💠 #تجربه_دیگران
🔺یک پرسش از جیمی ساودرا وزیر آموزش و پرورش پرو
❓در بسیاری از کشورها، اکثر معلمان عضو اتحادیهها و تشکلهای معلمان هستند که اغلب اوقات اجرای اصلاحات آموزشی را بسیار دشوار میکند. میخواستم نظر و تجربه خود را در این مورد به ما بگویید؟ اتحادیهها چه چالشهایی برای شما ایجاد کردند؟ چگونه توانستید با کمک معلمانی که در انواع اصلاحات آموزشی مورد نیاز کشورها نقش اصلی را دارند، به جلو حرکت کنید؟
-- این یک چالش مطلقا سرنوشتساز است که برای موفقیت اصلاحات باید با آن کنار بیایید. معلمان باید دارای انگیزههای مناسبی باشند. معلمان را باید با این دیدگاه همراه کرد که وظیفه آنها نهتنها آموزش دادن، بلکه اطمینان از این است که همه کودکان در کلاسهایشان واقعا در حال یادگیری هستند. چنین چیزی شاید یک تفاوت ظریف و نامحسوس بهنظر برسد، اما تاثیر زیادی بر آنچه در کلاس درس میگذرد، دارد. اگر من که معلم هستم مسوولیت خودم را تدریس بدانم، پس به آن روشی که فکر میکنم بهترین روش یا روش کافی است، تدریس خواهم کرد و اگر شمای دانشآموز چیزی یاد بگیرید این یادگیری برای شما خوب است، اما اگر دانشآموز چیزی یاد نگرفت، خب، من معلم چه کاری میتوانم بکنم؟ شاید شما کودکی باشید که بدون خوردن صبحانه سر کلاس حاضر شدهاید یا که درون خانهتان مشکلاتی وجود دارد، اما اینها مشکلات مربوط به شما هستند، نه من معلم. چنین رویکردی را نمیتوان رویکرد معلمان خوب نسبت به شغلشان دانست. مسوولیت معلمان این است که اطمینان حاصل کنند همه کودکان یاد میگیرند، به این معنی که برخی از فراگیران به حمایت و توجه بیشتری نسبت به دیگران نیاز دارند. باید چنین اصلاحی در نگرش و رویکرد اتفاق بیفتد و معلمان باید روشهای تدریس خود را تطبیق داده و متحول کنند تا اطمینان حاصل شود که همه در حال یادگیری هستند. در هر صورت، این کاری است که معلمان خوب انجام میدهند.
اگر معلمان احساس کنند مورد حمله قرارگرفتهاند، چنین تغییر نگرشی رخ نخواهد داد. معنای این سخن این است که ما باید یک رابطه کاری نزدیک و صمیمانه با اتحادیه معلمان برقرار کنیم. چنین کاری آسانتر از آن چیزی شد که ما انتظار داشتیم انجام شود، چون خوششانس بودیم که توانستیم حقوق معلمان را افزایش دهیم، اما از این عامل تشویقی در شرایطی استفاده کردیم که طبق قانون، حقوقها بهطور یکنواخت افزایش نمییافت، در عوض ما روشن ساختیم که حقوق برخی از معلمان ممکن است تا ۷۰ درصد افزایش یابد، درحالی که برای دیگران تنها ۱۰درصد افزایش مییافت یا حتی هیچ افزایشی پیدا نمیکرد و بستگی بهعملکردی داشت که آنها در ارزیابیها از خود نشان میدادند. فرآیند گزینش و استخدام معلمان جدید و حقوق افراد تازه وارد نیز بهعملکرد آزمایشی آنها بستگی داشت.
چیزی که به ما کمک کرد این بود که روایت دولت در آن زمان با روایت دولت قبلی بسیار متفاوت بود. ما گفتیم معلمان شرکای اصلی در هرگونه اصلاحاتی هستند و اگر معلمان داوطلبانه به شیوههای جدید و نتایج یادگیری بهتر متعهد نشوند، هیچ چیز حاصل نمیشود، بنابراین ما بر افزایش و ارتقای کیفیت پشتیبانی معلمان، از جمله کادر آموزشی و مربیگری تمرکز کردیم. ما فرآیند تغییری را آغاز کردیم که از آموزش شامل نشستن در کلاس و گوشدادن به مربی به سمت مربیگری فعالتر و عملیتر توسط یک معلم باتجربهتر حرکت کردیم. اینکه کارها درست پیش برود کاملا سخت و پیچیده بود و تلاشها در این مسیر هنوز ادامه دارد. در تمام مدت، ما درگیر یک همکاری و تعامل پیچیده با اتحادیه بودیم. موفقیت ما در این زمینه تا حد زیادی به تغییر افکار عمومی به نفع اصلاحات شایستهسالارانه بستگی داشت. این احساس رو به افزایش در بین مردم وجود داشت که بیشتر ناتوانیها و تقصیرها در آموزش عمومی به تواناییهای ضعیف معلمان مربوط میشود، بنابراین در این زمینه، تغییر افکار عمومی به نفع انجام ارزیابی از معلمان بسیار آسان بود که مخالفت با آن را برای اتحادیه دشوارتر و پرهزینهکرد.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺یک پرسش از جیمی ساودرا وزیر آموزش و پرورش پرو
❓در بسیاری از کشورها، اکثر معلمان عضو اتحادیهها و تشکلهای معلمان هستند که اغلب اوقات اجرای اصلاحات آموزشی را بسیار دشوار میکند. میخواستم نظر و تجربه خود را در این مورد به ما بگویید؟ اتحادیهها چه چالشهایی برای شما ایجاد کردند؟ چگونه توانستید با کمک معلمانی که در انواع اصلاحات آموزشی مورد نیاز کشورها نقش اصلی را دارند، به جلو حرکت کنید؟
-- این یک چالش مطلقا سرنوشتساز است که برای موفقیت اصلاحات باید با آن کنار بیایید. معلمان باید دارای انگیزههای مناسبی باشند. معلمان را باید با این دیدگاه همراه کرد که وظیفه آنها نهتنها آموزش دادن، بلکه اطمینان از این است که همه کودکان در کلاسهایشان واقعا در حال یادگیری هستند. چنین چیزی شاید یک تفاوت ظریف و نامحسوس بهنظر برسد، اما تاثیر زیادی بر آنچه در کلاس درس میگذرد، دارد. اگر من که معلم هستم مسوولیت خودم را تدریس بدانم، پس به آن روشی که فکر میکنم بهترین روش یا روش کافی است، تدریس خواهم کرد و اگر شمای دانشآموز چیزی یاد بگیرید این یادگیری برای شما خوب است، اما اگر دانشآموز چیزی یاد نگرفت، خب، من معلم چه کاری میتوانم بکنم؟ شاید شما کودکی باشید که بدون خوردن صبحانه سر کلاس حاضر شدهاید یا که درون خانهتان مشکلاتی وجود دارد، اما اینها مشکلات مربوط به شما هستند، نه من معلم. چنین رویکردی را نمیتوان رویکرد معلمان خوب نسبت به شغلشان دانست. مسوولیت معلمان این است که اطمینان حاصل کنند همه کودکان یاد میگیرند، به این معنی که برخی از فراگیران به حمایت و توجه بیشتری نسبت به دیگران نیاز دارند. باید چنین اصلاحی در نگرش و رویکرد اتفاق بیفتد و معلمان باید روشهای تدریس خود را تطبیق داده و متحول کنند تا اطمینان حاصل شود که همه در حال یادگیری هستند. در هر صورت، این کاری است که معلمان خوب انجام میدهند.
اگر معلمان احساس کنند مورد حمله قرارگرفتهاند، چنین تغییر نگرشی رخ نخواهد داد. معنای این سخن این است که ما باید یک رابطه کاری نزدیک و صمیمانه با اتحادیه معلمان برقرار کنیم. چنین کاری آسانتر از آن چیزی شد که ما انتظار داشتیم انجام شود، چون خوششانس بودیم که توانستیم حقوق معلمان را افزایش دهیم، اما از این عامل تشویقی در شرایطی استفاده کردیم که طبق قانون، حقوقها بهطور یکنواخت افزایش نمییافت، در عوض ما روشن ساختیم که حقوق برخی از معلمان ممکن است تا ۷۰ درصد افزایش یابد، درحالی که برای دیگران تنها ۱۰درصد افزایش مییافت یا حتی هیچ افزایشی پیدا نمیکرد و بستگی بهعملکردی داشت که آنها در ارزیابیها از خود نشان میدادند. فرآیند گزینش و استخدام معلمان جدید و حقوق افراد تازه وارد نیز بهعملکرد آزمایشی آنها بستگی داشت.
چیزی که به ما کمک کرد این بود که روایت دولت در آن زمان با روایت دولت قبلی بسیار متفاوت بود. ما گفتیم معلمان شرکای اصلی در هرگونه اصلاحاتی هستند و اگر معلمان داوطلبانه به شیوههای جدید و نتایج یادگیری بهتر متعهد نشوند، هیچ چیز حاصل نمیشود، بنابراین ما بر افزایش و ارتقای کیفیت پشتیبانی معلمان، از جمله کادر آموزشی و مربیگری تمرکز کردیم. ما فرآیند تغییری را آغاز کردیم که از آموزش شامل نشستن در کلاس و گوشدادن به مربی به سمت مربیگری فعالتر و عملیتر توسط یک معلم باتجربهتر حرکت کردیم. اینکه کارها درست پیش برود کاملا سخت و پیچیده بود و تلاشها در این مسیر هنوز ادامه دارد. در تمام مدت، ما درگیر یک همکاری و تعامل پیچیده با اتحادیه بودیم. موفقیت ما در این زمینه تا حد زیادی به تغییر افکار عمومی به نفع اصلاحات شایستهسالارانه بستگی داشت. این احساس رو به افزایش در بین مردم وجود داشت که بیشتر ناتوانیها و تقصیرها در آموزش عمومی به تواناییهای ضعیف معلمان مربوط میشود، بنابراین در این زمینه، تغییر افکار عمومی به نفع انجام ارزیابی از معلمان بسیار آسان بود که مخالفت با آن را برای اتحادیه دشوارتر و پرهزینهکرد.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran