یکی از صفات #مصدق که حتی دشمنانش دربارهی آن حرفی نداشتند فسادناپذیری او بود. او در سمتهای نمایندگی مجلس شانزدهم و نخستوزیری از دریافت حقوق خودداری کرد و آن را به موسسات خیره اهدا نمود. این شاید بزرگترین سرمایه او در چارچوب ساختار دزدسالانهی حکومت ایران و در جامعهای بود که شمار کمی از سیاستمداران آن از اتهام فساد برکنار بودند.
همچنین با سختگیری و دشوارپسندی میکوشید همکارانش را از میان افراد درستکار برگزیند. مصدق بدون اینکه بخواهد به دیگران درس اخلاق بدهد علاقهمند بود میزان دلبستگی به ارزشهای اخلاقی موازین مدنی را در فرهنگ سیاسی ایران بالا ببرد. آرزو یا رویای اصلی او این بود که جامعهای سیاسی ایجاد کند که در برابر فساد آسیبناپذیر باشد و در نتیجه اعتبار و پذیرنگی دولت را بیفزاید و غایتاً به شهروندی و مشارکت سیاسی استحکام و مفهوم ببخشد. عبدالحسین بهنیا یکی از مقامات بلندپایه وزارت دارایی که خودش در مقام رئیس کمیسیون ارز به اتهام اخذ رشوه از جانب دولت مصدق تحت تعقیب قرار گرفته بود، موکداً مدعی شد که مصدق "ماورای هرکونه فساد مالی قرار داشت و اصولاً از همکاری با افراد فرصتطلب و بدنام خودداری می کرد
بحران #دموکراسی در ایران، فخرالدین عظیمی، نشر البرز، چاپ 1372، ص 457
#تاریخ #ایران
✅کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPve1xfOrGDB4Eg
همچنین با سختگیری و دشوارپسندی میکوشید همکارانش را از میان افراد درستکار برگزیند. مصدق بدون اینکه بخواهد به دیگران درس اخلاق بدهد علاقهمند بود میزان دلبستگی به ارزشهای اخلاقی موازین مدنی را در فرهنگ سیاسی ایران بالا ببرد. آرزو یا رویای اصلی او این بود که جامعهای سیاسی ایجاد کند که در برابر فساد آسیبناپذیر باشد و در نتیجه اعتبار و پذیرنگی دولت را بیفزاید و غایتاً به شهروندی و مشارکت سیاسی استحکام و مفهوم ببخشد. عبدالحسین بهنیا یکی از مقامات بلندپایه وزارت دارایی که خودش در مقام رئیس کمیسیون ارز به اتهام اخذ رشوه از جانب دولت مصدق تحت تعقیب قرار گرفته بود، موکداً مدعی شد که مصدق "ماورای هرکونه فساد مالی قرار داشت و اصولاً از همکاری با افراد فرصتطلب و بدنام خودداری می کرد
بحران #دموکراسی در ایران، فخرالدین عظیمی، نشر البرز، چاپ 1372، ص 457
#تاریخ #ایران
✅کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPve1xfOrGDB4Eg
📝#هابرماس و آینده #دموکراسی
✍ سالار کاشانی
💢نگاهی به کتاب ِ جهانی شدن و آیندهی دموکراسی، منظومهی پساملی/ یورگن هابرماس
@IranSociology
کتاب جهانی شدن و آیندهی دموکراسی مجموعهی مقالاتی است که میکوشد چالشهای پیش روی دموکراسی و به طور کلی کنش ارتباطی را در شرایط کنونی جهانی مورد شناسایی قرار دهد و سپس با طرح رویکردی هنجاری، راههایی برای فراتر رفتن از شرایط موجود و نزدیکتر شدن به دموکراسی ارایه نماید. این نوشتار می کوشد با بازخوانی داعیه های هابرماس حول وضعیت دموکراسی در جهان معاصر، در زمینه کلی تر معرفت شناسی و هستی شناسی دستگاه فکری او، تصویری مختصر از آن چه او درباره نقش دموکراسی در تکمیل پروژه مدرنیته می اندیشید، ارایه دهد.
در فایل PDF زیر بخوانید:
✅کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPve1xfOrGDB4Eg
👇👇👇دریافت متن کامل👇👇👇
✍ سالار کاشانی
💢نگاهی به کتاب ِ جهانی شدن و آیندهی دموکراسی، منظومهی پساملی/ یورگن هابرماس
@IranSociology
کتاب جهانی شدن و آیندهی دموکراسی مجموعهی مقالاتی است که میکوشد چالشهای پیش روی دموکراسی و به طور کلی کنش ارتباطی را در شرایط کنونی جهانی مورد شناسایی قرار دهد و سپس با طرح رویکردی هنجاری، راههایی برای فراتر رفتن از شرایط موجود و نزدیکتر شدن به دموکراسی ارایه نماید. این نوشتار می کوشد با بازخوانی داعیه های هابرماس حول وضعیت دموکراسی در جهان معاصر، در زمینه کلی تر معرفت شناسی و هستی شناسی دستگاه فکری او، تصویری مختصر از آن چه او درباره نقش دموکراسی در تکمیل پروژه مدرنیته می اندیشید، ارایه دهد.
در فایل PDF زیر بخوانید:
✅کانال جامعه شناسی
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPve1xfOrGDB4Eg
👇👇👇دریافت متن کامل👇👇👇
📝 #جامعهشناسی_سیاسی #گیدنز در ویراست هفتم کتاب #جامعهشناسی
@IranSociology
یکی از مباحث مربوط به حوزه جامعهشناسی سیاسی، اخیرا در فصل بیست و دوم از ویراست هفتمِ کتاب جامعه شناسی آنتونی گیدنز منتشر شده است. ویراست هفتمِ این کتاب در سال 2013 منتشر شد و ترجمۀ آن به فارسی توسط هوشنگ نایبی در روزهای اخیر در دسترس است. گیدنز در این فصل با توجه به چرخشی که در تمرکز حوزۀ جامعه شناسی سیاسی رخ داده است تحلیلهای خود را ارائه میدهد؛ یعنی چرخش از تمرکز بر دولت-ملتها در جامعه شناسی سیاسیِ کلاسیک به توجه به فرایندهای جهانی شدن و تمرکز بر عرصۀ سیاست فرهنگی در سطح جهانی در جامعه شناسی سیاسی جدید.
گیدنز تحولات کشورهای خاورمیانه را تحلیل میکند و معتقد است امروز مفاهیم «قدرت» و «عرصۀ سیاسی» تعاریف جدیدی پیدا کردهاند و دو نظام سیاسی اصلی «دموکراتیک» و «اقتدارطلب» را از هم تفکیک میکند؛ به تعبیر گیدنز در بخش اعظم قرن بیستم بخش بزرگی از مردم جهان در نظام سیاسی کمونیستی یا سوسیالیستی زندگی میکردند اما پس از وقایع بزرگ 1989 رژیمهای کمونیستی یکی پس از دیگری سقوط کردند و بعد از آن نوبت به سقوط نظامهای سیاسی اقتدارطلب رسید، عراق با سقوط صدام حسین به سوی دموکراسی گام برداشت، برمه با آزادی آنگ سان سوچی تا حد زیادی تغییر کرد، قذافی در لیبی سقوط کرد، تونس، مصر، بحرین و سوریه ناآرام شدند و پایههای نظامهای اقتدارطلب سست شد، افغانستان پس از سرکوب طالبان صاحب یک نوع دموکراسیِ نوپا شد، حکومت کمونیسم چین با فشار شدید برای دموکراسی رو به رو است و این روندِ «جهانی شدنِ #دموکراسی» به سرعت در سراسر جهان ادامه دارد.
گیدنز در تبیین گسترش دموکراسی در جهان معتقد است مراودۀ فرهنگی فزایندۀ ملتها، فشار سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل و اتحادیۀ اروپا، گسترش سرمایهداری و به تبع آن گسترش شرکتهای فراملی که معامله با حکومتهای دموکراتیک را به دلیل ثبات بیشتر آن نوع نظام سیاسی، سودآورتر از معامله با دیکتاتورها میدانند، را دلایل گسترش دموکراسی در جهان میداند اما آنها کافی نمیداند.
گیدنز در ادامه چالشهای دموکراسی در جهان را ارزیابی میکند و کاهش شرکت کنندگان در انتخابات را یکی از نشانههای ناخرسندی از نظامهای دموکراتیک میداند او در تبیین ناخرسندی مردم از حکومتهای دموکراتیک یا عدم اشتیاق مردم به مشارکت سیاسی معتقد است که اعتماد مردم به سیاستمداران کاهش یافته است، ارزشهای سیاسی نزد افراد جای خود را به ارزشهای فرامادی دادهاند و حملۀ گازانبری جهانی شدن و محلی شدن باعث کاهش اشتیاق مردم برای مشارکت در سیاست شده است.
گیدنز جنبش های اجتماعی جدید را از چهار جهت متفاوت با جنبشهای اجتماعی قدیم میداند؛ اول جنبشهای اجتماعی جدید موضوعات جدید دارند مثل وضع محیط زیست و حمایت از حقوق حیوانات (میل به سمت مسائل فرامادی دارد)؛ دوم جنبشهای اجتماعی جدید شکل سازمانی جدید دارند و بیشتر به شبکۀ بی در و پیکری از مردم –با پرهیزِ آگاهانه از شکل رسمی- میمانند، ستاد فرماندهی ندارند و چندمرکزی را ترجیح میدهند؛ سوم جنبشهای اجتماعی جدید از اقدامات اعتراضی گوناگون سود میجویند مانند مذاکرات سیاسی، تحصن، جشنواره، اقدامات صلحآمیز و استفاده از رسانههای جدید؛ چهارم جنبشهای اجتماعی جدید حامیان اجتماعی جدید دارند، یعنی محدود به کارگران و دانشجویان نیست بلکه یک طبقۀ متوسط جدید از مردم این جنبشهای را حمایت و همراهی میکنند.
✅کانال جامعه شناسی
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
.
.
@IranSociology
یکی از مباحث مربوط به حوزه جامعهشناسی سیاسی، اخیرا در فصل بیست و دوم از ویراست هفتمِ کتاب جامعه شناسی آنتونی گیدنز منتشر شده است. ویراست هفتمِ این کتاب در سال 2013 منتشر شد و ترجمۀ آن به فارسی توسط هوشنگ نایبی در روزهای اخیر در دسترس است. گیدنز در این فصل با توجه به چرخشی که در تمرکز حوزۀ جامعه شناسی سیاسی رخ داده است تحلیلهای خود را ارائه میدهد؛ یعنی چرخش از تمرکز بر دولت-ملتها در جامعه شناسی سیاسیِ کلاسیک به توجه به فرایندهای جهانی شدن و تمرکز بر عرصۀ سیاست فرهنگی در سطح جهانی در جامعه شناسی سیاسی جدید.
گیدنز تحولات کشورهای خاورمیانه را تحلیل میکند و معتقد است امروز مفاهیم «قدرت» و «عرصۀ سیاسی» تعاریف جدیدی پیدا کردهاند و دو نظام سیاسی اصلی «دموکراتیک» و «اقتدارطلب» را از هم تفکیک میکند؛ به تعبیر گیدنز در بخش اعظم قرن بیستم بخش بزرگی از مردم جهان در نظام سیاسی کمونیستی یا سوسیالیستی زندگی میکردند اما پس از وقایع بزرگ 1989 رژیمهای کمونیستی یکی پس از دیگری سقوط کردند و بعد از آن نوبت به سقوط نظامهای سیاسی اقتدارطلب رسید، عراق با سقوط صدام حسین به سوی دموکراسی گام برداشت، برمه با آزادی آنگ سان سوچی تا حد زیادی تغییر کرد، قذافی در لیبی سقوط کرد، تونس، مصر، بحرین و سوریه ناآرام شدند و پایههای نظامهای اقتدارطلب سست شد، افغانستان پس از سرکوب طالبان صاحب یک نوع دموکراسیِ نوپا شد، حکومت کمونیسم چین با فشار شدید برای دموکراسی رو به رو است و این روندِ «جهانی شدنِ #دموکراسی» به سرعت در سراسر جهان ادامه دارد.
گیدنز در تبیین گسترش دموکراسی در جهان معتقد است مراودۀ فرهنگی فزایندۀ ملتها، فشار سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل و اتحادیۀ اروپا، گسترش سرمایهداری و به تبع آن گسترش شرکتهای فراملی که معامله با حکومتهای دموکراتیک را به دلیل ثبات بیشتر آن نوع نظام سیاسی، سودآورتر از معامله با دیکتاتورها میدانند، را دلایل گسترش دموکراسی در جهان میداند اما آنها کافی نمیداند.
گیدنز در ادامه چالشهای دموکراسی در جهان را ارزیابی میکند و کاهش شرکت کنندگان در انتخابات را یکی از نشانههای ناخرسندی از نظامهای دموکراتیک میداند او در تبیین ناخرسندی مردم از حکومتهای دموکراتیک یا عدم اشتیاق مردم به مشارکت سیاسی معتقد است که اعتماد مردم به سیاستمداران کاهش یافته است، ارزشهای سیاسی نزد افراد جای خود را به ارزشهای فرامادی دادهاند و حملۀ گازانبری جهانی شدن و محلی شدن باعث کاهش اشتیاق مردم برای مشارکت در سیاست شده است.
گیدنز جنبش های اجتماعی جدید را از چهار جهت متفاوت با جنبشهای اجتماعی قدیم میداند؛ اول جنبشهای اجتماعی جدید موضوعات جدید دارند مثل وضع محیط زیست و حمایت از حقوق حیوانات (میل به سمت مسائل فرامادی دارد)؛ دوم جنبشهای اجتماعی جدید شکل سازمانی جدید دارند و بیشتر به شبکۀ بی در و پیکری از مردم –با پرهیزِ آگاهانه از شکل رسمی- میمانند، ستاد فرماندهی ندارند و چندمرکزی را ترجیح میدهند؛ سوم جنبشهای اجتماعی جدید از اقدامات اعتراضی گوناگون سود میجویند مانند مذاکرات سیاسی، تحصن، جشنواره، اقدامات صلحآمیز و استفاده از رسانههای جدید؛ چهارم جنبشهای اجتماعی جدید حامیان اجتماعی جدید دارند، یعنی محدود به کارگران و دانشجویان نیست بلکه یک طبقۀ متوسط جدید از مردم این جنبشهای را حمایت و همراهی میکنند.
✅کانال جامعه شناسی
🆔 @IRANSOCIOLOGY
.
.
.
📝درباره مشکل دموکراسی: میانمایه سالاری
به اعتقاد #نیچه مشکل #دموکراسی این است که نمی توان آن را در چهارچوب یک ایده ی سیاسی محصور ساخت. چرا که دموکراسی به تدریج با فرا رفتن از محدوده ادبیات سیاسی، به تمام حوزه های فرهنگی نیز رسوخ کرده و رفته رفته تا جایگاه یک جهان بینی، قانون طبیعی، اصل مقدس، سبک زندگی یا چیزی از این قبیل تعالی می یابد. رسوخ دموکراسی در فرهنگ به معنای زایش #میانمایه_سالاری (mediocracy) و شکل گیری توده ای از انسانهای تهی، نابلد و یا در بهترین حالت توده ای از انسانهای "بیش از حد معمولی" ست که به پشتوانه ی "برابری همه چیز و همه کس" حق عرض اندام در حوزه های مختلف فرهنگی را برای خود مسلم می پندارند. رسوخ دموکراسی در فرهنگ به معنای مرگ معیارهاست. وقتی همه با هم برابرند پس هیچ کس از من بهتر نیست. پس من همینطور که هستم خوبم. نیازی به تمرین و یادگیری نیست. هستی من به همین شکل قابلیت عرضه را دارد. معیارها و اصول علمی و حرفه ای چیزی جز اختلاف سبک ها نیستند. کسی حق مقایسه من با نامهای بزرگ را ندارد. آنها بهتر از من نیستند. "سبک" من با آنها متفاوت است. هر کس طرفدارانی دارد که باید به سلیقه ی آنها احترام گذاشت. نقد نوعی بی احترامی ست. نقد، ضد دموکراسی و بر خلاف میل توده هاست.
کافیست تا به خیل کم مایگان یا میانمایگان پر طرفدار حوزه ی موسیقی، رمان، شعر، سینما و... نگاهی بیاندازید تا مشکل دموکراسی و استیصال کاربلدان و متخصصان هر حوزه را به خوبی درک کنید.
