کانال صنفی معلمان ایران
6.28K subscribers
16.3K photos
2.57K videos
401 files
8.2K links
#این_کانال_مستقل_است

حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
Download Telegram
🔹🔷🔹

🔴#لبخندمان‌غم‌دارد_امروز

#دلنوشته‌همسری به #قاضی‌پرونده

هرگز خواب هم نمی‌دیدم که یک روز محمدرضا همسرم را #مجرم‌بخوانند!
باورنکردنیست که او؛

#حکم‌زندان بگیرد،
#شلاق برایش بریده شود،
#بازنشسته‌اجباری گردد،
بخاطر نیکوکاری #جریمه شود و بخاطر نقد بر آموزش بیمار کشورم #محروم از فعالیت گردد!

اما امروز، این کابوس وحشت‌بار و انسان‌خوار را در #واقعیت می‌بینم!
سخت است به خدای واحد سخت است!
این روزها، لبخند زدن هم برایمان سخت است!

#من‌همسر یک‌ معلم‌ دلسوز وطن‌ هستم.

زندگی را با عشق شروع کردیم، در فصل سرد زمستان، و سالهاست که دل سپرده ام به دنیای گرم پاکی هاش...!
خانه ما رفاه نداشت و خالی از تجملات بود
اما #آرامش داشت.
سفر که می‌رفتیم، دستمان خالی بود اما در کوله بارمان#شادی موج می‌زد.
سفره‌مان رنگین نبود، اما تا دلتان بخواهد #برکت داشت.
محمدرضا، همواره سخت تلاش می‌کرد او عاشق جامعه و میهن بوده و هست.
من می‌دیدم که خسته می شود اما #عشق می ورزد،
#عشق به بیابانهای داغ و سوزان.
#عشق به کوههای سربلند و استوار.
#عشق به دریاهای مواج و خروشان.
#عشق به #ایران، سرزمین پدری‌مان.

محمدرضا در طول خدمت معلمی، به دانش آموزانش، عشق بسیار ورزیده و کماکان مهر می‌ورزد.

#محمدرضارمضان‌زاده دلداده‌ی #معلمی بود و من همیشه غبطه می‌خوردم و می‌گفتم: ای کاش من هم #معلم بودم.

اما امروز که #آینه‌تقدیر، تصویری کدر از عشق و عاشقی یک معلم نمایان ساخته است، کمتر کسی حال ما را درمی‌یابد!

امروز که همسفر روزها و شبهای من و فرزندانم غم و غربت و تنهاییست، امروز که از عشق ورزیدن، جز نفرت، ارمغانی نصیبمان نشده است،
امروز که هر ثانیه از اوقاتمان، در انتظار خبر جدیدی از توبیخ و تهدید برای ناکرده های همسر عزیزم هستم، امروز که درد تلنبار شده از غصه‌ی محکومیت #هفت‌معلم‌خراسانی، بار دوشم را سنگین‌تر و طپش قلبم را بی نظم می‌کند، امروز که چشمانِ نگرانِ #همسران‌هفت‌معلم خراسانی، مثل زغالی سوزان، به آتش می‌کشد کوره‌ی جانم را!
امروز که بزرگیِ غم نشسته بر #دلهای‌کوچک‌فرزندانِ هفت معلم خراسانی تا مرز دیوانگی پیش می‌بردم، از شما می‌پرسم:

آقایان #قاضی‌جوان و #قاضی‌جوهری!

چگونه توانستید اینسان بی‌محابا و بدون اندیشیدن به ما و همسرانمان و ظرافت و طراوت کودکانه‌ی دنیای بچه هایمان، چنین احکام سنگین و ناعادلانه‌ای را رقم بزنید؟!

به کدام جرم محرز غیرانسانی، چنین قهرآمیز ما را از میان #معلمهای‌آزاده و عاشق و ایران‌دوست، مجازات می‌کنید؟
آیا می‌توان معلمی را، صرفا به #جرم‌معلم‌بودن، به جرم آموزش میهن پرستی و حق‌طلبی و عدالت‌خواهی، محاکمه و محکوم کرد؟!
#نه!
#نه!
لابد من اشتباه می‌کنم و #خطایی رخ داده است!
من به احساس خودم ایمان دارم.
من به معلمانی که زیر بار ستم و بی عدالتی نمی‌روند، باور دارم و افتخار می‌کنم و سکوت را ضعف رسالت معلمی می دانم.

من امروز هم به محمدرضای عزیزم و رسالتش غبطه می‌خورم و با خودم می گویم:
#کاش‌من‌هم‌معلم‌بودم!

#زنده‌بادعدالت
#زنده‌بادمعلم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

✍️✍️ #مریم‌باقری
همسر #محمدرضارمضانزاده



🔻🔻🔻🔻

https://tttttt.me/kasenfi
🔴 از شرم قلم

ابوالفضل رحیمی شاد

🔹سلام فلاحی جان...

ببخشید چند روز می گذرد و من درباره صدور حکم دو سال زندان برای تو چیزی ننوشتم.
راستش قلمم شرم داشت از نوشتن اینکه فلاحی به دوسال زندان محکوم شده است.
اما هر طور بود راضیش کردم تا بنویسد.
گفتم قلم جان حق با توست و چه خوبه که شرم داری.
اما اگه تو شرم کنی هم نوع بی شرم و خودفروختت در دست قاضی، پیروز میدان بی رقیب میشه.
بیا و در برابر این حکم ظالمانه تو هم حکم خودت را بنویس!!

🔹دو سه روزی ساکت بود و هیچی نگفت تا الان که اومد و گفت منو بردار بذار رو کاغذ میخوام بنویسم.

گفتم به چشم بفرمایید!
گفت حرفای خودم نیست.
چند روز پیش با دوستم که بیست ساله قلم فلاحیه صحبت می کردم میخوام حرفای اونو بنویسم.
باشه هر چی میخوای بنویس!

🔹می گفت "من بیست ساله همیشه همراه فلاحیم.
از وقتی سر کلاس می رفت تا وقتی بازنشسته شد.
از وقتی عضو ساده کانون صنفی معلمان بود تا امروز که دبیر کل کانونه.
فلاحی رو خیلی دوست دارم در سخت ترین شرایط منو نرم توی دستش می گیره.
مثل آدمای دیگه نیست که عصبانی میشن و قلمشونو فشار میدن و پرت می کنند هیچوقت تاحالا منو پرت نکرده.
یا منو رو کاغذ فشار نداده.
گاهی آرامشش کفرمو در میاره‌.
وقتی باهاش میرم جلسه قلمای دیگه سر به سرم میذارن و میگن تو دیگه خیلی نازنازی بار اومدی.
نه تا حالا فحشی نوشتی نه تند نوشتی نه کلمه خشن نوشتی نه حتی نیش زدی.
همش #منطق، #استدلال، #دلسوزی، #آگاهی_بخشی، دعوت به #آرامش، #قانونگرایی، #مدنیت، #اخلاق، #حق_مداری، #عدالت و #انسانیت.

🔹بعد همشون به من میخندن اما میدونم حسودیشون میشه منم فقط لبخند می زنم.
آخه این چیزا خیلی خوبه باعث افتخاره.

فقط نمی فهمم چرا بابت اینجور حرف و کارا فلاحی باید بره زندان.
آخه یکی از همنوعامون که تو دست رئیس روسای مملکته نوشته حساب اعتراض از شورش جداست.
اعتراض حق همست.
کاش میشد بهش بگم اولا شرم دارم از اینکه همنوع من میتونه اینقدر دروغ بنویسه و ادما رو فریب بده.
ثانیا فلاحی که من بیست ساله همراهشم حتی اعتراضشم با صدای بلند نبوده چه برسه به شورش.

🔹چطور میتونی اینقدر راحت دروغ بنویسی؟
چرا اجازه میدی با تو دروغ بنویسند و مردمو گول بزنند؟
مگه چند سال میخوای عمر کنی!
از چی میترسی!
حالا فرض کن دوبار دیگم جوهرتو پرکردند و دورت ننداختند اما آخرش چی!
من جای تو بودم دیگه نمی نوشتم.
هر کاری می کردند،هاااامی کردند، بین دستاشون می چرخوندند تا گرم شم و جوهرم شل بشه،
هی روی کاغذ می کشیدند،سفت تکونم می دادند و حتی روی چراغ هم داغم می کردن دیگه نمی نوشتم.

🔹کاش می شد این حرفارو به همه قلمای دروغ نویس که با ظالما همکاری می کنند هم بگم.
بگم که مطمئن باشند یا ی روز صاحباشون میندازنشون دور یا اینقدر با چیزایی که می نویسن مردمو شاکی می کنند تا مردم میان و اونارو می شکنند و میندازن دور‌.

🔹یهو ساکت شد.
گفتم چی شد.
گفت هیچی فلاحی عادتم داده فقط از سر دلسوزی بنویسم.
الان بخاطر حکم فلاحی ناراحتم نمیخوام چیزی بگم اون خوشش نیاد.
فقط امیدوارم اگه قرار شد بره زندان بذارن منم ببره چون خیلی اهل حرف زدن نیست.
صمیمی ترین دوستش منم.
گفتم خب بالاخره اونجا قلم پیدا میشه.
گفت تو هم جای من بودی حتی به قلمای زندانم حسودی می کردی.
ترجیح می دادی با فلاحی بری زندان تا اینکه دوسال ازاد یه گوشه بشینی.
اینو که گفت من دیگه نتونستم حرفی بزنم.

📌https://tttttt.me/mahjpg/10

🔻🔻🔻
#ارتباط_با_کانال:
@Ertebat_ba_kasenfi
🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان

🆔 @kasenfi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁

🍂امروز
که پاییز به من تاخته؛
و پنجره‌هایم را گرفته،
نیاز دارم که نام‌ات را بر زبان بیاورم.
نیاز دارم که آتش کوچکی برافروزم.
به لباس نیاز دارم،
به بارانی؛
و به #تو ...
ای ردای بافته‌شده از
شکوفه‌ی پرتقال و گل‌های شب‌بو!

🍃نزار قبانی


#آرامش
#تو
#پاییز
#غروب_جمعه


🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران

🆔 @kasenfi
🌀 خبر

◾️ آرامش دوستدار، فیلسوف و متفکر شهیر ایرانی که به ویژه با سه کتاب معروف "ملاحظات فلسفی در دين و علم"، "درخشش‌های تيره" و "امتناع تفکر در فرهنگ دينی" شناخته می‌شود، ساعاتی پیش در سن‌۹۰ سالگی در کلن‌ آلمان درگذشت.

دکتر «آرامش دوستدار»، در سال ۱۳۱۰ خورشیدی در تهران در متولد شد. او در سال ۱۳۳۷ خورشیدی برای تحصیل فلسفه به آلمان رفت و در سال ۱۳۵۰ خورشیدی مدرک دکترا در رشته اصلی فلسفه و رشته‌های جنبی روانشناسی و دین‌شناسی تطبیقی را از دانشگاه بن دریافت کرد.

عنوان رساله دکتری دوستدار «رابطه اخلاق و ارادهٔ سلطه‌گرا در آثار نیچه» بود. وی از سال ۱۳۵۱ خورشیدی تا ۱۳۵۸ خورشیدی به عنوان استاد به تدریس در گروه فلسفه دانشگاه تهران پرداخت و در پی بسته شدن دانشگاه ها؛ موسوم به انقلاب فرهنگی ایران از دانشگاه اخراج شد.

#فرهنک
#فلسفه
#انقلاب_فرهنگی
#آرامش_دوستدار

🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران

🆔 @Kasenfi
🌀 اندیشه

🔸آرامش دوستدار، نقدهای او ما را رها نمی‌کند!

♦️یادداشتی از ماشالله آجودانی دوست قدیمی آرامش دوستدار که چهارشنبه‌شبِ پیش درگذشت⁩.
✍️ وقتی در برهوت بی‌کسی و بی‌فکری ما، دوستدار نامه‌ای اعتراض‌آمیز و روشنگر به هابرماس، فیلسوف آلمانی، نوشت و موقعیت تاریخی و فرهنگی ما را رسوا کرد، سه تن از ایرانیانِ درس‌خوانده و تحصیل‌کرده و صاحبِ سِمت در دانشگاه‌های غرب، نامه‌ای علیه دوستدار به هابرماس نوشتند و در هتک حرمت او سنگ تمام گذاشتند. به شیوه‌ی آخوندی او را خلع لباس کردند و به تعصب و جزم‌اندیشی، ایران‌ستیزی و اسلام‌ستیزی و نژادپرستی متهم کردند و نوشتند: «تنها هدف ما در نگاشتن این نامه این بود که شهادت دهیم آرامش دوستدار نه از سوی ایرانیان بلکه تنها از سوی خویش سخن می‌گوید و آنچه می‌گوید، تنها نمایانگر ابتذال تخیلات شخص اوست.»

✍️ کتاب درخشش‌های تیره‌ی او تنها افشاگر موقف ناپرسایی و بی‌فکری جریان‌های به‌ظاهر روشن‌فکر و سیاسی و غیرسیاسی نبود، آبی بود که در خوابگه همه‌ی ما ریخته شد. نخستین بار در سایه‌ی نقدنویسی و پرسش‌انگیزی‌های او بود که خویشاوندی کهنسال همه‌ی ‌ما، از چپ و راست، مذهبی و غیرمذهبی، این‌کاره و آن‌کاره رو شد؛ رو شد تا نشان دهد در بساط روشن‌فکری ایران چیزی اساسی به نام تفکر و اندیشیدن مدرن وجود ندارد. ما در برهوت نقد و تفکر، ادای اندیشیدن درمی‌آورده‌ایم.

✍️ کتاب مهم او، امتناع تفکر در فرهنگ دینی، بنیان‌های تاریخی و فرهنگی ما را لرزاند و کار نقد و پرسشگری را نخستین بار به سرچشمه‌های تاریخ و فرهنگ و فرهنگ دینی ما برکشاند. در این پرسشگری‌ها و تحلیل‌های اساسی، گاه لغزش‌های اساسی هم روی می‌داد. من خود با او بر سر پاره‌ای از دیدگاه‌هایش درباره‌ی عرفان ایرانی و میراث شعر فارسی اختلاف‌نظر داشته‌ام؛ یعنی این مسئله را به‌گونه‌ای دیگر می‌دیدم اما هرگز در اعتبار شیوه‌های پرسشگری او در نقد این میراث توانمند فرهنگ ما شک نکردم. هنوز پرسش‌های او، پرسش‌های اساسی ماست که بی‌پاسخ مانده‌اند. زبان بُرّا و بی‌پروای او نخستین بار سنت مجامله و محابا را در هم شکسته؛ سنت مجامله‌ای که ما را از پرداختن به اساسی‌ترین مسائل باز می‌داشت و باز می‌دارد. تعارف و زبان‌بازی و چاپلوسی‌های زبانی در کار او محلی نداشت. او نخستین بار به‌صراحت نشان داد که هیچ متنی، حتی متن بزرگ‌تر دین، و فرهنگ دینی ما هم، مقدس و غیرقابل‌نقد نیست.

#فرهنگ
#فلسفه
#امتناع_تفکر
#آرامش_دوستدار
#روشنگری
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران

🆔 @Kasenfi

https://telegra.ph/%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B4-%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%80%D9%80-%D9%86%D9%82%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%88-%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D8%B1%D9%87%D8%A7-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%A9%D9%86%D8%AF-10-31

از کانال نشر آسو
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌀 #آوای_صبح


با من بیا
با من به آن ستاره بیا
به آن ستاره‌ای که هزاران‌هزار سال
از انجماد خاک و
مقیاس‌های پوچ زمین دور است
و هیچ‌کس در آن‌جا از روشنی نمی‌ترسد...

🍃فروغ فرخزاد


#زنان
#آرامش
#هنر
#موسیقی
#برای_زنان

🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران

🆔 @kasenfi