▪️
نمیتوانی به کسی بگویی
از دوست داشتنِ یک نفر خودداری کند،
دوست داشتن با چیزهای دیگر خیلی فرق می کند.
#مارگارت_اتوود 🌿
@asheghanehaye_fatima
نمیتوانی به کسی بگویی
از دوست داشتنِ یک نفر خودداری کند،
دوست داشتن با چیزهای دیگر خیلی فرق می کند.
#مارگارت_اتوود 🌿
@asheghanehaye_fatima
ای قامتت ز سرو سهی سرفرازتر
لعلت ز هرچه شرح دهم دلنوازتر
از بهر آن که با تو شبی آورم به روز
خواهم شبی ز روز قیامت درازتر
جان از تب فراق تو در یک نفس گداخت
هرگز تبی نبود ازین جانگدازتر
من در رهت نهاده به یاری سر نیاز
تو هر زمان ز یاری من بینیازتر
در باختیم دنیی و عقبی به عشق پاک
در کوی عشق نیست ز ما پاکبازتر
دردا! که باز کار هلالی ز دست رفت
کارش بساز ای ز همه کارسازتر
#هلالی_جغتایی
غزلیات
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
لعلت ز هرچه شرح دهم دلنوازتر
از بهر آن که با تو شبی آورم به روز
خواهم شبی ز روز قیامت درازتر
جان از تب فراق تو در یک نفس گداخت
هرگز تبی نبود ازین جانگدازتر
من در رهت نهاده به یاری سر نیاز
تو هر زمان ز یاری من بینیازتر
در باختیم دنیی و عقبی به عشق پاک
در کوی عشق نیست ز ما پاکبازتر
دردا! که باز کار هلالی ز دست رفت
کارش بساز ای ز همه کارسازتر
#هلالی_جغتایی
غزلیات
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
Yade Cheshme to Mioftam
Mohsen Chavoshi @Takmusic_official
🎶✨🎶
آهنگ جدید و زیبای #محسن_چاوشی به نام یاد چشم تو میفتم
🔹تیتراژ سریال «عقرب عاشق»
@asheghanehaye_fatima
آهنگ جدید و زیبای #محسن_چاوشی به نام یاد چشم تو میفتم
🔹تیتراژ سریال «عقرب عاشق»
@asheghanehaye_fatima
درود بر تو که غوغای جهانی و به غایت مهربانی..
سپیده دمانت شعری سپید بر بلندای سپیدار
پرندگان گستره ی فیروزه به شوق بردمیدنت نغمه خوان شده اند و گلهای باغ زمرد به هوای پنجره ات شکفتن را آغاز کرده اند، برخیز و آیینه را با لبخندت زیبا کن و فنجانی چای با عطر بهار نارنج بنوش و روز دیگری را هنرمندانه با عشق و شادی نقش بزن...
روزت سرشار از نگاه پرمهر خداوند...
درس امروز
برای رسیدن به موفقیت
لازم نیست خیلی قوی باشی.
فقط کافیه از یک چیز قویتر باشی:
«از قویترین بهانهات»
همین!
@asheghanehaye_fatima
#صبح
سپیده دمانت شعری سپید بر بلندای سپیدار
پرندگان گستره ی فیروزه به شوق بردمیدنت نغمه خوان شده اند و گلهای باغ زمرد به هوای پنجره ات شکفتن را آغاز کرده اند، برخیز و آیینه را با لبخندت زیبا کن و فنجانی چای با عطر بهار نارنج بنوش و روز دیگری را هنرمندانه با عشق و شادی نقش بزن...
روزت سرشار از نگاه پرمهر خداوند...
درس امروز
برای رسیدن به موفقیت
لازم نیست خیلی قوی باشی.
فقط کافیه از یک چیز قویتر باشی:
«از قویترین بهانهات»
همین!
@asheghanehaye_fatima
#صبح
من شاهینم، بر فراز تو
آنگاه که گام برمیداری
به پرواز درمیآیم و به ناگاه
به چرخبادی،
پر و پنجه گشوده بر تو فرود میآیم و میربایمت
در گردبادی صفیرکش و سرد.
و تو را به برج برفی خود،
به آشیانه تاریکم میبرم
تا در آن تنها سرکنی،
و تو خود را با پرها میپوشانی
و به پرواز در میآیی بر فراز جهان
جهان بیجنبشی در بلندیها.
شاهین ماده،
بیا بر این شکار سرخ فرود آئیم،
بیا زندگی را از هم بدریم
که چنین پر تاب و تب میگذرد
و آنگاه بال به بال
پروازی وحشی را اوج بگیریم.
#پابلو_نرودا
برگردان: احمد پوری
@asheghanehaye_fatima
آنگاه که گام برمیداری
به پرواز درمیآیم و به ناگاه
به چرخبادی،
پر و پنجه گشوده بر تو فرود میآیم و میربایمت
در گردبادی صفیرکش و سرد.
و تو را به برج برفی خود،
به آشیانه تاریکم میبرم
تا در آن تنها سرکنی،
و تو خود را با پرها میپوشانی
و به پرواز در میآیی بر فراز جهان
جهان بیجنبشی در بلندیها.
شاهین ماده،
بیا بر این شکار سرخ فرود آئیم،
بیا زندگی را از هم بدریم
که چنین پر تاب و تب میگذرد
و آنگاه بال به بال
پروازی وحشی را اوج بگیریم.
#پابلو_نرودا
برگردان: احمد پوری
@asheghanehaye_fatima
جوری تربیت شده بود که رفتارش با دیگران تفاوت داشت.
دنیا را جدیتر از آن میدانست که دیگران خیال میکنند.
آن شب فکر کردم از ترس دچار این حالت شده امّا بعدها به اشتباهِ خودم پی بردم و دانستم که درکِ او آسانتر از بوئیدن یک گل است، کافی بود کسی او را ببیند.
و من نمیدانم آیا مادرش هم او را به اندازه من دوست داشت؟
آیا کسی میتوانست بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد، و آدم را به چه ابدیتی نزدیک میکند؟
آدم پر میشود! جوری که نخواهد به چیزی دیگر فکر کند.
نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد، و هیچ گاه دچار تردید نشود...
#عباس_معروفی
@asheghanehaye_fatima
دنیا را جدیتر از آن میدانست که دیگران خیال میکنند.
آن شب فکر کردم از ترس دچار این حالت شده امّا بعدها به اشتباهِ خودم پی بردم و دانستم که درکِ او آسانتر از بوئیدن یک گل است، کافی بود کسی او را ببیند.
و من نمیدانم آیا مادرش هم او را به اندازه من دوست داشت؟
آیا کسی میتوانست بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد، و آدم را به چه ابدیتی نزدیک میکند؟
آدم پر میشود! جوری که نخواهد به چیزی دیگر فکر کند.
نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد، و هیچ گاه دچار تردید نشود...
#عباس_معروفی
@asheghanehaye_fatima
اندوه که از حد بگذرد، جایش را میدهد به یک بیاعتنایی مزمن. دیگر مهم نیست بودن یا نبودن، دوست داشتن یا نداشتن.
آنچه اهمیت دارد یک کشداری رخوتناک حسی است که دیگر تو را به واکنش نمیکشاند و در آن لحظه در سکوت فقط نگاه میکنی و نگاه میکنی...
#صادق_هدایت
@asheghanehaye_fatima
آنچه اهمیت دارد یک کشداری رخوتناک حسی است که دیگر تو را به واکنش نمیکشاند و در آن لحظه در سکوت فقط نگاه میکنی و نگاه میکنی...
#صادق_هدایت
@asheghanehaye_fatima
گیلاسهای بسیاری را تنگ دریدهام
اما هیچکدام بوسه اول بار نمیشود :)))
تابستان بود
تابستان ِبلند
تابستان ِتنبل
و تابستان، گردهای شهوتش را بکفایت پاشیده بود.
آن بالا، دور از شهر و آدمیانش
از تاکسی پیاده شدیم
و در گندمزار رازدار، گم شدیم
و آنجا
بوسیدیم یکدیگر را
برای اولین بار بوسیدیم.
سپس زبانم - گوزن ِهوسباز -
از درهها و کوههای گردنت سرازیر شد
به دشت خامُش سینهات رسید
و از دو انجیرِ تازه جوان، سیر نوشید..
پایینتر از پس گندمزارِ پوستت،
استخوانهای دندههایت پدیدار بود
- یک، دو، سه، چهار...
و صدای پیانو از دور میآمد
گفتی: «لابد باخ است. برای ما مینوازد!»
خندیدیمب غایت معصومیت و غایت شهوت خندیدیم.
اطرافمان مورچهها، بار شهوت میبردند
موسیچهها شهوت میخواندند
و همهچیز شهوت بود.
تابستان بود
اوج تابستان
تو بودی
من بودم
و دریدنِ جانِ زردآلوها
گیلاسها
انجیرها
و البته صدای آن پیانوی مرموز.
#الیاس_علوی
@asheghanehaye_fatima
اما هیچکدام بوسه اول بار نمیشود :)))
تابستان بود
تابستان ِبلند
تابستان ِتنبل
و تابستان، گردهای شهوتش را بکفایت پاشیده بود.
آن بالا، دور از شهر و آدمیانش
از تاکسی پیاده شدیم
و در گندمزار رازدار، گم شدیم
و آنجا
بوسیدیم یکدیگر را
برای اولین بار بوسیدیم.
سپس زبانم - گوزن ِهوسباز -
از درهها و کوههای گردنت سرازیر شد
به دشت خامُش سینهات رسید
و از دو انجیرِ تازه جوان، سیر نوشید..
پایینتر از پس گندمزارِ پوستت،
استخوانهای دندههایت پدیدار بود
- یک، دو، سه، چهار...
و صدای پیانو از دور میآمد
گفتی: «لابد باخ است. برای ما مینوازد!»
خندیدیمب غایت معصومیت و غایت شهوت خندیدیم.
اطرافمان مورچهها، بار شهوت میبردند
موسیچهها شهوت میخواندند
و همهچیز شهوت بود.
تابستان بود
اوج تابستان
تو بودی
من بودم
و دریدنِ جانِ زردآلوها
گیلاسها
انجیرها
و البته صدای آن پیانوی مرموز.
#الیاس_علوی
@asheghanehaye_fatima
ای مهربان من
من دوست دارمت
چون سبزه های دشت،
چون برگ سبز درختان نارون
معیارهای تازه ی زیبایی
با قامت بلند تو سنجیده می شود.
زیبایی عجیب تو معیار تازه ای ست...
#حمید_مصدق
@asheghanehaye_fatima
من دوست دارمت
چون سبزه های دشت،
چون برگ سبز درختان نارون
معیارهای تازه ی زیبایی
با قامت بلند تو سنجیده می شود.
زیبایی عجیب تو معیار تازه ای ست...
#حمید_مصدق
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مردى كه دهان دارد
اما حرف نمىزند
لب دارد اما نمىبوسد
مردى با چشمانِ غمگين و بازوانِ بلند
كه در به آغوش کشیدن نمیداند
مترسكى است
كه گنجشکهاى مرا فريب داده ...
#مرام_المصری
@asheghanehaye_fatima
اما حرف نمىزند
لب دارد اما نمىبوسد
مردى با چشمانِ غمگين و بازوانِ بلند
كه در به آغوش کشیدن نمیداند
مترسكى است
كه گنجشکهاى مرا فريب داده ...
#مرام_المصری
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
آزادی ما از سفرکردن هایمان
معلوم می شود
کسی که دارایی اش را برای
سفر خرج می کند
در واقع دارد آزادی ذخیره میکند
برای روزهای حسرت نخوردن...
#آلبر_کامو
آزادی ما از سفرکردن هایمان
معلوم می شود
کسی که دارایی اش را برای
سفر خرج می کند
در واقع دارد آزادی ذخیره میکند
برای روزهای حسرت نخوردن...
#آلبر_کامو
چی میتونه غم انگیزتر از
این بیتِ #شهریار باشه:
" آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست..."
@asheghanehaye_fatima
این بیتِ #شهریار باشه:
" آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست..."
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دست های تو
یادگاری هایی شگفت انگیزند
از سکونت ماه بر خاک
وقتی زندگی تاریک می شود
به دست های تو فکر می کنم
وقتی کارها گره می خورند
درها باز نمی شوند
به دست های تو فکر می کنم
دست های تو
بال های منند
برای فرار از زمین در روز مبادا
به دست های سفید تو فکر می کنم
#رسول_یونان
@asheghanehaye_fatima
یادگاری هایی شگفت انگیزند
از سکونت ماه بر خاک
وقتی زندگی تاریک می شود
به دست های تو فکر می کنم
وقتی کارها گره می خورند
درها باز نمی شوند
به دست های تو فکر می کنم
دست های تو
بال های منند
برای فرار از زمین در روز مبادا
به دست های سفید تو فکر می کنم
#رسول_یونان
@asheghanehaye_fatima