🔸کرمیت روزولت دراول شهریور پس از کودتا به ایران میرود و میگوید: «پس از برگزاری تشریفات، شاه به من اشاره کرد و اولین عبارتی که با لحن رسمی ادا کرد این بود: «من تختم را مدیون خدا و ملتم و ارتشم و شما هستم» ... وروزولت موضوع سرنوشت مصدق و دیگر رهبران جبهه ملی را عنوان میکند و از محمد رضا شاه میپرسد: «میل دارم بدانم در مورد مصدق، ریاحی و دیگران، که علیه شما توطئه کردهاند، چه فکری کردهاید؟» شاه میگوید: «در این مورد زیاد فکر کردهام. مصدق محاکمه میشود. (در این موقع لبهای شاه میلرزید) و به سه سال محکوم خواهد گشت ... ریاحی نیز مجازات مشابهی دارد؛ ولی یک استثناء وجود دارد و آن، حسین فاطمی است. او هنوز دستگیر نشده ولی به زودی او را پیدا میکنند. فاطمی، بیش ازهمه ناسزاگویی کرد. هم او بود که توده ایها را واداشت مجسمههای من و پدرم را سرنگون و خرد کنند. او، پس از دستگیری، اعدام خواهد شد.»
منبع: کتاب خاطرات کرمیت روزولت و کتاب همه مردان شاه
#تاریخ #کودتای28مرداد
🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
منبع: کتاب خاطرات کرمیت روزولت و کتاب همه مردان شاه
#تاریخ #کودتای28مرداد
🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
🔺 بلندترین گنبد آجری جهان در سلطانیه استان زنجان توسط ایلخانیان بنا شده است.
#تاریخ #تمدن_اسلامی
🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#تاریخ #تمدن_اسلامی
🌐جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔴 معماری منحصر به فرد ایرانی کاخ هشت بهشت اصفهان
#تاریخ #تمدن_ایرانی_اسلامی #معماری
🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
#تاریخ #تمدن_ایرانی_اسلامی #معماری
🌐جامعه شناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvcSOZ6y-bfzjA
بازی فوتبال در مسجد سلیمان در عصر احمدشاه قاجار
#تاریخ
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
#تاریخ
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
Forwarded from بِـــهـرَوان
آنچه که در شمارهٔ دوم #ماهنامه_روانشناختی_بهروان میخوانید.
این شماره درباره #اوتیسم است.
بخش اول: جراحی
۲۰۸ نکتهٔ خیلی کوتاه دربارهٔ اوتیسم
#اوتیسم
بخش دوم: ما چگونه ما شدیم؟
اوتیسم؛ در جدالِ تکامل با اجتماع
#روانشناسی_فرگشتی
بخش سوم: چتر
اجتماع درخودماندهٔ مکانیکی تودهوار
#جامعهشناسی
بخش چهارم: پشتِ پرده
عاقبت جوچی
#سیاست#کره_شمالی
بخش پنجم: فانوس
مادرِ فرزندِ خاصبودن
#مادر
بخش ششم: دایره
افراد از آنچهکه در آینه میبینید باشما صمیمیترند
#رویکردهای_جدید
بخش هفتم: تاریخِ پنهان
اوتیسم؛ درخودماندگی یا روانشناسی کاسبکارانه
#تاریخ
بخش هشتم: چرخه
خرازی سیمین
#شغل#صنعت
بخش نهم: آدرنالین
ماجرای بریتنی تایکرتز
#ورزش
بخش ده: الف
اوتیسم؛ تمنای خاموش
#ادبیات
بخش یازده: پی.اُ.وی
لالایی برای دو قلوهای افسانهای
#سینما
بخش دوازده: چیزهایی که باید بدانیم
هیپوتراپی
#درمان
بخش سیزده: تنور
چهار پژوهش جدید
#پژوهش
بخش چهارده: شادروان
دراوتماندگی
#طنز
#بهروان_بخوانید
#بهروان_باشید
بهروان را از دکههای روزنامهفروشی و کتابفروشیها بخواهید.
@Behravanmag
این شماره درباره #اوتیسم است.
بخش اول: جراحی
۲۰۸ نکتهٔ خیلی کوتاه دربارهٔ اوتیسم
#اوتیسم
بخش دوم: ما چگونه ما شدیم؟
اوتیسم؛ در جدالِ تکامل با اجتماع
#روانشناسی_فرگشتی
بخش سوم: چتر
اجتماع درخودماندهٔ مکانیکی تودهوار
#جامعهشناسی
بخش چهارم: پشتِ پرده
عاقبت جوچی
#سیاست#کره_شمالی
بخش پنجم: فانوس
مادرِ فرزندِ خاصبودن
#مادر
بخش ششم: دایره
افراد از آنچهکه در آینه میبینید باشما صمیمیترند
#رویکردهای_جدید
بخش هفتم: تاریخِ پنهان
اوتیسم؛ درخودماندگی یا روانشناسی کاسبکارانه
#تاریخ
بخش هشتم: چرخه
خرازی سیمین
#شغل#صنعت
بخش نهم: آدرنالین
ماجرای بریتنی تایکرتز
#ورزش
بخش ده: الف
اوتیسم؛ تمنای خاموش
#ادبیات
بخش یازده: پی.اُ.وی
لالایی برای دو قلوهای افسانهای
#سینما
بخش دوازده: چیزهایی که باید بدانیم
هیپوتراپی
#درمان
بخش سیزده: تنور
چهار پژوهش جدید
#پژوهش
بخش چهارده: شادروان
دراوتماندگی
#طنز
#بهروان_بخوانید
#بهروان_باشید
بهروان را از دکههای روزنامهفروشی و کتابفروشیها بخواهید.
@Behravanmag
#تاریخ
حسینقلی خان صدرالسلطنه معروف به حاجى واشنگتن، نخستین سفیر ایران در آمریکا به علت آبروریزی ناشی از ذبح گوسفند در بالکن هتل والدورف در شهر نیویورک در روز عید قربان به تهران احضار شد. ناصرالدین شاه خطاب به او گفت:
"ما رو نزد جوان ترین دولت دنیا بی آبرو کردی و ملت چندین هزار ساله ما را سخره عالمیان کردی خدا از تو نگذرد."
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
حسینقلی خان صدرالسلطنه معروف به حاجى واشنگتن، نخستین سفیر ایران در آمریکا به علت آبروریزی ناشی از ذبح گوسفند در بالکن هتل والدورف در شهر نیویورک در روز عید قربان به تهران احضار شد. ناصرالدین شاه خطاب به او گفت:
"ما رو نزد جوان ترین دولت دنیا بی آبرو کردی و ملت چندین هزار ساله ما را سخره عالمیان کردی خدا از تو نگذرد."
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#تاریخ
"به سیم آخر زدن" از کجا اومده ؟
منظور از سیم (سکه نقرهایست) و سیم آخر یعنی آخرین سکهای که ته جیب مانده است. گویا قمار بازان کهنه کار، وقتی که زياد میباختند دست آخر به امید یافتن راه نجاتی در نومیدی آخرین سکه سیمین خود را هم خرج میکردند و اصطلاحا میگفتند: "این هم از سیم آخر" ! + عكس از قماربازان تهران دوره قاجار
مد و مه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
"به سیم آخر زدن" از کجا اومده ؟
منظور از سیم (سکه نقرهایست) و سیم آخر یعنی آخرین سکهای که ته جیب مانده است. گویا قمار بازان کهنه کار، وقتی که زياد میباختند دست آخر به امید یافتن راه نجاتی در نومیدی آخرین سکه سیمین خود را هم خرج میکردند و اصطلاحا میگفتند: "این هم از سیم آخر" ! + عكس از قماربازان تهران دوره قاجار
مد و مه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
یکی از صفات #مصدق که حتی دشمنانش دربارهی آن حرفی نداشتند فسادناپذیری او بود. او در سمتهای نمایندگی مجلس شانزدهم و نخستوزیری از دریافت حقوق خودداری کرد و آن را به موسسات خیره اهدا نمود. این شاید بزرگترین سرمایه او در چارچوب ساختار دزدسالانهی حکومت ایران و در جامعهای بود که شمار کمی از سیاستمداران آن از اتهام فساد برکنار بودند.
