Hassan kashavarz
61 subscribers
2.99K photos
92 videos
3.69K links
إشعار حافظ ، شهريار ، سعدي ، رهي معيري ، مولانا و رباعيات دلنشين
Download Telegram
درود

بامداد خوش

قرار بود بیاید به دل امان بدهد
به سنگی دل من با بهار جان بدهد
برای کوچۀ شبهای بی ستارگی ام
ستاره پشت ستاره به آسمان بدهد

دوباره پخش شود روی موج دلتنگی
به نام عشق صدای خوش اذان بدهد
غروب زنده کند ارتفاع دریا را
و #ماه بودن خود را به من نشان بدهد

میان باغچۀ راز های سردر گم
برای اوج گرفتن به گل زمان بدهد
برای گفتن این قصه های بی پایان
قرار بود به شب های من زبان بدهد

📚 #شیوا_فرازمند - غزلیات - قرار

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

ز آن رو که هوا، بوی خوشت می گیرد
دی را دمی از باد هوا نگریزد

بر باد هوا بید به بویت ارزد
در پای صبا شمع به عشقت میرد

📚 #سلمان ساوجی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۷۹

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

دوباره خلوت من شور عاشقانه گرفت
لهیب عشق بتی در دلم زبانه گرفت
به لطف عشق ، دل از جور روزگار رهید
و داد خویش ، سرانجام از زمانه گرفت

بدون عشق ، جهان جای زندگانی نیست
دلم برای تپیدن ، تو را بهانه گرفت
یکی از آن همه عشاق ، لایق تو نبود
خوشا که تیر نگاهت ، مرا نشانه گرفت

سراغ باغ و چمن ، مرغ دل نمی گیرد
چرا که در قفس از دست دوست دانه گرفت
به گل بگو نظری کن به بلبل از سر مهر
که او به باغ ، ز شوق تو آشیانه گرفت
به بحر عشق ، چو دانی که غرقه ای « سالک »
ضرورتست ، کزین مهلکه ، کرانه گرفت

📚 #بهرام سالکی - غزلیات - ۱۰ - بهانه

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

هرگز دلم از وفای تو فرد مباد
یک دم ز غم تو بی دم سرد مباد

گر وصل تو درمان دلم خواهد کرد
پس یک نفس از درد تو بی درد مباد

📚 #انوری - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۱۰۸

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1👍1
درود

بامداد خوش

در دام تو هر کس که گرفتارترست
در چشم تو ای جهان جان خوارترست

آن دل که ترا به جان خریدارترست
ای دوست به اتفاق غمخوارترست

📚 #سنایی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۷۸

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

در کف جور تو افتادم، تو دان
تن به هجران تو در دادم، تو دان
الغیاث، ای دوست، کز دست جفات
در کف صد گونه بیدادم، تو دان
بر امید آنکه بینم روی تو
لب ببستم، دیده بگشادم، تو دان

دل، که از دیدار تو محروم ماند
بر در لطفت فرستادم، تو دان
سالها جستم، ندیدم روی تو
از طلب اکنون به استادم، تو دان
چون نیم نومید ز امید بهی
بر در امیدت افتادم، تو دان

گر کسی حالم نداند، گو: مدان
از همه عالم چو آزادم، تو دان
می‌گدازد تابش هجرت مرا
بر یخ است ای دوست، بنیادم، تو دان
گر ز نام من همی ننگ آیدت
خود مبر نامم، که من بادم، تو دان

ور همی دانی که شادم ز اندهت
هم به اندوهی بکن شادم، تو دان
چند نالم، چون عراقی، در غمت؟
روز و شب در سوز و فریادم، تو دان

📚 #عراقی - غزلیات - غزل شماره ۲۱۰

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

من دوش پنهان می شدم تا قصر جانان سنگنک
نرمک نهادم پای را رفتم به ایوان سنگنک
دیدم نگار نازنین بر تخت زر در خواب خوش
من از نهیب بیم او چون بید لرزان سنگنک

کردم دو انگشتان دراز آهستهک آهستهک
برداشتم برقع به ناز از ماه تابان سنگنک
یک نیمه نرگس باز کرد از خواب جنبانید سر
شد بر رخ همچون مهش زلف پریشان سنگنک

گفتا به من ای باهنر گفتم منم مسکین تو
تا گر کسی یابد خبر ای راحت جان سنگنک
باری به کام خویشتن آوردمش در بر دمی
بانگ نوا زد آن زمان مرغ سحرخوان سنگنک
گفتا که حافظ خیز و رو صبح است بر ایوان شاه
بر شاه خوان این قصه را از خلق پنهان سنگنک

📚 #حافظ - شماره ۲۰ - من دوش پنهان می شدم تا قصر جانان سنگنک...

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد
در چشم‌های مست تو نقاش چون نهاد

چشم تو برگشاید هر دم هزار چشم
زیرا مسیح وار خدا قدرتش بداد

وان جمله چشم‌ها شده حیران چشم او
کان چشمشان بصارت نو از چه راه داد

گفتم به آسمان که چنین ماه دیده‌ای
سوگند خورد و گفت مرا نیست هیچ یاد

اکنون ببند دو لب و آن چشم برگشا
دیگر سخن مگوی اگر هست اتحاد

📚 #مولوی - دیوان شمس - غزل شماره ۸۶۶

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

زین گونه ام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
جانم بگیر و صحبت جانانه ام ببخش
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست

گم گشته دیار محبت کجا رود
نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست

در کار عشق او که جهانیش مدعی ست
این شکر چون کنیم که ما را رقیب نیست
جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت
وین بخت بین که از تو هنوزم نصیب نیست
گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوش خرام
کاین سوز دل به ناله ی هر عندلیب نیست

📚 #سایه - سیاه مشق - غزل - بی نشان

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

بي بوسه تو دوباره شد چشمم تار
بايد بزنم به سيم آخر افطار

كاري بكنم خدا بيايد پايين
گويد كه تو دست ازين عبادت بردار

📚 #احمد_پروين

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

مزار دلی را که تو جانش باشی
معشوقهٔ پیدا و نهانش باشی

زان می‌ترسم که از دلازاری تو
دل خون شود و تو در میانش باشی

📚 #ابوسعید ابوالخیر - رباعیات - رباعی شماره ۶۶۶

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

دل خاص تو و من تن تنها اینجا
گوهر به کفت بماند و دریا اینجا

در کار توام به صبر مفکن کارم
کز صبر میان تهی ترم تا اینجا

📚 #خاقانی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۳

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

ما همه چشمیم و تو نور ای صنم
چشم بد از روی تو دور ای صنم
روی مپوشان که بهشتی بود
هر که ببیند چو تو حور ای صنم

حور خطا گفتم اگر خواندمت
ترک ادب رفت و قصور ای صنم
تا به کرم خرده نگیری که من
غایبم از ذوق حضور ای صنم

روی تو بر پشت زمین خلق را
موجب فتنه‌ست و فتور ای صنم
این همه دلبندی و خوبی تو را
موضع نازست و غرور ای صنم

گسروبنی خاسته چون قامتت
تا ننشینیم صبور ای صنم
این همه طوفان به سرم می‌رود
از جگری همچو تنور ای صنم
سعدی از این چشمه حیوان که خورد
سیر نگردد به مرور ای صنم

📚 #سعدی - غزلیات - غزل شماره ۴۲۰

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

مه چنین دلستان نمی‌افتد
سرو از اینسان روان نمی‌افتد
زان دهان نکته‌ئی نمی‌شنوم
که یقین درگمان نمی‌افتد
هیچ از او در میان نمی‌آید
که کمر در میان نمی‌افتد

عجب از پادشه که سایهٔ او
بر سر پاسبان نمی‌افتد
نام دل در نشان نمی‌آید
تیر از او برنشان نمی‌افتد
عشق سریست کافرینش را
چشم فکرت برآن نمی‌افتد

کشتی ما چنان شکست کز او
تخته‌ئی بر کران نمی‌افتد
نرود یک نفس که از دل من
دود در آسمان نمی‌افتد
چشم من تا نمی‌فتد پر اشک
دیده پر ناردان نمی‌افتد

مرغ دل تا هوا گرفت و رمید
باز با آشیان نمی‌افتد
خامه چون شرح می‌دهد غم دل
کاتشش در زبان نمی‌افتد
گشت خواجو مریض و چشم طبیب
هیچ برناتوان نمی‌افتد

📚 #خواجوی کرمانی - غزلیات - غزل شماره ۲۵۳

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

نارفته به شاهراه وصلت گامی
نایافته از حسن جمالت کامی

ناگاه شنیدم ز فلک پیغامی:
کز خم فراق نوش بادت جامی!

📚 #رودکی - رباعیات - رباعی شماره ۳۸

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

یکچند، در این مدرسه ها گردیدم
از اهل کمال، نکته ها پرسیدم

یک مسله ای که بوی عشق آید از آن
در عمر خود، از مدرسی نشنیدم

📚 #شیخ بهایی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۵۹

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

مفشان سر زلف خویش سرمست
دستی بر نه که رفتم از دست
دریاب مرا که طاقتم نیست
انصاف بده که جای آن هست

تا نرگس مست تو بدیدم
از نرگس مست تو شدم مست
ای ساقی ماه روی برخیز
کان آتش تیز توبه بنشست

در ده می کهنه ای مسلمان
کین کافر کهنه توبه بشکست
در بتکده رفت و دست بگشاد
زنار چهار گوشه بربست

دردی بستد بخورد و بفتاد
وز ننگ وجود خویشتن رست
عطار درو نظاره می کرد
تا زین قفس فنا برون جست

📚 #عطار - دیوان اشعار - غزلیات - غزل شماره ۵۱

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

گرفت خط رخ زیبای گل عذار مرا
فغان که دهر، خزان کرد نوبهار مرا
کشیدسرمه به چشم و فشاند طره به رو
بدین بهانه سیه کرد روزگار مرا

فرشته بندگیش را به اختیار کند
پری رخی که ز کف برده اختیار مرا
ربود هوش مرا چشم او به سرمستی
که چشم بد نرسد مست هوشیار مرا

چگونه کار من از کار نگذرد شب هجر
که طره اش به خود انداخت کار و بار مرا
نداده است کسی روز بی کسی جز غم
تسلی دل بی صبر و بی قرار مرا

گرفته ام به درستی شکنج زلف بتی
اگر سپهر نخواهد شکست کار مرا
عزیز هر دو جهان باشی از محبت دوست
که خواری تو فزون ساخت اعتبار مرا
فروغی آن که به من توبه می دهد از عشق
خدا کند که ببیند جمال یار مرا

📚 #فروغی بسطامی - دیوان اشعار - غزلیات - غزل شماره ۲۰

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

پر کن پیاله را
کاین آب آتشین
دیری است ره به حال خرابم نمی برد
این جام ها که در پی هم می شود تهی
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
گرداب می رباید و آبم نمی برد

من با سمند سرکش و جادویی شراب
تا بیکران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستاره اندیشه های گرم
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطره های گریزپا
تا شهر یادها

دیگر شراب هم
جز تا کنار بستر خوابم نمی برد
هان ای عقاب عشق
از اوج قله های مه آلود دور دست
پرواز کن به دشت غم انگیز همرهم
آنجا ببر مرا که شرابم نمی برد
آن بی ستاره که عقابم نمی برد

در راه زندگی
با این همه تلاش و تمنا و تشنگی
با اینکه ناله می کشم از دل که : آب آب
دیگر فریب هم به سرابم نمی برد
پر کن پیاله را 

📚 #فریدون_مشیری - بهار را باورکن - جادوی بی اثر

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1
درود

بامداد خوش

شادم که غمت همره جان خواهد بود
عشقت با دل در آنجهان خواهد بود

هجران تو با کالبدم خواهد ماند
وصل تو حیات جاودان خواهد بود

📚 #فیض کاشانی - دیوان اشعار - رباعیات - رباعی شماره ۱۶

🆔 https://xn--r1a.website/manotanhaih
1