Forwarded from هیمه
🔴«ایستاده جان دادن»*
مقاوم و پرشکوه
به سان کوه
به سان شاهو
یادت گرامی
رفیق کوه و کمر
یادت گرامی
رفیق شعر و شاملو
یادت گرامی
رفیق کودکان محروم
گفته بودی
نسیم یادت را خواهد برد
از میان میله ها و بلندی حصار
حالا کودکان دیروز
زنان و مردان رنج کشیده امروز
برایت دست تکان می دهند
برای نسیمی که از لابلای بلوط های شاهو می گذرد
وقتی می گویند
يادى ئازيزت پيروز
یکی از نسیم می پرسد
گور بی نشانش کجاست؟
و نسیم تا اعماق قلبش نفوذ می کند
نامت جاوید
رها از بند
رفیق بی کفن
فرزاد
"یئلماز"
🔴* هجده اردیبهشت ۱۳۸۹ ، تلفنهای اندرزگاه هفت زندان اوین قطع شد تا هفته معلم تمام نشده فرزاد را اعدام کنند.
محبوبیت و بیگناهی فرزاد چنان بارز بود که زندانبان مجبور شدهبود حکم را در سکوت اجرا کند بخاطر همین تلفنها را قطع کرد تا کسی انتقال فرزاد و علی حیدریان را برای اعدام به بیرون اطلاع ندهد.
بجز فرزاد کمانگر و علی حیدریان، آنسوتر فرهاد وکیلی را از بند ۳۵۰ زندانیان سیاسی و شیرین علمهولی را از بند زنان فراخواندند و به همراه یک زندانی سیاسی دیگر به نام مهدی اسلامیان به دار آویختند.
فرزاد سحرگاه ۱۹ اردیبهشت اعدام شد یعنی در آخرین روزِ هفته معلم تا پیامی باشد برای کسانی که فکر می کنند دوران دهه طلایی شصت به پایان رسیده است در خرداد ۸۸ #نئوخطامامیها برای بازگشت نخستوزیر این دوران به قدرت مردم را به اعتراض دعوت کردند و وقتی با هزینه روبرو شدند مردم را تنها گذاشتند نخستوزیر آن دوران طلایی، گویی تازه متوجه عمق فاجعه شدهاست اعدام ۱۹ اردیبهشت را محکوم کرد. اشتباه محاسبه نخستوزیر این بود که موقع محکوم نمودن اعدام ۱۹ اردیبهشت یادش رفته بود در دهه اعدامها نخستوزیر بودهاست با وجود این
او خط قرمز را رد کردهبود مجازات شد.
اعدام پنج زندانی سیاسی یک پیام روشن پس از اعتراضات ۸۸ داشت
و آن این بود که سیستم اگر بخواهد هنوز قادر است به راحتی به دهه شصت برگردد حتی اگر آمران و دستاندرکاران آن دهه رنگ عوض کرده و لباس اصلاحطلبی پوشیدهباشند.
به دنبال انتشار خبر اعدام خانواده و دوستان اعدامیها به اوین سپس به بهشت زهرا مراجعه کردند تا از او رد بیابند هرگز محل دفنشان را به #دایهسلطنه، مادر فرزاد ، و سایر خانوادهها نگفتند اما گویی آن گونه که فرزاد همیشه میگفت نسیم یاد او را از از اوین تا #شاهو و از شاهو تا #سلیمانیه و #روژوا با خود بردهبود.
«جعفر ابراهیمی»
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
#رفیقبیکفن
#هفتهمعلم
🆔 @kahimeh
لینک عضویت در کانال #هیمه
https://tttttt.me/kahimeh
مقاوم و پرشکوه
به سان کوه
به سان شاهو
یادت گرامی
رفیق کوه و کمر
یادت گرامی
رفیق شعر و شاملو
یادت گرامی
رفیق کودکان محروم
گفته بودی
نسیم یادت را خواهد برد
از میان میله ها و بلندی حصار
حالا کودکان دیروز
زنان و مردان رنج کشیده امروز
برایت دست تکان می دهند
برای نسیمی که از لابلای بلوط های شاهو می گذرد
وقتی می گویند
يادى ئازيزت پيروز
یکی از نسیم می پرسد
گور بی نشانش کجاست؟
و نسیم تا اعماق قلبش نفوذ می کند
نامت جاوید
رها از بند
رفیق بی کفن
فرزاد
"یئلماز"
🔴* هجده اردیبهشت ۱۳۸۹ ، تلفنهای اندرزگاه هفت زندان اوین قطع شد تا هفته معلم تمام نشده فرزاد را اعدام کنند.
محبوبیت و بیگناهی فرزاد چنان بارز بود که زندانبان مجبور شدهبود حکم را در سکوت اجرا کند بخاطر همین تلفنها را قطع کرد تا کسی انتقال فرزاد و علی حیدریان را برای اعدام به بیرون اطلاع ندهد.
بجز فرزاد کمانگر و علی حیدریان، آنسوتر فرهاد وکیلی را از بند ۳۵۰ زندانیان سیاسی و شیرین علمهولی را از بند زنان فراخواندند و به همراه یک زندانی سیاسی دیگر به نام مهدی اسلامیان به دار آویختند.
فرزاد سحرگاه ۱۹ اردیبهشت اعدام شد یعنی در آخرین روزِ هفته معلم تا پیامی باشد برای کسانی که فکر می کنند دوران دهه طلایی شصت به پایان رسیده است در خرداد ۸۸ #نئوخطامامیها برای بازگشت نخستوزیر این دوران به قدرت مردم را به اعتراض دعوت کردند و وقتی با هزینه روبرو شدند مردم را تنها گذاشتند نخستوزیر آن دوران طلایی، گویی تازه متوجه عمق فاجعه شدهاست اعدام ۱۹ اردیبهشت را محکوم کرد. اشتباه محاسبه نخستوزیر این بود که موقع محکوم نمودن اعدام ۱۹ اردیبهشت یادش رفته بود در دهه اعدامها نخستوزیر بودهاست با وجود این
او خط قرمز را رد کردهبود مجازات شد.
اعدام پنج زندانی سیاسی یک پیام روشن پس از اعتراضات ۸۸ داشت
و آن این بود که سیستم اگر بخواهد هنوز قادر است به راحتی به دهه شصت برگردد حتی اگر آمران و دستاندرکاران آن دهه رنگ عوض کرده و لباس اصلاحطلبی پوشیدهباشند.
به دنبال انتشار خبر اعدام خانواده و دوستان اعدامیها به اوین سپس به بهشت زهرا مراجعه کردند تا از او رد بیابند هرگز محل دفنشان را به #دایهسلطنه، مادر فرزاد ، و سایر خانوادهها نگفتند اما گویی آن گونه که فرزاد همیشه میگفت نسیم یاد او را از از اوین تا #شاهو و از شاهو تا #سلیمانیه و #روژوا با خود بردهبود.
«جعفر ابراهیمی»
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
#رفیقبیکفن
#هفتهمعلم
🆔 @kahimeh
لینک عضویت در کانال #هیمه
https://tttttt.me/kahimeh
Telegram
هیمه
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
Forwarded from هیمه
🔴#وزیر آموزش و پرورش:
" ۱۴میلیون دانشآموز داریم ،اگر لازم باشد مثل دفاع مقدس جانفشانی خواهند کرد"!
📌 این سخنان #بطحایی مصداق بارز نقض پیماننامه حقوق کودک است و نوعی استفاده ابزاری از کودکان محسوب می شود.
بگذریم که در این ۴۰ سال فرزندان خانمزادهها و آقازادهها در جنگ و تحریم در حال خوردن و چاپیدن مملکت بودند
#فعالان_حقوق_کودک باید به این سخنان ضد کودک بطحایی واکنش نشان دهند
آیا چنین فردی شایسته وزارت است؟
🔹🔹🔸🔸
لینک عضویت در کانال #هیمه
https://tttttt.me/kahimeh
" ۱۴میلیون دانشآموز داریم ،اگر لازم باشد مثل دفاع مقدس جانفشانی خواهند کرد"!
📌 این سخنان #بطحایی مصداق بارز نقض پیماننامه حقوق کودک است و نوعی استفاده ابزاری از کودکان محسوب می شود.
بگذریم که در این ۴۰ سال فرزندان خانمزادهها و آقازادهها در جنگ و تحریم در حال خوردن و چاپیدن مملکت بودند
#فعالان_حقوق_کودک باید به این سخنان ضد کودک بطحایی واکنش نشان دهند
آیا چنین فردی شایسته وزارت است؟
🔹🔹🔸🔸
لینک عضویت در کانال #هیمه
https://tttttt.me/kahimeh
🔴 چهارصد هزار تومانی در کار نیست.
✍#جعفر_ابراهیمی/فعال صنفی
✴️ حالا دیگر فیش حقوق اردیبهشت ماه صادر شده و همه دیدهاند که ۴۰۰ هزار تومانی در کارنیست. البته در یادداشت "از مقرری ماه اول تا عودت جبرانی و حکایت قطعه گوشت مرده"* توضیح دادم که همکاران منتظر کاهش حقوق خود در اردیبهشت ماه باشند با این حال برخی از دوستان سوال پرسیدند که ۴۰۰ هزار تومان چه میشود؟
🔸 باید در پاسخ این همکاران عزیز گفت از اول دولت قصد پرداخت ۴۰۰ هزار تومان را نداشت ولی از آنجایی که با توجه به تورم ۵۰ درصد بحث اولیه افزایش ۴۰۰ بعلاوه ۲۰ درصد بود دولت با عدد ۴۰۰ هزارتومان یک بازی روانی انجام داد تا بحران اعتراضات ۱۲ اردیبهشت را سپری کند.
❇️ در اصل طراح این بازی روانی تیم اقتصادی و در راس آن #باند_نوبخت است. آنها عدد ۴۰۰ هزار تومان را به عنوان علی الحساب واریز نمودند و این تصور برای برخی به وجود آمد که در ماه دوم شاهد افزایش حقوق چهارصد هزار تومان بعلاوه حداقل ده درصد خواهند بود. اما نوبخت پس از هفته معلم به دستگاههای اجرایی از جمله آپ دستور داد حقوق اردیبهشت با توجه به احکام مصوب دولت صادر شود پس ابتدا ۴۰۰ هزار تومان علیالحساب که در فروردین واریز شد از حقوق اردیبهشت کم شد و افزایش حقوق فروردین هم بعنوان مقرری ماه اول کسر گردید و اینگونه از حساب اکثر معلمان بالای یک میلیون تومان کسر گردید.
✴️ طبیعی است حقوق خرداد ماه ۴۰۰ هزار تومان بیشتر از حقوق اردیبهشت خواهد شد و باز ما شاهد بازی با اعداد و عدد ۴۰۰ هزار تومان هستیم.
به این دلیل میگوییم که این عدد برای عبور از بحران و بازی روانی بود چون دولت میتوانست عدد دیگری بعنوان علیالحساب بدهد مثلا ۳۰۰ هزار تومان. اما دقیقا عددی را انتخاب نمود که جامعه و معلمان در طی بحث مجلس و دولت به آن حساس شدهبودند.
حال این بازی با ارقام و البته با روان فرهنگیان را در کنار دهها بار ادعای پرداخت بدهیها به معلمان از اسفند تا فروردین بگذاریم تا ماهیت یک سیستم که صرفا به فکر رفع بحران است مشخص میگردد.
⚛ طبیعی است ساختاری که نمیتواند با عقلانیت مسایل و مشکلات را حل کند هنگامی که با بحران روبرو میگردد چارهای ندارد جز اینکه با دروغ و فریبکاری بحران را از نقطهای به نقطه دیگر منتقل نماید. حال اگر این ساختار بخاطر فساد سیستمی نتواند بحران را حل کند پس میکوشد بصورت یک ساختار بحرانزا و بحرانزی ادامه دهد غافل از اینکه یک جایی نمیتوان بخاطر تضادهای جدی و حل نشده با بحران ادامه داد. جایی که دیگر بازی با ارقام بیهوده است.
۹۸/۳/۱
* لینک یادداشت :
https://tttttt.me/kahimeh/336
🔻🔺🔻🔺
لینک عضویت در کانال #هیمه
https://tttttt.me/kahimeh
🔹🔹🔹🔹
🆔 @kasenfi
✍#جعفر_ابراهیمی/فعال صنفی
✴️ حالا دیگر فیش حقوق اردیبهشت ماه صادر شده و همه دیدهاند که ۴۰۰ هزار تومانی در کارنیست. البته در یادداشت "از مقرری ماه اول تا عودت جبرانی و حکایت قطعه گوشت مرده"* توضیح دادم که همکاران منتظر کاهش حقوق خود در اردیبهشت ماه باشند با این حال برخی از دوستان سوال پرسیدند که ۴۰۰ هزار تومان چه میشود؟
🔸 باید در پاسخ این همکاران عزیز گفت از اول دولت قصد پرداخت ۴۰۰ هزار تومان را نداشت ولی از آنجایی که با توجه به تورم ۵۰ درصد بحث اولیه افزایش ۴۰۰ بعلاوه ۲۰ درصد بود دولت با عدد ۴۰۰ هزارتومان یک بازی روانی انجام داد تا بحران اعتراضات ۱۲ اردیبهشت را سپری کند.
❇️ در اصل طراح این بازی روانی تیم اقتصادی و در راس آن #باند_نوبخت است. آنها عدد ۴۰۰ هزار تومان را به عنوان علی الحساب واریز نمودند و این تصور برای برخی به وجود آمد که در ماه دوم شاهد افزایش حقوق چهارصد هزار تومان بعلاوه حداقل ده درصد خواهند بود. اما نوبخت پس از هفته معلم به دستگاههای اجرایی از جمله آپ دستور داد حقوق اردیبهشت با توجه به احکام مصوب دولت صادر شود پس ابتدا ۴۰۰ هزار تومان علیالحساب که در فروردین واریز شد از حقوق اردیبهشت کم شد و افزایش حقوق فروردین هم بعنوان مقرری ماه اول کسر گردید و اینگونه از حساب اکثر معلمان بالای یک میلیون تومان کسر گردید.
✴️ طبیعی است حقوق خرداد ماه ۴۰۰ هزار تومان بیشتر از حقوق اردیبهشت خواهد شد و باز ما شاهد بازی با اعداد و عدد ۴۰۰ هزار تومان هستیم.
به این دلیل میگوییم که این عدد برای عبور از بحران و بازی روانی بود چون دولت میتوانست عدد دیگری بعنوان علیالحساب بدهد مثلا ۳۰۰ هزار تومان. اما دقیقا عددی را انتخاب نمود که جامعه و معلمان در طی بحث مجلس و دولت به آن حساس شدهبودند.
حال این بازی با ارقام و البته با روان فرهنگیان را در کنار دهها بار ادعای پرداخت بدهیها به معلمان از اسفند تا فروردین بگذاریم تا ماهیت یک سیستم که صرفا به فکر رفع بحران است مشخص میگردد.
⚛ طبیعی است ساختاری که نمیتواند با عقلانیت مسایل و مشکلات را حل کند هنگامی که با بحران روبرو میگردد چارهای ندارد جز اینکه با دروغ و فریبکاری بحران را از نقطهای به نقطه دیگر منتقل نماید. حال اگر این ساختار بخاطر فساد سیستمی نتواند بحران را حل کند پس میکوشد بصورت یک ساختار بحرانزا و بحرانزی ادامه دهد غافل از اینکه یک جایی نمیتوان بخاطر تضادهای جدی و حل نشده با بحران ادامه داد. جایی که دیگر بازی با ارقام بیهوده است.
۹۸/۳/۱
* لینک یادداشت :
https://tttttt.me/kahimeh/336
🔻🔺🔻🔺
لینک عضویت در کانال #هیمه
https://tttttt.me/kahimeh
🔹🔹🔹🔹
🆔 @kasenfi
Telegram
هیمه
🔴 از #مقرری_ماه_اول تا عودت #جبرانی و حکایت #قطعه_گوشت_مرده
#جعفر_ابراهیمی
❇️ بنا بر اخبار منتشر شده در فیش اردیبهشت ماه قرار است مقرری ماه اول کسر گردد همچنین چهارصد هزار تومان علیالحساب که ماه قبل واریز شد باید به حساب خزانه عودت دادهشود. حقیقت ماجرا…
#جعفر_ابراهیمی
❇️ بنا بر اخبار منتشر شده در فیش اردیبهشت ماه قرار است مقرری ماه اول کسر گردد همچنین چهارصد هزار تومان علیالحساب که ماه قبل واریز شد باید به حساب خزانه عودت دادهشود. حقیقت ماجرا…
Forwarded from هیمه
🔴 این سواد سیاسی ارزانی شما باد.
✍️جعفر ابراهیمی / فعال صنفی
برخی از فعالان محفلی که اغلب در تشکلهای وابسته سیاسی منتسب به معلمان سرگرم جادهصافکنی برای سرکوب معیشت معلمان هستند خودشان را با واژه موهوم #صنفی_سیاسی توصیف میکنند و چون در تشکیلات وابسته به باندهای سیاسی مدعی اصلاحطلبی فعالیت میکنند توهم باسوادی دارند و از همه مهمتر خود را دارای سواد سیاسی میدانند.
اغلب این افراد، از این جمله فعالان صنفی که میگویند " ما صنفی هستیم " این برداشت را میکنند که فعال صنفی از سیاست چیزی سرش نمیشود و آنها هستند که سواد سیاسی دارند.
حال اگر از نزدیک با این جماعت آشنایی داشته باشیم می بینیم که کل فعالیت این افراد در بُعد سیاسی محدود به فعالیتهای انتخاباتی موسمی است.
اینها طی سالهای گذشته اغلب در ستاد فرهنگیان رفسنجانی، خاتمی، معین، کروبی، موسوی و روحانی حضور داشتهاند و عمده فعالیت اینها این بوده که معلمان را توجیه کنند تا به هر قیمت به اصلاحطلبان رای دهند و در صورت موفقیت در انتخابات ، سواد سیاسی به آنها برای لابی کردن و گرفتن پست برای خود و همپالکیهایشان کمک کردهاست.
این افراد اغلب در رزومه خود یک کار علمی و پژوهشی نداشته و روی آموزش نوین اصلا مطالعه ندارند اما چند واژه ، اصطلاح و جمله حفظ کردهاند و مرتب از آن استفاده میکنند خود را طرفدار خرد جمعی معرفی کرده، دم از عقلانیت میزنند و خود را غیرایدئولوژیک میخوانند و اگر از بپرسید معنای ایدئولوژیک چیست چند جمله از سروش و امثال او طوطیوار تحویل شما میدهند و هی جامعه مدنی مدنی میکنند.
ادامه یادداشت را در لینک زیر مطالعه نمایید :
yon.ir/lTM9J
۴ خرداد ۹۸
🔻🔻🔻
لینک عضویت در کانال #هیمه
https://tttttt.me/kahimeh
✍️جعفر ابراهیمی / فعال صنفی
برخی از فعالان محفلی که اغلب در تشکلهای وابسته سیاسی منتسب به معلمان سرگرم جادهصافکنی برای سرکوب معیشت معلمان هستند خودشان را با واژه موهوم #صنفی_سیاسی توصیف میکنند و چون در تشکیلات وابسته به باندهای سیاسی مدعی اصلاحطلبی فعالیت میکنند توهم باسوادی دارند و از همه مهمتر خود را دارای سواد سیاسی میدانند.
اغلب این افراد، از این جمله فعالان صنفی که میگویند " ما صنفی هستیم " این برداشت را میکنند که فعال صنفی از سیاست چیزی سرش نمیشود و آنها هستند که سواد سیاسی دارند.
حال اگر از نزدیک با این جماعت آشنایی داشته باشیم می بینیم که کل فعالیت این افراد در بُعد سیاسی محدود به فعالیتهای انتخاباتی موسمی است.
اینها طی سالهای گذشته اغلب در ستاد فرهنگیان رفسنجانی، خاتمی، معین، کروبی، موسوی و روحانی حضور داشتهاند و عمده فعالیت اینها این بوده که معلمان را توجیه کنند تا به هر قیمت به اصلاحطلبان رای دهند و در صورت موفقیت در انتخابات ، سواد سیاسی به آنها برای لابی کردن و گرفتن پست برای خود و همپالکیهایشان کمک کردهاست.
این افراد اغلب در رزومه خود یک کار علمی و پژوهشی نداشته و روی آموزش نوین اصلا مطالعه ندارند اما چند واژه ، اصطلاح و جمله حفظ کردهاند و مرتب از آن استفاده میکنند خود را طرفدار خرد جمعی معرفی کرده، دم از عقلانیت میزنند و خود را غیرایدئولوژیک میخوانند و اگر از بپرسید معنای ایدئولوژیک چیست چند جمله از سروش و امثال او طوطیوار تحویل شما میدهند و هی جامعه مدنی مدنی میکنند.
ادامه یادداشت را در لینک زیر مطالعه نمایید :
yon.ir/lTM9J
۴ خرداد ۹۸
🔻🔻🔻
لینک عضویت در کانال #هیمه
https://tttttt.me/kahimeh
Telegraph
🔴 این #سوادِ سیاسی ارزانی شما باد.
برخی از فعالان محفلی که اغلب در تشکلهای وابسته سیاسی منتسب به معلمان سرگرم جادهصافکنی برای سرکوب معیشت معلمان هستند خودشان را با واژه موهوم #صنفی_سیاسی توصیف میکنند و چون در تشکیلات وابسته به باندهای سیاسی مدعی اصلاحطلبی فعالیت میکنند توهم باسوادی دارند…
Forwarded from هیمه
🔴ای تو پیشاهنگ رفتن …
🔷به بهانه دوم تیر سال روز تولد صمدبهرنگی
✍جعفر ابراهیمی
هر کس میخواهد بداند اسطوره و الگو شدن و در تاریخ ماندن چه معنایی دارد باید تاریخ را ورق بزند باید برگردد به دوم تیر 1318. باید برود محله چرنداب ، محلهای درجنوب تبریز. همان محلهای که صمد در آن متولد شد و از آنجا پل بزند به امروز، باید برود پیرمردهای روستای های آذربایجان، از اهر و ورزقان تا آذرشهر را ببینید که قصه معلم عشق و برابری را با خود زمزمه میکنند وقتی میخوانند:
آراز آراز خان آراز سـولطـان آراز خان آراز
سنی گوروم یاناسان ائل دردینی قان آراز
او باید برود کنار ارس، ساحل روستای کوانق. تا ببیند این خاک هنوز تبدار است، تب عشق معلمی که بسان ماهی سیاه کوچولویش به ارس پیوست و جاودانه شد.
صمد اسطوره زاده نشد زمانی هم که داشت زندگیاش را قصه میکرد و با قصههایش مبارزه میکرد به فکر اسطوره شدن نبود. او بر تضادهای عینی و واقعی جامعه خود آگاه و مسلط بود به خاطر همین در عمر کوتاه اما پرثمرش برای رهایی جامعه از انواع ستم و استثمار به جد کوشید و بذر آگاهی و مبارزه را در عینیترین مسئله زندگی خود یعنی کار و آموزش ماده نمود. آگاهی که محصول زیست اجتماعی او بود تا خواب خوش صاحبان ثروت و قدرت را آشفته کند.
صمد برای طرفداران حفظ وضع موجود یک کابوس بود/هست چون چیزی که او به مخاطب درکتابهایش میدهد از جنس نالیدن و نق زدن روشنفکرانه نیست مسیری که او نشان میدهد مسیر تغییر است و صمد پیش از هر چیز، آرمانی را که به تصویر میکشد خود زندگی میکند تا الگویی نه برای دوران خود، بلکه ستارهای بر سپهر آسمانی باشد که به دنبال تغییر جهان است.
به خاطر همین است که درخشندگی زندگی و آثار او، امروز هم حاشیه امن عدهای را به خطر میاندازد و بوقچی ها و شومن های سیستم سود و سرمایه را به اشکال مختلف وامیدارد که چهره او را در فحش نامهها و به اتکای اندیشه منجمد و ایستای خود مخدوش سازند.
اما صمد و اندیشههای او در اوج سانسور و سرکوب نه تنها از بین نرفته است بلکه در دل تضادهای دورههای بعدی جای خود را در بین نسلهای بعدی گشوده است.
صمد یک آموزگار راستین است که آموزش و معلمی او هم در راستای رهایی بخشی است به خاطر همین خصیصه بهرنگی است که ترانه “راه صمد” هرگز کهنه نمیشود وقتی دوست دارانش میخوانند:
ای تو پیشاهنگ رفتن در شب سرد زمانه
در ارس چون گل نشانده گرمی خونت نشانه
ببین صمد که راه تو شد ره هر رودخانه
کلام تو، کتاب تو، میرود خانه به خانه…
🔻🔻🔻
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔷به بهانه دوم تیر سال روز تولد صمدبهرنگی
✍جعفر ابراهیمی
هر کس میخواهد بداند اسطوره و الگو شدن و در تاریخ ماندن چه معنایی دارد باید تاریخ را ورق بزند باید برگردد به دوم تیر 1318. باید برود محله چرنداب ، محلهای درجنوب تبریز. همان محلهای که صمد در آن متولد شد و از آنجا پل بزند به امروز، باید برود پیرمردهای روستای های آذربایجان، از اهر و ورزقان تا آذرشهر را ببینید که قصه معلم عشق و برابری را با خود زمزمه میکنند وقتی میخوانند:
آراز آراز خان آراز سـولطـان آراز خان آراز
سنی گوروم یاناسان ائل دردینی قان آراز
او باید برود کنار ارس، ساحل روستای کوانق. تا ببیند این خاک هنوز تبدار است، تب عشق معلمی که بسان ماهی سیاه کوچولویش به ارس پیوست و جاودانه شد.
صمد اسطوره زاده نشد زمانی هم که داشت زندگیاش را قصه میکرد و با قصههایش مبارزه میکرد به فکر اسطوره شدن نبود. او بر تضادهای عینی و واقعی جامعه خود آگاه و مسلط بود به خاطر همین در عمر کوتاه اما پرثمرش برای رهایی جامعه از انواع ستم و استثمار به جد کوشید و بذر آگاهی و مبارزه را در عینیترین مسئله زندگی خود یعنی کار و آموزش ماده نمود. آگاهی که محصول زیست اجتماعی او بود تا خواب خوش صاحبان ثروت و قدرت را آشفته کند.
صمد برای طرفداران حفظ وضع موجود یک کابوس بود/هست چون چیزی که او به مخاطب درکتابهایش میدهد از جنس نالیدن و نق زدن روشنفکرانه نیست مسیری که او نشان میدهد مسیر تغییر است و صمد پیش از هر چیز، آرمانی را که به تصویر میکشد خود زندگی میکند تا الگویی نه برای دوران خود، بلکه ستارهای بر سپهر آسمانی باشد که به دنبال تغییر جهان است.
به خاطر همین است که درخشندگی زندگی و آثار او، امروز هم حاشیه امن عدهای را به خطر میاندازد و بوقچی ها و شومن های سیستم سود و سرمایه را به اشکال مختلف وامیدارد که چهره او را در فحش نامهها و به اتکای اندیشه منجمد و ایستای خود مخدوش سازند.
اما صمد و اندیشههای او در اوج سانسور و سرکوب نه تنها از بین نرفته است بلکه در دل تضادهای دورههای بعدی جای خود را در بین نسلهای بعدی گشوده است.
صمد یک آموزگار راستین است که آموزش و معلمی او هم در راستای رهایی بخشی است به خاطر همین خصیصه بهرنگی است که ترانه “راه صمد” هرگز کهنه نمیشود وقتی دوست دارانش میخوانند:
ای تو پیشاهنگ رفتن در شب سرد زمانه
در ارس چون گل نشانده گرمی خونت نشانه
ببین صمد که راه تو شد ره هر رودخانه
کلام تو، کتاب تو، میرود خانه به خانه…
🔻🔻🔻
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
Telegram
هیمه
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
Forwarded from هیمه
🔴 کدام قانون؟
#جعفر_ابراهیمی
روز یکشنبه که به اتفاق جمعی از همکاران برای پیگیری درخواست #مرخصی_بدون_حقوق محمد حبیبی به اداره محل خدمت وی مراجعه کرده بودیم. آقای #پارسا مدیر اداره آپ شهریار به تناوب از قانون دم می زد و تکرار می کرد من نظر خودم را به عنوان مدیر اداره نمی گویم قانون را می گویم . قانون این رو میگه قانون اون رو میگه! و مخالفت با درخواست #مرخصی_بدون_حقوق آقای حبیبی را توجیه می کرد.
در این دیدار دوستان همراه هر یک علت مراجعه و خواسته جمع را مطرح نمودند و من در پاسخ به آقای پارسا گفتم: یک جوری شما از قانون صحبت می کنید که انگار ما با قانون آشنایی نداریم شما تا چند وقت پیش همکار ما در مدرسه بودید و این معلمان که اینجا هستند همه با قانون آشنایی دارند. الان در تمام مدارس از جمله در شهریار تقریبا تمام مدیران در حال گرفتن پول برای ثبت نام هستند و اصل سی قانون اساسی را نقض می کنند شما در مقابل این تخلفات آشکار چه اقدامی کردید؟
و رو به کوچکی #مدیر_حراست اداره آپ شهریار گفتم شما به جای پرونده سازی و ارسال گزارش کذب برای معلمان و فعالان صنفی ، بروید به فساد و تخلف آشکار #مدیران_مدارس رسیدگی کنید.
اما مثل همیشه و مثل تمام مدیران پاسخ آقای پارسا مشخص بود. مدیر اداره شهریار گفت: از کجا میدانید برخورد نکردیم و شروع کرد به توجیه. همانجا چند نفر از دوستان معلم با اسم گفتند در چه سطحی و در کدام مدارس تخلف آشکار صورت می گیرد.
حقیقت این است که هر چند مدیران با شرف و نجیبی هستند که انسانیت خود را به میز و پست حقیر مدیریت نفروخته اند و حتی از جیب خود برای گردش کار مدرسه هزینه می کنند اما این همکاران نجیب در بین مدیران در اقلیت قرار دارند. در مقابل هستند مدیرانی که در حال چپاول و دزدی هستند و به اشکال مختلف جیب والدین را خالی می کنند تا برای اربابان خود خوش خدمتی کرده باشند. بخاطر همین است که سرقفلی مدیریت برخی مدارس به اسم برخی افراد ناشایست خورده است و تنها مرگ یا بازنشستگی آنها را از منبع سود و غارت جدا می کند.
در نهایت رو به رییس اداره و حراست گفتم اگر همین قانون که شما به آن استناد می کنید اجرا شود بی شک محمد حبیبی و امثال محمد باید آزاد شوند و به سر کار خود برگردند و اختلاسگران و فاسدان که به ناحق در پشت برخی میز ها هستند باید مجازات شوند.
#نه_به_آموزش_پولی
#نه_به_سرکوب_به_نام_قانون
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
#جعفر_ابراهیمی
روز یکشنبه که به اتفاق جمعی از همکاران برای پیگیری درخواست #مرخصی_بدون_حقوق محمد حبیبی به اداره محل خدمت وی مراجعه کرده بودیم. آقای #پارسا مدیر اداره آپ شهریار به تناوب از قانون دم می زد و تکرار می کرد من نظر خودم را به عنوان مدیر اداره نمی گویم قانون را می گویم . قانون این رو میگه قانون اون رو میگه! و مخالفت با درخواست #مرخصی_بدون_حقوق آقای حبیبی را توجیه می کرد.
در این دیدار دوستان همراه هر یک علت مراجعه و خواسته جمع را مطرح نمودند و من در پاسخ به آقای پارسا گفتم: یک جوری شما از قانون صحبت می کنید که انگار ما با قانون آشنایی نداریم شما تا چند وقت پیش همکار ما در مدرسه بودید و این معلمان که اینجا هستند همه با قانون آشنایی دارند. الان در تمام مدارس از جمله در شهریار تقریبا تمام مدیران در حال گرفتن پول برای ثبت نام هستند و اصل سی قانون اساسی را نقض می کنند شما در مقابل این تخلفات آشکار چه اقدامی کردید؟
و رو به کوچکی #مدیر_حراست اداره آپ شهریار گفتم شما به جای پرونده سازی و ارسال گزارش کذب برای معلمان و فعالان صنفی ، بروید به فساد و تخلف آشکار #مدیران_مدارس رسیدگی کنید.
اما مثل همیشه و مثل تمام مدیران پاسخ آقای پارسا مشخص بود. مدیر اداره شهریار گفت: از کجا میدانید برخورد نکردیم و شروع کرد به توجیه. همانجا چند نفر از دوستان معلم با اسم گفتند در چه سطحی و در کدام مدارس تخلف آشکار صورت می گیرد.
حقیقت این است که هر چند مدیران با شرف و نجیبی هستند که انسانیت خود را به میز و پست حقیر مدیریت نفروخته اند و حتی از جیب خود برای گردش کار مدرسه هزینه می کنند اما این همکاران نجیب در بین مدیران در اقلیت قرار دارند. در مقابل هستند مدیرانی که در حال چپاول و دزدی هستند و به اشکال مختلف جیب والدین را خالی می کنند تا برای اربابان خود خوش خدمتی کرده باشند. بخاطر همین است که سرقفلی مدیریت برخی مدارس به اسم برخی افراد ناشایست خورده است و تنها مرگ یا بازنشستگی آنها را از منبع سود و غارت جدا می کند.
در نهایت رو به رییس اداره و حراست گفتم اگر همین قانون که شما به آن استناد می کنید اجرا شود بی شک محمد حبیبی و امثال محمد باید آزاد شوند و به سر کار خود برگردند و اختلاسگران و فاسدان که به ناحق در پشت برخی میز ها هستند باید مجازات شوند.
#نه_به_آموزش_پولی
#نه_به_سرکوب_به_نام_قانون
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
Telegram
هیمه
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
🔴ای تو پیشاهنگ رفتن …
🔷به بهانه دوم تیر سال روز تولد صمدبهرنگی
✍جعفر ابراهیمی
هر کس میخواهد بداند اسطوره و الگو شدن و در تاریخ ماندن چه معنایی دارد باید تاریخ را ورق بزند باید برگردد به دوم تیر 1318. باید برود محله چرنداب ، محلهای درجنوب تبریز. همان محلهای که صمد در آن متولد شد و از آنجا پل بزند به امروز، باید برود پیرمردهای روستای های آذربایجان، از اهر و ورزقان تا آذرشهر را ببینید که قصه معلم عشق و برابری را با خود زمزمه میکنند وقتی میخوانند:
آراز آراز خان آراز سـولطـان آراز خان آراز
سنی گوروم یاناسان ائل دردینی قان آراز
او باید برود کنار ارس، ساحل روستای کوانق. تا ببیند این خاک هنوز تبدار است، تب عشق معلمی که بسان ماهی سیاه کوچولویش به ارس پیوست و جاودانه شد.
صمد اسطوره زاده نشد زمانی هم که داشت زندگیاش را قصه میکرد و با قصههایش مبارزه میکرد به فکر اسطوره شدن نبود. او بر تضادهای عینی و واقعی جامعه خود آگاه و مسلط بود به خاطر همین در عمر کوتاه اما پرثمرش برای رهایی جامعه از انواع ستم و استثمار به جد کوشید و بذر آگاهی و مبارزه را در عینیترین مسئله زندگی خود یعنی کار و آموزش ماده نمود. آگاهی که محصول زیست اجتماعی او بود تا خواب خوش صاحبان ثروت و قدرت را آشفته کند.
صمد برای طرفداران حفظ وضع موجود یک کابوس بود/هست چون چیزی که او به مخاطب درکتابهایش میدهد از جنس نالیدن و نق زدن روشنفکرانه نیست مسیری که او نشان میدهد مسیر تغییر است و صمد پیش از هر چیز، آرمانی را که به تصویر میکشد خود زندگی میکند تا الگویی نه برای دوران خود، بلکه ستارهای بر سپهر آسمانی باشد که به دنبال تغییر جهان است.
به خاطر همین است که درخشندگی زندگی و آثار او، امروز هم حاشیه امن عدهای را به خطر میاندازد و بوقچی ها و شومن های سیستم سود و سرمایه را به اشکال مختلف وامیدارد که چهره او را در فحش نامهها و به اتکای اندیشه منجمد و ایستای خود مخدوش سازند.
اما صمد و اندیشههای او در اوج سانسور و سرکوب نه تنها از بین نرفته است بلکه در دل تضادهای دورههای بعدی جای خود را در بین نسلهای بعدی گشوده است.
صمد یک آموزگار راستین است که آموزش و معلمی او هم در راستای رهایی بخشی است به خاطر همین خصیصه بهرنگی است که ترانه “راه صمد” هرگز کهنه نمیشود وقتی دوست دارانش میخوانند:
ای تو پیشاهنگ رفتن در شب سرد زمانه
در ارس چون گل نشانده گرمی خونت نشانه
ببین صمد که راه تو شد ره هر رودخانه
کلام تو، کتاب تو، میرود خانه به خانه…
🔻🔻🔻
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔷به بهانه دوم تیر سال روز تولد صمدبهرنگی
✍جعفر ابراهیمی
هر کس میخواهد بداند اسطوره و الگو شدن و در تاریخ ماندن چه معنایی دارد باید تاریخ را ورق بزند باید برگردد به دوم تیر 1318. باید برود محله چرنداب ، محلهای درجنوب تبریز. همان محلهای که صمد در آن متولد شد و از آنجا پل بزند به امروز، باید برود پیرمردهای روستای های آذربایجان، از اهر و ورزقان تا آذرشهر را ببینید که قصه معلم عشق و برابری را با خود زمزمه میکنند وقتی میخوانند:
آراز آراز خان آراز سـولطـان آراز خان آراز
سنی گوروم یاناسان ائل دردینی قان آراز
او باید برود کنار ارس، ساحل روستای کوانق. تا ببیند این خاک هنوز تبدار است، تب عشق معلمی که بسان ماهی سیاه کوچولویش به ارس پیوست و جاودانه شد.
صمد اسطوره زاده نشد زمانی هم که داشت زندگیاش را قصه میکرد و با قصههایش مبارزه میکرد به فکر اسطوره شدن نبود. او بر تضادهای عینی و واقعی جامعه خود آگاه و مسلط بود به خاطر همین در عمر کوتاه اما پرثمرش برای رهایی جامعه از انواع ستم و استثمار به جد کوشید و بذر آگاهی و مبارزه را در عینیترین مسئله زندگی خود یعنی کار و آموزش ماده نمود. آگاهی که محصول زیست اجتماعی او بود تا خواب خوش صاحبان ثروت و قدرت را آشفته کند.
صمد برای طرفداران حفظ وضع موجود یک کابوس بود/هست چون چیزی که او به مخاطب درکتابهایش میدهد از جنس نالیدن و نق زدن روشنفکرانه نیست مسیری که او نشان میدهد مسیر تغییر است و صمد پیش از هر چیز، آرمانی را که به تصویر میکشد خود زندگی میکند تا الگویی نه برای دوران خود، بلکه ستارهای بر سپهر آسمانی باشد که به دنبال تغییر جهان است.
به خاطر همین است که درخشندگی زندگی و آثار او، امروز هم حاشیه امن عدهای را به خطر میاندازد و بوقچی ها و شومن های سیستم سود و سرمایه را به اشکال مختلف وامیدارد که چهره او را در فحش نامهها و به اتکای اندیشه منجمد و ایستای خود مخدوش سازند.
اما صمد و اندیشههای او در اوج سانسور و سرکوب نه تنها از بین نرفته است بلکه در دل تضادهای دورههای بعدی جای خود را در بین نسلهای بعدی گشوده است.
صمد یک آموزگار راستین است که آموزش و معلمی او هم در راستای رهایی بخشی است به خاطر همین خصیصه بهرنگی است که ترانه “راه صمد” هرگز کهنه نمیشود وقتی دوست دارانش میخوانند:
ای تو پیشاهنگ رفتن در شب سرد زمانه
در ارس چون گل نشانده گرمی خونت نشانه
ببین صمد که راه تو شد ره هر رودخانه
کلام تو، کتاب تو، میرود خانه به خانه…
🔻🔻🔻
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
Telegram
هیمه
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
Forwarded from هیمه
⭕️ قربانی گناهکار نیست
✍#جعفر ابراهیمی/معلم
این روزها و با توجه به انتشار اخبار آزار و اذیت جنسی دانش آموزان توسط برخی معلمان مطرح و شناختهشده در مدارس تهران ازجمله فرزانگان و انتشار خبر تعرض و تجاوز سریالی برخی اساتید دانشگاه ازجمله در دانشگاه گیلان ، ذهنم را به سمت اتفاق مشابه در تیرماه سال 1387 در دانشگاه کشاند.
یکی از پرمخاطبترین ویدیوها در فضای مجازی پیش از اعتراضات سال 1388 ، ویدیویی بود که دانشجویان دانشگاه زنجان از اتاق معاون دانشجویی دانشگاه زنجان گرفتند ویدیویی که بهصورت غافلگیرانه از این فرد پیش از تعرض جنسی به یک دختر گرفته شد.
در آن زمان ویدیو در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شد و دانشجویان دانشگاه زنجان دست به اعتصاب و تحصن زدند و خواستار برخورد با استاد متجاوز شدند اما طبق معمول دستگاه قضایی به سراغ دانشجویان معترض رفت و تعدادی از آنان را دستگیر و روانه زندان نمود.
این افشاگری یکی از گستردهترین افشاگریها در مورد تعرض و تجاوز جنسی در کشور بود و حاشیه امن فاسدان و متجاوزان را بههمریخته بود در همان موقع برخی معتقد بودند کار دانشجویان هیجانی و احساسی بوده است و نباید به این شیوه افشاگری میکردند در مقابل دیدگاهی وجود داشت که تأکید میکرد این افشاگری باعث خواهد شد تا هیچ استادی به خود اجازه ندهد از ابزار نمره برای سواستفاده جنسی استفاده نماید. اما بااینوجود دانشجویان درگیر در این افشاگری قیمت و هزینه این افشاگری را پرداختند.
نکته مهمی که در این موارد دیده میشود رابطهای است که بین جایگاه معلم/استاد با دانشآموز/دانشجو وجود دارد رابطه نابرابر که معلم/استاد را در موقعیت فرادست قرار میدهد و نمره ابزاری میشود که در این رابطه بهعنوان عامل سرکوب عمل نماید اگرچه اساتید و معلمان شریفی هستند که میکوشند این مناسبات نابرابر را بر هم بزنند ولی اقتدار معلم/استاد یک اقتدار ساختاری است که از نظام آموزشی ناشی میشود نظام آموزشی که بهعنوان ابزار سرکوب ایدئولوژیک ساختار مسلط اقتصادی و سیاسی عمل میکند به خاطر همین است که سیستم درنهایت دانشجو/دانشآموز را محکوم میکند و با اتکا به گزاره « کِرم از خود درخت است» میکوشد مسئله را با چاشنی کلیشههای جنسی به امر شخصی تبدیل نماید. البته در مقابل این سرکوب عریان همواره ما شاهد مقاومت و افشاگری قربانیانی هستیم که شجاعانه و بدون واهمه از برچسب خوردن این مناسبات را افشا میکنند.
بیشک اصلیترین راه مقابله مبارزه با ساختاری است که به فرادستان اجازه تعرض و تجاوز را میدهد اما در کنار آن باید متجاوزان را افشا نمود و از قربانیان حمایت به عمل آورد. در این مورد نیز شاید خالی از لطف نباشد که به مثال دانشگاه زنجان اشاره نمایم هنگامیکه خبر تعرض منتشر شد بسیاری از دانشجویان از دختر دانشجو حمایت کردند و فعالانه در تحصن مشارکت نمودند در آن زمان دوست عزیزم پیام شکیبا که تازه از دانشگاه زنجان فارغالتحصیل شده بود و در حال سپری کردن دوران سربازی در زنجان بود بعد از شنیدن خبر تحصن خود را به دانشگاه رساند و فعالانه در اعتراضات مشارکت داشت که هزینه آن را پرداخت نمود و همراه با دانشجویان دستگیر و به یک سال حبس محکوم شد.
بررسی نوع مواجهه سیستم با متجاوزان و قربانیان/معترضان تجاوز، ایجاد حاشیه امنیت برای متجاوزان و به زندان افکندن آزادی خواهان و مقصر نشان دادن قربانیان است باید با این رویکرد بهشدت مبارزه نمود و ابعاد سرکوبگرانه آن را افشا نمود.
پ.ن : از تیرماه 99 بااینکه حکم آزادی #پیامشکیبا به همراه دو هم پروندهای خود #مجیداسدی و #محمد_امیرخیزی صادرشده است این سه زندانی سیاسی با پرونده جدید متهم و به سلولهای انفرادی در اوین منتقلشدهاند تا آزاد نشوند. سرکوب و ظلمی آشکار که با شناختی که مقاومت پیام و مجید دارم که سرفرازانه از ان بیرون خواهند آمد.
31 مرداد 1399
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
✍#جعفر ابراهیمی/معلم
این روزها و با توجه به انتشار اخبار آزار و اذیت جنسی دانش آموزان توسط برخی معلمان مطرح و شناختهشده در مدارس تهران ازجمله فرزانگان و انتشار خبر تعرض و تجاوز سریالی برخی اساتید دانشگاه ازجمله در دانشگاه گیلان ، ذهنم را به سمت اتفاق مشابه در تیرماه سال 1387 در دانشگاه کشاند.
یکی از پرمخاطبترین ویدیوها در فضای مجازی پیش از اعتراضات سال 1388 ، ویدیویی بود که دانشجویان دانشگاه زنجان از اتاق معاون دانشجویی دانشگاه زنجان گرفتند ویدیویی که بهصورت غافلگیرانه از این فرد پیش از تعرض جنسی به یک دختر گرفته شد.
در آن زمان ویدیو در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شد و دانشجویان دانشگاه زنجان دست به اعتصاب و تحصن زدند و خواستار برخورد با استاد متجاوز شدند اما طبق معمول دستگاه قضایی به سراغ دانشجویان معترض رفت و تعدادی از آنان را دستگیر و روانه زندان نمود.
این افشاگری یکی از گستردهترین افشاگریها در مورد تعرض و تجاوز جنسی در کشور بود و حاشیه امن فاسدان و متجاوزان را بههمریخته بود در همان موقع برخی معتقد بودند کار دانشجویان هیجانی و احساسی بوده است و نباید به این شیوه افشاگری میکردند در مقابل دیدگاهی وجود داشت که تأکید میکرد این افشاگری باعث خواهد شد تا هیچ استادی به خود اجازه ندهد از ابزار نمره برای سواستفاده جنسی استفاده نماید. اما بااینوجود دانشجویان درگیر در این افشاگری قیمت و هزینه این افشاگری را پرداختند.
نکته مهمی که در این موارد دیده میشود رابطهای است که بین جایگاه معلم/استاد با دانشآموز/دانشجو وجود دارد رابطه نابرابر که معلم/استاد را در موقعیت فرادست قرار میدهد و نمره ابزاری میشود که در این رابطه بهعنوان عامل سرکوب عمل نماید اگرچه اساتید و معلمان شریفی هستند که میکوشند این مناسبات نابرابر را بر هم بزنند ولی اقتدار معلم/استاد یک اقتدار ساختاری است که از نظام آموزشی ناشی میشود نظام آموزشی که بهعنوان ابزار سرکوب ایدئولوژیک ساختار مسلط اقتصادی و سیاسی عمل میکند به خاطر همین است که سیستم درنهایت دانشجو/دانشآموز را محکوم میکند و با اتکا به گزاره « کِرم از خود درخت است» میکوشد مسئله را با چاشنی کلیشههای جنسی به امر شخصی تبدیل نماید. البته در مقابل این سرکوب عریان همواره ما شاهد مقاومت و افشاگری قربانیانی هستیم که شجاعانه و بدون واهمه از برچسب خوردن این مناسبات را افشا میکنند.
بیشک اصلیترین راه مقابله مبارزه با ساختاری است که به فرادستان اجازه تعرض و تجاوز را میدهد اما در کنار آن باید متجاوزان را افشا نمود و از قربانیان حمایت به عمل آورد. در این مورد نیز شاید خالی از لطف نباشد که به مثال دانشگاه زنجان اشاره نمایم هنگامیکه خبر تعرض منتشر شد بسیاری از دانشجویان از دختر دانشجو حمایت کردند و فعالانه در تحصن مشارکت نمودند در آن زمان دوست عزیزم پیام شکیبا که تازه از دانشگاه زنجان فارغالتحصیل شده بود و در حال سپری کردن دوران سربازی در زنجان بود بعد از شنیدن خبر تحصن خود را به دانشگاه رساند و فعالانه در اعتراضات مشارکت داشت که هزینه آن را پرداخت نمود و همراه با دانشجویان دستگیر و به یک سال حبس محکوم شد.
بررسی نوع مواجهه سیستم با متجاوزان و قربانیان/معترضان تجاوز، ایجاد حاشیه امنیت برای متجاوزان و به زندان افکندن آزادی خواهان و مقصر نشان دادن قربانیان است باید با این رویکرد بهشدت مبارزه نمود و ابعاد سرکوبگرانه آن را افشا نمود.
پ.ن : از تیرماه 99 بااینکه حکم آزادی #پیامشکیبا به همراه دو هم پروندهای خود #مجیداسدی و #محمد_امیرخیزی صادرشده است این سه زندانی سیاسی با پرونده جدید متهم و به سلولهای انفرادی در اوین منتقلشدهاند تا آزاد نشوند. سرکوب و ظلمی آشکار که با شناختی که مقاومت پیام و مجید دارم که سرفرازانه از ان بیرون خواهند آمد.
31 مرداد 1399
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
Telegram
هیمه
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
Forwarded from هیمه
⭕️رازِ بازگشایی اجباری مدارس
جعفر ابراهیمی
د ایران هر واقعهای میتواند بهصورت یک راز درآید چراکه شفافیت وجود ندارد و ارکان حاکمیت در فقدان نظارت عمومی و به مدد سرکوب همهجانبه دست به هر کاری میزنند و با سلب مسئولیت از خود میکوشند وظایف خود را به عهده مردم / خانوادهها و در مورد مدرسه و کودکان بر عهده والدین و معلمان بگذارند. اینگونه است که بازگشایی حضوری مدارس در بوق و کرنا میشود و همه ملزم میشوند فرزندان خود را ثبت نام و روی میدانِ مینِ کرونا بفرستند و تنها دو روز بعدازاین بازگشایی اجباری و سرتاسری ، وزیر واقعاً بیلیاقت آموزشوپرورش به میدان میآید و اظهار میکند که بعد از بررسیهای انجامشده به این نتیجه رسیده است که حضور دانش آموزان در مدارس اجباری نیست.
حال سؤال اساسی این است که وزیر دو روز پس از بازگشایی مدارس به چه کشف و شهودی دست پیدا نموده است که از غیر الزامی بودن حضور دانش آموزان سخن میگوید بهعبارتدیگر از شنبه تا دوشنبه یعنی از 15 تا 17 شهریور چه اتفاق جدیدی رویداده است که نظر وزیر، دولت و حکومت تغییر کرده است؟!؟ برای پاسخ به این پرسش برخی فرضیهها را بررسی میکنیم تا شاید راز بازگشایی مدارس آشکار گردد.
شاید وزیر طی این دو روز متوجه تجربه جهانی شده است و وضعیت کشورهایی که مدارس را باز و سپس بستند را موردمطالعه قرار داده است یا چیزی به گوشش خورده است اما به نظر نمیرسد این فرضیه درست باشد اگر قرار بود وزیر از تجربه دیگران استفاده کند این بررسی را باید در همان روزها که اخبار نگرانکننده از کشورهایی مانند آلمان به گوش میرسید انجام میداد و راه امتحان شده را امتحان نمیکرد. از سویی در ساختار حاکمیتی ما کمتر خبری از درسآموزی از تجربههای جهانی وجود دارد و الا امروز سیاستهای خصوصیسازی و پولی سازی همهجانبه در دستور کار ریز تا درشت مسئولان قرار نمیگرفت سیاستی که با خود جز فقر و فلاکت به بار نیاورِده است.
احتمال دیگر این است که وزیر به توصیههای کارشناسی و علمی نهادهای تخصصی و مستقل مانند نهادهای علمی و پزشکی گوشداده است که این هم بعید است چراکه این نهادهای علمی قبل از بازگشایی مدارس بهاندازه کافی توصیه کردند ولی رئیسجمهور بنفش این بار نه از مدرسه که از اندرونی زنگ مدرسه را به صدا درآورد و حتی حاضر نشد بهصورت نمادین در بین معلمان و دانش آموزان حاضر شود
احتمال دیگر این است که در دو سه روز پیمایش و تحقیق جدی انجام دادهاند و به این جمعبندی رسیدهاند که دانش آموزان نباید به صورت الزامی در مدارس حاضر شوند ولی در فضای مجازی از آموزش حضوری معلمان بهرهمند خواهند شد اما این احتمال که این تصمیم از روی یک بررسی علمی باشد بعید است چون کسانی که مملکت را به شیوه «حسینقلی خانی» اداره کردهاند چه فهمی از تحقیق و پژوهش دارند.
اگر احتمالات فوق درست نباشد پس علت راستین این تصمیمات چیست؟ به نظر نگارنده پاسخ را در حسابهایی که این روزها پر شدند باید جست. برای این منظور بهتر است اینگونه فرض کنیم که اگر مدارس باز نمیشدند چه بلایی سر بنگاههای آموزشی میآمد دولت کمبود بودجه خود در بخش آموزش را چگونه تأمین میکرد؟ یا به عبارتی چگونه میتوانستند جیب مردم را به اسم شهریه خالی نمایند؟ امروز والدین و حتی دانش آموزان بهدرستی این شامورتیبازی دولت را درک کردهاند و بازگشایی اجباری مدارس را یک کلاهبرداری آموزشی میدانند که بدون توجه به عواقب جانی برای کودکان، مسئولان چگونه فرزندان این سرزمین و معلمان را به میدان مین کرونا فرستادند در اصل راز بازگشایی مدارس یک مسئله اقتصاد سیاسی است و اصلاً ناشی از بیکفایتی و سو مدیریت نیست و دقیقا نقطهای است که می توان با آن جیب را خالی نمود.
بازگشایی اجباری مدارس وقتی بیشتر از جنبه اقتصاد سیاسی قابلبررسی می گردد که میخوانیم و میدانیم اکثر صاحبان مدارس پولی یا مثلاً غیرانتفاعی افراد ذینفوذ در آموزشوپرورش هستند و اقتصاد شبکه مافیایِ آموزش بیش از بودجه سالانه بخش آموزش است.
آری رمز بازگشایی مدارس را باید در آمار و ارقام حسابهای انباشته دولت و صاحبان مدارس خصوصی باید جستجو نمود نه در هیچ جای دیگر.
18 شهریور 1399
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
جعفر ابراهیمی
د ایران هر واقعهای میتواند بهصورت یک راز درآید چراکه شفافیت وجود ندارد و ارکان حاکمیت در فقدان نظارت عمومی و به مدد سرکوب همهجانبه دست به هر کاری میزنند و با سلب مسئولیت از خود میکوشند وظایف خود را به عهده مردم / خانوادهها و در مورد مدرسه و کودکان بر عهده والدین و معلمان بگذارند. اینگونه است که بازگشایی حضوری مدارس در بوق و کرنا میشود و همه ملزم میشوند فرزندان خود را ثبت نام و روی میدانِ مینِ کرونا بفرستند و تنها دو روز بعدازاین بازگشایی اجباری و سرتاسری ، وزیر واقعاً بیلیاقت آموزشوپرورش به میدان میآید و اظهار میکند که بعد از بررسیهای انجامشده به این نتیجه رسیده است که حضور دانش آموزان در مدارس اجباری نیست.
حال سؤال اساسی این است که وزیر دو روز پس از بازگشایی مدارس به چه کشف و شهودی دست پیدا نموده است که از غیر الزامی بودن حضور دانش آموزان سخن میگوید بهعبارتدیگر از شنبه تا دوشنبه یعنی از 15 تا 17 شهریور چه اتفاق جدیدی رویداده است که نظر وزیر، دولت و حکومت تغییر کرده است؟!؟ برای پاسخ به این پرسش برخی فرضیهها را بررسی میکنیم تا شاید راز بازگشایی مدارس آشکار گردد.
شاید وزیر طی این دو روز متوجه تجربه جهانی شده است و وضعیت کشورهایی که مدارس را باز و سپس بستند را موردمطالعه قرار داده است یا چیزی به گوشش خورده است اما به نظر نمیرسد این فرضیه درست باشد اگر قرار بود وزیر از تجربه دیگران استفاده کند این بررسی را باید در همان روزها که اخبار نگرانکننده از کشورهایی مانند آلمان به گوش میرسید انجام میداد و راه امتحان شده را امتحان نمیکرد. از سویی در ساختار حاکمیتی ما کمتر خبری از درسآموزی از تجربههای جهانی وجود دارد و الا امروز سیاستهای خصوصیسازی و پولی سازی همهجانبه در دستور کار ریز تا درشت مسئولان قرار نمیگرفت سیاستی که با خود جز فقر و فلاکت به بار نیاورِده است.
احتمال دیگر این است که وزیر به توصیههای کارشناسی و علمی نهادهای تخصصی و مستقل مانند نهادهای علمی و پزشکی گوشداده است که این هم بعید است چراکه این نهادهای علمی قبل از بازگشایی مدارس بهاندازه کافی توصیه کردند ولی رئیسجمهور بنفش این بار نه از مدرسه که از اندرونی زنگ مدرسه را به صدا درآورد و حتی حاضر نشد بهصورت نمادین در بین معلمان و دانش آموزان حاضر شود
احتمال دیگر این است که در دو سه روز پیمایش و تحقیق جدی انجام دادهاند و به این جمعبندی رسیدهاند که دانش آموزان نباید به صورت الزامی در مدارس حاضر شوند ولی در فضای مجازی از آموزش حضوری معلمان بهرهمند خواهند شد اما این احتمال که این تصمیم از روی یک بررسی علمی باشد بعید است چون کسانی که مملکت را به شیوه «حسینقلی خانی» اداره کردهاند چه فهمی از تحقیق و پژوهش دارند.
اگر احتمالات فوق درست نباشد پس علت راستین این تصمیمات چیست؟ به نظر نگارنده پاسخ را در حسابهایی که این روزها پر شدند باید جست. برای این منظور بهتر است اینگونه فرض کنیم که اگر مدارس باز نمیشدند چه بلایی سر بنگاههای آموزشی میآمد دولت کمبود بودجه خود در بخش آموزش را چگونه تأمین میکرد؟ یا به عبارتی چگونه میتوانستند جیب مردم را به اسم شهریه خالی نمایند؟ امروز والدین و حتی دانش آموزان بهدرستی این شامورتیبازی دولت را درک کردهاند و بازگشایی اجباری مدارس را یک کلاهبرداری آموزشی میدانند که بدون توجه به عواقب جانی برای کودکان، مسئولان چگونه فرزندان این سرزمین و معلمان را به میدان مین کرونا فرستادند در اصل راز بازگشایی مدارس یک مسئله اقتصاد سیاسی است و اصلاً ناشی از بیکفایتی و سو مدیریت نیست و دقیقا نقطهای است که می توان با آن جیب را خالی نمود.
بازگشایی اجباری مدارس وقتی بیشتر از جنبه اقتصاد سیاسی قابلبررسی می گردد که میخوانیم و میدانیم اکثر صاحبان مدارس پولی یا مثلاً غیرانتفاعی افراد ذینفوذ در آموزشوپرورش هستند و اقتصاد شبکه مافیایِ آموزش بیش از بودجه سالانه بخش آموزش است.
آری رمز بازگشایی مدارس را باید در آمار و ارقام حسابهای انباشته دولت و صاحبان مدارس خصوصی باید جستجو نمود نه در هیچ جای دیگر.
18 شهریور 1399
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
Telegram
هیمه
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
#یادداشت
🔴 #زنان_پیشتاز_مطالبهگری
✍جعفر ابراهیمی
🔹از زنان بازنشسته و معلمان زن تا زنان کارگر و پرستاران و فعالان حقوق زنان و زنان زندانی سیاسی و مادران داغدار، امروز پرچمدار مطالبهگری هستند.
🔹این مطالبه گری در تمام سطوح بارز و آشکار است و میتوان طیفی از #مطالبات_معیشتی، از حق استخدام تا افزایش دستمزد و امنیت شغلی و تغییر قوانین نابرابر تا #مطالبات_سیاسی را مشاهده نمود.
🔹اگر چه تاریخ معاصر ایران سرشار از حضور موثر زنان است اما شاید هیچ وقت اینگونه زنان جلودار و پیشتاز نبودهاند در حالی که رسانههای جریان مسلط در داخل همسو با سیاستهای حاکمیتی میکوشند تا این حضور و جوشش و زنان سازمانده را نبینند و وظیفه زن را به وظایف مادرانگی و حضور در خانه محدود کنند.
🔹رسانههای مسلط خارج از حاکمیت با برجسته سازی چند چهره و پوشش رسانهای در صدد هستند مبارزات زنان را به چهره فردی با رویکردی لیبرالی تقلیل دهند و عاملیت جمعی زنان بخصوص زنان طبقات تحت ستم را نادیده بگیرند.
🔹در این میان جایزههای رنگارنگ کشورهای غربی که نتیجه لابیها و با هدف جهتدهی به شکل مبارزه زنان است این رویکرد فردگرایانه را تقویت نمودهاست.
🔹اما آن چیزی که از روند تکاملی جامعه ایران مشخص است هر تغییری در ایران باید حامل تحقق مطالبات زنان باشد و الا حق نیمی از جامعه را در نظر نگرفته است.
بیش از یک قرن مبارزه زنان، ساختار زن ستیز و پدرسالاری مبتنی بر مناسبات سرمایهسالار را با چالش جدی روبرو کردهاست.
🔹در این میان اما هنوز زنان جایگاه واقعی خود را در #تشکلهای_صنفی_و_مدنی مستقل نیافتهاند هنوز چهره این تشکلها مردانه است و برای تغییر این چهره نیازمند مردان برابریخواهی هستیم که جایگاهی را که به ناحق به خاطر مناسبات نابرابر تصاحب کردهاند رها کنند و مطالبات برابریخواهانه را در اولویت مطالبات قرار دهند.
🔹بیشک گسستن از موقعیت مسلط تاریخی کاری آسانی نیست اما ممکن است.
۱۷ خرداد ۱۴۰۰
آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/p/CP1BKsqhguw/?utm_medium=share_sheet
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🔴 #زنان_پیشتاز_مطالبهگری
✍جعفر ابراهیمی
🔹از زنان بازنشسته و معلمان زن تا زنان کارگر و پرستاران و فعالان حقوق زنان و زنان زندانی سیاسی و مادران داغدار، امروز پرچمدار مطالبهگری هستند.
🔹این مطالبه گری در تمام سطوح بارز و آشکار است و میتوان طیفی از #مطالبات_معیشتی، از حق استخدام تا افزایش دستمزد و امنیت شغلی و تغییر قوانین نابرابر تا #مطالبات_سیاسی را مشاهده نمود.
🔹اگر چه تاریخ معاصر ایران سرشار از حضور موثر زنان است اما شاید هیچ وقت اینگونه زنان جلودار و پیشتاز نبودهاند در حالی که رسانههای جریان مسلط در داخل همسو با سیاستهای حاکمیتی میکوشند تا این حضور و جوشش و زنان سازمانده را نبینند و وظیفه زن را به وظایف مادرانگی و حضور در خانه محدود کنند.
🔹رسانههای مسلط خارج از حاکمیت با برجسته سازی چند چهره و پوشش رسانهای در صدد هستند مبارزات زنان را به چهره فردی با رویکردی لیبرالی تقلیل دهند و عاملیت جمعی زنان بخصوص زنان طبقات تحت ستم را نادیده بگیرند.
🔹در این میان جایزههای رنگارنگ کشورهای غربی که نتیجه لابیها و با هدف جهتدهی به شکل مبارزه زنان است این رویکرد فردگرایانه را تقویت نمودهاست.
🔹اما آن چیزی که از روند تکاملی جامعه ایران مشخص است هر تغییری در ایران باید حامل تحقق مطالبات زنان باشد و الا حق نیمی از جامعه را در نظر نگرفته است.
بیش از یک قرن مبارزه زنان، ساختار زن ستیز و پدرسالاری مبتنی بر مناسبات سرمایهسالار را با چالش جدی روبرو کردهاست.
🔹در این میان اما هنوز زنان جایگاه واقعی خود را در #تشکلهای_صنفی_و_مدنی مستقل نیافتهاند هنوز چهره این تشکلها مردانه است و برای تغییر این چهره نیازمند مردان برابریخواهی هستیم که جایگاهی را که به ناحق به خاطر مناسبات نابرابر تصاحب کردهاند رها کنند و مطالبات برابریخواهانه را در اولویت مطالبات قرار دهند.
🔹بیشک گسستن از موقعیت مسلط تاریخی کاری آسانی نیست اما ممکن است.
۱۷ خرداد ۱۴۰۰
آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/p/CP1BKsqhguw/?utm_medium=share_sheet
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
Instagram
🔴ضرورت آموزش « فلسفه تعلیم و تربیت »
✍#جعفر_ابراهیمی
🔹بعد از انتشار یادداشت « نظامآموزشی ایدئولوژیک و موضع اساتید دانشگاه »، این یادداشت را به واسطه دوست عزیزی برای یکی از اساتید محترم، دکتر ثریا احمدی، ارسال کردم. ایشان لطف کردند و مطلب زیر را در مورد یادداشت نوشتند.
بعد از کسب اجازه عین مطلب ایشان را در زیر میآورم:
« تفکر ایدئولوژیک بیشتر از هوایی که تنفس می کنیم ما را احاطه کرده است.
اغلب ما با شنیدن واژۂ ایدئولوژی تنها به ایدئولوژی دینی و مذهبی فکر می کنیم در حالیکه هرگونه تفکری که منشاء آن نومینالیسم و سوبژکتیویسم باشد به نوعی تفکر ایدئولوژیک به شمار می رود زیرا جهت چنین تفکری از ذهن به عین است و بدین اعتبار یک ایدئولوژی است که می خواهد اذهان دیگر را با خود همراه و هماهنگ سازد؛ بنابراین می توان آن را تفکری توتالیتر و تمامیت خواه دانست.
🔹در کشور ما و به تبع آن در نظام آموزشی ما قوی ترین و رایج ترین تفکر ایدئولوژیک همانا ایدئولوژی مذهبی است که برنامه ریزان این نظام سعی بر نشاندن آن به کرسی ذهن هزاران دانش آموزی دارند که فرزند زمان خود یعنی عصر ارتباطات اند.
از همین جهت است که تلاش ایشان عملا به شکست بزرگی منجر شده که قابل کتمان و پرده پوشی نیست.
🔹در این میان بسیاری از اندیشمندان و استادان اهل نظر به انحاء گوناگون نسبت به این عمل بیهوده که تداعی کنندۂ مَثَل آب در هاون کوبیدن است انتقادهای شدیدی مطرح کرده اند که معمولا به دلیل جلوگیری از انتشار رسمی این انتقادها و طرح نشدن آنها در رسانههای عمومی به گوش عموم مردم نمی رسد و از حدود کلاس ها و مجالس درس خصوصی فراتر نمی رود.
🔹با این حال بر اهل نظر و اهل قلم و فرهنگ است که با مطرح کردن انتقادهای کارشناسی شده و از سر علم و دغدغه مندی خود در جهت نجات آموزش و پرورش جامعه از یک بعدی نگری و جزمی گرایی و دگماتیسم که اذناب تفکر ایدئولوژیک و موانع رشد تفکر و شکوفایی استعدادهاست، ساعی و پویا باشند.
ثریا احمدی »
🔹شما میتوانید کانال تلگرام خانم احمدی به نام « کانال مکاتب فلسفی و آرا تربیتی » را در آدرس زیر دنبال کنید من مدتی است بحثهای ایشان در مورد تاریخ فلسفه را از همین کانال دنبال میکنم 👇👇👇
https://tttttt.me/makatebtarbyati
🔹البته ایشان تاریخ فلسفه تعلیم و تربیت را هم دانشگاه تدریس میکنند که امیدوارم یک روز فایلهای این دوره نیز مانند تاریخ فلسفه به صورت رایگان و عمومی در دسترس علاقمندان قرار گیرد.
جای آموزش « تاریخ فلسفه تعلیم و تربیت » برای معلمان و آموزشگران خالی است.
به نظر اینجانب هر معلم با هر رشته و در هر مقطع باید با فلسفه تعلیم و تربیت آشنا شود و در طول تدریس با رویکردهای نوین به روز گردد.
🔹متاسفانه آپ سیاستزده و مسئولان نالایق و بیسواد برای این مباحث اصلا اهمیت قائل نیستند و الا میتوانند از اساتید محترم در قالب دوره ضمن خدمت برای موارد اینچنینی استفاده نمایند.
اما جایی که دورههای ضمن خدمت هم از طریق رانت برون سپاری و پولی شدهاست شاید توقع از ارائه رایگان یک دوره توسط یک استاد بیهوده باشد؛ اما واقعیت این است تا اطلاع ثانوی، بهبود وضعیت آموزش و پرورش به اراده جمعی ما بستگی دارد و این مسئولان نالایق صرفا به فکر تعمیق ایدئولوژیک ارزشهای خود و نرمالسازی این شرایط نابرابر هستند پس باید همدیگر را در یادگیری و یاددادن یاری کنیم.
لینک یادداشت « نظامآموزشی ایدیولوژیک و موضع اساتید دانشگاه »
https://tttttt.me/kahimeh/620
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
✍#جعفر_ابراهیمی
🔹بعد از انتشار یادداشت « نظامآموزشی ایدئولوژیک و موضع اساتید دانشگاه »، این یادداشت را به واسطه دوست عزیزی برای یکی از اساتید محترم، دکتر ثریا احمدی، ارسال کردم. ایشان لطف کردند و مطلب زیر را در مورد یادداشت نوشتند.
بعد از کسب اجازه عین مطلب ایشان را در زیر میآورم:
« تفکر ایدئولوژیک بیشتر از هوایی که تنفس می کنیم ما را احاطه کرده است.
اغلب ما با شنیدن واژۂ ایدئولوژی تنها به ایدئولوژی دینی و مذهبی فکر می کنیم در حالیکه هرگونه تفکری که منشاء آن نومینالیسم و سوبژکتیویسم باشد به نوعی تفکر ایدئولوژیک به شمار می رود زیرا جهت چنین تفکری از ذهن به عین است و بدین اعتبار یک ایدئولوژی است که می خواهد اذهان دیگر را با خود همراه و هماهنگ سازد؛ بنابراین می توان آن را تفکری توتالیتر و تمامیت خواه دانست.
🔹در کشور ما و به تبع آن در نظام آموزشی ما قوی ترین و رایج ترین تفکر ایدئولوژیک همانا ایدئولوژی مذهبی است که برنامه ریزان این نظام سعی بر نشاندن آن به کرسی ذهن هزاران دانش آموزی دارند که فرزند زمان خود یعنی عصر ارتباطات اند.
از همین جهت است که تلاش ایشان عملا به شکست بزرگی منجر شده که قابل کتمان و پرده پوشی نیست.
🔹در این میان بسیاری از اندیشمندان و استادان اهل نظر به انحاء گوناگون نسبت به این عمل بیهوده که تداعی کنندۂ مَثَل آب در هاون کوبیدن است انتقادهای شدیدی مطرح کرده اند که معمولا به دلیل جلوگیری از انتشار رسمی این انتقادها و طرح نشدن آنها در رسانههای عمومی به گوش عموم مردم نمی رسد و از حدود کلاس ها و مجالس درس خصوصی فراتر نمی رود.
🔹با این حال بر اهل نظر و اهل قلم و فرهنگ است که با مطرح کردن انتقادهای کارشناسی شده و از سر علم و دغدغه مندی خود در جهت نجات آموزش و پرورش جامعه از یک بعدی نگری و جزمی گرایی و دگماتیسم که اذناب تفکر ایدئولوژیک و موانع رشد تفکر و شکوفایی استعدادهاست، ساعی و پویا باشند.
ثریا احمدی »
🔹شما میتوانید کانال تلگرام خانم احمدی به نام « کانال مکاتب فلسفی و آرا تربیتی » را در آدرس زیر دنبال کنید من مدتی است بحثهای ایشان در مورد تاریخ فلسفه را از همین کانال دنبال میکنم 👇👇👇
https://tttttt.me/makatebtarbyati
🔹البته ایشان تاریخ فلسفه تعلیم و تربیت را هم دانشگاه تدریس میکنند که امیدوارم یک روز فایلهای این دوره نیز مانند تاریخ فلسفه به صورت رایگان و عمومی در دسترس علاقمندان قرار گیرد.
جای آموزش « تاریخ فلسفه تعلیم و تربیت » برای معلمان و آموزشگران خالی است.
به نظر اینجانب هر معلم با هر رشته و در هر مقطع باید با فلسفه تعلیم و تربیت آشنا شود و در طول تدریس با رویکردهای نوین به روز گردد.
🔹متاسفانه آپ سیاستزده و مسئولان نالایق و بیسواد برای این مباحث اصلا اهمیت قائل نیستند و الا میتوانند از اساتید محترم در قالب دوره ضمن خدمت برای موارد اینچنینی استفاده نمایند.
اما جایی که دورههای ضمن خدمت هم از طریق رانت برون سپاری و پولی شدهاست شاید توقع از ارائه رایگان یک دوره توسط یک استاد بیهوده باشد؛ اما واقعیت این است تا اطلاع ثانوی، بهبود وضعیت آموزش و پرورش به اراده جمعی ما بستگی دارد و این مسئولان نالایق صرفا به فکر تعمیق ایدئولوژیک ارزشهای خود و نرمالسازی این شرایط نابرابر هستند پس باید همدیگر را در یادگیری و یاددادن یاری کنیم.
لینک یادداشت « نظامآموزشی ایدیولوژیک و موضع اساتید دانشگاه »
https://tttttt.me/kahimeh/620
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
Telegram
کانال مکاتب فلسفی و آراء تربیتی
ارتباط با ادمین ها
@dr_Sorayaahmadi
@Alambahaa
اطلاعات کلاس ها و ثبت نام
@Mesgari2000
@dr_Sorayaahmadi
@Alambahaa
اطلاعات کلاس ها و ثبت نام
@Mesgari2000
کانال صنفی معلمان ایران
🔴 در باب نواقص لایحه رتبهبندی بارگذاری شده #جعفر_ابراهیمی/ فعال صنفی 🔹با توجه به مطالبه رتبهبندی شاغلان همتراز با اعضای هیئتعلمی از سوی فرهنگیان و با توجه به اینکه لایحه بارگذاری شده بههیچوجه با خواسته معلمان مطابقت ندارد در سلسله یادداشتهایی میکوشم…
🔴 در باب نواقص لایحه رتبهبندی بارگذاری شده
#جعفر_ابراهیمی/ فعال صنفی
مقدمه
با توجه به مطالبه رتبهبندی شاغلان همتراز با اعضای هیئتعلمی از سوی فرهنگیان و با توجه به اینکه لایحه بارگذاری شده بههیچوجه با خواسته معلمان مطابقت ندارد در سلسله یادداشتهایی میکوشم مواد این لایحه را نقد نمایم همانطور که در فضای مجازی دیده میشود اکثر اعتراضات به ماده هفتم است اما با دقت در ماده هشتم متوجه میشویم که این ماده چگونه ۳۰ ساعت موظف را به معلمان تحمیل میکند نگارنده بر این باور است که این سیاستهای انقباضی محصول تسلط رویکرد نولیبرالی است که با آمدن و رفتن دولت از زمان رفسنجانی تاکنون تقویت شده است.
1⃣ باب اول : جبران کمبود نیروی کار آموزشی
بیآنکه بخواهم وارد مناقشه نظری در مورد شکل مسلط اقتصادی در کشور شوم بررسیها نشان میدهد که واکاوی سیاستهای حاکمیتی منجر به مقرراتزدایی ، خصوصیسازی و پولیسازی خدمات اجتماعی مانند بهداشت و آموزش و ارزان سازی نیروی کار و حذف قراردادهای رسمی و دائمی و بیثباتسازی نیروی کار شدهاست عناصری که همه مقوم ساختار نئولیبرالی است.
در حوزه آموزش نیز طی سالهای گذشته دولت در راستای سیاستهای فوق عمل کرده است و از جذب نیروی کار آموزشی امتناع نموده و به اشکال مختلف کوشیده است نیروی انسانی موردنیاز خود را تأمین نماید خرید خدمات آموزشی به ارزانترین قیمت ، بهکارگیری نیروهای حقالتدریسی ، طرح معلم تماموقت و به کار گرفتن بازنشستگان ازجمله روشهای جبران کمبود نیرو بوده است. در اینجا صرفاً برای نمونه نشان خواهم داد که چگونه دولت در لایحه رتبهبندی بارگذاری شده سیاست انقباضی در پیشگرفته و با افزایش ساعت کار فرهنگیان میکوشد علیرغم کمبود نیرو از استخدام نیروهای جدید صرفنظر نماید و هم رتبهبندی را سرهمبندی کند هم نیروی کارش را تأمین نماید و هم ۳۰ ساعت کار موظف را به معلمان تحمیل نماید. در ماده هشتم لایحه بارگذاری شده ، بر لزوم تماموقت شدن معلمان تاکید دارد. حال ببینیم چگونه این ماده باعث جبران کمبود معلمان و صرفهجویی از جیب آنان خواهد شد.
طبق آمار کارکنان رسمی و پیمانی آموزشوپرورش در سال ۹۷-۱۳۹۶ در مقطع ابتدایی ۳۵۵ هزار معلم در مقطع ابتدایی مشغول به کار بودند و در طول هفته ۳۰ ساعت کار میکنند اگر از این آمار صرف نظر کنیم حدود ۲۳۲ هزار نفر در مقطع متوسطه اول و ۲۰۸ هزار نفر در مقطع متوسطه دوم مشغول به کار بودهاند. متأسفانه ابتداییترین آمار در سایت عریض و طویل وزارتخانه وجود ندارد و مجبورم مبنای تحلیل را آمار سال تحصیلی فوق قرار دهم. طبق آمار فوق حدود ۴۴۰ هزار معلم در مقطع متوسطه اول و دوم مشغول به کار هستند با این حساب اگر ماده هشتم اعمال شود به ازای هر چهار معلم که تماموقت شود کمبود یک معلم جبران میشود بنابراین اگر این ماده تصویب شود از رهگذر این ماده حداقل کمبود ۱۰۰ هزار معلم جبران میشود یعنی دولت نهتنها نیاز به استخدام جدید نخواهد داشت بلکه مبلغ هنگفتی را صرفهجویی میکند.
با توجه به اینکه حقوق معلمان در بدو استخدام حداقل حدود ۳ میلیون ۵۰۰ هزار تومان است و یک معلم سالانه حداقل ۴۲ میلیون تومان حقوق میگیرد و با توجه به جبران حداقل ۱۰۰ هزار نیروی کار آموزشی ، دولت در سال حداقل مبلغ ۴,۲۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ تومان فقط از طریق ماده هشتم لایحه فعلی از کار و جیب معلمان صرفهجویی مینماید و عملا رتبهبندی با این مواد در معیشت معلمان بیاثر میگردد.
دهم مهر ۱۴۰۰
اینستاگرام جعفر ابراهیمی
https://www.instagram.com/p/CUgFAXLpysm/?utm_medium=share_sheet
🔸🔸🔸
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
🆔 @kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
#جعفر_ابراهیمی/ فعال صنفی
مقدمه
با توجه به مطالبه رتبهبندی شاغلان همتراز با اعضای هیئتعلمی از سوی فرهنگیان و با توجه به اینکه لایحه بارگذاری شده بههیچوجه با خواسته معلمان مطابقت ندارد در سلسله یادداشتهایی میکوشم مواد این لایحه را نقد نمایم همانطور که در فضای مجازی دیده میشود اکثر اعتراضات به ماده هفتم است اما با دقت در ماده هشتم متوجه میشویم که این ماده چگونه ۳۰ ساعت موظف را به معلمان تحمیل میکند نگارنده بر این باور است که این سیاستهای انقباضی محصول تسلط رویکرد نولیبرالی است که با آمدن و رفتن دولت از زمان رفسنجانی تاکنون تقویت شده است.
1⃣ باب اول : جبران کمبود نیروی کار آموزشی
بیآنکه بخواهم وارد مناقشه نظری در مورد شکل مسلط اقتصادی در کشور شوم بررسیها نشان میدهد که واکاوی سیاستهای حاکمیتی منجر به مقرراتزدایی ، خصوصیسازی و پولیسازی خدمات اجتماعی مانند بهداشت و آموزش و ارزان سازی نیروی کار و حذف قراردادهای رسمی و دائمی و بیثباتسازی نیروی کار شدهاست عناصری که همه مقوم ساختار نئولیبرالی است.
در حوزه آموزش نیز طی سالهای گذشته دولت در راستای سیاستهای فوق عمل کرده است و از جذب نیروی کار آموزشی امتناع نموده و به اشکال مختلف کوشیده است نیروی انسانی موردنیاز خود را تأمین نماید خرید خدمات آموزشی به ارزانترین قیمت ، بهکارگیری نیروهای حقالتدریسی ، طرح معلم تماموقت و به کار گرفتن بازنشستگان ازجمله روشهای جبران کمبود نیرو بوده است. در اینجا صرفاً برای نمونه نشان خواهم داد که چگونه دولت در لایحه رتبهبندی بارگذاری شده سیاست انقباضی در پیشگرفته و با افزایش ساعت کار فرهنگیان میکوشد علیرغم کمبود نیرو از استخدام نیروهای جدید صرفنظر نماید و هم رتبهبندی را سرهمبندی کند هم نیروی کارش را تأمین نماید و هم ۳۰ ساعت کار موظف را به معلمان تحمیل نماید. در ماده هشتم لایحه بارگذاری شده ، بر لزوم تماموقت شدن معلمان تاکید دارد. حال ببینیم چگونه این ماده باعث جبران کمبود معلمان و صرفهجویی از جیب آنان خواهد شد.
طبق آمار کارکنان رسمی و پیمانی آموزشوپرورش در سال ۹۷-۱۳۹۶ در مقطع ابتدایی ۳۵۵ هزار معلم در مقطع ابتدایی مشغول به کار بودند و در طول هفته ۳۰ ساعت کار میکنند اگر از این آمار صرف نظر کنیم حدود ۲۳۲ هزار نفر در مقطع متوسطه اول و ۲۰۸ هزار نفر در مقطع متوسطه دوم مشغول به کار بودهاند. متأسفانه ابتداییترین آمار در سایت عریض و طویل وزارتخانه وجود ندارد و مجبورم مبنای تحلیل را آمار سال تحصیلی فوق قرار دهم. طبق آمار فوق حدود ۴۴۰ هزار معلم در مقطع متوسطه اول و دوم مشغول به کار هستند با این حساب اگر ماده هشتم اعمال شود به ازای هر چهار معلم که تماموقت شود کمبود یک معلم جبران میشود بنابراین اگر این ماده تصویب شود از رهگذر این ماده حداقل کمبود ۱۰۰ هزار معلم جبران میشود یعنی دولت نهتنها نیاز به استخدام جدید نخواهد داشت بلکه مبلغ هنگفتی را صرفهجویی میکند.
با توجه به اینکه حقوق معلمان در بدو استخدام حداقل حدود ۳ میلیون ۵۰۰ هزار تومان است و یک معلم سالانه حداقل ۴۲ میلیون تومان حقوق میگیرد و با توجه به جبران حداقل ۱۰۰ هزار نیروی کار آموزشی ، دولت در سال حداقل مبلغ ۴,۲۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ تومان فقط از طریق ماده هشتم لایحه فعلی از کار و جیب معلمان صرفهجویی مینماید و عملا رتبهبندی با این مواد در معیشت معلمان بیاثر میگردد.
دهم مهر ۱۴۰۰
اینستاگرام جعفر ابراهیمی
https://www.instagram.com/p/CUgFAXLpysm/?utm_medium=share_sheet
🔸🔸🔸
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
🆔 @kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🔴نگاهی به آمار کودکان #بازمانده_از_تحصیل در سال تحصیلی 1400-1399 برابر سالنامه آماری آموزشوپرورش
📌بخش اول
✍جعفر ابراهیمی
✅دوره ابتدایی
🔹در سال تحصیلی 400-1399 در دوره ابتدایی 8 میلیون و 23 هزار و 764 دانشآموز 6 تا 11 ساله دختر و پسر در مناطق شهری و روستایی مشغول به تحصیل بودهاند.
بیشترین تعداد دانش آموزان در استان تهران (شهر تهران 572345 دانشآموز و شهرستانهای استان تهران 489070 دانشآموز) مشغول به تحصیل بوده و بعد از تهران، استان خراسان رضوی 725 هزار و 120 نفر در رتبه دوم قرار دارد و کمترین تعداد دانشآموز در این دوره متعلق به استان ایلام با 56 هزار و 845 دانشآموز است.
در استان سیستان و بلوچستان 458 هزار و 465 دانشآموز مشغول به تحصیل بودهاند.
🔹بنا بر آمار رسمی آموزشوپرورش در سال تحصیلی 400-1399، 210 هزار و 221 کودک در سن 6 تا 11 سال از آموزش بازماندهاند از این تعداد 113 هزار و 396 کودک پسر و 96 هزار و 825 نفر دختر هستند.
در تمام پایههای سنی از 6 تا 11 ساله تعداد کودکان بازمانده از تحصیل پسر از دختر بیشتر است بیشترین میزان بازماندگی به کودکان در سن 7 سالگی به تعداد 27 هزار و 812 نفر تعلق دارد.
🔹بر اساس تفکیک استانی بیشترین کودکان بازمانده از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان قرار دارند در این استان 42 هزار و 844 کودک 6 تا 11 ساله در مدرسه حضور ندارند تقریباً به ازای هر ده کودک یک کودک در این بازه سنی در مدرسه حضور ندارد.
در استان تهران 31 هزار و 965 کودک هدر این بازه سنی در مدرسه نیستند و رتبه سوم به استان خراسان رضوی با 28 هزار و 199 کودک بازمانده از تحصیل تعلق دارد.
🔹همچنین در سال تحصیلی 99-1398، 99 هزار و 854 دانشآموز در دوره ابتدایی ترک تحصیلکردهاند در اینجا نیز رتبه اول ترک تحصیل به استان سیستان و بلوچستان با تعداد 17 هزار و 144 دانشآموز تعلق دارد و رتبه دوم با 12 هزار و 422 دانشآموز به استان خراسان رضوی و رتبه سوم با 9 هزار و 130 دانشآموز به استان خوزستان تعلق دارد.
🔹با توجه به مجموع آمار بازمانده از تحصیل در سن 6 تا 11 و دانش آموزان ترک تحصیلی درمجموع در دوره ابتدایی 310 هزار و 75 کودک از تحصیل و حضور در مدرسه محروم هستند.
🔻🔻🔻
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
📌بخش اول
✍جعفر ابراهیمی
✅دوره ابتدایی
🔹در سال تحصیلی 400-1399 در دوره ابتدایی 8 میلیون و 23 هزار و 764 دانشآموز 6 تا 11 ساله دختر و پسر در مناطق شهری و روستایی مشغول به تحصیل بودهاند.
بیشترین تعداد دانش آموزان در استان تهران (شهر تهران 572345 دانشآموز و شهرستانهای استان تهران 489070 دانشآموز) مشغول به تحصیل بوده و بعد از تهران، استان خراسان رضوی 725 هزار و 120 نفر در رتبه دوم قرار دارد و کمترین تعداد دانشآموز در این دوره متعلق به استان ایلام با 56 هزار و 845 دانشآموز است.
در استان سیستان و بلوچستان 458 هزار و 465 دانشآموز مشغول به تحصیل بودهاند.
🔹بنا بر آمار رسمی آموزشوپرورش در سال تحصیلی 400-1399، 210 هزار و 221 کودک در سن 6 تا 11 سال از آموزش بازماندهاند از این تعداد 113 هزار و 396 کودک پسر و 96 هزار و 825 نفر دختر هستند.
در تمام پایههای سنی از 6 تا 11 ساله تعداد کودکان بازمانده از تحصیل پسر از دختر بیشتر است بیشترین میزان بازماندگی به کودکان در سن 7 سالگی به تعداد 27 هزار و 812 نفر تعلق دارد.
🔹بر اساس تفکیک استانی بیشترین کودکان بازمانده از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان قرار دارند در این استان 42 هزار و 844 کودک 6 تا 11 ساله در مدرسه حضور ندارند تقریباً به ازای هر ده کودک یک کودک در این بازه سنی در مدرسه حضور ندارد.
در استان تهران 31 هزار و 965 کودک هدر این بازه سنی در مدرسه نیستند و رتبه سوم به استان خراسان رضوی با 28 هزار و 199 کودک بازمانده از تحصیل تعلق دارد.
🔹همچنین در سال تحصیلی 99-1398، 99 هزار و 854 دانشآموز در دوره ابتدایی ترک تحصیلکردهاند در اینجا نیز رتبه اول ترک تحصیل به استان سیستان و بلوچستان با تعداد 17 هزار و 144 دانشآموز تعلق دارد و رتبه دوم با 12 هزار و 422 دانشآموز به استان خراسان رضوی و رتبه سوم با 9 هزار و 130 دانشآموز به استان خوزستان تعلق دارد.
🔹با توجه به مجموع آمار بازمانده از تحصیل در سن 6 تا 11 و دانش آموزان ترک تحصیلی درمجموع در دوره ابتدایی 310 هزار و 75 کودک از تحصیل و حضور در مدرسه محروم هستند.
🔻🔻🔻
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
Telegram
هیمه
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
🔴نگاهی به آمار کودکان #بازمانده_از_تحصیل
بخش دوم
✍ جعفر ابراهیمی
دوره متوسطه اول
🔹در سال تحصیلی 400-1399 در دوره متوسطه اول 3 میلیون و 345 هزار و 663 دانشآموز 12 تا 14 ساله دختر و پسر در مناطق شهری و روستایی مشغول به تحصیل بودهاند. بیشترین تعداد دانش آموزان در استان تهران (شهر تهران 264367 دانشآموز و شهرستانهای استان تهران 208 هزار و 471 دانشآموز) مشغول به تحصیل بوده و بعد از تهران، استان خراسان رضوی 289 هزار و 948 نفر در رتبه دوم قرار دارد در استان سیستان و بلوچستان 137 هزار و 339 دانشآموز مشغول به تحصیل بودهاند.
🔹بنا بر آمار رسمی آموزشوپرورش در سال تحصیلی 400-1399، 204 هزار و 735 کودک در سن 12 تا 14 سال از آموزش بازماندهاند از این تعداد 91 هزار و 796 کودک پسر و 112 هزار و 939 نفر دختر هستند.
برعکس دوره ابتدایی در تمام پایههای سنی از 12 تا 14 ساله تعداد کودکان بازمانده از تحصیل دختر از پسر بیشتر است و با بالا رفتن سن تعداد افزایش مییابد بیشترین میزان بازماندگی به کودکان در سن 14 سالگی به تعداد 89 هزار نفر تعلق دارد.
🔹بر اساس تفکیک استانی بیشترین کودکان بازمانده از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان قرار دارند در این استان 37 هزار و 957 کودک 12 تا 14 ساله در مدرسه حضور ندارند.
تقریباً به ازای هر 3.6 کودک یک کودک در این بازه سنی در مدرسه حضور ندارد.
در رتبه دوم در استان خراسان رضوی 22 هزار و 878 کودک در این بازه سنی در مدرسه نیستند و رتبه سوم به استان خوزستان با 21 هزار و 103 کودک بازمانده از تحصیل تعلق دارد.
🔹همچنین در سال تحصیلی 99-1398، 124 هزار و 894 دانشآموز در دوره متوسطه اول ترک تحصیل کردهاند.
رتبه #اول ترک تحصیل به استان خراسان رضوی با 17 هزار و 250 دانشآموز تعلق دارد و سیستان و بلوچستان با تعداد 9 هزار و 888 دانشآموز در رتبه #دوم قرار دارد.
رتبه #سوم با 9 هزار و 759 دانشآموز به استان خوزستان مربوط میشود.
🔹با توجه به مجموع آمار بازمانده از تحصیل در سن 12 تا 14 و دانش آموزان ترک تحصیلی درمجموع در دوره متوسطه اول، 329 هزار و 629 کودک از تحصیل و حضور در مدرسه محروم هستند.
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
بخش دوم
✍ جعفر ابراهیمی
دوره متوسطه اول
🔹در سال تحصیلی 400-1399 در دوره متوسطه اول 3 میلیون و 345 هزار و 663 دانشآموز 12 تا 14 ساله دختر و پسر در مناطق شهری و روستایی مشغول به تحصیل بودهاند. بیشترین تعداد دانش آموزان در استان تهران (شهر تهران 264367 دانشآموز و شهرستانهای استان تهران 208 هزار و 471 دانشآموز) مشغول به تحصیل بوده و بعد از تهران، استان خراسان رضوی 289 هزار و 948 نفر در رتبه دوم قرار دارد در استان سیستان و بلوچستان 137 هزار و 339 دانشآموز مشغول به تحصیل بودهاند.
🔹بنا بر آمار رسمی آموزشوپرورش در سال تحصیلی 400-1399، 204 هزار و 735 کودک در سن 12 تا 14 سال از آموزش بازماندهاند از این تعداد 91 هزار و 796 کودک پسر و 112 هزار و 939 نفر دختر هستند.
برعکس دوره ابتدایی در تمام پایههای سنی از 12 تا 14 ساله تعداد کودکان بازمانده از تحصیل دختر از پسر بیشتر است و با بالا رفتن سن تعداد افزایش مییابد بیشترین میزان بازماندگی به کودکان در سن 14 سالگی به تعداد 89 هزار نفر تعلق دارد.
🔹بر اساس تفکیک استانی بیشترین کودکان بازمانده از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان قرار دارند در این استان 37 هزار و 957 کودک 12 تا 14 ساله در مدرسه حضور ندارند.
تقریباً به ازای هر 3.6 کودک یک کودک در این بازه سنی در مدرسه حضور ندارد.
در رتبه دوم در استان خراسان رضوی 22 هزار و 878 کودک در این بازه سنی در مدرسه نیستند و رتبه سوم به استان خوزستان با 21 هزار و 103 کودک بازمانده از تحصیل تعلق دارد.
🔹همچنین در سال تحصیلی 99-1398، 124 هزار و 894 دانشآموز در دوره متوسطه اول ترک تحصیل کردهاند.
رتبه #اول ترک تحصیل به استان خراسان رضوی با 17 هزار و 250 دانشآموز تعلق دارد و سیستان و بلوچستان با تعداد 9 هزار و 888 دانشآموز در رتبه #دوم قرار دارد.
رتبه #سوم با 9 هزار و 759 دانشآموز به استان خوزستان مربوط میشود.
🔹با توجه به مجموع آمار بازمانده از تحصیل در سن 12 تا 14 و دانش آموزان ترک تحصیلی درمجموع در دوره متوسطه اول، 329 هزار و 629 کودک از تحصیل و حضور در مدرسه محروم هستند.
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
Telegram
هیمه
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
🔴نگاهی به آمار کودکان بازمانده از تحصیل
بخش سوم
✍ جعفر ابراهیمی
دوره متوسطه دوم
🔹در سال تحصیلی 400-1399 در دوره متوسطه دوم، 2 میلیون و 662 هزار و 160 دانشآموز 15 تا 17 ساله دختر و پسر در مناطق شهری و روستایی مشغول به تحصیل بودهاند. بیشترین تعداد دانش آموزان در استان تهران (شهر تهران 244330 دانشآموز و شهرستانهای استان تهران 166041 دانشآموز) مشغول به تحصیل بوده و بعد از تهران، استان خراسان رضوی 212 هزار و 260 نفر در رتبه دوم قرار دارد در استان سیستان و بلوچستان 88 هزار و 466 دانشآموز مشغول به تحصیل بودهاند.
🔹بنا بر آمار رسمی آموزشوپرورش در سال تحصیلی 400-1399، 565 هزار و 915 کودک در سن 12 تا 14 سال از آموزش بازماندهاند.
از این تعداد 284 هزار و 67 کودک پسر و 281 هزار و 848 نفر دختر هستند.
در این دوره نیز با بالا رفتن سن، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل افزایش مییابد. بیشترین میزان بازماندگی به کودکان در سن 17 سالگی به تعداد 221 هزار و 434 نفر تعلق دارد.
🔹بر اساس تفکیک استانی بیشترین کودکان بازمانده از تحصیل در استان خراسان رضوی قرار دارند در این استان 69 هزار و 334 کودک 15 تا 17 ساله در مدرسه حضور ندارند.
در رتبه دوم در استان سیستان و بلوچستان 68 هزار و 67 کودک در این بازه سنی در مدرسه نیستند و رتبه سوم به استان خوزستان با 48 هزار و 448 کودک بازمانده از تحصیل تعلق دارد.
🔹همچنین در سال تحصیلی 99-1398، 45 هزار و 807 دانشآموز در دوره متوسطه دوم ترک تحصیل کردهاند رتبه اول ترک تحصیل به استان تهران با 6 هزار و 483 دانشآموز تعلق دارد و خراسان رضوی با تعداد 5 هزار و 266 دانشآموز در رتبه دوم و استان خوزستان با 3 هزار و 187 دانشآموز در رتبه سوم و استان سیستان و بلوچستان با 2 هزار و 607 نفر در رتبه چهارم قرار دارند.
🔹با توجه به مجموع آمار بازمانده از تحصیل در سن 15 تا 17 و دانش آموزان ترک تحصیلی در مجموع در دوره متوسطه اول، 611 هزار و 722 کودک از تحصیل و حضور در مدرسه محروم هستند.
🔹جمعبندی:
با توجه به آمار فوق یکمیلیون و دویست و پنجاهویک هزار و چهارصد و بیستوشش کودک در سن لازم التعلیم یعنی 6 تا 17 سال بنا بر آمار رسمی در سال تحصیلی 400-1399 در مدرسه حضور نداشتهاند در این میان برآورد میشود حدود نیم میلیون کودک مهاجر نیز از دسترسی به مدرسه و آموزش محروم باشند که میتوان گفت بنا بر آمار رسمی حدود یکمیلیون و هشتصد هزار کودک از مدرسه پیش از همهگیری کرونا و آموزش مجازی محروم بودهاند.
بنا بر مصاحبه و اعتراف مسئولان به دنبال همهگیری کرونا حدود سه میلیون کودک از آموزش مجازی محروم شدهاند به عبارتی در پایان سال تحصیلی 400-1399 حدود چهار و نیم تا پنج میلیون کودک از آموزش محروم شدهاند.
اگر سه میلیون دانشآموز محروم از آموزش مجازی ترک تحصیل کرده باشند به آمار فاجعهبار حدود پنج میلیون کودک بازمانده از تحصیل میرسیم که نشاندهنده به محاق رفتن عدالت آموزشی و شاهد تأثیرات مخرب اجتماعی و اقتصادی آن در سالهای بعد خواهیم بود.
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
بخش سوم
✍ جعفر ابراهیمی
دوره متوسطه دوم
🔹در سال تحصیلی 400-1399 در دوره متوسطه دوم، 2 میلیون و 662 هزار و 160 دانشآموز 15 تا 17 ساله دختر و پسر در مناطق شهری و روستایی مشغول به تحصیل بودهاند. بیشترین تعداد دانش آموزان در استان تهران (شهر تهران 244330 دانشآموز و شهرستانهای استان تهران 166041 دانشآموز) مشغول به تحصیل بوده و بعد از تهران، استان خراسان رضوی 212 هزار و 260 نفر در رتبه دوم قرار دارد در استان سیستان و بلوچستان 88 هزار و 466 دانشآموز مشغول به تحصیل بودهاند.
🔹بنا بر آمار رسمی آموزشوپرورش در سال تحصیلی 400-1399، 565 هزار و 915 کودک در سن 12 تا 14 سال از آموزش بازماندهاند.
از این تعداد 284 هزار و 67 کودک پسر و 281 هزار و 848 نفر دختر هستند.
در این دوره نیز با بالا رفتن سن، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل افزایش مییابد. بیشترین میزان بازماندگی به کودکان در سن 17 سالگی به تعداد 221 هزار و 434 نفر تعلق دارد.
🔹بر اساس تفکیک استانی بیشترین کودکان بازمانده از تحصیل در استان خراسان رضوی قرار دارند در این استان 69 هزار و 334 کودک 15 تا 17 ساله در مدرسه حضور ندارند.
در رتبه دوم در استان سیستان و بلوچستان 68 هزار و 67 کودک در این بازه سنی در مدرسه نیستند و رتبه سوم به استان خوزستان با 48 هزار و 448 کودک بازمانده از تحصیل تعلق دارد.
🔹همچنین در سال تحصیلی 99-1398، 45 هزار و 807 دانشآموز در دوره متوسطه دوم ترک تحصیل کردهاند رتبه اول ترک تحصیل به استان تهران با 6 هزار و 483 دانشآموز تعلق دارد و خراسان رضوی با تعداد 5 هزار و 266 دانشآموز در رتبه دوم و استان خوزستان با 3 هزار و 187 دانشآموز در رتبه سوم و استان سیستان و بلوچستان با 2 هزار و 607 نفر در رتبه چهارم قرار دارند.
🔹با توجه به مجموع آمار بازمانده از تحصیل در سن 15 تا 17 و دانش آموزان ترک تحصیلی در مجموع در دوره متوسطه اول، 611 هزار و 722 کودک از تحصیل و حضور در مدرسه محروم هستند.
🔹جمعبندی:
با توجه به آمار فوق یکمیلیون و دویست و پنجاهویک هزار و چهارصد و بیستوشش کودک در سن لازم التعلیم یعنی 6 تا 17 سال بنا بر آمار رسمی در سال تحصیلی 400-1399 در مدرسه حضور نداشتهاند در این میان برآورد میشود حدود نیم میلیون کودک مهاجر نیز از دسترسی به مدرسه و آموزش محروم باشند که میتوان گفت بنا بر آمار رسمی حدود یکمیلیون و هشتصد هزار کودک از مدرسه پیش از همهگیری کرونا و آموزش مجازی محروم بودهاند.
بنا بر مصاحبه و اعتراف مسئولان به دنبال همهگیری کرونا حدود سه میلیون کودک از آموزش مجازی محروم شدهاند به عبارتی در پایان سال تحصیلی 400-1399 حدود چهار و نیم تا پنج میلیون کودک از آموزش محروم شدهاند.
اگر سه میلیون دانشآموز محروم از آموزش مجازی ترک تحصیل کرده باشند به آمار فاجعهبار حدود پنج میلیون کودک بازمانده از تحصیل میرسیم که نشاندهنده به محاق رفتن عدالت آموزشی و شاهد تأثیرات مخرب اجتماعی و اقتصادی آن در سالهای بعد خواهیم بود.
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
Telegram
هیمه
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 نمایشنامه صوتی "زنگ تاریخ"
🔹بر اساس طرحی از جعفر ابراهیمی
🔹کاری از گاه آوای تلنگر
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🔹بر اساس طرحی از جعفر ابراهیمی
🔹کاری از گاه آوای تلنگر
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🛑با گسترش امیکرون، در مدارس فاجعه بزرگی در راه است
📌فروش ماسک دو برابر قیمت در مدارس
✍#جعفر_ابراهیمی
🔸بیش از دو ماه از حضوری شدن کلاسها میگذرد، در برخی کلاسها تعداد دانشآموزان بالای چهل نفر است و حتی بعد از نصف کردن تعداد دانشآموزان و تقسیم آنها در روزهای زوج و فرد، باز تراکم کلاس به خصوص در مدارس غیراستاندارد در مناطق محروم بالاست و امکان رعایت پروتکل غیرممکن است.
🔸اگر تاکنون آمار ابتلا به کرونا و مرگ و میر نسبت به گذشته پایین است به خاطر آن است که تا حدودی واکسن موثر بودهاست و هنوز وارد موج جدید به خصوص موج امیکرون نشدیم.
اگر موج سویهی جدید گسترش یابد باید شاهد یک فاجعه باشیم.
🔸به عنوان یک معلم موافق تعطیلی آموزش حضوری نیستم و از بازشدن مدارس بسیار خوشحال شدم و معتقدم هرگز آموزش مجازی به خصوص در مناطق محروم، که امکانات و زیرساختهای ضروری وجود ندارد، نمیتواند جایگزین آموزش حضوری باشد اما همین تجربه دو ماهه نشان میدهد ادامه آموزش حضوری در زمان موج جدید میتواند منجر به فاجعه جدی گردد.
🔸نکته قابل توجه به جز عدم رعایت پروتکلها، عدم وجود ماسک رایگان و ضدعفونی مناسب بوده است.
از طرفی زدن ماسک، اجباری است و در مدارس دولتی در مناطق محروم حتی فروش ماسک با دو تا سه برابر قیمت منبع درآمد برای مدیر و معاونان شدهاست به طوری که ماسک هزار و پانصد تومانی تا پنج هزار تومان به فروش میرسد.
🔸در آموزش و پرورش #طبقاتی که مناسبات بازار بر آن حاکم است طبیعی است بحرانهایی مانند اپیدمی کرونا هم منبع درآمدی برای مدیرانی باشد که به دستور دولت تا آرنج دست خود را در جیب خانوادهها کردهاند.
🔸خانوادهها و دانشآموزان باید یاد بگیرند و به این روند کاسبکارانه اعتراض نمایند.
این وظیفه دولت است که شرایط و امکانات آموزش حضوری در زمان کرونا را مهیا کند، به طوری که رعایت پروتکل امکانپذیر باشد.
به جرات بنابر تجربه میتوان گفت امکان رعایت پروتکل در دو ماه گذشته به هیچ وجه وجود نداشت و اگر امیکرون گسترده شود فاجعه بزرگی در راه است.
🔹🔹🔹🔹
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
📌فروش ماسک دو برابر قیمت در مدارس
✍#جعفر_ابراهیمی
🔸بیش از دو ماه از حضوری شدن کلاسها میگذرد، در برخی کلاسها تعداد دانشآموزان بالای چهل نفر است و حتی بعد از نصف کردن تعداد دانشآموزان و تقسیم آنها در روزهای زوج و فرد، باز تراکم کلاس به خصوص در مدارس غیراستاندارد در مناطق محروم بالاست و امکان رعایت پروتکل غیرممکن است.
🔸اگر تاکنون آمار ابتلا به کرونا و مرگ و میر نسبت به گذشته پایین است به خاطر آن است که تا حدودی واکسن موثر بودهاست و هنوز وارد موج جدید به خصوص موج امیکرون نشدیم.
اگر موج سویهی جدید گسترش یابد باید شاهد یک فاجعه باشیم.
🔸به عنوان یک معلم موافق تعطیلی آموزش حضوری نیستم و از بازشدن مدارس بسیار خوشحال شدم و معتقدم هرگز آموزش مجازی به خصوص در مناطق محروم، که امکانات و زیرساختهای ضروری وجود ندارد، نمیتواند جایگزین آموزش حضوری باشد اما همین تجربه دو ماهه نشان میدهد ادامه آموزش حضوری در زمان موج جدید میتواند منجر به فاجعه جدی گردد.
🔸نکته قابل توجه به جز عدم رعایت پروتکلها، عدم وجود ماسک رایگان و ضدعفونی مناسب بوده است.
از طرفی زدن ماسک، اجباری است و در مدارس دولتی در مناطق محروم حتی فروش ماسک با دو تا سه برابر قیمت منبع درآمد برای مدیر و معاونان شدهاست به طوری که ماسک هزار و پانصد تومانی تا پنج هزار تومان به فروش میرسد.
🔸در آموزش و پرورش #طبقاتی که مناسبات بازار بر آن حاکم است طبیعی است بحرانهایی مانند اپیدمی کرونا هم منبع درآمدی برای مدیرانی باشد که به دستور دولت تا آرنج دست خود را در جیب خانوادهها کردهاند.
🔸خانوادهها و دانشآموزان باید یاد بگیرند و به این روند کاسبکارانه اعتراض نمایند.
این وظیفه دولت است که شرایط و امکانات آموزش حضوری در زمان کرونا را مهیا کند، به طوری که رعایت پروتکل امکانپذیر باشد.
به جرات بنابر تجربه میتوان گفت امکان رعایت پروتکل در دو ماه گذشته به هیچ وجه وجود نداشت و اگر امیکرون گسترده شود فاجعه بزرگی در راه است.
🔹🔹🔹🔹
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
Telegram
هیمه
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
🔴 ویژگیهای نظام آموزشی در ایران
📌بخشهایی از مصاحبه #جعفر_ابراهیمی با سایت #بیدارزنی، ۲۵ دی ۱۴۰۰
🔹ساختار نظام آموزشی در ایران ویژگیهای خاص خود را دارد.
🔹اولین ویژگی آن این است که این ساختار بهشدت طبقاتی است یعنی منابع و امکانات عادلانه تقسیم نشده است.
کسانی که پول بیشتری دارند و در مدارس خاص و خصوصی تحصیل میکنند اغلب به طبقه سرمایهدار تعلق دارند و کودکان طبقه کارگر در مدارس بیکیفیت دولتی تحصیل میکنند.
🔹حضور تعدادی از کودکان طبقه کارگر در مدارس خاص مانند سمپاد یا نمونه دولتی به معنای مخدوش شدن این خطکشی طبقاتی نیست.
🔹طبقاتی شدن باعث شده کسانی که قدرت خرید خدمات آموزشی را دارند در کنکور موفق باشند و این خود به تقویت گفتمان موفقیت تحصیلی به مدد پول کمک کرده است.
🔹🔹🔹
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
📌بخشهایی از مصاحبه #جعفر_ابراهیمی با سایت #بیدارزنی، ۲۵ دی ۱۴۰۰
🔹ساختار نظام آموزشی در ایران ویژگیهای خاص خود را دارد.
🔹اولین ویژگی آن این است که این ساختار بهشدت طبقاتی است یعنی منابع و امکانات عادلانه تقسیم نشده است.
کسانی که پول بیشتری دارند و در مدارس خاص و خصوصی تحصیل میکنند اغلب به طبقه سرمایهدار تعلق دارند و کودکان طبقه کارگر در مدارس بیکیفیت دولتی تحصیل میکنند.
🔹حضور تعدادی از کودکان طبقه کارگر در مدارس خاص مانند سمپاد یا نمونه دولتی به معنای مخدوش شدن این خطکشی طبقاتی نیست.
🔹طبقاتی شدن باعث شده کسانی که قدرت خرید خدمات آموزشی را دارند در کنکور موفق باشند و این خود به تقویت گفتمان موفقیت تحصیلی به مدد پول کمک کرده است.
🔹🔹🔹
لینک عضویت در کانال #هیمه
📌یادداشت های جعفر ابراهیمی
https://tttttt.me/kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
📌 بخشهایی از مصاحبه #جعفر_ابراهیمی با سایت بیدارزنی ، ۲۵ دی ماه ۱۴۰۰
🔴 نقش زنان در جنبش معلمان
در مورد معلمان زن، حقیقت این است که در تمام این ۲۰ سال، حضور زنان در جنبش معلمان ایران بالنده و رو به رشد بوده. بهطوریکه امروز اگر زنان کنشگر معلم را از دایره فعالان صنفی و سازماندهندگان تجمعاتِ چند ماه گذشته حذف کنیم، با یک خلأ بزرگ روبرو میشویم. شما اگر تجمعاتِ سالهای مختلف را در شهرها بررسی کنید میبینید که در بسیاری از این شهرها زنان حضور عادی ندارند بلکه در حال سازماندهی، سخنرانی و خواندن بیانیه و قطعنامه هستند. درواقع ما فکر میکنیم که یکی از علل بسیار حائز اهمیت که باعث شد جنبش در سطح داخلی و بینالمللی بدرخشد، دیده شود و حمایتها را جلب کند، حضور و تاثیرگذاری زنان بوده است.
اما با اینکه آنها درحرکتهای میدانی پیشتاز هستند ولی بنا بر دلایل مختلف در کادر هیئتمدیره و رهبریکننده در تشکلهای صنفی و شورای هماهنگی خیلی کمفروغ هستند. این مسئله میتواند به چند علت باشد؛ یکی بافت پدرسالارانه و مردسالارانه در نزد برخی تشکلها که افکار قدیمی دارند و با اندیشههای جدید آشنایی ندارند. اما در کانونهایی هم که این شرایط نیست یعنی مردان در این تشکلها منع و محدودیتی برای عضویت یا فعال شدن زنان ندارند، زنان بنا بر دلایل تاریخی-اجتماعی دیگری که کلانتر است و نیاز به بررسی جداگانه دارد در این تشکلها حضور ندارند.
درهرصورت، تعداد زنان باید در هیئتمدیرهها -جایی که تصمیمگیریها در آن انجام میشود- افزایش پیدا کند تا بتوانند مطالبات خاص خودشان را مطرح و از این مطالبات دفاع و آن را به یک مطالبه جدی تبدیل کنند. اگر بخواهیم این مطالبات را در اولویتهای بالا قرار دهیم باید زنان همانطور که نقش سازماندهی را در تجمعات و دیگر کنشهای اعتراضی دارند، نقش تصمیمگیری هم داشته باشند و بتوانند مطالبات خاص خود را عمده کنند.
منبع: کانال #هیمه
📌یادداشتهای جعفر ابراهیمی
#معلمان_دانش_آموزان_زندانی_تنها_نیستند
#ژن_ژیان_ئازادی
#هشت_مارس
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
🔴 نقش زنان در جنبش معلمان
در مورد معلمان زن، حقیقت این است که در تمام این ۲۰ سال، حضور زنان در جنبش معلمان ایران بالنده و رو به رشد بوده. بهطوریکه امروز اگر زنان کنشگر معلم را از دایره فعالان صنفی و سازماندهندگان تجمعاتِ چند ماه گذشته حذف کنیم، با یک خلأ بزرگ روبرو میشویم. شما اگر تجمعاتِ سالهای مختلف را در شهرها بررسی کنید میبینید که در بسیاری از این شهرها زنان حضور عادی ندارند بلکه در حال سازماندهی، سخنرانی و خواندن بیانیه و قطعنامه هستند. درواقع ما فکر میکنیم که یکی از علل بسیار حائز اهمیت که باعث شد جنبش در سطح داخلی و بینالمللی بدرخشد، دیده شود و حمایتها را جلب کند، حضور و تاثیرگذاری زنان بوده است.
اما با اینکه آنها درحرکتهای میدانی پیشتاز هستند ولی بنا بر دلایل مختلف در کادر هیئتمدیره و رهبریکننده در تشکلهای صنفی و شورای هماهنگی خیلی کمفروغ هستند. این مسئله میتواند به چند علت باشد؛ یکی بافت پدرسالارانه و مردسالارانه در نزد برخی تشکلها که افکار قدیمی دارند و با اندیشههای جدید آشنایی ندارند. اما در کانونهایی هم که این شرایط نیست یعنی مردان در این تشکلها منع و محدودیتی برای عضویت یا فعال شدن زنان ندارند، زنان بنا بر دلایل تاریخی-اجتماعی دیگری که کلانتر است و نیاز به بررسی جداگانه دارد در این تشکلها حضور ندارند.
درهرصورت، تعداد زنان باید در هیئتمدیرهها -جایی که تصمیمگیریها در آن انجام میشود- افزایش پیدا کند تا بتوانند مطالبات خاص خودشان را مطرح و از این مطالبات دفاع و آن را به یک مطالبه جدی تبدیل کنند. اگر بخواهیم این مطالبات را در اولویتهای بالا قرار دهیم باید زنان همانطور که نقش سازماندهی را در تجمعات و دیگر کنشهای اعتراضی دارند، نقش تصمیمگیری هم داشته باشند و بتوانند مطالبات خاص خود را عمده کنند.
منبع: کانال #هیمه
📌یادداشتهای جعفر ابراهیمی
#معلمان_دانش_آموزان_زندانی_تنها_نیستند
#ژن_ژیان_ئازادی
#هشت_مارس
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
🔴 ممانعت از دسترسی به سالنامههای آماری در وزارت آموزش و پرورش
🔸 چرا در مرکز آمار آموزش و پرورش را باید گِل گرفت؟
جعفر ابراهیمی، معلم
حدود یک ماه پیش، برای دریافت سالنامههای آماری سالهای ۱۴۰۰ به بعد به وزارت آموزش و پرورش به منظور پژوهش درباره کودکان بازمانده از تحصیل، به این وزارتخانه مراجعه کردم. پس از مراجعه به بخش مربوطه، متوجه تغییر کارکنان نسبت به سال ۱۴۰۰ شدم. درخواست خود را مطرح کرده و توضیح دادم که برای کارهای پژوهشی به این آمار نیاز دارم. اما پاسخ دادند که این آمار دیگر در اختیار کسی قرار نمیگیرد و اعلام کردند که ارائه آمار در گذشته نیز اشتباه بوده و رویه تغییر کرده است.
🔸ملاقات با رئیس بخش و برخورد نامناسب
با اصرار برای ملاقات با رئیس بخش، به دفتر ایشان راهنمایی شدم. ایشان، مردی حدوداً ۳۵ ساله، پس از اتمام مکالمه تلفنی، به صحبتهای من گوش داد. اما با لحنی تند گفت که "رویه همین است که هست". وقتی توضیح دادم که معلمی با ۲۴ سال سابقه هستم که اخراج شدهام، واکنش تندی نشان داد و با الفاظ توهینآمیز خواست که حراست مرا از ساختمان خارج کند.
🔸حضور حراست و پلیس
مسئول حراست با ماسک وارد شد و با ادبیاتی تحقیرآمیز با من صحبت کرد. من نیز با قاطعیت پاسخ دادم و هویت خود را بهطور کامل معرفی کردم. در این میان، پلیس نیز به محل آمد. حراست اصرار داشت که گزارش تهیه شود، اما من اعلام کردم که از گزارش ترسی ندارم و هر اقدامی میخواهند انجام دهند. یکی از اعضای حراست با لحنی نامناسب گفت: "حالا ما هم کوتاه میآییم، شما پررو نشوید". من نیز با اعتراض به ادبیاتشان، گفتم که از شما نمیترسم؛ هر کاری دوست دارید انجام دهید.
در نهایت، بحث بالا گرفت و آنها هیچ اطلاعاتی به من ندادند. پلیس که متوجه شرایط بود، مداخله نکرد و فقط خواست که محل را ترک کنم، زیرا آنها قصد ارائه اطلاعات را نداشتند. پس از آن، محل را ترک کردم.
🔸برخورد مشابه با همکار دیگر
بیرون ساختمان متوجه شدم که حراست برای برخورد با همکار دیگری نیز حضور دارد. این همکار برایم توضیح داد برای انجام کاری به آنجا آمده بود و کارشناس مسئول کارش را انجام ندادهبود. وقتی این همکار اعتراض کرده و خواهان پیگیری شده بود، کارشناس با لحنی توهینآمیز پرسیده بود: "من به چه زبانی با تو صحبت کنم؟ تو از کجا میآیی؟" و پس از پاسخ همکار که گفته بود از کوهدشت است، کارشناس گفته بود: "همان پشت کوهی هستی، لری که نمیفهمی"(پوزش از هموطنان لرستانی). این همکار را تحقیر کرده و حراست را صدا کرده بود. اما وقتی حراست پرسیده بود مورد دومی چیست، کارشناس گفت که با هم صحبت کرده و مسئله را حل کردهاند، زیرا میدانست که توهین بزرگی کرده و حق با همکار بود.
🔸تلاشهای بینتیجه برای دسترسی به آمار
پس از این واقعه، طی بیش از یک ماه تلاش مستمر برای دسترسی به این آمارها، متوجه شدم که نسخههای چاپشده و آماده در وزارتخانه و مرکز آمار موجود است، اما از ارائه آن به شهروندان و پژوهشگران مستقل خودداری میکنند. دلیل آن را نیاز به داشتن نامه رسمی عنوان میکنند. امری که برای معلم اخراجی که به پژوهش مشغول است، دشوار است.
این رویکرد نشاندهنده عدم تمایل به انتشار آمار و همچنین سلیقهای عمل کردن در ارائه اطلاعات است. این وضعیت حاکی از ناکارآمدی و فسادی است که افراد نامناسب را در جایگاههای تصمیمگیری قرار داده است. حتی در مراجعه به مرکز آمار، متوجه شدم که برای دسترسی به آمارهای دقیقتر، مبالغ کلانی باید پرداخت شود. این امر نشاندهنده سیاست کالاییسازی حوزههای اجتماعی است که به آمارها نیز سرایت کرده و اگر توان مالی نداشته باشید، نمیتوانید به اطلاعات دسترسی پیدا کنید.
🔸 تشدید رویه در دولت فعلی
این مسائل بیانگر ناکارآمدی و فسادی است که در کل ساختار وجود دارد و مختص آموزش و پرورش نیست؛ در سایر نهادها نیز مشاهده میشود. نکته جالب توجه این است که این رویه در دولت فعلی تشدید شده است.
به نظر میرسد که علت عدم دسترسی عمومی و پژوهشگران مستقل به این آمارها، عدم اعتماد به خود و ترس از افشای واقعیتهای نگرانکننده در نظام آموزشی است. حتی با وجود حذف برخی دادهها از این آمارها، مقایسه و تحلیل آنها میتواند نشان دهد که چه فاجعهای در آموزش و پرورش در حال رخ دادن است. مانند آمار واقعی کودکان طرد شده از مدرسه.
برای مثال، میتوان سرعت سرسامآور رشد خصوصیسازی و کالاییسازی در آموزش را مشاهده کرد. سیاستهایی که منجر به عدم استخدام معلمان و کاهش دستمزدها شده است. همچنین، وجود ساختارها و نهادهای غیرضروری و هزینهبر در آموزش و پرورش که با رویکرد آموزشی ایدئولوژیک تنظیم شده و هیچ خروجی مثبتی برای کودکان این سرزمین ندارد، از دیگر مسائلی است که میتوان از تحلیل این آمارها دریافت.
۲۵ آذر ۱۴۰۳
لینک عضویت در کانال #هیمه
https://tttttt.me/kahimeh
🆔 @kasenfi
🔸 چرا در مرکز آمار آموزش و پرورش را باید گِل گرفت؟
جعفر ابراهیمی، معلم
حدود یک ماه پیش، برای دریافت سالنامههای آماری سالهای ۱۴۰۰ به بعد به وزارت آموزش و پرورش به منظور پژوهش درباره کودکان بازمانده از تحصیل، به این وزارتخانه مراجعه کردم. پس از مراجعه به بخش مربوطه، متوجه تغییر کارکنان نسبت به سال ۱۴۰۰ شدم. درخواست خود را مطرح کرده و توضیح دادم که برای کارهای پژوهشی به این آمار نیاز دارم. اما پاسخ دادند که این آمار دیگر در اختیار کسی قرار نمیگیرد و اعلام کردند که ارائه آمار در گذشته نیز اشتباه بوده و رویه تغییر کرده است.
🔸ملاقات با رئیس بخش و برخورد نامناسب
با اصرار برای ملاقات با رئیس بخش، به دفتر ایشان راهنمایی شدم. ایشان، مردی حدوداً ۳۵ ساله، پس از اتمام مکالمه تلفنی، به صحبتهای من گوش داد. اما با لحنی تند گفت که "رویه همین است که هست". وقتی توضیح دادم که معلمی با ۲۴ سال سابقه هستم که اخراج شدهام، واکنش تندی نشان داد و با الفاظ توهینآمیز خواست که حراست مرا از ساختمان خارج کند.
🔸حضور حراست و پلیس
مسئول حراست با ماسک وارد شد و با ادبیاتی تحقیرآمیز با من صحبت کرد. من نیز با قاطعیت پاسخ دادم و هویت خود را بهطور کامل معرفی کردم. در این میان، پلیس نیز به محل آمد. حراست اصرار داشت که گزارش تهیه شود، اما من اعلام کردم که از گزارش ترسی ندارم و هر اقدامی میخواهند انجام دهند. یکی از اعضای حراست با لحنی نامناسب گفت: "حالا ما هم کوتاه میآییم، شما پررو نشوید". من نیز با اعتراض به ادبیاتشان، گفتم که از شما نمیترسم؛ هر کاری دوست دارید انجام دهید.
در نهایت، بحث بالا گرفت و آنها هیچ اطلاعاتی به من ندادند. پلیس که متوجه شرایط بود، مداخله نکرد و فقط خواست که محل را ترک کنم، زیرا آنها قصد ارائه اطلاعات را نداشتند. پس از آن، محل را ترک کردم.
🔸برخورد مشابه با همکار دیگر
بیرون ساختمان متوجه شدم که حراست برای برخورد با همکار دیگری نیز حضور دارد. این همکار برایم توضیح داد برای انجام کاری به آنجا آمده بود و کارشناس مسئول کارش را انجام ندادهبود. وقتی این همکار اعتراض کرده و خواهان پیگیری شده بود، کارشناس با لحنی توهینآمیز پرسیده بود: "من به چه زبانی با تو صحبت کنم؟ تو از کجا میآیی؟" و پس از پاسخ همکار که گفته بود از کوهدشت است، کارشناس گفته بود: "همان پشت کوهی هستی، لری که نمیفهمی"(پوزش از هموطنان لرستانی). این همکار را تحقیر کرده و حراست را صدا کرده بود. اما وقتی حراست پرسیده بود مورد دومی چیست، کارشناس گفت که با هم صحبت کرده و مسئله را حل کردهاند، زیرا میدانست که توهین بزرگی کرده و حق با همکار بود.
🔸تلاشهای بینتیجه برای دسترسی به آمار
پس از این واقعه، طی بیش از یک ماه تلاش مستمر برای دسترسی به این آمارها، متوجه شدم که نسخههای چاپشده و آماده در وزارتخانه و مرکز آمار موجود است، اما از ارائه آن به شهروندان و پژوهشگران مستقل خودداری میکنند. دلیل آن را نیاز به داشتن نامه رسمی عنوان میکنند. امری که برای معلم اخراجی که به پژوهش مشغول است، دشوار است.
این رویکرد نشاندهنده عدم تمایل به انتشار آمار و همچنین سلیقهای عمل کردن در ارائه اطلاعات است. این وضعیت حاکی از ناکارآمدی و فسادی است که افراد نامناسب را در جایگاههای تصمیمگیری قرار داده است. حتی در مراجعه به مرکز آمار، متوجه شدم که برای دسترسی به آمارهای دقیقتر، مبالغ کلانی باید پرداخت شود. این امر نشاندهنده سیاست کالاییسازی حوزههای اجتماعی است که به آمارها نیز سرایت کرده و اگر توان مالی نداشته باشید، نمیتوانید به اطلاعات دسترسی پیدا کنید.
🔸 تشدید رویه در دولت فعلی
این مسائل بیانگر ناکارآمدی و فسادی است که در کل ساختار وجود دارد و مختص آموزش و پرورش نیست؛ در سایر نهادها نیز مشاهده میشود. نکته جالب توجه این است که این رویه در دولت فعلی تشدید شده است.
به نظر میرسد که علت عدم دسترسی عمومی و پژوهشگران مستقل به این آمارها، عدم اعتماد به خود و ترس از افشای واقعیتهای نگرانکننده در نظام آموزشی است. حتی با وجود حذف برخی دادهها از این آمارها، مقایسه و تحلیل آنها میتواند نشان دهد که چه فاجعهای در آموزش و پرورش در حال رخ دادن است. مانند آمار واقعی کودکان طرد شده از مدرسه.
برای مثال، میتوان سرعت سرسامآور رشد خصوصیسازی و کالاییسازی در آموزش را مشاهده کرد. سیاستهایی که منجر به عدم استخدام معلمان و کاهش دستمزدها شده است. همچنین، وجود ساختارها و نهادهای غیرضروری و هزینهبر در آموزش و پرورش که با رویکرد آموزشی ایدئولوژیک تنظیم شده و هیچ خروجی مثبتی برای کودکان این سرزمین ندارد، از دیگر مسائلی است که میتوان از تحلیل این آمارها دریافت.
۲۵ آذر ۱۴۰۳
لینک عضویت در کانال #هیمه
https://tttttt.me/kahimeh
🆔 @kasenfi
Telegram
هیمه
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی