاگردانش را از حادثه‌ای دلخراش نجات دهد

#اکبر_عابدی که خود سوخت تا دانش‌آموزانش را نجات دهد

#کاظم_صفرزاده که در لرستان جان خود را در سیلاب از دست داد تا دانش‌آموزش زنده بماند

#حسن_امیدزاده که در گیلان برای نجات دانش‌آموزانش در آتش رفت، زیبایی و جوانی چهره‌اش را هدیه کرد

#اسماعیل_عبدی، محجوب استوار، زاگرس و البرزِ ایران

#حمیده_دانش که در مشهد غرق شد تا دانش‌آموزش را نجات داده و درس ایثار را به دیگر دانش‌آموزانش بیاموزد

#رسول_بداقی ، فریاد عدالت خواهی

#واعظی_نسب که در اردو برای نجات دانش‌آموزان از سقوط تیر دروازه، خود را سپر بلا کرد

#هاشم_خواستار ، دماوند ایستادگی و مقاومت

#امیر_صادقی، معلم مشکین‌شهری که برای نجات دانش‌آموزان از ریزش سقف مدرسه‌ در زیر آوار ماند؛

#جعفر_ابراهیمی ،صدای رسای کودکان کار

#محمدعلی_محمدیان، که موی خود را تراشید تا شاگرد بیمارش غم به چهره نیاورد

#علی_بهاری که بخشی از کبدش را به دانش‌آموزش اهدا کرد

#معصومه_خوشکام که بعد از عمل دیسک کمرش با تخت در کلاس حاضر شد تا فداکاری‌اش را کامل کند

#احسان_موسوی و #ثریا_مطهرزاده که تمام دارایی خود را برای درمان دانش‌آموزشان هزینه کردند

روز تمام معلم‌هایی که ناشناخته همه‌ی هستیشان را دادند و کسی آن‌ها را نشناخت و مدال افتخاری نگرفتند.


#ما_خاموش_شدنی_نیستیم

🔹🔹🔹

🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد

🔺۲ تیر زادروز صمد بهرنگی

(زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ تبریز -- درگذشته ۹ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران) نویسنده و مترجم

او در خانواده‌ای تهیدست زاده شد و پس از تحصیلات دبیرستان، در سال ۱۳۳۶ از دانشسرای مقدماتی پسران تبریز فارغ‌التحصیل شد.
وی از مهر همان سال آموزگار شد و تا پایان عمرکوتاهش، در آذرشهر، ماماغان، قندجهان، گوگان و آخیرجان در استان آذربایجان شرقی که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.
در مهر ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دوره شبانه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز رفت و هم‌زمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهی‌نامه ادامه داد.
در ۱۹ سالگی اولین داستانش با نام عادت را نوشت و یک سال بعد داستان تلخون که برگرفته از داستان‌های آذربایجان بود با نام مستعار «ص. قارانقوش» در کتاب هفته منتشر شد و این روند "بی‌نام" تا ۱۳۴۲ و داستان‌های دیگر ادامه یافت.
بعدها از او مقالاتی در روزنامه «مهد آزادی» توفیق و ... با امضاهای متعدد و نامهای مستعار فراوان از جمله داریوش نواب مرغی، چنگیز مرآتی، بابک، افشین پرویزی و باتمیش و ... به چاپ رسید.‌
وی ترجمه‌هایی نیز از انگلیسی و ترکی استانبولی به‌فارسی و از فارسی به آذری (از جمله ترجمه شعرهایی از اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد و نیمایوشیج) انجام داد. تحقیقاتی نیز در جمع‌آوری فولکلور آذربایجان و نیز در مسائل تربیتی از او منتشر شده‌است.
او در سال ۱۳۴۱  به‌جرم بیان سخن‌های ناخوشایند در دفتر دبیرستان و بین دبیران، اخراج و به دبستان انتقال یافت.
در سال ۱۳۴۲ کتاب الفبای آذری برای مدارس آذربایجان را نوشت که این کتاب به پیشنهاد جلال آل‌‌‎احمد برای چاپ به کمیته‌‌‎ پیکار جهانی با بیسوادی فرستاده شد، اما او با تغییراتی که قرار بود آن کمیته در کتاب ایجاد کند با قاطعیت مخالفت کرد و کتاب را پس گرفت.
سال ۱۳۴۳ به‌خاطر چاپ کتاب «پاره پاره» به‌مدت ۶ ماه از کار تعلیق شد و در این سال با نام مستعار افشین پرویزی کتاب انشاء ساده را برای کودکان دبستانی نوشت. در آبان همین سال حکم تعلیق وی لغو شد و به‌سر کلاس بازگشت. سال‌های میانی دهه ۴۰ مصادف بود با دستگیری  تعدادی از نزدیکانش که موجب شرکت او در اعتصابات دانشجویی شد.
او در شیوه آموزشی و مضمون قصه‌های خود تلاش می‌کرد روح اعتراض به‌حکومت را در دانش آموزان پرورش دهد.
صمد بهرنگی در ۹ شهریور سال ۱۳۴۷ در رود ارس و در ساحل روستای شام‌گوالیک غرق شد و پیکرش را ۱۲ شهریور در  چند کیلومتری محل غرق شدنش از آب گرفتند.
جلال آل‌احمد اين مرگ را به ساواك نسبت داد كه بعد آن را شايعه‌سازى دانست. صمد را در گورستان امامیه  تبریز به‌خاک سپردند.
حدود یک ماه قبل از مرگش، کتاب ماهی سیاه کوچولو از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد و مورد اقبال مردم ایران و جهان قرارگرفت.

#صمد_بهرنگی

https://tttttt.me/httpsksmtehran2/186

🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد

🔹 #صمد_بهرنگی
( ۲ تیر ۱۳۲۸ تبریز _۹ شهریور ۱۳۴۷ رود ارس )
🔹 معلم ،داستان‌نویس، پژوهش‌گر، مترجم و شاعر
🔹 یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

🔻 آثار بهرنگی :

داستانها: عادت، تلخون، ماهی سیاه کوچولو، اولدوز و کلاغها، اولدوز و عروسک سخنگو، کچل کفتر باز، افسانه محبت، پسرک لبو فروش ، یک هلو و هزار هلو، کوراوغلو و کچل حمزه، ۲۴ ساعت در خواب و بیداری...

نوشتارها:

پاره پاره (مجموعه شعر از چند شاعر)
کندوکاو در مسائل تربیتی ایران، افسانه های آذربایجان، الفبا ویژه کودکان آذربایجان و مجموعه مقاله ها و...

برگردان ها:
ما الاغ ها ! - عزیز نسین
کلاغ سیاهه- مامین سبیریاک و...



https://tttttt.me/KSMtehran/1105

https://tttttt.me/KSMtehran/1102

https://tttttt.me/KSMtehran/1101


🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد

🔺به یاد معلمی اندیشمند و منتقد

محمدتقی فلاحی

🔹 نهم شهریورماه یادآور معلمی متفاوت است. #صمد_بهرنگی را بیش و پیش از هر چیز شاید با ماهی سیاه کوچولو، افسانه های آذربایجان و به‌خصوص اولدوز و کلاغ‌ها یش بشناسیم؛ اما بدون کاستن از نقش تاثیرگذار او در ادبیات کودکان این سرزمین که وجهه‌ای جهانی هم به خود گرفت، لازم است وجوه دیگر اندیشه و زیست او نیز مورد توجه قرارگیرد.
🔹 شیوه زیست صمد گویای آن است که معلمی برای او نه یک شغل که دل‌مشغولی و موضوع عمده‌ی زندگی و مبارزه او بود؛ به ویژه تاثیر گرفته از عشق به محروم‌ترین کودکانی که خود نیز از میان آنان برخاسته بود و با تمام توان تلاش می‌کرد با ترویج آگاهی و دانش، با جهل و محرومیت و هر آن چه به رکود و سکون منجر می‌شود، مقابله کند. قصه‌ها، مقالات و معلمی کردن صمد در برخی از محروم‌ترین روستاهای آذربایجان، گواهی بر این ادعاست.

روح آزادی‌خواه صمد، همانگونه که در «کچل کفتر باز» نظم حاکم بر زندگی را به چالش می‌کشد، در مقالاتی که در جایگاه یک معلم و کارشناس آموزش می‌نویسد نیز، نظام آموزشی مرکزمحور و تمرکزگرا را به طور جدی نقد می‌کند و مردود می شمارد.

بهرنگی در مقالات کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران» به نمودهای مختلف تمرکز به عنوان یکی از ویژگی‌های نظام آموزشی ایران می‌پردازد و آثار منفی آن را در اداره مدرسه، رفتار و واکنش معلم و دانش آموز و ناکارآمدی آموزش و کتاب‌های درسی، با بیان نمونه‌هایی تجربی و عینی به نقد و گاهی تمسخر می‌گیرد و مهمتر آن که به عنوان یک اندیشمند در حوزه آموزش به ارائه راهکار برای حل این مسئله می‌پردازد.
در بخشی از کتاب «کندوکاو ...» می‌نویسد:
«برای بچه چابهار کتاب می‌نویسند و برای بچه گاوگان برنامه تنظیم می‌کنند که مدرسه باید از اول مهرماه باز شود و معلم‌ها هم از اول شهریورماه حاضر شوند و در آخر خرداد ماه هم درس تمام شود. دیگر غافلند که گاوگانی‌ها تا آخر مهرماه هنوز انگورشان را نچیده‌اند که بتوانند سرکلاس حاضر شوند و خردادماه هم که بشود باز توی باغ و مزرعه لازمند و در شهریور ماه سرشان آنقدر شلوغ است که اغلب، روز امتحان و مواد تجدیدی خود را فراموش می‌کنند.»(صفحه ۶۴)

یا در مورد تدوین کتاب‌های درسی بدون در نظر گرفتن تنوع جغرافیایی و فرهنگی مناطق مختلف ایران، که از نمودهای سلطه فرهنگ تمرکزگراست، می‌نویسد؛
«مولفان کتاب، وقت نوشتن آن خیال می کرده‌اند که بچه درسخوان ایرانی یعنی چندصد نفر بچه تر و تمیز خود و آشنایان.... مولفان خواسته اند کتابی تألیف کنند دارای مطلب های شهری و روستایی که در تمام نقاط ایران استفاده شود؛ هم در تهرانِ پایتخت... و هم در «آخیرجان» که محل کار من است. دهی مانند هزاران ده ناشناخته ایران که کدخدایی دارد و منی و یک «باب‌ِ اولیا»، برای نذر و نیاز وقتی که بارندگی نشود یا سردرختی ها را سرما بزند.(صفحه ۶۷ و ۶۶)

... تمام نوشته های کتاب مخصوص شهر و قابل فهم آن دسته از فارسی زبانان اعیان و اشراف، نه حتی بچه‌های بی‌چیز شهری است.
شاگرد که از زندگی خود چیزی در کتاب نیافت، تکلیف روشن است. به زور مته‌واره که نمی‌شود یاد داد.»( صفحه۶۹)

آن‌گاه است که به رنج معلمی در چنین نظامی می‌پردازد که معلم را بسان خدمت‌گزاری مطیع می‌خواهد که بدون توجه به موقعیت یگانه‌ی هر کلاس و هر دانش‌آموز به عنوان فردی خاص، ماشین وار تابع بخشنامه‌ها و آیین نامه هایی باشد که از مرکز صادر شده و مدرسه و معلم را در پایین ترین سطح هرم، به عنوان مجری صرف می‌خواهد؛
«... معلمی که خوب درک می‌کند و شاگردش را میان لغت‌های ناآشنا و آداب و رسوم عجیب و غریب سرگردان می‌یابد و می‌بیند که مجبور است چیزهایی در مغز او فرو کند که هیچکدام برایش لازم نیست و زیانبخش هم هست، دائم در رنج است.»
و شاگردی که با احساس بیگانگی با محتوای آموزشی ارائه شده در کتاب درسی‌اش، ناخودآگاه در مقابل یادگیری آن مقاومت می‌کند یا اساسا حتی اگر بخواهد، چیزی درک نمی‌کند و گرهی از زندگی‌اش گشوده نمی‌شود.
«شاگرد هم اگر فشار بیاورندش، لج می کند و چیزی یاد‌ نمی‌گیرد. ... یک عمارت خیلی قشنگ در کتاب کشیده‌اند و نوشته‌اند: دبستان. (نمی‌تواند باور کند) چون که مدرسه خودشان دو اتاق کاه‌گلی است و پا که به زمین می‌زنی یک وجب خاک بالا می آید. ... کودک چیزهای عینی را زود باور می‌کند و یاد می‌گیرد؛ وقتی مدرسه دواتاقه کاه‌گلی ده خودش جلو چشم است، چطوری باور کند که مدرسه غیر از این می‌شود.»
و نکته دیگر اینکه؛
«شاگردی که فارسی حرف‌زدن را بلد نباشد، طبعا دیگر درس‌ها را هم که به زبان فارسی است، نخواهد توانست یاد بگیرد و پس بدهد. دبیر تاریخ هم مجبور است درسش را به سیاق قرائت فارسی بدهد و اگر پاداد شاگردان هم یک دفتر لغت مخصوص تاریخ داشته باشند.

👇 ادامه در پست بعد

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
👆 ادامه از پست قبل

_من خود وقتی در کلاس هفتم تاریخ تدریس می کردم، پیش از شروع درس لغت‌های درس را درست مثل زنگ قرائت فارسی روی تخته سیاه می‌نوشتم و شاگردان رونوشت می کردند که پس از حفظ کردن آن‌ها بتوانند کتاب تاریخ‌شان را قرائت کنند و زور بزنند که از برش کنند.»
و راهکار ارائه می‌دهد که؛
«باید در تألیف کتاب‌های درسی- به خصوص کتاب‌های ابتدایی- اقتضای محلی را در نظر گرفت و برای هر استان کتابی جداگانه پرداخت و مواد آشنا و قابل فهمی در آن گنجاند تا نتیجه‌ای نیکو گرفت.
... اگر هم برای استان‌های فارسی زبان یک نوع کتاب نوشته می‌شود، استان آذربایجان باید کتاب فارسی بخصوصی داشته باشد که امکان و اقتضای محلی را در نظر گرفته باشد، با روشی آسان و ساده.
کتاب اولی که برای تدریس نه ماهه در مدرسه‌های تهران نوشته می‌شود، نمی‌تواند در همین مدت در مدرسه‌های آذربایجان درس داده شود و یاد داده شود.»

( صفحه ۷۲و ۷۳)

🔹 صمد به عنوان یک معلم آگاه و مسئول از دورافتاده‌ترین نقاط ایران، برخی از ضعف‌های بزرگ نظام آموزشی کشور را با روشن‌بینی دید، در هر کجا که توانست با شجاعت و صراحت، مطرح کرد و البته صدایش تنها در گوش تاریخ شنیده شد و جاودانه‌اش کرد.

یادش گرامی


♦️ پی‌نوشت: تمامی نقل قول‌ها از کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران» نوشته صمد بهرنگی


#صمد_بهرنگی
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #یاد

🔺۲ تیر زادروز صمد بهرنگی

(زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ تبریز -- درگذشته ۹ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران) نویسنده و مترجم


صمد در خانواده‌ای تهیدست زاده شد و پس از تحصیلات دبیرستان، در سال ۱۳۳۶ از دانشسرای مقدماتی پسران تبریز فارغ‌التحصیل شد.
وی از مهر همان سال آموزگار شد و تا پایان عمرکوتاهش، در آذرشهر، ماماغان، قندجهان، گوگان و آخیرجان در استان آذربایجان شرقی که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.
در مهر ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دوره شبانه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز رفت و هم‌زمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهی‌نامه ادامه داد.
در ۱۹ سالگی اولین داستانش با نام عادت را نوشت و یک سال بعد داستان تلخون که برگرفته از داستان‌های آذربایجان بود با نام مستعار «ص. قارانقوش» در کتاب هفته منتشر شد و این روند "بی‌نام" تا ۱۳۴۲ و داستان‌های دیگر ادامه یافت.
بعدها از او مقالاتی در روزنامه «مهد آزادی» توفیق و ... با امضاهای متعدد و نامهای مستعار فراوان از جمله داریوش نواب مرغی، چنگیز مرآتی، بابک، افشین پرویزی و باتمیش و ... به چاپ رسید.‌
وی ترجمه‌هایی نیز از انگلیسی و ترکی استانبولی به‌فارسی و از فارسی به آذری (از جمله ترجمه شعرهایی از اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد و نیمایوشیج) انجام داد. تحقیقاتی نیز در جمع‌آوری فولکلور آذربایجان و نیز در مسائل تربیتی از او منتشر شده‌است.
او در سال ۱۳۴۱  به‌جرم بیان سخن‌های ناخوشایند در دفتر دبیرستان و بین دبیران، اخراج و به دبستان انتقال یافت.
در سال ۱۳۴۲ کتاب الفبای آذری برای مدارس آذربایجان را نوشت که این کتاب به پیشنهاد جلال آل‌‌‎احمد برای چاپ به کمیته‌‌‎ پیکار جهانی با بیسوادی فرستاده شد، اما او با تغییراتی که قرار بود آن کمیته در کتاب ایجاد کند با قاطعیت مخالفت کرد و کتاب را پس گرفت.
سال ۱۳۴۳ به‌خاطر چاپ کتاب «پاره پاره» به‌مدت ۶ ماه از کار تعلیق شد و در این سال با نام مستعار افشین پرویزی کتاب انشاء ساده را برای کودکان دبستانی نوشت. در آبان همین سال حکم تعلیق وی لغو شد و به‌سر کلاس بازگشت. سال‌های میانی دهه ۴۰ مصادف بود با دستگیری  تعدادی از نزدیکانش که موجب شرکت او در اعتصابات دانشجویی شد.
او در شیوه آموزشی و مضمون قصه‌های خود تلاش می‌کرد روح اعتراض به‌حکومت را در دانش آموزان پرورش دهد.
صمد بهرنگی در ۹ شهریور سال ۱۳۴۷ در رود ارس و در ساحل روستای شام‌گوالیک غرق شد و پیکرش را ۱۲ شهریور در  چند کیلومتری محل غرق شدنش از آب گرفتند.
جلال آل‌احمد اين مرگ را به ساواك نسبت داد كه بعد آن را شايعه‌سازى دانست. صمد را در گورستان امامیه  تبریز به‌خاک سپردند.
حدود یک ماه قبل از مرگش، کتاب ماهی سیاه کوچولو از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد و مورد اقبال مردم ایران و جهان قرارگرفت.

#صمد_بهرنگی

https://tttttt.me/httpsksmtehran2/186

🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران

🆔 @KSMtehran