#یادداشت
🔴 #زنان_پیشتاز_مطالبهگری
✍جعفر ابراهیمی
🔹از زنان بازنشسته و معلمان زن تا زنان کارگر و پرستاران و فعالان حقوق زنان و زنان زندانی سیاسی و مادران داغدار، امروز پرچمدار مطالبهگری هستند.
🔹این مطالبه گری در تمام سطوح بارز و آشکار است و میتوان طیفی از #مطالبات_معیشتی، از حق استخدام تا افزایش دستمزد و امنیت شغلی و تغییر قوانین نابرابر تا #مطالبات_سیاسی را مشاهده نمود.
🔹اگر چه تاریخ معاصر ایران سرشار از حضور موثر زنان است اما شاید هیچ وقت اینگونه زنان جلودار و پیشتاز نبودهاند در حالی که رسانههای جریان مسلط در داخل همسو با سیاستهای حاکمیتی میکوشند تا این حضور و جوشش و زنان سازمانده را نبینند و وظیفه زن را به وظایف مادرانگی و حضور در خانه محدود کنند.
🔹رسانههای مسلط خارج از حاکمیت با برجسته سازی چند چهره و پوشش رسانهای در صدد هستند مبارزات زنان را به چهره فردی با رویکردی لیبرالی تقلیل دهند و عاملیت جمعی زنان بخصوص زنان طبقات تحت ستم را نادیده بگیرند.
🔹در این میان جایزههای رنگارنگ کشورهای غربی که نتیجه لابیها و با هدف جهتدهی به شکل مبارزه زنان است این رویکرد فردگرایانه را تقویت نمودهاست.
🔹اما آن چیزی که از روند تکاملی جامعه ایران مشخص است هر تغییری در ایران باید حامل تحقق مطالبات زنان باشد و الا حق نیمی از جامعه را در نظر نگرفته است.
بیش از یک قرن مبارزه زنان، ساختار زن ستیز و پدرسالاری مبتنی بر مناسبات سرمایهسالار را با چالش جدی روبرو کردهاست.
🔹در این میان اما هنوز زنان جایگاه واقعی خود را در #تشکلهای_صنفی_و_مدنی مستقل نیافتهاند هنوز چهره این تشکلها مردانه است و برای تغییر این چهره نیازمند مردان برابریخواهی هستیم که جایگاهی را که به ناحق به خاطر مناسبات نابرابر تصاحب کردهاند رها کنند و مطالبات برابریخواهانه را در اولویت مطالبات قرار دهند.
🔹بیشک گسستن از موقعیت مسلط تاریخی کاری آسانی نیست اما ممکن است.
۱۷ خرداد ۱۴۰۰
آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/p/CP1BKsqhguw/?utm_medium=share_sheet
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🔴 #زنان_پیشتاز_مطالبهگری
✍جعفر ابراهیمی
🔹از زنان بازنشسته و معلمان زن تا زنان کارگر و پرستاران و فعالان حقوق زنان و زنان زندانی سیاسی و مادران داغدار، امروز پرچمدار مطالبهگری هستند.
🔹این مطالبه گری در تمام سطوح بارز و آشکار است و میتوان طیفی از #مطالبات_معیشتی، از حق استخدام تا افزایش دستمزد و امنیت شغلی و تغییر قوانین نابرابر تا #مطالبات_سیاسی را مشاهده نمود.
🔹اگر چه تاریخ معاصر ایران سرشار از حضور موثر زنان است اما شاید هیچ وقت اینگونه زنان جلودار و پیشتاز نبودهاند در حالی که رسانههای جریان مسلط در داخل همسو با سیاستهای حاکمیتی میکوشند تا این حضور و جوشش و زنان سازمانده را نبینند و وظیفه زن را به وظایف مادرانگی و حضور در خانه محدود کنند.
🔹رسانههای مسلط خارج از حاکمیت با برجسته سازی چند چهره و پوشش رسانهای در صدد هستند مبارزات زنان را به چهره فردی با رویکردی لیبرالی تقلیل دهند و عاملیت جمعی زنان بخصوص زنان طبقات تحت ستم را نادیده بگیرند.
🔹در این میان جایزههای رنگارنگ کشورهای غربی که نتیجه لابیها و با هدف جهتدهی به شکل مبارزه زنان است این رویکرد فردگرایانه را تقویت نمودهاست.
🔹اما آن چیزی که از روند تکاملی جامعه ایران مشخص است هر تغییری در ایران باید حامل تحقق مطالبات زنان باشد و الا حق نیمی از جامعه را در نظر نگرفته است.
بیش از یک قرن مبارزه زنان، ساختار زن ستیز و پدرسالاری مبتنی بر مناسبات سرمایهسالار را با چالش جدی روبرو کردهاست.
🔹در این میان اما هنوز زنان جایگاه واقعی خود را در #تشکلهای_صنفی_و_مدنی مستقل نیافتهاند هنوز چهره این تشکلها مردانه است و برای تغییر این چهره نیازمند مردان برابریخواهی هستیم که جایگاهی را که به ناحق به خاطر مناسبات نابرابر تصاحب کردهاند رها کنند و مطالبات برابریخواهانه را در اولویت مطالبات قرار دهند.
🔹بیشک گسستن از موقعیت مسلط تاریخی کاری آسانی نیست اما ممکن است.
۱۷ خرداد ۱۴۰۰
آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/p/CP1BKsqhguw/?utm_medium=share_sheet
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
Instagram
🔴 چرا #اصلاحطلبان خطرناکترند؟
#یادداشت_روز ، پنجشنبه ، ۴ مرداد ۱۴۰۳
تجربه زیسته ما از حاکمیت، نشاندهنده این واقعیت است که اصلاحطلبان برای کنشگری سیاسی، صنفی و مدنی بسیار خطرناکترند. در واقع، یک قاعده در این چند دهه وجود دارد که مطابق آن ورود اصلاحطلبان فضا را مهآلود میکند و تالی آن این است که مبارزه جدی و #موضوعگیریهای_اصولی به سستی و رکود میگراید. این فضا معمولا خطرناکتر از فضای سرکوب عریان است. زیرا در فضای سرکوب تکلیف کنشگران حوزههای مختلف مشخص است: یا مبارزه میکنند یا نمیکنند. ولی با ورود اصلاحطلبان معمولا فضا ابری و #مرزبندیها مغشوش میشود. در این فضا بسیاری از کنشگران، هزینهدادهها و زندانرفتهها در تردید فرو میروند و یک پا در هوا میمانند. اسامی افراد مشهوری و نامشهوری زیادی را میتوان لیست کرد که در فضای انتخاباتی اخیر بیانیه حمایت دادند یا در فضاهای واقعی و مجازی به این استدلال روی آوردند که این بار هم میرویم تا فلان طیف خطرناک نیاید و سپس مبارزه خود را ادامه میدهیم. از یوسف اباذری تا کیوان صمیمی. از دوستان صنفی خودمان تا دیگرانی که تا دیروز گذار از جمهوری اسلامی را تنها چاره کار میدانستند.
اگر نگاهی گذرا به بیانیهها و سخنان و استدلالهای اولیه این افراد بیندازیم، تردید در آنها موج میزند. هرچند همینکه پا در این میدان گذاشتند، ظاهرا دچار #دوگانگی_شناختی شده و بر این قاعده، به آنچه انتخاب کرده بودند، هر روز بیشتر پای فشردند. در واقع، اکثر آنها - اگر آنهایی که در جستحوی منافع خویش بودند را جدا کنیم - ابتدا با تردید و چه کنم وارد این میدان شدند و سپس …
این همان فضای خطرناکیست که پیش پای کنشگران پهنههای مختلف گسترده میشود. در این فضاست که کنشگر سیاسی یا صنفی یا مدنی به امید اندک تغییری یا از هراس طیفی که به نظر خطرناکتر از طیف مقابل میرسد، از مواضع اصولی خویش عدول میکند و دل به چیزی میبندد که تجربه تاریخی این چند دهه نشان میدهد، دویدن پی سراب است.
در این میان برخی از فعالان صنفی معلمان نیز وارد چنین فضایی شدند. مواضع مشخص و اصولی فعالان صادق صنفی معلمان در بیانیهها، قطعنامهها و تجمعات اعتراضی، مجموعهی در هم تنیدهای بود و هست که شامل مخالفت با #ایدئولوژیک بودن محتوای آموزشی، مخالفت با #کالایی_شدن_آموزش
مطالبه #عدالت_آموزشی،
حق #تشکلیابی_مستقل،
حق #آزادی_تجمعات، #آزادی_معلمان_زندانی، و #مطالبات_معیشتی میشد. مجموعهای که نمیتوان به یک یا دو مورد فروکاهید. مجموعهای که چون رنجیرهای پیوسته به هم گره میخورد. از هر کدام از فعالان صنفی که در این مرزبندی مغشوش سمت انتخابات حکومتی ایستادند اگر بپرسیم که آیا در وضعیتی که با روی کار آمدن اصلاحطلبان تصویر و تصور میکنند، آیا امیدی دارند که محتوای ایدئولوژیک آموزشی و پرورشی تغییر کند، پاسخی نخواهند داشت؛ چون به صورت واقعی این امید در دولتهای هر دو طیف جمهوری اسلامی ناممکن است. اگر از آنها بپرسید که چقدر امیدوارند بساط کالایی شدن آموزش برچیده شود، باز هم پاسخی نخواهند داشت. زیرا واقعیت جاری در دولتهای رنگارنگ جمهوری اسلامی نشان از انتخاب نظام اقتصادی #نئولیبرالی هاری است که در هر دولت تیزتر میشود. اگر بپرسید آیا در دولت اصلاحطلبان به سطحی از عدالت آموزشی خواهیم رسید، هر پاسخی هم که دهند، واقعیت این است که عدالت آموزشی تابعی از نظام اقتصادی بزرگتر جامعه است که در چارچوب همان الگوهای نئولیبرالیستی به بازتولید #فاصله_طبقاتی میانجامد. از حق تشکلیابی مستقل که بپرسید، هر پاسخی که دهند تاریخ جمهوری اسلامی پیش روی ماست. انحلال تشکلهای کارگری، دانشجویی، معلمی و … در ابتدای انقلاب ۵۷ و برساختن خانه کارگر و تشکیلات دانشجویی و معلمی همچون انجمن اسلامی و بسیج اسلامی داشجویان، انجمن اسلامی معلمان، مجمع اسلامی معلمان و تشکلهای متعدد وابسته دیگر که از یک سو کارکرد سرکوب طبقه خود را به عهده دارند و از سوی دیگر محفلی برای نیروهای حکومتی و محملی برای رانتخوری را ایجاد میکنند. این سیاست هنوز نیز ادامه دارد و حاکمیت همچنان تشکلهای مستقل را دشمن خوبش میداند. اگر با همین خط پیش برویم و پرسشهای خویش را ادامه دهیم، احتمالا به شکلی ناروشن و کلی پاسخ خواهند داد که شاید فضای سرکوب کاهش یابد و شاید امکان تجمع نیز فراهم آید. پاسخ این است که تجمع و اعتراض و فعالیت صنفی معلمان برای دستیابی به اصول پیشگفته است وگرنه فعالیت صنفی بدون آن اصول معنایی ندارد. این افراد نهایت به بهبود معیشت خواهند چسبید که خود تابع سیاستهای کلی نظام و عوامل بینالمللی و منطقهای است؛ که این عوامل نیز از دست رییس حمهور خارج است. ضمن این که جنبش معلمان و فعالیت صنفی آنها هیچگاه جنبش و فعالیتی معیشت-محور نبوده است.
منبع 👇
@edalatxah
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸
🆔 @kasenfi
#یادداشت_روز ، پنجشنبه ، ۴ مرداد ۱۴۰۳
تجربه زیسته ما از حاکمیت، نشاندهنده این واقعیت است که اصلاحطلبان برای کنشگری سیاسی، صنفی و مدنی بسیار خطرناکترند. در واقع، یک قاعده در این چند دهه وجود دارد که مطابق آن ورود اصلاحطلبان فضا را مهآلود میکند و تالی آن این است که مبارزه جدی و #موضوعگیریهای_اصولی به سستی و رکود میگراید. این فضا معمولا خطرناکتر از فضای سرکوب عریان است. زیرا در فضای سرکوب تکلیف کنشگران حوزههای مختلف مشخص است: یا مبارزه میکنند یا نمیکنند. ولی با ورود اصلاحطلبان معمولا فضا ابری و #مرزبندیها مغشوش میشود. در این فضا بسیاری از کنشگران، هزینهدادهها و زندانرفتهها در تردید فرو میروند و یک پا در هوا میمانند. اسامی افراد مشهوری و نامشهوری زیادی را میتوان لیست کرد که در فضای انتخاباتی اخیر بیانیه حمایت دادند یا در فضاهای واقعی و مجازی به این استدلال روی آوردند که این بار هم میرویم تا فلان طیف خطرناک نیاید و سپس مبارزه خود را ادامه میدهیم. از یوسف اباذری تا کیوان صمیمی. از دوستان صنفی خودمان تا دیگرانی که تا دیروز گذار از جمهوری اسلامی را تنها چاره کار میدانستند.
اگر نگاهی گذرا به بیانیهها و سخنان و استدلالهای اولیه این افراد بیندازیم، تردید در آنها موج میزند. هرچند همینکه پا در این میدان گذاشتند، ظاهرا دچار #دوگانگی_شناختی شده و بر این قاعده، به آنچه انتخاب کرده بودند، هر روز بیشتر پای فشردند. در واقع، اکثر آنها - اگر آنهایی که در جستحوی منافع خویش بودند را جدا کنیم - ابتدا با تردید و چه کنم وارد این میدان شدند و سپس …
این همان فضای خطرناکیست که پیش پای کنشگران پهنههای مختلف گسترده میشود. در این فضاست که کنشگر سیاسی یا صنفی یا مدنی به امید اندک تغییری یا از هراس طیفی که به نظر خطرناکتر از طیف مقابل میرسد، از مواضع اصولی خویش عدول میکند و دل به چیزی میبندد که تجربه تاریخی این چند دهه نشان میدهد، دویدن پی سراب است.
در این میان برخی از فعالان صنفی معلمان نیز وارد چنین فضایی شدند. مواضع مشخص و اصولی فعالان صادق صنفی معلمان در بیانیهها، قطعنامهها و تجمعات اعتراضی، مجموعهی در هم تنیدهای بود و هست که شامل مخالفت با #ایدئولوژیک بودن محتوای آموزشی، مخالفت با #کالایی_شدن_آموزش
مطالبه #عدالت_آموزشی،
حق #تشکلیابی_مستقل،
حق #آزادی_تجمعات، #آزادی_معلمان_زندانی، و #مطالبات_معیشتی میشد. مجموعهای که نمیتوان به یک یا دو مورد فروکاهید. مجموعهای که چون رنجیرهای پیوسته به هم گره میخورد. از هر کدام از فعالان صنفی که در این مرزبندی مغشوش سمت انتخابات حکومتی ایستادند اگر بپرسیم که آیا در وضعیتی که با روی کار آمدن اصلاحطلبان تصویر و تصور میکنند، آیا امیدی دارند که محتوای ایدئولوژیک آموزشی و پرورشی تغییر کند، پاسخی نخواهند داشت؛ چون به صورت واقعی این امید در دولتهای هر دو طیف جمهوری اسلامی ناممکن است. اگر از آنها بپرسید که چقدر امیدوارند بساط کالایی شدن آموزش برچیده شود، باز هم پاسخی نخواهند داشت. زیرا واقعیت جاری در دولتهای رنگارنگ جمهوری اسلامی نشان از انتخاب نظام اقتصادی #نئولیبرالی هاری است که در هر دولت تیزتر میشود. اگر بپرسید آیا در دولت اصلاحطلبان به سطحی از عدالت آموزشی خواهیم رسید، هر پاسخی هم که دهند، واقعیت این است که عدالت آموزشی تابعی از نظام اقتصادی بزرگتر جامعه است که در چارچوب همان الگوهای نئولیبرالیستی به بازتولید #فاصله_طبقاتی میانجامد. از حق تشکلیابی مستقل که بپرسید، هر پاسخی که دهند تاریخ جمهوری اسلامی پیش روی ماست. انحلال تشکلهای کارگری، دانشجویی، معلمی و … در ابتدای انقلاب ۵۷ و برساختن خانه کارگر و تشکیلات دانشجویی و معلمی همچون انجمن اسلامی و بسیج اسلامی داشجویان، انجمن اسلامی معلمان، مجمع اسلامی معلمان و تشکلهای متعدد وابسته دیگر که از یک سو کارکرد سرکوب طبقه خود را به عهده دارند و از سوی دیگر محفلی برای نیروهای حکومتی و محملی برای رانتخوری را ایجاد میکنند. این سیاست هنوز نیز ادامه دارد و حاکمیت همچنان تشکلهای مستقل را دشمن خوبش میداند. اگر با همین خط پیش برویم و پرسشهای خویش را ادامه دهیم، احتمالا به شکلی ناروشن و کلی پاسخ خواهند داد که شاید فضای سرکوب کاهش یابد و شاید امکان تجمع نیز فراهم آید. پاسخ این است که تجمع و اعتراض و فعالیت صنفی معلمان برای دستیابی به اصول پیشگفته است وگرنه فعالیت صنفی بدون آن اصول معنایی ندارد. این افراد نهایت به بهبود معیشت خواهند چسبید که خود تابع سیاستهای کلی نظام و عوامل بینالمللی و منطقهای است؛ که این عوامل نیز از دست رییس حمهور خارج است. ضمن این که جنبش معلمان و فعالیت صنفی آنها هیچگاه جنبش و فعالیتی معیشت-محور نبوده است.
منبع 👇
@edalatxah
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸
🆔 @kasenfi