عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
دو شب‌ گویی که یکجای است‌ گرد یک بهار اندر
و یا زلفین مشکین است‌ گرد روی یار اندر

از آن‌ کوته بود زلفش بر آن روی نگارینش
که‌ کوتاهی بود شب را در ایام بهار اندر

نگار قند لب‌ کاو را بود در جعد سیصد چین
چنو یک بت نبیند کس به چین و قندهار اندر

دل اندر عشق او بندم چرا بندم دلم خیره
به وصف کشمری سروی به‌کشمیری نگار اندر

نه درکشمر بود سروی به‌سان قامت و قدش
نه چون رویش بود نقشی به‌کشمیر و دیار اندر

خمار چشم او تا هست زیر غمزه ی جادو
شکنج زلف او تا هست گرد لاله‌زار اندر

بود جانم بدان هندو دو زلف پرشکن دروا
بود هوشم بدان جادو دو چشم پرخمار اندر

نگارینا میان بندد به خدمت زهره پیش من
اگر گیرم تو را روزی به آغوش و کنار اندر

#امیرمحمد_معزی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
ای که در دیده درونی و در آغوش نه ای
هم به یاد تو که یک لحظه فراموش نه ای

وه که از درد توام خون جگر نوش گرفت
تو چه دانی که در این درد جگر نوش نه ای

گر به آغوش بریزند گل اندر بر من
آن همه خار بود چون تو در آغوش نه ای

دوش گفتی که کنم چاره کارت فردا
آخر امروز چرا بر سخن دوش نه ای؟

#امیرخسرو_دهلوی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در دلم  چیزی ویران شده ...
چیزی که نمی‌دانم چیست
و اضطراب و دلشوره
مثلِ مِهی در تَهِ دَرّه‌ای بی آفتاب
جایش را گرفته است ؛

باید خودم را
بالا بکشم به سوی روشناییِ سبز
و چشم‌اندازهای دور ...



          #شاهرخ_مسکوب

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من زن خلق شدم.....
نه برای در حسرت یک بوسه ماندن،

برای خلق بوسه ای از جنس آرامش.

#سیمین_دانشور
@asheghanehaye_fatima
دل گر ره عشق او نپوید چه کند
جان دولت وصل او نجوید چه کند

آن لحظه که بر آینه تابد خورشید
آیینه انا الشمس نگوید چه کند

#ابوسعید_ابوالخیر
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
ﻣﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﮐﺮﺩ ؟
ﻣﺎﺩﺭﻡ
ﺯﻧﻬﺎﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ
ﺧﺪﺍﯼ ﺍﺣﺪ ﻭ ﻭﺍﺣﺪ
ﻧﻪ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﻣﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﮐﺮﺩ
ﺗﻨﻬﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻡ
ﮐﻪ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﺳﯿﺎﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﮔﯿﺴﻮﺍﻥ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﻭ ﻟﺒﻬﺎﯼ ﺧﻨﺪﺍﻧﺖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ
ﻣﻦ ﺭﺍ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻭﺭﺩﯼ🥰❤‍🔥

#ﻧﺰﺍﺭ_ﻗﺒﺎﻧﯽ
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ
ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻮ
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﻋﺸﻘﻢ ﻧﮕﻮ
ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺍﺳﺖ
ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻡ
ﻭ ﺧﻮﺩ ﺍﺟﺮﺍﯾﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﯾﺪ
ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ ﭼﻮﻥ ﮔﻠﯽ
ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﻭﺍﺭﻧﻢ
ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﻫﻢ
ﻣﺤﺒﻮﺑﻢ
ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ
ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﺎﻧﯽ

#ﻧﺰﺍﺭ_ﻗﺒﺎﻧﯽ
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima
‏أودّ مُعانقتك حتى تسقُط يدَاي تعباً.
میخوام بغلت کنم تا زمانی که دستام خسته بشه .
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ﻋﺸﻖ ﻣﻦ
ﻣﺮﺍ ﺑﮕﯿﺮ
ﺩﺭ ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺎﺯﻭﺍﻧﺖ
ﮔﯿﺴﻮﯼ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﺖ ﺭﺍ
ﺑﺮ ﻣﻮﻫﺎﯾﻢ ﺭﻫﺎ ﻭ
ﺳﯿﻨﻪ ﺧﻔﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ
ﺑﺎﻟﯿﻦ ﮐﻦ
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﮔﻤﺎﻧﯽ
ﻭ ﺁﻥ ﺳﻮﺗﺮ ﺍﺯ
ﻫﺮ ﺷﻮﻕ ﻭ ﺷﯿﻔﺘﮕﯽ

#ﻧﺰﺍﺭ_ﻗﺒﺎﻧﯽ
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
بویت شنوم ز باد ، بیهوش شوم
نامت شنوم ز خلق ، مدهوش شوم

اول سخنم تویی ، چو در حرف آیم
و اندیشهٔ من تویی چون خاموش شوم

#رشیدالدین_وطواط
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
از کلاهت برای ما سرزمینی بیرون بیاور
برای ما
مادرانی که بیمار نشوند بیرون بیاور
و دوستانی که مهاجرت نکنند.
خانه‌هایی را بیرون بیاور
که جنگ نشانی.شان را نمی‌داند
ای جادوگر به ستوه آمده‌ایم از خرگوش‌ها

#کاتیا_راسم [ عراق ]
برگردان: #سعید_هلیچی 
@asheghanehaye_fatima
کرده‌ام قالب تهی از اشتیاقت، عمرهاست
قامت چون شمع در محراب آغوشم گذار

گر به هشیاری حجاب حسن مانع می‌شود
در سر مستی سری یک بار بر دوشم گذار

شرح شبهای دراز هجر از زلف است بیش
پنبه‌ای بر لب ازان صبح بناگوشم گذار

#صائب_تبریزی
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima
به دامن می‌دود اشکم، گریبان می‌درد هوشم
نمی‌دانم چه می‌گوید نسیم صبح در گوشم

ازان روزی که بر بالای او آغوش وا کردم
دگر نامد به هم چون قبله از خمیازه آغوشم

به کار دیگران کن ساقی این جام صبوحی را
که تا فردای محشر من خراب صحبت دوشم

ز چشمش مستی دنباله‌داری قسمت من شد
که شد نومید صبح محشر از بیداری هوشم

#صائب_تبریزی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب
تافته‌ام از غمت، روی ز من بر متاب

زنده به بوی توام، بوی ز من وامگیر
تشنهٔ روی توام، باز مدار از من آب

از رخ سیراب خود بر جگرم آب زن
کز تپش تشنگی شد جگر من سراب

تافته اندر دلم پرتو مهر رخت
می‌کنم از آب چشم خانهٔ دل را خراب

روز ار آید به شب بی رخ تو چه عجب؟
روز چگونه بود چون نبود آفتاب؟

چون به سر کوی تو نیست تنم را مقام
چون به بر لطف تو نیست دلم را مآب

فخر عراقی به توست، عار چه داری ازو؟
نیک و بد و هرچه هست، هست بتوش انتساب

#فخرالدین_عراقی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
ای خوشا دل کاندر او از عشق تو جانی بود
شادمانی جانی که او را چون تو جانانی بود

خرم آن خانه که باشد چون تو مهمانی در او
مقبل آن کشور که او را چون تو سلطانی بود

زنده چو نباشد دلی کز عشق تو بویی نیافت؟
کی بمیرد عاشقی کو را چو تو جانی بود؟

در همه عمر ار برآرم بی غم تو یک نفس
زان نفس بر جان من هر لحظه تاوانی بود

آفتاب روی تو گر بر جهان تابد دمی
در جهان هر ذره‌ای خورشید تابانی بود

در همه عالم ندیدم جز جمال روی تو
گر کسی دعوی کند کو دید، بهتانی بود

آتش رخسار خوبت گر بسوزاند مرا
اندر آن آتش مرا هر سو گلستانی بود

روزی آخر از وصال تو به کام دل رسم
این شب هجر تو را گر هیچ پایانی بود

#فخرالدین_عراقی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

به بهانه‌ء دلتنگی
پرده‌های اتاق را کنار
می‌زنم،
تا باد از
شمالی‌ترین نقطه‌ء
مجهولِ زمین، عطرِ
لب‌های تو را
سنجاق کند بر گونه‌هایم.

نگاه کن ببین طعمِ
تَمشک چه کرده با نسیم..
نگاه کن چگونه
می‌وَزَد در حریق بوسه ها..

#دیهور_انتهورا

@asheghanehaye_fatima
ﺑﻨﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ
ﺗﺎ ﮐﺠﺎ ﻣﺮﺯ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮﺳﺖ
ﺗﺎ ﮐﺠﺎ ﻣﺮﺯ ﻏﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﺁﺑﻬﺎﯼ ﺳﺎﺣﻠﯽ ﺗﻮ ﮐﺠﺎ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺧﻮﻥ ﻣﻦ ﮐﺠﺎ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ
ﺑﻨﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺑﺮﺳﯿﻢ
ﮐﻪ ﺑﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺍﺟﺰﺍﯼ ﭘﯿﮑﺮ ﻣﻦ
ﻓﺘﻮﺣﺎﺕ ﺗﻮ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ
ﻭ ﺩﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﺳﺎﻋﺎﺕ ﺷﺐ
ﺷﺒﯿﺨﻮﻧﻬﺎﯼ ﺗﻮ ﺁﻏﺎﺯ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ
ﮐﻤﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻨﺸﯿﻦ
ﺗﺎ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺷﯿﻮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺑﺮﺳﯿﻢ

#نزار_قبانی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
ﻫﯿﭻﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﻤﯽﮐﻨﻢ
ﺣﺘﺎ ﺍﮔﺮ
ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺒﺎﺷﻢ
ﺑﺎﻧﻮﯼ ﻣﻦ
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ
ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﺍﺑﺪﯾﺖ
ﻭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺷﺐﻫﺎ
ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ
ﺑﺮ ﺳﯿﻨﻪﺍﻡ
ﺳﻨﺠﺎﻕ ﻣﯽﺷﻮﺩ
ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ ؟
ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪﺍﺕ ﺷﺪﻩﺍﻡ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ
ﺑﻮﯼ ﭘﺮﺗﻘﺎﻝ ﻭ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﯽﺩﻫﺪ ؟
ﻫﺮﭼﻪ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﭼﻬﺎﺭ ﺧﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﻣﯽﺑﯿﻨﻢ ﻭﺍﮊﻩﻫﺎ
ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ
ﻫﺮﭼﻪ ﻣﯽﮐﻨﻢ
ﭼﻬﺎﺭ ﻗﺪﻡ ﺑﯿﺎﯾﻢ
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖﻫﺎﺕ ﺑﺮﺳﻢ
ﺯﺍﻧﻮﻫﺎﻡ ﻣﯽﺧﻤﺪ
ﻧﻪ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ ﺧﺴﺘﻪﺍﻡ
ﻧﻪ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﺗﺎﺏ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﻧﻪ
ﺗﺎ ﺁﺧﺮﺵ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ
ﻧﮕﺎﻫﺖ
ﺑﻪ ﻟﺮﺯﻩﺍﻡ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ

#ﻧﺰﺍﺭ_ﻗﺒﺎﻧﯽ
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima