ياداوري از ژانويه ٢٠١٧
ورود باراک حسین #اوباما به کمپین ضد #ترامپ، که از روزن جهانی کمپینی ضد #فاشیسم تلقی می شود، بُعدی جدید به فروپاشی نظام #آمریکا می بخشد؛ بی شک این احتمال را نباید از نظر دور کرد که #کلینتون، #بوش و #کارتر نیز به این کمپین بپیوندند؛ در آن صورت باید ترامپ را یک جنازه ی سیاسی تلقی کرد و این، ضربه ای بزرگ به #پوتین است که تمامی سرمایه ی خود را بر روی اسب ترامپ شرط بندی کرد؛ فروپاشی آمریکا یک #دینامیسم و خودپویائی درونی پیدا کرده است که اگر چه هیچ یک از دو سوی بازی خواستار آن نیستند، لیک جلوی اش را نیز نمی توانند بگیرند؛ در #فلسفه ی #مغان به این می گویند مکانیسم #بغوبخت: آن پاره ای که ایزدان بهر اش کرده اند و سهم آدمی از هستی است. نمائی آن را در رویاروئی رستم و اسفندیار می بینیم، سهم هر دو نابودی است، لیک با تاخیر، و هیچ یک، نه خواستار آن نابودی است، و نه البته می تواند از آن برهد؛ سهم آمریکا نیز، گویا فرو ریختن در برابر چشمان حیرت زده ی جهان است، امری که از پیش از ده سال پیش بدان پرداخته بودیم؛
#جنبش_فرزندان_زرتشت_و_کوروش #انجمن_بازیابی_ایرانشهری #خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین
@iranshahrig

#خیام چيزي جز يك تودهاني بزرگ به #صهیونیسم_شیعه و سراسر #جهودیت اسلامي نيست: ستايش او از #مغان و شيوه ي فرمانروايي شاهان #زرتشتی يا همان حكمت خسرواني خاري ست ...
@iranshahrig

#خیام چيزي جز يك تودهاني بزرگ به #صهیونیسم_شیعه و سراسر #جهودیت اسلامي نيست: ستايش او از #مغان و شيوه ي فرمانروايي شاهان #زرتشتی يا همان حكمت خسرواني خاري ست هزارساله در تن #ابراهیمیت كه نميداند چگونه بايد از آن رهايي يابد. روز اين #مگوفیل بزرگ و مغدوست مهين را به همه ي نه گويان به ابراهيميت شادباش ميگوييم.
#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین
@iranshahrig

دو قلب #شیعه: شیعه ی سکولاریستی و شیعه ی انقلابی
امروز شیعه دارای دو قلب، دارای دو پیکر است: قلب #سکولار، که در پیکر #رضا_دیبا_ناپهلوی، فرزند بزرگ استر زمان، #فرح_گجستگ_دیبا_طباطبائی، ملکه ی شاهکش می تپد، و قلب انقلابی که #نرمشعلی_خامنه_ای، بتن ریز مهین و دشمن سوگندخورده ی #ایرانشهر خداوندگار و داشتار آن است. برای ایرانشهریان و #جنبش_فرزندان_زرتشت_و_کوروش، قلب #سکولار_شیعه، قلبی که در سینه ی پسرک می تپد، اگر پر سیج و زیان آورتر از قلب انقلابی #اهرمن شیعه نباشد، بی شک کم سیج تر و دارای زیان کمتر نیست. روشن است: کسان، که دو بازوی #گلوبالیسم به شمار می روند، #ایرانزمین را گردپیچ کرده، در چنگال زهرآگین آئین محمد گرفته اند و پیوسته از دو سو می فشرند اش. این که در این میان از مافیای بهاء اللهی تا اسرائیلی ها پارسی زبان، از جدائی خواهان #سکولاردمکرات تا گروهک های نامدار و گمنام مصدقی، هر یک به گونه ای به یکی از این دو پیکره ی گجستگ و انباشته از مرگی آویزان اند، چیزی ست چهریگ و فهمیدنی. پرنده با پرنده باز با باز. #اسکندریان و #ابراهیمیان زمان یک دیگر را می بویند و می یابند و ارج یک دیگر می دانند. لیک آن چه در این نبرد سهمگین و سرنوشت ساز بیش از هر چیز مایه ی امید #زرتشتیان ایرانشهری است، به شمارش افتادن دو قلب یاد شده است. نه قلب سکولاریستی شیعه که #رضا_ناپهلوی آن را در خود می برد، و نه قلب انقلابی اش، هیچ یک پایان سده ای را که اینک در آن به سر می بریم نه خواهند آزمود: آن ها از تپش بازخواهند ایستاد و آن چه که در سپهر ماهروز جهان باری دیگر درخشیدن خواهد آغازید خورشید جاودان #زرتشت و مهر آریائی #کوروش است. آری، آتش #مغان باری دیگر در کوی و برزن #ایرانشهر برخواهد افروخت و تاریکیِ چون قیر بسودنیِ شیعه از دیمه ی روزگار زدوده خواهد گشت. ما به #تیسپون بازمی گردیم.
#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین
@iranshahrig

#روشنفکر ي ايراني، به عنوان شاخه ي #سکولار و #آتئیستی از #صهيونيسم شيعه كه امروز بيشينه ي ايشان از سوي #رضا_ناپهلوی نمايندگي ميشوند، مردي كه خط قرمز خود را نگهباني از #شيعه ناميده است، همواره دو دشمن بزرگ براي خود بازشناخته است: نهاد #پادشاهی و نهاد #سپاهی گري. بيش از يك سده است كه اينان، كه بال لائيك #آخوندها به شمار آيند، در پيكار پيوسته براي نابودي اين دو نهاد جان فشاني كرده اند، از نخستين برامده اند، بر دومي هنوز نه. هماره گفته ايم، دشمني #خامنه_ای و #روحانی و #ظریف با #سپاه و #ارتش، و كوشش براي برجام درماني آنها، آن روي ديگر سكه ي دشمني روشنفكران با اين واپسين ديوار پدافندي #ايرانزمین در برابر بندگي بي مرز است. كسان نمايندگان نوين #ایسوکراتس و #اریستوتليس اند در پهنه ي ماهروز جهان. اينكه جهودان ميرانند شان، اين نيز نو نيست. مگر #گجستگ دست خويش در دست هاسادگ ننهاد و به درون كنيسه نرفت تا پيش از تازش به شوش بر تورات بوسه زند؟ ترامپ الكسندر نوين كسان است، شادماني شان بي بهان نيست. ليك يك جدايي نيز هست، در تهران اين #داریوش نيست كه بر تخت نشسته است، خود #اژیدهاک است كه ميدانيم #مغان تخمه ي جهودان را ازو ميشناسند و فريدون براي دستگيري اش به اورشليم رفت، همان شهري كه جهوديت سر اسپهبد دلاور #کمبوجیه، اوروفرنه گيان اسپار را بريد و بر سيني نهاد. چيون، جنگ، جنگي ست درون-جهودي. ايران، كه والاترين هديه ي #ایزدان است به مرد، در جرز زمان گير كرده است، بيرون اش آوريم، به خودكشي اش مي ارزد.
#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین
@iranshahrig

موضع #بازیابی_ایرانشهری و نيروهاي #آریائی نسبت به جريان فاسد و انحرافي #پان_ایرانیسم: چنان كه بارها و بارها گفته ايم، پان ايرانيسم چيزي جز #ناسیونال_سوسیالیسم شيعي نيست؛ اين جريان #نژادستیزانه و #جهودستیز هيچ ربطي به سنت #مغان و #فلسفه سياسي آريايي كه #نیكخدایی يا #آگاتوكراسی است ندارد؛ يك آريايي نه #سوسیالیست است، نه #ناسیونالیست است و نه مسلما #شبعه؛ اين مزخرفات را در زمان #پهلوی درست كردند براي جلوگيري از گسترش ميهن پرستي #زرتشتی و آريايي گرايي ضد #اسلامی كه به شخصيتهايي چون #فتحعل_آخوندزاده، كرماني يا #هدایت و #پورداوود و #عارف_قزوینی بازميگشت؛ مسلما به درد بدنام كردن ميهن پرستي آريايي نيز ميخوردند، چون جهودستيز بودند؛ فراي اينكه هرگز يك شخصيت فرهنگي يا سياسي بيرون ندادند كه سر اش به تن اش بيرزد، امروز نيز كاملا با موازي سازي، چون جريان #رنسانس_إسرائیلی كه از تجزيه كردستان عراق از موضع تمدني دفاع ميكند(!)،جهت خنثي سازي جريان اصيل #ايرانشهري ميكوشد؛ نزد ما اين جريانها و جريانهايي چون پسرك #رضا_پهلوی و مادر تمامي بي پدر مادرهاي سياسي، أم الخائنين، #فرح ديبا، از ديگر دشمنان #دمكرات كشور منفورتر اند؛ كسان هم دمكرات هستند، هم شيعه، هم سوسياليست، هم ناسيوناليست، هم نژادستيز و خوراكي براي تبليغات إسرائيلي ها عليه نيروهاي راستين آريايي؛ سختتر بتوان زيان آورتر بود
#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین
@iranshahrig
*
#صهیونیست_های_شیعه #رضا_ناپهلوی #فرح_گجستکپ

این چیزی جز تبین مفهوم Permanent Revolution که #تروتسکی بنیاد گذاشت نیست؛ سپس می افزاید:
"هر نظر سازنده و مثبت و مکمل انقلاب که ارائه شود و واقعا مفید تشخیص داده شود، حتی اگر مستلزم تعویض یا تعدیل اصولی از انقلاب، به غیر از اصول بنیادی آن باشد، از طرف من پذیرفته می شود. زیرا این انقلابی است که باید همیشه چند قدم از پیشامدهای آینده جلوتر باشد تا هیچ حادثه غیرمنتظره و هیچ تحول و تغییر سیاسی یا اجتماعی و یا اقتصادی این مملکت را غافل گیر نکند" (همان)
اشتباه نکنیم، این ها سخنان #احسان_طبری یا #نورالدین_کیانوری نیست، این ها سخنان #شاهنشاه_آریامهر است. هنگامی که فرد اول مملکت در هر صفحه از مانیفست اش، چندین بار از لفظ انقلاب و ضرورت تاریخی و انواع و اقسام دمکراسی های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی سخن گوید، و این فضای انقلابی را نیز مستمر و همیشگی بداند، جای شگفتی نیست که درست یکسال پس از چاپ همین مانیفست در برابر شیشه ی تلویزیون ظاهر شود و پس از مشاورت با فیلسوفان حکومتی خویش، یعنی قطبی و نصر، رو به مردمی که خود بیش از هر کس دیگر در انقلابی کردنشان سهیم بوده است، اعلام کند: " #من_صدای_انقلاب_شما_را_شنیدم "؛
آشنائی سطحی با دبستان #مغان بسنده است تا بدانیم، اصل اساسی فلسفه ی ایرانشهری، مفهوم «پیمان» است و نه انقلاب. انقلاب، امر اهرمنی است. و مغان در تعریف پیمان گفته اند: پرهیز از افراط و تفریط؛ این در حالی است که در پهلویسم، خود شاه عامل انقلاب است! یک شبه زمین ها را از مردم گرفتن و #پوپولیسم ژرفی با سیاق #مزدکیسم مدرن را به جامعه تحمیل کردن، که در نهایت تر و خشک را با هم سوزاند و کشاورزی و کشاورز و آب و زمین را با هم نابود کرد، سویه ی دیگری از مزدکیسم-تروتسکیسم پهلویستی بود.
در نوشتاری دیگر نشان خواهیم داد که چگونه اصل ششم انقلاب، "توسعه ی مدارس علوم دینی" را اصلی اساسی از آموزش همگانی تلقی می کند، به عبارت دیگر، تدریس نکاح با کودک شیرخواره را! [یاد مرحوم فریدون فرخزاد به خیر.] ...
@iranshahrig

مقایسه منشور تازه یافت شده ی #خشیارشا در تبریز با منشور منوچهر در تجارب الامم مشکوی رازی

کتیبه به دو زبان (خط) #هخامنشی و #عیلامی در 17 سطر نوشته شده است. متن:
1- (خدای بزرگ است) #اهورامزدا که بزرگ‌ترین 2- خدایان (است) که این بوم را آفرید 3- که آسمان را آفرید، که مردم را 4- آفرید، که شادی را برای مردم آفرید 5- که خشایارشا را #شاه کرد 6- یک شاه از بسیاری 7- یک فرمانروا از بسیاری 8- گوید خشایارشا شاه 9- هنگامی که شادی مردم سرزمین من را ببینی 10- بر تو آشکار خواهد شد 11- که من آنان را خشنود کردم 12- پیش از من #داریوش 13- شاه که پدر من بود او به خواست 14- اهورامزدا مردم بسیاری را 15- خشنود کرد. اهورامزدا 16- بپای با (دیگر) خدایان شهریاری مرا 17- و آنچه را کردم.
*
خشنود کردن پایرم و شاد کردن مردم به مثابه ی خویشکاری فرمانروا سنت درازی در فلسفه ی سیاسی #مغان، یعنی در «نیک خدائی» دارد؛ سخنان خشایارشا را به سنجید با سخنان منوچهر که مشکوی نقل کرده است:

"شهریار را بر مردم حقی است و مردم را بر وی حقی. حق #شهریار بر مردم آن است که از او فرمان برند و با او یکرنگ باشند و با دشمنان اش بجنگند. حق مردم بر شهریار آنکه روزی شان به هنگام دهد. چه، مردم را پشتوانه ای و سودایی جز او نباشد. حق مردم بر شهریار آن است که در کارشان نیک بنگرد، با ایشان مهر ورزد، بیش از توان بار شان نکند. اگر گرفتار شوند و بهره شان به آسیبی آسمانی یا زمینی کاستی پذیرد، به همان اندازه از باج بکاهد. و اگر به پیشامدی خواسته از دست دهند، یاری شان کند، تا بر آباد کردن توانا شوند، آنگاه چندان که بر آنان سنگین نشود، در یک یا دو سال از ایشان بازستاند." (تجارب الامم، مشکویه رازی، امامی، ج. 1، ب. 58، تهران، 1389) ۲۰ دسامبر ۲۰۱۸
#جنبش_فرزندان_زرتشت_و_کوروش #انجمن_بازیابی_ایرانشهری #خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین
@iranshahrig

پیشکشی #یلدا، جشن روشنائی و مهر
*
"آوام تاریکی"، نام نسکی است از #کاترین_نیکسی. نسک با گریز خردکامان واپسین فرهنگستان #یونان آغاز می شود و پناهنده شدن ایشان نزد شاه بزرگ، #انوشیروان دادگر در #تیسپون. واپسین آزاد اندیشانِ دوشستر، از جهان #ترسا، که ترس و بیم را بنیاد خود کرده است، می گریزند و به سوی اوشستر، به سوی روشنائی مزدائی می روند، به #ایرانشهر. نیکسی به نیکی نشان می دهد که چگونه ترسایان بنیادگرا، که به همان اندازه که شیفته ی کشتن اند، شیفته ی کشته شدن و مردن در راه #یهوه نیز هستند، شهر #اشکانی پالمیرا را ویران کردند، #مغان و دانایان و پریستاران دین های گوناگون را سر بریدند و تندیس های بغان را شکاندند و نسک ها را سوزاندند. همان کاری که محمد چندی پس از ایشان در تیسپون و سراسر ایرانشهر کرد. گفتنی این که دومین بار که #پالمیرا ویران شد، از سوی #داعش، فرزندان مینوئی ترسایان آغازین بود. آوام تاریکی نسکی ست به همان اندازه هراسناک و لرزاننده، که خواندنی و آشکارکننده ی نگره ی ما، این که #اسلام در ددمنشی و تاریک خیمی اش، فرزند ترساگری است، و هر دو، فرزند جهودی گری.
#جنبش_فرزندان_زرتشت_و_کوروش #انجمن_بازیابی_ایرانشهری #خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین

@iranshahrig

از دیگر سو، #آتشکده_ها دارای کتاب خانه ی عظیمی بودند که نسخه های خطی در آن ها نگهداری می شد. پچین گران، یعنی کپیست های بسیاری در این مراکز علمی کار می کردند و کتاب ها را از نسلی به نسل دیگر می سپردند و بدین گونه پیوستگی فرهنگی و تمدنی را میسر می نمودند و حافظه ی ملی را حفظ می کردند. بدین آئین، آتشکده، نه یک دانشگاه معمولی، که یک فرهنگستان چندین وجهی بود که در اش الیت فکری ایران طی هزاره ها، حضور مستمر داشت.

از جنبه ی سیاسی نیز جایگاه آتشکده بسیار مهم بود. در آتشکده بود که اهورامزدا حضور داشت. چرا که آتش، #پسر_اهورامزدا شمرده می شد. بنابراین آتشکده جایگاه اتصال هر فرد با ایزدان بود. و هر آتشکده ای به ایزدی منتسب می شد. بسیاری از آتشکده ها به ایزد آناهیت منتسب بودند. در کل، با جمع شدن در آتشکده، مردم سراسر امپراتوری از راه دور با یکدیگر ارتباط قلبی بر قرار می کردند. آتش درست همان کاربردی را داشت که کُستی، یعنی کمربند بهدینی داشت. با آن کمربند، هر ایرانی خود را با ایرانی دیگر، با کشور اش، با شاه اش، و با اهورامزدای اش متصل و همپیمان می دید. با هر بار باز و بسته کردن آن گره، گره ی همدلی و همپیانی ملی نیز تجدید می شد. آتش نیز همین کاربرد را داشت. با جمع شدن در برابر آتش، چه آتش شخصی هر خانواده در منزل اش، چه آتش آتشکده در هر برزن، مردم سراسر کشور با یکدیگر تجدید پیمان می کردند. تاثیر این همدلی در برابر نور بیش از هر امر دیگر بود.
در کل، آتش، از میان همه ی عناصر چهار گانه، پیوند دهنده ترین است: او نور است و روشنی بخش. او گرم کننده است و انسان ها بی اختیار گرد آتش که می ایستند دست در دست هم می نهند و احساس نزدیکی می کنند. گرد آتش آواز خواندن و دم به دم یکدیگر دادن به مراتب آسان تر است تا در درگاه هر عنصر دیگر. جز این، آتش آن عنصری ست که هم زمینی ست و هم آسمانی. بیش از هر کجای دیگر در آتش است که انسان ها ایزدی می شوند و ایزدان، انسانی.
پس با توجه به اهمیت آتش و آتشکده بود که مسلمان ها نیز، درست همان کار را کردند که الکسندر: به محض فروشکستن ارتش ایرانشهر و سقوط #تیسفون، آتشکده ها بطور گسترده خاموش و #مغان و #هیربدان قتل عام سراسری شدند.
ادامه 👇
@iranshahrig

"عارف همواره در این باره تعصب داشته است که چرا «بیات زند» را "بیات ترک" می گویند. نگارنده حدس می زند که احتمالا پس از #انقراض #سلسله_زندیه و روی کار آمدن #قاجارها (ترک ها) بعضی از موسیقی دان ها از راه #خودشیرینی و #تملق_گویی «بیاتی» را که منسوب به «زند» ها بوده، بیات ترک اطلاق کرده اند" (نک: ارشد تهامسبی، #تصنیف_های_عارف، موسسه ی فرهنگی-هنری #ماهور، تهران 1382، ب. 65)

باشد که "حدس" #تهماسبی #ویزورد نه باشد و آن چه که بیشتر به راستی نزدیک تواند بود بی پیوندی آن آواز با این یا آن تیره و رم. پسوند زند را در بیات زند، به توان نوائی از نواهای خسروانی دانست کو گوسانان زرتشتی به بانگ پهلوی می خواندند. ما به دانیم کو #مغان #خراباتی #بلبل را #زندخوان ایا زندباف می نامیدند و #مغ_شیراز پای در همین راه نهد هنگام که سراید:
"بر گل نو، زندباف ( = مغ زرتشتی)، مطربی آغاز کرد/خواند به الحان خوش، نامه ی پازند و زند"
پس چیون سِهَد که گر بیات زند را بیات زرتشتی خوانیم بهتر باشد.

#بازیابی_ایرانشهری، کیخسرو آرش گرگین (برگرفته از: ابر خرد و کام ایرانشهر)
#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین_پهلوی
@iranshahrig

۱
🔥زندگی اشوزرتشت اسپنتمان پیامبر آریایی بر پایه سنت مغان- زایش اشوزرتشت - فروردین یشت کرده نود و سه 👑
بخشی از برنامه‌ی چهار‌شنبه، ششم، روز خرداد از ماه فروردین، سال ۸۴۴۸ زرتشتی ۱۳۹۹ محمدی
آدرس های دسترسی به برنامه کامل:
https://tttttt.me/iranshahrig/9990
بخشی از آنچه خواهید دید:
در #یشت_سیزده که #فروردین_یشت باشد در کرده 24 بند 93 درباره اشوزرتشت سخنی آمده است که بسیار گویا میباشد میگوید: در هنگام تولد و نشو و نمایش آبها و گیاه ها شادمان شدند در هنگام تولد و نشو و نمایش آبها و گیاه ها بالیدند در هنگام تولد و نشو و نمایش همه آفریدگان خرد مقدس بخود مژده رستگاری دادند. در بند 94 میگوید: خوشا بما یک #آتربان متولد شد اوست اسپنتمان زرتشت ما را با نذر زَور و برسم گسترده زرتشت خواهد ستود از این پس دین نیک مزدا در روی هفت کشور منتشر خواهد شد. این نگاهی هست که خود #مغان و بسیاری از پیروان مغان به اشوزرتشت دارند. خیلی مهند که ایرانیان امروز که #تیغ_محمد و #الکسندر و روشنفکران آمده است ایشان را بریده است از داده های ماهروزی خودشان با نگاه کردن به متن ها و نگاه مغان بار دیگر پیوندهای خودشان را با سنت و داده های فرهنگی شان بازسازی و بازیابی بکنند و بی شک اشوزرتشت به مثابه با اهمیت ترین شخصیت نه تنها ایران زمین بلکه با نگاه به اثری که در زمینه فرهنگ، خرد، فلسفه و یزدان شناسی بر دیگران نهاده است بزرگترین شخصیت کل تاریخ بشری از آغاز تا به امروز بوده است. هیچ شخصیتی نیست که ما او را بیرون بکشیم از دل تاریخ و بخش های بزرگی از آنچه که ما امروز دین، دانش، فلسفه و اخلاق میشناسیم ناپدید شود. تنها و تنها #اشوزرتشت است که با بیرون کشیدن او از تاریخ کم و بیش همه آن چیزی که ما فرهنگ، اخلاق و کردار میدانیم در هم فرو میشکند. زرتشت نه تنها هیچ جایگزینی ندارد بلکه هیچ همتا و هم بال و هم وشن و هم بالایی ندارد. زرتشت را میتوان آغاز، میانه و پایان همه ی آن چیزی دانست که نام آن را فرهنگ و دین می نهیم. این قطعه را همیشه با خود زمزمه بکنید.

#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین_پهلوی
@golchinebaghkam

۹
🔥پلاتون به عنوان سوشیانس هلن زبان- زمان زیست اشوزرتشت-بخش نخست👑
بخشی از برنامه‌ی چهار‌شنبه، ششم، روز خرداد از ماه فروردین، سال ۸۴۴۸ زرتشتی ۱۳۹۹ محمدی
آدرس های دسترسی به برنامه کامل:
https://tttttt.me/iranshahrig/9990
بخشی از آنچه خواهید دید:
سنت رازآمیزی داریم که #دانشگاهیان و ایرانشناسان می کوشند آن را خاموش نگه دارند و به ویژه درباره #افلاطون و #فیثاغورث، چون وقتی بیایند این سخن ها را بگویند و این آگاهی ها را بدهند اصلا کل تصویری که از نسبت غرب با شرق پدید آورده اند بهم میریزد و متلاشی میشود. پلاتون خود را #سوشیانس میداند #ارسطو هم او را سوشیانس میداند حتی مرگ #سقراط را #مغان از #سوریه می آیند و به او می گویند و میروند ایران (#مصر آن زمان جز ایران است) ، بابل، #پارسه، #شوش برای یادگرفتن #فلسفه، #دین، #ریاضیات، #ستاره_شناسی و #خنیا (ساز) اینها را وقتی شما بیاورید در دانشگاه و مدارس های ایران و اروپا درس بدهید کل این نسبتی که پدید آورده اند از بین میرود و در حقیقت غرب و فلسفه غرب میشود کف فلسفه ایرانشهری و #حکمت_خسروانی و حکمت مغان و اینها نان دانی شان تعطیل میشود. بنابراین بیان نمی کنند، کتمان میکنند، سعی میکنند به فراموشی بسپارند و گاهی حتی می کوشند که آنرا انکار بکنند و بگویند اینها اسطوره است و نباید جدی گرفت. برای نمونه یکیش همین زمان اشوزرتشت است که #پلینی به روشنی میگوید که: زمان اشوزرتشت شش هزار سال پیش از مرگ پلاتون (افلاطون) است و ارسطو هم همین را می گوید. #ایدوکسوس یکی از مغانی بوده که در حقیقت گسترنده سنت مغانی است در نزد پلاتون و دیگران. #هرمی_پوس کارشناس دین زرتشت بوده و کسی است که دو میلیون بیتی که مربوط به زرتشت است از او آورده شده و #اگوناکس (آموزگار اشوزرتشت تا سن 7 سالگی) را پنج هزار سال پیش از #نبردتروآ میداند. حال پدرسوخته ها میگویند احتمالا پلینی اشتباه کرده این شش هزار سال نبوده بلکه ششصد بوده اشتباه نوشته اصلا نمیگویند در چند جا مگر میتواند اشتباه نوشته باشد و در متن های بسیاری تکرار شده. #مری_بویس و #گراردو_نیولی و #بن_ویلیس و #نیبل از خودشان تحریف های گوناگونی درمی آورند. دیگر مرجع بالاتری از خود #آریستوکلس و هرمی پوس و پلینی ندارید که؟ مدام می کوشند زمانبندی دین را بیاورند پایین تر.

#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین_پهلوی
@golchinebaghkam

۱۱
🔥پلاتون به عنوان سوشیانس هلن زبان- چگونگی زایش پلاتون و بازخوانی نوشته های آرامگاه و تندیس پلاتون-بخش سوم👑
بخشی از برنامه‌ی چهار‌شنبه، ششم، روز خرداد از ماه فروردین، سال ۸۴۴۸ زرتشتی ۱۳۹۹ محمدی
آدرس های دسترسی به برنامه کامل:
https://tttttt.me/iranshahrig/9990
بخشی از آنچه خواهید دید:
تابحال درباره مرگ #افلاطون صحبت کردیم؛ چیز خیلی جالب این است که بدانیم اصلا پلاتون چگونه به دنیا می آید؛ پلاتون چیزی جز یک سوشیانس نیست او از یک #مادر_باکره به دنیا می آید. و پلاتون خودش میشود فرزند ایزد. و نام درستش #آریستوکلس است یعنی کسیکه بهترین به گوش شنیده میشود (کیخسرو). نزد #دیوگنس_لائرتیوس درباره پلاتون کاملا داستان سوشیانسی که ما نزد #هوشیدر، #هوشیدرماه و #سوشیانس داریم که #دوشیزگان_باکره ای در دریاچه هامون از نطفه اشوزرتشت که در اعماق آبها به دست #ایزد_ارداویسوره_آناهید نگهداری میشوند #باردار میشوند و اینگونه سه بار دین تازه میشود تا برسد به سوشیانس و بعد بازگشت خود #اشوزرتشت و آمدن #کیخسرو و #پشوتن بازسازی شده است. یونانی ها از این چیزها خبر نداشتند کل حیات معنوی پلاتون که دیوگنس دارد میگوید کاملا دست پرورده #مغان_هلنی_زبان هستش یعنی ما با سنتی از مغان خسروانی روبرو هستیم که زبانشان یونانی است. بر روی سنگ گور پلاتون یک نکته خیلی جالبی وجود دارد، #دیوجنس گزارش میدهد: اینجا آریستوکلس ایزدگونه است که خوابیده و برای اخلاق و عدالتش و اگر کسی بخواهد شایسته ستایش برای فرزانگیش باشد او بزرگتر از این بود که بخواهد به کسی رشک ببرد. همه اینها ویژگی های مغانند و نمایاننده تبار فرهنگی مردانی که دستور نوشتن این متن را داده اند. کسانیکه این را نوشته اند از خودشان بعنوان کسانی یاد میکنند که مردان نیکی اند که در دور زندگی میکنند. البته مغانی که #سنکا میگفت مغانی بودند که در خود آتن زندگی میکردند و آموزگاران پلاتون و #اودوکسوس هستند. زمین در بطن خود پیکر پلاتون را پنهان کرده است. زمین (#اسپندارمت) و روان نامیرایش (#امرتات) هر مرد نیک تشخیص میدهد حتی اگر در دوردست زندگی بکند. پلاتون و مردانی از جنم پلاتون این را دارند تشخیص میدهند. بنابراین نباید شگفت زده بشویم که میگوید: ای #عقاب؛ بگو چرا در بالای این آرامگاه پرواز میکنی؟ این خانه خانۀ یک امیرا و جاودان است. من فرتور روح و روان پلاتون هستم که رفته بسوی #المپ در حالیکه پیکر گیتی زاده اش در خاک #آتن فرو خفته.

#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین_پهلوی
@golchinebaghkam

یاداوری از ۲۰۱۵

پیوست میان داد و شادی نزد #مغان
***
مغان بر این بودند که ...
@iranshahrig

یاداوری از ۲۰۱۵

پیوست میان داد و شادی نزد #مغان
***
مغان بر این بودند که داد ورزی و پی روی از آئین، هستی را تازه و شاد، در یک واک، او را چون بهشت می کند، سخن #مغ_توس را ابر #دادگستری #کیخسرو می خوانیم:

به گسترد گرد جهان داد را / به کند از زمین بیخ بی داد را
به هر جا ویرانی آباد کرد / دل غم گنان از غم آزاد کرد
زمین چون بهشتی شد آراسته / ز داد و ز بخشش پر از خواسته

بهشتی کردن زمین، کاری است فرش گردانه و ایزدی و این، سویه ای دیگر از ریشه ی ایزدانه ی شاهی است؛ شاهی که در داد ایستاده باشد و به داد رود، شادی اورمزدی را با خود می آورد: "دل غم گنان از غم آزاد کرد"؛ و این خود بازتابی است از کنش نیکی افزایانه ی اورمزد، که شادی و خواری و آسانی را برای مرد آفرید:

baga vazraka Auramazdā hya imām būmim adā, hya avam asmānam adā, hya martiyam adā, hya šiyātim adā martiyahyā (DNa=A: 1-4)

" بغِ بزرگ است اورمزد که این بوم را دائید (آفرید)، که آن آسمان را دائید، که مرد را دائید، که شادی را دائید، برای مرد [دائید]"

آن چه را که #داریوش می گوید، یک راست از #اوستا گرفته است، چه، اورمزد اورواهمنی ( > شادی) را با هم یاری ایزد آسمان فراز آفرید تا ابزاری باشد به #گمیختگی، مرد را به هنگام پی کار و نبرد با بدی:
ادامه 👇

قدیم بودنِ هستی و زمان در فلسفه یِ #مغان
ک.آ.گرگین
@iranshahrig

قدیم بودنِ هستی و زمان در فلسفه یِ #مغان
ک.آ.گرگین
***
در روان شناسیِ #مزدائی، که خود، مبتنی بر قدیم بودنِ وجود (پارسیگ اُخ ox)، و پیامدهایِ شناخت شناسانه یِ آن است، دوپا را به پنج پاره یِ مینوئی آراسته اند؛ هم زمان، دو پا، نماینده یِ #اورمزد است در گیتی، چرا که، اگر، برایِ نمونه، بُنِ جانورانِ سودمند در #وهومنه است، بُنِ دوپا، در خودِ اورمزد است و مرد، نماینده یِ ایزدان۟ ایزد است بر رویِ زمین، مفهومی که قلبِ آن را در مفهومِ خلیفه الله نزدِ مسلمانان بازمی یابیم؛ روان شناسیِ مزدائی و قدیم بودنِ هستی و زمان، در بُن دهشن چنین بازتاب یافته است:

fradom az mēnōgān Ohrmazd. u-š az gētīgān bun ī mardōmān ō xvēš grift u-š ham-kārān sē Day: ēk gāh ēk dēn ēk zamān ud visp Day nām kē ast mēnōg ī harvisp dahišn. u-š mardōm ped panj bazišn frāz dād: tan ud gyān ud ruvān ud ēvēnag ud fravahar. (Bd.YI. 14-15, Bundahišn, Zoroastrische Kosmogonie und Kosmologie, Bd.I, Kritische Edition, F.Pākzād, Tehran, 2005, p. 47)

"نخست از مینویان هرمزد است. او از جهانِ مادی بُنِ مردمان را به خویش گرفت. او را هم۟ کار آن سه دَی اند، یکی گاه، یکی دین و یکی زمان؛ [یعنی در کل چهار عنصر قدیم اند: هرمزد، مکان، زمان، دئنا] همه دَی نام که مینویِ همه یِ آفرینش است. [واژه ی دَی، هم۟ تبار با «#دادار»، از ریشه ی dā به چمِ دادن (creating) و آفریدن است] او مردم را به پنج بخش فراز آفرید: تن، جان، روان، آئینه ( = دئنا) و فروهر."

#غزالی، این اندیشه ها را، یعنی بخش بندیِ پنج پایه ایِ مرد را، دست کاری شده، در #کیمیای_سعادت بدین گونه وام می گیرد:

"... و بعضی باطن، و آن نیز پنج است و منزل گاهِ آن دماغ است چون قوّتِ خیال و قوّتِ فکر و قوّتِ حفظ و قوّتِ تذکّر و قوّتِ توّهم" (کیمیایِ سعادت، ابوحامد امام محمدِ غزّالیِ طوسی، به کوششِ #حسین_خدیوجم، ج. اول، تهران، 1354، ب. 18)؛

#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین
#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین_پهلوی
@iranshahrig

آری، این است آن چه نویسنده آنتی ایرانیست و زرتشتی-هراس، بهرام بیضائی، ذیل شاهنامه ستائی، از بنیاد شاهنامه، یعنی آئین مغان، به دست می دهد. او در نهایت همه گرفتاری های دوران ها را بر سر اشو زرتشت و ساسانیان و موبدان خراب می کند و تازیان خونخوار برامده از حجاز را نمونه نوین موبدان ساسانی می نامد: "جانشینان دینمردان ساسانی [= تازیان، از قادسیه تا کهریزک] تکرار آنان به تازی اند"!
همه چیز روشن است: اشو زرتشت، در ستیزه جوئی و انسان ستیزی، پیش نمونه محمد است، و موبدان، پیش نمونه آخوندهای تازی. و یا آشکارتر، محمد بن عبدالله همان زرتشت سپیتمان است، صرفا به زبان تازی! همین منطق را که پی گیریم بدین می رسیم: قرآن، یا تازی نامه، همان اوستای زرتشتیان است به عربی!
و این همه، از سوی مردی که واژه ی خشت را همتبار با شاه می داند، به چم آباد کردن!!!
به راستی سخن ها به کردار بازی شده است.
هم میهنان!
اینک بر همه نهادهای زرتشتی و اندیشمندان ایرانشهری است که بطور آشکار در برابر این انگ ها و بی شرمی های بی بنیاد از سوی فرد نامبرده بایستند. بی آزرمی هایی که سینماتوگراف بیضائی بر اشو زرتشت روا می دارد، تندروترین مسلمان ها و عیسوی ها و موسوی ها نیز نکرده اند.
چنین به نگر آید کو کینه ی الیت بهائی از اشو زرتشت اندازه ناگرفتنی است، و این همه، در جائی که میان اشو زرتشت و بهاءالله بیش از هشت هزار سال بازه زمانی است!
و در پایان:
سینماتوگراف از واژه خشت سخن گفته است، که وارونه باور او، نه با شاه، که با هیزم از یک ریشه است. چیون از او باید پرسید: ای دو پا! زرتشتیان چه هیزم تری به ات فروخته اند که این چنین ناجوانمردانه و به شیوه توابان تمدنی حرفه ای، آن هم در روزگاری که همکیشان ابراهیمی ات کشور مرا اندرگرفته اند و نام زرتشت و کوروش نماد کفر است و بهان تازیانه، ایستاده در دل تاریکی، بر ایشان می تازی؟
با ایران در ایران برای ایران
به تیسپون بازمیگردیم
و به آتش، به آتش بزرگ، به بزرگترین آتش ها
و در نهایت جمله آغاز است عشق
مزدیسن، کیخسرو آرش گرگین
کاندید زرتشتی پادشاهی ایرانشهر
#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین_پهلوی
#کیخسرو_آرش_گرگین_شهریار_ایرانشهر
#راهبری_نوین_بازیابی_ایرانشهری_مهندس_رازمهر_ایوبخت
instagram:Official.iranshahrig
instagram:kaikhosrowarash
telegram:@iranshahrig
telegram: @zoroastrianking
#پهلوی_حقیقی #سلطنت_طلب #پادشاهی #زرتشت #کوروش
#هفت_آبان #سپاه #نه_به_اسلام #ارتش #کودتا #پادشاهی_خواه
#ساسانیان #ایرانشهر_ساسانی #موبدان_زرتشتی #مغان_ساسانی #روشنفکری #اسلام #بیضائی #مزدیسنی #خردمندان_ایرانشهر #اشوزرتشت #ترسایان #عیسویان #موسویان #مزدکیان #مانویان #موبد_کرتیر_بزرگ #کرتیر #ایرانشهر_نئوساسانی

با نام اورمزد، بغ بزرگ، بزرگترین بغان
و با نام مهر و اناهیت و اپام نبات

https://tttttt.me/DEranshahr:

میان ما آشکار و پیدا باشد
«رادی نمازگزارندگان»
.
در این بند اشو زرتشت بزرگ در همپرسی با اورمزد، اَشا و بهمن، به همگانی بودن پیام دین بهی، برای سراسر جهانیان می پردازد.
همچنین مغان(بزرگان و استوارترین باورمندان) مزدیسنا را بر آن می خواند تا هرآن رادی(دهش و خواست) و نمازی(سرودهای ستایش و آتش درون) که دارند پیدا و آشکارا نشان دهند.
اینجا اشو زرتشت اهورامزدا و اشا و بهمن را بهتران(وهیشتا) می خواند.
_
به سوی من آیید(اَئی)، ای بهتران(وَهیشتَ)، خود(خوَئیتیَه) پدیدار(دَرِشت) سازید، ای مزدا، ای اشا و ای بهمن، تا اینکه به من، گذشته از(پَرِ:علاوه بر) مغان(مَگوَن)، [دیگران] نیز گوش فرادهند، باید اندر(اَنتر) میان ما آشکار(اَویش) و پیدا(چیترَ) باشد رادی(راتی) های نمازگزارندگان(نمازگزار:نِمَخوَنت).
#گاتها_هات۳۳_بند۷
_
#اهورامزدا #زرتشت #کوروش #دادارانشهر #استادپورداوود #اوستا #گاتها #اوستاخوانی #دوست_شناسی #انجمن_مغان #بهترین_دین_جهانیان #نیایش #ستایش #نماز #رادی #نماز #دین_بهی #زرتشتی #اشا #مغان #عاشقانه_خاص #ایران_باستان #آتش_بهرام #به_تیسپون_باز_خواهیم_گشت #جنبش_اوستاخوانی_پیکاری_چنان_یک_سرود
_
@DEranshahr

به تیسپون بازمی‌گردیم
و به آتش، به آتش بزرگ، به بزرگترین آتش‌ها
با ایران در ایران برای ایران
نماینده زرتشتی پادشاهی
کیخسرو آرش گرگین

#خردکام_کیخسرو_آرش_گرگین_پهلوی
#کیخسرو_آرش_گرگین_شهریار_زرتشتی_ایرانشهر
#راهبر_بازیابی_ایرانشهری_مهندس_رازمهر_ایوبخت
instagram: @official.iranshahrig
instagram: @k.arash.gorgin
telegram: @iranshahrig
telegram: @zoroastrianking