@asheghanehaye_fatima
🎼●آهنگ: «برنده همه چیو میبره» |
"The Winner Takes It All"
🎙●گروه: "Abba" | سوئد
●برگردان: #مانی_مظاهری
I don't wanna talk
About the things we've gone through
Though it's hurting me
Now it's history
I've played all my cards
And that's what you've done too
Nothing more to say
No more ace to play
نمیخوام حرفی بزنم
از چیزایی که طی کردیم
با اینکه قلبام رو به درد میاره
دیگه به تاریخ پیوسته
همهی ورقهامو بازی کردم
و تو هم همین کارو کردی
حرفِ دیگهای برای گفتن نمونده
آسِ دیگهای برای رو کردن نمونده
The winner takes it all
The loser standing small
Beside the victory
That's her destiny
برنده همه چیو میبره
بازنده خوار و کوچک وایمیسته
«ناکامی»
سرنوشت اون هماینه
I was in your arms
Thinking I belonged there
I figured it made sense
Building me a fence
Building me a home
Thinking I'd be strong there
But I was a fool
Playing by the rules
توی بغلت بودم
خیال میکردم برای همیشه به اونجا پیوند خوردم
این معنی رو براش ساخته بودم
برام حصاری بود
برام خونهای بود
اونجا احساس قدرت میکردم
ولی من احمق بودم
که با قانون و قواعد بازی کردم
The gods may throw the dice
Their minds as cold as ice
And someone way down here
Loses someone dear
The winner takes it all
The loser has to fall
It's simple and it's plain
Why should I complain
شاید خدایان تاس ریختن
با روحی به سردی یخ
و اینجا یه نفر دلش گرفته
عزیزی رو از دست داده
برنده همه چیو میبره
بازنده با خاک یکی میشه
سادهست، مث روز روشنه
چرا باید ناله بزنم
But tell me does she kiss
Like I used to kiss you?
Does it feel the same
When she calls your name?
Somewhere deep inside
You must know I miss you
But what can I say
Rules must be obeyed
ولی بهم بگو اونام میبوستت،
همونجوری که من میبوسیدمت؟
همون حس رو داره،
وقتی اسمت رو صدا میکنه؟
یه جایی توی اعماق وجودت
باید بدونی که دلتنگتام
ولی چی میتونم بگم
قوانین باید اطاعت میشدند
The judges will decide
The likes of me abide
Spectators of the show
Always staying low
The game is on again
A lover or a friend
A big thing or a small
The winner takes it all
قاضیها رأی میدن
امثال من تحمل میکنن
تماشاگرانِ نمایش
همیشه حقیر میمونن
بازی دوباره شروع شده
یه معشوق یا یه دوست
یه چیز بزرگ یا کوچیک
برنده همه چیو میبره
I don't wanna talk
If it makes you feel sad
And I understand
You come to shake my hand
I apologize
If it makes you feel bad
Seeing me so tense
No self-confidence
But you see
The winner takes it all
The winner takes it all...
نمیخوام چیزی بگم
اگه حالتو بد میکنه
و من درک میکنم
تو اومدی که باهام دست خداحافظی رو بدی
معذرت میخوام
اگه باعث میشه حس بدی بهت دست بده
منو اون.قدر دلواپس میبینی
بیاعتمادبهنفس
ولی میبینی که
برنده همه چیو میبره
برنده همه چیو میبره...
🎼●آهنگ: «برنده همه چیو میبره» |
"The Winner Takes It All"
🎙●گروه: "Abba" | سوئد
●برگردان: #مانی_مظاهری
I don't wanna talk
About the things we've gone through
Though it's hurting me
Now it's history
I've played all my cards
And that's what you've done too
Nothing more to say
No more ace to play
نمیخوام حرفی بزنم
از چیزایی که طی کردیم
با اینکه قلبام رو به درد میاره
دیگه به تاریخ پیوسته
همهی ورقهامو بازی کردم
و تو هم همین کارو کردی
حرفِ دیگهای برای گفتن نمونده
آسِ دیگهای برای رو کردن نمونده
The winner takes it all
The loser standing small
Beside the victory
That's her destiny
برنده همه چیو میبره
بازنده خوار و کوچک وایمیسته
«ناکامی»
سرنوشت اون هماینه
I was in your arms
Thinking I belonged there
I figured it made sense
Building me a fence
Building me a home
Thinking I'd be strong there
But I was a fool
Playing by the rules
توی بغلت بودم
خیال میکردم برای همیشه به اونجا پیوند خوردم
این معنی رو براش ساخته بودم
برام حصاری بود
برام خونهای بود
اونجا احساس قدرت میکردم
ولی من احمق بودم
که با قانون و قواعد بازی کردم
The gods may throw the dice
Their minds as cold as ice
And someone way down here
Loses someone dear
The winner takes it all
The loser has to fall
It's simple and it's plain
Why should I complain
شاید خدایان تاس ریختن
با روحی به سردی یخ
و اینجا یه نفر دلش گرفته
عزیزی رو از دست داده
برنده همه چیو میبره
بازنده با خاک یکی میشه
سادهست، مث روز روشنه
چرا باید ناله بزنم
But tell me does she kiss
Like I used to kiss you?
Does it feel the same
When she calls your name?
Somewhere deep inside
You must know I miss you
But what can I say
Rules must be obeyed
ولی بهم بگو اونام میبوستت،
همونجوری که من میبوسیدمت؟
همون حس رو داره،
وقتی اسمت رو صدا میکنه؟
یه جایی توی اعماق وجودت
باید بدونی که دلتنگتام
ولی چی میتونم بگم
قوانین باید اطاعت میشدند
The judges will decide
The likes of me abide
Spectators of the show
Always staying low
The game is on again
A lover or a friend
A big thing or a small
The winner takes it all
قاضیها رأی میدن
امثال من تحمل میکنن
تماشاگرانِ نمایش
همیشه حقیر میمونن
بازی دوباره شروع شده
یه معشوق یا یه دوست
یه چیز بزرگ یا کوچیک
برنده همه چیو میبره
I don't wanna talk
If it makes you feel sad
And I understand
You come to shake my hand
I apologize
If it makes you feel bad
Seeing me so tense
No self-confidence
But you see
The winner takes it all
The winner takes it all...
نمیخوام چیزی بگم
اگه حالتو بد میکنه
و من درک میکنم
تو اومدی که باهام دست خداحافظی رو بدی
معذرت میخوام
اگه باعث میشه حس بدی بهت دست بده
منو اون.قدر دلواپس میبینی
بیاعتمادبهنفس
ولی میبینی که
برنده همه چیو میبره
برنده همه چیو میبره...
Telegram
attach 📎
@asheghanehaye_fatima
چه کسی میداند
شاید ماه
بالنیست
مملو از آدمهای زیبا
که از شهری با شکوه
در آسمان نمایان میشود
و ای کاش من و تو
وارد آن شویم
و ای کاش مرا و تو را
به بالنشان راه دهند
چه میشود اگر
با آن مردم زیبا
به اوج رویم
بر فراز خانهها، منارهها و ابرها
پرواز کنیم، دور شویم و دور شویم
به سوی شهری باشکوه
آنجا که چشم احدی رنگاش را هم ندیده
آنجا که همیشه بهار است
و تمام آدمها عاشق
و گلها خودشان، خودشان را میچینند
who knows if the moon’s
a baloon,coming out of a keen city
in the sky—filled with pretty people?
and if you and i should
get into it,if they
should take me and take you into their baloon,
why then
we’d go up higher with all the pretty people
than houses and steeples and clouds:
go sailing
away and away sailing into a keen
city which nobody’s ever visited, where
always it’s Spring
and everyone’s
in love and flowers pick themselves
#ای_ای_کامینگز | #ادوارد_استلین_کامینگز | "E. E. Cummings" | آمریکا، ۱۹۶۲-۱۸۹۴ |
برگردان: #مانی_مظاهری
چه کسی میداند
شاید ماه
بالنیست
مملو از آدمهای زیبا
که از شهری با شکوه
در آسمان نمایان میشود
و ای کاش من و تو
وارد آن شویم
و ای کاش مرا و تو را
به بالنشان راه دهند
چه میشود اگر
با آن مردم زیبا
به اوج رویم
بر فراز خانهها، منارهها و ابرها
پرواز کنیم، دور شویم و دور شویم
به سوی شهری باشکوه
آنجا که چشم احدی رنگاش را هم ندیده
آنجا که همیشه بهار است
و تمام آدمها عاشق
و گلها خودشان، خودشان را میچینند
who knows if the moon’s
a baloon,coming out of a keen city
in the sky—filled with pretty people?
and if you and i should
get into it,if they
should take me and take you into their baloon,
why then
we’d go up higher with all the pretty people
than houses and steeples and clouds:
go sailing
away and away sailing into a keen
city which nobody’s ever visited, where
always it’s Spring
and everyone’s
in love and flowers pick themselves
#ای_ای_کامینگز | #ادوارد_استلین_کامینگز | "E. E. Cummings" | آمریکا، ۱۹۶۲-۱۸۹۴ |
برگردان: #مانی_مظاهری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه کسی میداند
شاید ماه
بالنیست
مملو از آدمهای زیبا
که از شهری با شکوه
در آسمان نمایان میشود
و ای کاش من و تو
وارد آن شویم
و ای کاش مرا و تو را
به بالنشان راه دهند
چه میشود اگر
با آن مردم زیبا
به اوج رویم
بر فراز خانهها، منارهها و ابرها
پرواز کنیم، دور شویم و دور شویم
به سوی شهری باشکوه
آنجا که چشم احدی رنگاش را هم ندیده
آنجا که همیشه بهار است
و تمام آدمها عاشق
و گلها خودشان، خودشان را میچینند
who knows if the moon’s
a baloon,coming out of a keen city
in the sky—filled with pretty people?
and if you and i should
get into it,if they
should take me and take you into their baloon,
why then
we’d go up higher with all the pretty people
than houses and steeples and clouds:
go sailing
away and away sailing into a keen
city which nobody’s ever visited, where
always it’s Spring
and everyone’s
in love and flowers pick themselves
■شاعر: #ای_ای_کامینگز | آمریکا، ۱۹۶۲-۱۸۹۴ |
■برگردان: #مانی_مظاهری
📸●فیلم زمانگذرِ (تایملپس) برآمدن ماه (استرالیا)
@asheghanehaye_fatima
شاید ماه
بالنیست
مملو از آدمهای زیبا
که از شهری با شکوه
در آسمان نمایان میشود
و ای کاش من و تو
وارد آن شویم
و ای کاش مرا و تو را
به بالنشان راه دهند
چه میشود اگر
با آن مردم زیبا
به اوج رویم
بر فراز خانهها، منارهها و ابرها
پرواز کنیم، دور شویم و دور شویم
به سوی شهری باشکوه
آنجا که چشم احدی رنگاش را هم ندیده
آنجا که همیشه بهار است
و تمام آدمها عاشق
و گلها خودشان، خودشان را میچینند
who knows if the moon’s
a baloon,coming out of a keen city
in the sky—filled with pretty people?
and if you and i should
get into it,if they
should take me and take you into their baloon,
why then
we’d go up higher with all the pretty people
than houses and steeples and clouds:
go sailing
away and away sailing into a keen
city which nobody’s ever visited, where
always it’s Spring
and everyone’s
in love and flowers pick themselves
■شاعر: #ای_ای_کامینگز | آمریکا، ۱۹۶۲-۱۸۹۴ |
■برگردان: #مانی_مظاهری
📸●فیلم زمانگذرِ (تایملپس) برآمدن ماه (استرالیا)
@asheghanehaye_fatima
🎼●آهنگ: «کاش اینجا بودی»
"Wish You Were Here"
🎙●گروه: #پینک_فلوید | "Pink Floyd"
●برگردان: #مانی_مظاهری | #میثم_مظاهری | #محمد_سرو
So, so you think you can tell
Heaven from hell
Blue skies from pain
Can you tell a green field
From a cold steel rail?
A smile from a veil?
Do you think you can tell?
خب
فکر میکنی میفهمی،
فرق بهشت را از جهنم؟
آبی آسمانها را از عذاب؟
فرقِ دشتی سرسبز را از خط آهنی سرد؟
تبسمی را از نقاب؟
فکر میکنی میفهمی؟!
Did they get you to trade
Your heroes for ghosts?
Hot ashes for trees?
Hot air for a cool breeze?
Cold comfort for change?
Did you exchange
A walk on part in the war
For a lead role in a cage?
کاری کردند که قهرمانهایت را با ارواح معامله کنی؟
(مشتی) خاکستر داغ را با درختان؟
هوای سوزان را با نسیمی خنک؟
تسلایی ناچیز برای تنوع؟
سیاهیلشکر بودن در این جنگ را
به نقش رهبر در قفس فروختی؟!
How I wish, how I wish you were here
چقدر دوست داشتم، چقدر دوست داشتم اینجا بودی!
We're just two lost souls
Swimming in a fish bowl
Year after year
Running over the same old ground
And how we found
The same old fears
Wish you were here
حالا تنها دو روح گمگشتهایم
که در تُنگی سرگردانایم
هرسال و هرسال
در همان راه همیشگی، سگدو میزنیم
چه به دست آوردیم؟
همان هراسهای همیشگی
کاش اینجا بودی
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
〇🍂
🍂
🎼●آهنگ: «عشق مقدسه»
"Love is a Temple"
🎙●خواننده: #ماریو_بیوندی | Mario Biondi | ایتالیا، ۱۹۷۱ |
●برگردان: #مانی_مظاهری
There’s nothing that I can do
I’ve set my mind on you
The more that I see you’re not true
The more I believe I feel you
دست و دلام به هیچکاری نمیره
همهی فکر و ذکرم تویی
هر چی بیشتر میبینم که خیالی بیش نیستی
بیشتر باورم میشه، که پای احساسام وسطه
I gotta reach out to you
And hold you some day somehow
And when my love dreams come true
Oh Lord
باید بهت برسم
و یه روزی هر جوری شده بغلت کنم
و وقتی که خوابهای عاشقانهام تعبیر بشه
وای خدا...
No matter how and what it takes, to be there
No fear that can’t be one by love
If you believe it
مهم نیست به چه قیمتی میشه کنارت باشم
باکی نیست که نتونم توی عشق و عاشقی تک باشم
اگه قبول داری
Love is a temple
Don’t take it for granted
And when it happens
It’s time to write your story
عشق مقدسه
قدرش رو بدون
و اگه اتفاق افتاد
وقتشه داستانت رو بنویسی
I tried to break all the rules
In order to hurt you soon
But this time I’m close to you
Girl, you slip away from me
I’ll never lose the chance to get here, ooh yeah
You’ll better make this rain on time
You and I
َسعی کردم قوانین رو زیر پا بذارم
به قصد اینکه زود آزارت بدم
ولی ایندفعه بهت نزدیکام
ازم دور میشی دختر
دیگه هیچوقت شانسمو از دست نمیدم که به اینجا برسم
بهتره سر وقت بیای و این بارون رو بباری
خودم و خودت
Love is a temple
Don’t take it for granted
And when it happens
It’s time to write your story
Write your story
Right now
عشق مقدسه
سرسری نگیریش
و اگه پیش اومد
وقتشه داستانت رو بنویسی
داستانت رو از سر بگیر
همین حالا
@asheghanehaye_fatima
🍂
🎼●آهنگ: «عشق مقدسه»
"Love is a Temple"
🎙●خواننده: #ماریو_بیوندی | Mario Biondi | ایتالیا، ۱۹۷۱ |
●برگردان: #مانی_مظاهری
There’s nothing that I can do
I’ve set my mind on you
The more that I see you’re not true
The more I believe I feel you
دست و دلام به هیچکاری نمیره
همهی فکر و ذکرم تویی
هر چی بیشتر میبینم که خیالی بیش نیستی
بیشتر باورم میشه، که پای احساسام وسطه
I gotta reach out to you
And hold you some day somehow
And when my love dreams come true
Oh Lord
باید بهت برسم
و یه روزی هر جوری شده بغلت کنم
و وقتی که خوابهای عاشقانهام تعبیر بشه
وای خدا...
No matter how and what it takes, to be there
No fear that can’t be one by love
If you believe it
مهم نیست به چه قیمتی میشه کنارت باشم
باکی نیست که نتونم توی عشق و عاشقی تک باشم
اگه قبول داری
Love is a temple
Don’t take it for granted
And when it happens
It’s time to write your story
عشق مقدسه
قدرش رو بدون
و اگه اتفاق افتاد
وقتشه داستانت رو بنویسی
I tried to break all the rules
In order to hurt you soon
But this time I’m close to you
Girl, you slip away from me
I’ll never lose the chance to get here, ooh yeah
You’ll better make this rain on time
You and I
َسعی کردم قوانین رو زیر پا بذارم
به قصد اینکه زود آزارت بدم
ولی ایندفعه بهت نزدیکام
ازم دور میشی دختر
دیگه هیچوقت شانسمو از دست نمیدم که به اینجا برسم
بهتره سر وقت بیای و این بارون رو بباری
خودم و خودت
Love is a temple
Don’t take it for granted
And when it happens
It’s time to write your story
Write your story
Right now
عشق مقدسه
سرسری نگیریش
و اگه پیش اومد
وقتشه داستانت رو بنویسی
داستانت رو از سر بگیر
همین حالا
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●آهنگ: «کاش اینجا بودی»
"Wish You Were Here"
🎙●خواننده: #دیوید_گیلمور | David Gilmour | بریتانیا، ۱۹۴۶ |
●●برگردان: #مانی_مظاهری | #میثم_مظاهری | #محمد_سرو
So, so you think you can tell
Heaven from hell
Blue skies from pain
Can you tell a green field
From a cold steel rail?
A smile from a veil?
Do you think you can tell?
خب
فکر میکنی میفهمی،
فرق بهشت را از جهنم؟
آبی آسمانها را از عذاب؟
فرقِ دشتی سرسبز را از خط آهنی سرد؟
تبسمی را از نقاب؟
فکر میکنی میفهمی؟!
Did they get you to trade
Your heroes for ghosts?
Hot ashes for trees?
Hot air for a cool breeze?
Cold comfort for change?
Did you exchange
A walk on part in the war
For a lead role in a cage?
کاری کردند که قهرمانهایت را با ارواح معامله کنی؟
(مشتی) خاکستر داغ را با درختان؟
هوای سوزان را با نسیمی خنک؟
تسلایی ناچیز برای تنوع؟
سیاهیلشکر بودن در این جنگ را
به نقش رهبر در قفس فروختی؟!
How I wish, how I wish you were here
چقدر دوست داشتم، چقدر دوست داشتم اینجا بودی!
We're just two lost souls
Swimming in a fish bowl
Year after year
Running over the same old ground
And how we found
The same old fears
Wish you were here
حالا تنها دو روح گمگشتهایم
که در تُنگی سرگردانایم
هرسال و هرسال
در همان راه همیشگی، سگدو میزنیم
چه به دست آوردیم؟
همان هراسهای همیشگی
کاش اینجا بودی
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●آهنگ انگلیسی: «معجزهها»
"Miracles"
🎙●خواننده: #جون_بایز | Joan Baez | آمریکا، ۱۹۴۱ |
🔺ترانه و آهنگ: #جون_بایز
●●برگردان: #مانی_مظاهری
معجزهها همینجور رخ میدن و رخ میدن
امروزم خورشید از شرق طلوع کرد
برای هزارمین بار، بیدار شدم، نشستم و آه کشیدم
با سپیده که داشت شب رو میشکست
غمها میتونن حالاحالاها موندگار باشن
و از دلشون
یه آواز متفاوت بلند شه
منام اینجا کنار دریا و خورشید میشینم
گوش به زنگ تا اون آواز متفاوت سر برسه
تا اون آواز متفاوت سر برسه
حتمن که نباید سیاهپوست باشی تا بلوز بخونی
تا اونجایی که من میدونم فقط و فقط باید غمگین باشی
همه بندهی هوای نفسشونن
جوانی هم فقط یه مشق بود
یه نگاه به دور و برت بندازی میفهمی
همه یه ذره نقش دارن، توی بدبختیشون
توی بدبختیشون
واسهت آواز میخونم
به محض اینکه صدام گرم شه
وقتی که توو اوجی، توو اوجی
اما وقتی که خسته و خرابی
دیگه چارهای نداری
این زمستون، بارونی در کار نیست
بوتهی مانزانیتا یادم انداخت
که ما توو مضیقه زندگی کردیم
که اقیانوس به چشممون خوب میآد
یه سال یا بیشتره که طعم عشق رو نچشیدم
چون بهونهگیر شدم
و با بزرگ شدنام، زندگی هم برام سخت شده
از بوتههای تشنهی مانزانیتا بپرس
نمیتونی با یه درخت سرو پیوند بخوری، یه سرو آزاد
یه سرو آزاد
حال و روزم مث دریا داره تغییر میکنه
هزار تا چیز هست
که دوست دارم باشم
با همون حال میشینم توی آفتاب
گوش به زنگ که اون آواز متفاوت سر برسه
تا اون آواز متفاوت سر برسه
واسهت آواز میخونم
بهمحضاینکه صدام گرم شه
وقتی که توو اوجی، توو اوجی
اما وقتی که خسته و خرابی
دیگه چارهای نداری
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
.
اما بهارانِ تو خزانی ندارد
نه هرگز، زیباییِ تو زوالی ندارد
نه هرگز، مرگ تو را برای خویش طلب ندارد
چرا که تو در شعر ابدیِ من، تا همیشه زنده هستی
تا لحظهیی که انسان نفس میکشد و چشمها میبینند
و تا آن روز که این شعر زنده است، تو را جاودان خواهد کرد
■شاعر: #ویلیام_شکسپیر [ William Shakespeare / انگلستان، ۱۶۱۶ - ۱۵۶۴ ]
■برگردان: #مانی_مظاهری
@asheghanehaye_fatima
اما بهارانِ تو خزانی ندارد
نه هرگز، زیباییِ تو زوالی ندارد
نه هرگز، مرگ تو را برای خویش طلب ندارد
چرا که تو در شعر ابدیِ من، تا همیشه زنده هستی
تا لحظهیی که انسان نفس میکشد و چشمها میبینند
و تا آن روز که این شعر زنده است، تو را جاودان خواهد کرد
■شاعر: #ویلیام_شکسپیر [ William Shakespeare / انگلستان، ۱۶۱۶ - ۱۵۶۴ ]
■برگردان: #مانی_مظاهری
@asheghanehaye_fatima