Hassan kashavarz
64 subscribers
2.89K photos
86 videos
3.57K links
إشعار حافظ ، شهريار ، سعدي ، رهي معيري ، مولانا و رباعيات دلنشين
Download Telegram
درود

بامداد خوش

این دل که به شهر عشق سرگشته تست
بیمار و غریب و در به در گشته تست

برگشتگی بخت و سیه روزی او
از مژگان سیاه برگشته تست

📚 #فروغی_بسطامی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۵

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

تا در این دهر دیده کردم باز
گل غم در دلم شکفت به ناز

بر لبم تا که خنده پیدا شد
گل او هم به خنده ای وا شد

هر چه بر من زمانه می افزود
گل غم را از آن نصیبی بود

همچو جان در میان سینه نشست
رشته عمر ما به هم پیوست

چون بهار جوانی ام پژمرد
گفتم این گل ز غصه خواهد مرد

یا دلم را چو روزگار شکست
گفتم او را چو من شکستی هست

می کنم چون درون سینه نگاه
آه از این بخت بد چه بینم آه

گل غم، مست جلوه خویش است
هر نفس تازه روتر از پیش است

زندگی تنگنای ماتم بود
گل گلزار او همین غم بود

او گلی را به سینه من کاشت
که بهارش خزان نخواهد داشت

📚 #فریدون مشیری - گناه دریا - سرگذشت گل غم

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

تا چند ز آب و نان سخن خواهی گفت
خواهی خوردن بروز و شب خواهی خفت

امروز تو را ز تو اگر حق نخرید
در روز جزا نخواهی ارزید بمفت

📚 #فیض کاشانی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۷

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

بعید نیست سرم را غزل به باد دهد
و آبروی مرا در محل به باد دهد

بعید نیست و بگذار هرچه می خواهد
قبیله ام به دروغ و دغل به باد دهد

زبان سرخ و سر سبز و چند نقطه...، مرا
دو صد کنایه و ضرب المثل به باد دهد

قفس چه دوره سختی ست، می روم هر چند
مرا جسارت این راه حل به باد دهد

چقدر نقشه کشیدم برای زندگیم
بعید نیست که آن را اجل به باد دهد

📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۳۰

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

گفتند : از درخت سخن گفتن
در روزگار آتش و آهن ، جنایتی است

اما من از درخت سخن گفتم
زیرا که هر درخت به چشم من آیتی است

از معجزه ی که آدمی اش نام کرده اند
گفتند : آنکه خنده به لب دارد

نشنیده بی گمان خبر هولناک را
من خنده ای شگفت به لب دارم

زیرا کبوتران من از آستان صبح
پایان آن خبر را اعلام کرده اند

📚 #نادر_نادرپور - گیاه و سنگ نه، آتش - درخت و کبوتر

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

ببین که غرق سکوتی سفالی ام با تو
پر از طراوت باران، شمالی ام با تو

تو مثل پاکی آبی ببار بر تن من
که من صداقت سر سبز شالی ام با تو

تو از اهالی عشقی تغزلت زیباست
نشسته عاطفه در قاب خالی ام با تو

شکسته غربت دل را سرود چشمانت
و با ترنم چشمت چه حالی ام با تو!

بخوان برای دل من ترانه ای از عشق
بخوان که غرق سکوتی سفالی ام با تو

📚 #شیوا_فرازمند - وقتی تو هستی من آسمانم - بخوان

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

آن یار که بی نظیر و بی مانند است
عقل و دل و جان به عشق او در بند است

در یک نظر از مقام عالی جان را
بر خاک نشاند و جان بدین خرسند است

📚 #سلمان ساوجی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۴۴

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

پایی که نه در هوای تو در گل نیست
رایی که نه رای تو برو مشکل نیست

القصه ز هرچه نام شادی دارد
در عالم عشق جز غمت حاصل نیست

📚 #انوری - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۷۱

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

ای مه تویی از چهار گوهر شده هست
زینست که در چهار جایی پیوست

در چشم آبی و آتشی اندر دل
بر سر خاکی و بادی اندر کف دست

📚#سنایی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۴۵

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

نیست کاری به آنم و اینم
صنع پروردگار می‌بینم

صبر از تو نکرد دل، والله
نیست پروای عقلم و دینم

سخنی، کز تو بشنود گوشم
خوشتر آید ز جان شیرینم

در جهان گر دل از تو بردارم
خود که بینم، که بر تو بگزینم؟

کرمی کن، گرم بخواهی کشت
هم بدان ساعدان سیمینم

با عراقی، که عاجز غم توست
خرده‌گیری مکن، که مسکینم

📚 #عراقی - غزلیات - غزل شماره ۱۸۴

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

بر تو خوانم ز دفتر اخلاق
آیتی در وفا و در بخشش

هر که بخراشدت جگر به جفا
همچو کان کریم زر بخشش

کم مباش از درخت سایه فکن
هر که سنگت زند ثمر بخشش

از صدف یاد دار نکته حلم
هر که برد سرت گهر بخشش

📚 #حافظ - قطعات - قطعه شماره ۱۷

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

گل خندان که نخندد چه کند
علم از مشک نبندد چه کند

نار خندان که دهان بگشادست
چونک در پوست نگنجد چه کند

مه تابان بجز از خوبی و ناز
چه نماید چه پسندد چه کند

آفتاب ار ندهد تابش و نور
پس بدین نادره گنبد چه کند

سایه چون طلعت خورشید بدید
نکند سجده نخنبد چه کند

عاشق از بوی خوش پیرهنت
پیرهن را ندراند چه کند

تن مرده که بر او برگذری
نشود زنده نجنبد چه کند

دلم از چنگ غمت گشت چو چنگ
نخروشد نترنگد چه کند

شیر حق شاه صلاح الدینست
نکند صید و نغرد چه کند

📚 #مولوی - دیوان شمس - غزل شماره ۸۳۵

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

موج رقص انگیز پیراهن چو لغزد بر تنش
چنان به رقص آید مرا از لغزش پیراهنش

حلقه ی گیسو به گرد گردنش حسرت نماست
ای دریغا گر رسیدی دست من در گردنش

هر دمم پیش آید و با صد زبان خواند به چشم
وین چنین بگریزد و پرهیز باشد از منش

می تراود بوی جان امروز از طرف چمن
بوسه ای دادی مگر ای باد گل بو بر تنش

همره دل در پی اش افتان و خیزان می روم
وه که گر روزی به چنگ من در افتد دامنش

در سراپای وجودش هیچ نقصانی نبود
گر نبودی این همه نامهربانی کردنش

سایه که باشد شبی کان رشک ماه و آفتاب
در شبستان تو تابد شمع روی روشنش

📚 #سایه - سیاه مشق - غزل - نیاز

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

چقدر سنگ بچينم به روي هم در خواب
كه از لب تو بچينم عصاره مهتاب

به تار و مار خيالات من دلت خوش بود
شبيه شادي كودك پس از شكار حباب

كنار من بنشين عاقبت به خير شويم
كه شر به آب نچسبد نميرسد به شراب

دلم شكست و تو گفتي عذاب بدمستي است
نگير از آب گل الود من دليل عذاب

گمان نكن كه بسوزم كسي نمي فهمد
شبي به چشم كسي ميرسد شرار شهاب

📚 #احمد_پروين

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

در کوی خودم مسکن و ماوا دادی
در بزم وصال خود مرا جادادی

القصه به صد کرشمه و ناز مرا
عاشق کردی و سر به صحرا دادی

📚 #ابوسعید ابوالخیر - رباعیات - رباعی شماره ۶۳۶

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

وه که در عشق چنان می‌سوزم
که به یک شعله جهان می‌سوزم

شمع وش پیش رخ شاهد یار
دم به دم شعله زنان می‌سوزم

سوختم گر چه نمی‌یارم گفت
که من از عشق فلان می‌سوزم

رحمتی کن که به سر می‌گردم
شفقتی بر که به جان می‌سوزم

با تو یاران همه در ناز و نعیم
من گنه کارم از آن می‌سوزم

سعدیا ناله مکن گر نکنم
کس نداند که نهان می‌سوزم

📚 #سعدی - غزلیات - غزل شماره ۴۰۰

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

میانش موئی و شیرین دهان هیچ
ازین موئی می بینم وز آن هیچ

دهانش گوئی از تنگی که هیچست
بدان تنگی ندیدم در جهان هیچ

میانش یک سر مویست و گوئی
ندارد یک سر مو در میان هیچ

دهانش بی گمان همچون دلم تنگ
میانش بی سخن همچون دهان هیچ

بجز وصف دهان نیست هستش
نمی‌آید حدیثم بر زبان هیچ

میانش چون تنم در بی نشانی
دهانش چون دلم وز وی نشان هیچ

خوشا با دوستان در بوستان عیش
که باشد بوستان بی دوستان هیچ

گل سوری نبینم در بهاران
چو روی دلستان در گلستان هیچ

برون از اشک از چشمم نیابد
کنارسبزه و آب روان هیچ

برو خواجو که باگل درنگیرد
خروش بلبل فریاد خوان هیچ

سحرگه خوش بود گل چیدن از باغ
ولیکن گر نگوید باغبان هیچ

📚 #خواجوی کرمانی - غزلیات - غزل شماره ۲۳۳

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

دل خسته و بسته مسلسل موییست
خون گشته و کشته بت هندوییست

سودی ندهد نصیحتت، ای واعظ
ای خانه خراب طرفه یک پهلوییست

📚 #رودکی - رباعیات - رباعی شماره ۴

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

بی روی تو خورشید جهان سوز مباد
هم بی تو چراغ عالم افروز مباد

با وصل تو کس چو من بد آموز مباد
روزی که ترا نبینم آن روز مباد

📚 #شیخ بهایی - رباعیات - رباعی شماره ۸

🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود

بامداد خوش

سبکباری تجرد مشربم کرد
وداع آرزو لامذهبم کرد

صبور افتاده ی خاکم که خارا
خموشی را گدائی از لبم کرد

📚 #شیون فومنی - فارسی - دو بیتی ها - سبکباری

https://tttttt.me/manotanhaih