✍ علی کیا
✅به جامعه شناسی بپیوندید👇
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPvdHmUPzAjh-jg
به اعتقاد #نیچه مشکل #دموکراسی این است که نمی توان آن را در چهارچوب یک ایده ی سیاسی محصور ساخت. چرا که دموکراسی به تدریج با فرا رفتن از محدوده ادبیات سیاسی، به تمام حوزه های فرهنگی نیز رسوخ کرده و رفته رفته تا جایگاه یک جهان بینی، قانون طبیعی، اصل مقدس، سبک زندگی یا چیزی از این قبیل تعالی می یابد. رسوخ دموکراسی در فرهنگ به معنای زایش #میانمایه_سالاری (mediocracy) و شکل گیری توده ای از انسانهای تهی، نابلد و یا در بهترین حالت توده ای از انسانهای "بیش از حد معمولی" ست که به پشتوانه ی "برابری همه چیز و همه کس" حق عرض اندام در حوزه های مختلف فرهنگی را برای خود مسلم می پندارند. رسوخ دموکراسی در فرهنگ به معنای مرگ معیارهاست. وقتی همه با هم برابرند پس هیچ کس از من بهتر نیست. پس من همینطور که هستم خوبم. نیازی به تمرین و یادگیری نیست. هستی من به همین شکل قابلیت عرضه را دارد. معیارها و اصول علمی و حرفه ای چیزی جز اختلاف سبک ها نیستند. کسی حق مقایسه من با نامهای بزرگ را ندارد. آنها بهتر از من نیستند. "سبک" من با آنها متفاوت است. هر کس طرفدارانی دارد که باید به سلیقه ی آنها احترام گذاشت. نقد نوعی بی احترامی ست. نقد، ضد دموکراسی و بر خلاف میل توده هاست.
کافیست تا به خیل کم مایگان یا میانمایگان پر طرفدار حوزه ی موسیقی، رمان، شعر، سینما و... نگاهی بیاندازید تا مشکل دموکراسی و استیصال کاربلدان و متخصصان هر حوزه را به خوبی درک کنید.
✍ علی کیا
✅به جامعه شناسی بپیوندید👇
https://telegram.me/joinchat/BW29hDusPvdHmUPzAjh-jg
💢بر اساس برآوردها، ثروت 17 تن از افرادی که ترامپ برای کابینه خود انتخاب کرده است، از #ثروت یک سوم کل خانوارهای آمریکا بیشتر است.
#سرمایه_داری #دموکراسی
✅جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#سرمایه_داری #دموکراسی
✅جامعه شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
یکی از صفات #مصدق که حتی دشمنانش دربارهی آن حرفی نداشتند فسادناپذیری او بود. او در سمتهای نمایندگی مجلس شانزدهم و نخستوزیری از دریافت حقوق خودداری کرد و آن را به موسسات خیره اهدا نمود. این شاید بزرگترین سرمایه او در چارچوب ساختار دزدسالانهی حکومت ایران و در جامعهای بود که شمار کمی از سیاستمداران آن از اتهام فساد برکنار بودند.
همچنین با سختگیری و دشوارپسندی میکوشید همکارانش را از میان افراد درستکار برگزیند. مصدق بدون اینکه بخواهد به دیگران درس اخلاق بدهد علاقهمند بود میزان دلبستگی به ارزشهای اخلاقی موازین مدنی را در فرهنگ سیاسی ایران بالا ببرد. آرزو یا رویای اصلی او این بود که جامعهای سیاسی ایجاد کند که در برابر فساد آسیبناپذیر باشد و در نتیجه اعتبار و پذیرنگی دولت را بیفزاید و غایتاً به شهروندی و مشارکت سیاسی استحکام و مفهوم ببخشد. عبدالحسین بهنیا یکی از مقامات بلندپایه وزارت دارایی که خودش در مقام رئیس کمیسیون ارز به اتهام اخذ رشوه از جانب دولت مصدق تحت تعقیب قرار گرفته بود، موکداً مدعی شد که مصدق "ماورای هرکونه فساد مالی قرار داشت و اصولاً از همکاری با افراد فرصتطلب و بدنام خودداری می کرد
بحران #دموکراسی در ایران، فخرالدین عظیمی، نشر البرز، چاپ 1372، ص 457
#تاریخ #ایران
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
همچنین با سختگیری و دشوارپسندی میکوشید همکارانش را از میان افراد درستکار برگزیند. مصدق بدون اینکه بخواهد به دیگران درس اخلاق بدهد علاقهمند بود میزان دلبستگی به ارزشهای اخلاقی موازین مدنی را در فرهنگ سیاسی ایران بالا ببرد. آرزو یا رویای اصلی او این بود که جامعهای سیاسی ایجاد کند که در برابر فساد آسیبناپذیر باشد و در نتیجه اعتبار و پذیرنگی دولت را بیفزاید و غایتاً به شهروندی و مشارکت سیاسی استحکام و مفهوم ببخشد. عبدالحسین بهنیا یکی از مقامات بلندپایه وزارت دارایی که خودش در مقام رئیس کمیسیون ارز به اتهام اخذ رشوه از جانب دولت مصدق تحت تعقیب قرار گرفته بود، موکداً مدعی شد که مصدق "ماورای هرکونه فساد مالی قرار داشت و اصولاً از همکاری با افراد فرصتطلب و بدنام خودداری می کرد
بحران #دموکراسی در ایران، فخرالدین عظیمی، نشر البرز، چاپ 1372، ص 457
#تاریخ #ایران
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📘راهی برای مبارزه با آزادی اینترنت
🍂 دیشب که خبر دستگیری دوروف تازه منتشر شده بود، رسانهها میگفتند او به اتهام «فراهم کردن بستری برای کلاهبرداری، پولشویی، قاچاق مواد مخدر و کودکآزاری» بازداشت شدهاست. اما حالا در اروپا یک روز کاری گذشته و همین رسانهها فرصت کردهاند کاملتر به موضوع بپردازند؛ مثلاً گاردین چند ساعت پیش یک مقالهی نسبتاً مفصلتر دربارهی دوروف منتشر کردهاست. اینجا هم در یک خط گفته که برخی افراد از تلگرام برای مقاصد مجرمانهای مانند کلاهبرداریها و کودکآزاریها استفاده میکنند. اما سپس جهت نوشته کاملاً عوض میشود و ما در ادامهی مقاله فقط میخوانیم که تلگرام شبکهی اجتماعی اصلی علاقمندان به نظریههای توطئه، disinformation، و—درست حدس زدید—راستهای افراطی شده است!
🍂 جالب این که در جایی اشاره میشود که گروهی به اسم Hope Not Hate به این نتیجه رسیده که تلگرام تبدیل شده به اپ منتخب نژادپرستان (کلمهی رمز ووکها برای مخالفان خود) و افراطیها و «فاضلاب محتوای یهودستیزانه» و تلگرام نیز هیچ تلاشی برای محدودسازی محتوای افراطی نمیکند. این Hope Not Hate، که ادعا میکند گروه پیشرو مبارزه با فاشیسم در انگلیس است، ۳۳ هزار دنبالکننده در اینستاگرام و ۱۲۰ هزار دنبالکننده در توییتر دارد. از این موارد فراوان هستند؛ اما چرا یک سازمان اقلیت به این نتیجه میرسد که میتواند برای محدودسازی یک پلتفرم خصوصی با حدوداً یک میلیارد کاربر تصمیمگیری کند؟
🍂 چون چیزی که این مبارزان فاشیسم با آن مبارزه میکنند، دقیقاً آزادی همان یک میلیارد نفر است، نه سوءاستفادهی یک مشت پدوفیل و یهودستیز یا هر گروهی که به آن اشاره میشود. در تمام تاریخ همیشه اقلیتی بودند که شَر یک اقلیت دیگر را بهانهای برای محدود کردن آزادی تمام انسانها میدانستند. این موضوع بر آزادیخواهان گذشته هم پوشیده نبود و در بسیاری از نوشتههای کلاسیک دفاع از آزادی بیان همیشه با این نکته برخورد میکنیم که اقلیتی همواره از آزادی رسانهها سوءاستفاده میکنند، اما این نمیتواند و نباید بهانهی مشروعی برای محدود کردن یکی دیگر از آزادیهای مردم باشد.
🍂 کسی مثل جان استوارت میل حتی چنان پیش میرود که میگوید آزاد بودن این افراد در بیان عقایدشان بهترین راه برای مبارزه با آنهاست؛ برعکس، محدود کردن آزادی بیان آنها باعث میشود تا مردم آمادگی ذهنی خود را برای مقابله با آنها از دست بدهند.
🍂 اگر هدف مبارزه با نژادپرستی و کودکآزاری است، شنیدن مداوم حرفها و استدلالهای این گروهها و برنامههایشان باعث میشود تا همیشه و هرجا که کوچکترین نشانهای ازشان ببینیم متوجه شده و مقابله کنیم. در مقابل، ساکت کردنشان، حذفشان از همهی پلتفرمها، نهتنها مانعی برای ارتکاب جرم نیست، بلکه حتی باعث میشود تا بتوانند در سکوت و بدون این که کسی متوجه شود مقدمات جنایات خود را فراهم کنند.
🍂 مردم زمانی متوجه اینها خواهند شد که دیگر کار از کار گذشته، درحالیکه اگر واقعاً میدانستند یک نژادپرست، یا زنستیز، یا کودکآزار چه عقایدی دارد، سادهتر او را شناسایی میکردند. یا حداقل اگر میدیدند که این افراد چنان فراوانند که مثلاً در تلگرام بهصورت سازمانیافته فعالیت دارند، بیشتر خود را آماده میکردند.
🍂 در هر صورت، فقط خود را فریب میدهیم اگر فکر کنیم که مشکل اصلی دولتها با افرادی که در راستای آزادی اینترنت کار میکنند، مبارزه با شرهایی مثل نژادپرستی و کودکآزاری باشد. خیلیها از قبل بهروشنی نشان دادهاند (مثلاً این اقدام سال گذشتهی دولت فرانسه در رابطه با تلگرام) که مشکل اصلیشان دقیقاً آزادی اینترنت هست، نه چیزی دیگر.
🍂 البته خوشبینانه میتوان گفت اتهاماتی که رسانهها میگویند دوروف بهخاطرشان دستگیر شده بسیار بیپایهتر از آن هستند که در یک دادگاه درستحسابی بتوان با اتکا به آنها انسانی را محکوم کرد. اما این دستگیری مطمئناً آغاز یک راه بسیار نگرانکنندهتر برای مبارزه با آزادی بیان در اینترنت خواهد بود.
.
#سیاست #نقد_چپ #فرانسه #راست_افراطی #نژادپرستی #فاشیسم #فلسفه_سیاست #مکرون #روسیه #پاول_دوروف #تلگرام #آزادی_بیان #پاریس #رمزارز #دموکراسی #نظریه_توطئه #سانسور #حریم_خصوصی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🍂 دیشب که خبر دستگیری دوروف تازه منتشر شده بود، رسانهها میگفتند او به اتهام «فراهم کردن بستری برای کلاهبرداری، پولشویی، قاچاق مواد مخدر و کودکآزاری» بازداشت شدهاست. اما حالا در اروپا یک روز کاری گذشته و همین رسانهها فرصت کردهاند کاملتر به موضوع بپردازند؛ مثلاً گاردین چند ساعت پیش یک مقالهی نسبتاً مفصلتر دربارهی دوروف منتشر کردهاست. اینجا هم در یک خط گفته که برخی افراد از تلگرام برای مقاصد مجرمانهای مانند کلاهبرداریها و کودکآزاریها استفاده میکنند. اما سپس جهت نوشته کاملاً عوض میشود و ما در ادامهی مقاله فقط میخوانیم که تلگرام شبکهی اجتماعی اصلی علاقمندان به نظریههای توطئه، disinformation، و—درست حدس زدید—راستهای افراطی شده است!
🍂 جالب این که در جایی اشاره میشود که گروهی به اسم Hope Not Hate به این نتیجه رسیده که تلگرام تبدیل شده به اپ منتخب نژادپرستان (کلمهی رمز ووکها برای مخالفان خود) و افراطیها و «فاضلاب محتوای یهودستیزانه» و تلگرام نیز هیچ تلاشی برای محدودسازی محتوای افراطی نمیکند. این Hope Not Hate، که ادعا میکند گروه پیشرو مبارزه با فاشیسم در انگلیس است، ۳۳ هزار دنبالکننده در اینستاگرام و ۱۲۰ هزار دنبالکننده در توییتر دارد. از این موارد فراوان هستند؛ اما چرا یک سازمان اقلیت به این نتیجه میرسد که میتواند برای محدودسازی یک پلتفرم خصوصی با حدوداً یک میلیارد کاربر تصمیمگیری کند؟
🍂 چون چیزی که این مبارزان فاشیسم با آن مبارزه میکنند، دقیقاً آزادی همان یک میلیارد نفر است، نه سوءاستفادهی یک مشت پدوفیل و یهودستیز یا هر گروهی که به آن اشاره میشود. در تمام تاریخ همیشه اقلیتی بودند که شَر یک اقلیت دیگر را بهانهای برای محدود کردن آزادی تمام انسانها میدانستند. این موضوع بر آزادیخواهان گذشته هم پوشیده نبود و در بسیاری از نوشتههای کلاسیک دفاع از آزادی بیان همیشه با این نکته برخورد میکنیم که اقلیتی همواره از آزادی رسانهها سوءاستفاده میکنند، اما این نمیتواند و نباید بهانهی مشروعی برای محدود کردن یکی دیگر از آزادیهای مردم باشد.
🍂 کسی مثل جان استوارت میل حتی چنان پیش میرود که میگوید آزاد بودن این افراد در بیان عقایدشان بهترین راه برای مبارزه با آنهاست؛ برعکس، محدود کردن آزادی بیان آنها باعث میشود تا مردم آمادگی ذهنی خود را برای مقابله با آنها از دست بدهند.
🍂 اگر هدف مبارزه با نژادپرستی و کودکآزاری است، شنیدن مداوم حرفها و استدلالهای این گروهها و برنامههایشان باعث میشود تا همیشه و هرجا که کوچکترین نشانهای ازشان ببینیم متوجه شده و مقابله کنیم. در مقابل، ساکت کردنشان، حذفشان از همهی پلتفرمها، نهتنها مانعی برای ارتکاب جرم نیست، بلکه حتی باعث میشود تا بتوانند در سکوت و بدون این که کسی متوجه شود مقدمات جنایات خود را فراهم کنند.
🍂 مردم زمانی متوجه اینها خواهند شد که دیگر کار از کار گذشته، درحالیکه اگر واقعاً میدانستند یک نژادپرست، یا زنستیز، یا کودکآزار چه عقایدی دارد، سادهتر او را شناسایی میکردند. یا حداقل اگر میدیدند که این افراد چنان فراوانند که مثلاً در تلگرام بهصورت سازمانیافته فعالیت دارند، بیشتر خود را آماده میکردند.
🍂 در هر صورت، فقط خود را فریب میدهیم اگر فکر کنیم که مشکل اصلی دولتها با افرادی که در راستای آزادی اینترنت کار میکنند، مبارزه با شرهایی مثل نژادپرستی و کودکآزاری باشد. خیلیها از قبل بهروشنی نشان دادهاند (مثلاً این اقدام سال گذشتهی دولت فرانسه در رابطه با تلگرام) که مشکل اصلیشان دقیقاً آزادی اینترنت هست، نه چیزی دیگر.
🍂 البته خوشبینانه میتوان گفت اتهاماتی که رسانهها میگویند دوروف بهخاطرشان دستگیر شده بسیار بیپایهتر از آن هستند که در یک دادگاه درستحسابی بتوان با اتکا به آنها انسانی را محکوم کرد. اما این دستگیری مطمئناً آغاز یک راه بسیار نگرانکنندهتر برای مبارزه با آزادی بیان در اینترنت خواهد بود.
.
#سیاست #نقد_چپ #فرانسه #راست_افراطی #نژادپرستی #فاشیسم #فلسفه_سیاست #مکرون #روسیه #پاول_دوروف #تلگرام #آزادی_بیان #پاریس #رمزارز #دموکراسی #نظریه_توطئه #سانسور #حریم_خصوصی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY