📚#معرفی_کتاب
از مدرسه فرهاد صحبت بسیار شده و همچنان سخن باقیست اما؛ در سه کتاب به نام #سه_گانه_های_توران_میرهادی
همه این تجربه ها منعکس شده.
🔹کتاب اول؛
جستجو در راه ها و روش تربیت
که چگونگی اداره مدرسه رو در آن توضیح میدهد؛ کامل، از آغاز تا پایانش.
🔹کتاب دوم؛
دو گفتار در کتابخانه های آموزشگاهی
نقش کتابخوانی و کتاب را در مدرسه فرهاد برای بچه ها وبرای آموزش و پرورش توضیح میده که بهترین راهنماست.
🔹 کتاب سوم؛
کتاب کار مربی کودک
تجربه ها و تمام راه و روش ها در این کتاب نوشته شده و هنوز کارکرد دارد و سالها کتاب آموزشی بوده برای این رشته دانشگاهی.
🔖هر سه کتاب هنوز کارکرد دارند و این هر سه #تجربه_های_ناب هستند.
این کتاب ها راهنمای همه معلمان ایران میتوانند باشند و باور کنید که
📖یکبار خواندن اینها کم هست!
پشت این نوشته ها #تفکر_انسانگرا و سازنده ست.
کلی برای رسیدن به اینها مطالعه شده در طول بیست و پنج سالی که خانم میرهادی مدرسه فرهاد رو اداره میکردند.
بخشی از #مصاحبه ۱۷ آبان۱۳۹۹
کانون صنفی معلمان تهران با خانم #پروین_فخارنیا
#گفتگو
#نشر_آگاهی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان تهران
🆔 @KSMtehran
از مدرسه فرهاد صحبت بسیار شده و همچنان سخن باقیست اما؛ در سه کتاب به نام #سه_گانه_های_توران_میرهادی
همه این تجربه ها منعکس شده.
🔹کتاب اول؛
جستجو در راه ها و روش تربیت
که چگونگی اداره مدرسه رو در آن توضیح میدهد؛ کامل، از آغاز تا پایانش.
🔹کتاب دوم؛
دو گفتار در کتابخانه های آموزشگاهی
نقش کتابخوانی و کتاب را در مدرسه فرهاد برای بچه ها وبرای آموزش و پرورش توضیح میده که بهترین راهنماست.
🔹 کتاب سوم؛
کتاب کار مربی کودک
تجربه ها و تمام راه و روش ها در این کتاب نوشته شده و هنوز کارکرد دارد و سالها کتاب آموزشی بوده برای این رشته دانشگاهی.
🔖هر سه کتاب هنوز کارکرد دارند و این هر سه #تجربه_های_ناب هستند.
این کتاب ها راهنمای همه معلمان ایران میتوانند باشند و باور کنید که
📖یکبار خواندن اینها کم هست!
پشت این نوشته ها #تفکر_انسانگرا و سازنده ست.
کلی برای رسیدن به اینها مطالعه شده در طول بیست و پنج سالی که خانم میرهادی مدرسه فرهاد رو اداره میکردند.
بخشی از #مصاحبه ۱۷ آبان۱۳۹۹
کانون صنفی معلمان تهران با خانم #پروین_فخارنیا
#گفتگو
#نشر_آگاهی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان تهران
🆔 @KSMtehran
🔴 نگاهی اجمالی به اصلاحات لایحه #رتبهبندی کمیسیون آموزش برای رفع ایرادهای شوراب نگهبان
🔹 تغییراتی علیه منافع معلمان
🔴 مهمترین موارد قابل ذکر در لایحه اصلاح شده توسط کمیسیون آموزش در بهمن ماه
1⃣ کف ۸ میلیون و ۸۰ هزار تومان #حذف شده و افزایش برای همه معلمان در همه رتبه ها، مطابق درصد های جدید خواهد بود.
2⃣ درصدهای قبلی که شامل درصدی از #کلحقوق می شد ، به درصدهايي از #حقشغل #حقشاغل و فوق العاده شغل به شرح ذیل تغییر کرد:
◀️ برای رتبه های موضوع این قانون، فوق العاده رتبه بندی در احكام کارگزینی معلمان تعیین می شود. فوق العاده مذکور برای معلمان با رتبه آموزشیار معلم (٪۴۵)، مربی معلم (٪۵۵)، استادیار معلم (٪۶۵)، دانشیار معلم (٪۷۵) استاد معلم (٪۹۰) مجموع امتیازات حق شغل و حق شاغل و فوق العاده شغل می باشد.
3⃣ به #تجربه و مدرک تحصیلی توجه ویژه شده است ، در حالی که در متن قبلی مواردی مانند #پژوهش و... پر رنگ تر بود که البته ارزیابی را مشکل تر می کرد تجربه (سابقه تدریس) جایگزین عملکرد رقابتی شده است.
4⃣ در متن جدید حداکثر تا سه ماه پس از ابلاغ قانون، به اموزش و پرورش برای اجرای لایحه بر مبنای امتیازات ناشی از معیارهای مربوطه مجوز داده شده است، در حالی که قبلا این فرصت یک ماهه بود.
5⃣ تعریف کارکنان اداری که مشمول رتبه بندی می شوند :کارکنانی که برای خدمت معلمی استخدام شده اند، مطابق طرح طبقه بندی مشاغل معلمان رتبهبندی میشوند.
6⃣ در متن جدید #سنوات تربیت معلم، دانشگاه فرهنگیان و تحصیل در دانشگاه شهید رجایی سابقه موثر برای رتبه بندی #محسوب_نمیشود.
7⃣ در متن جدید" دو بار #تنزل" سبب #خروج فرد از رسته آموزشی و فرهنگی میشود!
⛔️ نتیجه نهایی: نسبت به متن قبلی، بیشترین ظلم به معلمان کمسابقه و رتبه های ۱ و ۲ که کف حقوق ۸ میلیون و ۸۰ هزار تومان را از دست دادند!
🔹 درصدهای جدید ، افزایش کمتری نسبت به درصدهای قبلی برای اکثر رتبه ها بجز رتبه های بالا اعمال می کند
با توجه به فرصت ۳ ماهه به آموزش و پرورش برای اجرا، این امکان محتمل است که لایحه با تاخیر بیشتری اجرا شود در متن قبلی این فرصت یک ماهه بود.
#این_رتبهبندی_نیست_ناقصبندی_است.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
✅ با ما در ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران) همراه شوید.
✅✅ ارتباط با کانال
👇👇👇👇
@Ertebat_Ba_KSMtehran
✅✅✅ لینک عضویت در کانال
👇👇👇
https://tttttt.me/KSMtehran
🔹 تغییراتی علیه منافع معلمان
🔴 مهمترین موارد قابل ذکر در لایحه اصلاح شده توسط کمیسیون آموزش در بهمن ماه
1⃣ کف ۸ میلیون و ۸۰ هزار تومان #حذف شده و افزایش برای همه معلمان در همه رتبه ها، مطابق درصد های جدید خواهد بود.
2⃣ درصدهای قبلی که شامل درصدی از #کلحقوق می شد ، به درصدهايي از #حقشغل #حقشاغل و فوق العاده شغل به شرح ذیل تغییر کرد:
◀️ برای رتبه های موضوع این قانون، فوق العاده رتبه بندی در احكام کارگزینی معلمان تعیین می شود. فوق العاده مذکور برای معلمان با رتبه آموزشیار معلم (٪۴۵)، مربی معلم (٪۵۵)، استادیار معلم (٪۶۵)، دانشیار معلم (٪۷۵) استاد معلم (٪۹۰) مجموع امتیازات حق شغل و حق شاغل و فوق العاده شغل می باشد.
3⃣ به #تجربه و مدرک تحصیلی توجه ویژه شده است ، در حالی که در متن قبلی مواردی مانند #پژوهش و... پر رنگ تر بود که البته ارزیابی را مشکل تر می کرد تجربه (سابقه تدریس) جایگزین عملکرد رقابتی شده است.
4⃣ در متن جدید حداکثر تا سه ماه پس از ابلاغ قانون، به اموزش و پرورش برای اجرای لایحه بر مبنای امتیازات ناشی از معیارهای مربوطه مجوز داده شده است، در حالی که قبلا این فرصت یک ماهه بود.
5⃣ تعریف کارکنان اداری که مشمول رتبه بندی می شوند :کارکنانی که برای خدمت معلمی استخدام شده اند، مطابق طرح طبقه بندی مشاغل معلمان رتبهبندی میشوند.
6⃣ در متن جدید #سنوات تربیت معلم، دانشگاه فرهنگیان و تحصیل در دانشگاه شهید رجایی سابقه موثر برای رتبه بندی #محسوب_نمیشود.
7⃣ در متن جدید" دو بار #تنزل" سبب #خروج فرد از رسته آموزشی و فرهنگی میشود!
⛔️ نتیجه نهایی: نسبت به متن قبلی، بیشترین ظلم به معلمان کمسابقه و رتبه های ۱ و ۲ که کف حقوق ۸ میلیون و ۸۰ هزار تومان را از دست دادند!
🔹 درصدهای جدید ، افزایش کمتری نسبت به درصدهای قبلی برای اکثر رتبه ها بجز رتبه های بالا اعمال می کند
با توجه به فرصت ۳ ماهه به آموزش و پرورش برای اجرا، این امکان محتمل است که لایحه با تاخیر بیشتری اجرا شود در متن قبلی این فرصت یک ماهه بود.
#این_رتبهبندی_نیست_ناقصبندی_است.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
✅ با ما در ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران) همراه شوید.
✅✅ ارتباط با کانال
👇👇👇👇
@Ertebat_Ba_KSMtehran
✅✅✅ لینک عضویت در کانال
👇👇👇
https://tttttt.me/KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
بازتابدهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
بازتابدهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
💠 #گزارش_تحقیقی
🔺 اتحادیههای معلمان و دولت؛ مروری بر تجارب جهانی و نگاهی به وضعیت ایران
(بخش سوم)
🔷 #تجربه_ایران
🔹روند خصوصیسازی آموزش در قالب آشکار(مدارس غیرانتفاعی) و پنهان (خرید خدمات آموزشی، دریافت شهریه در مدارس دولتی و غیره) در ایران در سالهای پس از جنگ تحمیلی بسیار پرشتاب بوده است. بر اساس سالنامه آماری آموزش وپرورش در سال تحصیلی ۱۳۹۷ _۹۸ بیش از ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دانشآموز(غیر از آموزش بزرگسالان) تحت پوشش مدارس خصوصی قرار داشتهاند.
🔹 بر اساس گزارش وزارت آموزش و پرورش از نتایج کنکور سراسری سال ۱۳۹۹ میانگین معدل دیپلم داوطلبان انسانی حدود ۱۲ و برای رشتههای تجربی، ریاضی، زبان و هنر به ترتیب ۱۳، ۱۴.۵، ۱۲.۵ و ۱۲ است. نمره دانشآموزان ایرانی در آزمون تیمز و پرلز هم در جهان و هم در منطقه وضعیت مناسبی ندارد و شکاف میان دانشآموزان طبقات بالا و پایین، روستایی و شهری و دختر و پسر ابدأ کوچک نیست. وضعیتی که هم از کیفیت پایین آموزش و هم از نابرابری گسترده در آموزش حکایت میکند، به احتمال زیاد حاصل گسترش سریع دو معضل خصوصیسازی و نابرابری در آموزش و همچنین کیفیت پایین آموزش در ایران است.
📌 در ایران حدود ۴۵ تشکل تحت عنوان تشکلهای معلمان و فرهنگیان ثبت شده و حدود ۲۰ تشکل از این میان فعال هستند. که شماری از آنها تماما به احزاب و جریانات سیاسی وابستگی دارند و شماری تنها در مواقع بحرانی مانند انتصاب وزرا و مسئولان فعال میشوند و شماری نیز تا حدی از استقلال و فرآیندهای دموکراتیک و انتخابات بهرهمند هستند.
کانون صنفی معلمان ایران در سال ۱۳۷۸ با مجوز وزارت کشور تاسیس شده و به ادعای اعضای خود و «به شهادت همه هزینههایی که اعضا از روز اول دادهاند»، مستقلترین تشمل صنفی فرهنگیان کشور است. همچنین «سازمان معلمان ایران»،«انجمن اسلامی معلمان»،«جامعه اسلامی فرهنگیان»،«جمعیت اسلامی فرهنگیان» و «کانوون تربیت اسلامی» از دیگر تشکلهای فرهنگیان ایران است.
مهمترین مسئله تشکلهای حرفهای فرهنگیان در ایران بعد از انقلاب، وجود نگاه امنیتی در دولت و نهادهای امنیتی به فعالیت این تشکلهاست که بخش زیادی از انرژی و توان وپتانسیل تشکل و همچنین توان تعاملی آن را مصروف خود کرده است.
https://davtalab.org/2022/1690/
@davtalaborg
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔺 اتحادیههای معلمان و دولت؛ مروری بر تجارب جهانی و نگاهی به وضعیت ایران
(بخش سوم)
🔷 #تجربه_ایران
🔹روند خصوصیسازی آموزش در قالب آشکار(مدارس غیرانتفاعی) و پنهان (خرید خدمات آموزشی، دریافت شهریه در مدارس دولتی و غیره) در ایران در سالهای پس از جنگ تحمیلی بسیار پرشتاب بوده است. بر اساس سالنامه آماری آموزش وپرورش در سال تحصیلی ۱۳۹۷ _۹۸ بیش از ۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دانشآموز(غیر از آموزش بزرگسالان) تحت پوشش مدارس خصوصی قرار داشتهاند.
🔹 بر اساس گزارش وزارت آموزش و پرورش از نتایج کنکور سراسری سال ۱۳۹۹ میانگین معدل دیپلم داوطلبان انسانی حدود ۱۲ و برای رشتههای تجربی، ریاضی، زبان و هنر به ترتیب ۱۳، ۱۴.۵، ۱۲.۵ و ۱۲ است. نمره دانشآموزان ایرانی در آزمون تیمز و پرلز هم در جهان و هم در منطقه وضعیت مناسبی ندارد و شکاف میان دانشآموزان طبقات بالا و پایین، روستایی و شهری و دختر و پسر ابدأ کوچک نیست. وضعیتی که هم از کیفیت پایین آموزش و هم از نابرابری گسترده در آموزش حکایت میکند، به احتمال زیاد حاصل گسترش سریع دو معضل خصوصیسازی و نابرابری در آموزش و همچنین کیفیت پایین آموزش در ایران است.
📌 در ایران حدود ۴۵ تشکل تحت عنوان تشکلهای معلمان و فرهنگیان ثبت شده و حدود ۲۰ تشکل از این میان فعال هستند. که شماری از آنها تماما به احزاب و جریانات سیاسی وابستگی دارند و شماری تنها در مواقع بحرانی مانند انتصاب وزرا و مسئولان فعال میشوند و شماری نیز تا حدی از استقلال و فرآیندهای دموکراتیک و انتخابات بهرهمند هستند.
کانون صنفی معلمان ایران در سال ۱۳۷۸ با مجوز وزارت کشور تاسیس شده و به ادعای اعضای خود و «به شهادت همه هزینههایی که اعضا از روز اول دادهاند»، مستقلترین تشمل صنفی فرهنگیان کشور است. همچنین «سازمان معلمان ایران»،«انجمن اسلامی معلمان»،«جامعه اسلامی فرهنگیان»،«جمعیت اسلامی فرهنگیان» و «کانوون تربیت اسلامی» از دیگر تشکلهای فرهنگیان ایران است.
مهمترین مسئله تشکلهای حرفهای فرهنگیان در ایران بعد از انقلاب، وجود نگاه امنیتی در دولت و نهادهای امنیتی به فعالیت این تشکلهاست که بخش زیادی از انرژی و توان وپتانسیل تشکل و همچنین توان تعاملی آن را مصروف خود کرده است.
https://davtalab.org/2022/1690/
@davtalaborg
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
داوطلب
مروری بر تجارب جهانی و نگاهی به وضعیت ایران - داوطلب
اتحادیههای معلمان و دولت؛ مروری بر تجارب جهانی و نگاهی به وضعیت ایران(بخش اول)
💠 #تجربه
🔺زنان در مقاومت مدنی چه نقشی دارند؟
✍ اریکا چنووت
زنان معمولاً در خط مقدّمِ جنبشهای مقاومت مدنی قرار دارند.بعضی نمونهها عبارتند از راهبههایی که در جنبشهای دموکراسیخواهی در فیلیپین و برمه بدنِ خود را به صورت حائل و مانع بین نیروهای امنیتی و کنشگران قرار میدادند، زنان سیاهپوستِ عضو اقلیتهای جنسی که جنبش «جان سیاهان مهم است» را در آمریکا سازماندهی میکردند، زنان چایفروشی که بیرون از مقرِ ستاد ارتش سودان تحصن میکردند، مادربزرگهایی که به خاطرِ نوههایشان در برابر نظام دیکتاتوری در الجزایر مقاومت میکردند، زنان شاعر و نمایشنامهنویسی که رویدادهای انقلاب ۲۵ ژانویهی مصر را ثبت میکردند، و زنان جوانی که امروز پیشگام جنبش جهانیِ مقابله با تغییرات اقلیمی هستند.
