@asheghanehaye_fatima
گلهای یاس،
از هنگام بارشِ باران در موسمِ بهار
از گریستن بازنایستادند
نمیدانم،
پس چگونه
چشمهای زیبای تو،
چون بیابان خشک است!
شبِ زیبایی بود،
هیچکس
بینِ درختانِ زیتون نبود.
هیچکس
ندید که چگونه تو را میخواهم،
چگونه عاشقِ تو هستم!
امروز
درختانِ زیتون در خوابند
و من بیدار!
هیچکس در این دنیا نمیتواند،
زخمی که غرورِ تو برجای گذاشت
را التیام بخشد.
چگونه با آن همه عشق،
توانستی
مرا برنجانی؟
محبوبم!
هنگامی که بازگردی،
برای تو
ترانهای قدیمی میخوانم
که از عشق میگوید و رنج.
وقتی که بازگردی
تو را
غرقِ بوسه خواهم کرد!
و به آرامی پَر میکشم تا ابرها
به آهستگی آنها را در دهانم میگیرم
و تو را با ابرها میپوشانم،
تا آنهنگام که زمان بایستد...
و من نفهمیدم
با تمام عشقی که به من بخشیدی
چگونه توانستی
مرا برنجانی؟
فرانسیسکو خاویر لوپز لیمون
برگردان: مرجان وفایی
Since the water is free
Free between Springs lives
Jasmine has cried
And i don't understand
How in your little eyes, there's only desert!?
It was a beautiful night, when nobody was between the olives
Nobody saw how i wanted you, how i love you
Today the olives sleeps and i don't
Nobody in the world could cures
The wound left by your pride
I don't understand how you hurt me.
When you comeback, i think to sing to you an old songs
That talks about love, suffer
When you comeback baby, I'll eat you by kisses
And I fly high where the clouds goes slowly
Slowly keeping them in my mouth and will put on your body, very slow until i think that the time stopped
And
I don't understand how you hurt me
With all the love you gave to me.
#Francisco_Javier_Lopez_Limon
#فرانسیسکو_خاویر_لوپز_لیمون
#مرجان_وفایی
گلهای یاس،
از هنگام بارشِ باران در موسمِ بهار
از گریستن بازنایستادند
نمیدانم،
پس چگونه
چشمهای زیبای تو،
چون بیابان خشک است!
شبِ زیبایی بود،
هیچکس
بینِ درختانِ زیتون نبود.
هیچکس
ندید که چگونه تو را میخواهم،
چگونه عاشقِ تو هستم!
امروز
درختانِ زیتون در خوابند
و من بیدار!
هیچکس در این دنیا نمیتواند،
زخمی که غرورِ تو برجای گذاشت
را التیام بخشد.
چگونه با آن همه عشق،
توانستی
مرا برنجانی؟
محبوبم!
هنگامی که بازگردی،
برای تو
ترانهای قدیمی میخوانم
که از عشق میگوید و رنج.
وقتی که بازگردی
تو را
غرقِ بوسه خواهم کرد!
و به آرامی پَر میکشم تا ابرها
به آهستگی آنها را در دهانم میگیرم
و تو را با ابرها میپوشانم،
تا آنهنگام که زمان بایستد...
و من نفهمیدم
با تمام عشقی که به من بخشیدی
چگونه توانستی
مرا برنجانی؟
فرانسیسکو خاویر لوپز لیمون
برگردان: مرجان وفایی
Since the water is free
Free between Springs lives
Jasmine has cried
And i don't understand
How in your little eyes, there's only desert!?
It was a beautiful night, when nobody was between the olives
Nobody saw how i wanted you, how i love you
Today the olives sleeps and i don't
Nobody in the world could cures
The wound left by your pride
I don't understand how you hurt me.
When you comeback, i think to sing to you an old songs
That talks about love, suffer
When you comeback baby, I'll eat you by kisses
And I fly high where the clouds goes slowly
Slowly keeping them in my mouth and will put on your body, very slow until i think that the time stopped
And
I don't understand how you hurt me
With all the love you gave to me.
#Francisco_Javier_Lopez_Limon
#فرانسیسکو_خاویر_لوپز_لیمون
#مرجان_وفایی
گلهای یاس،
از هنگام بارشِ باران در موسمِ بهار
از گریستن بازنایستادند
نمیدانم،
پس چگونه
چشمهای زیبای تو،
چون بیابان خشک است!
شبِ زیبایی بود،
هیچکس
بینِ درختانِ زیتون نبود.
هیچکس
ندید که چگونه تو را میخواهم،
چگونه عاشقِ تو هستم!
امروز
درختانِ زیتون در خوابند
و من بیدار!
هیچکس در این دنیا نمیتواند،
زخمی که غرورِ تو برجای گذاشت
را التیام بخشد.
چگونه با آن همه عشق،
توانستی
مرا برنجانی؟
محبوبم!
هنگامی که بازگردی،
برای تو
ترانهای قدیمی میخوانم
که از عشق میگوید و رنج.
وقتی که بازگردی
تو را
غرقِ بوسه خواهم کرد!
و به آرامی پَر میکشم تا ابرها
به آهستگی آنها را در دهانم میگیرم
و تو را با ابرها میپوشانم،
تا آنهنگام که زمان بایستد...
و من نفهمیدم
با تمام عشقی که به من بخشیدی
چگونه توانستی
مرا برنجانی؟
#فرانسیسکو_خاویر_لوپز_لیمون
@asheghanehaye_fatima
از هنگام بارشِ باران در موسمِ بهار
از گریستن بازنایستادند
نمیدانم،
پس چگونه
چشمهای زیبای تو،
چون بیابان خشک است!
شبِ زیبایی بود،
هیچکس
بینِ درختانِ زیتون نبود.
هیچکس
ندید که چگونه تو را میخواهم،
چگونه عاشقِ تو هستم!
امروز
درختانِ زیتون در خوابند
و من بیدار!
هیچکس در این دنیا نمیتواند،
زخمی که غرورِ تو برجای گذاشت
را التیام بخشد.
چگونه با آن همه عشق،
توانستی
مرا برنجانی؟
محبوبم!
هنگامی که بازگردی،
برای تو
ترانهای قدیمی میخوانم
که از عشق میگوید و رنج.
وقتی که بازگردی
تو را
غرقِ بوسه خواهم کرد!
و به آرامی پَر میکشم تا ابرها
به آهستگی آنها را در دهانم میگیرم
و تو را با ابرها میپوشانم،
تا آنهنگام که زمان بایستد...
و من نفهمیدم
با تمام عشقی که به من بخشیدی
چگونه توانستی
مرا برنجانی؟
#فرانسیسکو_خاویر_لوپز_لیمون
@asheghanehaye_fatima
محبوبم!
هنگامی که بازگردی،
برای تو
ترانهای قدیمی میخوانم
که از عشق میگوید و رنج.
وقتی که بازگردی
تو را
غرقِ بوسه خواهم کرد!
و به آرامی پَر میکشم تا ابرها
به آهستگی آنها را در دهانم میگیرم
و تو را با ابرها میپوشانم،
تا آنهنگام که زمان بایستد.
و من نفهمیدم
با تمام عشقی که به من بخشیدی
چگونه توانستی
مرا برنجانی؟
#فرانسیسکو_خاویر_لوپز_لیمون
@asheghanehaye_fatima
محبوبم!
هنگامی که بازگردی،
برای تو
ترانهای قدیمی میخوانم
که از عشق میگوید و رنج.
وقتی که بازگردی
تو را
غرقِ بوسه خواهم کرد!
و به آرامی پَر میکشم تا ابرها
به آهستگی آنها را در دهانم میگیرم
و تو را با ابرها میپوشانم،
تا آنهنگام که زمان بایستد.
و من نفهمیدم
با تمام عشقی که به من بخشیدی
چگونه توانستی
مرا برنجانی؟
#فرانسیسکو_خاویر_لوپز_لیمون
@asheghanehaye_fatima
شبِ زیبایی بود،
هیچکس
بینِ درختانِ زیتون نبود.
هیچکس
ندید که چگونه تو را میخواهم،
چگونه عاشقِ تو هستم!
امروز
درختانِ زیتون در خواباند
و من بیدار!
هیچکس در این دنیا نمیتواند،
زخمی که غرورِ تو برجای گذاشت
را التیام بخشد.
چگونه با آن همه عشق،
توانستی
مرا برنجانی؟
#فرانسیسکو_خاویر_لوپز_لیمون
@asheghanehaye_fatima
هیچکس
بینِ درختانِ زیتون نبود.
هیچکس
ندید که چگونه تو را میخواهم،
چگونه عاشقِ تو هستم!
امروز
درختانِ زیتون در خواباند
و من بیدار!
هیچکس در این دنیا نمیتواند،
زخمی که غرورِ تو برجای گذاشت
را التیام بخشد.
چگونه با آن همه عشق،
توانستی
مرا برنجانی؟
#فرانسیسکو_خاویر_لوپز_لیمون
@asheghanehaye_fatima