همچنین با سختگیری و دشوارپسندی میکوشید همکارانش را از میان افراد درستکار برگزیند. مصدق بدون اینکه بخواهد به دیگران درس اخلاق بدهد علاقهمند بود میزان دلبستگی به ارزشهای اخلاقی موازین مدنی را در فرهنگ سیاسی ایران بالا ببرد. آرزو یا رویای اصلی او این بود که جامعهای سیاسی ایجاد کند که در برابر فساد آسیبناپذیر باشد و در نتیجه اعتبار و پذیرنگی دولت را بیفزاید و غایتاً به شهروندی و مشارکت سیاسی استحکام و مفهوم ببخشد. عبدالحسین بهنیا یکی از مقامات بلندپایه وزارت دارایی که خودش در مقام رئیس کمیسیون ارز به اتهام اخذ رشوه از جانب دولت مصدق تحت تعقیب قرار گرفته بود، موکداً مدعی شد که مصدق "ماورای هرکونه فساد مالی قرار داشت و اصولاً از همکاری با افراد فرصتطلب و بدنام خودداری می کرد
بحران #دموکراسی در ایران، فخرالدین عظیمی، نشر البرز، چاپ 1372، ص 457
#تاریخ #ایران
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
همچنین با سختگیری و دشوارپسندی میکوشید همکارانش را از میان افراد درستکار برگزیند. مصدق بدون اینکه بخواهد به دیگران درس اخلاق بدهد علاقهمند بود میزان دلبستگی به ارزشهای اخلاقی موازین مدنی را در فرهنگ سیاسی ایران بالا ببرد. آرزو یا رویای اصلی او این بود که جامعهای سیاسی ایجاد کند که در برابر فساد آسیبناپذیر باشد و در نتیجه اعتبار و پذیرنگی دولت را بیفزاید و غایتاً به شهروندی و مشارکت سیاسی استحکام و مفهوم ببخشد. عبدالحسین بهنیا یکی از مقامات بلندپایه وزارت دارایی که خودش در مقام رئیس کمیسیون ارز به اتهام اخذ رشوه از جانب دولت مصدق تحت تعقیب قرار گرفته بود، موکداً مدعی شد که مصدق "ماورای هرکونه فساد مالی قرار داشت و اصولاً از همکاری با افراد فرصتطلب و بدنام خودداری می کرد
بحران #دموکراسی در ایران، فخرالدین عظیمی، نشر البرز، چاپ 1372، ص 457
#تاریخ #ایران
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
سفره هفت سین اثر جوانترین و مستعدترین شاگردان کمالالملک حسینخان شیخ در کاخ گلستان
#تاریخ
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#تاریخ
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
عصمت الدوله؛ صبیه ناصرالدین شاه در خانه اش باغ فردوس، با انارهای رسیده از ساوه. به بزرگی انارها توجه کنید!
#تاریخ
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#تاریخ
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#تاریخ همچنین خندیدن به شکوهِ خاستگاه را یاد می دهد. خاستگاهِ رفیع «مصداقی متافیزیکی است که از نو در این باور آشکار می شود که در آغازِ همه ی چیزها، آن چه گرانبهاترین و اساسی ترین است، یافت می شود»: دوست داریم تصور کنیم که چیزها در آغازشان کامل بوده اند؛ و از دستانِ خالق در روشنایی بی سایه ی نخستین بامداد، درخشان بیرون آمده اند. خاستگاه همواره پیش از هبوط، پیش از بدن، پیش از جهان و زمان است؛ خاستگاه در کنار خدایان است، و برای حکایت کردنِ آن، همواره حکایتِ پیدایش خدایان خوانده می شود. اما آغازِ تاریخی فرودست است. نه در معنای فروتنانه یا محتاطانه، همچون قدم های کبوتر، بلکه در معنای مضحک و مطایبه گون و مناسب برای شکستن تمام خودپسندی ها: « با نشان دادن تولد الهی انسان، در صدد بودیم احساس فرمانروایی انسان را برانگیزیم: این راه اکنون منع شده است؛ چون در دروازه ی آن میمون ایستاده است. » انسان با در آوردن شکلکِ آنچه بعدا می شد، آغاز کرد؛ زرتشت هم میمونی دارد که در پس او می جهد و دامن ردایش را می کشد.
#میشل_فوکو، مقاله نیچه، تبارشناسی، تاریخ، ترجمه عبدالکریم رشیدیان
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#میشل_فوکو، مقاله نیچه، تبارشناسی، تاریخ، ترجمه عبدالکریم رشیدیان
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
تصاویر تظاهرات زنان کارمند در اعتراض به اجباری شدن حجاب در ادارات مقابل ساختمان نخستوزیری در پاستور، تابستان ۱۳۵۹ است.
#تاریخ
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#تاریخ
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
آینهای در دوردست؛ قرن نکبتبار چهاردهم
نویسنده: باربارا تاکمن
مترجم: حسن افشار
ماهی، چاپ اول1399
420 صفحه وزیری، گالینگور
قیمت:180.000 تومان
171000 ت + ارسال رایگان
#تاریخ_سیاسی_جهان
«کمبود نیروی کار خبر از آیندهای دهشتناک میداد، زیرا قرن چهاردهم هم برای خوراک روزانه و هم برای کشت سال بعد به محصول سالانه وابسته بود. نایتون می نویسد: «خدمتکاران و کارگران چندانی باقی نمانده بودند و هیچکس نمیدانست که باید دست یاری بهسوی که دراز کند.» آیندهی نامعلوم به نوعی جنون نومیدی منجر شده بود. رویدادنگاری باواریایی گزارش داد که «مرد و زن... مثل دیوانهها پرسه میزدند و دامهایشان را رها میکردند، چون کسی مایل نبود فکرش را به آینده مشغول دارد.» زمینها زیر کشت نمیرفتند و بذر بهاری افشانده نمیشد. قدرت سهمگین طبیعت علف را از نو بر زمینهای سترده میرویاند، آببندها را فرومیریخت، آب شور را بازمیگرداند و زمینهای پست را شور میکرد. نیروی چندانی به جا نمانده بود که کار حاصل از قرنها مراقبت را سروسامانی بخشد و از همینرو مردم احساس میکردند دنیا دیگر هرگز روی خوش نخواهد دید.»
+نمایش بیشتر و سفارش
🆔 @BarkhatBook
نویسنده: باربارا تاکمن
مترجم: حسن افشار
ماهی، چاپ اول1399
420 صفحه وزیری، گالینگور
قیمت:
171000 ت + ارسال رایگان
#تاریخ_سیاسی_جهان
«کمبود نیروی کار خبر از آیندهای دهشتناک میداد، زیرا قرن چهاردهم هم برای خوراک روزانه و هم برای کشت سال بعد به محصول سالانه وابسته بود. نایتون می نویسد: «خدمتکاران و کارگران چندانی باقی نمانده بودند و هیچکس نمیدانست که باید دست یاری بهسوی که دراز کند.» آیندهی نامعلوم به نوعی جنون نومیدی منجر شده بود. رویدادنگاری باواریایی گزارش داد که «مرد و زن... مثل دیوانهها پرسه میزدند و دامهایشان را رها میکردند، چون کسی مایل نبود فکرش را به آینده مشغول دارد.» زمینها زیر کشت نمیرفتند و بذر بهاری افشانده نمیشد. قدرت سهمگین طبیعت علف را از نو بر زمینهای سترده میرویاند، آببندها را فرومیریخت، آب شور را بازمیگرداند و زمینهای پست را شور میکرد. نیروی چندانی به جا نمانده بود که کار حاصل از قرنها مراقبت را سروسامانی بخشد و از همینرو مردم احساس میکردند دنیا دیگر هرگز روی خوش نخواهد دید.»
+نمایش بیشتر و سفارش
🆔 @BarkhatBook
📔دولت و جامعه در ایران: انقراض قاجار و استقرار پهلوی
✍️ نویسنده: محمدعلی همایون کاتوزیان
مطالعات جدید دربارهی دولت، سیاست و جامعهی ایران غالباً برپایهی نظریههایی انجام گرفته است که برای مطالعهی جامعهی اروپایی پدید آمدهاند و همین باعث ناکامی آن نظریههای در تبیین برخی پدیدهها و رویدادهای تاریخی و اجتماعی ایران شده است. دکتر همایون کاتوزیان با توجه به این واقعیت، نظریهای جدید و متفاوت در این زمینه عرضه کرده است که تناوب پیوستهی استبداد و هرجومرج را ویژگی تاریخی سیاسی ایران میشمارد. در کتاب حاضر، این نظریه به طور تفصیلی و کامل و با تحلیل شواهد تطبیقی از تاریخ ایران و اروپا در زمینهی چگونگی مالکیت، قانون، مشروعیت، عصیان، تحرک اجتماعی و غیره عرضه شده است. سپس این نظریه، به عنوان الگوی جامعهشناسی تاریخی ایران، در مورد رویدادهای پایان قرن نوزدهم ایران به کار بسته میشود و شواهد فراوانی از رویدادهای این دورهی نسبتاً کوتاه در تأیید آن دیدگاه به دست میآید. نظریهی یادشده نیز به نوبهی خود در فهم و تحلیل وقایع و تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در این دوره راهگشاست.
مترجم: حسن افشار
انتشارات مرکز، چاپ دوازدهم 1400
207 صفحه، وزیری، شومیز
قیمت:120.000 تومان
باتخفیف:112,800 ت
جهت ثبت سفارش اینجا کلیک کنید
#تاریخ_ایران #معرفی_کتاب #هرروز_یک_کتاب
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ نویسنده: محمدعلی همایون کاتوزیان
مطالعات جدید دربارهی دولت، سیاست و جامعهی ایران غالباً برپایهی نظریههایی انجام گرفته است که برای مطالعهی جامعهی اروپایی پدید آمدهاند و همین باعث ناکامی آن نظریههای در تبیین برخی پدیدهها و رویدادهای تاریخی و اجتماعی ایران شده است. دکتر همایون کاتوزیان با توجه به این واقعیت، نظریهای جدید و متفاوت در این زمینه عرضه کرده است که تناوب پیوستهی استبداد و هرجومرج را ویژگی تاریخی سیاسی ایران میشمارد. در کتاب حاضر، این نظریه به طور تفصیلی و کامل و با تحلیل شواهد تطبیقی از تاریخ ایران و اروپا در زمینهی چگونگی مالکیت، قانون، مشروعیت، عصیان، تحرک اجتماعی و غیره عرضه شده است. سپس این نظریه، به عنوان الگوی جامعهشناسی تاریخی ایران، در مورد رویدادهای پایان قرن نوزدهم ایران به کار بسته میشود و شواهد فراوانی از رویدادهای این دورهی نسبتاً کوتاه در تأیید آن دیدگاه به دست میآید. نظریهی یادشده نیز به نوبهی خود در فهم و تحلیل وقایع و تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در این دوره راهگشاست.
مترجم: حسن افشار
انتشارات مرکز، چاپ دوازدهم 1400
207 صفحه، وزیری، شومیز
قیمت:
باتخفیف:112,800 ت
جهت ثبت سفارش اینجا کلیک کنید
#تاریخ_ایران #معرفی_کتاب #هرروز_یک_کتاب
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
فروغی و انگیزه حمایت از رضاخان برای تغییر سلطنت قاجار
برگرفته از پروژه تاریخ شفاهی هاروارد
س- [آیا] مرحوم پدرتان [محمدعلی فروغی] راجع به تصمیمشان نسبت به رأی موافق دادن به تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی و حمایت اولیه یا دائمی نسبت به رضاشاه، هیچ تجدید فکری کرده بودند؟ چیزی میگفتند که شاید نیت اولیهشان چه بوده؟
ج- آن موقع چند جریان بود درباره سلطنت. یک عده بودند که واقعاً دیگر از سلطنت احمدشاه به تنگ آمده بودند... بعدها یک جریانی پیش آمد که احمدشاه را به اصطلاح مظلوم دانستند. بعد شروع کردند یک کتابهایی نوشتند مدحش را کردند. پادشاه مشروطه بود و چه آنها را نمیدانم، ولی میدانم که از بیعلاقگی به مملکت، دائم در فرنگ سر کردن و این گندم فروختن علاقه به این ملک داشتن و بعدها [هم] آن سندی پیدا شد که ایشان از انگلیسها هم سالیانه حقوقی [میگرفته] ... آنقدرها هم که داد از پادشاه مشروطه و اصلاحطلب و اینها میزنند، به نظر من چیزی نبودش متأسفانه.
بنابراین، یک جریان بود که میخواستند به همان روال بگذرد. یک جریان که دیگر وطنپرستانه بود. آنهایی که بیشتر سر و کارشان با خارجیها بود، این زجرها، ذلتها، خواریها را کشیده بودند. هیچکس به حساب نمیآوردشان. من یقین دارم این هیئتی که رفته بود به پاریس برای کنفرانس [صلح ۱۹۱۹]، چقدر خفت آنجا کشیده باشند، کسی به آنها اعتنا نکند، فقط آمریکاییها بودند که آن موقع که باز یک رویی نشان دادند، آن هم روی مساعی مرحوم الهیار و جهانشاه صالح. در اینجا که هیچکس خیال نمیکنم دیگر یادش باشد که اینها چه خدماتی کردند و بعد آن مرحوک نبیلالدوله به سهم خودش در پاریس نزد هیئت نمایندگی آمریکا چه خفتهایی کشیدند.
بعد این هرج و مرج مملکت، شما نمیدانید باید شنیده باشید که اصلاً مشهد رفتن یک داستانی بود، ترکمنها حمله میکردند... این هرج و مرج، این وضع حتی اسمش را من ملوکالطوایفی نمیتوانم بگذارم، باید گفت هرج و مرج، از هم پاشیدگی و تجزیه مملکت. خب یک قدرتی پیدا شده بود [به نام] رضاشاه. حالا امر دائر بود که بیاییم با این موافقت کنیم و مسئولیت مملکت را بدهیم دستش، کمکش کنیم، حتماً هم مثل هر بشر دیگری یک لنگیهایی دارد، جلوی آن لنگیها را بگیریم، کارها را کم بکنیم یا اینکه ول کنیم این هرج و مرج را ادامه بدهیم که [نتیجه آن] فنای مملکت است. هیچ تردید در آن نیست. با چنین همسایه قوی [روسیه] که پیدا شده و آن یکی عامل انگلیس هم که کمکم در حال افول و از بین رفتن است، جنگ تمام شده، حاضر نیستند دیگر هیچجور بمانند.
بنابراین، یک عدهای معتقد بودند که نخیر بیاییم این حکومت مرکزی قوی را پشتیبانی کنیم، حمایت کنیم، نگه داریم، پاکش کنیم، تمیزش کنیم، نگذاریم زیاد آلوده بشود. شاید آنها خیلی خوشبین بودند، خیال میکردند که واقعاً موفق میشوند. یک عدهای هم بودند از رجال منزه، پاک، وطنپرست مثل مرحوم موتمنالملک، مرحوم مشیرالدوله و اینها یا دیدشان وسیعتر بود یا فکر میکردند که با دستگاه نظامی بازی نمیشود آن تمیزیای را که باید حفظ کرد، آن وضع مشروطه را نگه داشت. یا طرفین به همدیگر زیاد خوشبین نبودند کشیدند کنار.
ولی تا آنجا که من ضمن صحبتها میدانم، مرحوم فروغی از آن کسانی بود که میگفت باید بیاییم کمک بکنیم، مملکت را سر و صورت بدهیم، لنگیها را پر کنیم. بهطوری که اوایل سلطنت [رضاشاه] همه راضی بودند. واقعاً رضاشاه محبوب بود، در سردار سپهی فوقالعاده محبوب بود، در سلطنتش خیلی محبوب بود.
حالا که برمیگردیم به عقب فکر میکنیم شاید خیر در این بود که [حکومت] جمهوری میشد و میافتادیم روی یک رژیم دیگر به کلی. نمیدانم. اینها را دیگر حالا مشکل است قضاوت کردن، ولی در هر صورت ایشان از آنهایی بودند که عقیده داشتند که باید این حکومت مرکزی قوی را بیاییم بسازیم، حمایت کنیم. منتهایش هنوز زود است که قضاوت کنیم که بعد از ۷ – ۸ سال سلطنت رضاشاه گرفتار آن دیکتاتوری شدیدی که مرحوم مصدق پیشبینیاش را در آن نطق کرده بود، شدیم.
اینجا در حاشیه برایتان بگویم سال ۱۳۱۲ بود، در آن موقع بود که مرحوم فروغی یک روز به رضاشاه میگویند که «این املاک مردم دارد به زور گرفته میشود، مردم بیپا میشوند، این راه صحیح نیست.» البته خیلی رضاشاه برآشفته میشود و میگوید «آقا شما همهاش صحبت از مردم میکنید» و [فروغی] میگوید «آخر علت دارد اعلیحضرت. چون من بسیاری از مردم را میبینم در دنیا که پادشاه ندارند، ولی هیچ پادشاهی را نمیشناسم که مردم نداشته باشند. بنابراین، اصول سلطنت شما روی مردم است.»
بخشی از مصاحبه محمود فروغی (۱۲۹۰-۱۳۷۰) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار دوم
تاریخ مصاحبه: ۱۵ اسفند ۱۳۶۰
مصاحبه کننده: حبیب لاجوردی
#تاریخ_شفاهی_هاروارد
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
برگرفته از پروژه تاریخ شفاهی هاروارد
س- [آیا] مرحوم پدرتان [محمدعلی فروغی] راجع به تصمیمشان نسبت به رأی موافق دادن به تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی و حمایت اولیه یا دائمی نسبت به رضاشاه، هیچ تجدید فکری کرده بودند؟ چیزی میگفتند که شاید نیت اولیهشان چه بوده؟
ج- آن موقع چند جریان بود درباره سلطنت. یک عده بودند که واقعاً دیگر از سلطنت احمدشاه به تنگ آمده بودند... بعدها یک جریانی پیش آمد که احمدشاه را به اصطلاح مظلوم دانستند. بعد شروع کردند یک کتابهایی نوشتند مدحش را کردند. پادشاه مشروطه بود و چه آنها را نمیدانم، ولی میدانم که از بیعلاقگی به مملکت، دائم در فرنگ سر کردن و این گندم فروختن علاقه به این ملک داشتن و بعدها [هم] آن سندی پیدا شد که ایشان از انگلیسها هم سالیانه حقوقی [میگرفته] ... آنقدرها هم که داد از پادشاه مشروطه و اصلاحطلب و اینها میزنند، به نظر من چیزی نبودش متأسفانه.
بنابراین، یک جریان بود که میخواستند به همان روال بگذرد. یک جریان که دیگر وطنپرستانه بود. آنهایی که بیشتر سر و کارشان با خارجیها بود، این زجرها، ذلتها، خواریها را کشیده بودند. هیچکس به حساب نمیآوردشان. من یقین دارم این هیئتی که رفته بود به پاریس برای کنفرانس [صلح ۱۹۱۹]، چقدر خفت آنجا کشیده باشند، کسی به آنها اعتنا نکند، فقط آمریکاییها بودند که آن موقع که باز یک رویی نشان دادند، آن هم روی مساعی مرحوم الهیار و جهانشاه صالح. در اینجا که هیچکس خیال نمیکنم دیگر یادش باشد که اینها چه خدماتی کردند و بعد آن مرحوک نبیلالدوله به سهم خودش در پاریس نزد هیئت نمایندگی آمریکا چه خفتهایی کشیدند.
بعد این هرج و مرج مملکت، شما نمیدانید باید شنیده باشید که اصلاً مشهد رفتن یک داستانی بود، ترکمنها حمله میکردند... این هرج و مرج، این وضع حتی اسمش را من ملوکالطوایفی نمیتوانم بگذارم، باید گفت هرج و مرج، از هم پاشیدگی و تجزیه مملکت. خب یک قدرتی پیدا شده بود [به نام] رضاشاه. حالا امر دائر بود که بیاییم با این موافقت کنیم و مسئولیت مملکت را بدهیم دستش، کمکش کنیم، حتماً هم مثل هر بشر دیگری یک لنگیهایی دارد، جلوی آن لنگیها را بگیریم، کارها را کم بکنیم یا اینکه ول کنیم این هرج و مرج را ادامه بدهیم که [نتیجه آن] فنای مملکت است. هیچ تردید در آن نیست. با چنین همسایه قوی [روسیه] که پیدا شده و آن یکی عامل انگلیس هم که کمکم در حال افول و از بین رفتن است، جنگ تمام شده، حاضر نیستند دیگر هیچجور بمانند.
بنابراین، یک عدهای معتقد بودند که نخیر بیاییم این حکومت مرکزی قوی را پشتیبانی کنیم، حمایت کنیم، نگه داریم، پاکش کنیم، تمیزش کنیم، نگذاریم زیاد آلوده بشود. شاید آنها خیلی خوشبین بودند، خیال میکردند که واقعاً موفق میشوند. یک عدهای هم بودند از رجال منزه، پاک، وطنپرست مثل مرحوم موتمنالملک، مرحوم مشیرالدوله و اینها یا دیدشان وسیعتر بود یا فکر میکردند که با دستگاه نظامی بازی نمیشود آن تمیزیای را که باید حفظ کرد، آن وضع مشروطه را نگه داشت. یا طرفین به همدیگر زیاد خوشبین نبودند کشیدند کنار.
ولی تا آنجا که من ضمن صحبتها میدانم، مرحوم فروغی از آن کسانی بود که میگفت باید بیاییم کمک بکنیم، مملکت را سر و صورت بدهیم، لنگیها را پر کنیم. بهطوری که اوایل سلطنت [رضاشاه] همه راضی بودند. واقعاً رضاشاه محبوب بود، در سردار سپهی فوقالعاده محبوب بود، در سلطنتش خیلی محبوب بود.
حالا که برمیگردیم به عقب فکر میکنیم شاید خیر در این بود که [حکومت] جمهوری میشد و میافتادیم روی یک رژیم دیگر به کلی. نمیدانم. اینها را دیگر حالا مشکل است قضاوت کردن، ولی در هر صورت ایشان از آنهایی بودند که عقیده داشتند که باید این حکومت مرکزی قوی را بیاییم بسازیم، حمایت کنیم. منتهایش هنوز زود است که قضاوت کنیم که بعد از ۷ – ۸ سال سلطنت رضاشاه گرفتار آن دیکتاتوری شدیدی که مرحوم مصدق پیشبینیاش را در آن نطق کرده بود، شدیم.
اینجا در حاشیه برایتان بگویم سال ۱۳۱۲ بود، در آن موقع بود که مرحوم فروغی یک روز به رضاشاه میگویند که «این املاک مردم دارد به زور گرفته میشود، مردم بیپا میشوند، این راه صحیح نیست.» البته خیلی رضاشاه برآشفته میشود و میگوید «آقا شما همهاش صحبت از مردم میکنید» و [فروغی] میگوید «آخر علت دارد اعلیحضرت. چون من بسیاری از مردم را میبینم در دنیا که پادشاه ندارند، ولی هیچ پادشاهی را نمیشناسم که مردم نداشته باشند. بنابراین، اصول سلطنت شما روی مردم است.»
بخشی از مصاحبه محمود فروغی (۱۲۹۰-۱۳۷۰) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار دوم
تاریخ مصاحبه: ۱۵ اسفند ۱۳۶۰
مصاحبه کننده: حبیب لاجوردی
#تاریخ_شفاهی_هاروارد
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
مردم ایران آنقدر درگیر مسائلِ روزمرّه بودهاند که فرصت نداشتهاند به تاریخ بیندیشند.
آنها که میبایست #تاریخ بخوانند و نخواندند، هیأت حاکمه بودند؛ و در نتیجه خیلی کم از گذشته عبرت گرفته شد.
از این گذشته، فرهنگِ عمومی بیشتر فرهنگِ تذکیر و شعر بوده است،
و این دو بیشتر در جهتِ نفی و تَرک، رهنمونی کردهاند تا اثبات.
ما اگر تاریخِ خود را درست نشناسیم، نخواهیم توانست راهِ کنونیِ خود را روشن در پیش گیریم، ولی آنچه بطور خاص وجوبِ عینی دارد، آن است که زمینههایی که تاریخِ ما را آنقدر مصیبتبار و گذشتگانِ ما را آنقدر بلازده نمودهاند، بزداییم.
درس بزرگ تاریخ و شرط عقل آن است که جوهرهی فرهنگِ خود را زنده نگاه داریم، و نیز این شهامت را داشته باشیم که تُفالههایش را دور بریزیم.
از کتاب گفتهها و ناگفتهها
✍️ دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
آنها که میبایست #تاریخ بخوانند و نخواندند، هیأت حاکمه بودند؛ و در نتیجه خیلی کم از گذشته عبرت گرفته شد.
از این گذشته، فرهنگِ عمومی بیشتر فرهنگِ تذکیر و شعر بوده است،
و این دو بیشتر در جهتِ نفی و تَرک، رهنمونی کردهاند تا اثبات.
ما اگر تاریخِ خود را درست نشناسیم، نخواهیم توانست راهِ کنونیِ خود را روشن در پیش گیریم، ولی آنچه بطور خاص وجوبِ عینی دارد، آن است که زمینههایی که تاریخِ ما را آنقدر مصیبتبار و گذشتگانِ ما را آنقدر بلازده نمودهاند، بزداییم.
درس بزرگ تاریخ و شرط عقل آن است که جوهرهی فرهنگِ خود را زنده نگاه داریم، و نیز این شهامت را داشته باشیم که تُفالههایش را دور بریزیم.
از کتاب گفتهها و ناگفتهها
✍️ دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#تاریخ_مختصر_برابری
جدیدترین اثر #توماس_پیکتی (نویسنده کتاب سرمایه در قرن بیستم)
مترجم: آرش موسوی
انتشارات کتابستان برخط
چاپ اول 1402
290 صفحه
قیمت:210000 168,000 ت
این کتاب تاریخچهای تطبیقی از نابرابریهای طبقات اجتماعی در جوامع بشری یا بهتر است بگوییم، تاریخچهای از برابری ارائه میدهد، زیرا همانطورکه در ادامه خواهیم دید، در طول تاریخ، جنبشی دیرپا در سودای برابری بیشترِ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی وجود داشته است.
البته که این تاریخ، مسالمتآمیز و تکخطی هم نیست. شورشها و انقلابها، منازعات اجتماعی و بحرانهای مختلفی که قرار است بررسی شوند نقش اساسی در تاریخِ برابری ایفا میکنند. همچنین، این تاریخ در مقاطع مختلف، مراحل متعددی از پسرفت و درونگرایی هویتطلبانه را از سر گذرانده است...
🔗 دانلود بخشی از کتاب + سفارش
#معرفی_کتاب #کتاب_خوب
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
جدیدترین اثر #توماس_پیکتی (نویسنده کتاب سرمایه در قرن بیستم)
مترجم: آرش موسوی
انتشارات کتابستان برخط
چاپ اول 1402
290 صفحه
قیمت:
این کتاب تاریخچهای تطبیقی از نابرابریهای طبقات اجتماعی در جوامع بشری یا بهتر است بگوییم، تاریخچهای از برابری ارائه میدهد، زیرا همانطورکه در ادامه خواهیم دید، در طول تاریخ، جنبشی دیرپا در سودای برابری بیشترِ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی وجود داشته است.
البته که این تاریخ، مسالمتآمیز و تکخطی هم نیست. شورشها و انقلابها، منازعات اجتماعی و بحرانهای مختلفی که قرار است بررسی شوند نقش اساسی در تاریخِ برابری ایفا میکنند. همچنین، این تاریخ در مقاطع مختلف، مراحل متعددی از پسرفت و درونگرایی هویتطلبانه را از سر گذرانده است...
🔗 دانلود بخشی از کتاب + سفارش
#معرفی_کتاب #کتاب_خوب
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY