عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


"بوف سرکِش"

چرا می‌نویسم؟
شاید به این سبب،
که این الفبای من است
آنچه انتقام خود را
از این زمانه‌ی سرکش می‌گیرد!

از آن‌ها
که کفش‌هایشان را
با جوهرِ من
برق می‌اندازند!

در نظرم،
این شرابِ آبی‌رنگ
که از کاغذِ من
سرازیر شده،
خونِ الفبا است!
بگیر آن را...
بنوشش!
که جوهر،
شرابِ متانت است!

غادة السمان - شاعر سوری
برگردان: مرجان وفایی

A Rebellious Owl
Why do I write? Perhaps because my alphabet
Avenges itself against the oppressors
Who try to shine their shoes with my inkwell
And this blue wine that just spilled upon my paper
Seems to me the alphabet’s blood
So take it …drink it  .…
For ink is sobriety’s wine.

#Ghada_alSamman
#غادة_السمان
#مرجان_وفایی
@asheghanehaye_fatima


زنی آزاد شدم
آن‌هنگام
که تصمیم گرفتم
رویابافتن را متوقف کنم!
آزادی وابسته به هیچ‌چیز نیست...
و انتظار
نوعی اسارت است!

احلام مستغانمی - شاعر الجزایری
برگردان: مرجان وفایی

I Became a free woman
when I decided
to stop dreaming,
freedom that is waiting
for nothing...
and anticipation
is a state of slavery...

#Ahlam_Mosteghanemi
#احلام_مستغانمی
#مرجان_وفایی
@asheghanehaye_fatima



ای برگ!
مرا با سبزیِ خود
در آغوش بگیر!
من درختِ برهنه‌ی پاییزم
که می‌لرزم.

ای باران!
مرا سیراب کن!
من ماسه‌های کویرم،
از سرزمین‌ِ گرم و خشک.
باد الک می‌شود
با گذر از میانِ دستانم.

گرم کن مرا،
ای تو که خورشیدی!
من از پیش‌ترها،
اینجا ایستاده‌ام
پنهان شده در کلمات
چون سایه‌ی درختان
بر چشمه‌های جوشان...

هالینا پوشویاتوسکا - شاعر لهستانی
برگردان: مرجان وفایی

o leaf
shelter me with green
i am the autumn's naked tree
i am shivering

o water
let me drink
i am the desert sand
of hot and arrid land
wind sifts through me with its hand

warm me
o you who are the sun
before whom i stand
hidden in words like in trees' shadows
a pulsating springs

#Halina_Poświatowska
#هالینا_پوشویاتوسکا
#مرجان_وفایی
@asheghanehaye_fatima

امروز کارهای بسیار دارم؛
باید خاطراتم را قربانی کنم،
روح زنده‌ام را سنگ‌ کنم،
سپس،
به خودم بیاموزم
که دوباره زندگی کنم.

آنا آخماتووا - شاعر روسی
برگردان: مرجان وفایی

I have a lot of work to do today;
I need to slaughter memory,
Turn my living soul to stone
Then teach myself
to live again.

#Anna_Akhmatova
#آنا_آخماتووا
#مرجان_وفایی
@asheghanehaye_fatima
■الهه‌ی حقیقت

اگر،
دست‌ام را بلند کنم،
هنگامِ لمسِ سیم‌مسی،
که جریانی از برق از میان‌اش می‌گذرد،
فروخواهم ریخت،
مانندِ بارانی از خاکستر...

فیزیک، حقیقت است
کتابِ مقدس، حقیقت است
عشق، حقیقت است
و حقیقت دردی است جان‌کاه...

■Veritas

if I stretch my hands
and try to reach
I'll strike a copper wire
through which electric current flows
I'll spill
in an ash shower downwards
physics is real the bible is real love is real‌‌
and real is pain...

#هالینا_پوشویاتوسکا | «هالینا پوشْویاتُوسْکا» | Halina Poświatowsk | لهستان، ۱۹۶۷-۱۹۳۵ |

برگردان: #مرجان_وفایی
@asheghanehaye_fatima



گل‌های یاس،
از هنگام بارشِ باران در موسمِ بهار
از گریستن بازنایستادند
نمی‌دانم،
پس چگونه
چشم‌های زیبای تو،
چون بیابان خشک است!

شبِ زیبایی بود،
هیچکس
بینِ درختانِ زیتون نبود.
هیچکس
ندید که چگونه تو را می‌خواهم،
چگونه عاشقِ تو هستم!

امروز
درختانِ زیتون در خوابند
و من بیدار!
هیچکس در این دنیا نمی‌تواند،
زخمی که غرورِ تو برجای گذاشت
را التیام بخشد.
چگونه با آن همه عشق،
توانستی
مرا برنجانی؟

محبوبم!
هنگامی که بازگردی،
برای تو
ترانه‌ای قدیمی می‌خوانم
که از عشق می‌گوید و رنج.

وقتی که بازگردی
تو را
غرقِ بوسه خواهم کرد!
و به آرامی پَر می‌کشم تا ابرها
به آهستگی آن‌ها را در دهانم می‌گیرم
و تو را با ابرها می‌پوشانم‌،
تا آن‌هنگام که زمان بایستد...

و من نفهمیدم
با تمام عشقی که به من بخشیدی
چگونه توانستی
مرا برنجانی؟

فرانسیسکو خاویر لوپز لیمون
برگردان: مرجان وفایی

Since the water is free
Free between Springs lives
Jasmine has cried
And i don't understand
How in your little eyes, there's only desert!?

It was a beautiful night, when nobody was between the olives
Nobody saw how i wanted you, how i love you
Today the olives sleeps and i don't
Nobody in the world could cures
The wound left by your pride
I don't understand how you hurt me.

When you comeback, i think to sing to you an old songs
That talks about love, suffer
When you comeback baby, I'll eat you by kisses
And I fly high where the clouds goes slowly
Slowly keeping them in my mouth and will put on your body, very slow until i think that the time stopped
And
I don't understand how you hurt me
With all the love you gave to me.

#Francisco_Javier_Lopez_Limon
#فرانسیسکو_خاویر_لوپز_لیمون
#مرجان_وفایی
"بوف با قلبِ خود در بیروت"

هنوز عاشقانه دوستت دارم،
با وجود همه‌چیز.
زیرا در سواحلِ تو آموختم،
چگونه
مهتاب را
از جامِ صدف بنوشم!

غادة السمان - شاعر سوری
برگردان: مرجان وفایی

"An Owl Whose Heart is in Beirut"

I still love you,
In spite of it all
For, at your shores I learned
How to drink moonlight from a seashell.

#Ghada_alSamman
#غادة_السمان
#غاده_السمان
#مرجان_وفایی




@asheghanehaye_fatima
ما فقط یک‌بار
در کودکی
جهان را نظاره می‌کنیم
باقی،
خاطره است...

We look at the world once,
in childhood.
The rest is memory.

■شاعر: #لوییز_گلوک | Louise Gluck | آمریکا، ۱۹۴۳ |

■برگردان: #مرجان_وفایی

@asheghanehaye_fatima
می‌خواهم از تو بنویسم.
از نام تو که تکیه‌گاه حصارهای شکسته است.
از لبان تو،
که درخت گیلاس یخ‌زده است.
از انحنای خمیده‌ی مژگان‌ات که دروغ‌ها را در سیاهی پنهان می‌کنند.
می‌خواهم انگشتان‌ام را در موج موهایت فروبرم،
برآمدگی گلویت را لمس کنم،
با نجواهای دفن شده در آن،
که دل و زبان‌ات را به دو رویی وامی‌دارد .
می‌خواهم
نام تو را،
با ستاره‌ها،
باخون،
درآمیزم.
می‌خواهم
در درون تو بمانم،
نه در کنار تو.
محو شوم در تو،
مثل قطره‌های خیس باران در شب.

#هالینا_پوشویاتوسکا | «هالینا پوشْویاتُوسْکا» | Halina Poświatowsk | لهستان، ۱۹۶۷-۱۹۳۵ |
برگردان: #مرجان_وفایی

@asheghanehaye_fatima