"دم عشق،دمشق"
1.7K subscribers
3.2K photos
643 videos
139 files
698 links
Download Telegram
روايتى از شهيد مدافع حرم جعفر حسنى؛

#اربعین سال ٩٥ در طول راه از #نجف به #کربلا حاج میثم مطیعی رو دید و گفت:
"حاجی باید با هم عکس بگیریم و بعد از شهادتم برام بخونی".

🔘 @labbaykeyazeinab
"دم عشق،دمشق"
ما زائر اربعین و عاشوراییم از نسل غدیر و حضرت زهراییم [س] با پای پیاده عازم کرببلا سرباز سپاه زینب کبراییم [س] ✍️ عكس نوشت: شهيد مدافع حرم امير سياوشى 🔘 @labbaykeyazeinab
روايتى از شهيد مدافع حرم امير سياوشى؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"کنار قدم‌های جابر سوی نینوا رهسپاریم، ستون‌های این جاده را ما به شوق حرم می‌شماریم؛ (بخش هفتم)، در مسير زيارت" ...

🔻امیر قبل از #اربعین با کاروانی از بچه‌های چیذر به کربلا رفته بود.
🔸اما مأموریت آخرش با همه فرق داشت.
در مسیر #کربلا، امیر در گروه مجازی اعلام می‌کند که به #سوریه می‌رود و حلالیت می‌طلبد.
🔺دوستانش سر به سرش می‌گذارند.
کسی می‌گوید:‌ "امیر نکند که بدون پا برگردی".
امیر پاسخ می‌دهد: "برگشتی در کار #نیست. می‌روم و با یک #تیر در #پیشانی برمی‌گردم."

صفحه ٧
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#اربعين_قدم_به_قدم_با_شهدا

🔘 @labbaykeyazeinab
"دم عشق،دمشق"
وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود پاگیر جاده می‌شود آن دل که عابر است ... ✍️ عكس نوشت: شهيد مدافع حرم كربلا سيد عيسى حسينى، نجف اشرف 🔘 @labbaykeyazeinab
خاطره اى از شهيد مدافع حرم سيد عيسى حسينى به روايت همسر گرامى شهيد؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"کنار قدم‌های جابر سوی نینوا رهسپاریم، ستون‌های این جاده را ما به شوق حرم می‌شماریم؛ (بخش هشتم)، زيارت اول" ...

🔻سال ۸۲‌ دو سال از زندگیمون می‌گذشت و با سرنگون شدن صدام راه #کربلا باز شده بود. یادم هست که خیلی دلم می‌خواست باهاش برم کربلا. ولی خب سفر کربلا اون موقع خیلی سخت بود، مخصوصاً برای خانم‌ها. آخرش رضایتم رو گرفت، اجازه خواست تا بره برای #زیارت.
🔸بهشون گفتم: "دفعه اول میری زیارت آقا هر چی از آقا بخوای میدن بهتون". تو چشماش اشکی جمع شد. پرسیدم: "چی میخوای بگیری از آقا؟" #سکوت کرد. معمولاً خیلی کم حرف بودند. من هم دیگه چیزی نپرسیدم. از زیر قرآن رد شد. آب پشت سرش ریختم و ایشان با همراهانشون عازم کربلا شدند.
🔺اون زمان فکر کنم #پیاده‌روی زیادی لازم بود تا برسن به مرز عراق. حدود ۲۰ ساعت تا مرز رو به عشق آقا امام حسین (عليه السلام) و آقا ابوالفضل العباس (عليه السلام) بدون خستگی طی کردند ... نمی‌دونم که بین خودشون و آقام ابوالفضل (عليه السلام) چه #عهدی بسته بودند که، بعد از اون زیارت اولش همیشه هر سال #شب_تاسوعا یه گوسفند نذر داشتند و به هيئت قمر بنی هاشم (ع) تحویل می‌دادن تا اينكه ...

صفحه ٨
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#اربعين_قدم_به_قدم_با_شهدا

🔘 @labbaykeyazeinab
"دم عشق،دمشق"
داده خدا مقام مرا خادم الحسین [ع] ارباب خوانده نام مرا خادم الحسین [ع] ارباب من بدستِ کریمش نوشته است نسلِ علیَ الدوامِ مرا خادم الحسین [ع] ✍️عكس نوشت: شهيد مدافع حرم محمد مسرور 🔘 @labbaykeyazeinab
روايتى از شهيد مدافع حرم محمد مسرور؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"کنار قدم‌های جابر سوی نینوا رهسپاریم، ستون‌های این جاده را ما به شوق حرم می‌شماریم؛ (بخش يازدهم)، عاشق واقعى امام حسين [عليه السلام]" ...

🔻این عاشقِ واقعى #امام_حسین [علیه السلام]، شور و شوقی وصف ناشدنی به زیارت #کربلا داشتند و با هر سختی که بود سعی می‌کردند سالی یک‌بار این توفیق را برای خود فراهم کنند. حتی رفتن به #زیارت_اربعین را برای خود نذری واجب قرار داده بودند و هر سال شرکت می‌کردند. خداوند متعال توفیق ۹ بار زیارت #عتبات_عالیات را نصیب ایشان کرده بود.
🔸عشق او به #شهدا تمامی نداشت. به نحوی که هر سال کل ایام تعطیلات #عید_نوروز در مناطق جنگی و به عنوان #خادم_الشهداء حضور داشتند.
🔺ایام تابستان اکثر ایشان به پابوس #امام_رضا [علیه السلام] رفته و بعضی سال‌ها به مدت یک‌ماه ساکن مشهد مقدس بودند و از جوار ایشان کسب فیض کرده و در مسیر سلوک معنوی قدم برمی‌داشتند و مورد #عنایات آن حضرت واقع می‌شدند. حتی یک‌ماه رمضان به طور کامل در آشپزخانه حرم مشغول به #خدمت به زوّار آن حضرت شدند.

صفحه ١١
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#اربعين_قدم_به_قدم_با_شهدا

🔘 @labbaykeyazeinab
"دم عشق،دمشق"
ای که در علقمه خم شد کمرت می‌بینی از مصیبات تو خم شد کمر نوکرها اربعین پای پیاده به حرم می‌آییم می‌شود پخش در عالم خبر نوکرها ✍️ عكس نوشت: شهيد مدافع حرم اكبر شهريارى 🔘 @labbaykeyazeinab
روايتى از شهيد مدافع حرم اكبر شهريارى؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"کنار قدم‌های جابر سوی نینوا رهسپاریم، ستون‌های این جاده را ما به شوق حرم می‌شماریم؛ (بخش دوازدهم)، زيارت اربعين" ...

🔻#اربعین سال ۹۲ بود که با عده‌ای از دوستان عازم #کربلا شدیم. در آن سفر یکی از بچه‌ها هم که تازه مجروح شده بود، حضور داشت. اکبر کلاً در این سفر عوض شده بود. انگار آمده بود که شهادتش را بگیرد.
🔸رسیدیم #بین_الحرمین که شروع کرد به #روضه خواندن و بلند بلند گریه کردن. تا حالا ندیده بودم که این‌طوری گریه کند. با بچه‌ها رفتیم #حرم امام حسین [علیه السلام].
🔺آمدیم که بریم سمت حرم حضرت اباالفضل [علیه السلام]. اکبر نیامد، گفت: شما برید من اینجا می‌نشینم تا برگردید. همه تعجب کردیم، گفتیم تو که #عشق حضرت عباس [علیه السلام] بودی، تو که ترک اصیلی ... دیدیم نه انگار قصد آمدن نداشت. ما رفتیم و برگشتیم. اول ماه #ربیع_الاول بود که رفت منطقه. ۱۷ ربیع الاول بود که محمودرضا بيضائى شهید شد. اکبر آن روز که محمود شهید شد، خیلی داغون شد. لباس محمود را تنش کرد، گفت: انتقامش را می‌گیرم. روز ۱۹ ربیع الاول که اکبر هم به حاجتش رسید. آن موقع بود که فهمیدیم دلیل نیامدن آن روزش به حرم را.
او #خجالت می‌کشید از آقا که هنوز نتوانسته در راه حرم خواهرشان جان بده.

"خدا کند که منم به تو برسم رفیق"

صفحه ١٢
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#اربعين_قدم_به_قدم_با_شهدا

🔘 @labbaykeyazeinab
🌷طرح همسفر آسمانی🌷

⭕️ مسافران دیار حبیب، #اربعینی‌ها، همسفران کاروان عمه سادات
سلام
دست ساقی عطاشای #کربلا به همراهتان، دعای مادر سادات بدرقه راهتان و نگاه ارباب دلها گوارای وجودتان
یادتان نرود جا مانده‌ها را هم یاد کنید
و اما بعد ...
بیایید وقتی خواستیم اذن زیارت ارباب را از شاه نجف بگیریم، نیت تک تک قدم‌هایمان را، #تعجیل در #ظهور یوسف بی‌قرینه زهرا سلام الله علیهما، قرار دهیم.
بیایید در قدم‌هایمان #نایب دوستان شهیدمان باشیم، همان‌هایی که سال‌های گذشته، شانه به شانه‌هایشان، نجف تا کربلا را پیاده رفتیم. ما نایب آنها باشیم روی #زمین، آنها ما را یاد کنند میان کاروان #اهل_آسمان ... آنها که عزم سفر عشق کردند و از دمشق و موصل و شام و عراق به #معراج رفتند ...
باشد که امسال به یادشان، کنار #تصاویرشان عکس‌ها به یادگار بگیریم، سال آینده هم‌قدمشان باشیم در #کاروان اهل آسمان ...


🔴 خادمان کانال "دم عشق، دمشق" اقدام به طراحی پوسترها و تصاویر شهدای مدافع حرم نموده‌اند تا در اختیار زائران، مسؤولان کاروان‌ها و موکب‌های مستقر در مسیر پیاده‌روی اربعین قرار گیرد.
(خواهشمند است از انتشار پوسترها بدون درج نام و آیدی کانال خودداری بفرمایید).

با استفاده از این تصاویر از سوژه‌های اربعینی خود با موضوع #همسفر_آسمانی #عکس بگیرید و برای ما ارسال کنید ...
(لطفاً تصاویر با قید هشتک #همسفر_آسمانی درج شوند).

🆔 @labbaykeyazeinab
"دم عشق،دمشق"
خالى خالى بودم و لطفت پُرم كرد خاك مزارت بى‌نياز از هر غمم كرد من ترك چايى كرده بودم ساليانى موكب به موكب اربعين چايى خورم كرد ✍️ عكس نوشت: شهيدان محمدرضا الوانى و سجاد طاهرنيا 🔘 @labbaykeyazeinab
شهيد مدافع حرم محمدرضا زارع الوانى به روايت خواهر گرامى شهيد؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"کنار قدم‌های جابر سوی نینوا رهسپاریم، ستون‌های این جاده را ما به شوق حرم می‌شماریم؛ (بخش سيزدهم)، هواى حرم" ...

🔻#اربعین سال ٩٣ بود که آقای طاهرنيا آمدند منزل مادر و بعد از یکی دو ساعت همراه رضا راهی #کربلا شدند.
🔸چند روز بعد ساعت پنج و نیم صبح بود دیدم گوشيم پیام آمد. چندمین باری بود که رضا این #پیام را برايم می‌فرستاد.
"#دود این #شهر مرا از نفس انداخته است
به هوای حرم #کرب‌وبلا محتاجم".
سریع با او تماس گرفتم. گفت: "الان از مرز آمدم این طرف. خواستم بگويم به یادت بودم".
🔺سال ٩٤ هم که از #سوریه برگشت و آقا سجاد #شهید شده بودند، می‌گفت: "نمی‌دانم امسال چه‌طور بدون آقا سجاد کربلا بروم". سال بعد، خودش هم پَر کشید.

صفحه ١٣
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#اربعين_قدم_به_قدم_با_شهدا

🔘 @labbaykeyazeinab
"دم عشق،دمشق"
پای حسین [عليه السلام] و کربلا که در میان باشد! حبیب باشی ... یا قاسم ... چه فرقی می‌کند؟! ... ✍️ عكس نوشت: سردار شهيد مدافع حرم هادى كجباف، پياده‌روى اربعين 🔘 @labbaykeyazeinab
روايتى از شهيد مدافع حرم هادى كجباف؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"کنار قدم‌های جابر سوی نینوا رهسپاریم، ستون‌های این جاده را ما به شوق حرم می‌شماریم؛ (بخش پانزدهم)، واكس كفش‌هاى زوار امام حسين [عليه السلام]" ...

🔻#اربعین تو راه کربلا، محور #نجف به #کربلا بودیم. با چندتا از رفقا در مورد حاج #هادی_کجباف صحبت می‌کردیم. می‌گفتیم الان خونه‌ست. آخه حاجی تو #سوریه چهارتا تیر خورده بود و فقط یک هفته گذشته بود. #ترکش هم که از قبل تو بدنش بود.
🔸کمی جلوتر که رفتیم دیدیم چندتا مرد نشستند، دارند کفش‌های #زوار رو #واکس می‌زنند.
🔺رفتم کفشامو تمیز کنم. دیدم #حاج_هادی داره کفش‌های زوار رو واکس می‌زنه.

صفحه ١٥
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#اربعين_قدم_به_قدم_با_شهدا

🔘 @labbaykeyazeinab
"دم عشق،دمشق"
داده خدا مقام مرا خادم الحسین [ع] ارباب خوانده نام مرا خادم الحسین [ع] ارباب من بدستِ کریمش نوشته است نسلِ علیَ الدوامِ مرا خادم الحسین [ع] ✍️ عكس نوشت: شهيد على محمد قربانى 🔘 @labbaykeyazeinab
روايتى از سردار شهيد مدافع حرم على محمد قربانى؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

"کنار قدم‌های جابر سوی نینوا رهسپاریم، ستون‌های این جاده را ما به شوق حرم می‌شماریم؛ (بخش هفدهم)، خادم با اخلاص" ...

🔻سال ٩٠ بود. هنوز شور #اربعین در ایران بدین صورت زبانه نکشیده بود. تعداد زوّاری که از ایران راهی #کربلا می‌شدند روز به روز بیشتر می‌شد. دو مرز در استان خوزستان وجود داشت، یکی شلمچه و دیگری چذابه. #مرز چذابه هنوز به صورت پایانه مسافری تجهیز نشده بود و امکانات کامل برای تردد زوار در آن مهیا نبود ولی مردم که می‌دانستند از آنجا هم می‌شود وارد عراق شد، به سمت مرز هجوم آورده بودند.
🔸یک روز با سردار شهید حاج على محمد قربانى در محل کار در حال صحبت بودیم كه #تجمع زوّار در مرز خیلی زیاد شده و #امکانات خیلی ضعیفه، باید یک فکری بکنیم. حاجی چه کاری می‌خوای انجام بدی؟ گفت: "الان با چند نفر از مدیران شهرداری تماس می‌گیرم، خدابزرگه". بالاخره یک نفر قبول کرد که همراه ایشان به مرز بروند و به زائرین امام حسین [علیه السلام] #خدمت کنند.
🔺ما به مدت یک هفته هر روز بعد از وقت اداری یک ماشین پر از مواد خوراکی و ... آماده می‌کردیم و به مرز چذابه می‌رفتیم و بین زوّار تقسیم می‌کردیم. حاج قربانی با آن #محاسن_سفید و اینکه بالاخره فرد شناخته شده‌ای بود، #خاضعانه از مردم #پذیرایی می‌کرد. هیچ گاه پست و میز و جایگاه، رفتار و منش ایشان را تغییر نداد و به قول استاد پناهیان در مسیر دفاع مقدس باقی ماند، #خادم آستان اباعبدالله بود و چه زیبا و دیدنی خواهر ارباب او را پذیرفت.

صفحه ١٧
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#اربعين_قدم_به_قدم_با_شهدا

🔘 @labbaykeyazeinab
Forwarded from عکس نگار
روايتى از رزمنده مدافع حرم؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

🔴 «حرم حضرت زينب سلام‌الله عليها محل تربيت مقدمه‌سازان ظهور؛ ميدانى براى مبارزه با نفس» ...

🔻محبین #اهل_بیت عليهم‌السلام در #سوریه خودشان را یافتند، شد مثل #دفاع_مقدس. اولین پادگان #تربیت #سربازان منطقه‌ای #امام_عصر عجل‌الله تعالى فرجه الشريف، حرم حضرت #زینب سلام‌الله عليهاست. #حرم بی‌بی جان شد محل تربیت مقدمه‌سازان #ظهور. کاری که بی‌بی زینب این یکی- دو سال اخیر انجام داد کمتر از #شام و #کربلا نبود.

🔸بارها از #خاطرات #رزمندگان دفاع مقدس می‌شنیدیم ولی باورش سخت بود که یک #انسان چه‌قدر می‌تواند از خودگذشتگی داشته باشد، چه‌قدر می‌تواند با نفسش #مبارزه کرده باشد که #غرور را زیر پا گذاشته و اعمالی را انجام بدهد که باورش #سخت باشد. در [جبهه مقاومت] #سوریه این از خودگذشتگی‌ها نمایان شد و آدم با چشم خودش می‌بیند که #حضرت زینب سلام‌الله علیها چه آدم‌هایی را برای #سربازی #انتخاب کرده است.

🔺یک روز خیلی #گرم از روزهاى ماه #رمضان بود و بچه‌ها حسابی بی‌حال شده بودند. چند نفری از بچه‌ها #خواب بودند كه دیدم یکی از دوستان نشسته وسط بچه‌هایی که خواب هستند و #چفیه را بالای سر بچه‌ها می‌چرخاند. وقتی هم #خسته می‌شد پای بچه‌ها را می‌بوسید. آخر شب‌ها هم وقتی همه خواب بودند این #بنده خدا می‌رفت دستشویی‌ها را می‌شست.

🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🌹بسم رب الشهداء و الصديقين🌹

🔴 «حُرّ و شهادت»

سلام بر #شهید #چمران و سلام بر شهید #رضا و سلام بر همه #شهیدان و #امام شهیدان؛

🔻رضا سگه ... یه لات بود تو #مشهد ... هم سگ خرید و فروش می‌کرد و هم دعواهاش از نوع ... بود ... یه روز داشت می‌رفت سمت #کوه‌سنگی برای دعوا و #غذا خوردن ... دید یه #ماشین داره تعقیبش می‌کنه ... آرم ماشین: «#ستاد جنگ‌های نامنظم» راننده، شهید چمران ... شهید چمران از ماشین پیاده شد و #دست اونو گرفت: «#فکر کردی خیلی مردی؟!»
- برو بچه‌ها اینجور میگن!!
- اگه #مردی بیا بریم #جبهه ...
به غیرتش برخورد ... #راضی شد ... بردش جبهه ...

********************************

🔸شهید #چمران تو اتاق نشسته بود ... یه دفعه دید که صدای #دعوا میاد! ...
با دست‌بند، رضا رو آوردن تو اتاق ... رضا رو انداختنش رو #زمین ...
- «این کیه آوردید جبهه؟! ...»
🔹رضا شروع کرد به فحش دادن ... چه فحشای رکیکی ... اما چمران مشغول نوشتن بود ... دید که #شهید چمران توجه نمی‌کنه ... یه دفه داد زد: «کچل با توام ...!!!!»
🔸یک‌دفعه شهید #چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد: «بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟»
🔹قضیه این بود ... آقا رضا داشت می‌رفت بیرون ... بره #سیگار بگیره و برگرده ... با #دژبان دعواش شده بود ...
شهید چمران: «آقا #رضا چی می‌کشی؟!! ... برید براش بخرید و بیارید ...!»

شهید چمران و آقا رضا ... تنها تو #سنگر ...
🔸آقا رضا: می‌شه یه دو تا #فحش بهم بدی؟! کشیده‌ای، چیزی !!
شهید #چمران: چرا؟!
آقا رضا: من یه #عمر به هر کی بدی کردم، بهم بدی کرده ... تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و این‌طور برخورد کنه ...
شهید چمران: #اشتباه فکر می‌کنی ...! یکی اون بالاست، هر چی بهش بدی می‌کنم، نه تنها بدی نمی‌کنه، بلکه با خوبی بهم #جواب میده ... هی #آبرو بهم میده ... تو هم یکیو داشتی که هی بهش #بدی می‌کردی بهت #خوبی می‌کرده ...! گفتم بذار یه بار یکی بهم #فحش بده بگم بله عزیزم ... یکم مثل اون شم ...!
🔸آقا رضا جا خورد ... #تلنگر خورد به #شخصیت معنویش ... رفت تو #سنگر نشست ... آدمی که #مغرور بود و زیر باز کسی نمی‌رفت زار زار #گریه می‌کرد ... عجب! یکی بوده هر چی #بدی کردم بهم #خوبی کرده؟
#اذان شد ... آقا رضا اولین #نماز عمرش بود ... رفت #وضو گرفت ... سر نماز، موقع #قنوت صدای گریه‌اش بلند بود ...
وسط نماز، صدای سوت #خمپاره اومد ... صدای افتادن یکی روی #زمین شنیده شد ...
🔹آقا رضا رو خدا واسه خودش #جدا کرد ... فقط چند #لحظه بعد از توبه کردنش ...

🔸«#توبه واقعی و یه #نماز واقعی» ...


🔹با #خدا چی #معامله کرد که خدا اونو برای #شهادت #انتخاب کرد؟ ... در #لحظه انتخاب، درست و #مخلصانه #انتخاب کرد و خدا این #اخلاص و این «#لحظه‌شناسی» را که «عرضه خود بر مقاطع #نفحات الهی» است، دوست دارد ... قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «اِنَّ لِرَبِّکُمْ فی ایامِ دَهْرِکُمْ نََفَحاتٌ فَتَعَرَّضُوا لَها لَعَلَّهُ اَن یصیبَکُمْ نَفْحَةٌ مِنْها فَلا تَشْقَوْنَ» (بحار الانوار، ج‏ ۷۱، ص‏ ۲۲۱- در ایام #زندگی شما نسیم‌های #روح‌بخش ربوبی می‌وزد پس #مواظب باشید آنها را از دست ندهید و خودتان را در #مسیر آنها قرار دهید باشد که نسیمی به شما برخورَد و #تیره‌روز نشوید). «ان لله في ایام دهرکم نفحات الا فترصدوا لها» (همان، ج‏ ٧٧، ص‏ ١٦٨)؛ در #ایام زندگی شما نسیم‌های #الهی می‌وزد و مترصد این #لحظه‌ها باشید [و از آنها #هوشیارانه بهره‌برداری کنید])

🔺#گذشت داشته باشید تا #خدا از شما بگذرد. این‌همه #کینه به #دل نگیرید ... اثرش #انسان سازه ... اگر در قبال بدی #بدی کردید و در قبال خوبی #خوبی که هنر نیست ... #هنر خوبی کردن در برابر بدی و گذشت از بدی‌هاست ... این‌طور «ُر» ساخته می‌شود ... در کربلای جبهه‌ها هم شاگرد پاکباز #سیدالشهداء، #چمران عزیز بر قلب‌ها فرماندهی می‌کرد و این‌طور آقا رضا یک «حُر» شد ... و #عاقبت_بخیر ... البته بگویم همان‌طور که نخبه و آقازاده‌ای چون #عمرسعد جذب سیدالشهداء علیه‌السلام نشد - و #قابلیت و #سعادت #هدایت و همراهی با #امام را نداشت - و به قول آیت‌الله مجتهدی «در #کربلا داش مشتی‌ها رفتند به کمک #امام_حسین و #شهید شدند و مقدس‌ها #استخاره کردند و استخاره‌هاشون بد اومد!» در زمان ما هم همین‌طور شد ... حُرّ شدن #حریت جبلی و #سجایای حُر مآبی و #سعادت طینتی هم #لازم دارد و یک #جرقه برای ...

«دم عشق، دمشق»

پیام‌رسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

پیام‌رسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
Forwarded from عکس نگار
🔴#وداع_با_پيكر_مطهر_شهيد_مدافع_حرم

🌹از #تبار سرو و صنوبر باشی و مزین به شال سبز #علویان ...

🌹#بشارت آمدنت عیدانه‌ی #غدیر #مشتاقان می‌شود و #استقبال از #پیکر آفتاب‌خورده‌ات #یادآور پیکرهای بر #زمین مانده‌ی #عاشورائیان ...

🌹اینک خیل #عاشقان، هم‌نوا با جرس قافله‌ی #کربلا، به رسم #تبرک گوشه‌ی قبا بر تابوتت می‌نشانند و #هم‌پیمان با #غديريان، به شوق #بیعت دست بر #بال شکسته‌ات ...

🌹تا مشام #جان زِ عطر #تربت بانوی #شام تازه کنند و #عهد عاشورايى با #مولايشان امضاء كه؛

«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ ... وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ»


🔴 #مراسم_وداع با پيكر مطهر شهید مدافع حرم سيد سجاد خليلى؛

🔸زمان: سه‌شنبه، ٢۰ شهریور، همزمان با نماز مغرب و عشاء
🔹مكان: بهشهر، مصلی نماز جمعه آیت‌الله جباری


«دم عشق، دمشق»
پیام‌رسان سروش
🆔 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

پیام‌رسان تلگرام
🆔 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
Forwarded from عکس نگار
‍ شهيد مدافع حرم محمدحسين محمدخانى (حاج عمار) به روايت همسر گرامى؛

🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷

⚫️ «قسم به معنی لایمکن الفرار از عشق، که پُر شده است جهان از حسين سرتاسر؛ (بخش دهم)، روضه بى‌بى»

🔻نماز مغرب را در مسجد #رأس_الحسین (علیه‌السلام) خواندیم. #مسجد بزرگی که اسرای #کربلا شبی را در آنجا بیتوته کردند. در این مسجد مکانی به عنوان جایگاه عبادت #امام_سجاد (علیه‌السلام) مشخص شده بود، قسمتی هم به عنوان محل نگهداری از #سر مبارک #امام_حسین (علیه‌السلام). همان‌جا نشست به #زیارت_عاشورا خواندن، لابه‌لایش #روضه هم می‌خواند.
🔸«#رأس تو می‌رود بالای نیزه‌ها من زار می‌زنم در پای #نیزه‌ها ...
آه ای ستاره‌ی دنباله‌دار من زخمی‌ترین سر #نیزه‌سوار من ...
با #گریه آمدم اطراف #قتلگاه گفتی که خواهرم برگرد خیمه‌گاه ...
بعد از دقایقی دیدم که پیکرت در #خون فتاده و بر نیزه‌ها سرت ...
ای #بی‌کفن چه با این پاره تن کنم با #چادرم تو را باید #کفن کنم ...
من می‌روم ولی جانم کنار توست تا سال‌های سال شمع #مزار توست»
🔺بعد هم دم گرفت: «#عمه‌جانم، عمه‌جانم، #عمه‌جان مهربانم! عمه‌جانم، عمه‌جانم، عمه‌جان نگرانم! عمه جانم، عمه جانم، عمه جان #قدکمانم

📚 برشى از كتاب «قصه دلبرى»؛ شهيد محمدحسين محمدخانى به روايت همسر، انتشارات روايت فتح

🏴 «صلى الله عليك يا اباعبدالله»

📸 عكس نوشت:
شهيد مدافع حرم محمدحسين محمدخانى (حاج عمار)

صفحه ١٠
ادامه دارد ...

✍️ مجموعه #منش_شهدا
#محرم_با_شهدا (محرم دوم)

«دم عشق، دمشق»
پیام‌رسان سروش
🔘 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

پیام‌رسان تلگرام
🔘 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🌹طرح همسفر آسمانی🌹

⭕️ مسافران دیار حبیب، #اربعینی‌ها، همسفران کاروان عمه سادات؛
سلام
دست ساقی عطاشای #کربلا به همراهتان، دعای مادر سادات بدرقه راهتان و نگاه ارباب دل‌ها گوارای وجودتان
یادتان نرود جامانده‌ها را هم یاد کنید
و اما بعد ...
بیایید وقتی خواستیم اذن زیارت ارباب را از شاه نجف بگیریم، نیت تک تک قدم‌هایمان را، #تعجیل در #ظهور یوسف بی‌قرینه زهرا سلام الله علیهما، قرار دهیم.
بیایید در قدم‌هایمان #نایب دوستان شهیدمان باشیم، همان‌هایی که سال‌های گذشته، شانه به شانه‌هایشان، نجف تا کربلا را پیاده رفتیم. ما نایب آنها باشیم روی #زمین، آنها ما را یاد کنند میان کاروان #اهل_آسمان ... آنها که عزم سفر عشق کردند و از دمشق و موصل و شام و عراق به #معراج رفتند ...
باشد که امسال به یادشان، کنار #تصاویرشان عکس‌ها به یادگار بگیریم، سال آینده هم‌قدمشان باشیم در #کاروان اهل آسمان ...


🔴 خادمان کانال «دم عشق، دمشق» اقدام به طراحی پوسترها و تصاویر شهدای مدافع حرم نموده‌اند تا در اختیار زائران، مسئولان کاروان‌ها و موکب‌های مستقر در مسیر پیاده‌روی اربعین قرار گیرد.

با استفاده از این تصاویر از سوژه‌های اربعینی خود با موضوع #همسفر_آسمانی #عکس بگیرید و برای ما ارسال کنید ...
(لطفاً تصاویر با قید هشتک #همسفر_آسمانی درج شوند).

«دم عشق، دمشق»
پیام‌رسان سروش
🔘 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

پیام‌رسان تلگرام
🔘 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
🔴دلنوشته دختر گرامى شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى)؛

📝بسم الله الرحمن الرحیم

روزی که #خبر_شهادتش به گوشم رسید حسی دوگانه داشتم، از یک طرف برای #پدرم و #آرزوی_نابی که حالا به آن رسیده بود، خوشحال بودم و از طرفی بودنش را که دیگر در کنارم نداشتم ناراحتم می کرد.
در آن روز ها هر کسی به من تسلیت میگفت ناراحت میشدم، چرا که از #شهادت_پدرم فقط #خواسته_قلبی او مهم بود و حالا او به #آرزویش رسیده بود و من خوشحال بودم از این #پایان_زیبای_عمر_پدرم.
هنگامی که او را در #معراج لمس کردم، قلبش بسیار سرد بود، بر عکس آن روز های کودکانه ام که تا ناراحت می‌شدم او مرا در آغوش می گرفت و سرم را در کنج بغلش محصور می کرد.
لب هایش یخ زده بود بر عکس آن وقت ها که در کاری موفق می‌شدم پیشانی ام را می بوسید و من دیگر آن گرمای وجودش را حس نمیکردم و تن محکم و مردانه اش را حفاظ خود در برابر نامحرمان نمی دیدم.
او #شهید شده بود و #من_میدانستم_که_دیگر_تنهايی_های_دخترانه_ام_را_احساس_پدرانه_اش_پر_نمی _کند.
اولین شبی که بدون حضور او به خواب رفتم ، خود را #غریب می دیدم، گاه از خواب می پریدم و گویی به خواب رفتن را نمی دانستم.
#روز _های_دختر و #تولدم را هیچگاه از خاطر نمی برم. همان روز هایی که #پدر مختص من می‌دانست و برنامه را طبق نظر من پیش می‌برد.
آن روز هایی که #خستگی_کار را پشت درب خانه مان می گذاشت و همراه کادو به خانه می آمد و شام مطابق میل من صرف می‌شد.
کودکانه ها و نوجوانی هایم را به خاطر می آورم، همان زمان هایی که به #کربلا می رفتیم. #پدر_را_قهرمان_آن_روزهای_خوبم_میدانم، چرا که به واسطه ی او فامیل هم همراهمان به کربلا می آمدند.
به #سالمندان_فامیل کمک می‌کرد تا آنها هم به #زیارت بپردازند. او معتقد بود سالمندان را فرزندان خودشان به زیارت نمی آورند و گویی او این #وظیفه را #سهم_خود می‌دانست.
به یاد ندارم که در کربلا کفش به پا کند، او همیشه میگفت:#خاک_کربلا_حرمت_دارد، چرا که #خون_حسین (ع) و #یارانش در آنجا ریخته شده است.

پيام‌رسان سروش
🆔 sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

پيام‌رسان تلگرام
🆔 t.me/Labbaykeyazeinab
شعر شهید ابوعلی برای شهید سیدابراهیم
@labbaykeyazeinab
🎧 شعر شهید مرتضى عطايى (ابوعلی) براى شهيد مصطفى صدرزاده (سيدابراهيم)؛

گفته بودی #اربعین پای پیاده کربلا
آه سید! ره سپارم می‌روم من تو بیا
وعده دیدار ما ای جان من، ای مصطفی
اربعین در کربلا، در #کربلا، در کربلا ...

«دم عشق، دمشق»
پیام‌رسان سروش
🔘 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

پیام‌رسان تلگرام
🔘 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عقیله به #کربلا رسید ...
گلدسته‌ها!!!
تکرار در تکرار تاریخ، مأذنه‌ی آوایِ بنت #علی (عليه‌السلام) باشید در گوش زمان!

📹 شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى)؛ ظهر اربعین سال ١٣٩٤، از فراز گلدسته حرم با صفای عقیله بنی‌هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها

«دم عشق، دمشق»

پیام‌رسان سروش
🔘 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

پیام‌رسان تلگرام
🔘 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
شعر شهید ابوعلی برای شهید سیدابراهیم
@labbaykeyazeinab
🎧 شعر شهید مرتضى عطايى (ابوعلی) براى شهيد مصطفى صدرزاده (سيدابراهيم)؛

گفته بودی #اربعین پای پیاده کربلا
آه سید! ره سپارم می‌روم من تو بیا
وعده دیدار ما ای جان من، ای مصطفی
اربعین در کربلا، در #کربلا، در کربلا ...

«دم عشق، دمشق»
پیام‌رسان سروش
🔘 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

پیام‌رسان تلگرام
🔘 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
Forwarded from "دم عشق،دمشق" (كلنا فداك يا زينب س)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عقیله به #کربلا رسید ...
گلدسته‌ها!!!
تکرار در تکرار تاریخ، مأذنه‌ی آوایِ بنت #علی (عليه‌السلام) باشید در گوش زمان!

📹 شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى)؛ ظهر اربعین سال ١٣٩٤، از فراز گلدسته حرم با صفای عقیله بنی‌هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها

«دم عشق، دمشق»

پیام‌رسان سروش
🔘 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

پیام‌رسان تلگرام
🔘 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab
شعر شهید ابوعلی برای شهید سیدابراهیم
@labbaykeyazeinab
🎧 شعر شهید مرتضى عطايى (ابوعلی) براى شهيد مصطفى صدرزاده (سيدابراهيم)؛

گفته بودی #اربعین پای پیاده کربلا
آه سید! ره سپارم می‌روم من تو بیا
وعده دیدار ما ای جان من، ای مصطفی
اربعین در کربلا، در #کربلا، در کربلا ...

«دم عشق، دمشق»
پیام‌رسان سروش
🔘 http://sapp.ir/Labbaykeyazeinabs

پیام‌رسان تلگرام
🔘 https://tttttt.me/Labbaykeyazeinab