افزون بر این مشارکت زنان در کارزارهای مقاومت مدنی برای موفقیت این کارزارها ضروری است.از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون فقط تعداد بسیار کمی از جنبشهای مقاومت مدنی که زنان در صفِ اول آنها حضور نداشتهاند به موفقیت دست یافتهاند.یک دلیل این امر آن است که عدم حضور زنان در جنبشها به معنای محرومیت این جنبشها از مشارکتِ دستکم نیمی از جمعیت است.این امر به متغیرِ بسیار مهمِ «مشارکت انبوه» آسیب میرساند و همانطور که میدانیم، این متغیر در تعیین قدرت سیاسیِ کارزار نقشی حیاتی دارد.
دوم اینکه، مشارکت زنان شبکههای اجتماعیِ بیشتری را در اختیار یک جنبش قرار میدهد تا با استفاده از آنها حامیان طرفِ مقابل را به رویگردانی ترغیب کنند. به علت نقشهای جنسیتیِ سنتی، زنان اغلب میدانند که کجا و چطور میتوان بعضی از محصولات را خرید یا برخی از کالاها و تولیدکنندگان را تحریم کرد؛ آنها میدانند که گروههای گوناگون برای اعتصابِ بلندمدت به چه لوازمی احتیاج دارند؛ آنها میدانند که همسران یا پسران نظامیشان چه روزهایی سرِ کار میروند. علاوه بر این، همانطور که آنجلینا گریمکه فهمید، زنان میتوانند با استفاده از قدرت و نفوذ اجتماعیِ خود، قدرت سیاسیِ یک جنبش را به میزان چشمگیری افزایش دهند.
سوم، مشارکت زنان فرصتهای بسیار بیشتری را برای نوآوریِ تاکتیکی فراهم میکند. زنان در شیلی مُبدِع اعتراض با استفاده از قابلمه بودند و اولین بار در سال ۱۹۷۱ در زمان دولت سالوادورآلنده با کوبیدن روی قابلمهها و ظرفهای خالی به کمبود مواد غذایی اعتراض کردند. دراین روش، مردم در خانه میمانند (و بنابراین، معمولاً از آسیب حفظ میشوند) و با هماهنگی با یکدیگر در زمان مشخصی از روز روی قابلمهها و ظروفِ خالی میکوبند. درهر شهر هزاران نفر میتوانند از این طریق سروصدای کرکنندهای به راه بیندازند و به شیوهای مؤثر و منسجم ابراز انزجار یا حتی خشم کنند ــ امری که نماد چشمگیری از نارضاییِ غیرسیاسیِ عمومی از گرسنگی است. عجیب نیست که زنان چنین شیوهی اعتراضی را ابداع کردهاند؛ اغلب، در جوامع سنتی این زنان هستند که مدت زیادی را در آشپزخانه میگذرانند یا برایشان فوقالعاده راحت است که از داخل خانه اعتراض کنند. این نوآوری نشان میدهد که چطور زنان امکانات تاکتیکیِ یک جنبش را گسترش میدهند ــ هم به این علت که مشارکت تعداد بیشتری از مردم به معنای استفاده از قوهی تخیل تعداد بیشتری از افراد است و هم چون، همانطور که در این مثال دیدیم، موقعیت اجتماعیِ خاص زنان فرصتهای منحصربهفردی را برای اقدامات هدفمند و خلاقانه در اختیار آنها قرار میدهد.
افزون بر این، مشارکت زنان ــ خواه در کنار مردان یا مستقل از آنها ــ به فهم ماهیتِ عام و غیرسیاسیِ نارضاییهایی که جنبش معرّفِ آنهاست کمک میکند. برای مثال، در پایتخت آرژانتین، بوئنوس آیرس، «مادران ناپدیدشدگان» ــ که به «مادران میدان مایو» نیز شهرت دارند ــ مطالباتِ عام و جهانشمولی را مطرح میکردند. آنها اعتراضاتی را علیه حکومتِ نظامیان راستگرا سازماندهی میکردند که، با حمایت آمریکا، هزاران فردِ مظنون به مخالفت با حکومت را طی آنچه به «جنگ کثیف» (۱۹۸۳-۱۹۷۶) شهرت یافت ناپدید کردند. این گروه از مادران پنجشنبهها در میدان بزرگ مایو در بونئوس آیرس دورِ هم جمع میشدند و اعلام میکردند که میخواهند بدانند فرزندانشان کجا هستند. بهرغم اینکه خطرِ ناپدید شدن خودشان را هم تهدید میکرد، این مادران دههها به اعتراض ادامه دادند و پس از مدتی روسریهای سفیدی به نشانهی صلح پوشیدند و دعاویِ اخلاقیِ مؤثری را بهعنوان مادر مطرح کردند و خواهان پاسخگویی و عدالت در مورد عزیزانشان شدند. تلاشهای آنها به اعضای جنبش فراگیرترِ مبارزه با دیکتاتوری دل و جرئت بخشید و سرانجام در سال ۱۹۸۳ به گذار به دموکراسی انجامید. در بسیاری از کشورها از بوسنی تا سری لانکا و لیبریا، مادران، همسران و خواهران در مورد قتل عزیزانشان در زمان جنگ دادخواهی کردهاند.
ادامه دارد..
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺زنان در مقاومت مدنی چه نقشی دارند؟
✍ اریکا چنووت
زنان معمولاً در خط مقدّمِ جنبشهای مقاومت مدنی قرار دارند.بعضی نمونهها عبارتند از راهبههایی که در جنبشهای دموکراسیخواهی در فیلیپین و برمه بدنِ خود را به صورت حائل و مانع بین نیروهای امنیتی و کنشگران قرار میدادند، زنان سیاهپوستِ عضو اقلیتهای جنسی که جنبش «جان سیاهان مهم است» را در آمریکا سازماندهی میکردند، زنان چایفروشی که بیرون از مقرِ ستاد ارتش سودان تحصن میکردند، مادربزرگهایی که به خاطرِ نوههایشان در برابر نظام دیکتاتوری در الجزایر مقاومت میکردند، زنان شاعر و نمایشنامهنویسی که رویدادهای انقلاب ۲۵ ژانویهی مصر را ثبت میکردند، و زنان جوانی که امروز پیشگام جنبش جهانیِ مقابله با تغییرات اقلیمی هستند.
افزون بر این مشارکت زنان در کارزارهای مقاومت مدنی برای موفقیت این کارزارها ضروری است.از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون فقط تعداد بسیار کمی از جنبشهای مقاومت مدنی که زنان در صفِ اول آنها حضور نداشتهاند به موفقیت دست یافتهاند.یک دلیل این امر آن است که عدم حضور زنان در جنبشها به معنای محرومیت این جنبشها از مشارکتِ دستکم نیمی از جمعیت است.این امر به متغیرِ بسیار مهمِ «مشارکت انبوه» آسیب میرساند و همانطور که میدانیم، این متغیر در تعیین قدرت سیاسیِ کارزار نقشی حیاتی دارد.
دوم اینکه، مشارکت زنان شبکههای اجتماعیِ بیشتری را در اختیار یک جنبش قرار میدهد تا با استفاده از آنها حامیان طرفِ مقابل را به رویگردانی ترغیب کنند. به علت نقشهای جنسیتیِ سنتی، زنان اغلب میدانند که کجا و چطور میتوان بعضی از محصولات را خرید یا برخی از کالاها و تولیدکنندگان را تحریم کرد؛ آنها میدانند که گروههای گوناگون برای اعتصابِ بلندمدت به چه لوازمی احتیاج دارند؛ آنها میدانند که همسران یا پسران نظامیشان چه روزهایی سرِ کار میروند. علاوه بر این، همانطور که آنجلینا گریمکه فهمید، زنان میتوانند با استفاده از قدرت و نفوذ اجتماعیِ خود، قدرت سیاسیِ یک جنبش را به میزان چشمگیری افزایش دهند.
سوم، مشارکت زنان فرصتهای بسیار بیشتری را برای نوآوریِ تاکتیکی فراهم میکند. زنان در شیلی مُبدِع اعتراض با استفاده از قابلمه بودند و اولین بار در سال ۱۹۷۱ در زمان دولت سالوادورآلنده با کوبیدن روی قابلمهها و ظرفهای خالی به کمبود مواد غذایی اعتراض کردند. دراین روش، مردم در خانه میمانند (و بنابراین، معمولاً از آسیب حفظ میشوند) و با هماهنگی با یکدیگر در زمان مشخصی از روز روی قابلمهها و ظروفِ خالی میکوبند. درهر شهر هزاران نفر میتوانند از این طریق سروصدای کرکنندهای به راه بیندازند و به شیوهای مؤثر و منسجم ابراز انزجار یا حتی خشم کنند ــ امری که نماد چشمگیری از نارضاییِ غیرسیاسیِ عمومی از گرسنگی است. عجیب نیست که زنان چنین شیوهی اعتراضی را ابداع کردهاند؛ اغلب، در جوامع سنتی این زنان هستند که مدت زیادی را در آشپزخانه میگذرانند یا برایشان فوقالعاده راحت است که از داخل خانه اعتراض کنند. این نوآوری نشان میدهد که چطور زنان امکانات تاکتیکیِ یک جنبش را گسترش میدهند ــ هم به این علت که مشارکت تعداد بیشتری از مردم به معنای استفاده از قوهی تخیل تعداد بیشتری از افراد است و هم چون، همانطور که در این مثال دیدیم، موقعیت اجتماعیِ خاص زنان فرصتهای منحصربهفردی را برای اقدامات هدفمند و خلاقانه در اختیار آنها قرار میدهد.
افزون بر این، مشارکت زنان ــ خواه در کنار مردان یا مستقل از آنها ــ به فهم ماهیتِ عام و غیرسیاسیِ نارضاییهایی که جنبش معرّفِ آنهاست کمک میکند. برای مثال، در پایتخت آرژانتین، بوئنوس آیرس، «مادران ناپدیدشدگان» ــ که به «مادران میدان مایو» نیز شهرت دارند ــ مطالباتِ عام و جهانشمولی را مطرح میکردند. آنها اعتراضاتی را علیه حکومتِ نظامیان راستگرا سازماندهی میکردند که، با حمایت آمریکا، هزاران فردِ مظنون به مخالفت با حکومت را طی آنچه به «جنگ کثیف» (۱۹۸۳-۱۹۷۶) شهرت یافت ناپدید کردند. این گروه از مادران پنجشنبهها در میدان بزرگ مایو در بونئوس آیرس دورِ هم جمع میشدند و اعلام میکردند که میخواهند بدانند فرزندانشان کجا هستند. بهرغم اینکه خطرِ ناپدید شدن خودشان را هم تهدید میکرد، این مادران دههها به اعتراض ادامه دادند و پس از مدتی روسریهای سفیدی به نشانهی صلح پوشیدند و دعاویِ اخلاقیِ مؤثری را بهعنوان مادر مطرح کردند و خواهان پاسخگویی و عدالت در مورد عزیزانشان شدند. تلاشهای آنها به اعضای جنبش فراگیرترِ مبارزه با دیکتاتوری دل و جرئت بخشید و سرانجام در سال ۱۹۸۳ به گذار به دموکراسی انجامید. در بسیاری از کشورها از بوسنی تا سری لانکا و لیبریا، مادران، همسران و خواهران در مورد قتل عزیزانشان در زمان جنگ دادخواهی کردهاند.
ادامه دارد..
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #تجربه
🔺زنان در مقاومت مدنی چه نقشی دارند؟ (۲)
✍ اریکا چنووت
برگردان: عرفان ثابتی
زنانی که در دوران حکومت ژنرال اگوستو پینوشه، دیکتاتور راستگرا، در شیلی زندگی میکردند، با الگوبرداری از مادران میدان مایو شیوهی مشابهی را برای اعتراض به آدمربایی، شکنجه و قتل هزاران نفر از مخالفان حکومت در پیش گرفتند.این زنان در میدان اصلیِ کنار پارلمان جمع میشدند و در حالی که عکس عزیزانِ مفقودشان را در دست داشتند در سکوت رقص ملیِ شیلی را اجرا میکردند. این روش مؤثر، هم نمادی از ناعادلانه بودن خشونتِ حکومت بود که مصون از هرگونه پیگرد قانونی افراد را به قتل میرساند و هم توجه افکار عمومی را به مطالبات اخلاقیِ زنان در مورد عدالت جلب میکرد. گروههای زنانی که در این دوران شکل گرفتند به ستون فقراتِ جنبش دموکراسی خواهانهای تبدیل شدند که در میانهی دههی ۱۹۸۰ پدید آمد. سرانجام، وقتی ژنرال پینوشه از مردم خواست که با شرکت در همهپرسی به تداوم حضور او در قدرت رأی مثبت دهند، گروههای زنان به سازماندهیِ آرای «منفی» کمک کردند. حدود ۵۶ درصد از شرکتکنندگان در این همهپرسی، رأی منفی به صندوق ریختند و به این ترتیب مخالفان پینوشه به پیروزیِ قاطعی دست یافتند.افسران نظامیِ پینوشه نتیجهی همهپرسی را تأیید کردند و در پی برگزاری انتخابات در سال ۱۹۸۹، پینوشه از قدرت کنار رفت و نظام دیکتاتوری برچیده شد.این اجراهای نمادینِ چشمگیرِ رقص ملیِ شیلی توجه جامعهی جهانی را جلب کرد و در سال ۱۹۸۷، استینگ، موسیقیدان بریتانیایی، با الهام از آن، ترانه اعتراضآمیزِ «آنها تنها میرقصند» را سرود. در سال ۱۹۸۸، استینگ همراه با دیگر هنرمندان و مادران میدان مایو، این ترانه را در کنسرتی که سازمان «عفو بینالملل» در آرژانتین به نشانهی اعلان همبستگی با مردم شیلی برگزار میکرد، اجرا کرد.
زنان همیشه نوآوریهای تاکتیکیِ جدید و خلاقانهای را ارائه کردهاند که برغنای راهکارهای مهمی که امروز بدیهی به شمار میرود، افزوده است. در قرن نوزدهم، «مجمع ارضیِ زنان» در ایرلند به امید دستیابی به استقلال ایرلند از سلطهی بریتانیا راهکارهای جدیدی را برای عدمهمکاری ابداع کرد. زنان ایرلندی، که با نظام فئودالیِ موروثی روبهرو بودند، اغلب مسئولیت کشت غلات و پرداختِ اجارهبها به زمینداران را بر عهده داشتند، زمیندارانی که بسیاری از آنها مردان انگلیسیای بودند که در آنجا زندگی نمیکردند. اما تلاشهای زنان ایرلندی به تضمین حقوق ارضی، از جمله ممنوعیت اخراج خودسرانه، نینجامید و فرصتی برای تحرک اجتماعی یا اقتصادی فراهم نکرد. زنان ایرلندی به منظور کاهش قدرت اقتصادی بریتانیا، کارزاری به راه انداختند و از پرداخت اجارهبها و کمک به برداشتِ محصول خودداری کردند. در سال ۱۸۸۰، یکی از این کارزارها سروان چارلز بایکوت، یک دلّال املاک در کانتیمایو، را هدف قرار داد تا او را منزوی کند. اعضای «مجمع ارضی زنان» همراه با مغازهداران محلی، آهنگران، نانوایان، آشپزها، زنان رختشو، زنان خدمتکار، پستچیها، و دیگران از ارائهی خدمات به وی خودداری کردند و در نتیجه او مجبور شد که ایرلند را ترک کند و به انگلستان برود ــ اینگونه بود که واژهی «بایکوت» بر سرِ زبانها افتاد. این روش در سراسر ایرلند رایج شد. یک سال بعد، لایحهی جامع اصلاحات ارضی در پارلمان بریتانیا خواستههای تحریمکنندگان را پذیرفت و به مالکیتِ مشترک میان زمینداران و مستأجران، کارمزد منصفانهی دلّالان و تضمین در قبال اخراج رسمیت بخشید.
گاهی زنان بر خلاف انتظارات جنسیتیِ سنتی از نحوهی رفتارِ مردان و زنان عمل کردهاند تا قدرت بیافرینند. برای مثال، هزاران مصری، با الهام از «انقلاب کرامت» سال ۲۰۱۰ در تونس، در اوایل سال ۲۰۱۱ شروع به اعتراض به دیکتاتوریِ حسنی مبارک کردند، اعتراضی که در نهایت به خیزشی سراسری با مشارکت میلیونها مصری انجامید. در میانهی ژانویهی ۲۰۱۱، اسما محفوظ، یک زن مصریِ ۲۵ ساله، با انتشار ویدیویی در یوتیوب از مردان مصری خواست که علیه مبارک قیام کنند ــ و برای اثبات شهامتِ خود به زنانی بپیوندند که در میدان تحریر سرگرم اعتراض بودند. در آن زمان، هزاران مصری در میدان تحریر جمع شده و منتظر تظاهرات بزرگ ۲۵ ژانویه بودند. اسما محفوظ با انتشار این ویدیو کوشید تا مردانگیِ مصری را علیه حکومت بسیج کند.
به همین ترتیب، زنان از نقشهای جنسیتی استفاده کردهاند تا پلیس و نیروهای امنیتی را به خاطرِ نحوهی برخوردشان با معترضان شرمسار کنند و آنها را وادارند که خویشتنداریِ بیشتری از خود نشان دهند.
برای مثال، جنبش فمینیستی و زیستمحیطیِ «کمربند سبز» در کنیا به شیوهای خلاقانه از تابوهای اجتماعیِ جنسیتمحور برای رویارویی با نیروهای امنیتی استفاده کرده است.
لینک بخش اول:
https://tttttt.me/KSMtehran/13088
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺زنان در مقاومت مدنی چه نقشی دارند؟ (۲)
✍ اریکا چنووت
برگردان: عرفان ثابتی
زنانی که در دوران حکومت ژنرال اگوستو پینوشه، دیکتاتور راستگرا، در شیلی زندگی میکردند، با الگوبرداری از مادران میدان مایو شیوهی مشابهی را برای اعتراض به آدمربایی، شکنجه و قتل هزاران نفر از مخالفان حکومت در پیش گرفتند.این زنان در میدان اصلیِ کنار پارلمان جمع میشدند و در حالی که عکس عزیزانِ مفقودشان را در دست داشتند در سکوت رقص ملیِ شیلی را اجرا میکردند. این روش مؤثر، هم نمادی از ناعادلانه بودن خشونتِ حکومت بود که مصون از هرگونه پیگرد قانونی افراد را به قتل میرساند و هم توجه افکار عمومی را به مطالبات اخلاقیِ زنان در مورد عدالت جلب میکرد. گروههای زنانی که در این دوران شکل گرفتند به ستون فقراتِ جنبش دموکراسی خواهانهای تبدیل شدند که در میانهی دههی ۱۹۸۰ پدید آمد. سرانجام، وقتی ژنرال پینوشه از مردم خواست که با شرکت در همهپرسی به تداوم حضور او در قدرت رأی مثبت دهند، گروههای زنان به سازماندهیِ آرای «منفی» کمک کردند. حدود ۵۶ درصد از شرکتکنندگان در این همهپرسی، رأی منفی به صندوق ریختند و به این ترتیب مخالفان پینوشه به پیروزیِ قاطعی دست یافتند.افسران نظامیِ پینوشه نتیجهی همهپرسی را تأیید کردند و در پی برگزاری انتخابات در سال ۱۹۸۹، پینوشه از قدرت کنار رفت و نظام دیکتاتوری برچیده شد.این اجراهای نمادینِ چشمگیرِ رقص ملیِ شیلی توجه جامعهی جهانی را جلب کرد و در سال ۱۹۸۷، استینگ، موسیقیدان بریتانیایی، با الهام از آن، ترانه اعتراضآمیزِ «آنها تنها میرقصند» را سرود. در سال ۱۹۸۸، استینگ همراه با دیگر هنرمندان و مادران میدان مایو، این ترانه را در کنسرتی که سازمان «عفو بینالملل» در آرژانتین به نشانهی اعلان همبستگی با مردم شیلی برگزار میکرد، اجرا کرد.
زنان همیشه نوآوریهای تاکتیکیِ جدید و خلاقانهای را ارائه کردهاند که برغنای راهکارهای مهمی که امروز بدیهی به شمار میرود، افزوده است. در قرن نوزدهم، «مجمع ارضیِ زنان» در ایرلند به امید دستیابی به استقلال ایرلند از سلطهی بریتانیا راهکارهای جدیدی را برای عدمهمکاری ابداع کرد. زنان ایرلندی، که با نظام فئودالیِ موروثی روبهرو بودند، اغلب مسئولیت کشت غلات و پرداختِ اجارهبها به زمینداران را بر عهده داشتند، زمیندارانی که بسیاری از آنها مردان انگلیسیای بودند که در آنجا زندگی نمیکردند. اما تلاشهای زنان ایرلندی به تضمین حقوق ارضی، از جمله ممنوعیت اخراج خودسرانه، نینجامید و فرصتی برای تحرک اجتماعی یا اقتصادی فراهم نکرد. زنان ایرلندی به منظور کاهش قدرت اقتصادی بریتانیا، کارزاری به راه انداختند و از پرداخت اجارهبها و کمک به برداشتِ محصول خودداری کردند. در سال ۱۸۸۰، یکی از این کارزارها سروان چارلز بایکوت، یک دلّال املاک در کانتیمایو، را هدف قرار داد تا او را منزوی کند. اعضای «مجمع ارضی زنان» همراه با مغازهداران محلی، آهنگران، نانوایان، آشپزها، زنان رختشو، زنان خدمتکار، پستچیها، و دیگران از ارائهی خدمات به وی خودداری کردند و در نتیجه او مجبور شد که ایرلند را ترک کند و به انگلستان برود ــ اینگونه بود که واژهی «بایکوت» بر سرِ زبانها افتاد. این روش در سراسر ایرلند رایج شد. یک سال بعد، لایحهی جامع اصلاحات ارضی در پارلمان بریتانیا خواستههای تحریمکنندگان را پذیرفت و به مالکیتِ مشترک میان زمینداران و مستأجران، کارمزد منصفانهی دلّالان و تضمین در قبال اخراج رسمیت بخشید.
گاهی زنان بر خلاف انتظارات جنسیتیِ سنتی از نحوهی رفتارِ مردان و زنان عمل کردهاند تا قدرت بیافرینند. برای مثال، هزاران مصری، با الهام از «انقلاب کرامت» سال ۲۰۱۰ در تونس، در اوایل سال ۲۰۱۱ شروع به اعتراض به دیکتاتوریِ حسنی مبارک کردند، اعتراضی که در نهایت به خیزشی سراسری با مشارکت میلیونها مصری انجامید. در میانهی ژانویهی ۲۰۱۱، اسما محفوظ، یک زن مصریِ ۲۵ ساله، با انتشار ویدیویی در یوتیوب از مردان مصری خواست که علیه مبارک قیام کنند ــ و برای اثبات شهامتِ خود به زنانی بپیوندند که در میدان تحریر سرگرم اعتراض بودند. در آن زمان، هزاران مصری در میدان تحریر جمع شده و منتظر تظاهرات بزرگ ۲۵ ژانویه بودند. اسما محفوظ با انتشار این ویدیو کوشید تا مردانگیِ مصری را علیه حکومت بسیج کند.
به همین ترتیب، زنان از نقشهای جنسیتی استفاده کردهاند تا پلیس و نیروهای امنیتی را به خاطرِ نحوهی برخوردشان با معترضان شرمسار کنند و آنها را وادارند که خویشتنداریِ بیشتری از خود نشان دهند.
برای مثال، جنبش فمینیستی و زیستمحیطیِ «کمربند سبز» در کنیا به شیوهای خلاقانه از تابوهای اجتماعیِ جنسیتمحور برای رویارویی با نیروهای امنیتی استفاده کرده است.
لینک بخش اول:
https://tttttt.me/KSMtehran/13088
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #تجربه
🔺زنان در مقاومت مدنی چه نقشی دارند؟
✍ اریکا چنووت
زنان معمولاً در خط مقدّمِ جنبشهای مقاومت مدنی قرار دارند.بعضی نمونهها عبارتند از راهبههایی که در جنبشهای دموکراسیخواهی در فیلیپین و برمه بدنِ خود را به صورت حائل و مانع بین نیروهای امنیتی…
🔺زنان در مقاومت مدنی چه نقشی دارند؟
✍ اریکا چنووت
زنان معمولاً در خط مقدّمِ جنبشهای مقاومت مدنی قرار دارند.بعضی نمونهها عبارتند از راهبههایی که در جنبشهای دموکراسیخواهی در فیلیپین و برمه بدنِ خود را به صورت حائل و مانع بین نیروهای امنیتی…
💠 #تجربه_دانش
🔺آیا آسیبرسانی به اموال، «مقاومت مدنی» محسوب میشود؟
بخش اول
این متن را فرهاد میثمی در زندان رجائیشهر ترجمه کرده است با این توضیح:
متن حاضر ترجمهای است از صفحات ۵۷ و ۵۸ کتابِ ایستادگی مدنی: آنچه هرکس باید بداند، نوشتهی اریکا چنووِت (استاد حقوق بشر و امور بینالملل در هاروارد)؛ منتشر شده در سال ۲۰۲۱. ترجمه و طرح برخی از مباحث این کتاب بهمعنای موافقت مترجم با تمام یا حتی اکثر مطالبِ مطرح شده نیست بلکه در راستای افزودن بر دستمایههای گفتوگو، تأمل و بسط تنوع و امکانهای اندیشهورزی در جنبشهای اجتماعی است. در عینحال، موضوعاتی که در این کتاب مطرح شده مستقل از میزان موافقت یا مخالفت ما با محتوای آنها، موضوعاتِ اساسیِ بسیاری از بحثهای داغِ این روزهای جامعهی جنبشیِ ایران هستند. ازاینرو به مترجمان و ناشران علاقمند پیشنهاد میکنم به ترجمهی کامل و نشر این کتاب همت گمارند؛ به هر آنکس که از دستش برآید.
(Chenoweth, Erica. 2021. “Civil Resistance: What Everyone Needs to Know.” New York: Oxford University Press.)
نظرات دراینباره متفاوتند. اغلبِ متخصصانِ این عرصه، مبارزهی خشونت پرهیز را آن کنشی میدانند که توسط مردمانی غیرمسلّح انجام شود که به کسی آسیب بدنی نمیزند یا کسی را تهدید به آن نمیکند. [در این چارچوب،] آسیب به اموال اگر بهصورتی دقیق و باقاعده صورت گیرد و پیامی روشن دربر داشته باشد، میتواند یک روشِ بیخشونتِ کارشکنی در امور لحاظ شود. اما اگر این امر بهصورتی لگامگسیخته، بیهدف و حسابنشده صورت گیرد یا پیامی مبهم و دوپهلو ارسال کند مبنی بر اینکه شاید مرتکبینِ آن قصد صدمه به اشخاص را هم داشته باشند، در اینصورت خیلیها ممکن است آسیب به اموال را وضعیتی مبهم [و مستعدّ خشونت] تلقّی کنند، با آنکه بهشیوهای خشونتبار صورت نگرفته است.
یک مثال مشهور در این زمینه به دسامبر ۱۷۷۳ [و آغاز فرآیندهای منجر به استقلال آمریکا] بازمیگردد. در آنزمان، حدود ۶۰ آمریکاییِ معترض و هوادار استقلال [از بریتانیا] که خود را به شکل سرخپوستانِ موهاوک درآورده بودند در بندر بوستون وارد سه کشتی بازرگانی شده و ۳۴۲ صندوق چای را به دریا ریختند. آنان با وسواس فراوان دقت میکردند که اموالی را بی-جهت تخریب نکنند؛ حتی بنابر قول مشهور، یک قفل آهنی را که هنگام بازکردن درب انباری شکسته بودند، جایگزین کردند.[1] این کار بی تردید به هیچکس آسیب جسمانی نرساند؛ در عینحال، پیامی روشن برای مقاماتِ استعمارگرِ بریتانیایی دربرداشت مبنی بر اینکه مستعمرهنشینان قادر به وارد کردن خسارات اقتصادی هستند ــ چنانکه در این مثال، فقط در یک شب، خسارت وارده بالغ بر ۱۰هزار لیره شد (معادلِ بیش از ۱/۵ میلیون پوندِ امروز).[2] عاملان این کار بهطرزی گسترده توسط سایر انقلابیون تحسین و بهعنوان میهنپرست مورد ستایش قرار گرفتند. همچنین سایر رهبرانِ طرفدار استقلال که مایل به جداشدن از بریتانیای کبیر بهشیوهای بیشتر تدریجی، گامبهگام و مذاکرهمحور بودند نیز از محکوم کردنِ آنان اجتناب کردند. دو قرن بعد، در طی دههی ۱۹۶۰ در ایالاتمتحده، برخی فعالانِ ضدّجنگ کارتهای آمادهبهخدمتِ [نظامی]شان را ــ که جزء اموال فدرال محسوب میشد ــ بهعنوان اعتراض به جنگ ویتنام سوزاندند و از بین بردند. فعالانِ ضدّجنگ دیگری در تلاش برای پیشگیری یا خاتمهدادن به ستیزهجوییها سعی کردند سلاحها و مهماتی را از بین ببرند. در تمام این موارد، تخریب اموال در عین اجتناب از آسیبرسانی [بدنی] به دیگران صورت گرفت، اهدافی دقیق و معیّن داشت، و پیامی روشن از هدفی خشونتپرهیز را به نمایش میگذاشت.
اما آسیب به اموال وقتیکه بی هدف و حسابنشده به نظر برسد ــ مانند آتشکشیدن ساختمانها یا شکستن شیشههای خودروهای عبوری، خصوصاً زمانیکه بهصورتی غیرعمدی به کسانی (از جمله رهگذران) صدمه وارد کند ــ میتواند پیامهای مغشوشتری دربر داشته باشد. شکستن شیشهها، سوزاندن خودروها و تخریب خانهها اغلب موجبات انتقاد گستردهی عمومی را فراهم میکند. چنین اَعمالی برای بسیاری از افراد، بیشتر حکایت از هرجومرج و آشوب دارد تا تمایلی به پدیدآوردنِ یک نظامِ عادلانهتر. همچنین بستر تاریخی و فرهنگی میتواند در اینکه جامعهی بزرگتر چنان تاکتیکهایی را چگونه تفسیر کند نقش داشته باشد. بهعنوان مثال، در کشورهایی که اخیراً از جنگ یا کشتارهایی جمعی بهدرآمدهاند که تخریب اموال را نیز در برنامه داشته، انهدام داراییها ممکن است بیشتر منجر به لطمهی روحیِ جمعی شود تا منجر به جلب توجه یا همدردی. بسیاری از شاهدان دربارهی پیام این اَعمال سردرگم میشوند.
ادامه در صفحه ۲ ⤵️
🔺آیا آسیبرسانی به اموال، «مقاومت مدنی» محسوب میشود؟
بخش اول
این متن را فرهاد میثمی در زندان رجائیشهر ترجمه کرده است با این توضیح:
متن حاضر ترجمهای است از صفحات ۵۷ و ۵۸ کتابِ ایستادگی مدنی: آنچه هرکس باید بداند، نوشتهی اریکا چنووِت (استاد حقوق بشر و امور بینالملل در هاروارد)؛ منتشر شده در سال ۲۰۲۱. ترجمه و طرح برخی از مباحث این کتاب بهمعنای موافقت مترجم با تمام یا حتی اکثر مطالبِ مطرح شده نیست بلکه در راستای افزودن بر دستمایههای گفتوگو، تأمل و بسط تنوع و امکانهای اندیشهورزی در جنبشهای اجتماعی است. در عینحال، موضوعاتی که در این کتاب مطرح شده مستقل از میزان موافقت یا مخالفت ما با محتوای آنها، موضوعاتِ اساسیِ بسیاری از بحثهای داغِ این روزهای جامعهی جنبشیِ ایران هستند. ازاینرو به مترجمان و ناشران علاقمند پیشنهاد میکنم به ترجمهی کامل و نشر این کتاب همت گمارند؛ به هر آنکس که از دستش برآید.
(Chenoweth, Erica. 2021. “Civil Resistance: What Everyone Needs to Know.” New York: Oxford University Press.)
نظرات دراینباره متفاوتند. اغلبِ متخصصانِ این عرصه، مبارزهی خشونت پرهیز را آن کنشی میدانند که توسط مردمانی غیرمسلّح انجام شود که به کسی آسیب بدنی نمیزند یا کسی را تهدید به آن نمیکند. [در این چارچوب،] آسیب به اموال اگر بهصورتی دقیق و باقاعده صورت گیرد و پیامی روشن دربر داشته باشد، میتواند یک روشِ بیخشونتِ کارشکنی در امور لحاظ شود. اما اگر این امر بهصورتی لگامگسیخته، بیهدف و حسابنشده صورت گیرد یا پیامی مبهم و دوپهلو ارسال کند مبنی بر اینکه شاید مرتکبینِ آن قصد صدمه به اشخاص را هم داشته باشند، در اینصورت خیلیها ممکن است آسیب به اموال را وضعیتی مبهم [و مستعدّ خشونت] تلقّی کنند، با آنکه بهشیوهای خشونتبار صورت نگرفته است.
یک مثال مشهور در این زمینه به دسامبر ۱۷۷۳ [و آغاز فرآیندهای منجر به استقلال آمریکا] بازمیگردد. در آنزمان، حدود ۶۰ آمریکاییِ معترض و هوادار استقلال [از بریتانیا] که خود را به شکل سرخپوستانِ موهاوک درآورده بودند در بندر بوستون وارد سه کشتی بازرگانی شده و ۳۴۲ صندوق چای را به دریا ریختند. آنان با وسواس فراوان دقت میکردند که اموالی را بی-جهت تخریب نکنند؛ حتی بنابر قول مشهور، یک قفل آهنی را که هنگام بازکردن درب انباری شکسته بودند، جایگزین کردند.[1] این کار بی تردید به هیچکس آسیب جسمانی نرساند؛ در عینحال، پیامی روشن برای مقاماتِ استعمارگرِ بریتانیایی دربرداشت مبنی بر اینکه مستعمرهنشینان قادر به وارد کردن خسارات اقتصادی هستند ــ چنانکه در این مثال، فقط در یک شب، خسارت وارده بالغ بر ۱۰هزار لیره شد (معادلِ بیش از ۱/۵ میلیون پوندِ امروز).[2] عاملان این کار بهطرزی گسترده توسط سایر انقلابیون تحسین و بهعنوان میهنپرست مورد ستایش قرار گرفتند. همچنین سایر رهبرانِ طرفدار استقلال که مایل به جداشدن از بریتانیای کبیر بهشیوهای بیشتر تدریجی، گامبهگام و مذاکرهمحور بودند نیز از محکوم کردنِ آنان اجتناب کردند. دو قرن بعد، در طی دههی ۱۹۶۰ در ایالاتمتحده، برخی فعالانِ ضدّجنگ کارتهای آمادهبهخدمتِ [نظامی]شان را ــ که جزء اموال فدرال محسوب میشد ــ بهعنوان اعتراض به جنگ ویتنام سوزاندند و از بین بردند. فعالانِ ضدّجنگ دیگری در تلاش برای پیشگیری یا خاتمهدادن به ستیزهجوییها سعی کردند سلاحها و مهماتی را از بین ببرند. در تمام این موارد، تخریب اموال در عین اجتناب از آسیبرسانی [بدنی] به دیگران صورت گرفت، اهدافی دقیق و معیّن داشت، و پیامی روشن از هدفی خشونتپرهیز را به نمایش میگذاشت.
اما آسیب به اموال وقتیکه بی هدف و حسابنشده به نظر برسد ــ مانند آتشکشیدن ساختمانها یا شکستن شیشههای خودروهای عبوری، خصوصاً زمانیکه بهصورتی غیرعمدی به کسانی (از جمله رهگذران) صدمه وارد کند ــ میتواند پیامهای مغشوشتری دربر داشته باشد. شکستن شیشهها، سوزاندن خودروها و تخریب خانهها اغلب موجبات انتقاد گستردهی عمومی را فراهم میکند. چنین اَعمالی برای بسیاری از افراد، بیشتر حکایت از هرجومرج و آشوب دارد تا تمایلی به پدیدآوردنِ یک نظامِ عادلانهتر. همچنین بستر تاریخی و فرهنگی میتواند در اینکه جامعهی بزرگتر چنان تاکتیکهایی را چگونه تفسیر کند نقش داشته باشد. بهعنوان مثال، در کشورهایی که اخیراً از جنگ یا کشتارهایی جمعی بهدرآمدهاند که تخریب اموال را نیز در برنامه داشته، انهدام داراییها ممکن است بیشتر منجر به لطمهی روحیِ جمعی شود تا منجر به جلب توجه یا همدردی. بسیاری از شاهدان دربارهی پیام این اَعمال سردرگم میشوند.
ادامه در صفحه ۲ ⤵️
💠 #تجربه_معلمی
🔺«یک تجربه از معلمی:
حالا من که اونقدری تجربه پیرامون تدریس و معلمبودن ندارم، ولیکن همون سه سال رو هم خیلی تلاش کردم که کمی شبیه آنچیزی باشم که در رویاهام پرورش میدادمش و از اونجایی که دیروز با چندین نفر پیرامون این تجربه حرف زدیم، دیدم بد نیست اگر یکی از کارهایی که درش تو کلاسها نتیجه گرفتم رو بگم بهتان. ایدهی اولیه هم از مدرسهی بازتاب و دوستان معلمی بود که اونجا مینوشتند. روز اول کلاس و آشنایی با بچهها قرار شد در کنار هم یکسری قوانین وضع کنیم تا کلاس بهتر جلو بره.
اما قبل از اینکه به این قوانین بپردازیم من ازشون پرسیدم که بهنظرشون اونها بهعنوان دانشآموز چه حق و حقوقی دارند؟
اولش بچهها ایدهای نداشتند، بعد کمی حرف زدیم از اینکه مثلاً حق اوناست که کلاس باکیفیتی رو تجربه کنند یا حق اوناست که معلم براشون وقت کافی بذاره و غیره.
و بعد درمورد اینکه معلم چه حقوقی داره حرف زدیم و یکم که از حقوحقوق متقابل و مسئولیتهامون در قبال هم سردرآوردیم، بهصورت جمعی در مورد قوانین کلاس حرف زدیم و رو تخته نوشتیمشون و قرار گذاشتیم که تا آخر سال به همین شکل پیش بریم.
دانشآموز با این شکل از وضع قوانین خیلی راحتتر کنار میاد چون میفهمه که گویا به خودش و حقوقش هم توجهی میشه و جبههی کمتری میگیره و در ادامه چون خودش هم در وضع اون قوانین دخیله، کمتر ازشون سرپیچی میکنه.»
از کانال: #بهمن_دارالشفائی
(تصویرها در پست بعد)
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
.
🔺«یک تجربه از معلمی:
حالا من که اونقدری تجربه پیرامون تدریس و معلمبودن ندارم، ولیکن همون سه سال رو هم خیلی تلاش کردم که کمی شبیه آنچیزی باشم که در رویاهام پرورش میدادمش و از اونجایی که دیروز با چندین نفر پیرامون این تجربه حرف زدیم، دیدم بد نیست اگر یکی از کارهایی که درش تو کلاسها نتیجه گرفتم رو بگم بهتان. ایدهی اولیه هم از مدرسهی بازتاب و دوستان معلمی بود که اونجا مینوشتند. روز اول کلاس و آشنایی با بچهها قرار شد در کنار هم یکسری قوانین وضع کنیم تا کلاس بهتر جلو بره.
اما قبل از اینکه به این قوانین بپردازیم من ازشون پرسیدم که بهنظرشون اونها بهعنوان دانشآموز چه حق و حقوقی دارند؟
اولش بچهها ایدهای نداشتند، بعد کمی حرف زدیم از اینکه مثلاً حق اوناست که کلاس باکیفیتی رو تجربه کنند یا حق اوناست که معلم براشون وقت کافی بذاره و غیره.
و بعد درمورد اینکه معلم چه حقوقی داره حرف زدیم و یکم که از حقوحقوق متقابل و مسئولیتهامون در قبال هم سردرآوردیم، بهصورت جمعی در مورد قوانین کلاس حرف زدیم و رو تخته نوشتیمشون و قرار گذاشتیم که تا آخر سال به همین شکل پیش بریم.
دانشآموز با این شکل از وضع قوانین خیلی راحتتر کنار میاد چون میفهمه که گویا به خودش و حقوقش هم توجهی میشه و جبههی کمتری میگیره و در ادامه چون خودش هم در وضع اون قوانین دخیله، کمتر ازشون سرپیچی میکنه.»
از کانال: #بهمن_دارالشفائی
(تصویرها در پست بعد)
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
.
💠 #تجربه_دیگران
🔺یک پرسش از جیمی ساودرا وزیر آموزش و پرورش پرو
❓در بسیاری از کشورها، اکثر معلمان عضو اتحادیهها و تشکلهای معلمان هستند که اغلب اوقات اجرای اصلاحات آموزشی را بسیار دشوار میکند. میخواستم نظر و تجربه خود را در این مورد به ما بگویید؟ اتحادیهها چه چالشهایی برای شما ایجاد کردند؟ چگونه توانستید با کمک معلمانی که در انواع اصلاحات آموزشی مورد نیاز کشورها نقش اصلی را دارند، به جلو حرکت کنید؟
-- این یک چالش مطلقا سرنوشتساز است که برای موفقیت اصلاحات باید با آن کنار بیایید. معلمان باید دارای انگیزههای مناسبی باشند. معلمان را باید با این دیدگاه همراه کرد که وظیفه آنها نهتنها آموزش دادن، بلکه اطمینان از این است که همه کودکان در کلاسهایشان واقعا در حال یادگیری هستند. چنین چیزی شاید یک تفاوت ظریف و نامحسوس بهنظر برسد، اما تاثیر زیادی بر آنچه در کلاس درس میگذرد، دارد. اگر من که معلم هستم مسوولیت خودم را تدریس بدانم، پس به آن روشی که فکر میکنم بهترین روش یا روش کافی است، تدریس خواهم کرد و اگر شمای دانشآموز چیزی یاد بگیرید این یادگیری برای شما خوب است، اما اگر دانشآموز چیزی یاد نگرفت، خب، من معلم چه کاری میتوانم بکنم؟ شاید شما کودکی باشید که بدون خوردن صبحانه سر کلاس حاضر شدهاید یا که درون خانهتان مشکلاتی وجود دارد، اما اینها مشکلات مربوط به شما هستند، نه من معلم. چنین رویکردی را نمیتوان رویکرد معلمان خوب نسبت به شغلشان دانست. مسوولیت معلمان این است که اطمینان حاصل کنند همه کودکان یاد میگیرند، به این معنی که برخی از فراگیران به حمایت و توجه بیشتری نسبت به دیگران نیاز دارند. باید چنین اصلاحی در نگرش و رویکرد اتفاق بیفتد و معلمان باید روشهای تدریس خود را تطبیق داده و متحول کنند تا اطمینان حاصل شود که همه در حال یادگیری هستند. در هر صورت، این کاری است که معلمان خوب انجام میدهند.
اگر معلمان احساس کنند مورد حمله قرارگرفتهاند، چنین تغییر نگرشی رخ نخواهد داد. معنای این سخن این است که ما باید یک رابطه کاری نزدیک و صمیمانه با اتحادیه معلمان برقرار کنیم. چنین کاری آسانتر از آن چیزی شد که ما انتظار داشتیم انجام شود، چون خوششانس بودیم که توانستیم حقوق معلمان را افزایش دهیم، اما از این عامل تشویقی در شرایطی استفاده کردیم که طبق قانون، حقوقها بهطور یکنواخت افزایش نمییافت، در عوض ما روشن ساختیم که حقوق برخی از معلمان ممکن است تا ۷۰ درصد افزایش یابد، درحالی که برای دیگران تنها ۱۰درصد افزایش مییافت یا حتی هیچ افزایشی پیدا نمیکرد و بستگی بهعملکردی داشت که آنها در ارزیابیها از خود نشان میدادند. فرآیند گزینش و استخدام معلمان جدید و حقوق افراد تازه وارد نیز بهعملکرد آزمایشی آنها بستگی داشت.
چیزی که به ما کمک کرد این بود که روایت دولت در آن زمان با روایت دولت قبلی بسیار متفاوت بود. ما گفتیم معلمان شرکای اصلی در هرگونه اصلاحاتی هستند و اگر معلمان داوطلبانه به شیوههای جدید و نتایج یادگیری بهتر متعهد نشوند، هیچ چیز حاصل نمیشود، بنابراین ما بر افزایش و ارتقای کیفیت پشتیبانی معلمان، از جمله کادر آموزشی و مربیگری تمرکز کردیم. ما فرآیند تغییری را آغاز کردیم که از آموزش شامل نشستن در کلاس و گوشدادن به مربی به سمت مربیگری فعالتر و عملیتر توسط یک معلم باتجربهتر حرکت کردیم. اینکه کارها درست پیش برود کاملا سخت و پیچیده بود و تلاشها در این مسیر هنوز ادامه دارد. در تمام مدت، ما درگیر یک همکاری و تعامل پیچیده با اتحادیه بودیم. موفقیت ما در این زمینه تا حد زیادی به تغییر افکار عمومی به نفع اصلاحات شایستهسالارانه بستگی داشت. این احساس رو به افزایش در بین مردم وجود داشت که بیشتر ناتوانیها و تقصیرها در آموزش عمومی به تواناییهای ضعیف معلمان مربوط میشود، بنابراین در این زمینه، تغییر افکار عمومی به نفع انجام ارزیابی از معلمان بسیار آسان بود که مخالفت با آن را برای اتحادیه دشوارتر و پرهزینهکرد.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺یک پرسش از جیمی ساودرا وزیر آموزش و پرورش پرو
❓در بسیاری از کشورها، اکثر معلمان عضو اتحادیهها و تشکلهای معلمان هستند که اغلب اوقات اجرای اصلاحات آموزشی را بسیار دشوار میکند. میخواستم نظر و تجربه خود را در این مورد به ما بگویید؟ اتحادیهها چه چالشهایی برای شما ایجاد کردند؟ چگونه توانستید با کمک معلمانی که در انواع اصلاحات آموزشی مورد نیاز کشورها نقش اصلی را دارند، به جلو حرکت کنید؟
-- این یک چالش مطلقا سرنوشتساز است که برای موفقیت اصلاحات باید با آن کنار بیایید. معلمان باید دارای انگیزههای مناسبی باشند. معلمان را باید با این دیدگاه همراه کرد که وظیفه آنها نهتنها آموزش دادن، بلکه اطمینان از این است که همه کودکان در کلاسهایشان واقعا در حال یادگیری هستند. چنین چیزی شاید یک تفاوت ظریف و نامحسوس بهنظر برسد، اما تاثیر زیادی بر آنچه در کلاس درس میگذرد، دارد. اگر من که معلم هستم مسوولیت خودم را تدریس بدانم، پس به آن روشی که فکر میکنم بهترین روش یا روش کافی است، تدریس خواهم کرد و اگر شمای دانشآموز چیزی یاد بگیرید این یادگیری برای شما خوب است، اما اگر دانشآموز چیزی یاد نگرفت، خب، من معلم چه کاری میتوانم بکنم؟ شاید شما کودکی باشید که بدون خوردن صبحانه سر کلاس حاضر شدهاید یا که درون خانهتان مشکلاتی وجود دارد، اما اینها مشکلات مربوط به شما هستند، نه من معلم. چنین رویکردی را نمیتوان رویکرد معلمان خوب نسبت به شغلشان دانست. مسوولیت معلمان این است که اطمینان حاصل کنند همه کودکان یاد میگیرند، به این معنی که برخی از فراگیران به حمایت و توجه بیشتری نسبت به دیگران نیاز دارند. باید چنین اصلاحی در نگرش و رویکرد اتفاق بیفتد و معلمان باید روشهای تدریس خود را تطبیق داده و متحول کنند تا اطمینان حاصل شود که همه در حال یادگیری هستند. در هر صورت، این کاری است که معلمان خوب انجام میدهند.
اگر معلمان احساس کنند مورد حمله قرارگرفتهاند، چنین تغییر نگرشی رخ نخواهد داد. معنای این سخن این است که ما باید یک رابطه کاری نزدیک و صمیمانه با اتحادیه معلمان برقرار کنیم. چنین کاری آسانتر از آن چیزی شد که ما انتظار داشتیم انجام شود، چون خوششانس بودیم که توانستیم حقوق معلمان را افزایش دهیم، اما از این عامل تشویقی در شرایطی استفاده کردیم که طبق قانون، حقوقها بهطور یکنواخت افزایش نمییافت، در عوض ما روشن ساختیم که حقوق برخی از معلمان ممکن است تا ۷۰ درصد افزایش یابد، درحالی که برای دیگران تنها ۱۰درصد افزایش مییافت یا حتی هیچ افزایشی پیدا نمیکرد و بستگی بهعملکردی داشت که آنها در ارزیابیها از خود نشان میدادند. فرآیند گزینش و استخدام معلمان جدید و حقوق افراد تازه وارد نیز بهعملکرد آزمایشی آنها بستگی داشت.
چیزی که به ما کمک کرد این بود که روایت دولت در آن زمان با روایت دولت قبلی بسیار متفاوت بود. ما گفتیم معلمان شرکای اصلی در هرگونه اصلاحاتی هستند و اگر معلمان داوطلبانه به شیوههای جدید و نتایج یادگیری بهتر متعهد نشوند، هیچ چیز حاصل نمیشود، بنابراین ما بر افزایش و ارتقای کیفیت پشتیبانی معلمان، از جمله کادر آموزشی و مربیگری تمرکز کردیم. ما فرآیند تغییری را آغاز کردیم که از آموزش شامل نشستن در کلاس و گوشدادن به مربی به سمت مربیگری فعالتر و عملیتر توسط یک معلم باتجربهتر حرکت کردیم. اینکه کارها درست پیش برود کاملا سخت و پیچیده بود و تلاشها در این مسیر هنوز ادامه دارد. در تمام مدت، ما درگیر یک همکاری و تعامل پیچیده با اتحادیه بودیم. موفقیت ما در این زمینه تا حد زیادی به تغییر افکار عمومی به نفع اصلاحات شایستهسالارانه بستگی داشت. این احساس رو به افزایش در بین مردم وجود داشت که بیشتر ناتوانیها و تقصیرها در آموزش عمومی به تواناییهای ضعیف معلمان مربوط میشود، بنابراین در این زمینه، تغییر افکار عمومی به نفع انجام ارزیابی از معلمان بسیار آسان بود که مخالفت با آن را برای اتحادیه دشوارتر و پرهزینهکرد.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran