@asheghanehaye_fatima
بهار بود که استفان مرا بوسید
رابین در پاییز
اما کالین
فقط نگاهم می کرد
هیچ وقت مرا نبوسید .
بوسه ی استفان از سر شوخی بود
بوسه ی رابین در پی بازی بود
اما بوسه ای در چشم های کالین هست که
تمام اوقات شبانه روز مرا تعقیب می کند.
#Sara_Teasdale
#سارا_تیزدیل
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه:
#اعظم_کمالی
بهار بود که استفان مرا بوسید
رابین در پاییز
اما کالین
فقط نگاهم می کرد
هیچ وقت مرا نبوسید .
بوسه ی استفان از سر شوخی بود
بوسه ی رابین در پی بازی بود
اما بوسه ای در چشم های کالین هست که
تمام اوقات شبانه روز مرا تعقیب می کند.
#Sara_Teasdale
#سارا_تیزدیل
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه:
#اعظم_کمالی
@asheghanehaye_fatima
At midnight, in Flamingo,
the dark palms are clicking in the wind,
an unabashed eroticism.
Far off in the red mangroves
an alligator has heaved himself
onto a hummock of grass
and lies there, studying his poems.
Consider the sins, all seven all deadly!
Ah, the difficulty of my life so far!
This afternoon, in the velvet waters,
hundreds of white birds!
What a holy and sensual splashing!
Soon the driven sea will come
lashing around the blue
islands of the sunrise.
If you were here,
if I could touch you,
my hands would begin to sing...
#Mary_Oliver
نیمه های شب در فلامینگو
شاخه های تاریک نخل ها با باد به هم در آمیخته اند
معاشعه ای گستاخانه!
در آن دور ها در میان چندل های سرخ(نوعی گیاه درختچه مانند)
تمساحی از پشته های علف بالا می خزد سینه کشان،
و آن جا برای خواندن شعرش لم می دهد.
گناهان مرا، همان هفت گناه مهلک مرا رسیدگی کن
آه بنگر، مشکلات زندگی مرا تا بدین لحظه!
در این پسین زیبا،
در میان آب های نرم ومخملین،
ببین صدها پرنده ی سپید را،
صدای مقدس در عین حال هوس انگیز ِقطرات آب را بشنو،
به زودی دریای آبی مواج سر خواهد رسید
و زیر تازیانه خواهد گرفت
جزایر آبی آفتاب را.
اگر اینجا بودی،
اگر می شد که تو را لمس کنم،
دستانم دوباره از سر می گرفت ترانه ای دیگر را...
#مری_اولیور
#شاعر_امریکا 🇺🇸
ترجمه :
#محمد_حسین_بهرامیان
At midnight, in Flamingo,
the dark palms are clicking in the wind,
an unabashed eroticism.
Far off in the red mangroves
an alligator has heaved himself
onto a hummock of grass
and lies there, studying his poems.
Consider the sins, all seven all deadly!
Ah, the difficulty of my life so far!
This afternoon, in the velvet waters,
hundreds of white birds!
What a holy and sensual splashing!
Soon the driven sea will come
lashing around the blue
islands of the sunrise.
If you were here,
if I could touch you,
my hands would begin to sing...
#Mary_Oliver
نیمه های شب در فلامینگو
شاخه های تاریک نخل ها با باد به هم در آمیخته اند
معاشعه ای گستاخانه!
در آن دور ها در میان چندل های سرخ(نوعی گیاه درختچه مانند)
تمساحی از پشته های علف بالا می خزد سینه کشان،
و آن جا برای خواندن شعرش لم می دهد.
گناهان مرا، همان هفت گناه مهلک مرا رسیدگی کن
آه بنگر، مشکلات زندگی مرا تا بدین لحظه!
در این پسین زیبا،
در میان آب های نرم ومخملین،
ببین صدها پرنده ی سپید را،
صدای مقدس در عین حال هوس انگیز ِقطرات آب را بشنو،
به زودی دریای آبی مواج سر خواهد رسید
و زیر تازیانه خواهد گرفت
جزایر آبی آفتاب را.
اگر اینجا بودی،
اگر می شد که تو را لمس کنم،
دستانم دوباره از سر می گرفت ترانه ای دیگر را...
#مری_اولیور
#شاعر_امریکا 🇺🇸
ترجمه :
#محمد_حسین_بهرامیان
@asheghanehaye_fatima
بهار بود که استفان مرا بوسید
رابین در پاییز
اما کالین
فقط نگاهم می کرد
هیچ وقت مرا نبوسید .
بوسه ی استفان از سر شوخی بود
بوسه ی رابین در پی بازی بود
اما بوسه ای در چشم های کالین هست که
تمام اوقات شبانه روز مرا تعقیب می کند.
#سارا_تیزدیل
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه:
#اعظم_کمالی
بهار بود که استفان مرا بوسید
رابین در پاییز
اما کالین
فقط نگاهم می کرد
هیچ وقت مرا نبوسید .
بوسه ی استفان از سر شوخی بود
بوسه ی رابین در پی بازی بود
اما بوسه ای در چشم های کالین هست که
تمام اوقات شبانه روز مرا تعقیب می کند.
#سارا_تیزدیل
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه:
#اعظم_کمالی
@asheghanehaye_fatima
اولین بار
که بخواهم بگویم دوستت دارم، خیلی سخت است!
تب میکنم، عرق میکنم، میلَرزم جان میدهم.
هزار بار،
میمیرم و زنده میشوم پیش چشمهای تو
تا بگویم دوستت دارم.
اولین بار
که بخواهم بگویم دوستت دارم، خیلی سخت است!
امّا
آخرین بار آن از همیشه سختتر است
و امروز میخواهم برای آخرین بار بگویم دوستت دارم
و بعد راهم را بگیرم و بروم
چون تازه فهمیدم،
تو هرگز دوستم نداشتی!
#شل_سیلور_استاین
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه :
#یغما_گلرویی
اولین بار
که بخواهم بگویم دوستت دارم، خیلی سخت است!
تب میکنم، عرق میکنم، میلَرزم جان میدهم.
هزار بار،
میمیرم و زنده میشوم پیش چشمهای تو
تا بگویم دوستت دارم.
اولین بار
که بخواهم بگویم دوستت دارم، خیلی سخت است!
امّا
آخرین بار آن از همیشه سختتر است
و امروز میخواهم برای آخرین بار بگویم دوستت دارم
و بعد راهم را بگیرم و بروم
چون تازه فهمیدم،
تو هرگز دوستم نداشتی!
#شل_سیلور_استاین
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه :
#یغما_گلرویی
@asheghanehaye_fatima
میتوانم دعا کنم
تمام روز را
و الههای
نخواهد آمد
اما اگر تلفن بزنم به
شیطان
اینجاست
در عرض یک دقیقه!
#امیری_باراکا
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه:
#بهناز_بیرون_راه
میتوانم دعا کنم
تمام روز را
و الههای
نخواهد آمد
اما اگر تلفن بزنم به
شیطان
اینجاست
در عرض یک دقیقه!
#امیری_باراکا
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه:
#بهناز_بیرون_راه
@Asheghanehaye_fatima
... پرنده ی آبی در قلبم است که
می خواهد بیرون بیاید
ولی من باهوش تر از آنم که فکر می کنید
فقط شب ها به او اجازه ی بیرون آمدن می دهم
وقتی همه خوابند
به او می گویم : می دانم که آن جایی، پس ناراحت نباش
باد دوباره سر جایش می گذارم
ولی وقتی در قلبم است کمتر می خواند
هنوز نگذاشته ام کاملا بمیرد
راز پنهان را با هم به رخت خواب می بریم
و این برای گریاندن یک مرد بس است
اما من گریه نمی کنم
شما چه طور؟
#چارلز_بوکفسکی
#سوختن_در_آب_غرق_شدن_در_آتش
#شاعر_امریکا 🇺🇸
ترجمه:
#پیمان_خاکسار
... پرنده ی آبی در قلبم است که
می خواهد بیرون بیاید
ولی من باهوش تر از آنم که فکر می کنید
فقط شب ها به او اجازه ی بیرون آمدن می دهم
وقتی همه خوابند
به او می گویم : می دانم که آن جایی، پس ناراحت نباش
باد دوباره سر جایش می گذارم
ولی وقتی در قلبم است کمتر می خواند
هنوز نگذاشته ام کاملا بمیرد
راز پنهان را با هم به رخت خواب می بریم
و این برای گریاندن یک مرد بس است
اما من گریه نمی کنم
شما چه طور؟
#چارلز_بوکفسکی
#سوختن_در_آب_غرق_شدن_در_آتش
#شاعر_امریکا 🇺🇸
ترجمه:
#پیمان_خاکسار
یک جایی میرسد که آدم دست به خودکشی میزند
نه اینکه یک تیغ بردارد رگش را بزند
نه
قید احساسش را میزند.
#چارلز_بوکوفسکی
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه: #احمد_پوری
@asheghanehaye_fatima
نه اینکه یک تیغ بردارد رگش را بزند
نه
قید احساسش را میزند.
#چارلز_بوکوفسکی
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه: #احمد_پوری
@asheghanehaye_fatima
تنهاازسکوت تو
پیش ازآن که سخن گویی
هرآنچه راکه باید درمیابم
بی آنکه واژه ای ازتوبشنوم
درسکوتت هرنغمه ای
که آرزومیکنم به گوش میرسد
#لنگستن_هیوز
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه: #احمد_شاملو
.
پیش ازآن که سخن گویی
هرآنچه راکه باید درمیابم
بی آنکه واژه ای ازتوبشنوم
درسکوتت هرنغمه ای
که آرزومیکنم به گوش میرسد
#لنگستن_هیوز
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه: #احمد_شاملو
.
@asheghanehaye_fatima
"امپراطوری طلایی"
و این گونه است جهان
در می یابیم اش وفقط
خون و آبی که بهم می آمیزد
بدون هیچ کلمه ای
ناله ای بین لیلی و پیچک
شاخه ها می لرزند
مثل بازوان من
بعد از آمیزشی
که سخت می خواهم
و تو تازه می شوی از شکارت
صورتت آغشته ادکلن می شود
من از دهانت دست می کشم
و این پیچکهای انبوه تنیده بر تن است که
به یادم می آورد
چقدر تجاوز کرده ایم
با زیاده روی و الکل
مچاله کرده ام دستم را
برای بدست آوردنت
فراموش کن
هر چه را گفته ام
اینگونه است جهانی
که ما می سازم
چیزی نیست جز آنچه در می یابیم
منبت کاری بر مرکزی طلایی
که از هم جدایمان می کند
تا قربانی بعدی باشیم
#ربکا_هزلتون (Rebecca Hazelton)
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه : #سمیرا_کرمی
"امپراطوری طلایی"
و این گونه است جهان
در می یابیم اش وفقط
خون و آبی که بهم می آمیزد
بدون هیچ کلمه ای
ناله ای بین لیلی و پیچک
شاخه ها می لرزند
مثل بازوان من
بعد از آمیزشی
که سخت می خواهم
و تو تازه می شوی از شکارت
صورتت آغشته ادکلن می شود
من از دهانت دست می کشم
و این پیچکهای انبوه تنیده بر تن است که
به یادم می آورد
چقدر تجاوز کرده ایم
با زیاده روی و الکل
مچاله کرده ام دستم را
برای بدست آوردنت
فراموش کن
هر چه را گفته ام
اینگونه است جهانی
که ما می سازم
چیزی نیست جز آنچه در می یابیم
منبت کاری بر مرکزی طلایی
که از هم جدایمان می کند
تا قربانی بعدی باشیم
#ربکا_هزلتون (Rebecca Hazelton)
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه : #سمیرا_کرمی
@asheghanehaye_fatima
بوسه بر پیشانیت مینهم
در اين واپسین دیدار .
بگذار اقرار کنم حق با تو بود
که پنداشتی زندگانیم رویایی بیش نیست
با این وجود گر روز یا شبی
چه در خیال ، چه در هیچ
امید رخت بربندد
پنداری که چيز کمی از دست دادهایم ؟
گر اینگونه باشد
سراسر زندگانی رویایی بیش نیست
در میان خروش امواج مشوش ساحل ایستادهام
دانه های زرین شن در دستانم
چه حقیراز میان انگشتانم سر می خورند
خدایا ! مرا توان آن نیست که محکم تر در دست گیرمشان ؟
یا تنها یکی از آنها را از چنگال موجی سفاک برهانم ؟
آیا سراسر زندگانیتنها یک رویاست ؟
#ادگار_آلن_پو
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه : #مستانه_پورمقدم
بوسه بر پیشانیت مینهم
در اين واپسین دیدار .
بگذار اقرار کنم حق با تو بود
که پنداشتی زندگانیم رویایی بیش نیست
با این وجود گر روز یا شبی
چه در خیال ، چه در هیچ
امید رخت بربندد
پنداری که چيز کمی از دست دادهایم ؟
گر اینگونه باشد
سراسر زندگانی رویایی بیش نیست
در میان خروش امواج مشوش ساحل ایستادهام
دانه های زرین شن در دستانم
چه حقیراز میان انگشتانم سر می خورند
خدایا ! مرا توان آن نیست که محکم تر در دست گیرمشان ؟
یا تنها یکی از آنها را از چنگال موجی سفاک برهانم ؟
آیا سراسر زندگانیتنها یک رویاست ؟
#ادگار_آلن_پو
#شاعر_امریکا🇺🇸
ترجمه : #مستانه_پورمقدم
@asheghanehaye_fatima
قلب!
ما او را فراموش میکنیم
تو و من، امشب!
تو باید حرارتش را فراموش کنی
و من روشناییاش را
وقتی فراموشش کردی
لطفاً به من بگو
عجله کن
اگر تأخیر کنی
ممکن است باز هم به یادش بیاورم!
#امیلی_دیکنسون
#شاعر_امریکا
ترجمه: #بهنود_فرازمند
قلب!
ما او را فراموش میکنیم
تو و من، امشب!
تو باید حرارتش را فراموش کنی
و من روشناییاش را
وقتی فراموشش کردی
لطفاً به من بگو
عجله کن
اگر تأخیر کنی
ممکن است باز هم به یادش بیاورم!
#امیلی_دیکنسون
#شاعر_امریکا
ترجمه: #بهنود_فرازمند